خشت اول-فلسفه به زبان ديگر-۱۱
حقيقت هاي پيش ساخته
|
|
سياوش جمادي
اينك به آغاز اين حاشيه روي برمي گرديم. صريحاً يا ضمناً، مستقيم يا غيرمستقيم اين جريان دو جهان بيني ذاتاً ديني از افلاطون تا هوسرل تفكر عامه را از آن رو كه مجاز را حقيقت مي انگارد، خوار داشته اند. حسب حال افكار عمومي به نزد اين فلاسفه شايد در اين ابيات مولانا جامه بيان مي پوشد:
استن اين عالم اي جان غفلت است
هوشياري اين جهان را آفت است
جمله دانسته كه اين هستي فخ است
فكر و ذكر اختياري دوزخ است
جمله عالم زاختيار و هست خود
مي گريزد در سر سرمست خود
تا دمي از هوشياري وا رهند
ننگ خمر و جنگ بر خود مي نهند
مي گريزند از خودي در بيخودي
يا به مستي يا به شغل اي مهتدي
***
عجز از ادراك ماهيت عمو
حالت عامه بود مطلق مگو
چونكه ماهيات و سر سرشان
پيش چشم كاملان باشد عيان
در ميان انبوهي از گفته هاي شيفتگان راه حقيقت كه ما آنها را فلاسفه يا به عام ترين معنا حكما مي ناميم، اين ابيات تنها مشتي است از يك خروار واژه و جمله در مذمت افكار عمومي از آن رو كه به جاي پيچش مو، مو و به جاي جلوه ناز، قد و به جاي ناديدني، ديدني و به جاي جان آدميت، لباس زيبا و به جاي حق، باطل و به جاي غيب، شهادت و به جاي ملكوت و عرش ملك و فرش و به جاي معني،صورت و به جاي معقول، محسوس و به جاي نفوس، ذوات و لطايف، اجرام، عوارض و كثافات مي بينند. البته به ويژه در عصر جديد در كنار فلسفه هاي ايدئاليست و تفكرات آن جهاني متفكراني نيز كه به اصالت و اولويت جهان محسوس و واقعي معتقد بوده اند بيكار ننشسته اند. فلسفه انگلوساكسون از بيكن تا راسل عمدتاً در نزاع آمپريسم (تجربه انگاري) با راسيوناليسم (خردانگاري) از يك سو و نزاع ايدئاليسم با ماترياليسم از سوي ديگر خلاصه مي شود و مسلماً تجربه انگارها و ماترياليست ها كم تر دليلي براي ضديت با افكار عمومي يافته اند؛ اما اين بدان معنا نيست كه مردم اساساً به ماترياليسم گرايش دارند. آنچه در خور توجه است آن است كه از ديد فلاسفه اعتقادات و رسوم ديني مردم از آنجا كه جز تقليد و باورهاي ناانديشيده و موروثي نيست نه تنها بي اعتبار بلكه سد راه آزادانديشي و پرسشگري است. فلاسفه فكر غالب زمانه خود را نه صرفاً از حيث موضوع و مضمون، بلكه به سبب تقليدي و تعبدي بودن آن خوار مي دارند. هر فيلسوفي كه خود را از عامه مي گسلد، برآن است كه عامه از شك و پرسش و جست وجوي آزادانه حقيقت مي گريزند و ترجيح مي دهند در حقيقت هاي پيش ساخته مأوا گزينند.
|