حورا ياوري، منتقد ادبي مقيم نيويورك؛
نقد ادبي در ايران خيلي اميدواركننده است
ايسنا: حورا ياوري - مولف ايراني مقيم نيويورك و عضو مركز مطالعات ايراني دانشگاه كلمبيا - برخلاف بسياري از نويسندگان و منتقدان داخلي معتقد است نقد ادبي در ايران وضع خيلي اميدواركننده اي دارد.
ياوري كه به تازگي كتاب «زندگي در آينه» پيرامون گفتارهايي در نقد ادبي را در ايران منتشر كرده است، در گفت وگويي درباره ضرورت نگارش اين اثر و ويژگي هاي آن، اظهار داشت: اين كتاب مجموعه اي از مقاله هايي است كه طي ساليان گذشته با توجه به زمينه كار ي ام و آشنايي با روانشناسي نوشته ام و به صورت پراكنده در مجله هايي همچون «نگاه نو»، «كلك» و يا «گفت وگو» منتشر هم شده اند، كه سعي كردم از زاويه نقد ادبي - روانشناختي به متن هاي ادبي موجود در اثر نگاه كنم.
او افزود: اما اين نقد ادبي - روانشناختي برخلاف آنچه كه در دهه هاي گذشته معمول بوده، كارش آسيب شناسي روان نويسنده يا شخصيت هاي داستاني نيست، بلكه كارش پيدا كردن نقطه هاي تلاقي بين شعر، داستان، جامعه، فرهنگ و دوراني از تاريخ است كه اين مقوله ها در آن دوران به وجود آمده است.
ياوري يادآور شد: نقد، گذشته از ويژگي هاي ساختاري، زباني و كلامي متن به نقد اجتماع و فرهنگ مي رسد و اگر در مقاله هاي كتاب دقت شود، ديده مي شود كه در تمام متن ها هدف اين بوده است كه از طريق ساختارهاي روايي كه در متن ها هست ارتباط آنها را با ويژگي هاي فرهنگ، تاريخ و دوراني كه اين متن ها به آنها متعلق هستند، پيدا كنيم.
ياوري ادامه داد: مثلا «تاريخ بيهقي» يك تكنيك روايي دارد؛ اين تكنيك به كار گرفتن داستان ها و روايت ها از دوره هاي تاريخي ديگر است و افزودن آنها به متني كه بيهقي در زمان سلطان مسعود غزنوي دارد مي نويسد، اما او چون نمي تواند حرفي را كه در زمانه خودش بايد بزند به زبان بياورد، حرفش را از طريق داستان ها، شعرها و روايت هايي كه از دوره هاي تاريخي مختلف است مي گيرد و به تاريخ خودش اضافه مي كند و آن را اين گونه به زبان مي آورد؛ كه اين يعني در زمان بيهقي آزادي بيان وجود نداشته، اما ذهن فرهيخته اي مثل ذهن بيهقي قادر بوده كه براي اين مشكل زمانه اش راه حل بينديشد و آن به كار گرفتن تكنيك روايي است.
او با اشاره به نوشته هاي جلال آل احمد نيز متذكر شد: آثار جلال هم نشان دهنده روندهايي است كه جامعه و تاريخ ما در آنها طي شده است. يكي از آنها به وجود آمدن انساني است كه بايد به خود و زندگي خودش پاسخ دهد؛ اين كه از خود بپرسد در كجاي جهان ايستاده است و اين سرآغاز نوشتن خود زندگينامه و اتوبيوگرافي مي شود به مفهوم مدرني كه امروز در غرب به آن اشاره مي كنند. در واقع هدف كلي من در نوشتن اين مقاله ها در كتاب نيز چنين بوده است.
حورا ياوري درباره انتشار اين اثر در ايران عنوان كرد: به هر حال طيف گسترده دريافت كنندگان اين مقاله ها و سخن ها - البته اگر ارزشي براي خواندن و شنيده شدن داشته باشند - در ايران هستند و الزاما ًكتابي كه تمام منابعش را از ادبيات و تاريخ ايران مي گيرد، بايد در ايران منتشر شود و به دست كساني برسد كه اين زمينه ها را تعقيب مي كنند.
او در ادامه درباره وضعيت نقد ادبي در ايران توضيح داد: اگر كتاب هايي را كه الان منتشر مي شوند با آثار ۵۰ سال گذشته در همين زمينه مقايسه كنيم به تفاوت و فاصله خوشحال كننده اي مي رسيم.
وي تصريح كرد: بسياري از نمونه هاي نقد ادبي در گذشته به خصومت و جنگ تن به تن بين ناقد و نويسنده بيشتر شبيه بوده تا به نقد ساختاري يا ويژگي هاي كلامي، زباني و ادبي يك متن؛ در حالي كه امروز تقريبا در بسياري از نقدها درباره داستان ها مطلقا اشاره به نويسنده ندارند و بيشتر با اثر، سر و كار دارند كه در آن ديدگاهي فلسفي و تئوريك را دنبال مي كنند، يعني مي دانند از چه زاويه اي دارند به متن نگاه مي كنند و دنبال چه پاسخ هايي هستند.
او خاطر نشان كرد: گمان مي كنم نقد ادبي در ايران خيلي اميدواركننده است.
اين منتقد ادبي مقيم نيويورك درباره اين كه چرا آثار ايراني ها در خارج از مرزهاي ايران كمتر مورد معرفي و توجه قرار گرفته است، بيان داشت: اين پرسش مهمي است. بسياري از دلايل دخالت دارد كه اغلب آنها خارج از حوزه عملكرد نويسندگان و شاعران ايراني است . بايد ديد اهميت زبان فارسي نسبت به زبان هاي ديگر چگونه است؛ نسبت به اسپانيولي براي آمريكا و يا زبان عربي براي بسياري از كشورهاي اروپايي.
ياوري با اشاره به افزايش ترجمه و انتشار آثار ايراني و استقبال از آنها در سال هاي اخير گفت: افق روشن تر است. جمعيت كتابخوان آمريكا كه با آنها آشنا هستم، علاقه زيادي به خواندن آثار خارجي ها دارد و آثار فارسي هم از اين امر جدا نيست. شواهد چند سال اخير نشان مي دهد كه زمينه براي شناخته شدن ادبيات فارسي در آمريكا نسبت به گذشته خيلي فراهم تر شده است.
حورا ياوري در ادامه درباره وجه مشترك انتخاب نويسندگان و شاعراني همچون شاهرخ مسكوب، جلال آل احمد، فروغ فرخزاد، سيمين دانشور و... براي تاليف كتابش توضيح داد: شايد علت اصلي انتخاب آنها همين نياز و ويژگي كارشان در مورد شناختن خودشان باشد، به ويژه درباره كساني مثل فرخزاد، مسكوب و آل احمد كه نياز چاره ناپذيري به روبه رو شدن با خودشان حس كرده اند و خواسته اند به اين پرسش پاسخ بدهند. داستان هاي ديگر از نويسندگان ديگر نيز بود، ولي با زمينه ذهني من خيلي پيوند برقرار نمي كردند، بنابراين معيارم همين پرسش خودشناسي است كه شاعران و نويسندگان ما به عنوان برگزيده ترين افرادي كه فرهنگ و دوران در خودش پرورش مي دهد با آن چگونه روبه رو شده اند و از چه راهي به آن پاسخ داده اند.
|