|
|
|
|
|
|
برنامه هاي تئاتر فجر اعلام شد
ملودي شهر باراني
|
|
تئاتر خياباني-عكس: اميد پارسانژاد
مينو زنده رود
جشنواره تئاتر فجر كه امسال پيش از رسيدن به روزهاي فجر برپا شد، نمايش ها و برنامه هاي خود را در بخش هاي مختلف اعلام كرد. جشنواره تئاتر فجر شنبه، سي ام دي ماه كار خود را با اجراي نمايش در بخش هاي آثار خارجي ، توليدات جديد ، شهرستان ها ، منتخب توليدات 84 ، پايان نامه هاي برتر و منتخب نمايش هاي بخش تجربي آغازمي كند.
به گفته محمد حيدري- مدير كميته انتخاب و ارزيابي آثار جشنواره - نمايش هايي كه در بخش هاي نامبرده اجرا مي شوند عبارتند از:
نمايش بخش خارجي
صخره هاي آبي (ايزومي آشيزاوا از ژاپن - روماني)، بامبي۸ (ورنارد زيلور از هلند)، يوري سام (آندره ليپوس از اسپانيا) ، بادبزن جواني (يوشكو يووانچيك از كرواسي) ، جاده (عليرضا كوشك جلالي از آلمان) ، شيطان با سه شاخ طلايي (ديتركومل از آلمان) ، كاغذ بازي (يوهانز والكمن ازآلمان) ، يوهانا (آنيا گرونا ازآلمان) ، باغ آلبالو (ويكتور گولچنكو از روسيه)، شكم نهنگ (كريستينا كاستريو ازسوئيس)، اسب هاي آسمان خاكستر مي بارند (علي راضي از ايران - فرانسه)، نان و بازي ها (ميروسلاو بنكا از صربستان)، نفوذ مدوسا (آنيكويوهاشن از مجارستان)، درانتظارگودو (دوشان يووانوويچ از اسلووني) و هابيل و قابيل (از تركمنستان) .
نمايش هاي بخش توليدات جديد
عادل ها (قطب الدين صادقي)، آيه هاي غربت (رضا صابري)، درفنجان قهوه (حسين عاطفي) ، ركاب (عزت الله مهرآوران)، امشب بايد بميرم (نصرالله قادري) و دشمن مردم (اكبرزنجان پور).
نمايش هاي بخش منتخب توليدات 84
زكرياي رازي (مجيد جعفري)، فنز (محمد رحمانيان)، ملودي شهرباراني (هادي مرزبان)، بيداري درنورنبرگ 2011 (عباس اقسامي، مهدي مكاري)، خواستگاري (عظيم موسوي)، ماه پيشوني (آزاده انصاري)، هديه جشن سالگرد (روشنك روشن)، يك زن ، يك مرد (آزيتا حاجيان)، تهران زيربال فرشتگان (نادربرهاني مرند)، حلاج (سياوش تهمورث)، دن كاميلو (كورش نريماني)، حقيقت اينه كه خورشيد دور ما مي گرده (سيامك احصايي)، حكايت ناتمام آن زن خوشبخت (فرهاد شريفي)، اپراي عروسكي رستم وسهراب (بهروزغريب پور)، مكبث (آرش دادگر)، چهارفصل (سعيد ذهني)، كبوتري ناگهان (عباس غفاري)، روياي يك عكس (مسعود رايگان)، رومئو و ژوليت (حسين فرخي).
نمايش بخش خياباني
نيله سوار (احمد مرداني - بروجن)، معركه يك پهلوان (محمد زارع زاده - سقز)، مد (فرهاد شكرالله زاده - رودسر) ، كاش آدم ها اين طورنبودن (اميرزينال پور- خوي)، سنگ ، كاغذ، قيچي (مهدي حبيبي - ملاير) ، زنداني فراري (مختارمحمدي - مريوان)، چتري براي من (سروش پيمبري - كرمانشاه)، باي سيكل ران (محسن عبدلي- مراغه)، آفتوچك گير (محمود فرضي نژاد - سياهكل)، ازت تا ميم (محمد رضا دنياروند- بوشهر)، هامون هامون است (غلامرضا پودينه - زاهدان) و درتماس (خداداد خدام - اراك) ازشهرستان و نمايش هاي برادرجان (عقيل تقي زاده)، اين گروه خشن (حميدرضا مرادي)، ارث پدري (جمشيد عسگري)، جان سخت (محمد بي ريا)، خاطرات نخل ها (ايرج كله چاهي اصل)، خانه دوست (ابوذر چهل اميراني)، طالب (عبدالرضا فريدزاده)، سنگ صبور (امير مسيبي)، دوبرادر (پژمان كاشفي)، دست ازسرم بردار (ابوذرچهل اميراني)، غاصبين (مرتضي وكيليان)، همه جا آسمان همين رنگ است (جمشيد عسگري) و قايم باشك (بهنام هدايتي) ازتهران .
نمايش هاي بخش تجربي
قدم زدن روي ابربا چشمان بسته (آروند دشت آراي)، زن همچون ميدان نبرد (مريم شيرازي)، دو متر در دو متر جنگ (نيما دهقان)، اولئانا (علي اكبرعليزاد) .
نمايش هاي بخش پايان نامه هاي برتر
دو دلقك و نصفي (وحيد آقاپور)، دانشكده سينما تئاتردانشگاه هنر
عادل ها (اميرحسين حريري )، دانشكده موسيقي و هنرهاي نمايشي دانشگاه تهران
خانه فراموشان (طلا معتضدي)، دانشكده موسيقي و هنرهاي نمايشي دانشگاه تهران
جايي ديگر (هادي حجازي فر)،دانشكده هنردانشگاه تربيت مدرس
نمايشگاه عمومي، زندگي خصوصي (رودابه سادات شهپر)، موسسه آموزش عالي سوره
مهاجران (ساناز بيان)، دانشكده هنرومعماري دانشگاه آزاد واحد تهران مركز
براي اجراي اين نمايش ها مجموعه تئاتر شهر با سالن هاي اصلي، چهارسو، قشقايي، نو، كوچك، سايه، كارگاه نمايش، شماره 2 و تالارهاي سنگلج، هنر، مولوي، فردوسي و تالار وحدت در نظر گرفته شده است.
نمايش هاي خياباني نيز در فضاي باز تئاتر شهر، مقابل تالار وحدت، تالار فردوسي، خانه هنرمندان، پارك فدك، پارك لاله، پارك شفق، فرهنگسراي بهمن و پارك خيام اجرا مي شوند. آخرين خبر از جشنواره تئاتر فجر هم اينكه پوستر جشنواره هم منتشر شد. اين پوستر كه كار مشترك داوود مطلق و سيامك احصايي است با حفظ شعار تئاتر براي همه و آدم جشنواره طراحي شده است. دبيرخانه جشنواره تئاتر فجر ابتدا براي طراحي جشنواره بيست و چهارم فراخوان ولي چون 10 اثر رسيده به دبيرخانه هيچكدام كيفيت مطلوب و مورد نظر دست اندركاران جشنواره را نداشتند شوراي برگزاري جشنواره طراحي پوستر را به سيامك احصايي سفارش داد.
تئاتر 24
همزمان با روزهاي جشنواره تئاتر فجر، مجموعه تلويزيوني تئاتر 24 از شبكه 4 صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران پخش مي شود. در هر قسمت اين برنامه كه 28 دقيقه طول مي كشد، بخش ها و برنامه هاي مختلف جشنواره تئاتر فجر معرفي و گزارش هايي از اجراي نمايش ها پخش مي شود. وقايع روزانه بيست و چهارمين جشنواره تئاتر فجر مانند سمينارها و كارگاه هاي آموزشي و ... نيز در اين برنامه گزارش خواهند شد.
نيمي از وقت كوتاه برنامه به اطلاع رساني از جشنواره و پخش گزارش و خبر مي گذرد و در بخش ديگر برنامه مسائل حوزه تئاتر از نگاه صاحبنظران نقد و بررسي مي شود.
دست اندركاران برنامه تئاتر 24 سعي كرده اند موضوعاتي چون اقتصاد تئاتر، لزوم برگزاري جشنواره تئاتر، مديريت در عرصه تئاتر (موانع و مشكلات)، تئاتر و ارتباطات بين الملل، تئاتر خياباني، تئاتر شهرستان، تئاتر و ارتباطات با مخاطب، تئاتر تجربي و ... را مورد بررسي قرار دهند. گفت وگو با كارگردانان و ساير عوامل نمايش ها، منتقدان تئاتر، صاحبنظران تئاتر كشور، مسئولان بخش هاي مختلف جشنواره خانه تئاتر و ميهمانان خارجي جشنواره از ديگر بخش هاي اين برنامه است.
مجموعه تلويزيوني تئاتر 24 به تهيه كنندگي و كارگرداني مسعود ساكت اف از 29 دي تا پايان جشنواره همراه دوستداران تئاتر در خانه است. اين نمايش ها در بحث هايي كه گفته شد تنها به اجرا درمي آيند و رقابتي ميان آنان جهت انتخاب برترين هايشان صورت نمي گيرد. در بخش جنبي جشنواره برخي نهادها به داوري نمايش ها و اهداي جايزه و تقدير از برگزيدگانشان مي پردازند و درواقع به روال چند سال اخير جشنواره تئاتر فجر برگزيده اي ندارد.
|
|
|
نماي نزديك
هزار تويي نمايانگر يك چهره
يك كتاب؛ يادداشت هايي از يك دوران سپري نشده، نوشته علي معلم.
كيان محمدي- حالا ديگر 13 سالي مي شود كه ماهنامه دنياي تصوير منتشر مي شود؛ مجله اي كه سردبيرش علي معلم است و در جايگاه دومين مجله سينمايي معتبر ايران پذيرفته شده است؛ مجله اي با يك خط فكر و گرايش مشخص در ميان نويسندگانش كه البته مهم ترين ويژگي اين خط فكري، عدم محافظه كاري و نداشتن نگاه سازشكارانه نسبت به مقوله سينما و آدم هاي اين سينماست.
در اين سال ها علي معلم نه چندان نقد نوشته و نه خيلي وارد بحث هاي تئوريك شده؛ او در مجله اش جدا از مصاحبه هايي كه انجام داده هر شماره صفحه سرمقاله را حفظ كرده و در نوشته هايي كوتاه مواضعش را نسبت به خيلي چيزها روشن كرده است. اين بيان مواضع در مورد رئيس انجمن منتقدان سابق و تهيه كننده فعلي سينماي ايران، خب به هر حال مهم است و نوع برخورد معلم را با پيرامونش و سينما روشن مي كند.
يادداشت هايي از يك دوران سپري نشده، مجموعه همين سرمقاله هاست كه در 9 بخش تدوين شده است: اينها حكايت ماست!، فرهنگ و غيره و ذالك!، با ديگران، سينماي ايران، حرف هاي هميشه، فيلم، ياد ايام، سينما... سينما و تلويزيون.اين فصل بندي كار مجيد عاصمي - يكي از نويسندگان ثابت ماهنامه دنياي تصوير - است و جز اين، كتاب يك پيشگفتار از محمد آقازاده هم دارد كه عنوانش خويشي و فراموشي است.
معلم، خودش در ابتداي كتاب آورده است: تنهايي يك دونده ماراتن به هيچ چيز شبيه نيست. شباهتي به شور دونده هاي دو صد متر ندارد، بردي در كار نيست، مسئله دويدن است؛ استقامت و طي طريق. تنهايي يك زنداني بي گناه هم كه فرصتي براي انديشيدن به هستي دارد. نوشتن، از خود سخن گفتن نيست؛ از ما گفتن است. براي ما خواستن است. براي بهتر بودن، زيبا زيستن، زيبا مردن، عاشقي و به عشق جمال دوست در راه رفتن . اين چند خط تنها نوشته منتشر نشده معلم در كتاب است. از ميان روايت هاي درون كتاب هم برخي كه مناسبت هاي تاريخي دارند، در خوانش دوباره نكات جالبي را يادآور مي شوند.
آنچه در ميان نوشته هاي معلم به چشم مي آيد دو نكته است؛ اول، استفاده او از امثال و حكم فارسي و بيش از همه استفاده از اشعار حافظ و دوم لحن شوخ و طنزي كه در تك تك يادداشت هاي نويسنده وجود دارد: بله، سابقه تاريخي داريم! قدمت ورود دوربين به كشورمان به صد سال رسيد؛ ورودي نه چندان از سرتعقل و شايد از سر هوس كه هوسراني و هوسبازي و شاه شكاري تا مدت ها ماند و اكنون هنوز اسير به فرموده هستيم و هنوز چشم خيره سينما را باور نداريم و به دنبال تسلط صوري بر اين موجود چند هزار چهره اكنون نه چندان جوان هستيم. بله، تقريبا 20 سال گذشت! از سالي كه خواستيم سينما را دوباره باور كنيم و از نو بسازيم و سينماي جديد بنا كرديم و پيش رفتيم... (ص 201) اين چند خط، بخشي از يادداشت صد سالگي سينما به قلم معلم است كه ويژگي دومي را كه برشمردم كاملا نشان مي دهد.در پيشگفتار، محمد آقازاده نقل قولي از اوكتاويو پاز آورده است كه تقريبا ناگفته ها را در مورد كتاب يادداشت هايي از يك دوران سپري نشده بيان مي كند: مردي هستي اش را وقف كشيدن تصوير عالم مي كند. در گذر سال ها، فضايي را با نقش ولايت ها، اقليم ها، كوه ها، خليج ها، كشتي ها، جزيره ها، ماهي ها، اتاق ها، ابزارها، سياره ها، اسب ها و اشخاص انباشته مي سازد. كوتاه زماني پيش از مرگ، كشف مي كند اين هزار توي خطوط كه صبورانه ترسيم شده، نمايانگر چهره خودش است .
|
|
|
نماي نزديك
بربال فرشتگان
|
|
شب قبل برنامه سينما و ماورا فيلم سينمايي بهشت برفراز برلين را به نمايش گذاشت؛ فيلمي ساخته ويم وندرس، محصول 1987آلمان غربي و فرانسه.
مسعود پويا- ويم وندرس كارگردان شاخص آلمان و از چهره هاي مطرح سينماي هنري اروپا در دهه 80 ، بيشتر شهرت و اهميتش را مديون دو فيلم است: پاريس تگزاس و بهشت بر فراز برلين ؛ اولي موجي از ستايش و تحسين را در ميان منتقدان فرانسوي و مجله كايه دو سينما به همراه داشت و خيلي زود امواجش به اينجا هم رسيد. دومي هم از تاثيرگذارترين فيلم هاي سينماي اروپا در اواخر دهه 80 است. حتما مي دانيد كه يك كارگردان معروف ايراني بعد از ديدن اين فيلم، خانه تكاني معروف روحش را آغاز كرد. فيلم، ماجراي دو فرشته است كه قرن هاست در برلين حضور دارند.
داميل وكاسيل از آسمان به زمين مي آيند و از بالاي برج كليسا به پايين مي نگرند. آنها به انسان ها نزديك مي شوند و به درددل ها و گفت وگوي ذهن آنها گوش مي دهند؛ انسان هايي تنها و رها شده و بدون ارتباط با همديگر... . داميل به يكي از انسان ها دل مي بندد. اين عاشقانه تا بدانجا پيش مي رود كه داميل از جاودانگي فرشته بودن مي گذرد و انسان مي شود. كاسيل اما همچنان فرشته مي ماند.
هومر ديگر شخصيت محوري فيلم است. به تعبيري هومر از يك نگاه فراتر از شخصيت هاي ديگر اثر ايستاده است؛ حتي فراتر از فرشتگان.
او از شكل باختگي قصه ها شكوه مي كند و از روزگاري مي گويد كه انسان ها براي شنيدن قصه هايش گرد مي آمدند... . بهشت برفراز برلين مانند پاريس تگزاس درباره تنهايي است؛ تنهايي كه گسترده تر شده و فراتر از انسان ها، دامن فرشتگان را هم گرفته است. آدم هاي بهشت بر فراز برلين درست مثل پاريس تگزاس تنها و سرگشته اند. مشكل ارتباط همچنان حرف اول و آخر را مي زند. البته عشق همچنان نجات بخش است. تصويري كه وندرس از عشق ارائه مي دهد آنقدر باشكوه است كه فرشته اي به قامت انسان در مي آيد تا عشق بورزد. بهشت برفراز برلين ضيافتي از تصوير وكلام است؛ تصويري فاخر كه نمي توان در آن سهم فيلمبردار برجسته اش هانري آل كان را ناديده گرفت و كلامي كه حاصل همكاري وندرس با پيتر هانكه است. كلامي شاعرانه كه متاثر از اشعار ريلكه هم هست. اصلا به گفته وندرس جرقه ساخته شدن فيلم، شعري از ريلكه بوده است:
و ما تماشاگرانيم
نگاهمان هماره خيره به چيزي
اما نه هرگز از چشم آن چيز
نيمه اول فيلم سياه وسفيد است و از جايي كه يكي از فرشته ها عاشق مي شود، فيلم رنگي مي شود. بهشت بر فراز برلين يكي از ستايش شده ترين آثار سازنده اش است؛ محصول روزگاري كه وندرس چهره شاخص سينماي هنري اروپا بود. او در اين سال ها هم فيلم هاي خوبي ساخته است. مثل هتل ميليون دلاري ولي باور جمعي بر اين است كه بهشت بر فراز برلين در كنار پاريس تگزاس بهترين اثر اوست.
|
|
|
پرسوناژ
|
|
جك لندن
در اوايل قرن بيستم، جك لندن از موفق ترين نويسندگان آمريكا بود. شهر الكند، شهري كه جك لندن در آن به دنيا آمد و دوران كودكي اش را سپري كرد، حالا خودش را با نام جك لندن به دنيا معرفي مي كند. در اين شهر ميدان، خيابان و ساختمان هاي مختلفي هستند كه جك لندن نام دارند. از شهر الكند بيشتر روستاي جلن الن است كه با ساحل زيبايش امروزه منطقه تاريخي جك لندن خوانده مي شود.
ماهور نبوي نژاد انجمن جك لندن در ايالت تگزاس آمريكا، دانشكده ها و دانشگاه هاي ادبيات و ده ها سايت روي اينترنت، اين روزها به معرفي جك لندن و فراتر از آن آثارش و تاثير آنها بر ادبيات مي پردازند. شخصيت هاي داستان هاي جك لندن - چه داستان هايي كه درباره انسان هاست و چه آنهايي كه با حضور حيوانات نقل مي شود- برگرفته از زندگي و تجربيات شخصي لندن هستند. مروري بر سرگذشت جك لندن از كودكي به خوبي گوياي اين مطلب است.
جك لندن در 12 ژانويه 1876 در سان فرانسيسكو متولد شد و بلافاصله بعد از تولد به الكند - شهر پدري و مادري اش- برگشت، ولي به دليل فقر مادرش چند سال اول عمرش در روستاي گلن الن درحاشيه الكند زندگي كرد.
فقر خانوادگي باعث شد تا در 13 سالگي كار را در كتابخانه عمومي شهر و سپس روزنامه فروشي آغاز كند. بعد از روزنامه فروشي كاري در يك قايق كوچك در خليج به دست آورد و با همراهي با صدف دزدان توانست پول زيادي به دست بياورد. آرامش مالي كه در آن روزها به دست آورد، اين امكان را به جك داد تا كتاب بخواند و دنبال علاقه اش برود. شرايط كاري آن دوران و درگيري ماهيگيران غير مجاز با دولت، جك لندن را صاحب تجربياتي كرد كه بعدها در فضاها و شخصيت هاي داستان هايش پرورانده شدند. در واقع بسياري از داستان هاي جك لندن احساسات دوران كودكي و تصويري كه او از جامعه و طبقات پايين آن پيدا كرده بود را منعكس مي كند.
جك در سن 18-17 سالگي اولين داستانش با عنوان توفان در نزديكي سواحل ژاپن را نوشت كه 2 هزار كلمه بود و برنده جايزه داستان نويسي محلي شد، ولي به رغم دريافت اين جايزه، نوشته هايش با بي توجهي روبه رو شد و با شروع بحران اقتصادي كارگران در آمريكا، نويسندگي را ترك كرد و با كارگران در اعتراضات و راهپيمايي هايشان همراه شد و به خاطر اين همراهي اش 30 روز زندان افتاد. دوران دبيرستان را به سختي گذراند و وارد دانشگاه كاليفرنيا شد. از آنجايي كه موضوعات كهنه درسي نتوانست لندن را جذب كند، غرق نوشتن شعر، مقاله و داستان و ارائه سخنراني عليه نظام سوسياليستي شد. اين مبارزات او در حدي بود كه به او لقب پسر سرمايه داري را دادند.
در سال 1899 و 1900 تعدادي از مقالات و داستان هاي او در چند مجله چاپ و موجب بهبود اوضاع مالي لندن شد. در پي انتشار اين آثار در مجلات، كتاب فرزندان من را منتشر كرد كه اولين رمان بلند او محسوب مي شد. در سال 1902 كار لندن رونق يافت و در همان سال دختر برف ها را منتشر كرد. در آن دوران شهرت ادبي لندن روز به روز در حال افزايش بود و او با حضور در ميان اقشار و طبقات مختلف مردم به مطالعه رفتار آنها و سپس نوشتن درباره آنها مي پرداخت.
از سال 1913 ترجمه آثار لندن به اكثر زبان هاي دنيا آغاز شد.
در سال هاي آخر عمرش، جك لندن با بيماري هاي بسياري چون رماتيسم، سنگ كليه، روده و ... دست و پنجه نرم مي كرد تا 22 نوامبر 1916 كه درگذشت.
آواي وحش ، سپيده دم سوزان ، ماجراجو ، دره برف ها ، مارتين ايدن ، پاشنه آهنين ، سپيددندان ، طاعون سرخ و گرگ دريا برجسته ترين آثار جك لندن هستند كه در طول عمر كوتاه و پرثمر او منتشر شدند.
در بين عموم مردم، جك لندن به عنوان نماد زندگي شناخته شده است؛ كسي كه موفقيت هايش ناشي از مهارت خاص در يك حوزه و موضوع نبود، بلكه تركيبي از توانايي هاي ناشناخته ذهني را در وجودش داشت و سخاوتمندانه به ديگران انتقال مي داد.
|
|
|
ما...خداواهل بيت
فضاي ناامن اينترنت
سيد محمد سادات اخوي
وب لاگ(تار نوشت) مرد خندان، طرفداران زيادي دارد. اغلب مي آيند و برايش پيام مي گذارند؛ پيام هاي كوتاه؛ گاه توهين آميز و گاه محبت آميز. بيشتر از پيام هاي وب لاگي، برايش پيام محرمانه(اي ميل) مي گذارند كه توي وب لاگ ديده نمي شود. مرد خندان هم خودش را مجبور مي كند تا به همه پيام ها پاسخ بدهد. براي همه هم، جدا جدا پيام مي نويسد. گاهي كه ميهمان خانه اش مي شويم، از وقتي كه براي پاسخ دادن به پيام هاي اينترنتي مي گذارد، عصباني مي شويم.يك بار كه ناراحتي مان را فهميد، لبخند زد، عذرخواهي كرد و گفت:
- وقتي آدما به من احترام مي ذارن و پيام مي ذارن، كمترين احترام متقابل، جواب دادنه؛ اوني كه تحويل گرفته، يه احترام داره و اوني كه اشكالم رو گفته، دو احترام داره، چون هم وقت گذاشته به من فكر كرده و هم وقت اضافه اي براي پيام نوشتن گذاشته.
اين مرد خندان، گاهي حرصمان را درمي آورد!
اول
بايد بپذيريم كه زندگي ما حقيقي نيست، واقعي است؛ يعني هرگز نخواهيم توانست در فضاي واقعي دنيا به دنبال مجموعه اي از خوبي ها و رخدادهاي مطلوب باشيم. هر روز كه از زندگي مان مي گذرد، بيش از ديروز مي فهميم كه چقدر آدم هاي اطرافمان، حقيقت شان را فداي واقعيت شان كرده اند و هر چه فشار شرايط واقعي زندگي شان بيشتر شود، بايد منتظر تغيير بيشتر آدم ها باشيم. مهمترين حالتي كه ايجاد مي شود، نفاق است؛ يعني آدم ها وقتي پيش مايند، مدام از خوبي هاي ما مي گويند و وقتي جايي بي حضور ما باشند، پشت سرمان صفحه مي گذارند. مي دانيم كه هيچ كس از ما، دوست ندارد پس از مدت ها آشنايي با آدم ها و ديدن محبت ظاهري شان متوجه شود كه در تمام آن مدت محبتي نبوده و طرف مقابل، مشغول عيب يابي و زيرآب زني هم بوده است. در اين حالت، نمي شود با هيچ عبارت رسايي، غم آدم رودست خورده را توصيف كرد. امام صادق(ع)، دورويي را يكي از سه راهي دانسته كه بين آدم ها دشمني دنباله دار ايجاد مي كنند.
هر چند در دل من، صبر و قرار بودي
ظاهر يكي و باطن، چندين هزار بودي!
دوم
آدم هاي خوب و غير خوب، در نهان شان تمايل عجيب دارند كه از قانون سرپيچي كنند. اگر خياباني ورود ممنوع خلوت باشد، واردش مي شوند. اگر نيمه شب باشد، از چراغ قرمز مي گذرند و علاوه بر اين گذشتن، در قلب شان حسي دارند كه نمي شود درست توصيفش كرد، فقط مي شود گفت كيف مي كنند! آدم هاي غيرخوب، به صورت عادتي، قانون شكن اند و آدم هاي خوب، از دستشان در مي رود و زود هم پشيمان مي شوند، اما اگر آدم ها در فضايي باشند كه خود به خود، امكان قانون شكني داشته باشند و حس كنند كه در آن فضا، آدم هاي زيادي قانون شكنند، راحت تر، از قانون سرپيچي مي كنند و عذاب وجدان شان هم كمتر است. در سال هاي اخير، به فضاي معمولي زندگي ما، فضاي تازه اي اضافه شده كه فضاي مجازي ناميده مي شود. فضاي مجازي، فضايي است كه آدم ها مي توانند در آن زندگي كنند و قانون ها را متناسب سليقه خودشان، تغيير دهند يا از پذيرفتن قانوني سرپيچي كنند. آن قدر هم زيادند كه آدم ها عذاب وجدانشان كم مي شود.
شهر بي قانون و گزمه خواب و ما قانون شكن
مثل هم بوديم و هر كس، ديگري را مي گرفت!
سوم
اينترنت، فضاي مجازي است و به همان اندازه كه در كمترين زمان مي تواند آدم هاي دو سوي زمين را با هم آشنا و مرزهاي زميني را محو كند، مي تواند كاري كند كه آدم ها آسايش شان را از دست بدهند. كسي نمي تواند كسي را تحت تعقيب قرار دهد و حتي نمي شود هويت اصلي كسي را كه پيامي را نوشته فهميد. البته نرم افزارهايي داريم كه اين امكان را هم ايجاد كرده اند، اما با مهارت طرف مقابل، اين امكان هم منتفي شده است. نابود كردن پايگاه اينترنتي(هَك كردن) هم وسيله تازه مبارزه آدم ها با هم است. پيش از اين، وقتي آدم ها با سلاح هاي سرد و گرم به هم حمله مي كردند، دست كم نام و ياد آدم ها مي ماند، اما هك كردن سبب محو كامل نام و ياد آدم ها از فضاي مجازي مي شود. بعضي از آدم هاي معتقد هم كه تا امروز به خاطر اعتقادشان به رعايت حق مردم، خجالت مي كشيدند كسي را مجروح كنند يا بكشند، با استفاده از فضاي تخريب اينترنت، به آساني هجوم مي برند و مخالفشان را ترور شخصيت مي كنند. در حمله هاي اينترنتي، طرف مقابل، مي ماند چه كند؛ اگر پيامشان را پاك كند، متهم به بي ظرفيتي مي شود و اگر بگذارد پيام بماند، مدام اعصابش خرد مي شود. اگر هم نوشته يا پايگاه اينترنتي اش هك شود، باز مدام احساس ناامني مي كند كه مبادا پاي مهاجم، به پايگاه تازه او نيز باز شود. امام رضا(ع)، به شدت بر نترساندن ديگران تاكيد فرموده است.
هر چه مي دوم انگار، بسته ام به جادويش
مثل سايه مي آيد، قاتلم به دنبالم
چهارم
حضور مجازي ، يعني مي توانيد بي شناخته شدن، در فضاي اينترنت باشيد؛ مي توانيد توهين كنيد، تخريب كنيد، پيشنهادهاي بي شرمانه بدهيد و كسي هم نداند كه همه اينها، مربوط به كسي است كه هر روز، خوب خوب، ميان ماست و دوستش داريم و در فضاي مجازي، تبديل به هيولا شده است. اين ويژگي، كار ما را در قضاوت درباره اينترنت دشوار مي كند. اينترنت، هم مي تواند مشت آدم ها را باز كند تا رسوايشان كند و هم مي تواند نوشته هاي خلوت آدم ها را به ديگران نشان دهد تا بفهمند كه تا حالا نتوانسته اند خوبي هاي پنهان دوستشان را بفهمند.
مانند آه خسته دلان، آس و پاس بود
... تا خواستم ببينمش از من گذشت و رفت
پنجم
فضاي مجازي اينترنت، اجازه مي دهد تا جايي كه ممكن است، خوب و بد باشيد. آنچه امروز بيش از موضوع هاي ديگر، آدم ها را نگران كرده، حضور آدم هاي بيمار جنسي در اينترنت است.
درباره بخش پنجم، حرف هايي دارم كه چهارشنبه خواهيد خواند.
|
|
|