يكشنبه ۹ مهر ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۰۹۸ - Oct 1, 2006
سريال هاي ماه مبارك رمضان؛ بايدها و نبايدها
ضيافت تصوير بعد از افطار
سارا برومند
زير زمين؛ سريالي كه بعد از افطار از شبكه 3 پخش مي شود
001005.jpg
در مسير پيشرفت
محدثه واعظي پور- تقريباً  يك دهه از پخش اولين مجموعه مناسبتي ماه مبارك رمضان مي گذرد، زماني، شبكه هاي محدود سيما در ماه هاي مذهبي، بويژه محرم و رمضان فقط برنامه هاي خاصي مانند عزاداري، نوحه خواني و ... پخش مي كردند. در ميانه هاي دهه 70 سياستگذاري هاي جديد سيما، باعث بوجود آمدن فضايي متفاوت با دهه 60 شد، تعدد شبكه ها و تأمين برنامه هايي كه بتواند مخاطبان بيشتري را جذب كند، حاصل اين سياستگذاري ها بود. در اين سال ها ساخت برنامه هاي ويژه مذهبي براي مناسبت هاي مهم اولويت پيدا كرد. شبكه ها در رقابت با يكديگر توليد مجموعه هاي مناسبتي را در برنامه خود قرار دادند. استقبالي كه از اين مجموعه  ها شد، روند توليد آنها را تسريع كرد و وضعيت به نفع اين مجموعه ها تغيير كرد. به اين ترتيب از ابتداي هر سال، گروه هاي فيلم و سريال شبكه هاي مختلف سيما به فكر توليد مجموعه هاي مناسبتي هستند و در اين بين سهم مجموعه هاي ماه رمضان بيشتر است، چون استقبال مردم از آنها پررنگ تر بوده است.استقبال از مجموعه هاي ماه رمضان باعث شد كارگردان هاي مختلفي بخت خود را در ساخت اين مجموعه ها بيازمايند. بعضي از آنها به موفقيت رسيدند و برخي ديگر نه. بعضي به تجربه هاي تازه  روي آوردند و سراغ موضوع ها و فضاهاي تازه رفتند. در اين مسير، آهسته آهسته كارها از شكل آماتوري فاصله گرفته و حرفه اي تر شدند. بودجه بيشتري براي توليد در اختيار سازندگان مجموعه هاي مناسبتي قرار گرفت و فضايي فراهم شد تا كارگردان هاي حرفه اي در اين عرصه فعاليت  كنند. در سال هاي نخستين كه هنوز مجموعه سازي مناسبتي در مرحله آزمون و خطا بود، پيا م هاي اخلاقي و معنوي به شكلي مستقيم طرح مي شد و گاهي حالت شعاري پيدا مي كرد. اما در اين سال ها، سازندگان مجموعه هاي مناسبتي سعي كرده اند مفاهيم معنوي و مضامين اخلاقي مورد نظرشان را كه متناسب با حال و هواي اين ماه است، در قالب داستان هايي پيچيده و جذاب طرح كنند.از سريال هاي طنزي كه در اين ماه پخش شدند، به اندازه ساير مجموعه ها استقبال شد و اين تجربه هاي مغتنم نشان داد در ماه مبارك رمضان كه ماه ميهماني خدا و ضيافت الله است مي توان به سراغ فضاها و داستان هايي رفت كه لبخند بر لب تماشاگران مجموعه ها بنشانند. مجموعه هاي پربيننده طنز كه در ماه رمضان روي آنتن رفتند بدون آن كه ذره اي به فضاي معنوي اين ماه خدشه  وارد كنند، ساعاتي مفرح براي مردم به وجود آوردند.در سالهاي اخير رقابت شبكه هاي مختلف سيما براي توليد مجموعه هاي ماه رمضان جدي تر شده است. اين رقابت باعث شده كيفيت كارها نسبت به گذشته سير صعودي طي كند و هر شبكه به دنبال اين است كه مجموعه اش، برگ برنده باشد و ديگر رقيبان را پشت سربگذارد.

سريال هاي مناسبتي ماه مبارك رمضان، چند سالي است كه مورد اقبال مخاطب واقع شده اند؛ مخاطبي كه حالا عادت كرده پس از افطار، به تماشاي سريال بنشيند. همين رويكرد گسترده مخاطب است كه باعث شده تا بيشتر شبكه هاي سيما، سريالي را براي اين ايام تدارك ببينند.مسأله اي كه در خصوص سريال هاي ماه مبارك رمضان عموماً مطرح مي شود، ارتباط آنها با اين ايام است. خيلي از مجموعه هايي كه ماه رمضان پخش شده اند، ارتباط با اين ايام در حد سحري خوردن كاراكترها بوده است يا مفاهيم اخلاقي و ديني به صورت شعاري بيان شده است. در يكي دو سال اخير البته، شاهد مجموعه هايي بوده ايم كه در عين ارتباط مفهومي داشتن با ماه مبارك رمضان، به دامن شعارزدگي نيفتاده اند.كارگردان ها هم در اين سال ها به تجربه دريافته اند كه مخاطب نشسته بر پاي سفره افطار، بيش از هر چيز به داستان گويي جذاب اهميت مي دهد؛ داستاني كه البته مناسبتي هم با ايام ماه مبارك رمضان داشته باشد.
موقعيت هاي دراماتيك
عباس رافعي، كارگردان، در اين رابطه مي گويد: اولين سريال هاي مناسبتي ماه رمضان، در شرايطي توليد مي شدند كه تصور حاكم بر اين بود كه لازمه اين سريال ها گنجاندن مصاديق ظاهري اين ماه است.
تا جايي كه توليداتي كه به لحاظ داستاني هيچ مناسبتي با ماه مبارك رمضان و مفاهيم آن نداشتند با گنجاندن ديالوگ هايي مبني بر زمان افطار و سحر در اين قالب قرار مي گرفتند و اين سريال هاي مناسبتي را از جايگاه و اهدافشان دور و آنها را خيلي سطحي و دم دستي مي ساخت. خوشبختانه در اين چند ساله مخصوصاً از سال گذشته اين معضل تا حدي مرتفع شده است و سريال ها موضوعاتي را مطرح مي سازند كه مفاهيم مرتبط با اين ماه را دربرمي گيرند. هنگامي كه از ظاهر مناسبتي بودن سريال دور شوند و به معنا بپردازند طبيعتاً موقعيتي فراهم مي آيد تا به شخصيت هاي نو و ژانرهاي متفاوت و ساختارهاي اصولي بپردازيم. گذشتن از محدوديت ظاهري و پرداختن به معنا و مفهوم، راه را براي ساخت سريال هاي درخشان و قوي باز مي كند.
اين تغيير ناشي از نوع نگرش مخاطب بود و با بررسي هايي كه سازمان در افكار عمومي انجام داد باعلايق و خواسته مخاطب روبه رو شد و براي رسيدن به آن از فيلمسازان و فيلمنامه نويسان كارآزموده تري بهره جست.
اين كارگردان علت اصلي جذب مخاطب سريال هاي مناسبتي ماه رمضان را پخش اين سريال ها در ساعات پربيننده عنوان كرد و افزود: ماه مبارك رمضان شرايطي را فراهم مي آورد تا مخاطب زمان بيشتري در خانه باشد و به تماشاي تلويزيون بنشيند.
عباس رافعي در ادامه مي گويد: هر ژانر و ساختاري در طول زمان شامل حشو و زاويد مي شود و در برخورد با مخاطب و بازخوردهايي كه صورت مي گيرد رشد مي كند و پالوده تر مي شود. چنانچه در ملودرام هاي سينمايي در مقايسه سال هاي ابتدايي انقلاب اين رشد و بالندگي برايمان محسوس مي شود.
او بزرگترين دليل موفقيت سريال هاي ماه رمضان را ناشي از آن مي داند كه به مسائل اسلامي و انساني عميق تر نگريسته است و از سوي ديگر موقعيت دراماتيك ماه مبارك رمضان، خود شرايط خاصي را ايجاد مي كند كه فيلمنامه نويس با بهره گيري از اين موقعيت و گنجاندن شخصيت هاي داستاني كه اين موقعيت دراماتيك را منتقل مي سازند، مي تواند كاري پربارتر و پرمخاطب تر ارائه كند.
كيفيت در گرو فيلمنامه خوب
رحمان سيفي آزاد- معاون گروه فيلم و سريال شبكه 2 سيما- روند ساخت سريال هاي مناسبتي ماه مبارك رمضان را مثبت ارزيابي مي كند و مي افزايد: استقبال كارگردانان تراز اول براي ساخت اين سريال ها در بالارفتن سطح كيفي آنها موثر است و اين اتفاق به نفع سازمان و مخاطب است و امسال نيز سازمان با برنامه ريزي هاي منسجم تري كه انجام داده است با آثار متفاوت تري روبه رو هستيم.
سيفي آزاد اقبال تماشاچي نسبت به اين سريال ها را ناشي از سطح بالاي كيفي داستان ها و روايت هايي مي داند كه با ذائقه و علاقه و صلاح مخاطب متناسب است و معتقد است زمان پخش اثر در استقبال مخاطب نقش ندارد و اين خود اثر است كه مخاطب را جذب مي كند.
او مي افزايد: فيلم و داستان محمل شعار نيست و وظيفه اش ارتباط با مخاطب و القاي مفاهيمي است كه سعي در بازگوكردن آن دارند. اگر هدف شعار باشد چه نيازي به صرف اين همه هزينه و زمان براي ساخت يك سريال است.
او يكي از معضلات سريال هاي ماه رمضان را فيلمنامه مي داند و معتقد است مهمترين اتفاقي كه باعث رشد كيفي سريال ها شده فيلمنامه ها بودند و تا زماني كه براي فيلمنامه نويس مجال و فرصت فراهم نشود و از نظر مالي تامين نباشد، انگيزه اي براي رفتن به سوي سوژه هاي بكر نو و تازه ندارد و با يك توجه اصولي مي توان سطح كيفي فيلمنامه ها و از آنسو سطح سريال ها را بالا برد.
سريال سازي يا ظاهرسازي
امير قويدل، كارگردان سريال روح مهربان ، مي گويد: يكي از كاستي هاي سريال هاي مناسبتي، رويكرد تظاهرانه آنهاست، چون اگر قرار به تصويركردن اعتقادات مذهبي است، بيان آنها و محدود كردن آنها به ماه هايي مثل رمضان و محرم جايز نيست.
توجه به مخاطب
رضا جودي، تهيه كننده مي گويد: سريال هاي ماه رمضان از ابتدا با كارگردان هاي شاخص باب شدند و با گذشت زمان و بررسي ذائقه مخاطب رو به  رشد گذاشتند. او مي افزايد: خيلي كارها به علت نبود مخاطب بدون توجه ساخته مي شوند و مي بايد بدانها توجه نشان داد و آنها را جزو كارهاي پرمخاطب درآورد.اين تهيه كننده علت استقبال مخاطب از اين سريال ها را ناشي از آن دانست كه جامعه ما يك جامعه ديني است و سريال هايي كه مضامين مذهبي دارند براي مخاطب جذابند و از سوي ديگر سريال هايي كه به صورت هر شبه پخش مي شوند، چه مناسبتي و چه غيرمناسبتي، براي مخاطب جذاب تر است و از آن استقبال مي كند و در نهايت استقرار و سكون كه لازمه اين ماه است، شرايط مناسبي را براي اين سريال ها فراهم مي آورد.
وي اين روند رو به رشد را مختص سريال هاي مناسبتي ماه رمضان نمي داند و معتقد است كه اين اتفاق در تمام ژانرها و ادبيات نمايشي ما اتفاق افتاده است و همه طرح ها عميق تر و مفهومي تر شده اند و كار خوب و جدي مورد اقبال مخاطب قرار مي گيرد.
دوري از مستقيم گويي
منصور سهراب پور، تهيه كننده سريال هاي وفا و سايه آفتاب مي گويد: در اين دو ساله ما شاهد اتفاق زيبايي بوديم. با نظارت هاي كيفي كه سازمان صدا و سيما بر سريال ها داشته و خط و خطوطي كه براي ساخت آنها اعمال شده از يك سو و حمايت ها و قراردادن هزينه هاي مكفي براي ساخت اين سريال ها باعث رشد كيفي آنها گرديده است تا جايي كه مخاطب احساس همذات پنداري عميقي با شخصيت هاي سريال ها مي كند و احساسي كه از اين سريال ها منتقل مي شود، احساس خوبي است؛ حتي اگر وجه منفي سوژه مورد توجه قرار گيرد. او مي افزايد: من قلباً از اين اتفاق خوشحالم و با سياستگذاري هايي كه سازمان در پيش گرفته منبع عظيمي از حرف ها، اعتقادات و پيام ها در سريال ها جمع شده است و افرادي كه به ساخت اين سريال ها مي پردازند نيز افراد مثبت و با انگيزه اي هستند كه اين نشان از تفكر والاي آنان دارد.
اين تهيه كننده علت استقبال مخاطب را ناشي از حس مثبتي كه به او منتقل مي شود، مي داند و مي افزايد: مردم با توجه به اعتقادات و علايقي كه به مسائل ديني دارند، به سوي اين سريال ها كشيده مي شوند و سفره افطار نيز زمان مناسبي براي جمع بودن خانواده در كنار هم و فراهم آمدن جو مناسبي براي تماشاي سريال است.او ادامه مي دهد: مردم ما مردم معتقدي هستند و هنگامي كه مسائل ديني به شكل روان به دور از شعار و از بطن حس بيان شوند بر آنها تاثير مي گذارد و احساسات رقيق آنها را برمي انگيزد و آنها با سريال ارتباط برقرار مي كنند.
كيفيت، قرباني زمان
رضا كريمي، كارگردان سريال مرده متحرك، مي گويد: هر جرياني كه اتفاق مي افتد بر اثر مرور زمان دچار تكامل مي شود و بالا رفتن كيفيت باعث استقبال مخاطب مي شود و استقبال مخاطب باعث مي شود كه به لحاظ توليد، سرمايه گذاري بيشتري صورت گيرد، ولي در وراي اين مسائل يك معضل گريبانگير اين سريال هاست و آن هم زمان محدودي است كه براي ساخت اين سريال ها اختصاص داده مي شود و بايد زمان طولاني تري را به ساخت آنها اختصاص داد. ساخت يك سريال در يك زمان محدود 5-4 ماه هر چند عملي، ولي كار دشواري است و به كيفيت كار و بازده آن لطمه وارد مي سازد. در اين شرايط كارگردان مجبور مي شود از يك سري مسائل صرف نظر كند و سرعت را هدف قرار دهد. اين سريال ها بايد در شرايطي توليد شوند كه پس از اتمام كار پخش شوند نه اينكه همزمان با توليد پخش شوند. در اين شرايط و همزماني فيلمبرداري و تدوين، اشراف كارگردان بر مقوله تدوين زيرسؤال مي رود و عملاً كارگردان بر روند تدوين نظارتي ندارد و حاصل كار مناسب نخواهد بود حتي فيلمنامه فيلم ها از قبل آماده نشده و فيلمنامه همزمان با توليد نگاشته مي شود و مجالي براي روتوش نمي ماند. وقتي زمان لازم به اين توليدات اختصاص داده شود به همه مسائل و جزئيات توجه بيشتري مي شود و حاصل بهتر و موفق تري به دنبال خواهد داشت.
مخاطب رقيق القلب
حسن جوهرچي، بازيگر سريال او يك فرشته بود ، مي گويد: هر كاري كه ساخته و پخش مي شود بايد براساس نياز حاكم بر جامعه باشد و دست اندركاران بايد در هر مقطعي اين نيازها را تشخيص دهند و بدانها بپردازند. او مي افزايد: پرداخت مستقيم به مسائل ديني براي مخاطب جذاب نيست و بايد بر مفاهيمي كه اين مسائل در آن مستترند پرداخته شود. نياز اجتماع به بيان اين مفاهيم فقط به ماه رمضان محدود نمي شود و بايد در تمام طول سال به سريال هايي با اين مضامين پرداخت، بدان سبب كه مخاطب آنها را مي طلبد هر چند كه ماه مبارك رمضان، ماه متفاوتي است و بيان اين مسائل را بيشتر مي طلبد و بايد خوراك آن تامين گردد. اين بازيگر از اختصاص ژانر كمدي در اين ماه به خصوص ناراضي است و معتقد است آنچه سليقه مخاطب را پايين بياورد جالب نيست و بايد تقبيح گردد.
بازيگر سريال غريبانه مي افزايد: مردم ما مردم رقيق القلبي هستند و اگر بر احساسات آنان دست گذاشته شود، احساسات شان غليان مي كند و از آن كار استقبال مي كنند.اين بازيگر مي افزايد: من با هر چيزي كه به صورت شعار بيان شود مخالفم. شعار يك مفهوم كوتاه شده و استرليزه شده است و هنگامي كه نتوانيم يك مفهوم بزرگ را كه بايد در چندين صفحه بيان كنيم، در زمان كوتاه ارائه دهيم، ناگزير به شعار مي شويم. شعار جايگاه و موعد خودش را دارد و سريال جاي شعاردهي نيست. سريال يك مقوله دوطرفه است كه مخاطب يك سري مفاهيم را از سوي كارگردان مي گيرد و نسبت به آنها بازخورد نشان مي دهد، حال آنكه شعار تك وجهي است و در قالب مديوم فيلم و سريال نمي گنجد.

نگاهي به فيلم يك تاريخ خشونت به بهانه نمايش از سينما يك
زير پوست شهر
001008.jpg
سعيد مستغاثي- ماجراي يك تاريخ خشونت ، قصه اي است نه چندان تازه كه در فيلم هاي گوناگون سينما از ديرباز روايت شده و به انحاء مختلف به تصوير كشيده شده است. داستان دو شخصيتي بودن و به قول روانشناسان شيزوفرني يا اسكيزوفرني كه شايد به همين دليل هم كراننبرگ جذب آن گرديده، چرا كه با ديگر شخصيت هاي آثار قبلي اش سازگاري دارد. همان قصه دكتر جكيل و مستر هايد كه حتي به كارتون توييتي و سيلوستر هم رسيد. در شكل مثبتش بت من و اسپايدرمن و سوپرمن و چهار شگفت انگيز و... و حتي هالك و در اشكال منفي اش به هانيبال لكتر و حتي دراكولا هم مي رسيم. اما نوع دو شخصيتي بودن فيلم يك تاريخ خشونت به نوعي از گونه ژان والژاني است؛ به اين مفهوم كه فرد داراي دو تجربه كاملاً متفاوت از زندگي بوده كه اينك بنا به ضرورت، زندگي اصلي يا تجربه اولي خود را آگاهانه در گوشه هاي ذهنش نگه داشته و به طريقه اي ديگر روي آورده است. ولي همواره جرقه هايي باعث مي شوند كه ويژگي هاي شخصيتي آن زندگي اوليه در وجودش بروز نمايند.
تام استال (با بازي قابل توجه ويگو مورتنسن كه ديگر كاملاً از قالب آراگورن فيلم هاي ارباب حلقه ها به در آمده) مردي خانواده دوست و محترم در شهر كوچك مالبوروي ايندياناست كه يك اغذيه فروشي را اداره مي كند، ولي روزي ناگهان همين اغذيه فروشي اش مورد تهاجم دو گنگستر قرار مي گيرد و او در كمال ناباوري اطرافيانش، آن دو را با مهارت يك حرفه اي، به قتل مي رساند. اگرچه از آن پس قهرمان آن شهر كوچك ناميده مي شود، ولي مورد ظن برخي اطرافيانش از جمله خانواده و كلانتر شهر واقع مي شود. اين سوءظن از هنگامي بيشتر مي شود كه مرد مشكوكي به نام كارل فاگرتي (با بازي مثل هميشه خوب اد هريس) با چند نفر از همراهانش مزاحم تام شده و به او مي گويند كه يك گنگستر حرفه اي به نام جويي كيوساك بوده كه به همراه برادرش ريچي در فيلادلفيا با آنها درگير شده و باعث شده يك چشم فاگرتي از بين برود. تام مدعي است در عمرش آنها را نديده و به فيلادلفيا نرفته است ولي وقتي براي دومين بار در درگيري با فاگرتي و دارودسته اش، همه آنها را به تنهايي، لت و پار مي كند، ديگر كمتر شكي حتي براي همسر مهربانش ادي باقي مي گذارد.
ادي بعد از درگيري تام با فاگرتي و اعوان و انصارش در بيمارستان به او مي گويد: من جلوي چشمانم جويي را ديدم. تو در يك لحظه از تام استال به جويي كيوساك بدل شدي.
تا اينجا، داستان به شدت فيلم بوسه خداحافظي شب بخير (رني هارلين- 1996) را به خاطر مي آورد كه در آن فيلم هم جينا ديويس، نقش يك معلم آرام و خانم خانه داري را ايفا مي كرد كه سخت به امور خانواده اش مشغول است، ولي حادثه اي كه موجب ضربه اي به سر او مي شود، ناگهان خاطراتي را در ذهنش زنده مي كند كه به اعمال و عكس العمل هاي عجيب و غريبي از نگاه اطرافيان در زندگي او منجر مي شود؛ خصوصاً وقتي متوجه مي شود كه عده اي به دنبال كشتنش هستند. او مانند يك مامور دوره  ديده حرفه اي عمل مي نمايد تا بالاخره مشخص مي شود كه آن خانم معلم خانه دار در واقع يك مامور مخفي سازمان امنيت بوده است و...
راه دور نرويم نمونه اخيرتر اين گونه ماجراها، دو فيلم هويت بورن و برتري بورن بودند كه درباره يك مامور مخفي به نام جيسن بورن (با بازي مت ديمن) و فراموشي عمدي وي نسبت به هويت و ماموريت هاي سري اش ساخته شدند.
اما فيلم يك تاريخ خشونت در اين حد متوقف نمي شود، بلكه از اين جا به بعد به خصوصيات غالباً پنهان انسان ها و جوامع نقب مي زند. قطعاً اين رويكرد حداقل در اصل فيلمنامه جان اولسن وجود داشته اما تصاوير به غايت تاثيرگذاري كه كراننبرگ خلق كرده و حتي موسيقي هاوارد شور كه گويي ضمير آدمي را از درونش بيرون مي كشد، به خوبي آن درونمايه را همراهي كرده است.
همه ما مقاطع مختلفي را در زندگي گذرانده ايم كه بعضاً يكي از آنها به كلي با ديگري متفاوت و بلكه متضاد بوده؛ به طوري كه وقتي از يك مقطع به مرحله ديگري به جبر يا اختيار كوچيده ايم، انگار كه اصلاً تولد ديگري يافته ايم و اين موضوع را بعضاً حتي در صحبت هاي روزمره مان بيان كرده ايم، اما آن مقاطع قبلي در گوشه هاي ذهنمان باقي مي ماند و نمي توانيم پاكشان كنيم، همچنان كه كاراكترهاي جيم كري و درو بريمور در فيلم آفتاب درخشان يك ذهن پاك (ميشل گوندري- 2004) نتوانستند، يكديگر را با آن دستگاههاي عجيب و غريب از خاطره همديگر محو نمايند. باز شدن آن گوشه هاي تاريك ذهن در زمان هاي خاصي با محرك هايي ويژه، بعضاً عكس العمل هاي متناسب زمان گذشته و مغاير با زندگي كنوني را ولو در حيطه كوچكي بروز مي دهند كه شايد مورد تعجب اطرافيان قرار بگيرد. مثل وقتي كه ژان والژان حتي در مقام شهردار با ديدن انساني گير افتاده زير چرخ گاري، با تمام وجود به كمكش مي رود، مانند روزگاري كه در زندان باستيل بود و به ياري زنداني نگون بخت ديگري رفت.
تام استال هم هنگامي كه با تهاجم و تجاوز به حيطه خانواده و شغلش مواجه مي شود، ناگهان در موقعيت جويي كيوساك گنگستر قرار گرفته و ري اكشن خاص او را بروز مي دهد كه البته براي اطرافيانش از شخصي مانند تام استال كه هميشه آرام و سر به زير بوده و به قول معروف يك مورچه را زير پا له نكرده، بسيار بعيد مي نماياند. درست مثل برايد مجموعه بيل را بكش (كوينتين تارانتينو-2003) كه از يك زندگي گنگستري به خاطر بچه اي كه در شكم دارد به يك زندگي آرام خانوادگي مهاجرت مي كند، ولي وقتي با تهاجم و تجاوز دار و دسته بيل مواجه مي گردد، خشونت و بي رحمي بلك مامبو (اسم مستعارش در دسته بيل) در درونش بروز پيدا مي كند و با وحشيانه ترين وجه به گرفتن انتقام از دشمنانش مي پردازد.
دوربين كراننبرگ به خوبي صورت ويران شده يكي از مهاجمان مغازه تام را در نمايي نزديك نشان مي دهد تا آن روي سكه متانت و خانواده داري تام استال را به نمايش بگذارد و از همين جاست كه باب اصلي فيلمنامه باز مي شود؛ با اين سؤال كه به راستي در زير پوست اين شهر و مردم ظاهراً آرام و محترمش چه روحيه اي جريان دارد؟ (مثل خوي ددمنشي كاراكتر هريسن فورد در فيلم آنچه در زير جاري است ساخته رابرت زمه كيس كه در زير لايه هاي شخصيت متين و محترم او پنهان مانده بود).
كلانتر شهر، سام وقتي در جاده قصد دارد فاگرتي را نصيحت كند كه ديگر دور و بر آن شهر نيايد، به او مي گويد كه در اين شهر انسان هاي محترمي زندگي مي كنند و او موظف است از اين انسان هاي محترم محافظت نمايد. مثل داگ ويل (لارس فن ترير- 2002) كه آدم هاي ظاهراً محترمي در آن زندگي مي كردند ولي وحشيانه ترين رفتار را با دختري كه به آنها پناهنده شده بود، انجام دادند و در آخر هم به سرنوشت فجيعي گرفتار آمدند.
از همين روست كه كراننبرگ و دوستان فيلمنامه نويسش، آن دوگانگي رفتاري را فقط به تام استال محدود نمي سازند. آن دو گنگستر ابتداي فيلم كه كارمندان فروشگاهي را به تكان دهنده ترين صورت قتل عام كرده اند و بعداً به مغازه تام هجوم مي برند، در عين حال آرام و خونسرد در خيابان هاي مالبورو به كار خود مشغول هستند. پيوند جنايت آغاز فيلم آنها به كابوس سارا (دختر كوچك تام استال) به خوبي وجه اصلي فيلم و فاجعه اي كه در زير پوست آرام آن شهر و آدم هايش در جريان است را فاش مي كند و از همان لحظه نخست، شوك هشداردهنده را به مخاطب وارد مي سازد.

بازي
Alie Homiid
سيستم:PS2
سبك: پلاتفورم
001011.jpg
در ميان سبك هاي مختلف، سبك پلاتفورم معمولاً بيشتر از نوآوري برخوردار است. اين موضوع به خوبي در عنوان هاي مختلف اين سبك ديده مي شود. در Alie Homiid هم اين ماجرا به خوبي احساس مي شود. ماجرا، درباره يك موجود كوچولوي بامزه است كه به طور تصادفي وارد كره زمين شده و تحت تعقيب پليس قرار گرفته است. سبك بازي دو بعدي بوده و كنترل آن همان كنترل آشناي سبك دو بعدي است بدون هيچگونه تغييرات محسوس.
گرافيك بازي جذاب ترين و جالب ترين بخش ماجراست. سبك گرافيك مثل نقاشي هاي آبرنگي كار شده و بسيار متنوع و شاد كار شده است. در ميان عنوان هاي مختلف سبك پلاتفورم اين بازي به واقع يك نوآوري گرافيكي محسوب مي شود. از طرف ديگر اكشن بازي به قدري هيجان انگيز و جالب طراحي شده كه شايد شما را براي مدت ها سرگرم كند.

Sataclaus i trouble agai
سيستم:PS2
سبك: پلاتفورم
001020.jpg
سبك پلاتفورم به واسطه داشتن فضاي فانتزي و خيالي محل عرصه انواع و اقسام ايده هاي بازي سازان و طراحان بازي هاي كامپيوتري و ويديويي است. در اين بازي شما كنترل بابانوئل را به عهده داريد و ماجرا از اين قرار است كه شما بايد هداياي مختلفي را كه بچه ها در شب كريسمس مي خواهند تهيه كرده و به آنها برسانيد.
هر مرحله تشكيل شده از فضاهاي باز و اكثراً برفي كه با رنگ هاي بسيار شاد و متنوعي طراحي شده اند. شما در هر مرحله تنها بايد به جمع آوري هدايا و كادوهاي ريز و درشتي كه در جاهاي مختلف قرار داده شده بپردازيد.
و بعد تازه نوبت به رساندن اين هدايا به دست بچه ها مي رسد. جو بازي به حدي شاد كار شده و موسيقي به حدي هيجان انگيز است كه شما را ناخودآگاه در خود غرق مي كند. كنترل ماوس و كيبوردي تسلط كاملي روي بازي ايجاد كرده است.

Kesse III
سيستم:PS2
سبك: استراتژي
001017.jpg
سبك استراتژي بي برو برگرد در كامپيوتر حرف اول و آخر را مي زند. كنترل روان تر و ساده تر با تركيب ماوس و صفحه كليد و هوش مصنوعي قوي به لطف پردازشگر قوي تر كامپيوتر در قياس با PS2 همه مزايايي است كه باعث شده تا اين سبك به صورت سبك اختصاصي PC در آيد.
اما در PS2 هم به ندرت عنوان هاي بعضاً جالبي با سبك استراتژي ويژه اين كنسول ديده مي شود. Kesse III از جمله معدود عنوان هاي استراتژي كنسول PS2 به شمار مي آيد. در اين بازي شما ماجرايي از داستان هاي افسانه اي ژاپن را در مورد لرو نوبوناگا و دشمن ديرينه اش آكچي دنبال خواهيد كرد. داستان بازي بسيار جذاب و درگيركننده است. اما سبك بازي به صورت هدايت گروهان هاي مختلف ارتش است. مي توانيد فرامين محدودي را به افراد گروهان خود داده و ادامه نبرد را از نزديك بررسي كنيد. در واقع شما سر دسته گروهان را كنترل مي كنيد و گروهان حركات سر دسته را تكرار مي كنند، بنابراين كنترل بسيار ساده و آسان مي شود.

Suikode IV
سيستم:PS2
سبك: RPG
001014.jpg
معمولاً در بازي هاي سبك RPG كنسولي رسم بر اين است كه نسخه هاي مختلف، داستان ها و شخصيت هاي خاص خود را دارند و اين مورد در اكثر بازي ها ديده مي شود. در قسمت چهارم Suikode هم همين موضوع ديده مي شود. جريان بازي ماجراي دو كشور است كه زمان نسبتاً درازي با هم در جنگ به سر مي برند.
فرسايش ناشي از زمان طولاني جنگ باعث مي شود تا يكي از اين كشورها تصميم به يكسره گرفتن كار كند، لذا شروع به آموزش يكسري نيروهاي ويژه براي ايجاد يك ارتش ضربتي و قوي و البته محرمانه مي كند. شما ماجراي يكي از افرادي كه در اين گروه عضو است را دنبال خواهيد كرد.
يكسري مبارزات بازي به صورت دسته جمعي و هدايت كشتي هاي جنگي و الباقي به صورت مبارزات معمول تك به تك است كه به همان صورت نوبتي اجرا مي شوند. گرافيك بازي چندان كار پر از جزئيات و دقيقي نيست. بافت ها ابداً دقيق و با كيفيت نيستند. شخصيت هاي بسيار زيادي در داستان اين بازي حضور دارند و همين تنوع در تعداد شخصيت ها باعث تنوع بازي شده است.

شهر تماشا
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
بين الملل
فرهنگ و آموزش
سياسي
سلامت
شهري
علمي فرهنگي
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |