اجازه دهيد كودكتان در لحظه زندگي كند
صديقه احمدي- در لحظه بودن خالصترين نوع سلامت فكر است. اگر بتوانيد هر روز كمي بيش از ديروز خود را به زندگي در حال كردن نزديك كنيد، در واقع به سبك زندگي مستقل و فارغ از قيود نزديكتر شده ايد. يك لحظه به اين امر مهم فكر كنيد. اگر در لحظه كنوني دچار يأس و افسردگي شويد، در واقع اجازه داده ايد (لحظه كنوني) زندگيتان براي رخدادي كه گذشته يا هنوز پيش نيامده، به هدر رود، اين اتفاق هرچه مي خواهد باشد، ليكن شما بدين وسيله توان دروني خود را براي احساسي خوشايند داشتن در لحظه كنوني به هدر مي دهيد، اما چنانچه در لحظه فعلي به كلي غرق مي شديد نمي توانستيد احساس غم و افسردگي كنيد. اگر در لحظه كنوني واقعاً غرق باشيد مريض بودن را احساس نمي كنيد...
اگر خود را به زندگي كردن با اين شيوه عادت دهيد، اين توانايي دروني را پيدا خواهيد كرد كه به كلي خود را وقف و سرگرم برنامه اي سازيد. بچه ها نيز دقيقاً اين خصوصيت را دارا مي باشند. به زندگي افراد كسل و بي روحيه و كساني كه در بيمارستانهاي رواني بستري هستند دقيق شويد. هرچه اين افراد از لحظه كنوني و واقعيت وجودي خود دورتر شوند، كسالت و غم بيشتري را احساس مي كنند. هرچه بيشتر نگران پيشامدهايي باشند كه در گذشته بايد يا نبايد رخ داده و اينكه در آينده چه پيش خواهد آمد، برايشان زندگي در حال دشوارتر خواهد شد.
لحظه كنوني جايي است كه در آن فقط شما به گونه اي منحصر به فرد، مي توانيد آنچنان خود را سرگرم و مشغول سازيد كه ديگر جايي براي افكار آزاردهنده و ناخوشايند باقي نماند. چنانچه بياموزيد چگونه به طور كامل از هر لحظه زندگي خود بهره بجوييد و به آن به صورت اعجازي كه صرفاً براي شما فراهم آمده تا از آن استفاده كنيد، بنگريد، در واقع به اساس و اصول آنچه فلاسفه شرق قرنهاست به آن اشاره داشته يا شخصاً تجربه كرده اند پي خواهيد برد.
بچه ها از بدو تولد اين معجزه را به همراه دارند و اين پاره اي از طبيعت وجودي آنها است. آنها با اين توانايي و ظرفيت كه از لحظه به لحظه زندگي خود به طور كامل استفاده كنند به دنيا مي آيند، دقيقاً نظير همان توانايي سرشتي كه در وجود پرنده تازه به دنيا آمده وجود دارد كه مي داند چگونه پرواز كند، اين توانايي در درون يك يك ما به وديعه گذاشته شده و وظيفه اين است كاري نكنيم كه اين خصلت ذاتي قبل از آنكه فرصت تبلور و شكوفايي پيدا كند، خاموش و سرد شود. ما پيوسته بين گذشته و حال، و حال و آينده در نوسانيم. هر فردي مي تواند با اراده، خود را از زمان حال جدا سازد. با تأسف خوردن درباره بخت بدي كه داريم، با غصه خوردن درباره حوادثي كه ممكن است در آينده انتظارمان را بكشد، ما عمداً خود را از حال دور مي سازيم و اين انتخاب توسط كسي جز خودمان صورت نمي گيرد، بچه ها نيز با فشارهايي كه معلمين يا والدين به آنها وارد مي سازند، مانند بزرگسالان عمل مي كنند.
جسماً و روحاً در حال زندگي كردن، و به لحظه كنوني با شگفتي و اعجاز نگريستن، ممكن است از نظر شما غيرعملي بيايد، با وجود اين، چنانچه دوست داريد فرزنداني مستقل و آزادانديشي داشته باشيد، بايد به اين نگرش با دقت و تأمل بنگريد. كودكي كه ياد مي گيرد همواره در حال زندگي كند، از عقل و درايتي كامل و كافي برخوردار است. ستايشگر هر لحظه از زندگي بودن، در هر موقعيتي خود را شاداب و زنده نگاه داشتن و به ساده ترين پديده هاي طبيعي با شگفتي و ستايش نگريستن، شكل خاصي از سلامت فكر است.
در حال زندگي كردن نه تنها به معني بي برنامه يا بي هدف بودن نيست، بلكه فرسنگها از آن فاصله دارد. با زندگي كردن در لحظه شما دروازه هاي پيشرفت و ترقي را به سوي فرزندانتان مي گشاييد و به آنها مي آموزيد فارغ از ناتواناييهاي ناشي از عصبيت در جاده زندگي، به گونه اي كامل قدم بردارند، بدون آنكه در مقابل هر فرازي، به مقابله و جنگ و ستيز برخيزند، براي آنكه بچه ها بياموزند چگونه در اين خالصترين شكل سلامت فكر باقي بمانند لزومي ندارد به آنها درسهاي گوناگوني بياموزيد، فقط كافي است از سر راه آنها كنار رويد و كاري نكنيد كه از اين موهبت سرشتي كه آنها را به سوي هوشياري و روشنگري هدايت مي كند محروم بمانند.
بچه ها را در هر سن و وضعي كه هستند به همان صورت بپذيريد، والدين غالباً از فرزندان خود انتظاراتي دارند و لذا با همين نگرش به آنها چشم مي دوزند. كودكان پيوسته با سئوالاتي از قبيل (تو تصميم داري در آينده چكاره شوي؟) روبه رو هستند. آنچه از اين سئوال آشكارا مي توان استنباط كرد اين است: (تو را به عنوان انساني كامل هنوز نمي توان قبول داشت) و چنانچه كودك پاسخ دهد (من كاره اي نخواهم شد، همين حالا هم براي خودم كسي هستم)، براي پدر و مادر گران تمام مي شود و آن را حداقل، بي احترامي و توهين تلقي مي كنند، آري آنها از معجزات لحظه كنوني آگاهند پس به جاي پند و موعظه كردن، از آنها درس بگيريد، لحظه از خودش مراقبت مي كند.
|