دوشنبه ۲۸ آذر ۱۳۸۴ - - ۳۸۷۸
وضعيت گردش مالي در آموزشگاه هاي سينمايي
بازيگران را به بازي مي گيرند
007377.jpg
عكس:علي اكبر شير ژيان
علي اناري
بحث آموزشگاه هاي فني و حرفه اي از زماني در كشور ما مطرح شد كه دانشگاه ها چه دولتي و چه آزاد با همه ظرفيت آموزشي خود مشغول به كار بودند و با اين حال سيل جوانان ديپلمه و منتظر الورود به دانشگاه، پشت سد كنكور متوقف شده بودند. بنابراين براي مبارزه با اين تصور كه تنها راه ورود به بازار كارهايي كه شرط تحصيلات آكادميك را بر آنها گذاشته اند، عبور از سردر دانشگاه هاي معتبر كشور است، آموزشگاه هاي فني و حرفه اي به شكل هاي دولتي و آزاد داير شده و با توجه به اينكه آموزش هاي علمي در اين مكان ها پا به پاي دروس تئوري پيش مي رفتند مورد استقبال واقع شدند. هنرجويان اين كلاس ها به دليل ضعف آموزش هاي عملي در دانشگاه، خود را در تجربه كاري، يك سر و گردن بالاتر از دانشجويان و فارغ التحصيلان دانشگاه ها به حساب مي آوردند. نمونه اي از اين آموزشگاه ها كه اتفاقا از سوي جوانان مورد استقبال قرار گرفته، آموزشگاه هاي آزاد سينمايي ست. در چند سال اخير شاهد رشد قارچ گونه اين مراكز در سطح شهر تهران و بعضي از مراكز استان ها بوده ايم.
آموزشگاه هاي سينمايي از رويا تا واقعيت
در اينكه سينما، رويا و كعبه آمال بسياري از جوانان اين مرز و بوم است، نبايد كوچكترين شكي به خود راه دهيم. پس سعي و تلاش يك جوان علاقه مند براي ورود به چرخه سينماي ايران نبايد زياد تعجب برانگيز باشد. حال اين تلاش مي تواند هم خود را به صورت راهي منطقي و مثبت يعني پيمودن تحصيلات آكادميك و طي مدارج هنري نشان دهد و هم مي تواند از وجهي ديگر يعني رابطه بازي و استفاده از پول به عنوان حق الورود به عالم سينما صورت بگيرد. آموزشگاه هاي سينمايي هر كدام با توجه به تخصص هاي مختلفي كه در مراحل توليد يك فيلم به كار گرفته مي شوند مانند كارگرداني، فيلمبرداري، بازيگري، تدوين، صدابرداري و ... گروه آموزشي خود را انتخاب مي كنند. البته به دليل گستردگي مباحث مربوط به صنعت سينما طبيعتا آموزشگاه ها نمي توانند همه اين تخصص ها را يكجا تحت پوشش آموزشي قرار دهند، بنابراين با انتخاب چند مبحث اصلي و پرمخاطب به جذب هنرجو مي پردازند. بدون هيچ گونه ترديدي پرطرفدارترين كلاس ها در اين آموزشگاه ها كلاس آموزش بازيگري ست. بازيگري در سينما به سبب نمود بيشتر آن نسبت به ساير اركان توليد يك فيلم، همواره مورد توجه بوده و اخباري كه از ستاره هاي سينما و دستمزدهاي ايشان در رسانه ها منتشر مي شود در دامن زدن به اين شور و هيجان نقش اساسي ايفا مي كند. ديگر رشته هاي پرطرفدار به ترتيب كارگرداني، فيلمبرداري و فيلمنامه نويسي هستند. اكثر اين آموزشگاه ها از همكاري دست اندركاران سرشناس سينماي ايران سود مي برند و البته هر چه استادان اين مراكز سرشناس تر و معروف تر باشند، ميزان شهريه آموزشگاه ها هم طبعا بالاتررفته و نجومي تر مي شود. به طور مثال هم اكنون چند آموزشگاه اسم و رسم دار كه از همكاري بازيگران و كارگردانان تراز اول كشور سود مي برند، ميزان شهريه اي برابر يك ميليون تومان براي يك دوره آموزش كه حدودا 6 ماه تا يك سال است را مطالبه مي كنند. در مورد نحوه گزينش هنرجو در اين آموزشگاه ها مي توان گفت: تقريبا همه در اين مورد با يك روش عمل مي كنند، يعني ابتدا طي فراخواني در روزنامه ها و مجلات تخصصي شروع ثبت نام براي دوره هاي جديد را اعلام مي كنند و معمولا يك آزمون گزينشي كه بيشتر فرماليته و نمايشي به نظر مي رسد را شرط ورود به دوره آموزشي قرار مي دهند. متقاضيان نيز براي ثبت نام در اين آزمون مبلغي بين 3 تا 5 هزار تومان را بايد پرداخت كنند. بعد از قبولي در آزمون كه البته در بيشتر مواقع تعداد شركت كنندگان با قبول شدگان كاملا برابر است،هنرجو مي بايست شهريه دوره تخصصي را كه انتخاب كرده به حساب آموزشگاه واريز كند. مبلغ شهريه بسته به شهرت آموزشگاه، استادان آن و دروس مختلف متغير است. محدوده قيمت از 60هزار تا يك ميليون تومان متغير است. به طور مثال آموزش دوره فيلمنامه نويسي در يكي از آموزشگاه هاي معتبر، هزينه اي حدود 60 هزار تومان را در برمي گيرد و در آموزشگاهي ديگر يك دوره كامل بازيگري حدود يك ميليون تومان براي هنرجويان آب مي خورد.
مورد ديگري كه طي سال هاي اخير مورد استقبال قرار گرفته، دوره هاي يكساله آموزش فيلمسازي  ست كه طي آنها دوره هاي فيلمنامه نويسي، كارگرداني، فيلمبرداري و تدوين تدريس مي شود. هنرجو در پايان دوره با ساخت يك فيلم كوتاه فارغ التحصيل شده و به جرگه انبوه كارگردانان فيلم كوتاه كشور مي پيوندد.
در اين كلاس ها به علت طولاني بودن زمان دوره و تعدد آموزش هاي ارائه شده، سيستم ترمي اعمال شده و در هر ترم معمولا دو تا سه درس تخصصي آموزش داده مي شود. آموزش ها شامل دو بخش تئوري و عملي ست كه البته طبق معمول، بخش عملي به دليل كمبود هميشگي امكانات آن بازده لازم را ندارد. هنرجويان براي ساخت فيلم كوتاه خود به يكسري امكانات نياز دارند كه معمولا از سوي موسسه آموزش دهنده يا ارائه نمي شود يا اگر هم تسهيلاتي در اختيار هنرجويان قرار گيرد به صورت ناقص و غيرمفيد است. هنرجو براي ساخت فيلم كوتاه مجبور است وسايل مورد نياز خود از قبيل دوربين فيلمبرداري، سه پايه، نور، وسايل صدابرداري و ... را از مراكز ديگر اجاره كند.
مراكز اجاره وسايل فيلمسازي
اين مراكز كه عموما توسط متخصصان و عوامل فني سينما راه اندازي شده، انواع خدمات استوديويي و توليدي را ارائه مي دهند.
اگر يك هنرجو با هدف ساختن فيلم براي كرايه كردن وسايل به يكي از اين مراكز مراجعه كند، مي بايست براي اجاره يك روز دوربين و سه پايه مبلغي در حدود 20 هزار تومان پرداخت كند. ست هاي صدابرداري و انواع نورها نيز قيمت هاي خاص خود را دارند و اگر فكر كنيم فيلمبرداري يك فيلم كوتاه 3 روز طول بكشد، اين هنرجو مي بايست مبلغي در حدود 120 تا 150 هزار تومان براي اجاره وسايل كنار بگذارد. در موارد خاص، اجاره يك پلاتو تصويربرداري اين هزينه را تا حد زيادي افزايش مي دهد، البته مشتريان اين مراكز فقط هنرجويان آموزشگاه هاي آزاد نيستند و دانشجويان رشته سينما نيز براي انجام پروژه هاي دانشجويي خود براي اجاره وسايل به اين محل ها مراجعه مي كنند و بعضا اندكي تخفيف دانشجويي هم شامل حالشان مي شود.
در چند سال اخير فيلم كوتاه، هم از طرف مسئولان امور سينمايي و هم فيلمسازان جوان مورد استقبال واقع شده است.
از آنجايي كه ساخت فيلم كوتاه، سكوي پرتاب براي كارگرداني اولين فيلم بلند محسوب مي شود، هنرجويان پس از اتمام دوره، تمام تلاش خود را براي ساخت فيلم كوتاه به كار مي گيرند.
اين موضوع باعث شده آموزشگاه هاي سينمايي و مراكز اجاره وسايل فيلمبرداري نيز رونقي دوچندان پيدا كنند، تا آنجايي كه حتي بعضي آموزشگاه ها با قيد شرط هايي از قبيل تصويب فيلمنامه در توليد اينگونه فيلم ها سهيم مي شوند تا با توجه به برگزاري جشنواره هاي مختلف داخلي و خارجي در صورت برگزيده شدن فيلم موردنظر در نفع مالي و معنوي اثر سهيم باشند.
انتقاد از آموزشگاه هاي آزاد
اين آموزشگاه هاي سينمايي در بعضي موارد نيز آماج انتقادات شديد، چه از طرف اهالي سينما و چه مردم عادي كه به عنوان هنرجو وارد اين آموزشگاه ها مي شوند قرار گرفته اند. بيشتر هنرجويان هدف اصلي اين آموزشگاه ها را كسب سود مالي مي دانند و نه كشف استعدادهاي درخشان درعرصه سينما ! اكثر اين افراد دوره هاي طي شده را غيرمفيد و فاقد ارزش اجرايي دانسته و عقيده دارند استادان، همه آن چيزي را كه بايد، نمي گويند و بيشتر مباحث را نيمه تمام رها كرده و دنبال مبحث بعدي مي روند. اين آموزشگاه ها حتي در ميان خود اهالي سينما نيز مخالفاني دارد. آنها عقيده دارند بازار كم جان سينماي ايران كشش اين همه نيروي جديد را ندارد، علاوه بر اينكه بسياري از اين نيروها هيچ گاه مشغول كاري متناسب با دوره اي كه گذرانده اند، نمي شوند. آن عده معدودي هم كه دعوت به كار مي شوند جاي عده اي ديگر از اهالي قديمي سينما را مي گيرند كه اين خود موجب بيكاري كساني ديگر را فراهم مي آورد. با يك حساب سرانگشتي مي بينيم كه تعداد فارغ التحصيلان رشته سينما با گرايش هاي گوناگون از دانشگاه ها و دانشكده هاي كشور (دولتي و آزاد)، به اضافه كساني كه از آموزشگاه هاي آزاد بيرون مي آيند، بسيار بيشتر از ظرفيت سينماي كشور است. در مملكت ما به طور متوسط سالانه 60 تا 70 فيلم توليد مي شود. اگر با يك حساب خوشبينانه تعداد دست اندركاران هر فيلم را 50 نفر در نظر بگيريم، سالانه براي 3 تا 3هزار و 500 نفر، كار بالقوه وجود دارد كه با توجه به تعداد دست اندركاران قديمي و ثابت سينماي ايران و اين موضوع كه بعضي از هنرمندان در زمان واحد در 2 تا 3 فيلم و گاهي بيشتر حضور و فعاليت دارند، ديگر جايي براي افراد جديد باقي نمي ماند. فقط مي ماند همين فعاليت هاي نصفه و نيمه در توليد فيلم هاي كوتاه كه نياز به معرف و پارتي ندارد و با سرمايه نسبتا اندكي مي شود سر و ته يك فيلم كوتاه را هم آورد، اما در مملكتي كه سالي 3-2 هزار فيلم كوتاه در آن توليد مي شود و در مجموع يك جشنواره مختص آن برگزار مي شود كه در آن هم كمتر از يك دهم فيلم ها امكان نمايش مي يابند، طبعا نبايد اميد زيادي براي دست اندركاران اين عرصه وجود داشته باشد. حتي آنهايي كه فيلمشان بعد از نمايش موردتوجه قرار مي گيرد نيز با توجه به مناسبات عجيب و غريب سينماي ايران نبايد آينده روشني براي كارشان متصور باشند.

بر باد رفته
سال ها از آغاز فعاليت آموزشگاه هاي آزاد سينمايي در كشور ما مي گذرد. قديمي ترين اين آموزشگاه ها همان هايي  هستند كه بهترين بازيگران و كارگردان ها را تربيت كردند؛همان هايي كه در حرفه خود پيشكسوت محسوب مي شوند. اما فعاليت اين آموزشگاه ها، همزمان با دوره ستاره سازي سينما بود. هر جواني وقتي در روياهايش به راحتي خود را جاي يكي از ستارگان سينما مي گذاشت، در واقعيت هم تلاش مي كرد، روياي خود را عملي كند. آگهي هاي ريز و درشت فراخوان ثبت نام در كلاس هاي آموزش بازيگري و فيلمسازي، هر علاقه مندي را براي آغاز كار قلقلك مي داد، اما در اين ميان هزينه هاي ثبت نام در اين كلاس ها، از ديگر بخش هاي قضيه جالب تر بود. هزينه هاي آنچناني كه به واقع در حد توان دسته معدودي از علاقه مندان بود. آموزشگاه هايي به عنوان اعتبار، اسم هنرمندان محبوب سينما را به عنوان مدرس يدك مي كشيدند. صرف يك ميليون تومان هزينه براي گذراندن دوره بازيگري ، شايد با اين اميد كه روزي هنرجو، جزو ستاره هاي سينما شود كار چندان سختي نيست. يك ميليون سرمايه گذاري براي رسيدن به ميليون ها تومان درآمد در آينده اي نزديك؛ آرزويي كه در بيشتر اوقات محقق نمي شود. آنهايي كه فكر مي كنند با گذراندن يك دوره كلاس هاي آموزش بازيگري و فيلمسازي مي توانند آينده شغلي خود را تضمين كنند، قدم در راه
پرفراز و نشيبي مي گذارند كه دورنماي روشني ندارد، اما گذراندن دوره هاي آموزشي در صورتي كه آگاهانه باشد، اصلا بد نيست؛ البته به شرطي كه هنرجو در قبال طي دوره، انتظار نتايج آنچناني نداشته باشد.

بازاريابي هنر ايراني
007395.jpg
فرش ايراني، در كنار پسته و خاويار هميشه نمادهايي از ايران بوده  اند. پسته و خاويار كه در دسته خوراكي  ها قرار مي  گيرند، اما فرش ايراني هميشه مظهري از ذوق و هنر ايرانيان بود؛ هنري كه تا ساليان سال منحصر به فرد، بي  رقيب و يكي از اقلام اصلي صادرات بود.
اما درچند سال اخير ظاهرا روي كيفيت فرش  ها دقت و كنترل لازمي صورت نمي  گيرد. فرشي كه از مواد نامرغوب پلاستيكي به بازارهاي دنيا صادر مي  شود، وجهه فرش ايراني را خراب مي  كند.
توجه به الياف و رنگ  هاي طبيعي و نقش  هاي مورد توجه بازار از موارد مهمي ست كه مي  تواند در بهبود صادرات فرش موثر باشد.سهم ايران در صادرات فرش كاهش پيدا كرده و از دلايل آن، بروز رقباي جدي در منطقه است. باعث تعجب است كه چين، هند، پاكستان و تركيه فرش  هايي با كيفيت نسبتا استاندارد و قيمت بسيار ارزان به بازارهاي جهاني عرضه مي  كنند، هرچند كه آنها در زمينه طرح، هيچ  گاه رقيبي براي فرش ايراني نيستند و خلاقيت فرش ايراني را ندارند، اما هوشمندانه به سليقه  هاي بازار توجه مي  كنند و درنتيجه سهم بيشتري از بازار جهاني را به خود اختصاص مي  دهند.
اما ترفند تازه  اي كه دست  اندركاران بازار فرش به آن روي آورده  اند، تجارت الكترونيك آن است. هرچند كه به اعتقاد آنان اين روش نمي  تواند به طور كامل جايگزيني براي تجارت سنتي باشد، اما در توسعه صادرات موثر است و مي  توان آينده خوبي براي آن پيش  بيني كرد و اگر صادرات فرش از اين كانال توسعه يابد، كمك بزرگي در راه توسعه صادرات و كسب درآمد ارزي ست.
حمايت از صادرات فرش، آموزش و كنترل كيفيت، تحقيق و توسعه روش جديد بازاريابي و ايجاد بازارهاي جديد، مي  تواند كمك موثري به صادرات فرش دستباف ايراني باشد.
از سوي ديگر دخالت دولت در امر توليد و تجارت اين كالا از ديگر معضلات آن است و تا زماني كه حل نشود نبايد انتظار داشت فرش ايراني به جايگاه واقعي خود برسد. اما قرار است بيش از 51 درصد سهام شركت  هاي دولتي به بخش خصوصي واگذار شود و علت تاخير واگذاري سهم شركت  هاي فرش دولتي، بدهي قابل توجه آنها به بانك  هاست.در سال 83 سهم صادرات فرش از صادرات غيرنفتي 1/12 درصد بود و طي 10 ماه اول آن سال، ارزش صادرات فرش ايراني بدون احتساب صادرات چمداني، 517 ميليون دلار بود.
فعالان صنعت فرش معتقدند ما نبايد از رقباي خارجي خود بترسيم. وقتي ايران سهمي نزديك به 30 درصد از بازار بين  المللي فرش را داراست، پس با تاكيد بر هنر فرش ايراني كه در دنيا حرف اول را مي  زند، مي  توانيم اين سهم را افزايش دهيم. هنر ايراني در بخش فرش قابل انتقال نيست، اما طي سال  هاي اخير به دليل سياست نه چندان خوب ايران در امر فرش و توجه به جنبه  هاي تجارتي و رقابتي آن بازار فرش را از دست داده  ايم.
از ديگر سو برخي آمارها حكايت از اين دارد كه ارقام منتشره صادرات فرش از سوي گمرك، تصنعي و غيرواقعي ست. ميزان صادراتي كه در آمارهاي رسمي وجود دارد، در حقيقت ميزان صادرات فرش نيست، چراكه ارزش صادرات فرش كشور در سال گذشته 500 ميليون تومان بوده، درصورتي كه واقعيت صادرات، رقمي يك ميلياردي ست و ميزان صادرات نسبت به سال  هاي گذشته كاهش نداشته است.آمارها درست است يا غلط نمي  دانيم، اما خوب مي  دانيم كه فرشبافي، هنري ايراني و متعلق به ايرانيان است.براي بهبود كيفيت فرش بايد مواد اوليه با كيفيت و ارزان  قيمت در اختيار بافنده قرار گيرد و اين در حالي ست كه كاهش توليد، توزيع مواد اوليه در بين بافندگان را تا 30 درصد كاهش داده است.
كم شدن جمعيت بافندگان، درآمد ناچيز آنان و ركود بازار فرش در سال  هاي اخير از ديگر دلايل كاهش توليد است.انصاف نيست كه بافنده فرش ايراني روزي يكهزار و 500 تا 2 هزار تومان درآمد داشته باشد.
اگر فرش  بافي ممر درآمد تعداد زيادي از هموطنان ماست، پس خوب است كه در كنار حفظ ارزش اين هنر در بازارهاي جهاني، به فكر رونق كار فرشبافان نيز باشيم.

فوت و فن
نه مقاوم، نه زيبا
007380.jpg
ايليا اصفهاني - اگرچه در سال  هاي اخير تكنولوژي توليد انواع واترپروف  ها به ايران وارد شده و انواع ايراني اينگونه اجناس نيز به بازار داخلي راه يافته  اند، ولي متاسفانه به دليل عدم كيفيت مقبول، هنوز هم انواع خارجي اين اجناس مشتري  هاي بيشتري دارند. از واترپروف  هاي ايراني بيشتر در تهيه و توليد كيف  هاي مدرسه  اي و ساك  هاي ورزشي ارزان  قيمت كه به صورت انبوه و در كارگاه  هاي زيرزميني- كه معمولا اتباع خارجي را به كار مي  گيرند- استفاده مي  شود. مشكل عمده توليدات داخلي اين است كه پيوستگي پوسته و آستر پلاستيكي آنها به قدري كم است كه بعد از مدت كمي از هم جدا شده و از بين مي  روند. مشكل ديگر اين اجناس اين است كه آستر پلاستيكي آنها پس از مدتي خشك مي  شود و مي  ريزد. جنس پارچه  هاي رويه نيز آنقدر كيفيت ندارد كه مقاومت چنداني داشته باشد. معمولا توليدكنندگان سودجو براي آستر جيب  ها و قسمت  هاي داخلي اينگونه كيف  ها و ساك  ها از پارچه  هاي فرسوده  اي كه توسط كهنه  چين ها جمع  آوري مي  شوند، استفاده مي  كنند كه تبعات بهداشتي و اقتصادي اينگونه مواد اوليه نيازي به توضيح ندارد؛ البته در بين توليدات داخلي، انواعي از واترپروف  ها نيز هستند كه نسبت به عمده توليدات، از كيفيت بهتري برخوردارند. كافي ست به پشت اين اجناس توجه كنيد؛ اگر آستر پلاستيكي به شكل چهارخانه يا خانه  زنبوري باشد، مي  توان به كيفيت نسبي آن اعتماد كرد. در بين واترپروف  هاي خارجي موجود در بازار انواع ژاپني از كيفيت بالاتري برخوردار هستند، ولي اختلاف قيمت اين واترپروف  ها با انواع ايراني به قدري زياد است كه توليدكننده ايراني ترجيح مي  دهد با توجه به عدم شناخت مشتري، از انواع ارزان  تر استفاده كند. در توليد رويه واترپروف  هاي خارجي معمولا از الياف پلاستيكي بيشتر و مرغوب  تري استفاده مي  شود، ضمن اينكه به دليل كيفيت توليد به هيچ وجه رويه و آستر از هم جدا نشده و قسمت آستر نيز دچار شكستگي و ريختگي نمي  شود.
ساير انواع پارچه  ها نيز ممكن است در توليد انواع كيف و ساك مورد استفاده قرار گيرند كه براي تشخيص كيفيت آن كافي ست مواردي را كه در خريد پارچه درنظر مي  گيريم، لحاظ كنيد؛ با اين توصيه اضافه كه در اين مورد بهترين پارچه  ها آنهايي هستند كه از مقاومت و زيبايي توام برخوردار باشند تا پس از شست  وشو از بين نروند؛ البته حتما بايد توجه كنيد كه ساير امكانات توليد مانع شست  وشو نباشند. به عنوان مثال ممكن است در قسمت  هايي از يك كيف پارچه  اي، از مقواهاي نازك بين رويه و آستر استفاده شده باشد كه همين بي  توجهي باعث مي  شود امكان شست  وشوي كيف را از دست بدهيد. رنگ پارچه به كار گرفته شده در توليد كيف را نيز به نوعي انتخاب كنيد كه كمتر كثيف شود تا مجبور نشويد در فواصل كوتاه آن را بشوييد. حتما جنس پارچه آستر را نيز در خريد انواع كيف  ها در نظر بگيريد.

تور
هزينه تور مسافرتي شيراز
007428.jpg
شيراز از جمله مفاخر فرهنگي و جلوه اي از هنر ايران زمين است. باوجود اينكه اغلب گردشگران خارجي بازديد از چنين محلي را فراموش نكرده و تخت جمشيد و پاسارگاد را كه به نظر مي رسد براي ديدنشان بايد تعجيل كرد به ياد مي سپارند، بسياري از ايرانيان هنوز اين آثار را نديده اند. اگرچه بسياري از انديشمندان خارجي حافظ و سعدي را بخوبي مي شناسند اما در سطح عموم هيچ قومي به اندازه ما ايرانيان اين دو شاعر و اديب را درك نكرده اند. بنابراين سعديه و حافظيه نيز در كنار باغ ارم، باغ نارنجستان، ارگ كريمخاني، مسجد نصيرالملك، بازار وكيل، دروازه قرآن و علي ابن حمزه، نقش رستم و نقش رجب، مجموعه فيروزآباد، كاخ اردشير و آتشكده ، نقوش تنگ چوگان، شاهچراغ و موزه پرسپوليس نبايستي خالي از بازديدكنندگان ايراني باشد.
ناگفته پيداست كه درك حال وهواي كهن ايران زمين در احاطه و هجوم ماشين و برج هاي سر به فلك كشيده و معماري نمادين غربي ميسر نيست و براي پي بردن به عظمت تمدن ايراني بايستي در فضاي آن روزگاران قرارگرفت.
شايد برخي نبود آشنايي با اين آثار و طولاني شدن مسافرت و تقارن آن با مشغله هاي روزمره را دليلي براي نديدن اين آثار ذكر كنند درحالي كه يك تور يكروزه شيراز با راهنمايي كاربلد، تمامي اين بهانه ها را منتفي مي سازد.
هزينه اين تورها نيز اگرچه مي تواند توسط سازمان گردشگري مورد دقت و حمايت بيشتر به منظور رونق صنعت گردشگري داخلي و به تبع آن گردشگري خارجي قرار گيرد نسبتا مناسب است.
اين هزينه براي يك تور يكروزه به شيراز شامل بازديد از اماكن ديدني و تاريخي همراه راهنماي مجرب و يك وعده ناهار به اين شرح است:(قيمت به تومان)
هر نفر در گروه 10 نفره.............................24000
هر نفر در گروه 8 نفره...............................26000
هر نفر در گروه 6 نفره ..............................29000
هر نفر در گروه 4نفره ..............................36000
هر نفر در گروه 2 نفره .............................50000
تور يك نفره ...........................................85000
اين نرخ ها شامل هزينه هتل و بليت  ها نيست زيرا تور يك روزه نيازي به اقامت ندارد و تهيه بليت ورودي نيز به عهده تورگردانان است.

بازار
واقعيت هاي لوكس
007404.jpg
مهديا گل محمدي- تشخيص ملزومات از غيرملزومات و تاثير آن بر اقتصاد خانواده همان اختلاف ديرينه مربوط به نوع پيدا كردن حد وسط اعتدال را تداعي مي كند. در بسياري از موارد، حد اعتدال مي تواند براي هر فردي نسبت به ديگري كاملا متمايز باشد. براي نمونه، ضرورت خريد يك عينك شناي مرغوب يا يك كتاب گرانقيمت در افراد در شرايط و زمان هاي گوناگون متفاوت تعريف مي شود.
اساسا نكته اي كه كمتر به آن توجه مي شود نقش مهم شرايط در تعيين صحت و تشخيص ضرورت هاي زندگي ست. برخي جامعه شناسان و حتي اقتصاددان ها نيز پيش از اظهارنظر در مورد اقتصاد خانواده به اين نكته توجه نمي كنند. مدح و ذم كلي نسبت به برخي شيوه هاي خريد و اجناس، در جامعه اي كه در حال ورود به عرصه جهاني شدن است انطباق چنداني با اين روند ندارد. مطمئنا جهاني سازي و عضويت در سازمان تجارت جهاني (WTO) موانع ورود كالا را در بسياري از زمينه ها رفع مي كند.
كاهش قدرت محدودسازي گمرك به منظور تبعيت از قوانين اجباري سازمان مذكور، اين اطمينان را ايجاد مي كند كه تاريخ مصرف ابزارهاي محدودسازي واردات كالاهايي با عناوين لوكس، تجملاتي و... در حال اتمام است.
نفوذ و گسترش شبكه هاي اطلاع رساني، بهبود نسبي شرايط اقتصادي نسبت به زمان جنگ تحميلي، افزايش مصرف گرايي و مصرف زدگي و تنوع كالاها و خدمات، برخي دلايل گسترش مصرف لوازم لوكس و تجملاتي ست، اما همان طور كه ذكر شد شرايط فردي، اجتماعي و اقتصادي ايجاب مي كند تا خريد لوازم گرانقيمت تزئيني، صوتي- تصويري و خودروهاي آخرين سيستم از فهرست سياه جامعه شناسان و اقتصاددانان خارج شود. بايد پذيرفت فردي با دارايي ها و سرمايه هاي هنگفت به خودرو و لوازم خانگي سطح پايين يا حتي متوسط راضي نمي شود.
بنابراين تعديل شرايط مصرف خانوارها و هجوم واردات كالاهاي خارجي و لوكس نيازمند دسته بندي و اتخاذ سياست هاي جديد و منطبق با شرايط است. به جاي افزايش تعرفه ها و ماليات كالاها، مسئولان به وسيله برنامه ريزي هاي فرهنگي بايد به اصلاح ديدگاه هاي نابه هنجار جامعه نسبت به نوع مصرف بهينه مبادرت ورزند.كالاهايي كه جدا از بحث لزوم گسترش عدالت اجتماعي ويژه افراد متمول است، در آينده بدون مرزبندي هاي اقتصادي راه خود را باز مي كنند. آنچه در اين ميان مهم و ضروري به نظر مي رسد رسوخ اين كالاها در فهرست ضروريات اقشار متوسط و حتي كم درآمد جامعه است.
هم اكنون افراد بسياري از اقشار مذكور، يخچال هاي سايدباي سايد و مايكروويو را از ملزومات اثاثيه منزل يا حتي جهيزيه مي دانند.
رويكرد كلان جامعه نسبت به ملزومات زندگي، تمامي مولفه هاي سلامت، جامعه، اقتصاد و فرد را مورد تهديد قرار داده است.با وجود كاستي هاي بسيار در اقتصاد نفتي و نقش آن در برهم زدن تعادل معيشتي مردم، تا بهبود اين وضعيت وظيفه رسانه هاي جمعي و ديگر مسئولان است تا با در پيش گرفتن تمهيداتي به تغيير نگرش جامعه نسبت به حد اعتدال مصرف و تجمل اقدام كنند.در وجهي ديگر شايد مسئولان پيش از آغاز اين برنامه ريزي بايد برنامه هاي نامتناسب گذشته را قطع كنند. براي نمونه فقط در بخش سريال هاي تلويزيوني صدا و سيما نمايش خانه ها و لوازم لوكس در منزل افراد نه چندان متمول، تاثيراتي سوء را به جا گذاشته است كه شايد گذشت سال ها نتواند اين كاستي ها را جبران كند.تاثير سوء تجملات  بر معادلات اقتصادي كلان نيز پوشيده نيست. با اينكه افزايش مصرف گروه هاي متوسط جامعه منجر به افزايش توليد مي شود، اين افزايش در مورد صاحبان درآمدهاي بالا به معني رشد اسراف و تجمل گرايي ست. گروه اخير در سطحي خرد نيازهاي خود را تامين ساخته و بخش اعظم مصارفش به تشريفات و خريدهاي لوكس ختم مي شود.
افزايش تشريفات و لوكس گرايي با توجه به قدرت خريد كافي آنان، تقاضاي كالاهاي تجملي را افزايش مي دهد و در كوتاه مدت موجب رشد قيمت اين نوع كالاها مي شود، اما پس از مدتي در پاسخ به اين تقاضا توليد كالاهاي مذكور نيز افزايش يافته و قيمت آنها كاهش مي يابد. ميزان هزينه هاي تجملات و تشريفات در بودجه خانوار در گروه هاي درآمدي بالا به نحو قابل ملاحظه اي ميزان سرمايه گذاري ها را نيز كاهش مي دهد.
هم  اكنون هجوم تبليغات و انواع محصولات مصرفي و تزئيني، ذهن بينندگان برنامه  ها را هدف قرار داده است. در اين اوضاع، بمباران تبليغات تعبيري دور از واقعيت نيست.
ورود اينترنت و ماهواره نيز در دهه اخير مزيد بر علت شده است. تبحر و كارايي تبليغات خارجي به مراتب بيش از انواع داخلي آن است. اين روند از زاويه  اي ديگر نيز منجر به كاستي  هايي مي  شود. ميزان درآمد و معادلات اقتصادي كشورهاي غربي و به دنبال آن ميزان و توانايي در مصرف به هيچ وجه با كشور ما قابل قياس نيست، بنابراين كالاهاي لوكسي كه در اين برنامه  ها تبليغ مي  شوند، اشتهاي هر بيننده  اي را تحريك مي  كنند.افزايش ميزان مصرف اين كالاها در بسياري موارد، صنايع و توليدات داخلي را متاثر مي  كند.
واقعيت، گوياي اين موضوع است كه در مورد برخي كالاها ضرورت ايجاب مي  كند كه توليدكنندگان به ياري دولتمردان، هرچه زودتر بازار اين كالاها را به دست گيرند تا انواع خارجي آن بازار را اشباع نكند. براي نمونه البسه و پوشاك از اين دست كالاهاست.لوازم جانبي و دكوري رايانه نيز جزو كالاهايي ست كه حجم مصرف و نوع مخاطبان آنها زنگ خطري براي صنايع داخلي به همراه دارد.نقش روان  شناسان به منظور برنامه  ريزي براي نسل جوان و دور ساختن آنها از مصرف  گرايي و تجمل  گرايي صرف كاملا محسوس است.

دخل و خرج
آرمانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
در شهر
شهر آرا
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |