مسعود سعادتمند
اگر كارهاي نيك بندگان و چند برابر پاداش آن تاثيري در مقدرات و سرنوشت افراد در شب قدر ندارد، از گفتن و دانستن آن چه سودي عايد بندگان مي شود؟ اگر نزول قرآن در شب قدر و بيان كردن اين مطلب، سود و زياني را متوجه هيچ كس نمي كند، چه انگيزه اي در اعلام اين شب نهفته است؟ اگر دانستن نزول فرشتگان، در نتيجه تلاش افراد سودمند نباشد، چرا بايد مردم در جريان آن باشند و دانستن آن چه گرهي از كار بندگان مي گشايد؟ حكمت معرفي شب قدر به عنوان شبي كه قرآن در آن نازل شده و شبي كه مقدرات در آن سامان داده مي شود، چيست؟تمام مقدرات يك ساله انسان در شب قدر مقدر مي شود. اما اين سوال مطرح است كه آيا خود انسان در مقدراتش نقشي دارد يا اينكه چه بخواهد و چه نخواهد، تلاش بكند يا نكند، مقدارتش در اين شب رقم مي خورد؟نقش شب مقدس قدر و ماه مبارك در پررنگ كردن اعمال قابل انكار نيست؛ در اينجا براي اينكه بدانيم نقش اصلي شب قدر با خود انسان است، اين بحث را با خوش بيني و تكيه بر ادله نقلي، يعني آيات و روايات پي مي گيريم. تكيه بر ادله نقلي، از اين جهت است كه بحث مقدرات شب قدر، بيش از همه بر نقل متكي است. اينكه چه طور و چگونه تقدير مي شود، از رازهاي پشت پرده اي است كه بخشي از آن را با استفاده از كتاب و سنت مي توانيم بفهميم، حتي اگر مدعي شويم كه تنها راه، ادله نقليه است سخني به گزاف نگفته ايم.
ادله اي كه نقش انسان را در مقدرات شب قدر ثابت مي كند، به شرح زير است:
۱- حالات و دريافت هاي شخصي
كساني كه اهل دعا و راز و نياز در شب قدر هستند، نقش خويش را در شب قدر به خوبي دريافته اند. گاهي اين حالات آن چنان ژرف و تاثيرگذار است كه تا شب قدر آينده و بلكه تا آخر عمر، در همه افكار، اخلاق، كردار و رفتار شخص رخنه كرده و آن را در يك خط و سير معنوي قرار مي دهد. ديگراني هم كه به اين حد از معنويت راه پيدا نمي كنند، به فراخور حال خود از مجالس و محافل و شب زنده داري هاي شب قدر بهره برداري كرده و فيض معنوي مي برند. ريشه اصلي اين دگرگوني ها و حالات، به خود افراد بر مي گردد و اينكه تا چه حد خود را آماده بهره برداري از بركات شب قدر و فضيلت هاي آن كرده باشند. اگر معنوياتي كه در شب قدر نصيب انسان شده و در زندگي آن ها تحولي آفريده، هيچ ارتباطي با آنان نداشته باشد و تنها به خدا و فرشتگان و نويسندگان مربوط باشد كه هر چه بخواهند، براي هر كس بدون ملاحظه حالاتش تقدير كنند در اين صورت مقتضاي حكمت و مصلحت اين است كه يا به هيچ كس هيچ ندهند و يا آنچه مي دهند، به همه يكسان و علي السويه بدهند؛ درحالي كه ما مي دانيم همه بركات خداوندي در شب قدر براي بندگان سرازير مي گردد و با اختلاف و تفاوت به آنان داده مي شود؛ پس نتيجه مي گيريم تنها دليل اين تفاوت، كارها و اعمال و ميزان تلاش خود بندگان است و بس. نتيجه اينكه يكي از راه هاي رسيدن به اينكه آيا افراد در مقدرات منتخب قدر، صاحب نقش هستند يا نه، اين است كه ببينيم چه اندازه دگرگوني در همين شب با بركت در آنان ايجاد گشته است.
۲- شناساندن شب قدر
خداوند تبارك و تعالي با نزول سوره اي خاص، شب قدر را به مردم معرفي فرموده است. در دو آيه اين سوره مباركه فرموده است: قرآن در شب قدر نازل شده و فرشتگان در آن شب فرود مي آيند. سپس افزوده است: شب سلامت است، و فرموده است: عمل صالح در آن، برابر با عمل صالح در طول هزار ماه است. فردي به امام باقر(ع) عرض كرد: مراد و مقصود از اينكه شب قدر بهتر از هزار ماه است چيست؟ حضرت فرمودند: « والعمل الصالح فيها من الصلاة والزكاة و انواع الخير خير من الف شهر ليس فيها ليلة القدر»؛ كار شايسته از قبيل نماز و زكات، صدقات و انفاقات و انواع خوبي ها در آن شب برتر از هر كار شايسته اي است كه در مدت هزار ماه كه شب قدر در آن نيست، انجام شود. اگر كارهاي نيك بندگان و چند برابر پاداش آن تاثيري در مقدرات و سرنوشت افراد در شب قدر ندارد، از گفتن و دانستن آن چه سودي عايد بندگان مي شود؟ اگر نزول قرآن در شب قدر و بيان كردن اين مطلب، سود و زياني را متوجه هيچ كس نمي كند، چه انگيزه اي در اعلام اين شب نهفته است؟ اگر دانستن نزول فرشتگان، در نتيجه تلاش افراد سودمند نباشد، چرا بايد مردم در جريان آن باشند و دانستن آن چه گرهي از كار بندگان مي گشايد؟ مي دانيم كه كار بيهوده حتي از افراد عادي و معمولي پسنديده نيست، چه رسد به پروردگار آسمان و زمين كه هيچ كاري را بدون حكمت و مصلحت انجام نمي دهد. حكمت معرفي شب قدر به عنوان شبي كه قرآن در آن نازل شده و شبي كه مقدرات در آن سامان داده مي شود، اين است كه بنده سرنوشت و مقدرات خويش را به قرآن پيوند بزند و آن را سرمشق و سرچشمه فكر و عمل خويش قرار بدهد، اگر كردارش موافق با قرآن و در جهت آن باشد، عمل كننده به آن سعادتمند است و اگر خداي نكرده مخالف با قرآن باشد، فاعل آن شقي خواهد بود.
امام صادق عليه السلام در پاسخ به چيستي فلسفه شب قدر مي فرمايند: اگر خداوند كارهاي مومنان را چندبرابر نكند به سر حد كمال نمي رسند، اما از راه لطف كارهاي نيكوي آن ها را چندبرابر مي فرمايد تا كاستي هايشان جبران شود
۳- اجماع و سيره مسلمانان
مي دانيم كه همه دانشمندان اسلام و مسلمانان از هر فرقه و گروهي، بر اهميت شب قدر و احياي آن تاكيد فراوان دارند و به شب زنده داري آن شب اهتمام مي ورزند. نقل شده كه يكي از دانشمندان بزرگ اسلام، براي اينكه شب قدر را درك كند، يك سال تمام يعني حدود ۳۵۷ شب، از سر شب تا به صبح شب زنده داري كرد. اين همه اقبال و توجه به تشكيل اجتماعات باشكوه براي خواندن دعا و مناجات و راز و نياز و تضرع و ابتهال، همراه گريه و زاري و استغفار برخاسته از يك واقعيت انكارناپذير است و آن دخالت انسان ها در سرنوشت خودشان است.
۴- سفارش امامان دين بر احياي شب قدر
حتي در حال بيماري امام صادق(ع) به ابوبصير مي فرمايد: «وصل في كل واحده منهما مئه ركعه» در هر يك از دو شب بيست و يكم و بيست و سوم صد ركعت نماز بخوان «واحيهما ان استطعت الي النور»؛ تا مي تواني آن دو شب را تا سپيده صبح شب زنده داري كن «واغتسل فيهما»؛ در آن دو شب غسل كن. ابوبصير عرض كرد اگر نتوانستم ايستاده نماز بخوانم؟ فرمودند: نشسته بخوان. اگر باز هم نتوانستم؟ خوابيده بخوان.
اگر باز هم نتوانستم؟ ايرادي ندارد كه سر شب كمي بخوابي و باقي مانده شب را، به هر نحوي كه مي تواني به عبادت بپردازي، چون در ماه رمضان، درهاي آسمان گشوده است، شيطان ها در زنجيرند و اعمال مومنان پذيرفته مي شود. از حديث فوق مي توان تاثير فراوان كارهاي انسان را بر سرنوشت او ارزيابي كرد. مي بينيم ابوبصير كه يك راوي زبردست و كاركشته در فن روايت است، با پيش بردن مرحله به مرحله سوال ها در صدد آن است كه ژرفاي شب قدر و اهميت عمل در آن شب را به دست آورد؛ امام(ع) هم، چنان بر اهميت عبادت در شب قدر پافشاري مي فرمايند كه رضايت نمي دهند بنده حتي اگر بيمار باشد، از نتيجه اعمال صالح خويش محروم گردد. نكته درخور توجهي كه تاثير انسان را مشخص مي كند، جمله پاياني امام(ع) است كه آن را به عنوان ريشه و علت تاكيد و تشويق بر عمل صالح بيان فرموده اند؛ آنجا كه فرمودند: «و تقبل اعمال المومنين» اعمال مومنان در شب قدر پذيرفته مي شود.
۵- تشويق بسيار به دعاهاي ماثور و راز و نياز
مي دانيم كه دعاهاي شب قدر از طولاني ترين و پرمحتواترين دعاهاست؛ دعاهايي مانند «جوشن كبير»، «ابوحمزه ثمالي» و امثال آن ها كه اگر با حال و توجه خوانده شود، مايه انقلاب و دگرگوني روحي است، ادعيه اي كه انسان را با دريايي از معارف آشنا مي كند. انسان با خواندن دعا از يك طرف با يادآوري لطف، گذشت، كرم، رحمت و بخشش بي پايان خداي مهربان او را در كنار و دستگير خويش مي بيند و نور اميد در دلش مي درخشد و از ديگر سو، با يادآوردن سختي هاي جان كندن، تنگي و فشار قبر، گرفتاري هاي عالم برزخ، حساب و كتاب فرداي قيامت، شعله هاي دردناك و سوزان و حسابرسي دقيق در صحراي محشر، تمام وجودشخص سرشار از ترس و نگراني گرديده و آنچه عيش و نوش است فراموش كرده و گذشته خود و آنچه بوده و كرده است را با آنچه بايد باشد مي سنجد و زياني كه در گذشته متوجه وي شده است را در مي يابد و علاوه بر شك و ترديدي كه نسبت به راه و روش نامطلوب خويش پيدا مي كند، ندامت سراسر وجودش را پر كرده و تصميمي سرنوشت ساز مي گيرد و مسير زندگي اش را دگرگون مي كند. اگر هم به اين مرحله نرسد، لااقل بر كردار خود بيشتر مواظبت خواهد داشت؛ زيرا بيم و اميدي كه دستاورد شب قدر است در مراحل زندگي به ياري اش مي شتابد. در مقابل، اگر كسي از دعا رو برگرداند و شب قدر را هم به غفلت سپري كند، در همان جمود و غفلت، زندگي را به پايان خواهد برد و سرنوشت شقاوت باري در انتظارش است. از گفتار فوق، اين نتيجه به دست مي آيد كه در واقع خود انسان وارد مسير سرنوشت خويش گشته و آن را تغيير مي دهد. گاهي براي پيمودن مسير مقدرات، بر بال دعا و گاه بر بال عمل مي نشيند؛ گر چه دعا هم نوعي عمل محسوب مي شود. بنابراين دعا در شب هاي قدر كه يك كار اختياري است منشا اثر است و در سرنوشت افراد دخالت دارد؛ به همين دليل به آن سفارش اكيد شده است. علاوه بر سفارش شفاهي بزرگان دين و علماي اسلام به خواندن دعاها در طول سال، در شب هاي قدر تاكيد بيشتري بر اين امر شده است، پس حتما منشا اثر است وگرنه كار لغو و بيهوده از بزرگان سر نمي زند.
۶- نكوهش بهره نبردن از شب قدر
پيامبر گرامي اسلام(ص) فرمودند: «من ادرك ليله القدر، فلم يغفر له فابعده الله » از خداوند به دور باد و نفرين بر كسي كه به شب قدر برسد و زنده باشد، اما آمرزيده نشود. با اين حديث نقش انسان در تعيين سرنوشت خود واضح تر مي گردد و معلوم مي شود كه بدبختي و شقاوت مقدر در شب قدر، نتيجه كار خود بندگان است وگرنه از نظر منطقي با توجه به شأن و مقام پيامبر گرامي(ص) قابل قبول نيست كه آن بزرگوار به خاطر انجام ندادن كاري بي اثر و بي خاصيت، سهل انگاران را نكوهش و مذمت فرمايند.
از پيامبر(ص) نقل كرده كه فرمودند:«ان هذا الشهر قد حضركم»؛ ماه مبارك به شما رو آورده است. «و فيه ليله خير من الف شهر»؛ در اين ماه شبي است كه برتر از هزار ماه است. «من حرمها فقد حرم الخير كله»؛ هر كس از فيض شب قدر محروم گردد، از تمام خيرات بي نصيب مانده است. «ولا يحرم خيرها الا محروم» ؛ و محروم نمي ماند از بركات شب قدر، مگر كسي كه خويشتن را محروم كرده است. روايات، بعضي از گناهان را مانع بهره برداري گناهكار از شب قدر دانسته اند، از جمله آن كارها مي خوارگي يا «دائم الخمر» بودن و نيز آزار پدر و مادر است.
۷- شب قدر مكمل اعمال صالح
يكي از دلايل تفضل شب قدر به امت اسلام، كامل و پركردن پيمانه اعمال صالح مسلمانان و جبران كمبودهاي آنان است، تا با دستي پر اين جهان را ترك كنند. پيش از اين گفتيم كه امام صادق(ع) در تفسير آيه شريفه «ليله القدر خير من الف شهر» فرمودند: مراد اين است كه انجام كار خوب در آن شب برابر عمل صالح در طول هزار ماه است. روايتي نيز از امام باقر(ع) وارد شده، در پاسخ به اين پرسش كه چرا شب قدر به وجود آمده و به عبارت ديگر فلسفه شب قدر چيست؟ ايشان مي فرمايند: «و لولا ما يضاعف الله للمومنين، لما بلغوا ولكن الله عزوجل يضاعف لهم الحسنات»؛ اگر خداوند كارهاي مومنان را چندبرابر نكند به سر حد كمال نمي رسند، اما از راه لطف كارهاي نيكوي آن ها را چندبرابر مي فرمايد تا كاستي هايشان جبران شود. از اين روايت و روايت قبلي به خوبي مي توان فهميد كه مبنا و اساس، عمل صالح خود بنده است؛ هنگامي كه يك عمل صالح معمولي با زماني پربركت و مقدس همراه گردد، از ارزشي چند برابر برخوردار مي شود و گاه همراه شدن يك عمل صالح با ولايت و اعتقاد و امامت مي تواند انسان را به اوج شرافت برساند. پس، راز سعادتمند شدن انسان ها در شب قدر، عمل اختياري صالحي است كه با عنايت خداوند، بركت يافته و چندبرابر مي شود.
در روايات به پاره اي از اعمال سفارش شده كه نتيجه ويژه آن در شب قدر به دست مي آيد.
در باره امام زين العابدين عليه السلام آمده است: در هر روز ماه مبارك يك درهم صدقه مي دادند ، آن گاه مي فرمودند: شايد با اين كار شب قدر را دريابم و از آن بهره گيرم
۸- نتيجه بخش بودن بعضي از اعمال در شب قدر نهفته است:
۱- نماز
«انس بن مالك» از پيامبر گرامي(ص) روايت كرده كه فرمودند: «من صلي من اول شهر رمضان الي آخره في جماعه فقد اخذ بحظا من ليله القدر» ؛ كسي كه از اول تا آخر ماه مبارك، در نماز جماعت حاضر شود، بهره اي از شب قدر نصيبش شده است.
۲- افطاري دادن با مال حلال
«ابو شي ابن حيان» از پيامبر اكرم(ص) نقل كرده كه فرمودند: «من فطر صائما في شهر رمضان من كسب حلال صلت عليه الملائكه و ليالي رمضان كلها و صافحه جبرائيل(ع) ليله القدر و من صافحه جبرائيل(ع) يرق قلبه و تكثر دموعه...» كسي كه با مالي كه از راه حلال به دست آورده، روزه داري را افطار دهد، در تمام شب هاي رمضان فرشتگان بر او درود فرستند و جبرئيل در شب قدر با وي مصافحه كند، نشانه مصافحه جبرئيل آن است كه دل مصافحه شونده نرم و اشكش جاري مي شود.
۳- صدقه
در باره امام زين العابدين(ع) آمده است: «كان اذا دخل شهر رمضان تصدق في كل يوم بدرهم فيقول: لعلي اصيب ليله القدر» ؛ در هر روز ماه مبارك يك درهم صدقه مي دادند، آن گاه مي فرمودند: شايد با اين كار، شب قدر را دريابم و از آن بهره گيرم. «عبدالله بن مسعود» روايت مي كند كه شبي رسول خدا(ص) از نماز عشا فارغ شد، مردي از ميان صفوف برخاست و گفت: اي مهاجران و انصار، مردي غريبم و بر هيچ چيز قدرت ندارم. مرا طعامي دهيد. رسول خدا گفت: اي فقير، ذكر غريبي مكن كه دل مرا اندوهگين ساختي. بعد از آن فرمودند، غريبان چهار نوعند: ۱- مسجدي كه در ميان قومي باشد كه در آنجا نروند و نماز نخوانند. ۲- مصحفي و قرآني كه در خانه اي باشد و مردم آن خانه از آن تلاوت نكنند. ۳- عالمي كه در ميان جماعتي باشد و ايشان تفقد وي نكنند و از او مسايل ديني سوال نكنند. ۴- اسيران اهل اسلام كه در ميان كفار باشند. پس فرمود: كيست كه مؤونه و غذاي اين مرد را كفايت كند تا در فردوس اعلا خدا او را جاي دهد؟ حضرت علي(ع) برخاست و دست سائل را گرفت و به حجره فاطمه زهرا(س) رفت و گفت: اي دختر رسول خدا، در كار اين ميهمان نظري كن. حضرت زهرا فرمود: در خانه طعام اندكي موجود است و حسن و حسين گرسنه اند و شما روزه داريد و آن طعام يك نفر را بيشتر كفايت نمي كند. علي(ع) فرمود: آن را حاضر كن.
فاطمه(س) طعام را پيش آورد. حضرت امير آن طعام را پيش ميهمان نهاد و با خود گفت كه اگر من از اين طعام بخورم ميهمان را كافي نباشد و اگر نخورم سبب خجالت ميهمان شود، پس دست دراز كرد به سوي چراغ و چنان نشان داد كه چراغ را اصلاح مي كنم و آن را خاموش كرد و فاطمه(س) را گفت در روشن كردن چراغ ديگر تعلل كن تا ميهمان از خوردن غذا فارغ شود و خود حضرت دهان را مي جنباند تا مهمان تصور كند كه علي غذا مي خورد.
۴- شب زنده داري
حضرت رسول(ص) فرمودند: «من احيا ء ليله القدر حول عنه العذاب الي السنه القابله» , كسي كه شب قدر را شب زنده داري كند، تا شب قدر آينده، عذاب دوزخ از او دورگردد.
۵- غسل و شب زنده داري
امام موسي بن جعفر(ع) فرمودند: «من اغتسل ليله القدر و احياها الي طلوع الفجر خرج من ذنوبه» ؛ كسي كه در شب قدر غسل كرده و تا سپيده صبح شب زنده داري كند، گناهانش آمرزيده مي شود.
رواياتي كه ذكر شد به خوبي دلالت دارند كه برخي مقدرات و پاداش ها، مانند دورشدن عذاب دوزخ كه در حديث پيامبر اكرم(ص) ذكر شده بود، نتيجه كار خود بندگان است.
موارد فوق مي تواند براي نشان دادن اينكه سرنوشت هر انساني در شب قدر به دست خودش رقم مي خورد، كافي باشد، ولي براي تكميل بحث، نكاتي چند كه خارج از چارچوب شب قدر و نشان دهنده موثربودن انسان در تعيين سرنوشت خويش است را مطرح مي كنيم. اين بحث تكميلي را در دو بخش انجام مي دهيم: ۱-عمل و پاداش آن در ماه مبارك رمضان ۲-عمل و پاداش آن، صرف نظر از زمان خاص
۱- پاداش ها در ماه مبارك رمضان
امام هشتم، علي بن موسي الرضا(ع) فرمودند: در ماه مبارك كارهاي خوب پذيرفته و كارهاي زشت بخشيده شده است. خواندن يك آيه قرآن در اين ماه، برابر با يك ختم قرآن در ماه هاي ديگر است. كسي كه برادر خود را با يك لبخند شاد كند، در روز واپسين خداوند دلش را شاد كرده و مژده بهشت به او دهد. كسي كه مومني را در اين ماه ياري كند، خداوند در روزي كه قدم ها بر پل صراط مي لغزند او را دستگيري كرده و از پل صراط عبورش خواهد داد. هركس خشم خود را نگه دارد، خداوند در روز قيامت بر وي خشم نكند. هركس درمانده اي را فريادرسي كند، خداوند در روز قيامت وي را از رسوايي بزرگ ايمن گرداند و رسوايش نكند. كسي كه ستمديده اي را ياري كند، خداوند او را در دنيا، در مقابل دشمنانش ياري كرده و در روز قيامت نيز، در موقف حساب و ميزان ياري اش فرمايد. و در روايت ديگر امام صادق(ع) از پيامبر اكرم(ص) روايت كرده كه فرمودند: كسي كه ماه مبارك رمضان را روزه دارد و از حرام و تهمت زدن به ديگران اجتناب ورزد، خدا از او خشنود شده و بهشت را بر او واجب و حتمي مي كند. دو روايت بالا ارتباط محكم پاداش ها و اعمال بنده در ماه مبارك و نقش انسان در ترسيم سيماي دروني او را كاملا آشكار نموده است.
۲- پاداش عمل ،صرف نظر از زمان خاص
آيات و روايات فراواني هست كه بعضي دگرگوني ها و پاداش هاي خاص را نتيجه كار بنده دانسته، يا عمل او را تنها عامل معرفي كرده اند.
نمونه اي از اين آيات و روايات:«ان الله لايغير مابقوم حتي يغيروا ما بانفسهم»؛ در حقيقت خدا حال قومي را تغيير نمي دهد، تا آنان حال خود را تغيير دهند. «ظهرالفساد في البر والبحر بما كسبت ايدي الناس ليذيقهم بعض الذي عملوا لعلهم يرجعون» ؛ به سبب اعمال مردم، فساد در خشكي و دريا آشكار شد تا به آنان جزاي بعضي از كارهايشان را بچشانند، باشد كه باز گردند.
دعا دگرگون كننده سرنوشت
«ابن حيان» و «حاكم» از پيامبر اكرم(ص) روايت كرده اند كه فرمود: فقط دعاست كه تقدير و سرنوشت ها را دگرگون مي كند و تنها نيكي است كه مايه افزايش عمر مي گردد. گاهي شخص گناهي را مرتكب مي شود و به واسطه آن از روزي و نعمتي محروم مي شود.
چند تذكر و نتيجه
دعا، برطرف كننده بلا
عايشه همسر پيامبر گرامي(ص) از آن حضرت روايت كرده: گريزي از سرنوشت و فقدان نيست، اما دعا براي آنچه پيش آمده و خواهد آمد سودمند است. دعا گاهي به پيشواز گرفتاري مي شتابد؛ پس تا روز قيامت با يكديگر در كشمكش هستند و دعا از تحقق بلا پيشگيري مي كند.
پافشاري در راز و نياز
امام صادق(ع) مي فرمايد: «لولا الحاح المومنين علي طلب الرزق لنقلهم من الحال التي هم فيها الي حال اضيق منه» ؛ اگر مومنان به درخواست روزي از خدا اصرار نورزند، زندگي بر آنان تنگ آمده و معيشتشان رو به كاستي مي نهد. بعيد نيست كه مراد از درخواست كه در اين حديث شريف آمده، درخواست عملي نيز باشد. به عبارت ديگر، از خدا درخواست چيزي كردن، گاهي با زبان سر، گاهي با زبان عمل و گاهي با تلاش و به كار انداختن قوا و استعدادهاي خدادادي است. مردم تلاشگر و پويا، شايستگي خويش را براي تفضل بيشتر نعمات و وسعت معيشت نشان مي دهند و خداوند هم به پاس اين شايستگي، رفاه و آسايش و وسعت بيشتري به زندگي آنان عطا مي فرمايد. به همين خاطر امام(ع) مي فرمايند اگر مومنان بر درخواست روزي اصرار نورزند (راه عافيت طلبي را پيشه كنند) زندگي بر آنان تنگ آمده و رفاه و آسايش آن ها رو به كاستي مي گذارد.
ولايت در گرو كردار نيك
از جمله وصاياي امام باقر(ع) به شيعيان و اولاد هاشم اين است: به خدا سوگند، ما نه از خدا طلبكاريم و نه با او پيوند خويشاوندي داريم، بلكه تنها راه نزديكي به او فرمانبرداري است؛ اگر كسي از شما حق را فرمانبرداري كرده و عمل صالح انجام دهد، ولايت ما اهل بيت برايش سودمند خواهد بود، اما اگر نافرماني كرده و گناه پيشه كند، از ولايت ما سودي نخواهد برد. به ولايت مغرور نشويد[ و اطاعت خدا را با تكيه بر ولايت كنار نگذاريد].
امام باقر(ع) سه بار اين هشدار را تكرار فرمودند. در اين حديث مي بينيم كه تنها معيار تقرب و نزديكي به خدا همان عمل صالح خود فرد است؛ البته ولايت اهل بيت: بهترين پوشش دهنده عمل صالح خواهد بود.
تقدير با دارو و درمان
«حكيم بن حزام» گويد: به پيامبر اكرم(ص) عرض كردم: آيا داروهايي كه خود را با آن ها درمان مي كنيم مانع از تقدير الهي است؟ پيامبر گرامي فرمودند: دارو و درمان، خود از مقدرات است.
در توضيح حديث فوق بايد گفت، دو گونه سرنوشت در انتظار بيمار است: يكي اينكه با درد بماند و به پزشك مراجعه نكند كه در اين صورت بيماري او گسترش مي يابد. راه ديگر اين است كه به پزشك و دارو و درمان رو آورده و با استفاده از نسخه پزشك، سرنوشت پيشين را تغيير داده و با دارو و درمان تندرستي را به خود بازگرداند. به هر دليل، از اين روايت استفاده مي شود كه بيماري را مي توان به دارو و درمان تغيير داد و به تندرستي تبديل كرد.