مروري بر آخرين شاخص هاي بهداشتي در ايران
سلامت زندگي ايرانيان
|
|
مريم غفاري
كشور ايران هم اكنون، شانزدهمين كشور پرجمعيت جهان است و براساس آخرين آمار سازمان جهاني بهداشت جمعيت ايران بالغ بر ۶۹ ميليون نفر است كه از رشدي حدود ۵/۱ درصد و ميانه سني حدود ۴/۱۹ سال برخوردار است. در حال حاضر ۶/۱۶ درصد زنان ۱۵ تا ۴۵ ساله ايراني به فقر آهن و كمي خون دچارند. ۶/۱۵ درصد كودكان زير ۵ سال ايراني با سوءتغذيه نوع شديد و متوسط و حدود ۸۰۰ هزار كودك به كوتاه قدي تغذيه اي دچارند. ۳۲ درصد كودكان زير ۵ سال به سوءتغذيه نوع شديد و متوسط دچارند. اميد به زندگي به طور متوسط ۱/۱۹ سال در دنيا افزايش يافته است. در حالي كه در ايران اميد به زندگي در مدت ۱۶ سال از ۱/۵۸ به ۷۰ سال رسيده و وضعيت بهداشت باروري بهبود و تأمين حقوق باروري براي كليه افراد دست يافتني شده است. پيش بيني مي شود كه ميزان اميد به زندگي ايرانيان به ۷۵ سال در سال ۸۵ برسد.
نخستين باري كه شاخص اميد به زندگي در اسناد مكتوب كشور به ثبت رسيد در سال ۱۳۳۵ با ميزان ۵/۳۷ سال بود اين بدان معناست كه كودك متولد شده در سال ۱۳۳۵ فقط ۵/۳۷ سال اميد زندگي داشته است در حالي كه در سال ۸۲ بدون احتساب زلزله بم و تلفات ناشي از آن، اين شاخص به ۷۴ سال رسيده كه با در نظر گرفتن زلزله بم اين شاخص ۷۳ سال است. اميد به زندگي بالاي ۷۰ سال ايرانيان حاكي از بهبود وضعيت سلامت ايران طي ۵۰ سال گذشته است و پيش بيني مي شود كه در سال ،۸۵ اميد به زندگي ايرانيان به ۷۵ سال برسد.
ريشه كني به جاي كنترل
براساس گزارش دبيرخانه تحقيقات كاربردي معاونت سلامت وزارت بهداشت، ايران طي ۵۰ سال اخير موفق به دريافت گواهينامه ريشه كني آبله، كرم پيوك و شيستو زومازيس طبق تعهدات بين المللي شده است. اين در حالي است كه ما هم اكنون در مرحله دريافت گواهي ريشه كني و يا حذف فلج اطفال، كزاز نوزادي، سرخك و ديفتري هستيم و برنامه هاي ريشه كني و حذف مالاريا، جذام و گواتر در حال اجراست. ماهيت برخي از بيماريها به گونه اي است كه قابليت ريشه كني ندارند؛ از آنجا كه اسپور ميكروب كزاز در خاك زندگي مي كند قادر به ريشه كني آن نبوده و فقط مي توانيم انتقال آن را به انسان تحت كنترل در آوريم.
كاهش ميزان باروري
هم اكنون بالاي ۹۰ درصد از زايمان هاي كشور در بيمارستانها و يا تسهيلات زايماني و توسط افراد دوره ديده انجام مي شود. به گزارش دبيرخانه تحقيقات كاربردي معاونت سلامت وزارت بهداشت، رئيس دبيرخانه با بيان اين كه ميزان باروري در كشور به شدت كاهش يافته است گفت: مطالعات انجام شده براساس سرشماري سال ۱۳۶۵ و ۱۳۷۵ و DHS سال ۲۰۰۰ نشان مي دهد كه در سال ۱۳۵۱ هر زن ايراني ۱۵ تا ۵۰ ساله واجد شرايط تا پايان دوره همسر داري خود ۶ بچه به دنيا مي آورده در حالي كه اين رقم در سال ۷۹ به ۲ فرزند رسيده است كه مهمترين فاكتور تأثيرگذار توسعه اجتماعي، افزايش سواد و اشتغال است. اين در حالي است كه تسهيلات كافي براي عدم تمايل به باروري از سوي وزارت بهداشت فراهم شده است.
وي با بيان اين كه هرم جمعيتي در سال ۶۵ بيشتر جمعيت صفر تا ۹ سال را شامل مي شده است، گفت: هرم جمعيتي در سال ۷۹ حاكي از باروري شديد است كه نوزادان سال ۶۷ جوانان امروز هستند. رئيس دبيرخانه تحقيقات كاربردي معاونت سلامت وزارت بهداشت افزود: براي محققان و جمعيت شناسان برجسته دنيا اين كاهش باروري ايران طي ۱۵ سال اخير بسيار اعجاب آور است. وي افزود: براساس سرشماري و DHS روند تغييرات ميانه سني جمعيت ايران در فاصله سالهاي ۴۵ تا ۷۹ از ۹/۱۶ به ۲۲ سال رسيده است كه اين بيانگر مسن شدن جامعه ايراني است و چنانچه اين شاخص از ۳۰ سال بالاتر رود نيازمند نيروي كار هستيم. وي با اشاره به ضرورت آماده سازي براي ۲۰-۱۵ سال آينده كه كشور با يك جمعيت سالمند روبه رو خواهد شد گفت: سالمندان هم نظير نوزادان هزينه بر هستند در حالي كه هم اكنون سيستم بهداشتي ما به لحاظ جمعيت جوان كشور كم هزينه است بايد به فكر ارائه خدمت براي جمعيت سالمند كشور باشيم كه در قانون برنامه چهارم پنج ساله توسعه نكات زيادي در اين زمينه گنجانده شده است.
افزايش قد تغذيه اي
رئيس دبيرخانه تحقيقات كاربردي معاونت سلامت وزارت بهداشت با بيان اينكه كوتاهي قد تغذيه اي، ناشي از كم غذايي و ابتلاهاي متعدد به بيماري هاست، گفت: «در سال ،۷۴ ۲۰درصد كودكان زير ۵سال به كوتاهي قد تغذيه اي مبتلا بودند در حالي كه اين شاخص در سال ۷۹ به ۱۴درصد و هم اكنون به ۵درصد رسيده است و اين موفقيت بسيار بزرگي محسوب مي شود كه ناشي از توسعه اجتماعي است، چرا كه بخش سلامت، جزئي از توسعه اجتماعي محسوب مي شود» . وي افزود: اين اعداد و ارقام حاكي از آن است كه وضعيت موجود در سال ۸۳ در حال انطباق با استاندارد دنيا( (NEHS WHO است. اين شاخص در سيستان و بلوچستان از ۳۶ به ،۱۴ در كهكيلويه و بويراحمد از ۲۴ به ۹ و در گيلان از ۷ به ۳ رسيده است. كم وزني كودكان(وزن متناسب با سن) در سال ۷۴ ، ۱۷درصد و در سال ۷۷ ، ۹درصد بوده كه در سال ۸۳ به ۵درصد رسيده است. هم اكنون كودكان ايراني، در حال حركت به سمت اضافه وزن هستند. بر اساس شاخص لاغري كودكان در سال ۷۴ ، ۷درصد كودكان زير ۵ سال ايراني به لاغري دچار بودند. اين در حالي است كه اين شاخص در سال ۷۸ به ۵درصد و در سال ۸۳ به ۴درصد رسيده است كه خوشبختانه اين منحني در حال انطباق با منحني استاندارد است. بزرگ ترين معضلات كشورهاي كانادا، آمريكا و اروپا، چاقي كودكان است. ايران، لاغري سوءتغذيه را پشت سر گذاشته و در حال ورود به تعادل است كه در صورت عدم كنترل، وارد مرحله چاقي مي شويم. در سال ۷۴ بر اساس طبقه بندي بين المللي، ايران از نظر كوتاهي قد كودكان، در مناطق با شيوع بالاي سوءتغذيه قرار داشت، در حالي كه در سال۷۷ از بابت «وزن براي قد» و «وزن براي سن» كودكان در مناطقي با شيوع پايين سوءتغذيه قرار دارد و در سال ۸۳ به طور كامل در مناطق با شيوع متوسط پايين قرار گرفت و اين حاكي از آن است كه ايران به بسياري از اهداف توسعه دست يافته است. اين در شرايطي است كه اين تفاوت در ساير كشورهاي دنيا ۲ تا ۳ سال گزارش شده است. علت افزايش مرگ در مردان، ناشي از حوادث ترافيكي و سن پايين تر مردان براي سكته قلبي است. اين ميزان اميد به زندگي، ميانگين كشوري است . مرگ مادران ناشي از عوارض بارداري و زايمان از مهمترين عوامل توسعه اجتماعي و اقتصادي است. در دهه ،۵۰ عدد موجود محاسبه شده توسط دانشكده بهداشت ۲۳۷ در ۱۰۰هزار تولد زنده بوده كه در آخرين محاسبه به ۲/۲۸ مورد در ۱۰۰هزار (۱۰برابر كاهش) رسيده است.
كاهش مرگ ومير كودكان
سومين شاخص سلامت در كشور، ميزان مرگ كودكان ۱ تا ۷۹ ماهه است. اين شاخص از سال ۴۹ تا ۷۹ مورد بررسي قرار گرفته كه ميزان آن از ۲۷۱ مورد در ۱۰۰۰تولد زنده در سال ۱۳۴۹ به ۳۵ در ۱۰۰۰ تولد زنده در سال ۷۹ رسيده است كه اين، حاصل مطالعات هزينه DHS در كشور است كه بر اساس آن، استان سيستان و بلوچستان، هرمزگان و كهگيلويه و بويراحمد بدترين و گيلان، مازندران و تهران بهترين وضعيت را داشته اند. به گزارش دبيرخانه تحقيقات كاربردي وزارت بهداشت، علي رغم كاهش مرگ كودكان ۱ تا ۵۹ماهه، هنوز موفق به كاهش مرگ نوزادان ايراني نشده ايم. هم اكنون ۲۰هزار نوزاد ايراني در سال جان خود را از دست مي دهند، در حالي كه هم اكنون در كشورهاي توسعه يافته اين شاخص ۵ در هزار تولد زنده است. شاخص مرگ نوزادان ايراني ۱۸ در هزار تولد زنده است.
هم اكنون ۷۰۰ بيمارستان در مراكز استان ها وجود دارند كه در آنها بخش هاي حساس بخش زايمان وجود دارد، ولي هنوز در بسياري از استان ها NICU وجود ندارد، لذا دانشگاه هاي كشور براي كاهش مرگ نوزادان موظف به راه اندازي NICU هستند كه اين مستلزم تجهيز اين مراكز به تكنولوژي پيشرفته زيادي است. بر اساس ذيج حياتي، در مناطق روستايي مرگ كودكان زير يك سال از ۳۶ مورد در سال ۷۲ به ۲۳ مورد در سال ۸۳ رسيده است. در مطالعات دكتر شانه چيان و خانم دكتر كاظمي پور در دهه ۵۰ تركيب علل مرگ ومير تهرانيان به ثبت رسيده كه به ازاي هر ۱۰۰هزار نفر ۶۲ تهراني به علت عفونت هاي تنفسي فوقاني، ۴۶ نفر به علت اسهال، ۱۲ نفر به علت مننژيت و آنسفاليت، ۹ نفر به علت سل، ۵ نفر به علت سرخك، ۵/۲ نفر به علت كزاز، ۵/۲ نفر به علت آبله و ۱ نفر به علت ديفتري جان خود را از دست مي دادند. اما طبق بررسي هاي انجام شده در ۲۳ استان كشور در سال هاي ۸۳ _ ۷۱ عمده علت مرگ ايرانيان بدين ترتيب است: ۵۵/۷ نفر در هر ۱۰۰ هزار نفر جمعيت به علت عفونت دستگاه تنفسي فوقاني، ۲/۱ نفر در اثر اسهال، ۷۸/۰ نفر به علت مننژيت و آنسفاليت، ۱ نفر به علت سل (ريوي و غير ريوي)، ۰۲/۰ نفر به علت سرخك، ۱۰ /۰ نفر به علت كزاز، صفر نفر به علت آبله و ۰۰۲/۰ نفر به علت ديفتري.
امروزه علت عمده مرگ و مير ايرانيان، بيماري هاي قلبي است؛ در حالي كه سال هاي گذشته ۴۲ نفر در ۱۰۰هزار جمعيت در اثر بيماري هاي قلبي فوت مي كردند، اين آمار در سال ۸۳ به ۱۵۴ نفر رسيده و ميزان مرگ ناشي از حوادث عمدي و غيرعمدي از ۵۱ به ۵/۸۳ رسيده است. بيماري هاي قلبي -عروقي، حوادث، مرگ حول تولد و سرطان، به ترتيب شايعترين علل مرگ ايرانيان است. اما به لحاظ ميران عمر از دست رفته حوادث، بيماري هاي قلبي و عروقي، بيماري هاي حول تولد و سرطان ها در اولويت قرار دارند.
|