چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۳۸۴ - - ۳۸۶۸
به ما كمك كنيد
موزه ها فقيرند. موزه هايي كه قرار است تاريخ ما را حفظ كنند، پول ندارند. چرا؟
006816.jpg
نگار مفيد
در مورد موزه تعريفي نمي  شود ارائه داد. هميشه مثل مكان  هاي امن و عجيب و غريب در حافظه تاريخي ما مانده  اند. حالا يك گروهي آمده  اند كه مي  گويند موزه  ها كمك مي  خواهند. اينكه اينها مي  گويند يعني چه؟!
زياد مهم نيست كه حافظه تاريخي ما چه چيزي را ثبت كرده است، مهم تعريفي ست كه در جاهاي مختلف و به عنوان سند ثبت شده. اين تعريف از موزه مي  گويد: موزه مكاني ست براي ارائه، نگهداري و صيانت از مواريث فرهنگي. در اين مكان، پايگاه مستحكم آفرينش فرهنگ به نمايش گذارده مي  شود و فرهنگ  هاي گذشته از زير سايه به در مي  آيند . اين تعريف، اگرچه كمي ادبي  تر از توضيحات دايره  المعارفي ست، اما با زباني غيررسمي موزه و جايگاه موزه را نشان مي  دهد؛ در موزه، هر شيء هنري، نقش گواه يك لحظه معين را بازي مي  كند و در نتيجه سخنگوي دائمي پيام  هاي فرهنگي ست. موزه نه تنها امكان شكوفا شدن توانايي  هاي خلاق و بارز بشر را فراهم مي  سازد، بلكه آدمي مي  تواند از خلاقيت هنري، قابليت  هاي ذهني و استعداد و توان ديگران نيز لذت ببرد. جلوه  هاي ميراث زنده بشري در هر فرهنگ براي ماندگاري خود، روندهاي متناسبي دارد . يا جمله اي ديگر در توضيح اهميت موزه  ها موزه   مي  تواند جايگاه مناسب نمايش توامان ميراث  هاي مادي و معنوي محسوب شود و نقشي اساسي در آموزش بصري ايفا كند .
همه اينها را گفتيم كه برسيم به اصل مطلب كه بگوييم حالا كه چنين مكاني اينقدر در تعريف مهم است، چرا به پول احتياج پيدا كرده؟ ما بايد چه كار كنيم؟ حرف حسابشان اين است؛ موزه  ها كمبود بودجه دارند، نمي  توان اين مسئله را انكار كرد. ويترين  ها استاندارد نيست، رطوبت و دما متغير است. از قصه اشيا خبري نيست . همه بدي  اش همين فراموشي قصه  هاست؛ حس گم شدن خاطره  هايي كه در موزه  ها هنوز زنده هستند. حالا دردمان اين است كه چطور آستين بالا بزنيم و بله بگيريم كه اين خاطره  ها بمانند!يك جايي در خاطر آدم  ها باقي بمانند؛ مثلا در خاطره آن پسربچه  هاي مدرسه ابتدايي كه آمده بودند تا تاريخ ميدان نقش جهان را از نزديك لمس كنند، ولي تمام توجه  شان به فواره  ها و حوض بزرگ وسط ميدان بود (!) حالا چه فرقي مي  كند؛ در همين موزه  هاي تهران هم تاريخ اين طور عرضه مي  شود، اما مگر اين تاريخي كه مي  گوييم، نبايد در خاطر همين بچه  ها ثبت و ضبط شود؟ فرصت  هايي كه معلمان از دست مي  دهند، مربوط به صفحات اجتماعي ست. ما علت را برعكس پيگيري مي  كنيم. چرا موزه   ها اين امكان را براي ارتباط بيشتر و ماندگاري بيشتر در اختيار دانش  آموزان قرار نمي  دهند؟ خبرگزاري ميراث فرهنگي در مطلبي با عنوان لطفا به موزه  ها پول بدهيد! در همين مورد به كنكاش پرداخته و گزارشش را اينگونه آغاز مي  كند:   نمايشگاه  هاي متنوع از اشياي تاريخي و هنري، برپايي كلاس درس دانش  آموزان در تالارهاي موزه، برگزاري جلسه  هاي نقاشي و طراحي از اشياي باستاني براي كودكان و صدها كار ديگر كه مي  توان در موزه  ها انجام داد و موزه را به مكاني امن، آرام و دوست  داشتني براي مردم بدل كرد، در موزه  هاي ايران فراموش شده است . در اين چند جمله، بيشترين تصويري كه مي  گيريم چشم  هاي شيطان و كنجكاو بچه  هايي ست كه كلاس  هايشان در موزه برگزار شده و كم مانده از ديوار راست موزه بالا بروند. كسي مشكلي دارد اين بچه  ها از ديوار راست بالا بروند و تاريخ را از نزديك لمس كنند؟ نكته اينجاست كه كسي مشكلي ندارد. مسئولان موزه  ها مشكلشان را كمبود بودجه مي  دانند. مي  دانيد خنده  اش كجاست؛ بودجه جاري ماهانه موزه آبگينه و سفالينه تنها 400 هزار تومان است. حالا با در نظر گرفتن اين اصل مهم يعني بودجه موزه، سئوال اين طور مطرح مي  شود: كي فرصت مي  ماند كه به ارتباط بيشتر فكر كنند؟ راست مي  گويند. توجه شما را به اين جمله خبري جلب مي  كنم: طي يك سال اخير، مشكل كمبود بودجه به لغو برنامه  هاي بسياري از موزه  ها در زمينه گسترش، بازسازي، مرمت و ساماندهي منجر شد (اين جمله كاملا خبري بود، محض اطلاع).
مدير موزه آبگينه و سفالينه، فرزانه قائيني به خبرنگار ميراث فرهنگي توضيحاتي داده كه كمي عجيب به نظر مي  رسد. انگار اين موزه  ها، همان سرزمين عجايبي ست كه يك روزي آليس در آن گير افتاده بود: موزه  هاي بزرگي مثل موزه ملي ايران، مجموعه تاريخي فرهنگي نياوران و سعدآباد، ذي  حساب مجزا و مخصوص به خود دارند، اما موزه رضا عباسي، موزه فرش و موزه آبگينه و سفالينه زير نظر معاونت فرهنگي اداره مي  شود و ذي حساب مجزا ندارند، به همين دليل درآمدهاي موزه به موقع باز نمي  گردد. اگر اين درآمدها به موزه بازگردانده شود، همه مشكلاتمان حل خواهد شد . ادامه حرف  هاي قائيني بيشتر حالت ما رابه شخصيت  هاي كارتوني و علامت سئوال بالاي سرشان شبيه مي  كند: موزه آبگينه در 11 ماه سال گذشته، 11 ميليون و 200 هزار تومان به حساب سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري واريز كرده كه تاكنون بازنگشته و نيازهاي مالي موزه همچنان معوق است .
همه اينها را مي  گذاريم اين طرف ترازو و كفه ديگر ترازو را مي  دهيم به خبري كه 24 مهرماه منتشر شده. 24 مهرماه در جلسه هيات دولت، پنج كاخ موزه رجعت، عبرت، ظروف، مردم  شناسي و موزه دفينه كه در اختيار نهاد رياست  جمهوري بود به كاربري قبلي خود بازمي  گردد. سايت موزه سعدآباد اين حركت را اينگونه توضيح مي  دهد: به دنبال يك دهه تلاش و پيگيري سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري، سرانجام مجموعه كاخ سعدآباد براساس مصوبه هيات دولت در اختيار سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري قرار گرفت تا از اين پس مديريت واحدي بر اين مجموعه حاكم باشد .
اين طور كه مدير كاخ  موزه سعدآباد محمد عبدالعلي  پور صحبت كرده،
قرار است كاخ  موزه  هايي كه كاربري تشريفاتي داشته  اند، ساماندهي شوند و در قالب موزه از آنها بهره  برداري كنند. ما كه بخيل نيستيم، سئوالمان اين است كه با اين تغيير و تحولات اساسي و رد و بدل پول  هاي امضاشده، چرا بعضي موزه  ها اينقدر آواره و بيچاره هستند؟ نه اينكه منظورمان از پشت سر هم گذاشتن اين دو نقل قول اين باشد كه چرا به قبلي  ها رسيدگي نمي  كنيد و مجموعه  هاي تازه را تحت پوشش
قرار مي  دهيد؟ منظورمان اصلا اين نبود.
فقط به آخر خبر همان سايت دقت كنيد: ساماندهي اين مجموعه (مجموعه سعدآباد) در قالب يك مجموعه واحد و با كاربري فرهنگي و تفريحي نيازمند اختصاص اعتباراتي ست كه بزودي هزينه  هاي موردنظر اين پروژه پيش  بيني و براي تامين آن اقدام مي  شود (نكته انحرافي اينكه با اضافه شدن اين پنج مجموعه، تعداد كاخ  موزه  هاي سعدآباد از 12 به 18 افزايش يافت!).

زير خط فقر
بودجه جاري ماهانه موزه آبگينه و سفالينه 400 هزار تومان است و حتي كفاف قبض برق را هم نمي  دهد . اينها، گفته  هاي فرزانه قائيني ست؛ مدير موزه آبگينه و سفالينه. ما مي  گوييم اين يك جوك حرفه  اي ست. ما مي  خنديم، شما هم بخنديد. گذشته كشور ما كه در كتاب  هاي تاريخ دوران دبيرستانش اينقدر شوكت و جلال دارد، براي نگهداري از گذشته اش و حفظ موزه  هايش، تنها 400 هزار تومان سهم مي  گيرد؛ يعني به اندازه درآمد يك خانواده متوسط و كارمندي؛ يعني زير خط فقر؛ باورتان مي  شود؟

پرسوناژ
سيد جلال الدين آشتياني
006825.jpg
سيد جلال الدين آشتياني در سال 1304 در آشتيان اراك چشم به جهان گشود. دوره ابتدايي را در دبستان خاقاني آشتيان به پايان رسانيد و در مكتبخانه قديم به فراگيري علوم ادبي و عربي و ديني همت گماشت و در سال 1323 شمسي به تشويق آيت الله ميرزا ابوالقاسم دانش آشتياني رهسپار قم شد و نزد استاداني چون مرحوم آقاي صدوقي يزدي، ميرزاعبدالجواد جبل عاملي اصفهاني، آقا ميرزا مهدي آشتياني، شيخ فضل الله نوري و شيخ الشريعه اصفهاني كسب علم كرد و در حكمت و فلسفه حدود پنج سال در كلاس درس استاد علامه حاج ميرزا محمدحسين طباطبايي تبريزي حاضر شد و چند سال از درس تفسير و اصول فقه آن مرحوم استفاده كرد.
در مكتبخانه گلستان هم كتاب هاي سعدي و نصاب الصبيان و تاريخ معجم و جامع المقدمات در صرف و نحو و قسمتي از دره نادري و شرح سيوطي را قرائت كرد، سپس نزد حاج شيخ مهدي مازندراني شرح منظومه حكيم سبزواري و مكاسب شيخ اعظم انصاري و الهيات منظومه و قسمت زيادي از شوارق و امور عامه اسفار را فرا گرفت. مدت هشت سال در كلاس درس فقه و اصول خاتم الفقها آيت الله العظمي بروجردي و مدت يك سال هم در كلاس درس آقا سيد محمد تقي خوانساري حاضر شد. دو سال در نجف اشرف در محضر فقيه رباني سيد عبدالهادي شيرازي بود و از مكتب آقاي ميرزا حسن بجنوردي هم بهره جست. دروس كفايه را نزد آقاي طباطبايي خواند.
در سال 1338 به تهران آمد و سپس در دانشگاه مشهد به عنوان مدرس رشته فلسفه و تصوف اسلامي مشغول به كار شد. فرهنگستان علوم جمهوري اسلامي ايران در اسفندماه 1376 استاد آشتياني را به عنوان دانشمند برجسته كشور برگزيد و نشان درجه يك دانش جمهوري اسلامي ايران را به وي اهدا كرد.مرحوم استاد سيد جلال الدين آشتياني را بحق يكي از بزرگترين حكما و شارحان و مورخان عظيم الشأن فلسفه و عرفان نظري، خاصه مكتب وجودي ملاصدراي شيرازي دانست كه با عشق و علاقه وافر، سراسر عمر پر بركت دانشگاهي خود را وقف احياي سنت حكمت الهي اسلامي - ايراني كرد. به جرات مي توان گفت كه هيچ دانشمند و محقق ديگري در قرن اخير به اندازه استاد آشتياني از جهت تنقيح و تفسير متون فلسفه و عرفان نظري و چاپ و انتشار آنها توفيق معرفي و انتشار اين مباحث شريف را نيافته است.
از جمله آثار وي مي توان به هستي از نظر فلسفه و عرفان ، شرح حال و آرا فلسفي ملاصدرا ، شرح مفصل بر مقدمه قيصري ، مقدمه بر اصول المعارف ، تفسير سوره حمد ، شرح بر زاد المسافر ملاصدرا و ... اشاره كرد.

خبرسازان
ايرانشهر
تهرانشهر
دخل و خرج
در شهر
زيبـاشـهر
علمي
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  علمي  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |