چهارشنبه ۷ دي ۱۳۸۴
وبلاگ  و وبلاگ نويسي
وقتي رسانه هاي سنتي اقناع نمي كنند
005424.jpg
بهاره نصيري
نقش رايانه ها در شبكه هاي ارتباطي باعث شده است تا مردم قدرت ارتباطي را از رسانه ها و دروازه بانان خبري بازپس بگيرند. اين امر بدين معناست كه قدرت ارتباطي از حالت محدود به صورت گسترده (يك منبع براي براي همه مخاطبان) نقل مكان كرده است. فن آوري هاي نوين ارتباطي در حال قدرت بخشيدن به مخاطبان هستند. اين فن آوري ها موجب شده اند تا مخاطبان جريان هاي اطلاعات را فعالانه تر كنترل كنند و رفتارهايي را نيز به جريان هاي رسانه اي تحميل كنند. اين جابه جايي در واقع همان انقلاب ارتباطي است و به همين منوال، تغييرات عظيم فناوري هاي ارتباطي نيز به مثابه رخساره سخت افزاري انقلاب ارتباطي درخور توجه است.
يكي از دستاوردهاي اينترنت، ايجاد گروه هاي همفكر و هم انديش است كه در قالب مشخصي با يكديگر ارتباط برقرار كرده و توانمندي هاي فكري و اجتماعي خود را به اشتراك مي گذارند. با اين كار، محيطي صميمانه  و دوستانه ايجاد مي شود. اين جوامع ممكن است از يك گفت وگوي صميمانه دو نفره شروع شده و به صورت يك اتاق گفت وگو رشد كرده، نهايتاً در قالب يك انجمن يا حزب به رسميت شناخته شود. اما محيط جديدي در دسترس كاربران اينترنت قرار دارد كه داراي شباهت ها و اختلافات عمده اي با اجتماعاتي نظير گروه، انجمن، باشگاه و كلوپ است و آن چيزي نيست جز پديده وبلاگ .مطلبي در اين زمينه تهيه شده كه مي خوانيد :

جوامع كنوني به بركت گسترش ارتباطات است كه از جوامع قديمي كاملاً متفاوت گشته و مشخصه اصلي اين جوامع بنا به تعبير جامعه شناس معاصر، جياني  واتيمو، «ارتباطات عموميت يافته» و همگاني است. اين عموميت با گسترش پديده وبلاگ ها مي رود تا به تحقق كامل در حوزه ارتباطات انساني تبديل شود.
اينترنت يكي از ابزارهاي مهم و تا اين لحظه از زمان، آخرين وسيله مورد استفاده براي رشد و توسعه ارتباطات انساني است كه موفق شده محدوده زمان و مكان را در هم نوردد و فراتر از ارتباطات شخصي پا در عرصه ارتباطات عمومي بگذارد. وبلاگ  محصول رشد دروني ارتباطات در عالم اينترنت است. اين محصول بازتاب تعامل انسان با فضاي مجازي اينترنت است. اين تعامل اگرچه در آغاز جنبه  نظامي يا اقتصادي داشت، هم اكنون از اين دو زمينه بسيار فراتر رفته و به فضايي براي به نمايش گذاشتن ابعاد فردي با تماميت ظرفيت خود در يك عرصه عمومي، تبديل شده است. تكنولوژي ارتباطات علاوه بر فتح عرصه هاي جديد در روابط انسان، زمينه  ابراز وجودي انسان را نيز مهيا ساخته است. رسانه هايي همچون راديو و تلويزيون، تنها بخشي از هويت انساني را كه مي توانست براي ديگران آشكارتر باشد به معرض نمايش گذاشتند، ولي اينترنت، زمينه را براي عرضه كردن بسياري از ابعاد دروني انسان آماده ساخت.
اكنون انسان عصر ارتباطات مي تواند آزادانه تصورات و زواياي زندگي دروني خود را در فضاي مجازي اينترنت بريزد و جهاني را از آن خبردار سازد. اين فضا به هر اندازه اي كه بتواند از اسرار جديد پر شود مي تواند مرتبطين جديدي را به خود جذب كند. گويي خلاقيت در خلوت نيز هم اكنون با جذب انسان هاي كنكاش گر در عالم درون، آنها را بيش از پيش به خود مشغول كرده است. انسان اين جهان مجازي، خلاقيت خود را محصول مشترك و برخاسته از تعامل با عالم دروني انسان ها مي داند و در صدد آن است كه ديگران را به حياط خلوت زندگي خود فراخواند و آنان را با خود آشنا سازد. اين آشنايي و ارتباط مي تواند نوعي بازگو كردن خود و در حقيقت كشف ديگراني باشد كه مي توانند با او نوعي از ارتباط را برقرار نمايند، ارتباطي كه حتي در سطح يك «كليك كردن» (يا همان سلام اينترنتي) و انداختن يك نگاه ساده به اين حياط خلوت است. اوج تلاقي در اين زمينه، زماني اتفاق مي افتد كه سطح ارتباط از حالت يك طرفه به دوطرفه تبديل و پيامي از انسان هاي ديگر دريافت گردد.
استمرار و تداوم اين ارتباط زماني محقق مي شود كه اين فضا افراد بيشتري را به خود جذب نمايد و نوعي همخواني و يكنواختي دروني را ميان آنان برقرار سازد. وبلاگ  در اين مرحله به عرصه فعالي تبديل مي شود كه در آن بازيگران مختلف به جاي طرح مسائل «خارج از خود» به «خود بياني» با استفاده از شناخت روان شناسانه به وجود آمده از «ديگر خود» با ديگران مي پر دازند. هر اندازه اين شناخت عميق تر شود، ارتباط فعال تر و سطح آن گسترده تر مي شود.تاكنون حدود چهار سال از عمر پديده وبلاگ نويسي در كشور ايران مي گذرد و اين در حالي است كه طي اين مدت كوتاه، يك خانواده بزرگ وبلاگ نويس ۶۵ هزار نفري و جامعه اي با بيش از سه ميليون نفر مخاطب شكل گرفته است.با توجه به رشد سريع وبلاگ نويسي در ايران، به عنوان تازه ترين پديده اينترنتي و به عبارتي، روزنامه نگاري عمومي و جايگزين به نظر مي رسد كه بررسي علل گرايش به وبلاگ نويسي در ايران مي تواند راهي به سوي مديريت اين پديده و تدوين قانوني براي آن در جهت دستيابي به اهداف توسعه ملي در جامعه جوان ايران باشد و اهميت آن براي مسئولان و دست اندركاران روشن است.
مفهوم وبلاگ 
وبلاگ ها تا حدود زيادي به يك مفهوم جديد معنا بخشيده اند. وبلاگر ها علاوه بر اين كه مخاطب رسانه هاي سايبر هستند، خود نيز به توليد اطلاعات مي پردازند و در واقع همه كاربران عرصه سايبر در هر زمان و در هر مختصات مكاني به صورت تمام وقت به داده هاي روزنامه هاي سايبر و وبلاگ ها دسترسي دارند و مخاطب روزنامه نگاري سايبر، احتياج ندارد براي دسترسي به داده ها منتظر بماند. او هرگاه كه اراده كند مي تواند وارد سپهر محتوايي رسانه هاي سايبر شود و به عبارت ديگر، دسترسي او به محتواي رسانه هاي سايبر يك دسترسي تمام عيار و همه جانبه است. مخاطب رسانه سايبر هر هفت روز هفته و به طور بيست و چهار ساعته به محتوايي كه برايش تهيه مي شود، دسترسي دارد. در روزنامه نگاري سايبر مفهوم شهروند جاي خود را به مفهوم تازه ديگري به نام «شبكه وند» داده است و اين امر بدان معناست كه جغرافيا نيز در قلمرو روزنامه نگاري سايبر جان سپرده است؛ به اين ترتيب كه جغرافياي مخاطب در روزنامه نگاري سايبر يك جغرافياي جهاني و روزنامه نگاري سنتي يك جغرافياي محلي است. در روزنامه نگاري سايبر با ريزش اطلاعات مواجه نيستيم و آنچه توليد مي شود به سهولت در اختيار همه مخاطبان بالقوه اين نوع از روزنامه نگاري است. يعني آنچه روزگاري «نوربرت وليز» به عنوان يك ضعف ارتباطي مطرح كرد، حالا در روزنامه نگاري سايبر از بين رفته است؛ به طوري كه اساساً اكنون فضاي سايبر را كه روزنامه نگاري سايبر در درون آن قرار مي گيرد يك جهان متشكل از اطلاعات محض مي نامند، جهاني كه اگرچه جنبه فيزيكي ندارد و مجازي است اما جهان عينيات است، جهان داده ها، جهاني كه اجزاي متشكله آن تماماً اطلاعات است. فضاي سايبر اكنون همان واقعيت مجازي است كه بافت آن همه و همه اطلاعات است.
نكته ديگري كه در فضاي سايبر مطرح است، طرح آزادانه و بدون مانع مسائل است و به همين دليل آزادي بيان در اجلاس سران درباره جامعه اطلاعاتي (ژنو، دسامبر ۲۰۰۳) قطعاً طرف توجه قرار گرفت. تجربه رسانه هاي سايبر و فضاي آزادانه آنها و همچنين بازتاب فرهنگ هاي گوناگون و به طور كلي تكثر افكار در فضاي رسانه اي سايبر، زيربنا و سنگ پايه يك جامعه اطلاعاتي عادلانه خواهد بود.
تعريف وبلاگ 
هر وبلاگ ، يك فضاي اينترنتي است و نويسنده آن كه به بلاگر يا وبلاگر معروف است اين فضا را با آميزه اي از خاطرات، خبرها و لينك هايي كه دوست دارد، پر مي كند. نويسندگان وبلاگ ها حكم راهنماها را در مناطق كوهستاني اينترنت دارند. درست است كه آنها هر روز تجارب شخصي يا خاطرات خود را براي ديگران بازگو مي كنند اما همين كه به لينك دهي رو مي آورند تبديل به راهنما مي شوند. اين بلاگرها اعلام موضع هم مي كنند و گاه و بي گاه نظرات خود را در مورد مهمترين رويدادها بيان مي كنند. پس از اين جنبه هم مي توان آنها را ابزارهاي چك كردن واقعيت ها قلمداد كرد. بلاگرها در واقع ديدگاه هاي آلترناتيو و متقابل هستند در برابر ديدگاه هاي رسانه هاي حاكم. بنابراين مي توان گفت كه وبلاگ ها اين كندوهاي فكري و متكي به تعامل، عملاً  وارد جدال بر سر تغيير دستور جلسه و يا تغيير برجسته سازي هاي رسانه هاي نوشتاري حاكم نيز شده اند. اين جدال چه خواسته و چه ناخواسته اكنون ادامه دارد. نه رسانه هاي سنتي پارادايم تمايلي به وبلاگ ها دارند و نه وبلاگ ها هيچ علاقه اي به رسانه هاي سنتي دارند. به نظر مي رسد توجه وبلاگ ها به رسانه هاي نوشتاري و غيرديجيتال فقط براي افشاگري و يا مچ گرفتن از آنهاست. بنابراين وبلاگ ها فضايي را كه رسانه هاي حاكم مي خواهند مخاطبان را در آن محصور سازند، تغيير مي دهند، در واقع مركز تقابل وبلاگ ها و رسانه هاي چاپي در جايي قرار مي گيرد كه به آن گستره يا فضاي حاكم يا بافت حاكم گفته مي شود. اين بافت حاكم، عملاً يك گفتمان نوشتاري است. گفتماني كه رسانه هاي حاكم آن را حفظ مي كنند و با ادبياتي كه به كار مي گيرند، عملاً هر وضع موجودي را مطلوب جلوه داده و باعث مي شوند تا روايت رسمي هر رويداد و تحول بر انديشه مخاطبان غلبه كند. پس نقطه ستيز وبلاگ ها و رسانه هاي چاپي در همين گفتمان نوشتاري است.
وبلاگ نوعي از پايگاه اينترنتي است كه مي تواند ابزاري باشد در دست همگان، براي نشر محتوا در وب، حتي براي كساني كه از وب و اينترنت كمترين اطلاعات فني را دارند، حتي يك نفره هم مي شود آن را اداره و نگهداري كرد و به تعبيري مي تواند محيط كاملاً فردي و خصوصي باشد، مي تواند يك ارتباط چند رسانه اي و تعاملي با مخاطب برقرار كند، در آن زمان، معنا و مفهوم بسيار با اهميتي در مقايسه با اغلب گونه هاي پايگاههاي وبي دارد.
وبلاگ يك فضاي مجازي تر در عالم مجازي اينترنت است. اما اين فضا بخشي از فضاي بزرگتري است كه همه در آن نفس مي كشند و يا در حقيقت حركت مي كنند و جايگاه خود را در اين فضا تعيين مي كنند. اين فضا اگرچه حجم و شكل آن توسط افراد انتخاب مي شود ولي به هيچ وجه يك فضاي «شخصي » به مفهوم عدم دسترسي كامل ديگران به آن نيست. بخشي از فضايي است كه همگان از آن استفاده مي كنند. از طرف ديگر محتواي اين فضا، هر چه باشد، كاملاً شخصي نيست. شايد به علت اينكه مي توان در اين فضا آزادانه حركت كرد و هرچه خواست طراحي كرد.
واژه وبلاگ
وبلاگ تركيبي از دو كلمه web و log و به معني ثبت روزانه وقايع در web است. پديده وبلاگ نويسي از سال ۸۰ در ايران شروع به رشد نمود. اما از آن تاريخ تاكنون، رشد فزاينده اي داشته و روز به روز بر تعداد علاقه مندان آن افزوده مي شود.
واژه معادل وبلاگ
طبق يك نظرسنجي كه در يكي از وبلاگ هاي فارسي به عمل آمد، واژه معادل فارسي« تارنگاشت »بيشترين رأي را در بين ساير واژه هاي پيشنهادي به خود اختصاص داد و براي وبلاگ نويسي واژه« تارنگاري »و براي بلاگر واژه« تارنگار» در نظر گرفته شد. اما به دليل اينكه هنوز واژه مشخصي توسط فرهنگستان علوم براي آن در نظر گرفته نشده از خود كلمه «وبلاگ »و يا مخفف آن« بلاگ »استفاده مي شود.
بلاگر كيست؟
افرادي هستند كه مرتباً در وب به جست وجو پرداخته و از سايت هاي مختلف اطلاعات جديد كسب كرده و در وبلاگ خود يادداشت مي كنند و يا در سطح گسترده تر، اطلاعات عمومي كسب كرده از داخل و خارج وب را در وبلاگ خود ثبت مي كنند. قسمت اول عملكردشان مانند موج سواران وب است اما بخش دوم كه ثبت آن در صفحه اي از وب است، پديده نويني است كه در آينده نه چندان دور، وب را به تسخير در خواهد آورد. بلاگرها همانند صياداني هستند كه در شكارگاه اينترنت به جست وجوي شكار جديد و گردآوري اطلاعات مي پردازند. هر يك ممكن است اطلاعاتي در خور توجه پيرامون مسائل جاري روز داشته باشند كه به طور خام يا حلاجي شده در صفحه بلاگ شان قرار دهند.
محتواي وبلاگ ها
تعدادي پيوند، نوشته هاي انتقادي و تحليلي، انديشه ها و يادداشت هاي شخصي به نحو متناسبي محتواي وبلاگ هاي اوليه را شكل مي دادند. آن موقع تنها كساني كه از ساخت صفحات وب سر درمي آوردند دستي در ساخت وبلاگ داشتند. كسي كه وبلاگ داشت به صورت تفنني كد نويسي با«اچ تي ام ال »  را فرا گرفته بود، يا كار و حرفه اش طراحي صفحات وب بود و حين وب گردي در اوقات فراغت روزانه، وبلاگش را هم سر و سامان مي داد. بسياري از وبلاگ هاي امروزي هم همان روال را دنبال مي كنند. نويسندگان وبلاگ هم به گوشه كنارهاي كمتر شناخته شده وب ارجاع مي دهند. اما اگر نويسنده تا حدي در زمينه مضمون نوشته  هايش ماهر باشد، ممكن است درباره دقت و صحت مطالبي كه به آن اشاره كرده است، نظراتي داشته باشد يا حتي شواهد تكميلي و مناسبي را كه در اختيار دارد معرفي و يا اينكه نظر و تحليل شخصي خود را نسبت به موضوع مطرح شده ارائه كند. چنين تحليل و تفسيرهايي غالباً رك و صريح و باكنايه همراه است. نويسنده هاي متبحر مي كوشند، همه اين مطالب را در يكي دو جمله جمع كنند. در واقع قالب يك وبلاگ چنان است كه ايجاز را در نويسنده تقويت مي كند. نوشته هاي تحليلي و مفسرانه بلند را بهتر است در صفحه اي جداگانه و فضايي اختصاصي قرار داد.وبلاگ ها به خوبي نقش صافي را براي خوانندگانشان بازي مي كنند، گويي يكي قبل از خواننده در وب گشت زده است. از ميان هزاران صفحه اي كه در وب و زير آسمان اين فضاي مجازي پخش و پراكنده اند، نويسندگان وبلاگ حيرت آورترين و ضروري ترين و مناسب ترين ها را برمي گزينند.
از آن جايي كه اكثر افراد آنقدر سرشان شلوغ است كه تنها به عناوين اهم اخبار ممكن است توجه كنند، بلاگرها با جست وجوي نوشته هاي به درد بخور از منابع كمتر شناخته شده و با ارائه شواهد بيشتر و ديدگاه هاي متنوع و ايده  هاي متفكرانه، ايفاي نقش مي كنند. وبلاگ نويسان با نوشتن چند خط در طول روز فعاليت رسانه اي را، به عنوان كوششي مشاركت طلبانه و عمومي، از نو تعريف مي كنند. وبلاگ نويس هر جور كه بخواهد و با هر چيزي مي تواند آن را پر كند. يك فكر آني، يك مقاله دنباله دار و بالا بلند و يا خاطرات دوران كودكي.پس وبلاگ به وب سايتي مي گويند كه شامل نوشته هاي شخصي يك نفر راجع به چيزها و نكات جالبي كه مي بيند يا به آنها فكر مي كند هست. معمولاً وبلاگ ها هر روز، به روزمي شوند.
ويژگي مخاطبان وبلاگ ها
مخاطبان وبلاگ ها ويژگي هاي كاملاً ملموس و آشنا دارند و زنان و كودكان جزو مخاطبان ثابت وبلاگ ها هستند، يا كلاً اساتيد و تحصيلكرده هايي كه داراي انديشه هاي راديكال هستند . در فهرست مخاطبان وبلاگ ها، قطعاً جوانان نوجو و ضد كليشه اي هم مجالي گرفته اند كه مخاطبان بدون تعارف هستند. در كل مخاطبان وبلاگ ها اين گونه رفتار مي كنند: يك كليك براي هميشه و يا يك كليك بدون ديدار بعدي. بنابراين مي بينيم كه مخاطبان وبلاگ ها تفاوت اساسي با مخاطبان روزنامه ها دارند. خوانندگان وبلاگ ها به دليل دارا بودن حداقلي از سواد ديجيتالي، رفاه اجتماعي و انگيزه هاي روانشناختي، به عنوان قشري ممتاز و خاص در جامعه هستند كه رسانه هاي سنتي نتوانسته اند آنها را اقناع و ارضا كنند. آنها رك گو و صريح هستند و با كسي تعارف ندارند، چون قدرت واكنش در برابر اخبار و رويدادها را دارند و بلافاصله از خود عكس العمل نشان مي دهند، آنها با كليشه و كليشه گرايي كاملاً مخالفند و حرف هاي رسمي و كليشه اي را پس مي زنند. وبلاگ خوان ها براي وقت و هزينه اي كه مي كنند و پشت كامپيوتر به اينترنت متصل مي شوند ارزش قائلند. كسي را به زور نمي توان خواننده يك وبلاگ كرد.گاهي در مقابل يك مطلب دو پاراگرافي، پنجاه كاست منتشر مي شود كه از اصل مطلب هم غني تر و جالب است. وبلاگ و جامعه وبلاگ خوان، ميدان تضارب آرا و انديشه ها و گفت وگوي فرهنگ ها و ديدگاه هاست. از سوي ديگر مخاطبان وبلاگ ها بر خلاف مخاطبان روزنامه ها متعلق به يك مكان جغرافيايي و زمان خاص نيستند. وبلاگ ها و رسانه هاي سايبر، مرزهاي جغرافيايي را درنورديده و به جاي شهروند روزنامه خوان مفهوم جديدي به نام«شبكه وند»آفريده اند.

اينترنت و سلطه جهاني
سمانه بامشاد
در حاشيه كنفرانس بين المللي روابط عمومي با پروفسور مولانا در زمينه جايگاه فعلي اينترنت گفت وگويي انجام داده ايم كه مي خوانيد:
* رسانه چيست؟
- به معني اصطلاح حرفه اي و علمي آن وسيله اي است براي نقل و انتقال اطلاعات، عقايد ،افكار و ايده هاي افراد يا جامعه، اگر اين تعريف را قبول كنيم بايد حساب كنيم كه رسانه بتواند از نوع انساني باشد يا سازماني يا تكنولوژي، خود زبان نيز يك نوع رسانه است. يا كلاس درس و دانشگاه و بالاخره رسانه هاي جمعي، از مطبوعات گرفته تا تلگراف و تلفن، راديو، تلويزيون و اينترنت.
* كدام رسانه ها اكنون كاربرد بيشتري دارند؟
جوامع امروز از انواع رسانه ها استفاده مي كنند كه رسانه هاي گروهي و دسته جمعي غالب هستند و اين عموميت دارد براي اين كه در خيلي جوامع و يا در بعضي جوامع ارتباطات ميان فردي و گروهي بيشتر از ارتباطات رسانه هاي جمعي است. اين اشتباه است كه ما راديو و تلويزيون و مطبوعات را تنها رسانه هاي جمعي بدانيم.
* رسانه هاي ديجيتالي چه نقشي بر رشد افكار عمومي دارند؟
- رسانه هاي ديجيتالي در ادامه رسانه هاي الكترونيك با مشخصات ويژه، سرعت  فراوان تر و ظرفيت بيشتر تحولات بسيار زيادي را از جنبه قدرت و بينش و توانايي براي افراد به وجود آورده است. رشد رسانه هاي ديجيتالي حتي در خود كشورهاي پر صنعت همسان نيست و اين خودش شكاف اطلاعاتي به وجود آورده است.
از جنبه نظري يك جامعه اطلاعاتي، جامعه اي است كه اطلاعات از هر نوع ثروت و انتقال كار آن جامعه را انجام مي دهد، بر عكس جوامع صنعتي كه صنعت و توليد و فناوري محصولات در آن غلبه دارد. آنچه ما آن را جامعه اطلاعاتي مي گوييم در اصل با جامعه داده ها سر و كار دارد، فرق داده و اطلاعات مشخص است، اطلاعات از شكل داده ها به وجود مي آيد، خود داده ها به صورت آمار و پراكنده معني اطلاعات حقيقي را نمي دهند. البته از جنبه كاربري صنايع، ما وارد دوره اطلاعاتي شده ايم. به باور برخي از جامعه شناسان، جامعه اطلاعاتي داريم ولي يك جامعه را اطلاعات نمي تواند تشكيل دهد بلكه ارزش هاي جامعه تشكيل مي دهد. انبوه بودن داده ها نبايد ما را كور كند كه ما اطلاعات نيز داريم. آمريكايي ها و اروپايي ها با اين همه اطلاعات راجع به ايران همچنان بي سواد هستند، مقصر حقيقي كيست؟
* آيا حاكميت اينترنت را مي توان از دست آمريكا خارج كرد؟
اينترنت مثل ماهواره ها ابتدا توسط آمريكايي ها به وجود آمد و طبيعي است كشوري كه در اين رشته پيشكسوت است كنترل آن را هم در دست دارد ولي گسترش اينترنت و تغيير و تحولات آن كمتر به آمريكا مربوط است و بيشتر به توانايي زيرساخت هاي اطلاعاتي اروپا و جهان سوم مربوط است.
خلاصه اين كه اگر مي خواهيد اينترنت را از كنترل آمريكا خارج كنيد بايد توانايي و زيرساخت  اطلاعاتي در اروپا و كشورهاي ديگر را بالا ببريم.
* اين امر چگونه امكان پذير است؟
- اين موضوع فقط با خواست ارتباط ندارد، اين با سياستگذاري جامعه و كشورها ارتباط دارد. به طور مثال اگر كشورهاي اسلامي با هم متحد شوند و سرمايه گذاري كنند، در سياستگذاري عاقلانه و مستقل فكر كنند مي توانند در عرض چند سال سهم بزرگي در تحولات اينترنتي داشته باشند وگرنه امتياز حاكميت اينترنت بدون زيرساخت  معني ندارد و ما اين را در گسترش فناوري هاي هسته اي ملاحظه كرديم.گسترش و توسعه فناوري اطلاعاتي در نيم قرن اخير مفهوم حاكميت را به ويژه در معناي حاكميت ملي تغيير داده است.

نگاه
خلاقيت رمز تفاوت
005427.jpg
ناهيد دالايي
بخش هاي خبري شبكه هاي چندگانه سيما شايد به نوعي پرمخاطب ترين برنامه تلويزيوني باشد كه فارغ از سن و جنس و طبقه اجتماعي مخاطبان بسياري را به سوي خود مي كشانند. اما از آنجايي كه تعداد و تنوع بخش هاي خبري زياد است و همه شبكه ها در نوبت هاي گوناگون پخش خبر دارند. مخاطبان ديگر ترجيح مي دهند بر مبناي نوع و ابعاد شبكه مورد نظر يك يا دو بخش خبري را انتخاب كنند و به تماشاي آن بنشينند بدين جهت تنوع، نوآوري و ابتكارات هنري و زيبايي شناختي در اين ميان نقش مهمي را ايفا مي كنند.بايد گفت ميان اين همه بخش هاي خبري (به استثناي شبكه خبر) تنها بخش خبري شبكه دوم در ساعت ۳۰/۲۰ به محبوبيت دست يافته است .البته در اين ميان چند بخش خبري ديگر نيز پتانسيل و زمينه لازم را براي موفقيت دارند كه يكي از آنها بخش خبري شبكه چهار است. اين بخش خبري يك تفاوت عمده در نوع رويكرد و جهت گيري خبري دارد و آن نوع نگارش و ساختار اطلاعاتي است. اما اين نكته نيز نمي تواند براي آن تشخص بياورد. علت آن نيز مشخص است: رويكرد نخبه گرايانه اين بخش خبري صرفاً در همين نگارش كلمات است و نه روح خبر. به عبارت ديگر آنچه كه باعث شده بخش خبري شبكه دوم به تشخص و محبوبيت دست يابد رويكرد متفاوت و ژورناليستي به مقوله خبررساني است يعني پخش و اطلاع رساني اخباري كه به طور معمول از ديد دوربين ها و خبرنگاران مطبوعات و ساير شبكه ها پنهان مي ماند يا آنها از آن سرسري مي گذرند.
بخش خبري شبكه چهار نيز نه لزوماً در قسمت هاي سياسي يا اقتصادي خود كه دست كم در قسمت هايي كه به طور خاص به فرهنگ، علم و فنون مي پردازد مي تواند به بيان ناگفته ها بپردازد. يعني به طور تخصصي خبرنگاراني را در حوزه هاي علمي و فرهنگي و تخصصي به دل وقايع و حوادث روز بفرستد و رپرتاژهاي جذابي را از رويدادهاي علمي و فرهنگي روز تهيه كند. وگرنه صرف روخواني چند خبر همراه با تصاوير خنثي و بي كاركرد- يعني شكل فعلي اين بخش خبري- چندان با ساير شكل ها و قالب هاي ساير بخش هاي شبكه هاي ديگر تفاوتي ندارد. در واقع مهم ترين تغييري كه بايد در ارايه اخبار صورت گيرد تخصصي تر كردن اخبار و توجه به ناگفته ها و ناشنيده ها و جذابيت بصري اخبار است. خصوصاً اين كه شبكه خبر هم اخيراً با دست پر به ميدان آمده و اغلب بخش هاي خبري ساير شبكه ها را بي رونق كرده است. از اين جهت كه تعميم رويكرد كارشناسانه و نخبه گرايانه كليت برنامه هاي شبكه چهارم به بخش خبري آن مي توان آن را متمايز كرد. مثل بخش «خبرهاي تصويري» يا «بدون شرح» كه تصاوير خبري بدون صداي گوينده پخش مي شود. مي توان اين قسمت را تقويت كرد و ابداعات ديگري را نيز به كار برد كه از اين ميان مي توان به چند پيشنهاد ديگر اشاره كرد: بهره گيري از مجريان متفاوت، تصاوير بكر و غيرتكراري، ادبيات خاص اخبار، تدوين متفاوت صدا و تصوير، تيتراژ آغاز و پايان ابتكاري و... كه هريك براي متمايز جلوه دادن يك برنامه تلويزيوني كافيست.

تازه هاي كتاب رسانه
005430.jpg
تحقيق در رسانه هاي جمعي
كتاب تحقيق در رسانه هاي جمعي كه توسط دكتر كاووس سيدامامي به زبان فارسي ترجمه شده است ازجمله منابع معتبر در روش هاي تحقيق براي پژوهشگران و دانشجويان علوم ارتباطات آمريكا به شمار مي رود. اين منبع علمي سال هاست كه در دانشگاه هاي كشورهاي انگليسي زبان تدريس مي شود.راجردي.ويمر استاد دانشگاه ايالتي بولينگ گرين و جوزف آره دومينيك استاد روزنامه نگاري و ارتباطات دانشگاه جورجيا نويسندگان اين كتاب هستند. دكتر كاووس امامي در يادداشت مترجم مي نويسد: «اين كتاب به جاي تأكيد بر پيچيدگي هاي نظري بر راه حل هاي پژوهشي عملي تأكيد دارد و نحوه اتخاذ مناسب ترين فنون پژوهشي را براي يافتن راه حل هاي واقعي به خواننده معرفي مي كند. اين كتاب از ۵ بخش و ۱۸ فصل تشكيل شده است كه در آن به مسائلي از قبيل: علم و پژوهش، مراحل پژوهش، اجزاي پژوهش، نمونه گيري، فرايند پژوهش، روش پژوهش، تحليل محتوا، پژوهش پيمايشي، طولي، آزمايشي، تحليل داده ها، مقدمه اي بر آمار، آزمون فرضيه، روش هاي آماري پايه، كاربردهاي پژوهش، پژوهش در رسانه هاي چاپي، رسانه هاي الكترونيك، آگهي هاي بازرگاني و روابط عمومي، پژوهش در تأثير رسانه ها، تحليل داده ها و گزارش دهي، رايانه به عنوان ابزار پژوهش، گزارش هاي پژوهشي و ۵ پيوست حاوي جداول، آمار و مباني آمار، راهنماي كوتاه برگزاري گروه هاي متمركز، نمونه داده ها و نمونه پرسشنامه مي پردازد.اين كتاب در قطع وزيري توسط انتشارات سروش و مركز تحقيقات، مطالعات و سنجش برنامه اي صدا و سيما چاپ شده است.
005433.jpg
نظريه كاشت و دريافت در ارتباطات
سيدمحمد مهدي زاده، عضو هيأت علمي دانشگاه علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبايي، نويسنده كتاب در پيشگفتار درباره كتاب ياد شده مي نويسد: از دهه ۱۹۷۰ به بعد، تحت تأثير نظريه هاي ماركسيستي درخصوص مشروعيت بخشي رسانه ها در جوامع سرمايه داري و فراگير شدن تلويزيون، نظريه هايي پديدار شد كه اعتقاد به تأثير قدرتمند رسانه ها دارد. تحليل كاشت كه توسط«جرج گربنر» مطرح شد، ازجمله اين نظريه هاست.در اين كتاب مضاميني ازجمله رويكردهاي مطالعات ارتباطي، رويكرد انتقالي، آييني، تبليغاتي، دريافت، سنت ساختگرا، رفتارگرا، سنت فرهنگي، مباني نظري كاشت، مفاهيم آن، نقد نظريه كاشت، رمزگذاري، رمزگشايي، تلويزيون چندمعنايي و مردم پسند، نتيجه گيري مقايسه كاشت و دريافت، رسانه ها در زندگي روزمره، كاربرد نظريه كاشت و دريافت در ايران مطرح مي شود. اين كتاب در ۶ فصل و ۱۲۳ صفحه توسط مركز تحقيقات، مطالعات و سنجش برنامه اي صدا و سيما در شمارگان ۱۰۰۰ نسخه با قيمت ۱۰۰۰۰ ريال در قطع وزيري و با جلد گلاسه چاپ شده است.

رسانه
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  رسانه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |