چهارشنبه ۲۲ شهريور ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۰۸۳ - Sep 13, 2006
بازپرس شعبه اول دادسراي شميران اعلام كرد
دوربين مدار بسته خدمتكار سارق را لو داد
زن خدمتكار وقتي متوجه شد كه هنگام سرقت تمامي حركاتش توسط دوربين ها ضبط شده است، لب به اعتراف گشود
گروه حوادث - خدمتكار 42 ساله كه براي تامين هزينه دانشگاه دخترش تصميم به سرقت طلاها و پولهاي كارفرماي خود گرفته بود، نمي دانست دوربين هاي مداربسته همه رفتار او را ضبط مي كنند.
به گزارش همشهري، مدتي پيش ساكنان خانه اي در شمال تهران متوجه ناپديد شدن تعدادي سكه طلاي قديمي و پول نقد به ارزش 10 ميليون تومان در خانه شدند ولي پس از ساعتها جست و جو نتوانستند ردي از سكه ها به دست آورند. از آنجا كه تا كنون چنين موردي در اين خانه پيش نيامده بود پدر خانواده به خدمتكار ميانسالي كه از مدتها پيش در آن خانه كار مي كرد مشكوك شد.
او وقتي از اين زن درباره سكه ها پرسيد با پاسخ هاي ضد و نقيضي مواجه شد كه باعث شد ظن وي به زن خدمتكار بيشتر شود. به همين دليل به پليس مراجعه كرد و ماجراي ناپديد شدن طلاها و پولها را به ماموران اطلاع داد. ماموران پس از دريافت اين شكايت به دستور رئيسي، بازپرس شعبه اول دادسراي شميران عازم خانه مرد ثروتمند شدند و به تحقيق از زن خدمتكار پرداختند. او در اين تحقيقات ادعا كرد از ماجراي ناپديد شدن سكه ها بي خبر است و نمي داند چه كسي آنها را برداشته است.
ماموران كه احتمال مي دادند زن خدمتكار دست به اين سرقت زده است وقتي متوجه دوربين هاي مدار بسته در خانه شدند بررسي فيلم هاي ضبط شده توسط آنها را آغاز كردند و در اين فيلم ها زن خدمتكار را ديدند كه هنگام سرقت تمامي حركاتش توسط دوربين ها ضبط شده بود.
اين زن وقتي فيلم ضبط شده از خود را ديد لب به اعتراف گشود و گفت: دختري دارم كه دانشجو است و من مي بايست هزينه تحصيل او را تهيه مي كردم. هر چقدر تلاش كردم نتوانستم مبلغ مورد نظر را جور كنم براي همين روزي كه مشغول نظافت خانه كارفرماي خود بودم با ديدن پولها و سكه ها وسوسه شدم. با خودم گفتم بدون آنكه كسي متوجه شود پول ها و سكه ها را برمي دارم و هر وقت توانستم آنها را پس مي دهم. به همين دليل دست به اين سرقت زدم ولي غافل از اين بودم كه دوربين هاي مداربسته لحظه سرقت را ضبط مي كنند.
پس از اعترافات زن 42 ساله، بازپرس شعبه اول دادسراي شميران براي او قرار بازداشت صادر كرد و اين زن براي انجام تحقيقات بيشتر در اختيار پليس قرار گرفت.
بازپرس رئيسي با بيان اين خبر در هشدار به افرادي كه اقدام به استخدام خدمتكار مي كنند گفت: بسياري از افراد براي استخدام خدمتكار خانه يا پرستار كودك و سالمند به شركت هاي خدماتي مراجعه مي كنند يا از طريق معرفي همسايه ها و آشنايان اين افراد را استخدام مي كنند. آنها معمولا بدون هيچ تحقيقي دست به اين كار مي زنند و به همين دليل در برخي موارد مدتي بعد شاهد آن هستيم كه اين خدمتكاران و پرستاران دست به سرقت اموال مي زنند و تحت تعقيب پليس قرار مي گيرند.
وي ادامه داد: كساني كه مي خواهند به هر دليلي دست به استخدام خدمتكار يا پرستار بزنند بهتر است براي اين كار از شركتهاي معتبر كمك بگيرند و قبل از استخدام تمامي سوابق اين افراد را بررسي كنند تا ديگر شاهد بروز چنين حوادثي نباشيم.

دستگيري به اتهام سرقت،
اعتراف به جنايت را به دنبال داشت
016569.jpg
گروه حوادث سارق مسلح هنگامي كه به اتهام سرقت تحت بازجويي قرار داشت به قتل يكي از دوستانش اعتراف كرد.
به گزارش همشهري، رسيدگي به اين پرونده با كشف جسد پسر 19 ساله اي به نام محمود كه با 9 ضربه چاقو در 14 مهر 82 در پارك بهاران تهران به قتل رسيده بود در دستور كار ويژه پليس جنايي قرار گرفت. با حضور مأموران در صحنه، تحقيقات در اين باره آغاز شد. در بررسي هاي اوليه پسر جواني به نام رشيد كه در قتلگاه حضور داشت براي مأموران، هويت مقتول را آشكار كرد و مدعي شد با مقتول دوست بوده است. باتوجه به اظهارات مقدماتي مرد جوان، با احتمال اين كه وي در جنايت نقش داشته باشد دستور بازداشت و تحقيق از وي را صادر كرد. اما پس از مدت ها چون بازجويي از وي به نتيجه اي نرسيد وي آزاد شد.
درحالي كه خانواده مقتول مدعي بودند كه شب قبل از جنايت محمود به خاطر دريافت طلب 150 هزار توماني اش درپي يك تماس تلفني از خانه خارج شده است، اين فرضيه كه وي قرباني اختلافات مالي شده باشد قوت گرفت. تحقيقات ادامه داشت، تا اين كه پس از يك سال، پس از آنكه اعضاي يك باند سرقت به يك پارچه فروشي حمله كرده و آن جا را مورد دستبرد مسلحانه قرار دادند، در چهره نگاري هاي صورت گرفته از متهمان، مأموران پليس متوجه شدند كه رشيد احتمالا بايد يكي از اعضاي باند سرقت باشد. در رديابي هاي پليسي رشيد به اتهام سرقت مسلحانه دستگير شد. وي در جريان بازجويي ها به 12 فقره سرقت مسلحانه با همدستي 7 تن از اعضاي يك باند اعتراف كرد و درحالي كه درباره سرقت هاي احتمالي اش تحت بازجويي قرار داشت، پس از 13 روز از مأموران پليس درخواست كرد او را نزد داديار كشيك مستقر در دادسراي امور جنايي تهران ببرند.
اعتراف به جنايت
زماني كه رشيد بر روي صندلي مقابل داديار قرار گرفت، لب به اعتراف تكان دهنده اي گشود و به قتل محمود در شب پاييزي در پارك بهاران اعتراف كرد. وي در آن زمان انگيزه خود را از اين جنايت، اختلافات مالي عنوان كرد. به اين ترتيب وي در سه مرحله به قتل اعتراف كرد اما پس از مدتي منكر هرگونه جنايتي شد و بيان كرد اظهاراتش تحت فشار مأموران پليس بوده است تا اين كه با صدور قرار مجرميت پرونده براي برگزاري جلسه محاكمه به شعبه 71 دادگاه كيفري استان فرستاده شد و روز گذشته مورد بررسي قضات قرار گرفت.
در دادگاه چه گذشت
صبح ديروز رشيد مقابل عزيز محمدي رئيس شعبه 71 دادگاه كيفري و چهار مستشارش به نام هاي رحيمي، باقري، شهرابي فراهاني و سليماني قرار گرفت و پس از درخواست اولياي دم مبني بر قصاص نفس (اعدام) به دفاع از خود پرداخت. وي ضمن رد اتهام قتل عمدي از اين كه چه كسي محمود را به قتل رسانده اظهار بي اطلاعي كرد و مدعي شد: تمام اظهاراتم مبني بر اين كه مرتكب قتل شده ام، به اجبار بوده است.
قاضي: چرا بعد از 13 روز كه از شما به خاطر سرقت مسلحانه تحقيق مي شد، به قتل اعتراف كرديد؟
متهم: اعترافاتم زير شكنجه صورت گرفته است.
قاضي: تعداد ضربات وارده به مقتول با اظهارات شما در جريان بازجويي مطابقت دارد چه مي گويي؟
متهم: به من تلقين كرده بودند. مأموران عينا ماجرا را برايم تعريف كرده بودند.
قاضي: اگر شما قتل را مرتكب نشده بودي چرا به قرار اعتراض نكردي؟
متهم: من اصلا نمي دانم معني قرار بازداشت چيست.
قاضي: شما در بازسازي صحنه قتل، تمام جزئيات را تشريح كرده اي چه توضيحي داري؟
متهم: قبل از بازسازي مأموران يك چوب به من دادند و يكبار در حياط تمرين كرديم.
قاضي: اما شما بارها عنوان كردي، يك صدا مرا وادار به اين عمل كرد و همان صدا مرا وادار به اقرار در اين باره چه مي گويي؟
در اين هنگام متهم سكوت كرد و چيزي نگفت.

تحقيقات پليسي درباره انگيزه جوان مهاجم
016563.jpg
گروه حوادث به دستور بازپرس دادسراي امور جنايي، تحقيقات براي روشن شدن راز حمله غافلگيرانه به دختر جواني كه مدعي است از سوي راننده خودروي مسافركشي مورد تهاجم قرار گرفته است، آغاز شد.
ماجراي دردناك در شرق تهران
عصر روز 26 مرداد، دختر جواني به نام فرشته بعد از پايان كار روزانه اش از مركز خريدي كه در آن مشغول به كار بود خارج شد، دختر 23 ساله به انتظار خودرو مسافركش در كنار خيابان ايستاده بود كه خودرو پرايد مشكي رنگي كه مردي ميانسال نيز به عنوان مسافر در كنار راننده در صندلي جلو نشسته بود مقابل پايش توقف كرد. دختر مسير خود را به راننده گفت و بر روي صندلي عقب خودرو پرايد جاي گرفت. اما لحظاتي بعد، تلخ ترين حادثه زندگيش رقم خورد.
فرشته روز گذشته در حالي كه بعد از گذشت يكماه از زمان حادثه همچنان با يادآوري آن حادثه تلخ ترس در صدايش موج مي زد در شرح ماجرا گفت: بعد از آنكه سوار خودرو پرايد شدم، مسير زيادي طي نشده بود كه مسافري كه در صندلي جلو جاي گرفته بود پياده شد، در همان لحظه تلفن همراهم زنگ زد و من مشغول گفتگو با مادرم شدم و همين امر باعث شد متوجه تغيير مسير راننده در آن هواي تاريك نشوم. راننده جوان از غفلت من استفاده كرد و قبل از آنكه قادر به انجام عكس العملي باشم وارد كوچه خلوتي شد و سپس در يك حركت غافلگيرانه به صندلي عقب آمد و به سرعت با جسم سفتي كه در دست داشت ضربات متعدد و محكمي بر سرم كوبيد. خون از سر و صورتم سرازير شده بود، اما هر چقدر التماسش كردم تا رهايم كند او بي توجه همچنان به وارد آوردن ضربات ادامه مي داد. در حالي كه ديگر اميدي به زنده ماندن نداشتم مأموران گشت پليس متوجه اين ماجرا شده و جوان مهاجم با ديدن مأموران رهايم كرد.
فرشته با چهره اي رنگ پريده ادامه داد: در حالي كه بي جان برروي صندلي عقب خودرو افتاده بودم، پليس پسر را از خودرو بيرون آورد و او را مورد بازجويي قرار داد. يكي از مأموران داخل خودرو شد تا به وضعيت من رسيدگي كند كه ناگهان مرد مهاجم سوار خودرو شد و با سرعت در حاليكه پليس نيز داخل خودرو بود قصد فرار داشت و همين حركت او باعث شد با سرعت با موتور سيكلت پليس برخورد كند، خودرو پرايد بعد از اين تصادف متوقف شد و پس از آن مأمور پليس و راننده مهاجم با هم درگير شدند، مرد مهاجم در حين درگيري با پليس جسم سفتي را بر سرم كوبيد و من بيهوش شدم. وقتي به هوش آمدم بر روي تخت بيمارستان الغدير بودم. هفت روز تمام در بيمارستان بستري بودم و در اثر شوك اين حادثه قادر به صحبت كردن نبودم. پزشكان بعد از بررسي وضعيت جسمي ام تشخيص دادند در اثر شوك اين حادثه دچار ايست قلبي شده بودم.
او همه چيز را انكار مي كند
بنابراين گزارش، مرد مهاجم 24 ساعت بعد از اين ماجرا با تلاش كارآگاهان اداره يازدهم آگاهي تهران بزرگ خود را تسليم كرد ولي منكر ارتكاب جرم و ضرب وشتم دختر جوان بود. با ارجاع پرونده اين حادثه دردناك به شعبه پنجم دادسراي امور جنايي تهران زير نظر بازپرس توكلي، تحقيقات براي روشن شدن صحت و سقم ماجرا آغاز شد تا علت اصلي حملات اين مرد مهاجم به دختر جوان فاش شود. مرد مهاجم روز گذشته در خصوص اين حادثه به بازپرس توكلي گفت: من كسي را مورد حمله قرار ندادم بلكه مأموران پليس با تصور اينكه بين من و دختر جوان ارتباط وجود دارد دستور توقف خودرو را دادند و بعد از متوقف شدن خودرو درگيري صورت گرفت.

كشف دو هزار
آمپول نورجيزك
از دو موتور سوار
016566.jpg
با كشف دو هزار آمپول نورجيزك از دو جوان موتور سوار،تحقيقات پليس براي دستگيري اعضاي باند قاچاق مواد مخدر به تهران آغاز شد.
ساعت 12 ظهر روز گذشته ماموران گشت انتظامي تهران در خيابان شهيدان تقاطع مالك اشتر به دو موتور سوار كه بسته مرموزي در دست داشتند ظنين شده و به طرف آنها حركت كردند.
دو جوان موتور سوار با ديدن خودروي پليس بلافاصله پا به فرار گذاشتند و ماموران به تعقيب آنان پرداختند.
پس از 200 متر تعقيب و گريز خياباني،سرانجام پليس توانست موتور سيكلت مورد نظر را متوقف و دو جوان موتور سوار را دستگير كند. ماموران در بازرسي از اين دو جوان هنگامي كه بسته مرموز را باز كردند با تعداد دو هزار آمپول مخدر نورجيزك مواجه شدند كه داخل آن جاسازي شده بود.
اين مواد كه به گفته كارشناسان چندين برابر مرفين خاصيت بي حس كنندگي دارد به تازگي در بين جوانان شايع شده و بسياري از افراد را به خود معتاد كرده است. به اين ترتيب، دو جوان دستگير و براي انجام تحقيقات پليسي و دستگيري ديگر اعضاي باند قاچاق به معاونت مبارزه با مواد مخدر نيروي انتظامي منتقل شدند.

حوادث
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
بين الملل
فرهنگ و آموزش
سياسي
شهر تماشا
سلامت
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |