عكس: رضا جلالي
سحر طاعتي
محمدرضا شجريان در مهرماه 1319 در شهر مقدس مشهد متولد شد. از چهارسالگي به خوانندگي علاقه مند شد و گاهگاهي در منزل زمزمه هايي مي كرد و چون پدرش صدايي خوب و خوش آواز داشت او را تشويق مي كرد و مي خواست كه براي او بخواند. محمدرضا هم با لحن كودكانه اش براي پدر مي خواند. در اوايل از هر كسي چيزي ياد مي گرفت و آوازهاي خوانندگان معروف را دنبال و از سبك آنان پيروي مي كرد. چون صداي صاف و رسايي داشت در سال 1337 راديو خراسان او را به همكاري در رشته آواز دعوت كرد. شجريان در آغاز كار بدون همراهي ساز، با خواندن اشعار لطيف عارفانه توجه هنردوستان را به خود جلب كرد و ديري نگذشت كه آوازه شهرت او به تهران رسيد و براي اجراي برنامه هايي در گلها توسط روانشاد داود پيرنيا دعوت شد. در سال 1345 با اين برنامه همكاري اش را شروع كرد و اولين برنامه اش برگ سبز شماره 216 در مايه افشاري بود كه به همراهي سنتور شادروان رضا و به صورت زنده اجرا شد. پس از آن در بيش از يكصد برنامه گلها شركت جسته و در حدود 250 برنامه ديگر را در راديو اجرا كرد. او تقريباً 75 تصنيف جديد و قديم را كه اكثر آنها توسط موسيقدانان معروف بازسازي شده اجرا كرده كه هريك از آنها از لطافت و شيوايي خاصي برخوردار است. شجريان در ميان شعراي ايران به مولانا، سعدي و باباطاهر عشق مي ورزيد، ولي بيش از همه مريد حافظ است و بيشتر اشعار آوازهاي خود را از اين بزرگان شعر و ادب انتخاب كرده است. او از سال 1345 نيز با استاد احمد عبادي آشنا شد و شاگردي و دوستي او را برگزيد و از سال 46 در كلاس استاد مهرتاش تعليم شيوه و سبك ايشان را فراگرفته و از سال 50 با استاد فرامرز پايور آشنا شده و تعليم سنتور و رديف هاي آواز استاد صبا را دنبال كرده و از سال 52 نزد استاد عبداله دوامي كليه رديفهاي موسيقي كلاسيك و اصيل ايراني و تصانيف قديمي و شيوه تصنيف خواني را آموخت. در سال 54 به استاد نورعلي خان برومند مراجعه كرده و سبك و روش خوانندگي سيدحسين طاهرزاده را فرامي گيرد. در خلال اين ايام نيز شيوه خوانندگي اقبال السلطان، تاج اصفهاني، ظلي، اديب خوانساري، قوامي و بنان را از روي صفحات و نوارها به دقت دنبال كرده و به رمز و راز و شيوه هاي خاص هريك از آنها به گونه اي راه يافته و آشنا شده كه از عهده اجراي هريك از آن سبكها به خوبي برمي آيد. از سال 54 تدريس هنرجويان را در رشته آواز در دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران به عهده مي گيرد و تا سال 58 كه اين رشته تعطيل شد به تعليم دانشجويان مشغول مي شود.
شجريان از اواخر سال 57 تا تيرماه 58 مجموعاً 5 سرود ميهني خواند كه از طريق نوار كاست عرضه شده و از اين تاريخ به بعد در خانه به تحقيق و تدوين رديفهاي آوازي و گاهي هم تدريس هنرجويان قديمي اش ادامه مي دهد. او هدفش را تنها اعتلاي فرهنگ، ادب و موسيقي ايران زمين مي داند و هنر خود را فقط براي پيشبرد و حفظ موسيقي سنتي وطنش ايران مي خواهد.
اين استاد آواز ايران تاكنون كنسرتهاي متعددي را در ايران و خارج از كشور روي صحنه برده است. او در حال حاضر با شروع پروژه باغ هنر بم در تلاش است كه اين شهر را با اين اقدام فرهنگي خود سر و سامان دهد و با كنسرتي كه با عنوان هم نوا با بم گذاشت، هزينه اوليه اين پروژه را فراهم كرد كه هم اكنون بخشي از اين پروژه پيش رفته. گفت وگوي اختصاصي كه ما با اين استاد فرزانه انجام داديم در دو بخش صورت گرفته كه بخش اول در خانه هنرمندان ايران در دفتر بهروز غريب پور رئيس خانه هنرمندان ايران در خصوص پروژه باغ هنر بم و بخش دوم در جريان سفرمان با ايشان به بم و درباره جريان موسيقي در كشور انجام شده...
استاد درباره پروژه باغ هنر بم توضيح دهيد كه از كجا شكل گرفت و در حال حاضر در چه مرحله اي قرار دارد؟
بعد از فاجعه اي كه در بم اتفاق افتاد به اين فكر افتاديم كه كنسرتي را براي كمك به بم برگزار كنيم. بعد از آن به اين نتيجه رسيديم كه كمكها را بيشتر كنيم و از مردم و نهادهاي صنفي و مردمي ياري بگيريم و پروژه اي را در بم داشته باشيم. با انجمن شهر بم جلساتي را برگزار كرديم و رئيس اين شورا به ما گفتند كه علاوه بر اين كه خانه هاي مردم خراب شده، روحيه مردم نيز خراب شده است و ما بايد به اين دليل امور هنري را هرچه زودتر در اين شهر جدي بگيريم و شما به جاي اين كه با اين كمكها درمانگاه بنا كنيد، مدرسه موسيقي بسازيد. چون ديگران درمانگاه و كمكهاي ديگر را انجام مي دهند ولي كسي به فكر هنر نيست و چون شما تخصصتان در اين زمينه است و امكانات بسياري را در اين خصوص داريد، همه با اين سفارش آمديم، با اين آگاهي و هدف كه مجتمع فرهنگي پروژه باغ هنر بم را در اين شهر ايجاد كنيم. در اين راستا شهرداري و انجمن شهر بم 14 هكتار از پاركي را در اختيار ما قرار دادند كه در آن يك باغ سنتي و بناي پروژه را احداث كنيم. طراحي اين ساختمان را بهار مشيري و آقاي خواجه نصيري و اجراي آن را نيز علي جهاندار بر عهده گرفتند كه هم اكنون هم در حال پيشروي است و اميدواريم با كمكهاي مردمي و نهادهاي صنفي زودتر به هدفمان برسيم و امور هنري را در بم ارائه كنيم.
تا به حال كدام يك از نهادهاي فرهنگي، دولتي، نيمه دولتي و خصوصي شما را همراهي كردند؟
خانه هنرمندان، خانه موسيقي، خانه سينما، انجمن شاعران و همچنين تعدادي از هنرمندان از جمله مجيدمجيدي، پري صابري و چند تن از نويسندگان اعلام آمادگي كردند كه كمك خواهيم كرد و ما نيز اميدواريم هرچه زودتر اين كمكها به ما برسد. همچنين با انجمن شركتهاي مهندسي آشنا شديم كه در جلسات پي درپي با آنها، به ما قول دادند كه حدود يك ميليارد تومان به ما كمك كنند.
با برآوردي كه انجام داديد به نظر شما تا چند سال ديگر اين پروژه به بهره برداري مي رسد؟
پروژه بايد در عرض 2 سال تمام شود. طبق برآوردي كه انجمن شركت مهندسين انجام داده در حال حاضر حدود 4 ميليارد تومان بودجه براي به اتمام رسيدن آن نياز داريم. البته اگر زمان آن اضافه نشود، چون هرچه بيشتر زمان ببرد به گراني مي خوريم و هزينه ها بالا مي رود.
اگر ما بتوانيم كاري كنيم كه جوان ها تشويق به پيگيري آواز شوند و رديف، شيوه و بداهه پردازي را بياموزند، در واقع شخصيت موسيقي ايراني كه همان بداهه خواني و بداهه نوازي است، حفظ مي شود
عكس: محمدرضا شاهرخي نژاد
كمكهاي خارجي چه ميزان بوده؟
- تا به حال نتوانستيم كمكهاي خارجي را دريافت كنيم در صورتي كه خيلي از ايرانيهاي خارج از كشور دوست داشتند در اين پروژه ما را همراهي كنند اما چون ما در تحريم هستيم، هرگونه پولي كه مي خواهد از آمريكا و اروپا وارد ايران شود فرستنده زير سؤال مي رود و راههاي قانوني براي اين كه پول خارج از كشور به دست ما برسد، وجود ندارد مگر اين كه از راههاي ديگر اين اقدام انجام گيرد.
شما در ابتداي راه تعدادي كنسرتهاي خيريه براي اين پروژه برگزار كرديد كه بعد از مدتي متوقف شد؛ چرا چنين اتفاقي افتاد؟
با برگزاري كنسرت نمي توان هزينه هاي اين پروژه را تأمين كرد. ما همان سه شب كنسرتي را كه با عنوان هم نوا با بم برگزار كرديم براي پروژه در نظر گرفتيم اما بايستي بقيه هزينه ها از طريق مشاركت عمومي و نهادهاي مردمي فراهم شود، مخصوصاً اگر بتوانيم كمكهاي خارج از كشور را نيز دريافت كنيم.
راديو و تلويزيون به عنوان يك رسانه ملي تاكنون چقدر توانسته اند در پيشبرد كارهاي شما مؤثر باشند و در آينده چقدر مي توانند دخيل باشند؟
تا حالا ما زياد از راديو و تلويزيون استفاده نكرديم به غير از يك مورد كه چندي قبل اعلام كردند، ولي اميدواريم اين رسانه بيشتر به اين مسئله بپردازد و به ياد مردم بياورند كه همچنان بم و مردم آنجا در انتظار كمكهايشان هستند. اميد است اين رسانه بيشتر به باغ هنر بم بپردازد و آن را معرفي كند كه اين پروژه به خوبي پيش برود.
حالا اجازه بدهيد كمي هم به موضوع جشنواره اي كه گذشت بپردازيم. با توجه به اين كه جشنواره موسيقي فجر يك رويداد بزرگ موسيقي است و با وجود اين كه افراد كمي را ديديم كه توانستند در زمينه موسيقي آوازي خوش بدرخشند، اين روند را به چه صورت ارزيابي مي كنيد و به نظر شما اين جشنواره چه تأثيري را توانسته در روند موسيقي ايجاد كند؟
هر برنامه اي در هر زمينه اي كه داراي گردهمايي هنرمندان باشد بي تأثير در تأثيرگذاري هنرمندان بر روي هم و بي تأثير در رشد هنر نيست و در طول سالها كه شاهد بوديم جشنواره موسيقي فجر هنرمندان را از گوشه و كنار ايران در تهران دور هم جمع كرده كه كنسرتي را برگزار كنند، خوب و مفيد بوده و اميدواريم كه اين روند ادامه داشته باشد.
با توجه به اين كه هم اكنون اساتيد آوازشناس در ايران انگشت شمار هستند، به نظر شما سرنوشت اين حوزه از موسيقي ايراني چه خواهد شد و براي بالندگي آن چه بايد كرد؟
- هنر ما و اصالت آواز و موسيقي ما در بداهه خواني و بداهه نوازي است، يعني تمام اعتبار ما در اين بداهه (خلاقيت لحظه اي) خلاصه مي شود. هنرمندي كه مي خواهد، بداهه نواز و بداهه خوان باشد، بايد كلاس رفته و رديف بداند و در آن واحد آهنگسازي كند و كار ارائه دهد كه اين كار سختي است و ممارست زياد مي طلبد. اگر ما بتوانيم كاري كنيم كه جوان ها تشويق به پيگيري آواز شوند و رديف، شيوه و بداهه پردازي را بياموزند، در واقع شخصيت موسيقي ايراني كه همان بداهه خواني و بداهه نوازي است، حفظ مي شود؛ اما متأسفانه امروزه تكنولوژي در همه دنيا كاري كرده كه زياد به اصالتها توجهي نمي شود و كاروان تكنولوژي همه را به دنبال خود مي كشاند، كساني كه دست اندركار مسائل فرهنگي هستند بايد به اين نكته توجه داشته باشند كه تكنولوژي مستهلكشان نكند و بتوانند اصالتها را حفظ كنند.
مراكز موسيقي كشور از جمله انجمن موسيقي، خانه موسيقي و يا مركز موسيقي، تا چه اندازه بر موسيقي تأثيرگذار بوده اند؟
هنوز كه هيچ تأثيري نگذاشته اند و بايد در درازمدت شاهد تاثيرات آنها بود؛ چون ممكن است اصولاً برنامه هايشان براي رفاه هنرمندان و يا پشتيباني از آنها تنظيم شده باشد؛ اما ما تاكنون تاثير اين نهادها را بر خود موسيقي نديده ايم؛ البته نااميد هم نيستيم و كمي بايد صبر داشت تا تأثيرات آنها را ببينيم.
از نظر آسيب شناسي، موسيقي امروز ما با چه مشكلاتي روبه رو است؟
توليد آهنگهاي زودگذر و لحظه اي، خود به موسيقي ما آسيب مي رساند و اگر در زمينه گسترش دانش و تجربه موسيقي، پيگيرتر باشيم بهتر از اين است كه موسيقي لحظه اي داشته باشيم؛ ضمن آن كه در خصوص موسيقي پاپ مي توان گفت كه اين موسيقي نسبت و ربطي به موسيقي ما ندارد. اما به هر حال عده اي به آن عادت كرده و عده اي از جوان ها هم دنبال آن هستند. ولي اين موسيقي هميشه نمي تواند جوابگوي نيازهاي عاطفي و روحيه جامعه ما باشد. به هر حال بخشي از موسيقي اصيل ما آن نوع موسيقي است كه بتوان از طريق آن به دوران هاي گذشته و زنده كردن خاطرات سفر كرد؛ موسيقي كه هنرمندان ديگر رشته ها نيز در كنارش به هنر خود بپردازند.
شما به عنوان يكي از اساتيد بزرگ موسيقي ايران و خارج از كشور فعاليتهاي هنري زيادي انجام داده ايد. به نظرتان براي اين كه يك رسانه در پيشرفت موسيقي تأثيرگذار باشد، آن هم رسانه اي مثل صدا و سيما چه اقدامات اساسي بايد انجام شود؟
مهمترين بخش آموزشي كشور، راديو و تلويزيون است. اين رسانه ها حتي از دانشگاه و مدرسه تأثير بيشتري در امور هنري و تربيتي دارند چون در تمام خانه ها وجود دارند و خانواده ها هم مدام جلوي تلويزيون حاضرند و اين رسانه بيشتر از محيط مدرسه و دانشگاه با مردم ارتباط دارد. راديو و تلويزيون در همه جاي دنيا حساس ترين بخش آموزش مملكت را عهده دار است. حساس ترين بخشهاي اقتصادي، سياسي و به طور كلي تمامي مسائل در اختيار راديو و تلويزيون است. پس اين رسانه ها در مقولاتي چون هنر بايد بسيار دقت كند و نمي شود كه هرچه به دستشان رسيد، پخش كنند، بلكه بايد با برنامه ريزي و انتخاب موسيقي درست، در زمان و مكان مناسب اقدام به پخش آن كنند.
از قبل از انقلاب تاكنون هنوز هيچ كدام از رسانه هاي مذكور آن طور كه بايد حرمتي براي هنر قائل نشدند و توجهي هم به كاربرد آن در جامعه و روحيه مردم ندارند. راديو و تلويزيون بايد همه نوع موسيقي خوب دنيا را پخش كنند تا مردم با موسيقي هاي خوب دنيا آشنا شوند. اما متأسفانه امروزه يك خواننده، مد روز مي شود و از صبح تا شب صدايش را از تمام رسانه هاي گوناگون پخش مي كنند كه اين كار درستي نيست.
با توجه به اين كه به موسيقي كودك توجه چنداني نمي شود، صدا و سيما چه نقشي را مي تواند در اين زمينه ايفا كند؟
مهمترين بخش آموزش موسيقي، موسيقي كودكان است كه متأسفانه هم اكنون چنين چيزي را اصلاً نداريم و بايستي توجه زيادي به آن بشود؛ ضمن آن كه براي يك كودك نمي شود موسيقي شجريان گذاشت. البته درصد كمي از بچه ها هستند كه توجه دارند اما شايد 98 درصد آنها موسيقي كودكانه خودشان را مي خواهند. صدا و سيما بايد موسيقي را براي سنين مختلف در ساعات مختلف و مطابق با ديدگاههاي مختلف پخش كند.
به عنوان سؤال آخر برنامه شما براي اجراهاي داخلي و خارجي به چه صورت است؟
براي اجراهاي داخلي به اين بستگي دارد كه ما سالنهايي كه براي كنسرت ساخته شده اند و مشكلاتي براي ما ندارند را در اختيار داشته باشيم تا بتوانيم در ايران كنسرتي را برگزار كنيم زيرا سالنهايي كه در ايران وجود دارد هيچ كدام مناسب كنسرت نيستند غير از تالار وحدت كه اينجا هم از نظر جمعيتي ظرفيت كمي دارد و با نيازي كه در تهران هست تالار وحدت در مقابل جوابگويي به اين نيازها صفر است. البته اميدواريم دوستان به فكر باشند كه سالنهاي بزرگتري را براي ارائه كنسرتها، تئاترها و هنرهاي مختلف نمايشي ايجاد كنند تا نياز مردم برآورده شود. اگر سالن خوب باشد ما نيز امكان بيشتري براي برگزاري كنسرت داريم و بيشتر از طريق آن با مردم ارتباط برقرار مي كنيم اما چون سالنها چنين مشكلاتي را دارند ما نيز از اجرا صرف نظر مي كنيم.
در خارج از كشور چه طور؟
هر چند وقت يك بار در اروپا و آمريكا كنسرتهايي را داريم و 8 7 كنسرت را در يك فصل برگزار مي كنيم؛ به طور ي كه اسفندماه امسال نيز چند كنسرت در آمريكا خواهيم داشت چون در آنجا مشكلاتي براي كنسرت نداريم به دليل اين كه بهترين سالنها در اختيار ماست و راحت هستيم اما در ايران مشكلات فراوان است مخصوصاً به خاطر اشتياقي كه مردم دارند و هم تعداد شبهايمان براي برگزاري كم است و هم اين كه جايمان كم. همچنين مشكل ديگري كه ما داريم رساندن بليت به دست مردم است. تعداد بليت هايمان شايد يك بيستم نياز كساني است كه مي خواهند به كنسرت بيايند و اينها همه به اين خاطر است كه كنسرت كم ارائه مي شود و اشتياق مردم زياد است.
اقدام شجريان التيام بزرگ براي بم
دكتر عباس اسماعيلي- رئيس شوراي شهر بم- اقدام استاد شجريان را در ساخت دو پروژه باغ بم و مدرسه موسيقي، التيام بزرگي براي مردم شهرستان بم برشمرد.وي از بم به عنوان يك شهر تاريخي و هنردوست ياد كرد و گفت: اولين هنرپيشه زن ايراني از اين شهرستان بوده است.
موسيقي مقامي بم حرف اول را در ايران مي زند. مرحوم ايرج بسطامي، داريوش رفيعي، كورس سرهنگ زاده و... همه از اين شهر بودند. مدرسه عمارت بم در سال 1304 و قبل از تاسيس دانشگاه تهران ساخته شد.
وي افزود: زلزله بم تكاني بود كه به دنيا وارد شد و تمام مردم جهان را متاثر كرد و در همين راستا استاد محمدرضا شجريان با توجه به نياز جوانان اين شهر و براي كاستن غم مردم، باغ هنر و مدرسه موسيقي را راه اندازي كرد كه قسمت مهمي از آن ساخته شده است. ضمن تشكر دوباره از استاد شجريان لازم مي دانم از خانه موسيقي و تمام كساني كه ما را ياري دادند تشكر كنم. نبايد فراموش كرد كه براي مردم بم افتخار بسيار بزرگي است كه هنرمند بزرگ كشورشان در خارج از كشور برنامه داشته و عوايد آن را براي ساخت اين دو پروژه مهم در بم صرف كند.