نگاهي به اختلافات ايران و عراق پيش از آغاز جنگ
سالهاي زياده خواهي
الهام رسولي ثاني آبادي
|
|
ماهيت روابط ايران با عراق در سال هاي قبل از انقلاب تحت تأثير مسائل مختلفي چون؛ اختلافات مرزي، ملاحظات ايدئولوژيكي و ژئوپولتيكي، مسائل نفت، موضوع كردهاي عراق و اتباع ايراني مقيم اين كشور و نقش و تأثير قدرت هاي خارجي بوده است. اين مسائل كنش و واكنش هاي متقابلي را در دوران هاي مختلف بر روابط اين دو كشور به وجود آورده است.
ملي شدن صنعت نفت
ملي شدن صنعت نفت و به قدرت رسيدن دكتر مصدق، عراقي ها را كه تحت تأثير سياست و منافع كشور انگليس بودند، مجبور كرد كه مواضع خصمانه اي را نسبت به حكومت ايران اتخاذ كنند و تبليغات شديدي را عليه ملي كردن صنعت نفت به راه بيندازند كه البته اين سياست آنها با واكنش شديد دولت ايران مواجه شد. با ايجاد پيمان نظامي بغداد در سال 1334 و عضويت ايران، عراق، تركيه و پاكستان در اين پيمان، زمينه حل و فصل اختلافات ايران و عراق فراهم آمد و دوران كوتاهي از آرامش ميان دو كشور برقرار گرديد.
قدرت يافتن قاسم
انقلاب 1337 عراق و به قدرت رسيدن عبدالكريم قاسم تعادل اين دوكشور را كه عمدتاً ناشي از تشابه سنخ رژيم هاي سلطنتي و وابسته به غرب (آمريكا) بود را بر هم زد و تضادهاي پنهاني ميانشان را نمايان ساخت. در اين زمان روزنامه هاي عراقي مقاله هاي متعددي را عليه سياستمداران ايراني به چاپ مي رساندند، ايران هم به دلايلي از پيمان بغداد خارج شد. تمايلات سوسياليستي قاسم و تجديد روابط عراق با اتحاد شوروي نگراني هايي را براي شاه و متحد غربي اش يعني آمريكا به وجود آورد. اولين نتيجه اين نگراني نزديك تر شدن هر چه بيشتر شاه به ايالات متحده و بستن قرار داد نظامي با اين كشور در۱۴ اسفند 1337 بود.
به دنبال اين قرارداد عبدالكريم قاسم در يك مصاحبه مطبوعاتي در آذر۱۳۳۸ اعلام كرد كه خوزستان متعلق به عراق است و اين كشور حاكميت كامل بر اروند رود را دارا مي باشد.
مطبوعات ايران اظهارات او را ادعاي جنون آميز خوانده و به دنبال اين ماجرا جنگ تبليغاتي و لفظي ميان دو كشور جاي خود را به اقدامات عملي داد. حكومت عراق تعداد بسياري از ايرانيان مقيم اين كشور را اخراج كرد و طرفين به تقويت نيروهاي نظامي در مرزها پرداختند.
دوره آرام عارف
با وقوع كودتاي 19 بهمن 1341 (8 فوريه 1963) عراق و سرنگوني عبدالكريم قاسم و روي كار آمدن عبدالسلام عارف يك دوره 5 ساله آرامش نسبي ميان ايران و عراق به وجود آمد. اما كودتاي حزب بعث در 26 تير 1347 و سقوط عبدالرحمن عارف كه به جاي برادرش عبدالسلام به قدرت رسيده بود، دوران كوتاه روابط حسنه ميان دو كشور را به پايان رساند. مجدداً وزارت امور خارجه عراق اعلام كرد كه شط العرب جزئي از قلمرو عراق است و به دولت ايران هشدار داد كه پرچم كشتي هاي خود را در منطقه شط العرب پايين آورد كه اين امر واكنش هاي شديد دولت ايران را به دنبال داشت. مدتي بعد به دنبال تصرف جزاير 3 گانه يعني ابوموسي، تنب بزرگ و تنب كوچك در آذر 1350 توسط ايران، دولت عراق روابط سياسي خود را با ايران قطع و اعلام كرد كه اين جزاير متعلق به اعراب مي باشد و دولت ايران هيچ حقي بر آنها ندارد.
شكايت به شوراي امنيت
با نزديك تر شدن رسمي عراق به شوروي و امضاي پيمان 15 ساله همكاري سياسي و اقتصادي ميان اين دو كشور، روابط ايران و عراق تيره تر شد و عراق در بهمن ماه 1352 به شوراي امنيت شكايت كرد و دولت ايران را به اعمال تجاوزكارانه در مرز خود متهم نمود. دولت ايران نيز از دبير كل سازمان ملل خواست كه نماينده خود را به مرزهاي ايران و عراق بفرستد تا بي اساس بودن اتهام هاي عراق اثبات شود. هيأت اعزامي سازمان ملل نيز در اسفند 1352 به ايران و عراق آمد و پس از بازديد از مناطق درگيري، به تنظيم قطعنامه اي مبادرت ورزيد. اما اين قطعنامه نيز نتوانست كاري از پيش برد و نهايتاً در كنفرانس سران اوپك در سال۱۳۵۳ كه در الجزيره تشكيل شد، با تلاش هاي بومدين (رئيس جمهور الجزاير) مذاكراتي ميان محمدرضا شاه و صدام حسين انجام گرفت و طرفين توافق كردند كه اختلاف هاي خود را از طريق دوستانه حل و فصل نمايند. در پايان اين ديدار اعلاميه مشتركي معروف به اعلاميه الجزيره انتشار يافت و روابط ايران و عراق بسيار گرم و دوستانه شد. اما انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني(ره) حوادث را طور ديگري رقم زد و عراق با تحريك آمريكا در 31 شهريور 59 به ايران حمله كرد.
|