چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۰۵۵ - Aug 9, 2006
شهر تماشا
Front Page

گفت وگو با ام. نايت شامالان
فيلمسازي مشرقي ام
ترجمه: يوسف قانع قره باغ
010434.jpg
ام. نايت شامالان، استاد فيلم هاي ماوراءالطبيعه در مورد جديدترين فيلم خود توضيح مي دهد.او به خاطر فيلم هاي وحشتناك و ترس آور خود به عنوان سلطان ژانر وحشت سينما معروف است؛ ولي آيا به راستي كسي مي داند كه ام.نايت شامالان چگونه فردي است؟گزارشگر مجله تايم مصاحبه اي را با او در دفتر كارش انجام داده و در مورد خلق تصاوير توهم آور فيلم جديدش بانوي آب سؤالاتي را مطرح كرده است. گفتني است حس ششم و دهكده او مدتي قبل از سيماي جمهوري اسلامي ايران پخش شد.
* ايده فيلم بانوي آب چگونه به ذهن شما خطور كرد؟
- بانوي آب يكي از داستانهايي بود كه من براي فرزندانم تعريف مي كردم ولي بايد بگويم كه مفصل ترين و در عين حال اعجاب انگيزترين آنها بود. نوعي جاذبه و كوشش غيرقابل توضيح و باور را در خودش داشت كه باعث مي شد بزرگتر و بيشتر از آن چيزي كه به نظر مي رسيد، باشد. قبل از ساخت اين فيلم، درباره داستان آن بحث هاي زيادي شد ولي من به اين علت بر روي ساختن اين فيلم اصرار و پافشاري مي كردم كه به نظرم داستاني كاملاً غيرعادي داشت. از اينكه من اسطوره هاي خاص خودم را براي اجرا در فيلم دارم، بسيار خوشحالم، هر چند كه ممكن است اين نوع بينش من امري غيرمعمول باشد. من هميشه براي فرزندان 6 و 10 ساله ام داستانهايي از تالكين، جي.كي.رولينگ، و رولد دال را انتخاب مي كنم و بعيد هم نيست كه در شكل گيري اين ايده و نگرش من نيز بسيار موثر بوده باشند.
* آيا داستان اين فيلم داستاني بود كه يك شبه شكل گرفت يا اينكه مدت زمان طولاني براي خلق آن صرف كرديد؟
- شب ها و روزهاي زيادي طول كشيد تا من به ايده نهايي اين داستان برسم. در آغاز من فقط به آن فكر كردم حسي از درون مرا ترغيب مي كرد كه حتماً دنبال چيزي بروم، در حالي كه نمي دانستم كه چرا بايد اين كار را بكنم. مطمئناً اين حس و حالت دروني نشان دهنده عدم ثبات ذهني بود. البته اين گونه رايج است كه اين حالت ذهني را تعبير به منحصر به فرد بودن شخص نويسنده مي كنند كه نويدبخش آينده منحصر به فردي هم براي وي خواهد بود!
* بسيار خب، ولي اين داستان كه در اصل ايده شما نيست؟
- جايي كه من از آن مي آيم نوعي آزادي نامحدود درباره داستان هاي كودكان وجود دارد كه پيوند بسيار محكمي با ايمان دارد. من گفتم كه دوست دارم فيلم هايم را زير چتر عواطفم بسازم. بنابراين شروع به نوشتن، خلق شخصيت، ويرايش و تحقيق در مورد داستانم مي كنم. البته باز هم براساس اين باور و انگيزه كه نمي دانم چه چيزي در انتظارم است، اين كار را انجام مي دهم. ولي از اين قضيه مطمئن هستم و به آن ايمان دارم كه خدايان داستانها مرا كمك خواهند كرد.
* در فيلم هاي شما، مردان معمولاً از خانواده هايشان بيگانه اند. آيا اين اتفاق همسر شما را نگران نمي كند؟
- بله، درست است. دقيقاً مثل اين است كه بخواهيد اهميت چيزي را كه داريد به رخ ديگران بكشيد. اين عقيده شما را مجبور مي كند بفهميد چيزهايي را كه داريد چقدر ارزشمند هستند و نبايد در زندگي واقعي نبود آن را تجربه كنيد. تصور اين كه دور ميز غذاخوري نشسته ايد ولي هيچ كس اطراف شما نيست بسيار آزاردهنده است. اين نكات كه در داستانها ديده مي شوند در واقع بازتابي از ترس ها و نگراني هاي نويسنده است. شما به عنوان يك نويسنده هميشه از ترس هاي خود مي نويسيد.
* عقيده شما درباره مشكلات فرهنگي، رهبران و مردم چيست؟
- به نظر من، ما اكنون صداي ناقوس مرگ دين را در بسياري از اجتماعات و جوامع بشري مي شنويم. دستورات ديني كه كاملا براي تاريخ بشري مناسب و قابل دفاع اند در ورطه نابودي هستند و علت آن هم به خاطر تجربه كردن واقعي جامعه جهاني است. تفكيك فرهنگي كه مانند چسب است در حال محو شدن است. ما نيازمند داشتن ايمان و باور هستيم؛ آن نوع از ايمان كه همه مان معني آن را به درستي مي دانيم ولي در حال فرار از آن هستيم. در فلسفه بودايي ايمان و باور ديني مانند قايق نجاتي است كه ما را به ساحل امن مي رساند. البته بايد اين باور را كه قايق خود ساحل است، كنار بگذاريم، ولي نبايد خود قايق را رها كنيم.
* آيا شما هيچ گونه گرايش سياسي داريد؟
- نه، ولي در مورد نوشتن براي مردم بسيار انديشيده ام. نوعي نوشته محاوره اي يا حتي سخنراني ، ولي هرگز تصميم جدي در اين باره نگرفته ام. ولي اعتقاد دارم كه كار بسيار جالبي است.
* كسب موفقيت بسيار بزرگ و خيلي سريع، از نوع موفقيتي كه در فيلم حس ششم براي شما بدست آمد چگونه بر روان و احساسات فيلمساز تاثير مي گذارد؟
- البته احساس خيلي جالبي به انسان دست مي دهد. من خيلي خوشحال بودم كه فيلمي ساختم كه تمام مردم آن را ديده اند. دو تا از فيلم هايي كه ساختم فقط اكران منطقه داشتند. موفق شدن به پخش سراسري يك فيلم افتخار بسيار بزرگي است. در آن زمان تا مدتي احساس خيلي خوبي داشتم و در مورد نقدهاي اين فيلم نيز، زياد حساس نبودم، هر چند كه انتقادات زيادي از آن فيلم شد.
* شما زماني به اسپيلبرگ دوم معروف شديد. فكر مي كنيد تا چه اندازه اين لقب با شخصيت و كارهاي شما همخواني دارد؟
- من موافق اين نوع لقب دادن ها نيستم. من يك نويسنده ام و كارهاي كاملاً متفاوتي انجام مي دهم. از قسمت مستقل ذهنم خيلي بيشتر از آن  آگاه هستم كه بتوانم ناديده اش بگيرم. شايد علتش اين باشد كه من يك شرقي هستم. فكر مي كنم اين حقيقتي است كه من يك فيلمساز شرقي هستم و بزرگ شده در دنياي تكنولوژي غربي نيستم. بنابراين درباره جنبه هاي مختلف فيلم مانند جلوه هاي ويژه زياد مهارت ندارم. در مقابل اسپيلبرگ، من يك آماتور تازه كار هستم و ايشان فيلمساز بسيار بااستعدادي هستند.
* براي چه گروهي فيلم مي سازيد؟
- براي افكار عمومي.
* منظورتان جامعه است؟
- نه. نوعي شعور جمعي. افكار عمومي عبارتي است كه بسيار باهوش تر از من است و بسيار باهوش تر از هر كس ديگري است. واكنشي است كه مردم نسبت به يك كار هنري نشان مي دهند. ممكن است به نظر شما، نظر مردم غير كارشناسي و حتي احمقانه باشد ولي من صد درصد به نتايج و واكنش هاي آن اعتقاد راسخ دارم و به نظرم علت موفقيتم اين موضوع است.
* ممكن است شما روزي يك فيلم كمدي بسازيد؟
- چرا كه نه؟
* خب به نظر من بانوي آب كمي چاشني كمدي به همراه خود دارد. نظر شما چيست؟
- در زندگي عادي، من خيلي اهل شوخي هستم. اگر شما و من با هم براي تفريح بيرون برويم، خواهيد ديد كه چقدر اهل معاشرت و آدم خوش مشربي هستم. من كمدي را به عنوان سرگرمي و انبساط خاطر دوست دارم ولي اگر منظورتان اين است كه اهل لودگي و دلقك بازي باشم بايد بگويم كه اصلاً از اين كارها خوشم نمي آيد.
* شما داستان  استوارت ليتل را نوشتيد ولي خودتان آن را كارگرداني نكرديد. آيا ممكن است روزي فيلمي را بسازيد كه فيلمنامه اش را خودتان ننوشته ايد؟
- ممكن است. ولي بيشتر اوقات براي نوشتن داستان و فيلمنامه به من مراجعه مي كنند. حتي گاهي اوقات شده است كه براي بازنويسي داستان هايي كه نه من آنها را نوشته ام و نه قرار است فيلمشان را بسازم به من مراجعه كرده اند.
* ولي شما كه مخالف اين قضيه نيستيد؟
- خير، به هيچ وجه. يك بار، يك فيلمنامه بسيار خوب به من پيشنهاد شد و من با خودم گفتم كه خيلي خوب است كه تجربه كارگرداني اين كار را هم داشته باشم. اين فيلمنامه 8 ماه تمام مرا به طرز وحشتناكي شكنجه مي كرد. شايد باورش براي شما سخت باشد ولي با هر پاراگراف و بند از آن من مردم و زنده شدم.
* براي آينده چه كاري داريد؟
- من دو ايده در نظر دارم. يكي از آنها ايده بسيار بزرگي از جنس پارك ژوراسيكي است و ديگري ايده اي از جنس آگاتاكريستي. سعي مي كنم زودتر تصميم بگيرم كه كداميك را دنبال كنم.
منبع : مجله تايم جولاي 2006

نگاه
پايان يك دوران؟
كيكاووس زياري
آيا زمان براي دورشدن از يك پايان خوش فرا رسيده است؟ ام. نايت شامالان با درام هاي دلهره آور و تعليقي خود از تماشاچي فيلم هايش مي خواهد كه نگاه ديگري به سينما داشته و منتظر پايان هاي شگفت انگيز و پيش بيني نشده باشند. بانوي آب هم از همين قاعده پيروي مي كند و يك قصه عجيب و غريب را با پاياني عجيب و غريب تر در معرض ديد بيننده قرار مي دهد اما عدم موفقيت مالي فيلم- كه در سومين هفته نمايش از فهرست ده فيلم اول جدول هفتگي خارج شد و با فروش كلي 40ميليون دلاري اش لقب يك كار شكست خورده را گرفت- حكايت از آن مي كند كه تماشاگران سينما ديگر اين نوع قصه گويي را دوست ندارند و جذب فضاي وهم آلود فيلم هاي شامالان نمي شوند.
آيا مي توان باور كرد كه موجودي از دنياي قصه هاي شب بچگانه وارد دنياي آدم هاي زنده شود؟ و آيا مي توان به اين باور رسيد كه كاراكترهاي فيلم، خودشان هم مثل اين دختر جوان، موجوداتي خيالي هستند كه فقط در دنياي قصه ها موجوديت دارند؟ ضعف اساسي فيلمنامه اين است كه چنين قصه اي تاب تحمل 110دقيقه زمان را ندارد و مي توان خيلي كوتاه تر از اين، آن را روي پرده سينما تعريف كرد. در عين حال تنش هاي موجود در فيلم كم است و شامالان نمي تواند با خلق اين تنش ها، به قصه كم رمق فيلمش جان بدهد و تماشاچي را مشتاق ديدن ادامه ماجرا كند.
زماني به شامالان هندي تبار لقب استيون اسپيلبرگ جديد صنعت سينما را دادند. اگر اسپيلبرگ موقعيت حرفه اي خود در مقام يك سرگرمي ساز موفق را براي بيش از دو دهه حفظ كرد، اما شامالان خيلي زودتر از او شاهد افول ستاره بخت خويش است. منتقدين سينمايي، كار قبلي او دهكده را هم زياد تحويل نگرفتند و گفتند ديگر دست اين فيلمساز- كه تقريباً هميشه در فيلم هايش با يك چرخش ناگهاني در پايان ماجراها قصد دارد به بيننده اش شوك وارد كند- براي تماشاچي رو شده و او به راحتي گول چرخش هاي ناگهاني پاياني فيلمساز را نمي خورد. البته از حق نمي توان گذشت كه قصه شامالان صادق است و خود او هم مي خواهد كاري مقبول ارائه دهد، اما منتقدين مي گويند او يك قالب مشخص را گرفته و هر بار در يك داستان به ظاهر متفاوت- بگو در يك لايه جديد- به خورد تماشاچي اش مي دهد. اين نكته كه يك هنرمند آسيايي تبار توانسته خودش را در هاليوود تثبيت كرده و مسئولين استوديويي را متقاعد كند كه سرمايه گذار فيلم هايش باشند، خيلي خوب است، اما نكته مهم در صنعت سينما ماندگاري است و حالا اين پرسش مطرح است كه آيا شامالان مي تواند با كارگرداني فيلم هايي مثل حس ششم - كه تا به امروز بهترين و كامل ترين فيلم اوست- ماندگاري خود را در دنياي پرتلاطم سينما تثبيت كند يا خير.

بازي
Armored core: The last Raven
سيستم: PS
سبك: اكشن سوم شخص
010431.jpg
اين سري از بازي ها عنوان هاي بسيار زيادي روي كنسول هاي مختلف دارند اما تعداد نسخه هاي موجود روي PS2 ظاهراً بسيار بيشتر از بقيه به نظر مي رسند. در اين سري شما هدايت يك ربات جنگي را برعهده داريد (قابل توجه علاقمندان آدم آهني هاي بزرگ) و صد البته يك دو جين قابليت ارتقاء براي اين ربات جنگي در بازي در نظر گرفته شده كه مي توانيد بوسيله آنها ماشين جنگي خود را قويتر و مسلح تر كنيد.در بازي The last Raven در پي حادثه اي تمامي زمين در معرض نابودي قرار گرفته است. ربات ها عليه انسانها شورش كرده اند. سه شركت بزرگ باقيمانده با هم متحده شده و عليه ربات ها اقدام مي كنند از طرف ديگر يك گروه قدرت طلب در پي آن است كه با به كنترل درآوردن ربات هاي نافرمان شورشي، فرماندهي كل زمين را از آن خود كند. در اين ميان شما كنترل يكي از رباتهاي ارتش گروه متحدين را ايفاء مي كنيد.

Race Driver 2006
سيستم:PS2
سبك: رانندگي
010428.jpg
اين سري بازي ها به سبك و سياق عنوان مشهور سوني يعني Gran Turismo، يك شبيه سازي رانندگي هستند. در نسخه PSP اين سري شما شاهد گرافيك بسيار زيبايي هستيد. كار كاملاً با جزئيات و بسيار با كيفيت انجام شده است.شبيه سازي واقعي خصوصا در مسابقات رانندگي معمولاً كار را بسيار دشوار مي گرداند. در اين بازي شما مدلهاي جديدتري از خودروها مثل پونتياك فايربرد يا دوج را در فهرست ماشين ها خواهيد داشت.سيستم كنترل با آنالوگ (خصوصا در PSP) كماكان براي بازي نياز به دقت فراوان دارد. خصوصا در پيچ ها و دور زدن ها كار چندان ساده به نظر نمي رسد. اما آسيب ديدن ماشين ها كاملاً واقعي و طبيعي طراحي شده است مثلا اگر در حين مسابقه ماشين از جلو با تير يا چيز ديگري برخورد كند، ضمن خسارت ديدن كاپوت و موتور چون به موتور صدمه رسيده از سرعت آن كاسته خواهد شد.

|   اجتماعي    |    ادب و هنر    |    اقتصادي    |    دانش فناوري    |    بـورس    |    زادبوم    |
|   حوادث    |    بين الملل    |    فرهنگ و آموزش    |    سياسي    |    شهر تماشا    |    سلامت    |
|   شهري    |    ورزش    |    صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |