يكشنبه ۱۳ آذر ۱۳۸۴
آشنايي با راهبردهاي ياددهي _ يادگيري نوين
داستان سرايي در كلاس درس
ملاني سي گرين
مترجم: وحيدرضا نعيمي
004407.jpg
اشاره
«واقعيتي را براي بگو تا ياد بگيرم. حقيقتي را برايم بگو تا باور كنم. داستاني برايم بگو تا در قلبم هميشه زنده نگه دارم.»
ضرب المثل هندي
روزي روزگاري، در گذشته هاي نه چندان دور، معلم ها از اسلايد پاورپرينت، پروژكتور يا حتي تخته سياه استفاده نمي كردند. آنان فقط با داستان، اطلاعات خود را منتقل مي كردند. به سال هايي كه در كلاس نشستيد، فكر كنيد. لحظاتي را كه بيش از بقيه به ياد داريد، كدام هستند؟ براي من يكي از آن لحظات زماني بود كه استاد من در درس مقدمه روانشناسي،  داستان شبه بيماران روزن هان را تعريف كرد. اين شبه بيماران از لحاظ فكري افراد كاملاً  سالمي بودند كه به آسايشگاه رواني برده شدند. ماجراجويي شگفت انگيزي به نظر مي رسيد. فكر مي كرديم چه بلايي بر سر اين افراد در آسايشگاه مي آيد. همه كلاس به تك تك كلمات استاد توجه مي كردند.
احتمال دارد لحظات به ياد ماندني شما هم در ارتباط با داستان باشد، البته نه تئوري يا تعريف يا تاريخ وقايع علمي، بلكه يك داستان روايي كامل با دلهره، عناصر دراماتيك يا طنز يا حتي خاطره اي شخصي. البته داستان كلاسي ممكن است به اكتشاف، مطالعه يا شخصيتي مهم در روانشناسي مربوط باشد، اما هميشه اين اهميت اكتشاف نيست كه باعث مي شود داستان در ذهن باقي بماند، بلكه اين روش عرضه اطلاعات است كه آن را هيجان انگيز و فراموش ناشدني مي كند. قرن هاست كه قدرت داستان شناخته شده است و حتي امروز در هاليوود و جاهاي ديگر داستان سرايي صنعتي به ارزش چند صد ميليون دلار است. داستان، روشي طبيعي براي انديشيدن است. پيش از آغاز تحصيل ما در مدرسه، از داستان هاي ايزوپ، افسانه ها و داستان هاي خانوادگي مي آموزيم. حتي برخي محققان ادعا كرده اند تمام دانش به صورت داستان مطرح مي شود. (شانك وابلسون ) با وجودي كه ادعايي به اين شكل مورد سئوال قرار گرفته است، همه در اين مورد توافق نظر دارند كه داستان ساختار قدرتمندي براي سازمان دهي و انتقال اطلاعات و نيز ايجاد معنا در زندگي و محيط ماست.
ماهيت داستان
داستان چيست؟ اساساً روايت نقلي نيازمند داستاني است كه سئوالهاي بي پاسخ يا مناقشات حل ناشده اي برانگيزد. شخصيت ها ممكن است به بحران يا بحران هايي بربخورند و سپس آن را حل كنند. داستاني كه داراي آغاز، ميانه و پايان است، قابل شناسايي است. به گفته برونر، «روايت به نيت انساني يا مربوط به انسان و عمل و زير و بم ها و عواقبي است كه مسير آن را مشخص مي كند. داستان معجزات فارغ از زمان را در جزييات تجربه و تجربه را در زمان و مكان قرار مي دهد.» داستان اصول انتزاعي را زنده مي كند و به آنها صورت محسوس مي  دهد. هميشه نمي توانيم تجربه مستقيمي از مفاهيم روانشناختي به دانش آموزان بدهيم، اما داستان تا حد زيادي مقصودمان را برآورده مي كند.
داستان عمق بيشتري از يك مثال ساده دارد. داستان در مورد واقعه مشخصي است، يعني افرادي مشخص و بلايي كه بر سرشان مي آيد. داستان تفكر ما، عواطف ما را به كار مي گيرد و حتي مي تواند به تشكيل تصوير ذهني بينجامد. كساني كه به داستان گوش مي كنند، تقريباً به طور خودكار به آن واكنش نشان مي دهند و به نوعي در كنش روايت شركت مي كنند. گرد آوردن تمام اين عناصر در موارد درسي به يادگيري دانش آموزان كمك مي  كند. دانش آموزان هشيار هستند، مطالب را دنبال مي كنند، مي خواهند بدانند بعداً  چه اتفاقي مي افتد و داستان چگونه به پايان مي رسد. برونر روش هاي پارادايمي (منطقي، علمي) و روايي تفكر را قياس كرده اما اين دو روش در كلاس ضرورتاً  مانعة الجمع نيستند.
هدف داستان
داستان در كلاس فوايد متعددي دارد، از جمله برانگيختن علاقه دانش آموز، كمك به جريان ارائه درس، قابل حفظ كردن مطالب درسي، غلبه بر مقاومت يا تشويش دانش آموز و ايجاد همدلي بين معلم و دانش آموز يا ميان خود دانش آموزان.
داستان علاقه ايجاد مي كند
در مقام معلم، مي توان روي ساختار روايي ذاتي تحقيقات به عنوان جست وجوي دانش سرمايه گذاري كرد. علم فرآيند حل اسرار است. در واقع اغلب به نويسندگان مقالات علمي توصيه مي شود كه يافته هاي خود را به صورت داستان خوبي در آورند. روانشناسان اغلب با رويارويي با مسأله اي پيچيده شروع مي كنند. مثلاً چرا دوچرخه سواران زماني كه با كس ديگري همراه هستند، تندتر مي روند تا زماني كه به تنهايي در محل دوچرخه سواري حركت مي كنند؟ همچنين پژوهشگران با موانع مختلفي در راه فهم يك پديده برخورد و بر آن غلبه مي كنند. مثلاً  وقتي پژوهشگران كوشيدند آثار تسهيل اجتماعي را از نو تكرار كنند، گاه حضور ديگران عملكرد را بهبود مي  بخشيد و گاه آن را مختل مي كرد. اين چه علتي دارد؟ از دلهره اي كه اين زنجيره حوادث مي تواند پديد آورد، استفاده كنيد. داستان سرايي درباره اين كه دانشمندان چگونه به موضوعي خاص علاقه مند مي شوند بدون آن كه به سرعت راه حل آن را ارائه كنند، به بچه هاي كلاس انگيزه مي دهد تا به رويكردهاي خود براي حل مشكل بينديشند، مي توانند درحس كشف سهيم شوند. فهم فرآيند حل مسأله پژوهشي مي تواند هيجان و نيز فهم بيشتر از ماهيت كار تجسمي در روانشناسي ايجاد كند.
شخصيت ها، عنصري مهم در هر قصه اي هستند و در واقع داستان چهره اي انساني (يا حيواني) به تئوري ها و موضوع ها مي دهد و به اين ترتيب آن را محسوس و به ياد ماندني مي كند. دانش آموزان ممكن است تا مدتها پس از آن كه جزييات كالبد شناسي مغز يا تحقيقات در مورد حافظه را فراموش كرده اند،  موضوع بيماري را كه نمي توانست خاطره اي جديد در ذهن خود ايجاد كند، به ياد داشته باشند. اگر عناصر محسوس داستان را به ياد داشته باشند، شايد بتوانند درس هاي انتزاعي موضوع داستان را بازسازي كنند. افزون بر اين چه بسا، شنوندگان با شخصيت هاي مثبت داستان همذات پنداري كنند و در نتيجه بهتر بتوانند مطالب درسي را به زندگي خود مرتبط كنند. مربوط كردن مطالب به جزيياتي از افراد مي تواند باعث افزايش تفكر درباره مطالب و توانايي بيشتر براي به كار بردن دانش جديد شود. دادن اطلاعات درباره محققاني كه تئوري هاي خاصي را مطرح كردند، رنگي انساني به فرآيند پژوهشي مي  دهد و باعث علاقه دانش آموزان مي شود. به اين شكل اين افراد مي توانند به الگوهاي رفتاري براي دانش آموزان تبديل شوند كه شايد به پژوهش علاقه مند باشند. چنين رويكردي براي آموزش روانشناسي اثر فوق العاده اي دارد.داستان مي تواند شور، اشتياق و كنجكاوي محققان را منتقل كند.داستان  ساختاري براي به يادآوردن مطالب درسي است. همانطور كه گفته شد، داستان مي تواند تصاوير ذهني روشني پديد آورد كه نقش مهمي در يادآوري دارد. از آنجايي كه داستان پيوندهاي طبيعي بين رخدادها و مفاهيم ايجاد مي كند، ذكر يك بخش داستان چه بسا به يادآوري ساير بخش هاي داستان كمك كند.
داستان، شكل آشنا و سهل الوصولي از ارائه اطلاعات است
شايد برخي از دانش آموزان از مفاهيم انتزاعي بترسند يا شايد در توانايي خود براي يادگيري يا فهم مطالب ترديد داشته باشند. داستان، راهي بدون تهديد براي تسهيل آموزش به دانش آموزان است. شايد به نظر برسد آغاز روايت ساده و سر راست باشد و باعث شود دانش آموزان آرام بگيرند و پيش از شنيدن درباره جزييات فني تئوري يا يك يافته، مثالي محسوس را درك كنند. گاه حتي داستان مي تواند درباره فرآيند يادگيري باشد. قصه دانش آموزاني كه كوشيدند و موفق شدند، چه بسا به دانش آموزان فعلي الهام بدهد. بديهي است كه گفتن داستان هايي كه دانش آموزان قبلي را مسخره مي كند، بيشتر لطمه مي زند تا آن كه فايده اي داشته باشد. گفتن داستاني براساس تجربه مي تواند پيوند شخصي تري بين دانش آموز و معلم ايجاد كند. اين همدلي مي تواند به شكل گيري فضاي مثبتي در كلاس بينجامد. شايد شما روانشناسي باليني باشيد كه داستان مريضي را تعريف مي كند كه دچار بيماري خاصي بوده است و شما اين بيماري را در كلاس مورد بحث قرار داده ايد. گفتن تجاربي از اين دست مي تواند حالت تازه اي به كلاس بدهد و موضوع را زنده مي كند. دانش آموزان دوست دارند نگاهي به وجه انساني معلمان خود داشته باشند. در كلاس هايي كه مبتني بر مباحثه است، چنين آغازي دوسويگي ايجاد مي كند و به ايجاد جوي كمك مي كند كه دانش آموزان تمايل بيشتري براي گفتن تجارب و عقايد خود داشته باشند.
يافتن و انتخاب داستان
منابع خوبي براي داستان هاي قابل تدريس وجود دارد، مانند رخدادهاي روزمره، برنامه هاي تلويزيوني، ادبيات كلاسيك و تجربه شخصي (خود يا ديگران) برخي معلمان دفترچه يادداشتي براي نگارش اين قبيل داستان ها دارند، بريده هاي داستاني روزنامه ها را جمع مي كنند يا درباره رخدادهايي كه تصوير كامل برخي مفاهيم روانشناسي در زندگي شماست، نكته يادداشت مي كنند.به ياد داشته باشيد، نتيجه تحقيقات بايد درست باشد، اما داستان لازم نيست ضرورتاً  درست باشد. از استفاده از داستان هاي تخيلي نترسيد، به خصوص داستان هاي تخيلي معروف. كتب درسي هم مي تواند منبع داستان باشد. به تجارب مشتركي فكر كنيد كه دانش آموزان احتمالاً  داشته اند، مانند داستان هايي در مورد بيرون آمدن از خانه، رفتار با هم اتاقي ها، مواجهه با روابط و غيره كه براي دانشجويان معنا پيدا مي كند. روش مطالعه موردي روش  خوبي براي ارائه داستان در كلاس است. در مطالعه موردي اطلاعات زمينه درباره يك موقعيت داده مي شود و در پايان مشكل بيان مي شود. اغلب هدف از مطالعه موردي توضيح نكته اي خاص يا نشان دادن برخي رويه هاي تحليلي است. دانش آموزان را تشويق مي كنند راه حل هاي مختلفي را پيشنهاد و عواقب هر كدام از آنها را بررسي مي كنند. اين روش يادگيري فعال را تشويق مي كند و اساساً  دانش آموزان را در مقام  نگارش پايان داستان قرار مي دهد.
روش مرتبط ديگر (كه كم و بيش حالت روايي دارد)، نقش بازي كردن است كه در آن دانش آموزان در نمايشي كوتاه در كلاس فعالانه شركت مي كنند يا آن را خلق مي كنند. اين كار روش ديگري براي تلفيق قدرت داستان با فوايد يادگيري فعال است.
004404.jpg
داستان گويي در كلاس
مي توان به درس ساختار روايي داد يا داستان را مي  توان يك نكته عمده قرار داد. بهره برداري از اصول دراماتيك طبيعي داستان هاي پژوهشي مي تواند در بخش هاي مختلف درس به كار آيد. خود را داستان  گويي فرض كنيد كه دانش آموزان گرد او جمع آمده اند. به جاي آن كه بر يك منوال مطالب را پيش ببريد، مي توانيد در هر نكته علمي نوعي عنصر داستاني اضافه كنيد. بگذاريد دلهره  ايجاد شود. پيش از نشان دادن نتايج مطالعه، قدري مكث كنيد تا توجه دانش آموزان را جلب كنيد.
يك راه ياد گرفتن داستان گويي گوش كردن به كار داستان گويان برجسته است. شايد كساني هم در ميان بستگان، دوستان و همكاران باشند كه بتوانند قصه اي را با آب و تاب شرح دهند. توجه كنيد چگونه ذهن مخاطبان خود را مشغول مي كنند و فنون مختلف را به كار مي گيرند. آيا در نقاطي خاص مكث مي كنند؟ اول كار چه اطلاعاتي مي دهند كه شنوندگان را جذب كنند و چگونه دلهره را حفظ مي كنند؟ آيا با تشريح روشن يا تغيير صدا، صورت زنده به شخصيت ها مي دهند؟ همانطور كه تدريجاً روش خاص داستان گويي خود را مي پروريد، مي توانيد سبكي را متكي بر نقش بازي كردن اتخاذ كنيد كه البته با شخصيت خودتان سازگار است.
داستان بايد اصلي را كه مي خواهيد نشان دهيد، به روشني توضيح دهد. از آنجايي كه هر شنونده تلقي خاص خود را از نكته مورد نظر داستان دارد، مسئوليت شما در مقام معلم اين است كه پيام داستان را روشن كنيد و بين داستان و اصول انتزاعي آن ارتباط ايجاد كنيد. شايد دانش آموزان مبتدي نتوانند به تنهايي اين ارتباط ها را ايجاد كنند يا شايد جنبه هاي حاشيه اي داستان را به ياد داشته باشند نه نكته اصلي. دانش آموزان بايد بدانند داستان هاي كلاسي بخشي از تجربه يادگيري است. داستان بايد روشن و مشخص باشد. افزون بر اين، اگر داستاني كاملاً  با مفهومي كه مي خواهيد نشان دهيد، سازگار نيست، شايد بهتر باشد از آن صرف نظر كنيد. در هنگام امتحان، دانش آموزاني كه داستان كلاس را به ياد دارند، نبايد به خاطر نتيجه گيري آن گمراه شوند.
بهترين زمان براي گفتن داستان تا بيشترين اثر را داشته باشد، چه وقت است؟ شانك معتقد است داستان بايد پس از موضوعي غافلگيرانه يا به وقوع نپيوستن انتظارات باشد. وقتي افراد متوجه اشكال در الگوهاي موجود خود از جهان شوند، مستعد تصحيح اين الگوها هستند. به خصوص وقتي مستعد يادگيري هستند كه برآورده نشدن انتظار و داستان به اهدافشان مربوط باشد. مثلاً  فرض كنيد يك روز تدريس پرفشار را پشت سر گذاشته ايد. در كلاس ذهن بچه ها سرگردان بود و نتوانستيد ذهن آنان را به كار بگيريد. حالا اگر همان لحظه يكي از همكاران برايتان تعريف مي كرد چگونه توانسته است هر درس را با داستاني شروع كند، مسأله اي واقعي يا رازي را نشان مي داد و به اين ترتيب محيط كلاس را متحول كرده و به همين ترتيب در تمام طول كلاس پيش رفته است، احتمالاً آمادگي بيشتري براي يادگيري از داستان داشتيد.
داستان را مي توان از زواياي ديد مختلفي گفت. وقتي درس را طراحي مي كنيد، به ديدگاه توجه كنيد. مي توان آزمايش را از ديدگاه پژوهشگر تشريح كرد، اما در عوض مي توان داستان را با تشريح مشاهدات فردي در تحقيق آغاز كرد تا دانش آموزان را به موقعيت كشاند. داستان همدلي را تشويق مي كند. دانش آموزان با تصور كردن به جاي شركت كنندگان در پژوهش به قدرت موقعيت هاي آزمايشي پي مي برند.
در برخي كلاس ها به خصوص كلاس هاي كوچك شايد خوب باشد دانش آموزان را واداشت داستان هايي از زندگي خود بگويند. ممكن است دانش آموزان در كلاس هاي بزرگ اين كار را بكنند. اين شكلي ديگر از يادگيري فعالانه است و چه دانش آموزان توجه بيشتري به داستاني كنند كه همكلاسانشان مي گويند. آنگاه وظيفه معلم ارتباط دادن جنبه هايي از اين روايات به نظريات يا اصول در درس مورد نظر است. ممكن است دانش آموزان از درسي كه ظاهراً  صرفاً  از تجارب فردي تشكيل شده است، خوششان نيايد. آيا استفاده از داستان كلاس ضرري دارد؟ موضوعي كه استادان روانشناسي با آن روبه رو مي شوند آن است كه به دانش آموزان بفهمانند كه تجربه شخصي همه چيز نيست و مسائل روانشناسي را مي توان به طور علمي آزمود و با داده هايي ارزيابي كرد. استفاده از داستان  بايد با اشاره به شواهد تجربي همراه باشد تا دانش آموزان متوجه شوند يك داستان را نبايد صرفاً به عنوان سند موقعيتي خاص دانست.
مي توانيد از دانش آموزان بخواهيد واكنش خود را به داستان ها ابراز كنند، به خصوص اگر داستاني را بار اول نقل مي كنيد يا در كار استفاده از داستان در تدريس تازه كار هستيد. مي توانيد از دانش آموزان بخواهيد داستان هايي را كه به نظرشان جالب و سودمند بوده است، ذكر كنند. در پايان كلاس يا هر داستان، مي توانيد وقتي را بگذاريد و از دانش آموزان بخواهيد نكته داستاني را كه گفته ايد، به طور خلاصه بنويسند. به اين ترتيب مي توانيد مطمئن شويد نكته مورد نظر شما به خوبي منتقل شده است.
داستان كاركرد ديگري نيز دارد كه فراتر از كلاس است. قصه نيرويي براي ايجاد حس جمعي است. داستان، دانش آموزان را به سنن و افراد گذشته پيوند مي زند. اگر رخدادي مهم در مدرسه يا دانشگاه يا شهرتان اتفاق افتاده است، به دانش آموزان يا دانشجويان اطلاع دهيد. داستان هايي بگوييد كه تجسم ارزش هاي رشته و محيط آموزشي است. داستان هاي آموزشي را به همكارانتان نيز بياموزيد و شايد شما دانش آموزانتان تا آخر عمر با هم به خوشي و خرمي زندگي كنيد.

فرهنگ
ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |