سه شنبه ۴ مهر ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۰۹۴ - Sep 26, 2006
گزارش پشت صحنه سريال زيرزمين، ساخته عليرضا افخمي
سفره اي نه براي افطار
مريم درستاني
000204.jpg
ماجراي سه رفيق
عليرضا افخمي سال گذشته بر اساس فيلمنامه اي از عليرضابذرافشان، سريال او يك فرشته بود را كارگرداني كرد، كه موفق ترين سريال ماه رمضان بود. او اين بار هم فيلمنامه اي از بذرافشان را دستمايه كار تازه اش قرار داده است. زيرزمين كه پيش از اين خوب، بد، زشت ناميده شد، مضموني اجتماعي دارد. ماجراي سه رفيق كه قرار است سر يك نفر ديگر كه نقشش را بهمن دان بازي مي كند كلاه بگذارند و پول هايش را بالا بكشند، هر چند ميان اين سه رفيق هم مشكلاتي به وجود مي آيد.

در محله پامنار خانه هاي قديمي تر از قديمي و كاهگلي تر از كاهگلي هستند، بچه ها دنبال هم مي دوند و دوچرخه سواري مي كنند و در طول كوچه پس كوچه هاي قديمي، دوستانشان را ميان ديوارهاي گلي جستجو مي كنند و من اما به دنبال خانه صابر هستم.
خانه اي با كلي مستأجر كه هر كدام روحيات مختلفي دارند. جايي كه عليرضا افخمي مشغول تصويربرداري سريال زيرزمين است.خانه قديمي محله پامنار، پيش از اين لوكيشن  خيلي از فيلم ها و سريال ها بوده است. دوست داشتم وقتي وارد اين خانه بزرگ مي شوم از طراح صحنه و دكور سريال، درباره بازسازي اين خانه و تغييراتي كه در آن حاصل شده، سؤال كنم. مي دانستم كه آيدين ظريف با ظرافتي كه در برخي كارهايش مثل كافه ستاره نشان داده، بايد در اين خانه هم آن قدر تغيير ايجاد كرده باشد كه به نظر مخاطب همان خانه آشناي سريال هاي ايراني نيايد.
در خانه صابر گنجي پنهان شده است، فكر كنم زيرزميني كه كارگردان مدنظرش است همان جايي است كه آخر شب، او سكانس سفره افطار را به همراه اكبر نصيري دستيارش و آرزو نيك پور منشي صحنه طراحي كرد در هر حال آن قدر پشت صحنه اين كار با حضور عوامل و بازيگران متعدد سوژه داشت كه من را مجاب كند روي اين قضيه ريز نشوم.
گويا 50 درصد اتفاقات داخل اين خانه رخ مي دهد. چون اين طور كه فتحعلي اويسي مي گفت پول ها داخل اين خانه توسط رضا توكلي پنهان شده است و او كه نقش فرج فرجيان را بازي مي كند با حقه اي وارد اين خانه شده تا توسط همسرش(مهتاج نجومي) و دخترش (پريا) كه نقش آن را بهاره رهنما بازي مي كند مكان پول ها را كشف كنند... داخل حياط منتظر عليرضا افخمي مي مانم، كم كم هوا در حال تاريك شدن است.
پله هاي متعدد هر آدمي را به بالكن براي رفتن به اتاق ها راهنمايي مي كنند، ستون ها كم دوام به نظر مي رسند، حوضي هم داخل حياط هست و چند تخت چوبي كه رجبي روي يكي از آنها لم داده و در حال خواندن سكانس  مربوط به سفره افطار است. بچه هاي گروه همه سرحال و قبراق هستند. عمده تصويربرداري امروز داخل اتاق فرج است و بعد از آن سكانس افطاري گرفته خواهد شد.
مسعود جعفري دستيار طراح صحنه در حال چيدن سفره است، جالب است آش رشته و غذاي قرمه سبزي مهياست، اما مهتاج نجومي با بادبزني كه در دست دارد عبور مي كند و مي گويد: واي اين همون آش هاست! جعفري با علامت سر حرف او را تأييد مي كند، چند دقيقه اي در چيدن سفره او ريز مي شوم، قرمه سبزي را داخل ظرف هاي كوچك مي ريزد و آبي هم داخل آنها مي بندد كه غذاهايي كه مانده و سفت شده اند، شل به نظر بيايند و با قاشق دور و اطراف كاسه را مي مالد و مي گويد: براي اين كه مثلاً غذاها را خوردند و افطاري تموم شده. همان طور كه غذاها را تقسيم مي كند و خرما را مي چيند مي گويد: اينجا رو كه مي بينيد اول اين طوري نبوده. فقط 4 ميليون خرج بازسازي اينجا شده به غير از آكسسوار صحنه . مهران رجبي مي خندد، او نقش صابر را بازي مي كند. از قسمت هفتم، داستان در خانه او سپري مي شود. صابر به عنوان معتمد محل است و همه از او حرف شنوي دارند و حق  پدري به گردن مستأ جرانش دارد. اين جملات را مي گويد و زنگ موبايلش به صدا درمي آيد، با خنده و وحشت آن را جواب مي دهد كه مبادا صدايش مزاحم ضبط شود، سروش صحت هم كه نقش صمد را بازي مي كند از راه مي رسد، داود باقري(دستيار) فوراً از او مي خواهد كه براي گريم برود، اما صحت ساعت مچي اش را نشان مي دهد و مي گويد كه من يك ربع زود آمدم، پس حالا حالا ها براي گريم نمي رم. صحت، كنار مهران رجبي مي نشيند.
صحت درباره نقشش مي گويد: صمد آچار فرانسه اين خانه است و هر كس مشكلي برايش پيش آيد به سراغ من مي آيد.
ليوان شربتي مي خورد و براي گريم به طبقه بالا مي رود. فتحعلي اويسي همه اش در حال قدم زدن است و گاه با موبايل صحبت مي كند. او يكي ديگر از بازيگرهاي پخته و كاركشته اي است كه از عهده همه جور نقشي برمي آيد.
به تازگي فيلم سينمايي مادر زن سلام را به كارگرداني خسرو ملكان به پايان رسانده و مي گويد كه اين كار نيز زمان زيادي از او مي برد به طوري كه نمي تواند همزمان در كار ديگري هم حضور داشته باشد. او درباره فرج فرجيان كه به گفته خودش از اسمش پيداست كه آدم وارسته اي است مي گويد: اين كاراكتر به دليل خانواده زياده طلبي كه دارد خودش نيز سعي مي كند به تبعيت از آنها اين گونه باشد، آدم بد ذات و خلافي نيست. در عين حال كاراكتر عجيب و غريبي هم نيست. يكي از همين آدم هاي اجتماع است منتها در يك نقش جدي. كمي بعد وقتي داخل حياط شلوغ تر مي شود كه سكانس و پلان هاي خورده گرفته مي شود و بازيگران براي هواخوري به حياط مي آيند، فتحعلي اويسي همچنان راه مي رود و در فكر است، بهاره رهنما با موبايلش صحبت مي كند و مثل نقش هايش بامزه است، مهتاج نجومي هنوز در حال باد زدن خود است، مرجانه گلچين نيز گريم شده، داخل حيات آماده است. او قرار است نقش يك فرد باردار را بازي كند. اما تنها غايبان اين سفره افطاري ابوالفضل پورعرب و رضا توكلي هستند كه نقش دو شريك فتحعلي اويسي را بازي مي كنند. بعضي بازيگران تا آمدن كارگردان اين هشدار را به اكبر نصيري مي دهند كه تو هم بد نيست كارگرداني كني، او هم به خودش مي بالد و مي گويد كه ما رفيقان چندين ساله هستيم...
تا آمدن كارگردان، آقا صابر كنار سفره افطار چرتي مي زند، صمد روي تخت مي خوابد و بعضي ديگر در حال صحبت كردن هستند، اولين سؤالي كه رهنما مي پرسد اين است كه به سراغ بهاره رهنما مي روم.
او درباره نقشش و شروع همكاري  اش با عليرضا افخمي چنين مي گويد: من هميشه براي سريال هاي ماه رمضاني پيشنهادهاي زيادي داشتم اما ترس از مناسبتي بودن و هر شبه پخش شدن تنها عامل بازدارنده بود، به شكلي كه سال گذشته در كار افخمي يكي از كانديداهاي نقش شيطان بودم. اما به دليل اين كه سر نمايش پنجره ها بودم و اين كه كارگردان مي خواست شيطان چهره اي شناخته شده نباشد، فرصت همكاري پيش نيامد، تا امسال كه فكر كنم من دومين نفر بودم كه براي اين كار قرارداد بستم. چون توصيف كارگردان را زياد شنيده بودم و مي دانستم بذرافشان هم يكي از نويسندگان جوان و خوش ذوق است.
رهنما سعي كرده ارتباطش را با نويسنده و كارگردان براي اين كه كليت نقشش حفظ شود، ادامه دهد و اولين بار است كه در طول 15 سال تجربه بازيگري اش به كارگرداني اطمينان مي كند و بدون اين كه متن را بخواند، آمادگي خود را اعلام مي كند. او درباره پريا مي گويد: دختر شيطون و حاضرجوابي است، از يك خانواده مرفه و يك ارتباط هايي با پدرش دارد بر سر مسائل مالي و تلاش مي كند حقش را به دست آورد، از طرفي ترس از اين دارد كه 28-27 ساله است و نكند كه ترشيده شود و به دنبال شوهر پولدار مي گردد، ولي بر اثر ماجراهايي كه برايش پيش مي آيد تازه در اين سن متوجه مي شود كه اطرافش چه خبر است و با اجتماع واقعي روبه رو مي شود. بهاره رهنما كه فيلم چاي نت و شبانه را آماده اكران دارد مي گويد: فكر نكنم به غير از افخمي كاري باشد كه بخواهم آن را بازي كنم. او به غير از دو فيلم سينمايي دو نمايش را قرار است بازي كند چون حسابي دلش براي صحنه تنگ شده است. سكانس 9 از قسمت 19 كه گرفته مي شود همه منتظر هستند تا عليرضا افخمي بيايد و قسمت 19 از سكانس 26 را بگيرند. مهران رجبي از خواب بيدار شده است و همه به او صبح  بخير مي گويند!
متوجه نشدم چه زماني كارگردان آمد و داخل اتاق شد. بهمن گودرزي (مدير توليد) و مرا به او معرفي مي كند، قرار مي شود يك سكانس ناقابل گرفته شود تا بچه ها شام بخورند و بعد از شام با افخمي صحبت كنم، اما چشمتان روز بد نبيند، اين يك سكانس كوچك چيزي حدود چند ساعت طول كشيد تا اين كه در دقيقه 90 كه ما مهياي رفتن شديم اين امكان فراهم شد تا با عليرضا افخمي صحبت كنيم. او درباره طرح اوليه و بعد طرح نهايي صحبت مي كند و اين كه نمي خواسته كار، طنز صرف باشد اما فضاي شادي داشته باشد.افخمي مي گويد: داستان اوج و حضيض دارد كه براي مخاطبان سؤال برانگيز و همين طور هيجان انگيز است و براي اين كه آن فضاي مفرح حفظ شود تنها اتكاي ما بازيگران نيستند، بلكه اين فراز و فرود به داستان هم متكي است.
از او درباره تغيير اسم سريال مي پرسم. او مي گويد: شايد مطرح كردنش درست نباشد، اما برنامه اي با همين نام از شبكه 3 در حال پخش است كه مربوط به نيروي انتظامي است. به او مي گويم فكر كرديم دليل اين تغيير نماد بيروني كاراكترهاي خوب، بد، زشت است، افخمي پاسخ مي دهد: نه اتفاقاً من چنين منعي ندارم به نظرم هم اسم خوبي است و منطبق با داستان، اما از طرفي بيشتر كارها و اعمال آدم ها مد نظر بوده، يعني عمل خوب، عمل بد و عمل زشت، نه حضور سه كاراكتري اين گونه.
از كارگردان زيرزمين درباره اين كه شبكه 3، شبكه جوان است و آيا اين داستان مربوط به اين گروه سني است، مي گويد: نه، تنها چند جوان در اين خانه داريم كه جزء كاراكترهاي اصلي ما هستند و اين كه كار مختص جوان ساخته شده باشد نيست، چون حداقل آن اين است كه سه كاراكتر اصلي ما جوان نيستند، اما در كل مي توانم بگويم اين كار حاوي نكاتي هست كه براي جوانها جذاب و آموزنده است.
قرار است اين آخرين كاري باشد كه افخمي در زمان محدود و به شكل مناسبتي كار مي كند، مي خواهد به خودش كات بدهد و كمي خستگي در كند، اما نمي خواهد توفيق اين را هم از دست بدهد كه در اين ايام مبارك در خدمت مردم نباشد. سفره افطار مهياست، آقا نعمت كه با دخترش (فرناز رهنما) در اين خانه مستأجر هستند، به دليل اين كه معتاد است قرار است از اين خانه برود. نقش نعمت با صدرالدين حجازي است، اما فرج با او صحبت مي كند و نعمت از او مي خواهد كه پولش را پس بدهد، همه سر سفره افطار نشسته اند و شاهد خداحافظي نعمت هستند.
عقربه هاي ساعت از 4 صبح گذشته كه من از گروه سازنده زيرزمين خداحافظي مي كنم.

نگاه
تبليغ هم تخصص مي خواهد
محدثه واعظي پور
ديگر همه ما اين موضوع را خوب مي دانيم كه سرانه مطالعه در كشور بسيار پايين است و براي پايان دادن به اين وضعيت بايد برنامه ريزي كرد. يكي از راه هاي ترويج كتابخواني و فرهنگ مطالعه در جامعه، استفاده از جذابيت هاي رسانه اي با مشخصات تلويزيون است؛ رسانه اي پرمخاطب كه تقريباً در تمام مناطق كشور دسترسي به آن وجود دارد. هم شهرنشين ها زير چتر برنامه هاي تلويزيون قرار دارند، هم آنهايي كه در مناطق دور افتاده و محروم زندگي مي كنند. شبكه هاي تلويزيون با وجود انتقادهايي كه مي توان به اين رسانه داشت، هر روز ميليون ها ايراني را پاي گيرنده هايشان مي نشانند.
پس طبيعي است كه مسئولان شبكه هاي سيما تمايل داشته باشند بخشي از برنامه هايشان را به ترويج و تبليغ كتابخواني اختصاص بدهند. مدتي است شبكه دوم سيما، در فاصله برنامه هاي مختلفي كه روي آنتن مي فرستد به وسيله مجري پخش، يك كتاب به بينندگان اين شبكه معرفي مي كند. مجري، دقايقي درباره موضوع و محتواي كتاب صحبت مي كند و اگر فرصت باشد پاراگرافي از كتاب را مي خواند. اين، خيلي خوب است كه مسئولان شبكه دوم، براي پر كردن ساعت هاي خالي كنداكتور پخش به سراغ پخش تصاوير انواع حشرات و جانوران نمي روند و ترانه هاي تكراري پخش نمي كنند و به فكر معضل كتابخواني هستند، اما آنها بايد بدانند قطعاً يكي از دلايلي كه باعث شده تمام تلاش ها براي ترويج كتابخواني به نتيجه نرسد تبليغات غيرجذاب و ناكارآمد در اين حوزه است. اين همان مشكلي است كه در شبكه دوم سيما هم با آن روبه روييم. مجري با حالتي رسمي و خشك مقابل دوربين مي نشيند، چند صفحه اي از كتاب را ورق مي زند، بخش هايي را مي خواند و هر روز از واژه هاي تكراري ارزشمند،  مفيد، مثمرثمر و... در وصف كتابي كه معرفي كرده، استفاده مي كند. اين روش تكراري و كليشه اي هيچ نكته تازه اي ندارد. حتي نمي تواند معرفي كاملي درباره يك كتاب باشد؛ ضمن اين كه مجري به يك نكته مهم هيچ وقت اشاره نمي كند و آن، قيمت كتاب است. اگر قرار است بيننده شبكه تصميم بگيرد كه كتاب مورد علاقه اش را بخرد بايد بداند بهاي آن چه قدر است.
زماني كه شبكه دوم براي معرفي كتاب در نظر مي گيرد ساعت هايي است كه مردم، كمتر پاي تلويزيون هستند. در اين ساعت ها فعاليت هاي بيرون از خانه بيشتر است و معمولاً زنان خانه دار و كودكان پاي تلويزيون مي نشينند. اقشاري كه اتفاقاً فرصت كافي براي مطالعه دارند و اگر براي كتابخواني ترغيب شوند، مشكل زمان فراغت نخواهند داشت. اما كتابهايي كه در شبكه دوم معرفي مي شود معمولاً كتاب هاي مذهبي سطح بالا و تخصصي است؛ كتاب هايي كه مخاطب عام نمي تواند به راحتي آنها را درك كند. براي معرفي كتاب ها بايد به سراغ انواع مختلف آنها رفت و تنوع را رعايت كرد تا علاقه مندان به موضوع هاي مختلف بتوانند كتاب هاي محبوبشان را پيدا كنند. اما در اين بخش از برنامه ها، جاي كتاب هايي كه مردم با آنها ارتباط بيشتري برقرار مي كنند، خالي است.
رمان، شعر، داستان كوتاه و نمونه هايي از اين دست مي توانند ميزان علاقه مندي مردم به مطالعه را بيشتر كنند. با تبليغ و معرفي كتابهاي تخصصي كه براي بيان موضوع و محتوايشان خود مجري هم با مشكل روبه رو مي شود، نمي توان عامه مردم را به خواندن كتاب ترغيب كرد. ما در بعضي موارد براي حل مشكلات فرهنگي به جاي شروع حركت از پله اول براي رسيدن به پله آخر، مسير را به عكس طي مي كنيم و به نتيجه نمي رسيم. اتفاقي كه در شبكه دوم سيما افتاده، تقريباً اين مشكل را دارد. اگر قرار است مخاطب نخبه و خاص با كتابهايي كه تازه به بازار نشر آمده، آشنا شود كه خب اين، بحث ديگري است. مي توان همچنان به معرفي كتاب هاي تخصصي ادامه داد و اين موضوع را هم ناديده گرفت كه مخاطب نخبه، كتاب مي خواند و راه هاي زيادي براي مطلع شدن از تازه هاي نشر دارد. مشكل جامعه ما بي رغبتي مردم به كتابخواني است و تلويزيون و رسانه هاي ديگر بايد آنها را به خواندن و خريد كتاب ترغيب كنند. براي اين گروه هم، كتاب هاي تخصصي جذاب نيست؛ مخصوصاً زماني كه آنها هر روز مي بينند مجري با كلافگي سعي مي كند معاني و مفاهيمي كه براي خودش هم سخت و سنگين است، به آنها منتقل كند و ترغيبشان كند كه اين كتاب ها را بخرند!

بازي
Compay of Heros
سيستم:PC
سبك: استراتژي
000210.jpg
اگر چند وقتي بود كه دلتان براي يك بازي استراتژي درست و حسابي لك زده بود، وقت آن است كه دستي به سر و گوش كامپيوترتان بكشيد و گرد و غبارش را پاك كنيد چون انتظار به سر رسيد. شركت سازنده بازي هاي سري Warhammer اين بازي را بر اساس فيلم نجات سرباز رايان استيون اسپيلبرگ ساخته و روانه بازار كرده است.اين بازي ماجراي جنگ را در نورماندي تا انتهاي جنگ دنبال مي كند. شما در دو گروه متحدين يا متفقين وارد بازي خواهيد شد. امكانات بازي در ساخت و ساز عالي و بي نظير است. بايد سريعاً وارد عمل شده با بررسي مواضع خودي و دشمن با مهندسين و افسران خود وارد نبرد شويد. گرافيك بازي يكي از بهترين گرافيك هاي سبك استراتژي تاكنون است و قطعاً به كارت گرافيك گردن كلفتي براي اجراي بازي نياز خواهيد داشت. جزئيات در حد يك بازي اكشن سوم شخص دقيق و موشكافانه طراحي شده و بافت ها در حد نهايت كيفيت خود قرار دارند.

Take Commad
سيستم:PC
سبك: استراتژي
000207.jpg
بعد از عرضه موفق نسخه اول اين بازي، حالا شاهد ورود نسخه دوم آن به دنياي بازي هاي كامپيوتري هستيم. در اين بازي ماجراي نيروهاي تاريخي جنوب و شمال آمريكا در سال هاي 1860 را دنبال مي كنيم.
شما هدايت و رهبري سواره نظام و پياده نظام مسلح به تفنگ هاي ساچمه اي قديمي را در بازي در اختيار داريد و آنچه در مقابل شماست، يك جنگ تمام عيار است. كنترل بازي كار چندان روان و ساده است اما نكته مهم زمان بندي شما در حركت دادن نيروها و گرفتن درست موقعيت در برابر افراد دشمن است.
گرافيك بازي در حد نسبتاً خوبي قرار دارد و جزئيات تقريباً به خوبي رعايت شده اند. دوربين از آزادي خوبي برخوردار است و شما تقريباً با آن مشكلي نخواهيد داشت. اما هوش مصنوعي نسبتاً قوي بازي كمي كار را براي شما دشوار خواهد كرد.
متأسفانه بازي در قياس با ساير عناوين اين سبك كمي كند اجرا مي شود و در بعضي از صحنه ها شاهد افت فريم در بازي هستيم. اما بيان وقايع تاريخي در اين بازي از نكات شاخص و برجسته به شمار مي آيد.

Vampire Iies
سبك: اكشن
سيستم:PC
000213.jpg
يك بازي نقش آفريني با موتور گرافيكي بازي Half Life 2 . در اين بازي شما از بين 7 گروه خون آشام ابتدا كاراكتر مورد نظر خود را انتخاب كرده و سپس وارد بازي مي شويد. در طول بازي كاملاً بايد مراقب باشيد ماهيت خون آشاميتان رو نشود و گرنه دردسر بزرگي براي خود درست كرده ايد. بازي نقشه هاي بسيار بزرگ و پر از سوراخ سنبه دارد كه گشتن هر كدام از اين نقشه ها خود يك پروژه نه چندان كوچك محسوب مي شود! انواع و اقسام سلاح ها در هر نقشه قرار دارد كه تنها كافيست براي آنها كمي تلاش كنيد!
گرافيك بازي در حد خوبي كار شده و شهرها بسيار بزرگ ساخته شده اند اما همين بزرگي باعث ايجاد زمان هاي بارگذاري Loadig هاي طولاني در بازي شده است كه كمي كار را كند مي كند. اكشن ها در حالت Real-Time كار شده اند.
بازي پر است از مأموريت هاي جانبي متنوع و سرگرم كننده. هر چند اين بازي نتوانست با عنوان هاي بزرگ RPG رقابت كند اما تجربه آن خالي از لطف نيست.

شهر تماشا
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
بين الملل
فرهنگ و آموزش
سياسي
سلامت
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |