گفت وگو با رسول صدرعاملي كارگردان فيلم «ديشب بابا تو ديدم آيدا»
لحظاتي كه تلف مي شود
مارگريت شاه نظريان
مدتي است نمايش عمومي آخرين ساخته رسول صدرعاملي آغاز شده. پس از دختري با كفش هاي كتاني و من ترانه پانزده سال دارم حالا با فيلم ديشب باباتو ديدم آيدا ظاهراً سه گانه اين فيلمساز تكميل شده است. فيلم در نمايش جشنواره اي اش با واكنش هاي متفاوتي روبه رو شد به هر حال خوب يا بد صدرعاملي مي گويد: «اين فيلم من است و پايش مي ايستم» . به بهانه اين فيلم با كارگردانش به گفت وگو نشسته ايم.
|
|
|
|
* فارغ از قصه «ديشب بابا تو ديدم آيدا» نيت شما از ساخت اين فيلم چه بود و اصلاً چه قدر عمد داشتيد كه حتماً اين فيلم تكميل كننده دو فيلم قبلي تان باشد؟
- زماني كه «دختري با كفش هاي كتاني» كار شد و بعد به قصه «من ترانه پانزده سال دارم» رسيد و فيلم ساخته شد، آن موقع بود كه فكر كردم كه يك بخش سومي هم وجود دارد، بخش سوم با تم بلوغ. با اين معنا يعني رساندن يك نوجوان از يك ميزان آگاهي نسبي اندك به يك ميزان آگاهي بيشتر و باز نكته اي كه به دو فيلم قبلي ام برمي گردد من دوست داشتم و عمد داشتم كه همان لحن و بيان تصويري را ادامه دهم اما قصه مشخص نشده بود.
* و در اين شرايط بود كه به قصه مرجان شيرمحمدي رسيديد؟
- بله. پيشنهادي بود كه از طرف آقاي كيارستمي ارائه شد و حس كردم چه قدر وجه انساني شخصيت اين داستان بر وجه اجتماعي او غالب است و هم صداي خوبي است براي پرداختن به تم بلوغ.
* حالا فيلم آيدا تا چه اندازه داستان «باباي نو را » است و تا چه اندازه موقع نوشتن، فيلمنامه تغيير كرده.
- شما داستان خانم شيرمحمدي را خوانده ايد؟
* نه.
- قصه دختري است كه به دوستش مي گويد يك شب باباي تو را ديدم، همين و بعد تصميم مي گيرند كه اين پدر را تعقيب كنند تا سر در بياورند كه اين زن كيست و ماجرا چيست. در واقع ما به جوهره اصلي قصه وفادار مانده ايم ولي خب نوع جزئيات و تعريف كاراكتر ها فرق مي كند.
* آيدا در واقع نورا است و ساناز هم دوست او يعني فرشته؟
- بله فرشته يك جمله دارد كه مي گويد خيلي دوست داشتم بدانم در ذهن نورا چه مي گذرد؟ و تمام فيلم ما تكيه بر همين يك جمله دارد.
* در واقع همان بخش پنهان ذهني آدم ها؟
- بخش پنهان و البته نگراني و دغدغه هميشگي خانواده ها. من مي خواستم به اين نگراني ها يك تلنگر بزنم و قبول كنيد كه كار سختي است. مسايلي كه هميشه وجود دارد اما حتي سال تا سال زن و شوهر هيچ كدام درباره اين مسايل صحبت نمي كنند. نكته اصلي فيلم اين بود كه آيا مي تواند با اين اثر باب صحبت و گفت وگو را باز كرد يا خير.
* در واقع از يك طرف نسل نوجوان و جوان را در نظر داريد و از طرف ديگر نسلي كه پدر و مادر آنها هستند.
- دقيقاً همه ما تجربه هاي زندگي زناشويي را داريم، حالا نسل ما مثلاً خب ده سال، بيست سال مي گذرد چرا اين زندگي عليرغم ظاهر مرتب و منظم اش دچار يك رخوت و سرما مي شود آن شور و شوق اوليه كجاست. اين چه قدر به پيچيدگي هاي ذهني انسان مربوط مي شود چه قدر به نيازهاي ظاهري و روزمره او و چه قدر مي توان آن طراوت اوليه دوست داشتني را اساساً حفظ كرد و اصلاً پيش رفت. من طرح كردن اين تضادها را دوست دارم.
* فكر مي كنم در اين سه گانه، آيدا ... نسبت به دو فيلم قبلي تان كار سخت تر و پيچيده تري است و موضوع آن نيز خيلي خاص و ظريف است.
- بله. طرح اين موضوع و انتخابي كه صورت گرفت خيلي سخت و دشوار بود. چون من كه يك قصه پرفراز و نشيب و دراماتيك نداشتم ما با لحظه ها روبه رو بوديم.
* ضمن اين كه از همان اول با نام فيلم تمام قضيه براي تماشاگر رو مي شود.
- بله و مهم تر اين كه ما با يك تم دروني روبه رو بوديم و به قول شما با نام فيلم نيز همه چيز لو مي رود. در واقع همه فيلم همين جمله است حالا حفظ تماشاگر، خصوصاً تماشاگر عام تا پايان كار خيلي دشوار است. خصوصاً اين كه هميشه براي من سليقه تماشاگر عام مهم بوده و دوست داشتم و دارم كه سطح سليقه آنها را ارتقا بدهم يعني فيلمي بسازم كه همين تماشاگر وقتي آن را مي بيند احساس كند در عين حال كه با اثري روبه رو است كه دارد حرف متفاوتي مي زند اما او مشكلي ندارد و اين حرف را مي فهمد.
* به هرحال فكر مي كنم در تعريف آن سه گانه آيدا معناي خود را دارد اما اگر به شكل مستقل به آن نگاه كنيم فيلم بيشترين ضربه را از ناحيه فيلمنامه خورده و خب حيف است كه براي كاري كه اين همه دوست داريد و براي آن زحمت كشيده ايد ايده هاي خوب آن اين گونه تلف شوند؟ نمي دانم شايد اين تلقي من است؟
- نه، شما درست مي گوييد.
* با توجه به اين كه شما فيلمنامه نويس خوبي هستيد و البته روزنامه نگار هم بوده ايد و جامعه را مي شناسيد، حساسيت ما را مي دانيد و مسايلي كه بايد طرح شود و خب آيدا ... در جنس خود خيلي خاص و اولين بار بود كه مطرح مي شد فكر مي كنم اساساً نگاه آقاي پرتوي كه حالا نسبت به هر جنس فيلمنامه اي يكسان شده بزرگترين ضربه را به فيلم زده است.
- خب من قبلاً هم با آقاي پرتوي كار كرده ام در همان ترانه ... و اتفاقاً تجربه خوبي بود و به نظرم نويسنده اي خوب و پرتوان است و خيلي هم حاشيه پرداز است و جزئيات را خوب شكل مي دهد. به هر حال دوبار اين فيلمنامه نوشته شد تا نهايتاً به اين شكل رسيديم. به هرحال براي من تجربه دلپذيري بود و اين را هم درك مي كنم وقتي كه فيلم را با دو فيلم قبلي ام مقايسه مي كنند اين اجتناب ناپذير است.
* به هرحال چيزي كه هست مسير اين سه گانه است كه از بطن اجتماع شروع مي شود تا به دنياي درون و فرديت انسان مي رسد.
- بله، دقيقاً در آن دو فيلم قبلي وجه اجتماعي خيلي غالب بود. البته در «دختري با كفش هاي كتاني» خيلي زياد چون به هرحال با سوژه اي ملتهبي روبه رو بوديم، در ترانه ... سعي كرديم فاصله را بيشتر كنيم و به جاي آن به كاراكتر ترانه به عنوان يك انسان نگريسته شود و حالا در آيدا ... تمام تلاشم اين بود كه به اين كاراكتر فارغ از مسايل اجتماعي نگاه كنم.
* در واقع به ذهن او نزديك شويد؟
- بله. كار سختي بود و به من هم بسيار آموخت، حالا فارغ از نتايجي كه روي پرده خواهد داشت مطمئن هستم فيلمي است كه تأثيرات خودش را خواهد داشت و شايد الان نه اما بعدها حتماً ديده خواهد شد. يعني مي توانند آدم ها فيلم را بينند و بگويند از آن خوش مان نيامده اما نمي توانند بگويند كه فيلم بدي است. مهم اين است كه فيلم تاريخ دارد و ما در سال ۸۴ به اين مسأله پرداختيم و اگر چه تجربه سختي بود اما آن قدر حياتي و مهم بود كه من را به طرف فيلم بعدي سوق دهد.
* الان كه تأكيد به سال ساخت مي كنيد يعني اين كه تصوير كردن تهران در اين موقعيت زماني براي شما اهميت داشتند؟
- به شدت. وقتي كه آيدا و كساني مثل او در شهركي زندگي مي كنند كه به نظر همه چيز پاك و تميز مي آيد و مي شود در آن شب ها دوچرخه سواري كرد، رانندگي كرد و تا دير وقت بيرون بود، اما خبر اين امنيت كاذب است. مثل همان امنيتي است كه بر خانواده آيدا حاكم است يعني چندان هم مطمئن نيست و بايد تو آخر بزني بيرون و به داخل شهر بروي و مشكلات و ناهنجاري ها و بي هويتي ها را ببيني و در كنار آن بيرحمي كه وجود دارد.
* مثل سكانسي كه آيدا و ساناز مي خواهند وارد بزرگراه شوند و هجوم ماشين ها است؟
- بله. اين يك نمونه آن است از اين سكانس ورود آنها به شهر و سفرشان آغاز مي شود.
* بازيگر نقش آيدا برچه اساسي انتخاب شد؟
- براي نقش آيدا دنبال فيزيك، چهره و صورتي مي گشتم كه وقتي اين موضوع خيانت پدرش را حالا با او در ميان مي گذاري تماشاگر باور كند كه اين صورت واقعاً دارد به هم مي ريزد و اگر تو براي اين نقش ۹۹ گزينه داشته باشي فقط يكي از آنها است كه واقعاً به هم مي ريزد و تماشاگر آن را باور مي كند.
* در واقع دنبال كاراكتري بوديد كه باورپذير باشد.
- بله. درست برخلاف ترانه... در ترانه من دنبال يك بازيگر قدرتمند بودم كه با صدا و تصوير و فيزيكش آن نقش را بازي كند. اما در اين فيلم دوست داشتم بازيگري كه انتخاب مي كنم به آيدا نزديك باشد و همه آن احساس ها و موفقيت ها را لوس و نُُنُر بودن تا دختر يكدانه خانه بودن و... در كنار شناختي كه از بازيگري دارد همديگر را تكميل كنند. در اين فيلم ما خاطره اسدي را داريم كه همه از بازي او خوش شان آمده.
* فكر مي كنيد دليلش چيست؟
- براي اين كه بازي بيروني و ديالوگ هاي جذابي دارد و اصلاً در فيلم حضور دارد نقش اوتپنده است. اما كار سخت سوفي كياني اين بود كه بايد در قالب آن دختر ساكت و آرام مي رفت و همه چيز را با نگاه و احساسش بيان مي كرد و به نظرم سوفي كياني هرچه قدر كه جلوتر مي رفتيم بهتر مي شد. براي اولين بار قصه خواني و تمرين نداشتيم و دوست داشتم لحظه هاي اول كار بازيگر را شكار كنم.
* البته اگر چه بازي سوفي چندان خوب نبود اما در خياط خانه و موقع مواجهه شدن با زن كارش واقعاً خوب است؟
- با اين همه اگر به كار سوفي كياني ايراد مي گيرند به خاطر اين است كه فيلم را مدام دارند با ترانه مقايسه مي كنند و اين فكر مي كنم بي عدالتي است. خود ترانه عليدوستي به من مي گفت اگر ترانه را بازي نكرده بود اين فيلم را مسلماً بيشتر دوست مي داشت.
* به هرحال نسبت به فيلم آيدا چه احساسي داريد؟
- بله. يا بايد از فيلم كاملاً بدت بيايد و جلوي آن گارد بگيري و يا اين كه آن را دوست داشته باشي البته نگاه شما هم هست كه عليرغم اين كه مي گويي فيلم را دوست داري اما تأكيد هم داري برخي از ايده هاي خوب فيلم حالا به هر دليلي از دست رفته و حرام شده و فكر مي كنم اين طبيعي است. چون اساساً سوژه هايي از اين دست وقتي كه قرار براين مي شود تا به مسايل اساسي و معضلات روحي و فكري و امثال آن بپردازند هزار جور هم كه نوشته شود هميشه يك جور ديگر هست كه مي توان آن را مثال آورد و گفت با اين سر و شكل فيلم بهتر مي شد.
|