يكشنبه ۲ بهمن ۱۳۸۴ - سال سيزدهم - شماره ۳۹۰۴ - Jan 22, 2006
محاكمه زني كه جوان نقابدار را براي قتل همسرش اجير كرد
001038.jpg
گروه حوادث- مهديه مصطفايي: نخستين جلسه محاكمه زن جواني كه با اجير كردن يك پسر ۲۰ ساله و همكاري پسرش، همسر خود را به قتل رسانده بود در شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان با حضور پنج قاضي عاليرتبه برگزار شد.
به گزارش همشهري اين محاكمه جنجالي ساعت ۱۱ صبح ديروز با حضور قاضي عزيزمحمدي و چهار قاضي مستشار به نام هاي رحيمي، باقري، شريفي و فراهاني آغاز به كار كرد. در ابتداي جلسه محاكمه دلداري نماينده دادستان پس از حضور در جايگاه به قرائت كيفرخواست پرداخت و گفت: «در كيفرخواست صادره كه از سوي دادسراي امور جنايي كرج صادر شده، سيف الله ۱۸ ساله به شركت در قتل عمدي مهدي و جنايت ميت مسلمان متهم است» .
متهم رديف دوم، بهجت ۳۷ ساله به شركت در قتل عمدي همسرش متهم است و متهم رديف سوم، امير ۱۹ ساله به معاونت در قتل عمدي پدرش متهم است.
دلداري در ادامه گفت: در اين پرونده متهم رديف دوم كه بهجت نام دارد و دخترعمو و همسر مقتول است در پي اختلافات ديرينه كه از ابتداي زندگي با همسرش داشته، تصميم به قتل وي مي گيرد. در ۲۷ ارديبهشت ماه امسال يك روز قبل از جنايت، بعد از ملاقات با متهم رديف اول كه از چند ماه پيش با او رابطه داشته، نقشه قتل را هماهنگ كرده و جهت عملي كردن نقشه خود با در اختيار گرفتن تلفن همراه متهم رديف اول به نام محمد او را به خانه دعوت كرد.
يك بار ديگر در شب جنايت مقدار بيشتري از همان قرص را در آب حل كرده و به او خوراند. ساعت يك بامداد بيست و هشتم ارديبهشت ماه، زماني كه مقتول در اثر خوردن قرص به خواب عميقي رفته بود، بهجت محمد را به خانه اش دعوت كرد، محمد در خانه مقتول حاضر شد و با كمك بهجت، دست و پاي مقتول و سپس دهان وي را بستند. در همان لحظه، مقتول از خواب بيدار شده و به اقدام همسرش اعتراض كرد.
محمد به حياط خانه فرار كرد، اما بهجت در جواب مقتول كه به وي اعتراض كرده بود، عنوان داشت: «به خاطر تشنجي كه داشتي، دست و پايت را بسته ام» و به بهانه آوردن چاقو به حياط رفت و به محمد گفت: «مهدي دارد به هوش مي آيد، او ما دو نفر را ديده و چنانچه به حال خود رها شود، فردا مشكل ساز خواهد بود» .
و به اين ترتيب متهم رديف اول را بار ديگر به صحنه جنايت مي كشاند. دلداري ادامه داد: «به واسطه كوچك بودن فضاي اتاق، محمد دست پسر مقتول را كه در خواب بود، لگد كرده و به اين ترتيب، متهم رديف سوم از خواب بيدار شد و در اجراي مراحل بعدي جنايت به اين جمع پيوست. ساعت ۲ بامداد ديگر مهدي (مقتول) حركتي نداشت. ساعت ۴ صبح عاملان جنايت براي انتقال جسد راهي پيدا كردند.
آنها چون مقتول مسافركش بود و هميشه در ساعات بامدادي صبح از خانه بيرون مي رفت، لباس هاي مقتول را به  تنش كردند و جسد او را به داخل خودرواش انتقال دادند. جسد مهدي كه به  حالت درازكش در صندلي عقب قرار داشت را به همراه خودرواش در اطراف پمپ بنزيني در خيابان كشوري در حالي كه دو ضربه چاقو به گردنش خورده بود رها كرده و در ادامه نقشه براي از بين بردن سرنخ ها، جلوه هايي از سرقت مقرون به آزار را در محل كشف جسد بر جاي گذاشتند. نماينده دادستان در خاتمه گفت با توجه به اقرار صريح متهمان تحقيقات پليس آگاهي و نظريه پزشكي قانوني، درخواست صدور حكم قانوني را براي عاملان اين جنايت خواستارم.
در ادامه اين جلسه اولياي دم كه دو دختر و پدر مقتول بودند در جايگاه قرارگرفتند و هريك با درخواست قصاص نفس(اعدام) براي عاملان اين جنايت، به تشريح جزئيات حادثه پرداختند.
در ابتدا افسانه ۱۴ساله به عنوان مطلع، در حاليكه گريه مي كرد خطاب به قضات گفت: شب حادثه مادرم املت درست كرده بود. به ندرت پيش مي آمد كه مادرم تمام كارها را خودش انجام دهد. آن شب بعد از چيدن سفره، همگي را صدا كرد. در حال خوردن شام بوديم كه پدرم گفت: غذاي من تلخ است. همان موقع مادرم گفت شايد داري سرما مي خوري. دهانت تلخ است. پدرم يكبار ديگر نيز اعتراض كرد. در آن موقع فرزانه خواهرم گفت بيا غذايمان را عوض كنيم اما مادرم اجازه نداد. بعد از خوردن شام پدرم دائماً چرت مي زد وقتي علت را پرسيدم، مادرم گفت شايد به خاطر آن است كه ظهر نخوابيده يك ساعت بعد همگي خوابيديم. نيمه هاي شب با صداي برادرم كه التماس مي كرد از خواب بيدار شدم. او مي گفت «پدرم است نمي توانم اين كار را بكنم» . اما مادرم مي گفت بي لياقت، پاي پدرت را بگير.
او ادامه داد: همين كه سرم ر ا از زير پتو بيرون آوردم مادرم مرا ديد و فرياد كشيد سرت را بيرون نياور. پدرت تشنج كرده است مي خواهيم او را بيرون ببريم. همان موقع مردي نقابدار را كه سراپا مشكي به تن كرده بود ديدم.
سپس قاضي از بهجت(متهم رديف دوم) خواست تا در جايگاه قرار بگيرد و از خود دفاع كند. وي پس از حضور در مقابل پنج قاضي دادگستري ضمن قبول اتهام قتل عمدي گفت: من ۲۰سال با او زندگي كردم. همه زندگي ام شكنجه روحي و جسمي بود. تنها انگيزه ام كينه و نفرت نسبت به شوهرم بود. او در اين همه سال يكبار هم به من احترام نگذاشت. مهدي دائماً مرا تحقير مي كرد. چندين بار تصميم به طلاق گرفتم اما فايده اي نداشت خانواده ام مرا حمايت نمي كردند.
او در حالي كه بغض گلويش را فرو مي برد ادامه داد: از يك ماه قبل تصميم به قتل او گرفته بودم. با شوهرم مشكل اساسي داشتم. او مرا مورد سوء استفاده كارهاي خود قرار داده بود. ما تفاهم اخلاقي نداشتيم وضع مالي مان بد بود. اين تفاوت زماني شروع شد كه مهدي معتاد شد. براي زندگيم خيلي تلاش كرده بودم. اما فايده اي نداشت. وقتي به او بابت كارهايش اعتراضي مي كردم او مي گفت اگر مي تواني تو هم اين كارها را بكن. اين حرف هايش برايم سنگين تمام مي شد. براي اينكه به او ثابت كنم توانايي هركاري را دارم، تصميم گرفتم مثل خودش بشوم.
يك روز وقتي در پي يك رابطه به خانه برگشتم از خودم بدم آمد. در آن لحظه فكركردم بايد عامل اصلي را از سر راهم برمي داشتم. كسي كه من ۲۰سال با او صادقانه زندگي كرده بودم مرا به منجلاب كشيده بود. براي گذراندن زندگي مان در غياب او رختشويي و آرايشگري كرده بودم. از لحاظ مالي در سختي بوديم اما هرگز دوست نداشتم فرزندانم احساس فقر بكنند.
او گفت: محمد(متهم رديف اول) را از قبل مي شناختم. مي دانستم كه كار خلاف مي كند. با او رابطه برقرار كردم. تا اينكه يك روز به او گفتم دو عدد سيانور مي خواهم. او پرسيد براي چه؟ گفتم مي خواهم خود و همسرم را بكشم.
او گفت: خودم او را مي كشم. اما چون به او اطمينان نداشتم قبول نكردم. ما دو نقشه طراحي كرديم يكي اينكه او را با قرص بيهوش كنيم و ديگري اينكه محمد، همسرم را به عنوان مسافر دربستي به بيابان ببرد و بكشد.
نقشه اول را اجرا كرديم كه موفقيت آميز بود. شب حادثه وقتي محمد وارد خانه مان شد سراپا مشكي به تن كرده بود و نقابي به چهره اش زده بود.
من مي دانستم هنوز همسرم زنده است. اما به خاطر قرص ها بي حال است. وقتي از خانه بيرون رفتم ماجرا را به محمد گفتم، او گفت كه او را بكشم. چاقو را به من داد تا ضربه بزنم اما من نتوانستم، او چاقو را گرفت و دوضربه به گردنش وارد كرد. بعد به خانه آمدم و ماجرا را براي فرزندانم تعريف كردم.
در ادامه، پس از دفاع دو متهم ديگر، قاضي زمان ديگري را براي رسيدگي غير علني به پرونده تعيين كرد.

به بهانه قتل هاي سريالي آقاي مهندس
مهدي كشاورزي - وكيل پايه يك دادگستري
خطرناكترين جرمي كه در كليه قوانين جزايي كشورهاي مختلف ديده مي شود و در دانشكده هاي حقوق روي آن بحث زيادي مي شود، جرم قتل است. جامعه هم به اين جرم حساسيت خاص نشان مي دهد. قتل آرامش را از جامعه سلب مي كند، نگراني ها را افزايش مي دهد.
اگر از اداره آگاهي و مأمورين آگاهي كه بر روي انواع جرائم و پرونده هاي تشكيل شده در اين رابطه  كار مي كنند سؤال كنيم، خواهند گفت كه در اداره آگاهي جرائم تقسيم بندي شده و روي هر نوع جرم مأمور يا مأمورين خاص كار مي كنند. به طور مثال روي پرونده هاي سرقت يك مأمور كار مي كند و روي پرونده هاي كلاهبرداري مأمور ديگر و همين طور روي پرونده هاي قتل هم مأمور ديگري كار مي كند.
علت اين تقسيم بندي اين است كه مامور با توجه به تبحر و تخصصي كه در موضوع پيدا مي كند و اشرافي كه نسبت به مجرمين شهر خواهد داشت، موجب مي شود كه سريع تر جرم كشف و مجرم شناسايي شود.
در گذشته، مجرمين نيز به صورت تك بعدي عمل مي كردند. بدين معنا كه هر مجرمي فقط جرم خاصي را مرتكب مي شد. به طور مثال كسي كه سارق بود فقط سرقت مي كرد. باز هم حرفه اي تر از آن، مثلاً  اگر كسي سارق خودرو بود، سراغ سرقت خانه نمي رفت و همين طور بالعكس. يا كسي كه كلاهبردار بود فقط كلاهبرداري مي كرد و اقدام به سرقت نمي كرد.
علت اين كه مجرمين فقط مرتكب يك نوع جرم مي شدند و سراغ انواع ديگر نمي رفتند، در آموخته هاي آنها نهفته است. هر كسي كاري مي كند كه آموخته است. به عبارت ديگر ريشه بزهكاري در تربيت اوست.منتهي اين تربيت با تعليم و تربيتي كه به طور رسمي گفته مي شود، اين تفاوت را دارد كه تربيت و آموخته هاي بزهكاران غيرمستقيم و ناخواسته است.
انسان تربيت و آموخته هاي غيرمستقيم و ناخواسته خود را از كردارهاي چهار محيط كسب مي كند: خانه، كوچه و خيابان، مدرسه و محيط كار. بچه اي كه در خانه اي بزرگ شده است كه در آن خانه  سرقت ،هنر و زرنگي تلقي مي شود، اگر او هم اين طور فكر نكند و يا اين طور عمل نكند، از آن خانه و محيط طرد مي شود. اگر در آن خانه ماند و بزرگ شد از نظر او هم سرقت هنر و ارزش خواهد بود. همين طور بچه  اي كه در خانه اي نشو و نما مي  كند كه قاچاق طريقه عادي و روزانه كسب درآمد و زرنگي است، او هم قاچاقچي خواهد شد.
هر فرد، درصدي از تربيت و نگرش خود را هم نسبت به ارزش ها و جامعه از دوستان خود در كوچه و خيابان كسب مي كند. بچه اي كه از روي بيكاري و بي حوصلگي به كوچه و خيابان مي رود و بي هدف در كوچه و خيابان ول است، طعمه بزهكاران حرفه اي مي شود. آنها يعني بزهكاران حرفه اي به دنبال فرصت براي يارگيري و تشكيل باند و تربيت نوچه براي خود هستند. بهترين افراد براي بزهكاران حرفه اي، بچه ها و نوجواناني هستند كه در كوچه و خيابان بي هدف وقت كشي مي كنند و خصوصاً  آن گروه از اين نوجوانان كه زمينه هاي فساد هم دارند. مدرسه و محيط كار هم مي توانند نقش موثري به همان شكل كوچه و خيابان و منزل روي فرد تأثيرگذار باشند.
با اين اوصاف سؤالي كه در حال حاضر مطرح مي شود اين است كه چرا در جامعه فعلي ما اولاً يك فرد جرائم مختلفي مرتكب مي شود؟ ثانياً  يك مهندس آن هم در سن ۳۰ سالگي براي اولين مرتبه مرتكب قتل و سرقت آن هم از نوع سريالي آن مي شود؟
در پاسخ بايد گفت امكان اين كه فرد در خانواده ارتكاب جرائم مختلف را آموخته باشد منتفي است. گذشته مجرمين كه سابقه ارتكاب يك نوع جرم را دارند، اجازه رشد فرزندي با تربيت ارتكاب چند جرم را نمي دهد. اين گونه افراد كه مرتكب جرائم مختلف مي شوند، ارتكاب جرائم گوناگون را از محيط هاي مختلف كسب كرده  اند، به طور مثال ممكن است ارتكاب سرقت را از محيط خانه آموخته باشند و جرم قتل را از كوچه و خيابان يا محيط هاي ديگر كسب كرده باشند، بنابراين بايد گفت آلودگي تربيتي در جامعه شديداً  افزايش يافته كه موجب مي شود چنين افرادي در جامعه بارور شوند. جامعه شناسان وظيفه سنگيني در اين رابطه دارند تا نقاط كوري را كه موجب رشد فساد مي شوند به مسئولين بشناسانند.
در پاسخ به سؤال دوم بايد گفت امكان اين كه يك شخص در سن ۳۰ سالگي يا كمتر و بيشتر براي اولين مرتبه مرتكب چنين جنايتي شود وجود ندارد. او حتماً  در گذشته جرائم ديگري مرتكب شده است كه مخفي مانده و از مجازات آن اعمال گريخته است. به طوري كه در گزارش هاي منتشره در جرايد نيز تأكيد شده بود اين قاتل سريالي بر عدم امكان شناسايي خودش تأكيد و اميدوار بوده، علت چنين تأكيد و اميدواري، گذشته او و اعمال ارتكابي اش مي تواند باشد كه چنين اطميناني به او داده است.
هر انساني سه بعد يا وجه دارد. غريزه، عقل و اخلاق. آنچه كه يك شخصي را به ارتكاب جرم يا دور شدن از اين اعمال وامي دارد، اخلاق و يا تربيت اوست و عقل در اين كار، نقشي ندارد. به همين خاطر است كه ديده مي شود يك شخص تحصيل كرده مرتكب جرم مي شود ولي يك شخص بي سواد آدمي منزه و پاك باقي مي ماند.

اعدام متهم پشيمان
سايت جنايي : دادگاه عالي ايالت كاروليناي شمالي اعلام كرد كه متهم به قتل يكي از وزراي سابق در سال ۱۹۸۴ ، بامداد روز گذشته با تزريق آمپول و بنا بر حكم تاييدشده توسط اين دادگاه به مجازات اعمال خود رسيد .
ديون سيمسون ۴۳ ساله روز گذشته به اتهام قتل واعظ و تعميد دهنده سابق، جين دارتر ۹۲ ساله در بيست و هفتم آگوست سال ۱۹۸۴ ميلادي با تزريق آمپول به مجازات خود رسيد . ديون زماني مقتول كهنسال را به قتل رساند كه وي دقيقا يك روز پيش از مرگش، ديون را به منزل راه داده و علاوه بر دادن غذا و نوشيدني به وي، مبلغي پول نيز در اختيار وي قرار داده بود .
ديون لحظاتي پيش از مرگ در حالي كه دست و پايش به شدت مي لرزيد، در اين خصوص گفت: براي درد و رنجي كه براي سايرين به وجود آوردم، بسيار متاسفم. اميدوارم خانواده قرباني و خانواده خودم مرا به خاطر جرمي كه مرتكب شدم ببخشند.
پيش از اين و دو روز پيش از موعد مقرر براي اعدام متهم، دادستاني دادگاه عالي اعلام كرد كه قاضي ارشد اين دادگاه با تجديد نظر در حكم صادره موافقت نكرده است و بدين ترتيب متهم بايد طبق حكم به مجازات عمل خود برسد.
وكيل مدافع متهم پيش از اين از دادگاه درخواست كرده بود تا با موافقت با تجديدنظر در راي صادره، متهم را به حبس ابد محكوم كنند و اين در حالي بود كه دادستان پرونده، متهم را داراي صلاحيت براي دريافت اين تجديد نظر نيافت.
ديون پيش از اعدام با برخي از اعضاي خانواده اش كه براي حضور در اين مراسم آمده بودند سخن گفته و از آنها طلب آمرزش كرد .
اعدام متهم در حالي صورت گرفت كه بيش از ۵۰ نفر از مخالفان صدور حكم اعدام در مقابل درب ورودي زندان به تظاهرات و شعاردادن مي پرداختند . پليس زندان، ده نفر از شعاردهندگان را بازداشت موقت كرد.
وكيل مدافع متهم همواره در طول جلسات دادگاه ادعا كرده بود كه موكلش به بيماري رواني شديدي مبتلاست و به همين دليل در صورتي كه اعضاي هيأت منصفه در سال ۱۹۸۵ از بيماري وي آگاهي داشتند بي شك وي را به حبس ابد محكوم مي كردند . اين در حالي بود كه دادستان پرونده همواره اعتراف شخصي متهم به گناه ارتكابي را علت اصلي صدور حكم اعدام براي وي خواند .

قاتلي كه خون مقتولان را مي خورد
سايت جنايي : دادگاهي در سوئد روز گذشته در جريان پرونده اي كه متهم آن پس از به قتل رساندن دو زن، خون آنها را در ليوان ريخته و خورده است، متهم را با دو مورد قتل عمد و اعمال مشمئزكننده با جسد مقتولان روبه رو كرد.
پليس سوئد در جريان اين پرونده كه سر و صداي بسياري در جرايد اين كشور به راه انداخت، متهم بيست ونه ساله را به اتهام دو مورد قتل عمد دو زن روبه رو كرد .
متهم فوق در اولين جلسه بازجويي اعتراف كرد كه هر دو مقتول را شخصاً به قتل رسانده است و علاوه بر نوشيدن خون آنها قسمت هايي از پوست آنها را نيز كنده و خورده است .
دادستان اين پرونده در جلسه ديروز دادگاه در اين خصوص گفت : اين جنايت بسيار فجيع بوده و به نظر مي رسد كه متهم از بيماري رواني عميقي رنج مي برد.
بر اساس قوانين قضائي سوئد، در صورتي كه فردي در اين كشور به جنون در حين ارتكاب جرم محكوم شود به جاي زندان به آسايشگاه رواني فرستاده خواهد شد .
روانپزشكي كه اين متهم را مورد بازجويي قرار داده است خطاب به قاضي دادگاه گفت: متهم، خون مقتولان را به اين اميد خورده است كه بتواند توان و نيروي آنها را به دست آورد.
قرار است دادگاه نهايي متهم ظرف چند روز آينده تشكيل و حكم وي اعلام شود.

حمله مردان مهاجم به يك زن خانه دار
گروه حوادث: تحقيقات پليس از زني كه عصر روز پنج شنبه گذشته در منزلش واقع در شهرك غرب تهران مورد حمله قرار گرفته بود، به پس از بهبود روحي اين زن موكول شد.
به گزارش همشهري، بدن نيمه جان زن در اتاق نشيمن منزلش واقع در شهرك غرب تهران افتاده بود. خواهر اين زن بعد از آن كه چندين بار با خانه وي تماس تلفني گرفت و كسي پاسخگو نبود، نگران به منزل خواهرش رفت. او در را مي كوبيد اما زن نيمه جان رمقي براي استقبال از خواهرش نداشت. زن با استفاده از كليد يدكي كه همراه داشت در منزل خواهرش را گشود. در همان لحظه با بدن نيمه جان خواهر كه يك كابل دور گردنش پيچيده شده بود مواجه شد. زن وحشت كرده بود. در ابتدا تصور كرد، خواهرش را كشته اند ولي وقتي نبض دست خواهر را گرفت، روزنه اي از اميد در وجودش شكل گرفت.
زن سراسيمه خواهر خود را به بخش اورژانس رساند. پزشكان با مشاهده وضعيت وخيم جسمي اين زن بلافاصله عمليات نجات را آغاز كردند.
زماني كه مأموران كلانتري ۱۳۴ شهرك غرب در جريان وقوع اين حادثه قرار گرفتند، ماوقع را به بازپرس ولي الله حسيني، بازپرس كشيك قتل اطلاع دادند، اما به دليل زنده ماندن اين زن، پرونده به دادياري كشيك دادسرا محول شد.اين زن خانه دار در پاسخ به سؤالات رضوانفر، داديار كشيك دادسرا گفت: عصر پنج شنبه دو مرد جوان وارد خانه ام شدند. آنها سپس كابلي را دور گردنم حلقه كردند و محكم كشيدند. سپس با خيال اين كه من مرده ام محل را ترك كردند.
بنابر اين گزارش در بررسي قضايي- پليسي از منزل زن مشخص شد هيچ شيئي از آنجا سرقت نشده است. با توجه به اين كه زن خانه دار توانسته است تصوير چهره نگاري دو مهاجم را در اختيار پليس قرار دهد، كارآگاهان پليس آگاهي در جست وجوي مردان مهاجم هستند.
تحقيقات پليس براي كشف جزئيات حادثه و بررسي شباهت آن با قتل هاي زنجيره اي تهران ادامه دارد، در همين حال محمد تورنگ، رئيس اطلاع رساني فاتب به خبرنگار همشهري گفت: «ما احتمال نمي دهيم كه قاتل سريالي زنان خانه دار تهراني كه در حال حاضر در بازداشت به سر مي برد، به جز اعظم، همدست ديگري داشته باشد.»

كشف جسد پيرمرد درصندوق عقب خودرواش
گروه حوادث: جسد مرد ۷۵ ساله كه با ضربات متعدد چاقو به قتل رسيده بود در يك كيسه نايلوني در صندوق عقب خودرواش كشف شد. به گزارش همشهري، بيست و سوم آذر ماه سال ۸۴ خانواده زينعلي ۷۵ ساله، معمار ساختمان، به دليل غيبت غيرعادي وي با دردست داشتن دستور قضايي به اداره يازدهم آگاهي تهران بزرگ مراجعه كردند. پليس آگاهي بعد از بررسي هاي اوليه تحقيقات خود براي يافتن زينعلي را آغاز كرد.بعد از گذشت سه روز خودرو وي در خيابان حسين مردي شهرستان كرج كشف شد، خودرو به دليل شناسايي نشدن صاحب آن به پاركينگ انتقال يافت.
جست وجوها براي يافتن زينعلي ادامه داشت تا اين كه ساعت ۱۴ و ۵۹ دقيقه ديروز ماموران حفاظتي اين پاركينگ به كلانتري خبر دادند كه از داخل يكي از خودروهاي پارك شده در پاركينگ بوي تعفن شديد به مشام مي رسد.در بررسي اوليه از خودرو پژو GLX مذكور پليس با گشودن در صندوق با جسد مردي كه آثار ضربات متعدد چاقو بر گردن، سينه و پشت او وجود داشت، مواجه شد. بازپرس هنرمند و كارآگاهان اداره دهم در صحنه حاضر شدند. پنج پسر مقتول در بررسي هاي اوليه پليسي اعلام كردند پدرشان با كسي اختلاف خاصي نداشته و آخرين بار قبل از ناپديدشدن به منزل نوه اش رفته بود.بررسي ها براي شناسايي قاتل يا قاتلان در اداره دهم زير نظر بازپرس هنرمند ادامه خواهد داشت.

مشاور ارشد قلابي وزير اطلاعات دستگير شد
فارس: فردي كه خود را با عنوان جعلي مشاور ارشد وزير اطلاعات معرفي كرده و با اين روش بيش از ۵۰۰ ميليون تومان كلاهبرداري كرده بود توسط مأموران شناسايي و دستگير شد.
چندي پيش مردي با مراجعه به شعبه اول دادسراي ناحيه ۱ شميران و طرح شكايتي از اين كلاهبردار مأموران را در جريان فعاليت مجرمانه اين شياد قرار داد.
اين مرد در شكايتش به بازپرس رئيسي گفت: چندي پيش مشكلي در شهرداري محل داشتم و اين مرد با مراجعه به من خود را دكتراي حقوق و مشاور ارشد وزير اطلاعات معرفي كرده و به من گفت كه در ازاي دادن يك اتومبيل گالانت به دختر شهردار مي تواند مشكل من را در شهرداري حل كند.
وي در ادامه شكايتش بيان كرد: من كه به شدت دنبال درست كردن كارم در شهرداري بودم موافقت كرده و اتومبيل گالانتي را خريداري و به نام وي منتقل كردم و منتظر شدم تا كارم در شهرداري حل شود كه بعد از مدتي هيچ اقدامي انجام نشد و من با مراجعه به اين شياد اعتراض كردم كه وي ضمن تهديد من گفت: در صورتي كه حرفي بزنم سر پسر من را بريده و برايم ارسال مي كنند.
پس از ادعاي اين مرد بازپرس شعبه اول دادسراي ناحيه ۱ شميران دستور شناسايي و دستگيري اين متهم را به حفاظت اطلاعات نيروي انتظامي داد و مأموران با مطرح شدن شكايت هاي ديگري از اين كلاهبردار موفق به شناسايي مخفيگاه او و دستگيري وي شدند.
مأموران در تحقيقات خود دريافتند كه متهم به نام سيدناصر الف با جعل عنوان دكتراي حقوق و مشاور ارشد وزير اطلاعات افرادي را كه در ادارات مختلف داراي مشكل بودند شناسايي و سپس با وعده حل كردن مشكلات آنها از افراد مبالغي را دريافت كرده است.
اين متهم تاكنون به اخاذي به اين روش به مبلغ ۵۰۰ ميليون تومان اعتراف كرده است.
بازپرس شعبه اول دادسراي شميران با توجه به روش اخاذي اين فرد احتمال افزايش يافتن شكات اين پرونده را داد.
وي از شهروندان خواست تا چنانچه از اين شخص شكايت دارند به بازپرسي شعبه اول دادسراي ناحيه ۱ شميران مراجعه كنند.

حوادث
اجتماعي
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
خارجي
سياسي
داخلي
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   حوادث   |   خارجي   |   سياسي   |   داخلي   |  
|  شهري   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |