|
|
|
|
|
|
|
پارك هاي علم و فن آوري در كنار دانشگاه ها به پرورش ايده ها مشغول شدند
رونق بازار بورس ايده ها
|
|
عكس: گلناز بهشتي
رويا راوري
بازار داغ ايده هاي نوكجاست؟
بسياري از بازارهاي جهان سومي ها خالي از تجارب و افكار بومي ست. بندرت كالا و خدمات بازارهاي داخلي در جامعه مورد استقبال قرار مي گيرد، چرا كه مارك هاي لاتين و برون مرزي نزد مشتريان از جايگاه ويژه اي برخوردار است. بسياري از مردم براي كامل كردن تجملات خود از مارك هاي غيرخودي كمك مي گيرند. اين تصور وذهنيت نزد آنها به عادت تبديل شده است. رسانه ها مي توانند به زمينه سازي براي حذف اين افكار كمك كنند تا استفاده از محصولات داخلي جزو آداب و رسوم از دست رفته نباشد.
پس بازار داغ ايده هاي نو كجاست؟ جايي براي خريد و فروش ايد ه ها سراغ داريد؟ اصلا چنين مكاني مي توان يافت؟ مطمئنا جامعه با اين همه فارغ التحصيل و دانشجوي بيكار داراي افكار، ايده و انرژي انبوه شده اي ست كه مسئولان از آن غافلند.
در چنين جامعه اي خريد ايده ها و تبديل آنها به كالا و خدمات چقدر براي سرمايه گذاران مهم تلقي مي شود؟
سير تبديل و انتقال ايده ها و افكار به كالاهاي تجارتي، سرمايه هاي هنگفتي را مي طلبد كه در پي حمايت هاي مسئولانه بخش صنعت مي تواند بخش عمده اي از چرخ اقتصاد را تقويت كند.
همچنين تعداد مشاغلي كه بايد تا سال 1400 براي جوانان ايراني تامين شود، بين 871 هزار تا يك ميليون و 500 هزار شغل است. در واقع جامعه با بحران بيكاري جوانان روبه روست؛ فرصت هاي از دسته رفته اي كه به فشارهاي روحي- رواني تبديل مي شود و تمام جامعه را تحت الشعاع قرار مي دهد.
بنابراين اگر روند كاهش نسبت اشتغال روندي كه افزايش سالانه 34 تا۶۰هزار شغل جديد را لازم دارد- تا سال 1400 ادامه يابد، نسبت هاي بيكاري با شدت بيشتري افزايش خواهد يافت و به حدود 35 تا 40 درصد خواهد رسيد و اين يعني افزايش شدت بحران در جامعه جوان، بنابراين پيدا كردن فضايي مناسب براي كارآفرينان جهت ارائه و پرورش ايده هاي نو مي تواند حداقل از افزايش اين آمار بكاهد. با تاسيس مراكز رشد(پارك هاي علم و فن آوري) در چند سال اخير، سرمايه گذاري هاي قطره اي براي پرورش ايده آغاز شد. طرح تاسيس پارك علم و فن آوري دانشگاه تهران در سال 80 به عنوان مكاني براي جذب و پرورش ايده هاي نو با عنوان شهرك تحقيقاتي مطرح شد. در سال 82 به عنوان اولين اقدام اجرايي راه اندازي پارك علم و فن آوري دانشگاه واحدهاي فن آوري با كسب مجوز از وزارت علوم، تحقيقات و فن آوري تاسيس شد.
اكتفا به جويي باريك
به علت عدم وجود نظام ملي نوآوري در كشور، ارتباط سيستماتيك و حتي سطحي بين بخش صنعت با كار آفرينان وجود ندارد.
صنعت تنها با ايجاد ارتباط مقطعي در حد تعريف پروژه هاي صنعتي و نيمه صنعتي با دانشگاه ها اكتفا كرده است. در صورتي كه ايده هاي پرورش نيافته فارغ التحصيلان دانشگاه ها معلق و بدون چارچوب حمايتي براي پرورش يافتن و تبديل به درآمدهاي اقتصادي، نيازمند زيرساخت و تغذيه هستند.
جريان نوآوري در جامعه يك ضرورت و روند مستمر بوده، اما صنعت با نگاه به نيازهاي كوتاه مدت خود قادر به ايجاد ارتباط بين كار آفرينان و صنعت نيست. چه بسا بايد به دنبال يك مسير مستقيم در اين زمينه بود. يكي از راهكارهاي پيشنهادي به كمك بخش خصوصي تاسيس پارك هاي علم و فن آوري يا همان مراكز رشد است كه بتواند اصلي ترين ثروت منابع (نيروي انساني) را با پرورش انديشه و افكار تقويت كند. اما مطمئنا اين مراكز نمي توانند جاي صنايع بزرگ را بگيرند. ايده هاي داراي ارزش و بزرگ، سرمايه هاي هنگفت و عظيم را مي طلبند كه اين مراكز، شركت هاي صنعتي كوچكي را در خود جاي داده اند. شركت هاي كوچك صنعتي مستقر در اين مراكز پس از خريد و سرمايه گذاري، آنها را به محصولات تجاري قابل عرضه به بازار تبديل مي كنند.
ناصر معصومي، عضو هيات علمي گروه الكترونيك دانشكده مهندسي برق و كامپيوتر دانشگاه تهران معتقد است؛ دانشگاه ها در دنيا دو وظيفه يا به نوعي رفتار دارند؛ آموزش و پژوهش.
اين رفتار از سوي دانشگاه ها و دانشگاهيان بايد بتواند در رقابتي كه در صنايع بزرگ وجود دارد، برآورده شود كه در جامعه ما به آن معنا پاسخگو نبودند، اما دانشگاه ها در دنياي غرب يك رفتار جديد به خود گرفتند، در واقع پي بردند كه چه در ابعاد سياسي و حكومتي و چه در ابعاد اجتماعي و اقتصادي بايد به سراغ دانشگاه ها بروند.
براي اثبات وجود آنها يك رفتار جديد به نام فن آوري و كارآفريني واحدهاي دانشگاهي افزوده شد.
به گفته وي اگر معتقد باشيم كه آموزش صحيح كاربردي با توليد ايده هاي نو پيوندي ناگسستني دارد، پس بايد بتوان از آن بهترين استفاده را كرد. در واقع پارك هاي علم و فن آوري وظيفه عمل آوري علم توليد شده را دارند. پارك هاي علم و فن آوري يا همان مراكز رشد ايده ها، وارد حوزه كارآفرينان مي شوند كه در درون خود سعي مي كنند به گونه اي موازي با دانشگاه ها رفتار كنند.
تضميني براي اشتغال محصلان
پارك هاي علم و فن آوري زمينه اي براي تبديل علم به محصول است. اين مراكز نقش مستقيمي در روند تبديل ندارند، بلكه تمام مقررات و آئين نامه را به گونه اي طراحي مي كنند كه در فضاي بزرگ صنعت در حوزه مديريت و علوم رفتاري بتوانند در پارك مستقر شوند. از سويي اين پارك ها اصلي ترين ثروت (منابع انساني جوان) را كه مي خواهند با انديشه و فكر جديد توليد داشته باشند در جريان و بستر كاري اين موسسات كاري قرار مي دهد. اين نيروها نه تنها از نظر شغلي براي آينده پرورش مي يابند، بلكه موسسات نيز متخصصان خود را در آن فضا مي يابند.
حداقل 50 درصد از فارغ التحصيلان دانشگاه جزو نيروهاي شركت هاي مستقر در مراكز هستند.
فن آوري نوين
ايده مراكز رشد فن آوري در جهان و شكل گيري انكوباتورها به دوران ركود اقتصادي ايالات متحده در دهه 1970 برمي گردد؛ دوراني كه بسياري از شركت هاي بزرگ آمريكايي به ناچار و در اثر فشارهاي اقتصادي، بسياري از كاركنان خود را بركنار كردند. دولت آمريكا به منظور مقابله با بحران بيكاري موضوع ايجاد زيرساخت هايي جهت ايجاد موسسات و شركت هاي كوچك موسوم به (SME) را در برنامه خود قرار داد و اقدام به تاسيس مراكز رشد فن آوري در زمينه هاي مختلف كرد و بيش از 65 درصد گردش اقتصادي ايالات متحده در حوزه هاي فن آوري نومعطوف به فعاليت هاي شركت هاي كوچك موسوم به (SME) در اين مراكز است.
|
|
|
سومين نقطه عطف
|
|
سينا قنبرپور- روزمرگي، مرگ مزمن آدم هاست؛ عادت به گذران روز، غرق شدن در وقايع و در اين عرصه هر چيزي كه بتواند فرصت گريز از اين روزمرگي و نجات از اين مرگ ناملموس را فراهم كند، مغتنم.
شايد براي روزمرگي و عادت، تغيير، مهلك ترين سمي باشد كه در دنيا بشود آن را يافت، ولي به همان اندازه نجات بخش و موثر هم هست.
اينك همشهري، روزنامه اي كه مي توان آن را سلطان بي منازع عرصه رسانه شهري ناميد، مي تواند از فرصتي براي گريز از روزمرگي و عادت بهره ببرد، اما هميشه تغييرات، آن نسخه شفابخش نجات از روزمرگي نيست، بنابراين بايد هوشيار بود و دقيق.
تغيير، زمان و مكان خاص خود را مي طلبد و طبق قوانين فيزيكي دنيا (اينرسي) هر چيزي در برابر تغيير مقاوم است و هم اينكه اين تفسير اگر به تناسب كار، موقعيت، پتانسيل ها و آينده نگري ها نباشد، اثري منفي و مضر دربرخواهد داشت. اينك براي سومين بار در طول حيات اين رسانه ملي، فرصت يك تغيير فراهم شده است.
اگر رقم زنندگان اين تغيير با استفاده از تجربه عرصه روزنامه نگاري و با وقوف بر شرايط و الزام هاي كار خبري، اين اتفاق را كاناليزه كنند، مي توانند جامعه اي را متاثر از حركت خود كنند.
به عبارت ديگر اگر قرار باشد تغيير فقط عنوان تغيير و تحول را بگيرد، ضررهاي جبران ناپذيري دربرخواهد داشت.
به هر حال اينك همشهري، اين سلطان عرصه رسانه اي شهري به نقطه اي رسيده است كه هم مي تواند به يك نقطه عطف براي روزنامه نگاران تبديل شود و هم عرصه اي جديد براي مخاطبان، اما همين نقطه تغيير مي تواند به زماني براي از دست دادن هم تبديل شود.
تغيير از نوع مديريتي در عين حال كه مي تواند جاني دوباره به مجموعه ببخشد، نگران كننده هم هست. نگاهي به سابقه مديريتي محسن چيني فروشان - مدير عامل جديد همشهري- نشان مي دهد كه در 13 سال فعاليت او در كانون پرورش فكري كودك و نوجوان تحولاتي به روز نظير جشنواره پويا نمايي روي داده است و جشنواره هفته كودك نيز كيفي سازي شده است.
توسعه دوباره همشهري به سراسر كشور كه نويد سردبير جديد اين رسانه بزرگ است را نيز به فال نيك مي گيريم؛ باشد كه همه شهروندان ايراني بتوانند از اين تغيير مديريت در عرصه رسانه اي، نهايت بهره را ببرند؛ بويژه آنكه همشهري نشان داده در تحولات اجتماعي، سياسي و اقتصادي دهه اخير نقش فوق العاده اي بازي كرده است.
|
|
|
سفر ناموفق به ژنو
بنيامين صدر - اجلاس اصلي سران براي جامعه اطلاعاتي كه قرار است 25 آبان ماه و به مدت دو روز در تونس برگزار شود متضمن اين امر است كه كشورهاي فقير بتوانند بهره اي همه جانبه از فن آوري هاي نوين اطلاعاتي- ارتباطي همچون اينترنت در راستاي توسعه اجتماعي و اقتصادي به دست آورند.
در نشست اصلي سران جامعه اطلاعاتي از ايران محمود احمدي نژاد رئيس جمهوري، محمد سليماني وزير ارتباطات و فن آوري اطلاعات و شيرين عبادي برنده جايزه صلح نوبل حضور خواهند داشت.
در همين حال سليماني - وزير ارتباطات و فن آوري اطلاعات- با اشاره به حضور فعال ايران در اين نشست، از ارائه راهكار ايران براي بهره گيري بومي كشورهاي در حال توسعه از فن آوري نوين ارتباطي خبر داد.
اين در شرايطي ست كه به اعتقاد اغلب كارشناسان علوم ارتباطات، شرايط كامل براي تحقق اهداف نشست جامعه اطلاعاتي (WSIS) در ايران مهيا نشده است.
پس از برگزاري نشست WSIS ژنو، با سياست هايي كه از سوي متوليان جامعه اطلاعاتي در كشور به كار گرفته شد، قرار بود زمينه هاي لازم براي ايجاد زيرساخت هاي اطلاعاتي و ارتباطي همچون افزايش ظرفيت و كاهش قيمت براي دسترسي آسان و ارزان به اينترنت در ايران و درنهايت دستيابي آزادانه به اطلاعات از طريق بهينه سازي و تقويت ساختار ارتباطي در ايران فراهم شود. بر اين اساس روند فعلي نشان مي دهد به طور نسبي و تا حدودي اقدامات لازم براي تحقق اهداف WSIS در كشور فراهم نشده است.
به عنوان نمونه شبكه هاي مخابراتي و اينترنتي در سال هاي اخير هرچند كه توسعه بيشتري يافته اند ، اما هنوز بخش عمده جامعه به اين شبكه ها دسترسي آسان ندارند؛ به عبارت ديگر امكان استفاده ارزان براي مردم ما وجود ندارد.
به اعتقاد سيدرضا نقيب السادات- عضو هيات علمي دانشكده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبايي- اگر ايران مي خواهد در نشست تونس تاثيرگذار باشد، بايد زمينه هاي لازم براي توسعه امكانات تكنولوژيكي اين جامعه و مديريت يكپارچه آن را فراهم كند، به طور قطع ايران گزارش كمي و كيفي را در اين خصوص در نشست تونس ارائه مي كند، اما اين گزارش تا چه اندازه جامع فعاليت هاي كشور است، نياز به بررسي هاي همه جانبه دارد.
عضو هيات علمي دانشكده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبايي تصريح مي كند، ايران به دليل اينكه دچار تغيير و تحولات در سطوح كلان مديريتي خود شده است، ممكن است در حركت به سوي جامعه اطلاعاتي با چالش هايي روبه رو شود كه بايد مدت زمان طولاني را براي تحقق اهداف جامعه اطلاعاتي در نظر گرفت.
به اعتقاد فرهاد اعتمادي- رئيس اداره ارتباطات سازمان ملي يونسكو در ايران- كه خود نيز در اجلاس مقدماتي جامعه اطلاعاتي حضور خواهد داشت، تحقق اهداف جامعه اطلاعاتي تنها به 2اجلاس ژنو و تونس محدود نمي شود، بلكه جامعه اطلاعاتي فرآيندي ست كه بايد در اولويت برنامه تمام سازمان هاي ملي، منطقه اي و فرا منطقه اي قرار گيرد.
به گفته اعتمادي، در نشست WSIS ژنو به دليل محدوديت زماني نتوانستيم حضور فعالي داشته باشيم، تنها يك تيم با يكسري از كارهاي مقدماتي راهي نشست شدند.
به نظر مي رسد كه در نشست تونس نيز شرايط بهتر از نشست ژنو نخواهد بود.
تغيير مديريتي كه در سطوح دولت اتفاق افتاده نشان مي دهد هنوز انسجام ملي در خصوص WSIS ايجاد نشده است و به جرات مي توان ادعا كرد كه ايران بسيار ضعيف تر از مرحله نخست WSIS عمل مي كند.
در نخستين نشست جامعه اطلاعاتي كه دو سال پيش در ژنو برگزار شد چندين نفر از فعالان IT و علوم ارتباطات ايران همچنين چند تشكل غيردولتي حضور داشتند.
بنا به گفته دكتر سهراب رزاقي- فعال ICT و دبير سازمان غيردولتي كاوشگران- در اجلاس آتي جامعه اطلاعاتي نيز نمايندگان حدود سيNGO از ايران حضور خواهند داشت كه تعدادي از آنها به صورت مستقل و بدون دخالت مستقيم دولت در اين نشست شركت مي كنند.
رزاقي در خصوص برنامه هاي آتي گروه ايراني در اين نشست WSIS گفت: گزارش عملكرد TCI2005-2002 در ايران و ارائه نمايي از فعاليت وبلاگ نويسان ايراني و فعالان IT در ايران، از مهمترين برنامه هاي گروه اعزامي به تونس خواهد بود.
|
|
|
گزارش كوتاه
جسارت در تصميم گيري
|
|
زهره رجب نيا
برطبق يك نظرسنجي منتشر شده از سوي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) 60 درصد مديران مدارس تهران خواستار تمركز زدايي از آموزش و پرورش و حذف تامين منابع و رفع كمبودهاي مالي مدارس از وظايف خود هستند؛ خواسته اي كه تاكنون به دلايل بسياري بي پاسخ مانده است.
سيد محمد بطحايي ، معاون دبير كل شوراي عالي آموزش و پرورش در پاسخ به اين سئوال مي گويد: مدير مدرسه، علاوه برداشتن صلاحيت و توانايي لازم براي تحليل مسائل و ارائه راهكارهاي لازم از سوي ديگر، مي بايست جرات و جسارت را در تصميم گيري هاي خويش داشته باشد .
وي اين ويژگي ها را از مهمترين خصلت هايي دانست كه مديراني كه خواستار تمركز زدايي از وظايف خويش هستند، مي بايست داراي آن باشند.
بطحايي با اشاره به ضعف هايي كه در فعاليت هاي مديران مدارس مشاهده شده، مي گويد: مرور فعاليت هاي مديران نشان داده كه در بسياري موارد اختيارات لازم به آنها داده شده، اما آنان توانايي يا بعضا جرات استفاده از اختيارات داده شده را نداشته اند . گفته هاي معاون دبير كل شوراي عالي آموزش و پرورش مويد آن است كه مدرسه محوري در دهه هاي اخير در آموزش و پرورش كشورهاي مختلف و از جمله كشور ما يك امر پذيرفته شده محسوب مي شود، در حالي كه به رغم پذيرفته شدن اين امر، متاسفانه تاكنون كمتر حالت اجرايي به خود گرفته است.
بطحايي در اين خصوص نيز معتقد است: راه اندازي هيات امنا در مدارس را بايد از جمله تلاش هاي وزارت آموزش و پرورش دانست كه در اين راستا شكل گرفته و بر اساس آن بسياري از اختيارات آموزش و پرورش نظير تعيين ميزان شهريه و رسيدگي به مسائل مالي مدرسه به هيات امنا سپرده مي شود و اين امر، هم در كاهش وظايف مديران و هم در كاهش صدور آئين نامه و بخشنامه هاي متعدد توسط وزارت آموزش و پرورش موثر خواهد بود .
بطحايي اضافه مي كند، اما آنچه كه در اجراي آئين نامه سال 79 كه از سوي شوراي عالي آموزش و پرورش به تصويب رسيده و از اهميت فوق العاده اي برخوردار است، اجراي تدريجي و با احتياط اين آئين نامه است . او خاطرنشان مي كند: كارشناسان اين طرح به اين نتيجه رسيده اند كه تفويض اختيارات همواره بايد سنجيده و با مراقبت كامل اعلام شود .
معاون دبير كل شوراي عالي آموزش و پرورش يادآور مي شود: در چشم انداز آينده شوراي مدرسه و با گسترش اختيارات شوراها، بتدريج دامنه اختيارات اين شورا توسعه داده مي شود و برنامه ريزي جهت امور مدرسه و نظارت بر ثبت نام دانش آموزان، همه و همه برعهده شوراي مدرسه و هيات امناي مدارس قرار مي گيرد و براي حل مشكلات مدارس از نظر ظرفيت اعضاي شورا استفاده خواهد شد .
دورنماي كلي مطالب ارائه شده از سوي معاون دبير كل شوراي عالي آموزش و پرورش، چشم انداز وسيعي را نويد مي دهد، اما آماده نبودن برخي از ساختارهاي زيربنايي كه از مشكلات آموزش و پرورش ما شمرده مي شود، تحقق اين امر را تا اندازه اي با شك رو به رو مي كند؛ شكي كه بطحايي در پاسخ به آن مي گويد: تفويض اختيارات در هر سازماني مستلزم فراهم آمدن يكسري لوازم است كه مهارت تصميم گيري و تجزيه و تحليل پيامدهاي تصميم را يكي از اين اختيارات بايد برشمرد و در اين راستا مطمئنا نيازمند آن هستيم كه كارگاه ها و كلاس هاي آموزشي براي آشنايي مديران با نحوه اتخاذ تصميم و تحليل آن برگزار كنيم .
او اضافه مي كند: همزمان با تفويض اختيارات مي بايست سيستم نظارت و كنترل قوي، فرآيند تصميم گيري هاي اتخاذ شده از سوي مديران مدارس را مورد بررسي و نظارت قرار دهد و اين امر همان ضعفي ست كه در سال هاي اخير توجه مطلوبي به آن نشده است .
در طول چند سال گذشته مدارس نمونه مردمي كه كاركردي شبيه به مدارس هيات امنايي داشتند، به دليل وجود پاره اي از مشكلات نظير تحت تاثير قرار گرفتن مديران مدارس از سوي افراد صاحب نظر انجمن اوليا و مربيان از فعاليت بازماندند، حال اين سئوال در ذهن تداعي مي شود كه جهت پيشگيري از بروز مجدد اين مشكل، شوراي عالي آموزش و پرورش چه راهكاري را در نظر گرفته است؟
بطحايي در اين خصوص مي گويد: در اين راستا ماده 10 آئين نامه مدارس هيات امنايي اصل كنترل و نظارت را مورد توجه جدي قرار داده و آن را به تصويب رسانده است .
وي اضافه مي كند: در آئين نامه مدارس هيات امنايي در صورتي كه هيات امنا عملكرد مثبتي نداشته باشند، تصويب شده كه عملكرد آن توسط شوراي عالي آموزش و پرورش منطقه و سازمان مربوطه بررسي شود و نسبت به آن تصميم گيري به عمل آيد .
معاون دبيركل شوراي عالي آموزش و پرورش خاطرنشان مي كند: در سال جاري با هدف تقويت نظام نظارت و كنترل مصوبات شورا به دنبال مكانيزمي هستيم كه با شناسايي مشكلات، عكس العمل هاي مناسب اتخاذ شود و در اين خصوص مديريت نظارت و ارزشيابي مصوبات را در دبيرخانه شوراي عالي تشكيل داديم و تاكنون جلساتي را با آموزش و پرورش در اين خصوص برگزار كرده ايم .
بطحايي همچنين در پاسخ به يكي از موارد مطرح شده در خصوص عدم توانايي علمي معلمان در مدارس و تاثير آن در اضافه شدن وظايف مديران پاسخ داد: امروز 80 درصد جامعه معلمان و مديرانمان از حيث مسائل علمي داراي تحصيلات دانشگاهي هستند و عنوان اين امر اساسا معنا ندارد .
|
|
|
در كوچه هاي شهر
آخر خط خبري نيست
|
|
داوود پنهاني
راننده تاكسي گفت: پارك وي؟ آره پارك وي مي رم. چهارنفر بيشتر سوار نشه، آقا هم وسط خانما نشينه، برو پايين بعد سوارشو.
راننده تاكسي گفت: وايسا ببينم اين خيابون خلوته، آره، از همين جا رد مي شيم. همه جا كه بسته اس، آره رد مي شيم.
راننده تاكسي گفت: اين كمربندام كه ايمني شده و بسته نمي شه. حالا فعلا همين جوري مي بنديم، ببينيم چي مي شه. خدا آخر و عاقبتمون رو به خير كنه. راننده تاكسي گفت: چند جا بيشتر كه نمي شه پياده شد. سرميرداماد،ظفر، آرش، صدر، جردن و پارك وي. ما كه اينجوري ياد گرفتيم، اگه شما جاي ديگر بلدين بهمون بگين...
راننده تاكسي گفت: اين ور بسته، اون ور بسته، 50درصد راننده ها اونور خط موندن۵۰، درصد اين ور. تو ايستگاه هم كه هيچ ماشيني نيست. بالاخره آدم بايد يه طرفي گير كنه. يا اين وري، يا اون وري. وسطم كه نمي شه حركت كرد.
راننده تاكسي گفت: اعصابم خيلي خرده، از صبح همين جوري دارم مي گردم يكي رو پيدا كنم و بزنمش، نمي شه. هيچ جوري نمي شه. جلو هر كي رو مي گيرم يه جورايي نمي شه.
راننده تاكسي گفت: يه جوون سربازي رفته، فوق ديپلم گرفته، كارگيرش نيومده، اومده تو خط صحبت كرده كه كار كنه. حالا اومدن بهش گفتن كه تو حق نداري تو اين خط كار كني. دراومده گفته كه چرا ؟ گفتن رئيس خط گفته. آخه كدوم رئيس؟ خط كه رئيس نداره، كدوم خط؟ مگه خط ايرباسه...
راننده تاكسي گفت:40 تا راننده ايم تو اين خط كار مي كنيم. گيرم كه شد 41 راننده، مگر چي مي شه؟ يه چيز كمتر بيشتر، فرقي كه نداره...
راننده تاكسي گفت: آدم اگه نمي تونه نون كسي رو بده، بهتره نون كسي رو هم قطع نكنه. خوبيت نداره. بالاخره اون دنيايي هم كه هست.
راننده تاكسي گفت:350 تومان مي شه، خيلي ممنون. داشتين 350، نداشتين 300، بازهم نداشتين مهمون من. كجا پياده مي شي؟ سرصدر؟ بفرما.
راننده تاكسي گفت: باشه سر جردنم پياده مي شم. اينم سر جردن. آقا بيا تو هم رد شو، كه چي، هي داره بوق مي زنه. ته خط هيچي نيست، چرا زور مي زني؟
راننده تاكسي گفت و رفت. رفت و گفت و كسي پيدا نشد تا با او گلاويز شود و عصبانيتش را خاموش كند. پيرمردي 60ساله كه با اين همه، مهربان نشان مي داد. خسته روزگاري كه مي رود. تند مي رود.
|
|
|
نگاه
آنها ميراث شان را زنده مي خواهند
|
|
مريم پاپي- مردم دزفول در دل تاريخ زندگي مي كنند. بافت قديمي شهر هنوز حس حضور گذشته را دارد؛ خانه ها و كوچه ها با وجود پير شدن حاضر به پذيرش سازه هاي جديدي در حريم خود نيستند، مردم هم شهرشان را دوست دارند؛ هم شهر و هم رودخانه را؛ رودخانه اي كه وابستگي افراد به شهرشان را تشديد مي كند.
قدم زدن زير طاقي هاي بازارهايي كه وجه اشتراك بسياري از شهرهاي جنوب كشور هستند؛ بازار قديم دزفول با رنگ تند پارچه ها، مغازه هاي پشم فروشي كه دو رنگ بيشتر نيستند؛ سپيد و قهوه اي و راسته بازار آهنگران كه رنگي ندارد و فقط صداست. دزفول به خاطرات ساكنانش دست نزده. شهر امانتدار خوبي بوده، هم براي بافت قديمي شهر و هم براي پل معروفي كه به دوران ساساني برمي گردد. پل، تكيه گاه شهر شده است، تكيه گاه مردم شهر و استناد محكم قدمت آنها و اجدادشان در گوشه اي از جنوب غرب كشور. از همين روست كه مردم شهر اجازه بستن پل قديمي و منع تردد روي آن را به اداره ميراث فرهنگي نمي دهند. آنها ميراثشان را زنده مي خواهند.
مدير اداره ميراث فرهنگي و گردشگري دزفول چندي پيش با هشدار نسبت به تخريب و ريزش بعضي از طاق ها و پايه هاي اين پل قديمي، گفت: مرمت پل دزفول هنوز آغاز نشده و با وجود اين وضعيت خطرناك، تردد وسايل نقليه روي آن ادامه دارد.
وي افزود: از آنجا كه اين پل، اثري ملي ست، بودجه مرمت آن، دو ماه پيش در تهران تصويب شده، ولي هنوز اختصاص پيدا نكرده است.
مهدي محمدي زاده اظهار داشت: به دليل حساسيت مردم نسبت به پل و كاربرد زيادي كه اين پل دارد، نمي توانيم تا زماني كه شروع به كار نكرده ايم، پل را ببنديم، چون در گذشته چنين اقداماتي به درگيري با مردم شهر منجر شد و آنها بسته شدن پل را بي دليل مي دانند.
پل قديم دزفول هنوز مهمترين شاهراه ارتباطي دو سوي رودخانه است. مكان يابي اين پل به صورتي ست كه در بهترين منطقه براي ساخت يك پل واقع شده و هنوز بخش عمده اي از بار ترافيك اين شهر را به دوش مي كشد. پل جديدتري كه براي كمك به اين پل احداث شده، بتنهايي جوابگوي نياز ترافيكي شهر نيست.
پل دوران ساساني با همه كهنسالي اش، بار رفت و آمد قرن بيست و يكم را هر چند در يك شهر نه چندان بزرگ به دوش مي كشد و شايد دليل اينكه پل قديمي، فرصتي براي استراحت نمي يابد، اين است كه مردم جايگزيني براي آن نيافته اند. تكنولوژي قرن 21 و بيش از همه، مديريت نامناسب اين دوران، اجازه ساخت پلي با كارايي هزاران سال پيش را نمي دهد!
|
|
|