ماجراي فرار مغزها ادامه دارد
|
|
نتايج تحقيق بانك جهاني كه به تازگي منتشر شده است، حاكي از آن است كه گاه ، بخش عمده اي از نيروي كار تحصيلكرده دانشگاهي در كشورهاي آفريقايي، آمريكاي جنوبي و كارائيب به كشورهاي ثروتمند مي روند. اين يافته ها مبتني بر مطالعه اي گسترده شامل سرشماري و ساير اطلاعات در ۳۰ كشور عضو سازمان همكاري و توسعه اقتصادي است كه در برگيرنده بيشتر كشورهاي ثروتمند دنياست.
اين مطالعه نشان داد حدود يك چهارم تا نيمي از شهروندان تحصيلكرده دانشگاهي در كشورهاي فقيري مانند غنا ، موزامبيك ، كنيا ، اوگاندا و السالوادور در كشورهاي عضو اين سازمان ساكن هستند؛ هرچند كه اين نسبت درمورد هائيتي و جامائيكا به ۸۰ درصد مي رسد. در عوض، فقط ۵ درصد شهروندان تحصيلكرده كشورهاي در حال توسعه ، مانند: هند، چين، اندونزي و برزيل در كشورهاي عضو سازمان يادشده كار مي كنند.
خروج گسترده تحصيلكردگان لطمه زيادي به كشورهاي فقير كوچك تا بزرگ مي زند؛ در حالي كه كشورهاي بزرگ در حال توسعه بهتر مي توانند پيامدهاي از دست دادن تعداد نسبتاً اندك تحصيلكردگان را تحمل كنند و حتي از بازگشت نيروي كار ماهر يا سرمايه گذاري در كشور مادري خود بهره مند شوند. آلن وينترز محقق بانك جهاني گفت: وقتي كشورش يك سوم تحصيلكردگان خود را از دست مي دهد، بايد نگران بود.
مطالعه بانك جهاني كه در كتابي به نام «مهاجرت بين المللي، پول هاي پس فرستاده و فرار مغزها» منتشر شده است، به تحليل آثار پس فرستادن پول نيروي كار مهاجر گواتمالا، مكزيك و فيليپين به خانواده هايشان مي پردازد. اين مبالغ به كاهش فقر در اين كشورها كمك كرده و منبع عمده اي براي كسب ارز بوده، اما تبعات گسترده تر آن پيچيده بوده است. مثلاً در گواتمالا، خانواده هاي روستايي كه اين پول ها را دريافت مي كنند، آن را بيشتر صرف آموزش مي كنند تا مصرف عادي. اما در مكزيك كودكان در خانواده هاي مهاجر تحصيلات كمتري از غيرمهاجران داشتند. شايد علت آن بود كه خانواده هايشان فكر مي كردند نهايتاً بايد براي كسب مشاغل ساده به آمريكا بروند و براي اين مشاغل نياز به سطح بالاي تحصيل نيست.
برخي از داده هاي اين مطالعه درباره فرار مغزها محل مناقشه است. مارك رزنزويگ استاد دانشگاه ييل معتقد است اندازه گيري بانك از اين جهت اغراق آميز است كه مهاجراني را كه در بچگي به كشورهاي ثروتمند مهاجرت كردند يا تحصيلات دانشگاهي خود را آنجا به انجام رساندند، مستثني نمي كند. به گفته وي مثلاً اطلاعات موجود درباره مهاجران جامائيكايي نشان مي دهد حدود ۴۰ درصد آنان پيش از ۲۰سالگي به آمريكا مي روند.
محققان بانك جهاني اكنون در حال گردآوري اطلاعاتي از اين دست هستند، هرچند كه اين اطلاعات درمورد بسياري از كشورها وجود ندارد. آنان يادآوري مي كنند دانستن محل تحصيل اين مهاجران سودمند است. اما اين محققان و ساير كارشناسان معتقدند گزارش اخير جامع ترين ارزيابي را از ابعاد فرار مغزها از كشورهاي در حال توسعه به دست مي دهد.
بيشتر كارشناسان بر اين اعتقادند كه خروج كارگران مهاجر از كشورهاي فقير نشانه مشكلات عميق اقتصادي، اجتماعي و سياسي در اين كشورهاست و اين پديده مي تواند در بخش آموزش و بهداشت زيان هاي بزرگي برجا گذارد. جگديش باگواتي استاد اقتصاد دانشگاه كلمبيا كه در اواخر ۱۹۶۰ از هند مهاجرت كرد، خروج مهاجران به معناي فرار آنان از كشورهايي است كه درست اداره نمي شوند و از نظر اقتصادي نابسامان هستند. آنان با خروج توجه دولت را جلب مي كنند. به گفته وي، اگر بمانند، هيچ اهرم فشاري ندارند.
اما برخي ديگر از كارشناسان مي پرسند آيا فرار مغزها باعث چرخه باطل قهقرايي توسعه يافتگي نمي شود و باعث نمي شود كشورهاي فقير افراد پرانرژي داراي توان و همت مقابله با فساد و حاكميت ناتوان را از دست بدهند. دوش كاپور و جان مك هيل محققان مركز توسعه جهاني معتقدند از دست دادن نهادسازان _ يعني مديران بيمارستان، مديران گروه هاي آموزشي در دانشگاه ها و تحول خواهان سياسي و غيره- باعث ماندن كشورها در فقر مي شود. به اعتقاد آنان اين امر نه فقط از دست دادن برخي افراد كارشناس، بلكه از دست دادن طبقه متوسط است.
اين سئوال كه براي كاهش زيان چه كار مي توان كرد، بغرنج است و گاه به اين سئوال منتج مي شود كه آيا بايد مهاجرت كارگران ماهر را محدود كرد يا نه؟. سياست هاي مهاجرت در كشورهاي ثروتمند مانند آمريكا، كانادا، انگليس و استراليا در پي جذب افراد تحصيلكرده براي افزايش توان رقابتي و از بين بردن كمبود در برخي عرصه هاست.
بسياري از كارشناسان مي گويند با تلاش براي محدوديت جابجايي مهاجران مخالف هستند، اما در مورد راه هاي كمك به كشورهاي فقير در اين زمينه اتفاق نظر ندارند. باگواتي در سال هاي دهه ۱۹۷۰ پيشنهاد كرد كشورهاي در حال توسعه بايد از كارگران خود در خارج از كشور ماليات بگيرند. اين پيشنهاد به تازگي مورد توجه قرار گرفته است.
نگارندگان گزارش بانك جهاني مي گويند شايد نياز به سياست هايي باشد كه درآمد متخصصان را در كشورهايشان افزايش دهد. ديگران شامل كاپور و مك هيل معتقدند بايد راه هاي جديدي براي جبران زيان كشورهاي متضرر پيدا شود. آنان خاطرنشان مي كنند كشورهاي ثروتمند بايد در مورد صدور رواديد زمان دار بررسي كنند. اخذ اين رواديد به اين معناست كه فرد متخصص بايد پس از چند سال دانش و اندوخته مالي خود را بردارد و به كشورش برگردد. كاپور دريافت رواديد كار در كشور ثروتمند را به برنده شدن در بخت آزمايي تشبيه مي كند، چون حاصل اين مهاجرت بسيار زياد است. وي معتقد است به هر حال بايد مزاياي اندك افرادي كه بخت كار در خارج را پيدا مي كنند، بايد در قياس با هزينه هاي متوجه به ديگر افراد كشورهاي فقير در نظر گرفته شود.
منبع :نيويورك تايمز
مترجم: رضا محتشم
|