سه شنبه ۲۶ دي ۱۳۸۵
توانمندسازي را از خود آغاز كنيم
009051.jpg
*سهيل معيني
هر سال به مناسبت هاي گوناگون مانند روزهاي جهاني معلولان، نابينايان،  ناشنوايان و... مراسم مختلف برگزار شده و ده ها مقاله در رسانه هاي گروهي كشورهاي مختلف منتشر مي شود. محور اين مراسم و مقالات مورد اشاره گراميداشت جايگاه معلولان، تاكيد بر حقوق مشخص اجتماعي آنان و آگاه سازي جامعه در مورد توانمندي هاي اين افراد است. تاكيد بر حقوق مشخص اجتماعي آنان و آگاه سازي جامعه در مورد توانمندي هاي اين افراد است. تاكيد بر اين كه افراد معلول انسان هاي داراي محدوديت هاي جسمي، جسم ذهني و روحي هستند، اما اين تفاوت ها را بايد هم عرض تفاوت هاي انسان هاي ديگر تلقي كرد و از اعمال هر گونه پيشداوري منفي نسبت به توانمندي هاي افراد معلول خودداري كرد. بر همين اساس بخش عمده اي از فعاليت انجمن هاي معلولان و فعالان معلول را فرهنگسازي و ترويج آگاهي در ميان مردم نسبت به توانمندي هاي افراد معلول تشكيل مي دهد، اما با احترام به ارزش اين فعاليت هاي فرهنگي و آگاهي بخشي بايد توجه كرد كه مردم با حسن نيت و با ذهني در آغاز خالي از پيشداوري نسبت به افراد معلول برخورد مي كنند.
در واقع جامعه در ضمير ناخودآگاه جمعي خود با همدلي و همدردي با انسان هاي داراي محدوديت هاي جسمي و حسي برخورد مي كند و درصدد آن است كه از هر راه ممكن در كاهش آثار ناشي از محدوديت هاي افراد معلول به كمك آنها بشتابد،  آنچه مشكل ساز مي شود قبل از سطح برخورداري هاي فرهنگي و علمي هر جامعه موقعيت واقعاً موجود افراد معلول در هر جامعه مفروض است.
اين وضعيت اجتماعي معلولان است كه ديد جامعه را نسبت به آنان تعيين مي كند. طبيعي است هر جامعه اي ولو با حسن نيت و برخوردار از نيك نهادي جامعه بشري نمي تواند در برخورد با افراد معلول بيكار، منزوي و محروم از نظر اقتصادي و اجتماعي به توانمندي افراد معلول فكر كند. بر همين منوال باز طبيعي است كه مردم در مواجهه با افراد معلول تحصيلكرده، مرفه و اثرگذار قضاوتي مثبت نسبت به اين افراد پيدا كند و با توجه به محدوديت هاي مقابل آن افراد معلول توانمند آنها را در مقايسه با افراد سالم تكريم نكند پس براي ايجاد باور صحيح جامعه نسبت به توانمندي هاي افراد معلول بايد ابتدا اين افراد توانمند شوند تا با تحقق اين امر جامعه برداشتي مثبت از آنها به دست آورد. همين امر نقطه آغازين استراتژي سازمان هاي خوديار معلولان و انجمن هاي همدل با معلولان قرار مي گيرد بايد توانمندسازي را از خود آغاز كنيم .
استراتژي فعاليت هاي اجتماعي معلولان
در بخش نخست اين نوشتار به ضرورت آغاز توانمندسازي از خود معلولان رسيديم، اما شايد به دليل انگيزه هاي قوي فردي يا به موازات آن ضعف تجربي كار جسمي در كشورمان عمده ترين گرايش توانمندسازي معلولان معطوف به فرد معلول شود. به بيان ساده هر شخص معلول مي كوشد متناسب با توان خود به موفقيت هاي اجتماعي دست يابد. خوشبختانه در اين رهگذر شاهد ظهور تعداد زياد و روزافزوني از افراد معلول موفق در جامعه هستيم، اما اين موفقيت ها تاثير كمي بر اصول كاميابي جمعي معلولان در جامعه داشته است. بايد در نظر داشت مشكلات معلولان عمدتاً جمعي است براي مشكلات اجتماعي بايد راه حل هاي اجتماعي يافت نه فردي، اينجاست كه نقش بارز انجمن هاي معلولان به عيان مي آيد اگر ديد جامعه نسبت به هر فرد معلول با توانمند كردن او اصلاح مي شود بر همين پايه با توانمندسازي انجمن هاي معلولان است كه مي توان ديد جامعه را نسبت به گروه هايي كه براي بيشترين بهره مندي از منابع جامعه تلاش مي كنند عوض كرد و در اين ميان سهم گروه هايي بيشتر است كه توانمندي سازماندهي قوي تر و اثرگذاري بيشتر را بر مديريت توزيع كننده منابع داشته باشند. معلولان نيز از اين قاعده مستثني نيستند. براي كسب فرصت هاي برابر اجتماعي با ساير آحاد جامعه معلولان چاره اي به جز افزايش اثرگذاري بر تصميم گيري هاي كلان جامعه ندارند. براي تحقق اين استراتژي بايد انجمن هاي معلولان آموزش ببينند و توان سازماندهي خود را بالا ببرند. آموزش در مورد ريشه مشكلات اجتماعي معلولان، چگونگي ارائه راهكارهاي علمي و عملي متناسب با شرايط جامعه براي حل آن مشكلات ، چگونگي تعامل با سازمان هاي اجتماعي ديگر در جهت دستيابي به اهداف معلولان، چگونگي استفاده از گروه هاي قدرت براي دخالت موثر بر روند تصميم گيري هاي مديريت جامعه در امور معلولان يا معطوف به آنها. يكي ديگر از محورهاي اصلي توانمندسازي انجمن هاي معلولان توليد منابع مالي و فيزيكي براي رفع نيازهاي معلولان و به عبارت ديگر ورود انجمن هاي معلولان و توليد منابع مالي و فيزيكي براي رفع نيازهاي معلولان به عرصه اجرايي در قالب اجراي پروژه مشخص است. همه اين امور البته ممكن اما مستلزم آموزش پيگير و علمي سازمان هاي جمعي معلولان است. با ذكر يك مثال ملموس در مورد كشورمان اهميت اين ضرورت را تشريح و بحث را پايان مي دهيم. مهمترين سند در دست معلولان كشورمان در جهت تامين حقوق آنان قانون جامع حقوق معلولان است، اما با وجود گذشت دو سال و نيم از تصويب اين قانون بسياري از مواد آن اجرا نشده يا حداقل كامل اجرا نشده اند. شايد در اين ميان اكثريت معلولان انگشت تقصير را به سمت سازمان هاي دولتي گرفته و به شكلي اعتراض آميز در مورد علل عدم اجراي كامل قانون پرسش مي كنند. مطالعه دقيق قانون، 2 نكته را روشن مي كند. نخست حيطه گستره شمول آن از امور رفاهي و آموزش و اشتغال گرفته تا مناسب سازي محيطي و ترويج فرهنگي كه البته توجيه كننده صفت جامعيت قانون است، دوم ضرورت هماهنگي فرابخشي ميان سازمان هاي اجرايي براي تحقق كامل قانون اگر بر اين ويژگي ها محدوديت توان سازمان هاي دولتي متولي امور معلولان در واداشتن دستگاه هاي اجرايي گوناگون را براي اجراي قانون مذكور و ضعف هماهنگي ضروري در اين خصوص را بيافزاييم آنچه به دست مي آيد وضعيت موجود و البته نامطلوب اجراي قانون براي معلولان است. آنچه اين فاصله را پر مي كند نقش سازمان هاي خوديار معلولان براي رفع نقايص پيش گفته در اجراي كامل قانون جامع حقوق معلولان است. اگر سازمان هاي مذكور گردهم آيند و براي جبران ناهماهنگي ميان دستگاه هاي اجرايي در خصوص پيگيري اجراي حقوق معلولان كانوني را به وجود آورند و با تشكيل كميته هاي تخصصي از متخصصان برجسته معلول يا همدل با معلولان اجراي قانون را از همه دستگاه هاي اجرايي كشور پيگيري كنند شاهد تحولي اساسي در اين زمينه خواهيم بود. زمان آن فرا رسيده است كه معلولان با تكيه بر سرمايه هاي فردي موجود در ميان اين گروه خود موتور محركه تحقق اهداف اجتماعي خويش گردند به شكل سازمان يافته حقوقشان را بيان و دنبال كنند، با استفاده از اهرم هاي قدرت مانند مجلس شوراي اسلامي، شوراها و دولت در جهت بهبود زندگي خويش اقدام كنند و با ارايه راهكارها بر تصميم گيري در مورد خود اثر قاطع گذارند، براي تحقق اين امور چاره اي به جز توانمندسازي جمعي معلولان بر محور آموزش گروهي نيست. با اميد آغاز حركت مصمم جمعي در اين خصوص.
*سردبير روزنامه ايران سپيد

همه ما توان يابيم
مصطفي زكرياپور- انسان، با شناخت توانايي هاي محدود خود و مقايسه شرايطش با موجودات ديگر به خصوص هنگام مواجه شدن با مسائل عديده اي كه به مرور زمان برايش اتفاق افتاد، فهميد كه به تنهايي قادر به تقابل با محيط پيرامون خود نيست و مي بايست از توان ديگران به علاوه استفاده مفيد از وسايل اين ضعف خود را جبران نمايد.
از اين رو سعي كرد با تشكيل گروه و سپس جامعه و استفاده از انديشه و توان ديگران خود را قدرتمندتر از قبل سازد.پس به طور كلي انسان به معناي اعم توان ياب و محتاج همكاري و استفاده از توان ديگري است تا وي را قادر به رسيدن به اهداف خود سازد. امروزه باتوجه به پيشرفت هايي كه حاصل شده است نياز بشر به همكاري و استفاده از توان ديگران بيش از پيش ديده مي شود و با تخصصي شدن امور و نيز پيچيده تر شدن نيازهاي انسان لزوم برقراري هرچه بيشتر رابطه با افراد مختلف جامعه بشري بيشتر احساس مي شود. پس مي توان نتيجه گرفت جميع بشر توان يابند يعني به دنبال تواني فراتر از توان خود هستند تا به كمك آن قادر به زندگي بهتر باشند.
تعريف
به طور كلي هرچيز كه به علتي دچار شود، معلول ناميده مي شود. بنابراين تعريف ساده مي توان گفت افرادي كه دچار علت شده اند و اين علت آنان را از داشتن عضوي و يا عملكرد آن عضو محروم ساخته (معلول) توان ياب هستند، ولي نبايد تصور كرد فقط اين گونه افراد توان يابند و بنا به نظر افلاطون چون اقليت را تشكيل مي دهند و بقيه جامعه اكثريت محسوب مي شوند، پس بنابراين بايد به دست طبيعت سپرده شوند، بلكه بنا به فرمايش سعدي:
بني آدم اعضاي يكديگرند
كه در آفرينش ز يك گوهرند.
با توجه به تعاريف ذكر شده اكنون براي روشن شدن بحث بايد به چند مثال اشاره كرد:
مثال يك:
ممكن است شما از افرادي باشيد كه چشمتان از ديد ضعيفي برخوردار است و براي بهتر ديدن ناچار به استفاده از عينك هستيد، بنابراين شما براي بهتر ديدن نيازمند تواني براي اين كار هستيد كه عينك اين توان را به شما مي دهد كه بهتر ببنيد. پس شما نيز توان يابي هستيد كه از وسايل كمكي براي بهتر ديدن استفاده مي كنيد تا مشكل شما حل شود اما هيچ كس شما را به چشم يك توان ياب(معلول) نمي بيند.
مثال دو:
حتماً همه دوست دارند كه از خط خوش برخوردار باشند ولي هميشه اين گونه نيست و ممكن است بعضي ها داراي خط بدي باشند كه آنان مي توانند با استفاده از وسايل و همچنين آموزش مداوم به اين هدف (خط خوش) برسند، پس اين افراد نيز توان يابند ولي كسي آنان را به اين نام نمي خواند بلكه با نام هنرجو در جامعه شناخته مي شوند.
مثال سه:
فكر كنيد شما براي سلامتي و بالا بردن توان جسماني خود در يك باشگاه ورزشي ثبت نام كرده ايد و زير نظر مربي به تمرينات خود ادامه مي دهيد. مربي در تمرينات و جلسات اوليه به ارزيابي كليه قسمت هاي بدن شما به ويژه عضلاتي كه آن ورزش تأثير مستقيم بر آن دارد مي پردازد. احياناً مربي متوجه ضعفي در يك قسمت بدن شما مي شود و سعي مي كند تا آن قسمت نيز مانند ساير قسمت ها ورزيده شده و شما موفق شويد. حال مي توان گفت كه شما نيز در عين حالي كه ورزشكار هستيد يك توان ياب نيز هستيد و مي توان اين سؤال را مطرح نمود كه چرا مربي شما را از ادامه تمرينات منصرف نكرد؟
پاسخ هاي بسياري براي اين سؤال هست ولي در اينجا دو حالت اصلي برخورد را در نظرمي گيريم اول آنكه مربي مي توانسته با ديد منفي نسبت به شما نگاه كرده و به شما بگويد كه شما مثلاً به درد اين ورزش نمي خوريد چون فلان اندام شما ضعيف است.
دوم آنكه مربي با ديد مثبت نسبت به رفع معضل شما كمك مي كند.
نتيجه
باتوجه به مثالهايي كه ذكر شد آيا مي توان بين كساني كه داراي شرايط خاص بدني به لحاظ فيزيكي هستند و افراد مثالهاي ياد شده مرزي قائل شد؟ چه تفاوتي ميان توان يابان(معلولين) ياد شده و اين گونه افراد كه در بالا اشاره شد وجود دارد؟ آيا جز اين نيست كه هر دو به دنبال به دست آوردن توان از دست رفته شان هستند؟
پاسخ اين سؤالات با كمي تأمل و تفكر در مورد توانايي هر كس مشخص مي شود. يعني عدم توجه افراد توان ياب به بقيه توان جسمي و ذهني خود و همچنين عدم سعي آنان در جهت قوي نمودن جنبه هاي ديگر جسمي خود. يعني اكثر آنان پس از شناسايي عدم توانايي خويش و برخورد با تفكر غالب جامعه پا پس زده اند و ديگر به فكر بقيه اعضا توانايي ها و تقويت آنها در جهت پر كردن جاي خالي اعضاي ضعيف خود نيستند.
موضوع ديگر اينكه مسئولان و افراد جامعه سعي در شناخت مناسب اين گونه توان يابان نشان نداده اند. شناخت نيازها، استعدادها و كارايي اين گونه افراد و نيز برخورد مناسب با آنان به طوري كه علاوه بر كمك رساني شايسته و بايسته، شخصيت آنان نيز محترم شمرده شود مي تواند نقش مهمي در روابط اجتماعي بين تمامي افراد از هر وضعيتي به وجود آورد. پس پذيرش و اعطاي نقش اجتماعي به توان يابان به صورتي كه آنان را از پايگاه اجتماعي مناسب برخوردار سازد مؤثرترين راهكار از سوي افراد جامعه است.

پنجـره
فراخوان ملي فرهنگ و معلول
گروه اجتماعي- انجمن علمي - فرهنگي و هنري معلولان ايران پيرو پيشنهاداتي مبني بر جايگزيني واژه هاي درخور و مناسب به جاي واژه معلول بر آن شده است تا اين موضوع را به صورت فراخوان ملي و سراسري طرح نمايد.
اين انجمن از هموطنان فرهنگ دوست، بالاخص اساتيد، فرهيختگان و صاحب نظران درخواست كردبا طرح حداكثر پنج واژه مناسب و درخور معلولان در اين فراخوان فرهنگي و ملي شركت نمايند.
بنابراين گزارش واژه موردنظر بايد داراي اين مشخصه ها باشد:
۱) داراي ريشه فارسي باشد.
۲) برگرفته شده از زبان معيار باشد (لهجه اي و قومي نباشد).
۳) داراي قابليت پذيرش پسوند و پيشوندهاي فارسي باشد.
۴) زيبا بوده و آسان تلفظ شود.
۵) فاقد تنافر حروف باشد.
۶) القاكننده بار مثبت فرهنگي اجتماعي باشد.
۷) بيان كننده توانايي هاي بالقوه معلولان باشد.
شركت كنندگان در اين فراخوان بايد واژه هاي پيشنهادي خود را به صورت تايپ شده با قلم لوتوس 16، به همراه ريشه هاي اصلي و اعراب گذاري كامل تا تاريخ 15 بهمن سال جاري، به دفتر انج من به نشاني تهران، خيابان سپهبد قرني، خيابان اراك، پلاك 34 تلفن: 88913663 فاكس: 88906670 يا با پست الكترونيكي Email: info@disabled.ir ارسال نمايند.
پاسخ هاي ارسالي بايد داراي مشخصات كامل، نشاني پستي و تلفن تماس نويسنده باشد.
براساس اين گزارش، پس از بررسي واژه هاي پيشنهادي توسط شورايي متشكل از اساتيد ادبيات فارسي، زبان شناسي، روان شناسي اجتماعي و توانبخشي و آموزش معلولان، به سه نفر نخست جوايز ارزنده اي اهدا خواهد شد.

جدول اعداد (سودوكو) 265
009075.jpg
اعداد 1 تا 9 را در هر يك از سطرها و ستون ها و مربع هاي كوچك 3 در 3 طوري قرار دهيد كه فقط يك بار نوشته شود. پاسخ جدول را فردا در روزنامه ملاحظه خواهيد كرد.

اجتماعي
اقتصاد
انديشه
سياست
شهرآرا
موسيقي
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  موسيقي  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |