پنجشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۳۸۵
مؤسسه پكتا و معضل پخش كتاب در ايران
سطرهاي سرگردان
004383.jpg
محمد مطلق
اقتصاد فرهنگ از جمله مفاهيم نوظهوري است كه طي سال هاي اخير چالش هاي نظري فراواني در پي داشته است. برخي كارشناسان با اعتقاد به تقدس فرهنگ از آلوده شدن اين مفهوم به مفاهيم اقتصادي هراس دارند اما در مقابل بسياري به اين نتيجه رسيده اند كه توليد فرهنگي مستلزم باور داشتن به قواعد اقتصادي و تسري آن در بدنه فرهنگ است. در عين حال اقتصادي كردن فرهنگ هيچ گاه به معناي دور شدن از حوزه هاي معنوي نيست.
زماني رنج كشيدن در راه علم آموزي، زانو زدن در مقابل استاد و دود چراغ خوردن هاي شبانه نوعي فضيلت بود كه گاه حاصل اين همه مشقت حتي فرصت ظهور در قالب كتابي هم پيدا نمي كرد و يا چاپ اولين كتاب پس از مرگ مؤلف، نوعي سرمشق و الگو براي ديگران محسوب مي شد.
دنياي مدرن اين قاعده را به هم ريخت و سرعت تكثير انديشه، الگوسازي، كپي برداري و باور به اصل عرضه و تقاضا را جايگزين رويه پيشين كرد. شايد به همين دليل امروزه ديگر از سينما و نشر به عنوان يك صنعت ياد مي شود و اگر اندكي تأمل كنيم در مي يابيم تمامي شاخه هاي فرهنگي مي توانند در قالب صنعت و قواعد اقتصادي تعريف شوند.
همان طور كه عنوان شد اولين قاعده اقتصادي باور داشتن به اصل عرضه و تقاضاست؛ چقدر متقاضي كتاب در ايران داريم، آيا تناسبي بين توليد كنندگان كتاب و متقاضيان آن وجود دارد؟ آيا توليدكنندگان به مكانيزمي هوشمند براي شناخت از متقاضيان مسلح هستند، آيا ارتباطي منطقي به معناي حلقه هاي واسط ميان توليدكننده و مصرف كننده وجود دارد و ده ها پرسش ديگر كه هر كدامشان مي توانند سرفصل يك تحقيق جدي در بازار كتاب و كتابخواني باشند.
براي شناخت از بازار نشر كتاب كافي است فقط به گوشه اي از آمار رسمي نگاه كنيم؛ آيا تناسبي ميان ۷ هزار ناشر و ۴ هزار كتابفروش وجود دارد؟ پراكندگي ناشران در سطح كشور نيز رشد كاريكاتوري صنعت نشر را به خوبي نمايش مي دهد چنان كه در برخي استان ها همچون تهران تعداد ناشران به چند صد مي رسد و در جايي مثل خراسان جنوبي حتي دريغ از يك ناشر.
البته موضوع گزارش ما پرداختن به يكي از حلقه هاي واسط نشر يعني «توزيع» است و قاعدتاً اگر خواسته باشيم تصويري دقيق از آشفتگي اين صنعت را با تمامي ابعادش براي شما ترسيم كنيم بايد ماه ها بنويسم و بنويسم.
خلاصه بگوييم اوضاع توزيع خيلي خراب است و با هيچ عبارتي بهتر از اين نمي شود مكانيزم رساندن كالايي با نام كتاب را به دست مصرف كننده اي با نام خواننده توصيف كرد و به ويژه آن كه معضل توزيع در شاخه كتاب هاي علوم انساني بسيار پيچيده و بغرنج تر است.
حجت الاسلام الياس عارف زاده مدير عامل مؤسسه توزيع پكتا دغدغه خود را در زمينه توزيع كتب علوم انساني اين گونه بيان مي كند:
«هيچ مكانيزم هوشمند و به روزي وجود ندارد تا توليدات حوزه نشر به مصرف كننده برسد و ما با اين دغدغه مؤسسه پكتا را در تيرماه سال ۱۳۸۴ تأسيس كرديم تا در زمينه تخصصي كتب علوم انساني وضعيت اسفبار توزيع را تلطيف كنيم. طي اين چند ماه گام هاي اساسي هم برداشته ايم و اميدواريم به زودي تمامي ناشران را تحت پوشش قرار دهيم.»
وي در مورد پيش فرض هاي خود براي تأسيس اين مؤسسه خصوصي مي گويد: «به قول بزرگي كار ناشر يعني بسته بندي فكر و انديشه. بنابراين ناشر بايد بداند كالاي خود را در چه جامعه اي و در چه سطحي و همچنين در چه قالبي بسته بندي مي كند. اين موضوع در مورد كتب علوم انساني متأسفانه كمتر رعايت مي شود. ما گاه محتواي خوبي در اختيار داريم كه خوب بسته بندي نمي شود؛ مثل پسته ايراني كه كشورهاي ديگر از ما مي خرند، بسته بندي مي كنند و دوباره مي فروشند حتي به خود ما. قاعدتاً وقتي ناشر توانست انديشه را شيك و درست و حسابي بسته بندي كند، كار توزيع و فروش آن هم راحت تر خواهد بود و خريدار هم رغبت بيشتري براي خريد خواهد داشت.»
بنابراين حلقه هاي صنعت نشر از لحظه چيده شدن حروف تا قرار گرفتن در قفسه كتابفروشي حلقه هايي به هم پيوسته اند و جداي از هم نمي توانند تعريف و كاركرد مستقلي داشته باشند:
«فروشنده كتاب بيشتر دنبال سود بالاست تا مخاطب و متقاضي بيشتر. يعني كار اقتصادي درستي هم انجام نمي گيرد در حالي كه در بازار، فروش بيشتر با قيمت پايين تر تداوم شغل را تضمين مي كند نه درصد بالاتر و قيمت گران تر.»
از حجت الاسلام عارف زاده مي خواهيم تا به مشكلات توزيع به شكلي دقيق تر اشاره كنند:
«ما در حوزه توزيع با مشكلات اساسي روبه رو هستيم كه ريشه آن ابتدا در سطح فرهنگ عمومي جامعه و بعد در نوع فعاليت مسئوليني كه در حوزه فرهنگ عمومي كار مي كنند قابل ارزيابي است. واقعيت اين است براي كشوري كه مي خواهد در سطح منطقه نمونه باشد ميانگين مطالعه افراد خيلي پايين است. ۴-۳ دقيقه ميانگين مطالعه در مقايسه با ميانگين مطالعه كشورهاي نيمه پيشرفته كه ۵ تا ۶ ساعت در روز است بايد ما را به فكر فرو ببرد و مسئولين را به تكاپو وادار كند. با اين وضعيت توسعه چگونه مي تواند امكان پذير باشد مگر اين كه به توسعه اي كاريكاتوري و يك سويه اعتقاد داشته باشيم. به اعتقاد من بايد كاري كرد كه مردم به كتاب خواندن معتاد شوند.
توسعه، يك بحث فني و به روز است، يك بحث اقتصادي است، يعني دو- دو تا چهار تا.»
همكاري بين بخشي
در جوامع توسعه يافته اين تنها ناشر توزيع كننده و كتابفروش نيست كه بايد براي بالا بردن سطح مطالعه افراد تلاش كند. قاعدتاً بالا رفتن سطح مطالعه كه ارتباطي مستقيم و دو سويه با توسعه يافتگي دارد به عنوان يك پديده عام المنفعه، موضوعي است كه تمامي بخش هاي خصوصي و دولتي در يك جامعه بايد براي ارتقاي آن تلاش كنند. آيا مي توان يك ميليون و اندي مسافر مترو در روز را به عنوان مخاطبي بالقوه براي كتاب در نظر گرفت؟ عارف زاده در اين باره مي گويد:
«توزيع كتاب را بايد پديده اي فراتر از ناشر و كتابفروش بدانيم. اين معضل، معضلي كشوري و ملي است و بايد تمامي سازمان هايي كه مستقيماً با فرهنگ عمومي سروكار دارند، دست به دست هم دهند و در جايي مثل شوراي عالي انقلاب فرهنگي تصميمي جدي براي آن بگيرند.
وقتي هدف اين باشد كه مردم به كتابخواني معتاد شوند ديگر از هر بهانه اي مي توان بهره برد. به عنوان مثال وقتي در سينما يا تلويزيون زندگي هنرپيشگان را نشان مي دهيم مي توانيم مطالعه و كتابخانه آنها را هم به نمايش بگذاريم حتي دوربين مي تواند نزديك تر برود و عطف كتاب ها را نشان بدهد تا ببينند. حتي با شكل و شمايل كتاب و نام آن هم آشنا شوند.»
موضوع سوبسيد نيز يكي از بحث هاي جالبي است كه بخش توزيع را با چالش هاي بزرگي روبه رو كرده است. به اين معنا كه دولت سوبسيد را به ناشران اختصاص داده و ناشر به واسطه حمايت عميق از سوي دولت احساس رقابت و تلاش براي بهبود وضعيت خود را از دست مي دهد. آمار جهشي ناشران طي سال هاي اخير كه از ۷۰۰ ناشر به ۷ هزار ناشر افزايش يافته بيش از آن كه حكايت از داغ شدن بازار نشر داشته باشد رقابت براي به دست آوردن تسهيلات و امتيازات دولتي را ترسيم مي كند، چنانچه هنر ناشر پس از استفاده از وام، كاغذ دولتي، فروش به خود ارشاد براي تجهيز كتابخانه ها و... ديگر انگيزه ارايه جدي اثر را از دست مي دهد. آمارها حاكي از آن است كه برخي از ناشران ترجيح مي دهند سالانه ۴ عنوان كتاب اجباري خود را به چاپ رسانده و بلافاصله آن را انبار كنند. در حالي كه جابه جايي سوبسيد از بخش نشر به بخش توزيع و خوانندگان مي تواند تا حدي سطح مطالعه افراد را بالا ببرد چرا كه اولاً ناشران به سرمايه شخصي خود اتكا كرده و سعي در توليد كالايي با كيفيت بالا خواهند داشت و از سوي ديگر با ارايه سوبسيد به خوانندگان آنها مي توانند كالايي با كيفيت را با قيمت پايين تري در اختيار گيرند.
محمد جواد حاجي سلطاني مدير روابط عمومي و مسئول بخش فروش مؤسسه پكتا مي گويد:«تهران بيش از ۱۰۰ مركز پخش دارد كه بعضاً فقط در حد يك پيك موتوري هستند. به علاوه هر شاگرد پخشي بعد از يك سال خودش توزيع كننده مي شود. واقعيت اين است كه اوضاع توزيع خيلي خراب است و متأسفانه هيچ كس تخصصي كار نمي كند. همه نوع كتابي پخش مي شود و وقتي وارد انبار مي شويد از كتاب هاي فصلي گرفته كه در يك برهه زماني طرفدار پيدا مي كنند تا فال قهوه و كتاب هاي زيرزميني و...» وي در مورد تعداد عناوين كتاب هاي چاپ شده و مقايسه آن با جوامع توسعه يافته مي گويد:
«بنابه آمارهاي سطحي طي سه سال اخير حدود ۱۱۵هزار عنوان كتاب در ايران منتشر شده كه متأسفانه بسياري از اين كتب هنوز در انبارها خاك مي خورند و اين نابساماني بخش توزيع را به خوبي ترسيم مي كند. در اروپا به ازاي هريك ميليون نفر ۸۰۰ عنوان كتاب منتشر مي شود. در آسيا در سال ۱۹۹۵ به ازاي يك ميليون نفر ۷۰ عنوان و در آفريقا ۲۰ عنوان.
ما با توجه به اين نابساماني ها، مؤسسه پكتا را تأسيس كرديم و تمامي هدف  ما اين بود كه كتاب ها را از انبارها بيرون بياوريم.
۱۰ ماه است كه آغاز به كار كرده ايم و با ۵۰ ناشر قرارداد بسته ايم از جمله انتشارات سمت، نهاد رهبري، بوستان كتاب، امير كبير، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، پژوهشگاه علوم انساني، مركز مطالعات اديان و مذاهب و حكمت... عقد قرارداد با ۲۰ ناشر را در دست اقدام داريم و به توافق هم رسيده ايم. يك سفر استاني تدارك ديديم و به تمامي مراكز كشور سرزديم تا هم با كتابفروشي ها از نزديك آشنا شويم و هم ليست كتاب ها را در اختيارشان قرار دهيم، در طول اين مدت هم به طور مرتب اطلاع رساني كرده ايم و پرينت كتاب ها را به مراكز فرستاده ايم.
غير از كتابفروشي ها رساندن كتاب به مصرف كننده را هم در دستور كار قرار داده ايم و بسيار خوشحال مي شويم تا به نياز افراد هم پاسخ دهيم. در حال حاضر شهرستان ها هم در اولويت كار ما قرار گرفته و برخي شهرستان ها نيز براي همكاري اعلام آمادگي كرده اند.»
سلطاني در بخش توزيع كتب علوم انساني به موضوع بسيار جالبي اشاره مي كند: «برخي از كتب علوم انساني به ويژه كتب تخصصي را وقتي كه در اختيار كتابفروشي ها قرار داده ايم آنها به دليل ناآشنايي از فروش واهمه داشتند و مي ترسيدند. اما جالب است كه بگويم در شهرستان هايي كه اصلاً فكرش را نمي كرديم ديديم همان كتاب هايي كه فروشنده از خريدش واهمه داشت بلافاصله پس از چند روز براي مان سفارش مجدد فرستاد.»

چندسطربيشتر
انسان،اسلام،ايران
004404.jpg
مسعود خيرخواه
۱- بازهم قصه انسان است، كه تضادهايش از هم دريده اند. قصه انسان است؛ قصه مهرباني و پاكدلي است كه بي رحمي ها و ترفندهايش مسخ مي كنند. بازهم قصه انسان است؛ اسير سرنوشت، محكوم واقعيت هاي سرسخت گريزناپذير كه از خود اختياري ندارد. نمي توان او را محكوم كرد، نمي توان بر او حكم كرد. آري، اين قصه بسيار جذاب و خواندني را ارنستوساباتو- رمان نويس، منتقد ادبي و مبارز سياسي آرژانتيني- نوشته است. او در آثارش عمدتاً به شرح و تحليل ناتواني انسان در آزادساختن خويش از بغرنجي هاي روانشناختي مي پردازد. آثار او كه از جمله مهمترين هاي آنها «تونل» و «درباره قهرمانان و گورها» است، مورد ستايش عميق آلبركامو و توماس  مان واقع شده است. ساباتو به درخواست رئيس جمهور رائول آلنونسو، سرپرستي كميته تحقيق درباره سرنوشت ناپديدشدگان جنگ كثيف سال هاي ۷۰ را برعهده داشت و در سال ۱۹۸۴ گزارش سوزناكي درباره قهرمانان ناپديدشده رژيم نظامي آرژانتين نگاشت. «درباره قهرمانان و گورها» شرح احوال آله خاندرا- دختر زيبايي از يك خاندان ممتاز آرژانتيني- و سه مردي است كه زندگي شان به نحو غمباري با زندگي او گره خورده است. داستان در متن خيزش پرتلاطم اجتماعي و سياسي  سال هاي ۱۹۵۰ آرژانتين رخ مي دهد. شاهكاري است آفريده ذهن خلاق يكي از اصيل ترين نويسندگان خوش ذوق و قريحه قرن بيستم، يعني ارنستوساباتو.
«درباره قهرمانان و گورها» را مصطفي مفيدي به فارسي ترجمه كرده و نشر نيلوفر چاپ اول آن را در سال ۱۳۸۴ با تيراژ ۲۲۰۰نسخه، در ۵۹۷صفحه و به قيمت۵۵۰۰ تومان منتشر كرده است.
۲- مرتضي در تهران مي گردد در پي فرشته. همه زن ها را به شكل او مي بيند اما همه نشانه ها از او مي گريزند. او مي ماند و ياد و خاطره اي كه ديگر در دسترس نيست. سوار بر لنجي از آب مي گذرد و خود را به آن سو مي رساند؛ به استانبول مي رود، پي جوي فرشته؛ در شهري كه فرشته و بچه هايش در زير آسمانش نفس مي كشند، پشت ديوارهايي كه آنها را از مرتضي جدا مي كند. بازهم نشانه مي گريزد. ارفه بايد به درون سياهي برود و فرشته را برگرداند، پس راهي آتن مي شود و خيلي آسان، آسان تر از آنچه در مخيله اش مي گنجد، فرشته را مي يابد، بچه ها را مي يابد اما اكنون از هميشه دورتر مي يابدشان؛ آنچنان دور كه گويي نبوده اند. در دو سياره مي زيند اينان.
آنچه خوانديد، برشي از رمان جديد محمد قاسم زاده است كه پيش تر «شهر هشتم» او برنده جايزه پائولوكوئيلو شده بود. قاسم زاده كه به ساده نويسي شهره است، در اين رمان نيز ما را با افرادي آشنا مي كند كه در كشاكش با يكديگر، راهي براي زندگي كردن جست وجو مي كنند.
«رقص در تاريكي» دهمين كتاب قاسم زاده است كه انتشارات نقش و نگار چاپ اول آن را در سال ۱۳۸۴ با تيراژ۲۰۰۰نسخه، در ۲۲۲صفحه و به قيمت ۲۲۰۰تومان منتشر كرده است.
۳-رضا منصوري در پيشگفتار كتاب جديدش نوشته: «كتاب حاضر جد و جهدي چندگانه را مطرح مي كند تا سوءتفاهم ناشي از غلبه افكار وادادگان و افسردگان تاريخ در طول هشتصدسال از بدنه جامعه ما زدوده شود؛ و تا ايران را آن كنيم كه بالقوه هست؛ سرزميني مقتدر و آباد؛ جايي كه خشتي رهامانده نباشد و انسان ها به خلقت خدا آفرين بگويند. هدف اين كتاب رفع توهمات و نشان دادن راه جهد ما است. براي رفاه و رستگاري جامعه؛ نه به طريق آنها كه تنها با قلبي پاك در پي ستايش خداوندند و رستگاري خود را مي طلبند نه جامعه  را» چه، دنياي مدرن را بدون علم و فن آوري نوين نمي توان درك كرد. ما ايرانيان و مسلمانان سهم عمده اي در پيشرفت تاريخ و پيشرفت علم در مرحله اي از تاريخ داشته ايم، اما در شكل گيري دنياي جديد مبتني بر علم و فن آوري نوين غايب بوده ايم.
اكنون كه دنيا كوچك شده و جهاني شدن، پديده اي بديهي مي نمايد غيبت ما در دنياي كوچك و بسيار پيچيده جديد، نه مطلوب است و نه ممكن. ما يا در اين دنيا پيچانده مي شويم يا بايد خودمان را درگير كنيم. درگيرشدن با اين دنياي جديد و بازيگرشدن در آن ممكن نيست مگر ابتدا از طريق درك علم و فن آوري كه زيربناي اين دنياي جديد شده است.
به هر حال، «ايران را چه كنم؟ ساماندهي و نابساماني هاي توسعه علمي» اثر رضا منصوري كه با كتاب «ايران۱۴۲۷» شناخته شد، از جمله آثاري است كه تلاش دارد جايگاه ما را در دنياي جديد بشناساند. اين كتاب را نشر كوير با تيراژ۱۱۰۰نسخه، در ۲۲۴صفحه و به قيمت ۲۱۰۰تومان منتشر كرده است.
۴- بيشتر كشورهاي جهان پس از جنگ جهاني دوم به رتبه قابل قبولي از توسعه اقتصادي دست يافته اند. اين كاميابي ستودني است؛ به ويژه به اين سبب كه سطح زندگي مادي بيشتر مردم را در اين كشورها، هرچند به گونه اي نابرابر افزايش داده است؛ باوجود اين، متأسفانه اين پيشرفت مادي نيز با زوال محيط اجتماعي كه در گسيختگي مداوم خانواده، كاهش انسجام اجتماعي و تخلف نوجوانان، جرم، تنش هاي اجتماعي و خشونت بازتاب دارد، همراه شده است.
مؤلف در مقدمه اي بر ترجمه فارسي مي نويسد: «بي ترديد، تجديد حيات اسلام بايد سبب اثبات خير و بركت براي نوع بشر تلقي شود زيرا گرچه شكست كمونيسم و بحران دولت رفاه هر دو سبب امتيازيافتن دوباره ليبراليسم شده است، ليبراليسم كه از همان آغاز به علت خلأ اخلاقي شكست خورده بود، به همان علت، اكنون نيز نمي تواند موفق شود.»
محمد عمر چپرا- نويسنده كتاب- در حال حاضر مشاوره اقتصادي مؤسسه پولي عربسان را برعهده دارد و محمدسعيد النابلسي- رئيس بانك مركزي اردن- درباره كتابش مي نويسد: «كتاب حاضر ابداع علمي معاصر و كوششي بي همتا با روشي مستحكم و با استدلال منطقي است... كتاب حاضر حركت علمي آزموده براي خروج از تحت سلطه اقتصاد معاصر به سوي نظام اقتصادي گرفته شده از نظام كامل اسلامي است.»
«اسلام و چالش اقتصادي» را سيدحسين ميرمعزي، علي اصغر هادوي نيا، احمدعلي يوسفي و ناصر جهانيان به فارسي ترجمه كرده اند و پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي چاپ اول آن را در سال ۱۳۸۴ با تيراژ۱۰۰۰نسخه، در ۵۵۸صفحه و به قيمت۴۲۰۰ تومان منتشر كرده است.

فانوس كاغذي
فيدون، پيشرو در كتاب هاي هنري
004386.jpg
مينوزنده رود-انتشارات فيدون بيش از ۸۰ سال پيش پا گرفت و هم اكنون يك ناشر بين المللي در زمينه كتاب هاي هنرهاي تجسمي با دفاتري در نيويورك، لندن، پاريس، برلين و نمايندگي هايي در سراسر جهان است. اين موسسه در سال ۱۹۲۳ ميلادي به همت دكتر بلاهورويز و لودويگ گلدشير و در وين آغاز به كار كرد. موسسان اين نهاد نام اين انتشارات را از نام «فيدو» شاگرد سقراط برگرفتند، چون اين فيلسوف اخلاقيات، معتقد بود مفاهيم زيبا، زيبايي مي آفرينند.
هدف اصلي آنها از پا نهادن به كار انتشارات، انتشار كتاب هايي با كيفيت خوب و قيمت مناسب بود. آنها با انتشار كتاب هايي با همكاري نهادهاي بين المللي و شمارگان بالا توانستند به هدف خودشان برسند. اولين عناوين كتاب هايي كه توسط انتشارات فيدون منتشر شد، در موضوع هنر نبود، بلكه كتاب هاي ادبيات، فلسفه و تاريخ بودند. اولين كتاب هاي هنري اين انتشارات در قطع بزرگ و روي كاغذهاي مرغوب در سال ۱۹۳۶ ميلادي منتشر شد كه نقاشي هاي ون گوگ، بوسلي و امپرسيونيست هاي فرانسه بود. اين كتاب ها، اولين نمونه ها از تك نگاري ها (تك نقاشي هاي) هنرمندان بود كه با قيمتي معقول براي استفاده عموم مردم چاپ مي شدند. اشغال وين توسط نازي ها، انتشارات فيدون را مجبور به مهاجرت به انگلستان كرد. بعد از جنگ، انتشارات فيدون دست به ابتكاري در انتشار كتاب هاي هنري زد، به گونه اي كه اين كتاب ها هم براي عامه مردم و هم دانشگاهيان و متخصصان هنر قابل استفاده باشد. مثلاً كاتولوگ هاي تصويري از مجموعه سلطنتي در قلعه ويندسر و مجموعه كتاب هاي جيبي شيك از متن هاي تاريخ هنر منتشر كرد.
در سال ،۱۹۵۰ انتشارات فيدون برجسته ترين كتاب خودش را منتشر كرد: كتاب «تاريخ هنر» در يك جلد نوشته شده توسط ارنست مگامبريچ (اين كتاب توسط رامين به فارسي ترجمه و نشر ني آن را منتشر كرده است). اين كتاب علاوه بر ترجمه به ۳۲ زبان، نسخه انگليسي آن ۱۶ بار تجديد چاپ شده است و مي توان گفت كه كتابي بي رقيب در زمينه تاريخ هنر است.موسسات انتشارات فيدون در دهه هاي ۷۰ و ۸۰ دوران سختي را پشت سر گذاشت و چندين بار مالكيت آن تغيير كرد تا سال ۱۹۹۰ كه ريچارد شلاگمن رياست اين موسسه را بر عهده گرفت و فيدون را به دوران اوج خودش در انتشار كتاب هاي هنرهاي تجسمي برگرداند و همان هدف اوليه اش را در انتشار كتاب هاي هنري با كيفيت بالا، طراحي استاندارد و سطح علمي خوب از سر گرفت. نتيجه برنامه هاي تازه انتشارات فيدون نيز بسيار چشمگير، موفق و قابل تقدير و تحسين بود. در سال ۱۹۹۴ «كتاب هنر» كه مجموعه ۵۰۰ تصوير از معروفترين هنرمندان از زمان هاي باستان تا آن زمان بود، منتشر شد. انتشار اين مجموعه چه در زمان خودش و چه حالا كه بيش از يك دهه از انتشار آن مي گذرد، موفقيت بزرگي است. كتاب هاي اين انتشارات در موضوعاتي چون هنر، معماري، عكاسي، طراحي، هنرهاي اجرايي، هنرهاي تزئيني، فرهنگ معاصر، مد و سينما هستند.

كتاب
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
علم
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  علم  |  كتاب  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |