كسري بودجه؛ آثار و پيامدها
محمد ابراهيمي
|
|
|
|
خبر خيلي فوري در رسانه هاي كشور منعكس شد؛ «امسال دولت با ۸۵۰۰ ميليارد تومان كسري مواجه است.»
البته نفس انتشار اين خبر ممكن است براي خوانندگان عادي روزنامه چيزي در بر نداشته باشد، اما آنان كه با زير و بم اقتصاد كشور آشنا هستند حتماً با شنيدن خبر حداقل دقايقي تأمل كرده اند.
مهمترين دليل براي اين امر آگاهي نسبت به آثار شوم كسري بودجه در اقتصاد ايران است.
تورم، كاهش بهره وري، افزايش عمر طرحهاي عمراني، برداشت بي رويه از حساب ذخيره ارزي و بالاخره كاهش توليد و سرمايه گذاري شايد بارزترين آثار سوء كسري بودجه باشد.
البته بايد گفت كه اقتصاد كشور سالها و بلكه دهه ها است كه با اين لفظ آشنا است، اما به دلايل گوناگون تاكنون براي حل ريشه اي آن اقدامي صورت نگرفته است.
آنچه كه براي اولين بار و بايد گفت با كمال شجاعت از سوي رئيس سازمان مديريت و برنامه ريزي اعلام شد حكايت تلخي است كه ريشه در سوء مديريت هاي اقتصادي دارد.
در اين گزارش سعي مي شود با توجه به برخي مباني علمي، آثار سوء پديده كسري بودجه در اقتصاد ايران مورد بررسي قرار گيرد.
كسري بودجه و تورم
ارتباط بين كسري بودجه دولت و تورم يكي از مهمترين مباحثي است كه در اقتصاد كلان مورد بررسي قرار مي گيرد. البته بايد گفت در بسياري از كشورها از سياست كسري بودجه به عنوان ابزاري جهت اعمال سياستهاي مالي استفاده مي شود كه در اقتصاد ايران نيز مورد استفاده قرار گرفته است، اما نكته مهم اين است كه كسري بودجه بايد پديده اي باشد كه هدايتگر آن دولت بوده و هدف رسيدن به برخي متغيرهاي ديگر از جمله رشد اقتصادي باشد در غير اين صورت و با وقوع كسري بودجه و پولي كردن تأمين آن حتماً به پديده مخرب تر ديگري به نام تورم برخواهيم خورد.
البته آمار و ارقام حاكي از آن است كه ارتباط بين كسري بودجه و تورم براي همه كشورها يكسان نيست.
براي مثال در كشورهايي مانند فنلاند، فرانسه، ايتاليا و يا انگلستان با وجود اين كه از نسبت كسري بودجه بالايي برخوردارند، اما نرخ تورم در آنها بسيار پايين است.
از سوي ديگر در برخي ديگر از كشورها از جمله شيلي و مكزيك هرچند در برخي سالها با مازاد بودجه مواجه بوده اند اما نرخ تورمهاي دو رقمي را تجربه كرده اند.
در كنار اين كشورها بايد به كشورهايي مانند روماني و تركيه اشاره كرد كه با وجود كسري بودجه با تورم هاي بالايي مواجه بوده اند.
اما كشور ما در بين اين تقسيم بندي در گروه سوم قرار گرفته است. به عبارت ديگر وقوع كسري بودجه در ايران بلافاصله تأثير خود را بر روي تورم به جاي گذاشته است.
* منابع مالي تأمين كسري بودجه
با توجه به اين واقعيت كه كسري بودجه تقريباً پديده اي مزمن در اقتصاد ايران است، مي توان به اين بحث پرداخت كه منابع مالي تأمين كسري بودجه در كشور چيست؟
در جواب به اين سؤال مي توان به گزينه هاي زير اشاره كرد:
الف- استقراض از نظام بانكي
ب- استقراض داخلي از طريق انتشار اوراق قرضه
ج- استقراض از خارج
اگر كسري بودجه از طريق استقراض از نظام بانكي تأمين شود، اين امر به معني افزايش نقدينگي و به دنبال آن افزايش نرخ تورم خواهد بود.
از سوي ديگر اگر كسري بودجه از طريق استقراض داخلي يا انتشار اوراق قرضه جبران شود، اين مسأله به مفهوم افزايش تقاضاي دولت براي اعتبارات است كه اولين تأثير آن در بازار پولي افزايش نرخ بهره و به دنبال آن كاهش سرمايه گذاري بخش خصوصي مي باشد.
و بالاخره اگر كسري بودجه از طريق منابع خارجي تأمين شود اين امر به كسري در حساب جاري منجر شده كه در نهايت مي تواند به بحران بدهي ها دامن بزند.
اما جالب است اشاره شود كه در كشور ما تقريباً از هر سه روش براي جبران كسري بودجه و در مقاطع مختلف استفاده شده است. اما با توجه به ساختار اقتصادي ايران كه مبتني بر اقتصاد تك محصولي است بايد گفت عمده ترين راه براي جبران كسري بودجه در ايران استقراض از نظام بانكي به انحاي مختلف مي باشد.
براي تبيين اين مسأله بايد به روند خنثي سازي دلار هاي نفتي در بانك مركزي و استفاده از حساب ذخيره ارزي اشاره كرد.
با نگاهي به اين روند مي توان ادعا كرد كه استفاده از حساب ذخيره ارزي كه در حقيقت همان دلارهاي نفتي كشور مي باشد در حقيقت تزريق ريال به جامعه مي باشد و از آنجا كه بانك مركزي توانايي جذب اين ريال ها را ندارد، در نهايت نقدينگي در كشور افزايش يافته و تورم رشد پيدا مي كند.
در همين خصوص لازم است به يكي از مطالعات صورت گرفته در سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور اشاره شود.
در اين مطالعه نتيجه گيري زير صورت گرفته است.
«با توجه به اين كه در ايران بخش عظيمي از كسري بودجه دولت از طريق استقراض از نظام بانكي تأمين مالي شده است، كسري بودجه در كشور باعث افزايش سطح عمومي قيمتها گرديده است، به طوري كه يك درصد افزايش در كسري بودجه باعث افزايش ۳/۴ درصد در نقدينگي گرديده است كه به دنبال افزايش نقدينگي، سطح عمومي قيمتها نيز افزايش يافته است.»
با توجه به اين مباحث است كه مي توان مدعي شد چنانچه هدف دولت كاهش نرخ تورم است، لازم است كه دولت در صورت داشتن كسري بودجه، آن را از راه هاي ديگر به جز استقراض از نظام بانكي تأمين كند.
* نگاه وزير اقتصاد
دانش جعفري پيش از آن كه به كرسي وزارت تكيه بزند در كميسيون اقتصادي مجلس هفتم بيشتر فكر و ذهن خود را در سال گذشته به برخي اصلاحات در بودجه ۸۴ متمركز كرده بود. خوب است حال كه وي در حال حاضر وزير اقتصاد كشور است نگاهي به ديدگاههاي گذشته خود داشته باشد.
دانش جعفري سال گذشته در مصاحبه اي با انتقاد از عدم افزايش قيمت حاملهاي انرژي اعلام كرد: «اگر دولت و مجلس نخواهند قيمت حاملهاي انرژي را ثابت نگه دارند، در سال آينده مبالغ برداشت از حساب ذخيره ارزي قاعدتاً افزايش خواهد يافت و به عبارت ديگر كسري بودجه دولت بيشتر خواهد شد.
جالب است كه وي ضمن مرتبط دانستن كسري بودجه و تورم اعلام مي كند:« اگر براي كسري بودجه فكري نشود، تورم را در بقيه كالاها دامن خواهد زد و بهتر است كه اگر هر تصميمي در مورد قيمت حاملهاي انرژي از جمله بنزين و گازوئيل گرفته مي شود، همزمان با آن براي كسري بودجه نيز فكري اساسي شود. همان طور كه از صحبت هاي دانش جعفري برمي آيد، هنگام تصويب بودجه ۸۴ در مجلس شوراي اسلامي همگان اذعان داشتند كه كشور در سال جاري با كسري بودجه مواجه خواهد شد اما علي رغم اين پيش بيني ها با توجه به وضع موجود اقتصاد كشور مي توان مدعي شد كه تدابير عاقلانه اي براي جبران كسري بودجه نه توسط مجلس و نه توسط دولتمردان اتخاذ نشده است. حال سازمان مديريت بايد اقتصاد بيمار كشور را به گونه اي اداره كند كه نه صدايي از سوي معلمان درآيد كه چرا حقوق و مزاياي ما را پرداخت نكرديد و نه بيماران به خاطر عدم تأمين يارانه دارو در بيمارستانها به داد و فرياد بپردازند. بايد قبول كرد كه كار فرهاد رهبر در سازمان مديريت بسيار سخت تر از ديگر رفقايش در وزارتخانه هايي چون وزارت اقتصاد، رفاه و تأمين اجتماعي و وزارت بازرگاني است.
* كاهش بودجه عمراني
البته رئيس سازمان مديريت و برنامه ريزي مانند اسلاف خود چون دكتر شركا يا ستاري فر يك راه حل خيلي ساده و به ظاهر كارساز دارد و آن كاهش بودجه طرح هاي عمراني كشور است.
به عبارت ديگر مي توان به دكتر رهبر پيشنهاد داد همان طور كه شركا در سال گذشته تنها ۴۰ درصد بودجه عمراني را تخصيص داد به اين حربه روي آورد، اما سؤال اين است كه آن گاه چه جوابي براي مردمي خواهد داشت كه سالها است منتظر به ثمر نشستن يك طرح عمراني در منطقه خود هستند.
* دولت بي انضباط
در پايان مي توان به اين نكته اشاره كرد كه نگاهي به شاخص هاي اصلي درآمد و هزينه دولت در سال جاري و سالهاي گذشته يك چيز را اثبات مي كند و آن نهادينه شدن بي انضباطي پولي و مالي در دولت و دستگاههاي دولتي است.
آمار و ارقام منتشر شده حاكي از آن است كه بودجه هاي جاري در هفت ماه گذشته بيش از ارقام مصوب به بدنه دستگاه هاي اجرايي تزريق شده است و اين در حالي است كه سهم بودجه عمراني كشور از ۶۰ درصد بودجه اي كه بايد تخصيص داده مي شد فراتر نرفته است.
البته دولت نهم با يك شعار اساسي به نام انضباط بخشيدن به فعاليتهاي اقتصادي بر سر كار آمده است. حال بايد منتظر بود و ديد اين شعار در عمل چگونه اجرا خواهد شد؟
|