سه شنبه ۲۶ دي ۱۳۸۵
هويت شهري بر گرفته از هويت شهروندان است
ساكنان شهر، نه شهروندان!
009072.jpg
عكس: گلناز بهشتي
مرضيه سبزعليان
هويت شهري زماني معني دار خواهد بود كه تبلور عيني در فيزيك شهر داشته باشد. اما در كلان شهر تهران شبكه هاي معابر و بزرگراه هايي وجود دارد كه موجب گسست و فاصله ميان محله ها شده است. از سوي ديگر تمركز مراكز اداري، تجاري و خدماتي و... و همچنين رشد قارچ گونه برج ها و بناهايي كه تابع تيپ سازه اي شهري نيستند موجب شده است تهران نتواند نمادي از هويت شهري را در كالبد بيروني و فيزيكي شهر ترسيم كند.
جا مانديم و شديم جهان سومي وقتي كه دنيا مدرن شد و ساختار و نظام شهري مدوني كه متناسب با فرهنگ، سنت، قوميت و در نهايت نياز هر ملتي بود شكل گرفت.
آن وقت ما سراسيمه آمديم و نظام شهرسازي را تدوين كرديم كه همواره بر رويكرد تمركزگرايي استوار بوده است كه اين تمركزگرايي ثمره اي جز ايجاد محدوديت ها و كمبودهايي در ديگر نقاط كشور و ترغيب ساكنان اين نواحي به مهاجرت به شهرهاي بزرگ نداشته است، هجوم اين مهاجرت ها ما را با سيل  خروشان حاشيه نشيناني در كلان شهر ها مواجه كرده كه مرز اين افراد امروز از 5/3 ميليون نفر در تهران و 700 هزار نفر در مشهد گذشته است و عمدتاً  اين افراد از لحاظ هويتي و تطابق با زندگي شهري دچار مشكل هستند.
از سوي ديگر فقدان يك طرح جامع كاربردي كه قابليت اجرايي داشته باشد و بتواند بر اعمال سليقه هاي شخصي در ساخت و ساز بناهاي شهري براي رسيدن به يك هويت شهري كه بيانگر معماري خاص ايراني باشد،  نظارت داشته باشد و همچنين عدم ساماندهي معابر و شبكه بزرگراه هايي كه موجب گسست محله اي شده اند و ارتباط محله ها را با يكديگر قطع كرده اند، در نهايت موجب فراموشي هويت شهري در تهران و ديگر كلان شهرها شده است.
دكتر سيد موسي پورموسوي، مشاور شهردار تهران در امور توسعه و مطالعات شهري معتقد است؛ هويت شهري زماني معني دار خواهد بود كه تبلور عيني در فيزيك شهر داشته باشد. در واقع كالبد بيروني و فيزيك شهر نمادي از هويت شهري ما است.
اما ما روزي داراي يك شهرسازي سنتي بوده ايم كه وجه تمايز معماري ايران اسلامي از معماري روسي و اروپايي و ... بوده است. چنانچه بسياري از شهرهاي مدرن اروپا از آن تقليد مي كرده اند. در واقع شهرسازي ما داراي ساختاري به سامان بوده كه هويت محله اي را تقويت مي كرده است اما امروزه ابتدا ساختار شهر را با شهرك هاي مسكوني، برج ها و آپارتمان ها ساخته ايم سپس جمعيت را از اقصي نقاط ايران در آن ساكن كرده ايم.
دكتر پورموسوي در اين باره مي گويد: متأسفانه هنوز در تهران يك طرح جامع كارآمد و يك طرح تفصيلي كه قابليت اجرايي مناسب داشته باشد، نداريم و يكي از ايرادات ما در نداشتن هويت شهري، برنامه محور نبودن مديران اجرايي و متوليان امور است و تصور مي كنم كه يكي از معضلات اساسي كشور ما در فضاي شهري عدم برخورداري از مديريت واحد است كه موجب بروز آشفتگي  هاي توسعه شهري مي شود و يكي از اين  آشفتگي ها عدم يكساني تيپ براي سازه هاي شهري است. چنانچه ما در يك خيابان شاهد ساختمان هايي با تيپ هاي متفاوت در سازه هستيم كه اين تفاوت هم در ظاهر و نما و هم در داخل بنا وجود دارد.
اين در حالي است كه در اكثر كشورهاي پيشرفته و در حال رشد دنيا، براي سازه هاي شهري تيپ يكساني وجود دارد كه كسي نمي تواند از آنها تخطي كند و يكي از مشكلات هويتي ما وجود همين برج ها و آپارتمان هايي است كه قارچ گونه رشد كرده اند و ما از اعمال قانون يكساني براي آنها غافل بوده ايم.
در نتيجه شهري ساخته ايم كه هويت ايراني ندارد و نمي تواند هويت جمعي و محله اي را تقويت كند.
هرچند در طرح تفصيلي توانسته ايم تا حدودي مباحث ايمني و مقاوم سازي بنا را بگنجانيم و به دنبال آن شهرداري ها جواز و پايان كار ساختمان را بدهند، اما هنوز تيپ و نما به ضابطه قانوني تبديل نشده است.
يكي ديگر از معضلات شهرسازي كه موجب مي شود، شهري داشته باشيم كه آدم هايش هويت و پيشينه تاريخي، فرهنگي خود را فراموش كنند و كالبد بيروني و فيزيكي شهر نتواند نمادي از هويت شهري را نمايان كند، وجود شبكه هاي معابر و بزرگراه هايي است كه موجب گسست ميان محله هاي شهر مي شود. دكتر پورموسوي با اشاره به اين كه احداث بزرگراه هاي تهران به گونه اي است كه دسترسي محلات را به يكديگر سخت و مشكل مي كند، گفت: معمولاً  اين بزرگراه ها نتيجه معكوس دارند و به جاي برقراري ارتباط آسان و دسترسي محله ها به يكديگر، ارتباط آنها را با يكديگر قطع مي كنند. از طرفي اختلاط بين فضاهاي سكونتگاهي با فضاهاي اداري و آموزشي هويت شهري ما را تحت تأثير قرار داده است. يعني پهنه بندي سكونتگاهي ما، با پهنه بندي آموزشي، اداري، تجاري و ... هم پوشاني ندارند. در واقع كار و فعاليت ما با سكونت ما تناسبي از لحاظ هويتي ندارند. يعني واحدهاي آموزشي، اجتماعي، سكونت گاهي و ... ما مكمل يكديگر نيستند. از طرفي دسترسي به اين امكانات هزينه هاي حمل و نقل ما را افزايش مي دهد و اين عوامل يك آشفتگي در زندگي شهروندان ايجاد مي كند.
دكتر پورموسوي با اشاره به اين كه هر محله اي بايد همه امكانات رفاهي، آموزشي، خدماتي و ... را در خودش داشته باشد، گفت: اما بعضي از فضاهاي خدماتي مخصوص محلات نيستند و كاربرد منطقه اي و يا وسعت شهر تهران را دارند، اما بايد نيازهاي محله  را فضاهاي خدماتي محلات تأمين كنند و نيازهاي مازاد بر اين را بايد فضاهاي ديگر تأمين كنند. در واقع اگر ما كاركتر و نقش هركدام در فضاها را بشناسيم و تعريف كنيم كه تا چه اندازه اي مي تواند كاركرد داشته باشد، آن وقت مي توانيم جاي آنها را هم در محله ها و حوزه شهري مكان يابي كنيم و تمام اين عوامل موجب گسترش محله محوري و رشد هويت شهري مي شود.
009033.jpg
مهاجران، شهروند نيستند
اما در بخش ديگري از گفت وگو دكتر پورموسوي مشكلات هويت شهري امروز ما را متأثر از دلايل تاريخي، فرهنگي و اجتماعي گذشته مي داند و معتقد است؛ هويت شهري ما برگرفته از هويت شهروندان ماست و ابتدا بايد از شهروندان خود هويتي را تعريف كنيم تا بتوانيم بر مبناي آن هويت شهري را تعريف كنيم.
وي با اشاره به اين كه ما كشوري مهاجر پذير هستيم و تعداد زيادي از ساكنان شهر ما مهاجران خارجي هستند كه فاقد مهارت در حوزه اقتصادي و كار و فعاليت در عرصه اجتماعي هستند، گفت: به عنوان مثال در حال حاضر حدود 700 هزار نفر افغاني در تهران ساكن هستند  و شما تصور كنيد زماني كه بيش از 10 درصد ساكنان يك شهر خارجي باشند از لحاظ هويتي چه مشكلاتي را مي توانند ايجاد كنند. علاوه بر اين تهران يك شهر مهاجر پذير است كه تجمع و تمركز امكانات و خدمات رفاهي و اقتصادي، مردم محروم را از اقصي نقاط كشور به مناطق حاشيه اي تهران مانند؛ منطقه 4، 17، 19، 20، 5 و 8 مي كشاند كه به عقيده كارشناسان اين عده كه معمولاً  فاقد مهارت هاي اقتصادي- اجتماعي هستند از لحاظ هويتي مشكلات زيادي دارند.
در پايان دكتر پورموسوي، با اشاره به نوع ساختمانها و بزرگراه هايي كه كاركرد محله  گرايي و شهروندي را كاهش مي دهند و همچنين حضور مهاجران ايراني و خارجي در تهران و ديگر شهرهاي بزرگ، چندقطبي شدن تهران به قطب هاي شمال، جنوب، غرب، شرق و مركز كه در هركدام از آن قطب ها با شرايط اقتصادي- اجتماعي ويژه اي روبه رو هستيم را دلايلي دانست تا نتوان ساكنان تهران را شهروند ناميد.
وي گفت: تمام اين دلايل هويت شهري و محله گرايي ما را در شهرهاي بزرگ به ويژه تهران تحت تأثير قرار مي دهند و استفاده از لفظ شهروند كه يك اصطلاح حقوقي است و بار معنايي ويژه اي دارد را نمي توانيم قاطعانه در مورد مردم تهران به كار ببريم، بلكه مي توانيم به آنها بگوييم: ساكنان شهر تهران!

نگاه امروز
ما را از قاب بيرون بياوريد
فريدون صديقي
مثل عكسي سياه وسفيد در قابي ترك خورده، لب آويز ديوار مانده ايم. پس شهر كجاست؟ دستي ما را بلرزاند تا قاب صاف شود. دستي ما را بتكاند تا از زير خاكستر زمانه بيرون آييم. ما ساكن شهريم؛ پس چرا آويخته به ديوار شديم؟
- پاسخ پيداست؛ جمعي از ما در حاشيه شهريم؛ حاشيه نشين. جمعي در شهر زندگي مي كنيم؛ يعني شهرنشين هستيم و ديگر هيچ.
* پس شهروندان را چه شد؟
- شهر با آدم ها زنده است. آدم ها بايد هويت داشته باشند. آدم باهويت، داراي مؤلفه هاي شهروندي است. آدم هاي بي هويت در شهر، تيپ هستند نه شخصيت. شهروندان را شخصيت ها مي سازند. شهر بدون شهروند، شهر نيست؛ بيغوله اي است بي قواره و تنيده درهم؛ براي آن كه شهروند باشيم، بايد داراي حقوق شهروندي باشيم؛ چاله زير پايمان دهن باز نكند تا ما و دوچرخه مان در چاله دفن شويم.
سرويس هاي حمل ونقل شهري به هنگام بيايند و به موقع ما را زمين بگذارند و... بماند.
بايد با حقوق و وظايف شهروندي آشنا باشيم. با پيژامه از تير چراغ برق بالا نرويم و سيم برق يخچال را به تير آويزان كنيم.
پشت چراغ قرمز بايستيم تا پازل ترافيك به هم نريزد. بايد به پاسبان ها احترام بگذاريم. بايد شير آب را وقتي توپ پسرمان به كوچه مي افتد، ببنديم، بعد دنبال توپ برويم. بايد مسئولان شهر را محترم بشماريم. آنها هم به ما احترام بگذارند. مهم تر از اين از نردبام بالا نرويم. از پله ها بالا برويم تا به سقف برسيم.
- شايد بام بي پله است!
- همين طور است؛ ما حاشيه نشين هستيم،
- ولي ما شهرنشين هستيم؛ پله داريم، از پله ها بالا مي رويم، برف را تلنبار كوچه مي كنيم. راه بندان مي سازيم،
- پس شهروندان كجايند؟
- بعدا مي آيند؟ يعني وقتي كه همه با هم هويتي جمعي متعادل و متوازن دارند. در همگرايي و همگوني فرهنگي و مناسباتي هستند. در تضاد و تعارض براي ساخت و يا تخريب محيط زيست نيستند. شهر فاقد هويت همگرا و همگون، تناسب و تعادل هويت جمعي را مخدوش مي كند. شهر داراي هويت در همگرايي، حقوق خود را مطالبه مي كند و اصلاً با اين وظايف به تدريج آشنا مي شود؛ از همان كودكي و از همان كودكي انتظاراتش را برحسب وظايفش از مديريت شهر مطالبه مي كند. او قد مي كشد و ياد مي گيرد، شهرنشين و شهروند است. او قد مي كشد و فربه از فرهنگ و فهم شهروندي مي شود. اگر چنين شد، نردبام ها كمتر براي سرقت بالا مي روند. جدول هاي عبور عابران پياده كمتر خون رنگ تصادم عابران گيج و رانندگان سرگشته مي شود.
بايد همه ياد بگيريم؛ مديريت كلان شهري و ساكنان شهر. كه شهر پاركينگ بيكاران و داوطلبان كار و خودروهاي مانده در راه بندان هاي بي پايان نيست. لطفا ما را از قاب عكس بيرون بياوريد؛ ما هنوز زنده ايم. مي خواهيم شهروند باشيم.

اعداد اساسي
009069.jpg
۴۹
گروه شهري - قرار است شمار صندلي انواع اتوبوس هاي تهران به 49عدد افزايش يابد؛ حالا متوجه مي شويد كه اين عدد از چه جهت قابل توجه است. به خصوص اگر اتوبوس سوار قهاري باشيد، اين عدد بيشتر از هميشه اهميت دارد.
مديرعامل شركت اتوبوسراني تهران و حومه از افزايش تعداد صندلي اتوبوس ها از 32 به 49صندلي براي جلوگيري از سرپاايستادن مسافران خبر داده  است.
در حال حاضر تعداد صندلي هاي موجود در اتوبوس ها متناسب با ظرفيت آنها نيست. 32صندلي، در واقع تعداد واقعي و استاندارد اتوبوس ها نيست و مي توان با افزايش آنها از سرپاايستادن مسافران جلوگيري كرد.
اغلب مسيرهاي مسافران طولاني است و سرپاايستادن در اتوبوس و فشار جمعيت، آنها را خسته مي كند؛ به همين دليل شركت اتوبوس راني تهران و حومه تصميم گرفته تعداد صندلي هاي اتوبوس ها را افزايش دهد.
هزينه نصب هر صندلي در اتوبوس ها حدود 50هزار تومان است و بر همين اساس، هزينه افزايش تعداد صندلي ها در هر اتوبوس از 32 به 49 صندلي، مجموعا حدود 400 تا 500هزار تومان مي شود.
افزايش تعداد صندلي هاي اتوبوس ها آغاز شده و تاكنون 15دستگاه اتوبوس به 49صندلي مجهز شده اند و به تدريج صندلي ساير اتوبوس ها نيز افزايش مي يابد.
بد نيست بدانيد افزايش تعداد صندلي هاي اتوبوس هاي بليتي توسط شركت واحد و اتوبوس هاي ريالي نيز با مشاركت بخش خصوصي انجام مي شود و البته صندلي هاي كليه اتوبوس هاي شركت واحد شامل گازسوز، مگاترانس و ديزلي كه داراي انواع صندلي هستند، با همان نوع قبلي افزايش مي يابند.
در پايان نيز بايد گفت زمان افزايش تعداد صندلي كليه اتوبوس ها بستگي به تامين اعتبارات لازم دارد كه شركت واحد اتوبوس راني و حومه در تلاش است اين اقدام هر چه سريع تر انجام شود.

بازيافت
تفكيك زباله از مبدأ
گروه شهري- طرح تفكيك از مبدأ كمك بسزايي در بازگشت سرمايه هاي دور ريختني و راه اندازي چرخه صنعت بازيافت مي كند. اما نكاتي وجود دارد كه با كمي حوصله و رعايت آنها اين مهم بهتر انجام خواهد شد.
نقطه آغازين اين طرح از منازل است از اين رو زنان خانه دار در به ثمر رسيدن اين طرح در صدر هستند. زباله منازل بيشتر شامل انواع پسماند غذايي، بسته بندي هاي شيشه اي، پلاستيكي و لاستيكي فرآورده هاي سلولزي و چوبي، فلزات رنگي و آلياژهاي آهني، بعضاً زباله هاي عفوني، منسوجات نساجي و حتي در مواقعي لوازم خانگي هستند، در حالت كلي كليه پسماندهاي غذايي در يك كيسه و الباقي اقلام در كيسه جداگانه قرار خواهد گرفت؛ شيرابه نتيجه وجود مايعات در كيسه زباله است كه حتي الامكان بايد مايعات داخل كيسه زباله نباشد و آنها را در شبكه فاضلات تخليه كرد.
باقي مانده انواع اغذيه، ميوه جات، نان، تفاله چاي و قهوه و زائدات گوشتي پروتئيني و كليه اقلام مشابه بهتر است قبل از قرار گرفتن در كيسه زباله در يك آبكش ريخته شوند تا مايعات آنها جدا شود و به سيستم فاضلاب وارد شوند.همين طور بسته بندي هاي پلاستيكي كه شامل انواع سطل، بطري، قوطي، درب پلاستيكي و خلاصه كليه اقلام پلاستيكي دور ريختني در منزل بايد كاملاً عاري از هر نوع جنس ديگر بوده و تفكيك بشوند. بطري هاي نوشابه خانواده يا آب معدني به دليل حجم زيادي كه اشغال مي نمايند هميشه مساله ساز هستند. بهتر است به جاي هر كاري نظير خرد كردن، فشرده كردن به وسيله بستن درب آن، سوزاندن آنها را زير پا له نمود تا از حجم آن كاسته شود.
در صورتي كه درب و برچسب اين قوطي ها جدا شود كمك زيادي در اجراي پروژه خواهد شد. نيازي به شست وشوي اين اقلام نيست اما حتي الامكان مواد موجود داخل آنها بايد پاك شود.بسته بندي هاي شيشه اي كه داراي درب فلزي هستند بايد جداگانه تفكيك شده و درب از بدنه جدا شود. حتي در صورت امكان ليبل كاغذي آن نيز باز شده و به زباله  تر سپرده شود. زباله هاي عفوني كاملاً در كيسه جداگانه ريخته شده و در هنگام تحويل به مأموران جمع آوري تذكر داده شود. منسوجات نساجي نيز در صورتي كه آلوده نباشند و جداگانه جمع آوري كنيم قابل بازيافت هستند. البته ذكر اين نكته جالب است كه وجود ضايعات سلولزي و نساجي در حد كم داخل زباله  تر مشكل خاصي ايجاد نخواهد كرد، اما ابر و اسفنج مصنوعي پلاستيك به شمار مي آيند و آنها را با زباله خشك تحويل مي دهيم.لوازم خانگي را حتي الامكان خرد و منفك نكرده و به شكل اصلي آن قرار داشته باشد كارخانجات بازيافت با دستگاه هاي مخصوص، تفكيك را انجام خواهند داد.وجود باتري در زباله تر از مضرات سمي است و مشكل اساسي براي محيط زيست به وجود مي آورد حتماً آن را در زباله خشك قرار دهيم.رعايت اين موارد و اجراي دقيق آن علاوه بر حفظ محيط زيست كمك شاياني به قابليت استفاده از اين طلاي كثيف در بازگشت به چرخه صنعت خواهد نمود.

شهرآرا
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
موسيقي
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  موسيقي  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |