سه شنبه ۲۶ دي ۱۳۸۵
نگاهي به كارنامه بيست و دومين جشنواره موسيقي فجر
متفاوت و اميدبخش
009060.jpg
سيدعليرضا ميرعلي نقي
بيست و دومين جشنواره موسيقي فجر در حالي به اتمام رسيد كه موجي از انتقادها، تاييد ها و خرده بيني ها را به همراه داشت در مجموع بايد گفت كه بحث برانگيزتر از سال قبل بود و آزموني براي مديريتي تازه آمده كه تمام سعي و تلاش خود را بر متفاوت بودن گذاشت.
مشكل، نداشتن سياست است
جشنواره فجر، تنها رويداد رسمي و طولاني مدت در حيات اجتماعي موسيقي ماست كه هميشه مورد مناقشه و بحث بوده است، گاه كيفيت هاي درخشان و گاه كيفيت هاي نازلي را در انتخاب ها، عرضه ها و سياستگذاري ها نشان داده است. عده اي از صاحبنظران مي گويند كه مشكل بزرگ اين جشنواره نداشتن سياست مدون و ثابت براي آن است. سياستي ثابت و بدون تغيير كه بتواند در غياب و در حضور هر شخصي به خودي خود، كارش را انجام بدهد. اين توقع را فقط تا حدي مي توان منطقي دانست، زيرا نظربه مجموعه درهم پيچيده و پرمخاطره اي كه با همه جزئيات و كلياتش جامعه موسيقي ايران نام دارد، نمي توان چنين برخورد خشك و بي انعطافي را بر بزرگترين رويداد رسمي موسيقي در ايران حاكم كرد. جشنواره يك سيستم مكانيكي نيست يك نظام ارگانيك و زنده است و با متغيرهاي روز حركت مي كند. از طرف ديگر، هرگونه تجربه تازه اي با امكانات جشنواره، مي تواند براي آن، هم بركت خيز باشد و هم غرورآفرين و بستگي دارد به اين كه چه مجموعه عواملي تجربه را مي آفرينند.
009063.jpg
يك كتاب قابل بررسي
كتاب مستقلي كه با عنوان بررسي بيست و يك سال جشنواره فجر به چاپ رسيد، مي تواند آينه اي نه چندان تمام نما ولي روشن از وقايع جشنواره ها به روايت تصوير و اسامي باشد. خود اين كتاب يك موضوع مورد بررسي و قابل نتيجه گيري هاي گوناگون است. از طرف ديگر، وجود چند هنرمند كه سالهاي سال از جشنواره ها كنار رفته بودند، به اهل موسيقي اميد و دلگرمي بخشيد؛ از جمله خاچيك بابايان نوازنده تواناي ويولن كه در استانداردهاي جهاني كار مي كند و يا از طرف ديگر، گروه منوجان كه از كهنوج به سرپرستي سيد فواد توحيدي آمده بودند و موسيقي مهجور منطقه اي ناآشنا را عرضه مي كردند. مي توان گفت كه كيفيت هنري افراد و گروه ها در اين جشنواره يكدست نبود. از موارد غرورآفرين تا موارد تأسف بار را در خود داشت. در بعضي موارد نيز به راه خود ادامه مي داد و روال را حفظ كرده بود؛ از جمله اجراهاي اركستر ملي به رهبري استاد فرهاد فخرالديني كه در هر شكل خواستاران خود را دارد.
بخش جوان ضعيف بود
در بخش استعدادهاي جوان، كار مي توانست واقعاً بهتر از اين باشد بخصوص اينكه دبير جشنواره آقاي كامبيز روشن روان با گروه هاي جوان و مستمر، به خاطر زندگي آموزشي خود آشنايي بسيار دارد. اما همه عوامل دست يك نفر نيست و گاه كار در عمل بسيار دشوارتر از چيزي است كه با چند پيشنهاد و انتقاد حل شود. در هر حال، بايد گفت كه بخش جوان ضعيف بود.
پديده چكناواريان - شجاعي
برنامه مفصل رسول عشق و اميد با حضور استاد لوريس چكناواريان، سيد مهدي شجاعي، داريوش كاردان و ژاله صادقيان، بحث برانگيزترين قسمت اين برنامه ها بود. مجموعه اي منتخب از باخ و هندل و فخرالديني و چكناواريان، همه در خدمت بيان يك ايده مذهبي قرار گرفته بودند، برنامه استقبال شد و بحث و جدل فراوان پيرامون آن راه افتاد. موسيقيدانان حرفه اي اعتقاد داشتند كه اثر سمفونيك بيان مستقل موسيقايي دارد و حاجتش به شعر و كلام نيست و ديگران اعتقاد داشتند كه هنر چكناواريان به درستي در خدمت تبليغ يك هدف متعالي و گراميداشت شأن پيامبر اكرم(ص) قرار گرفته بود. در اين بين، شخص چكناواريان ساكت و پركار هنوز ادامه مي دهد و به نظر مي رسد كه زمينه لازم و مساعد براي ادامه كار او وجود دارد.
نياز به تمرين بيشتر
اجراهاي اركستر سمفونيك تهران به رهبري نادر مشايخي نيز از برنامه هاي مورد بحث و انتقاد بود. نادر مشايخي هنوز به عنوان يك رهبر مسلط تثبيت نشده و به نظر مي آيد كه جاي تلاش و كار بيشتري را طلب مي كند. اگرچه مسائل مربوط به كيفيت اركستر سمفونيك همه به عهده رهبر نيست و بررسي جامع يك سيستم كل نگر را لازم دارد كه به كيفيت آرماني خود دست پيدا كند. همين قدر مي توان گفت كه شايد اركستر و رهبر تمرين بيشتري را نياز داشتند و اين قولي بود كه جملگي بر آن بودند.
009066.jpg
يك بولتن حرفه اي
بولتن جشنواره يكي از نقاط يا نكات مثبت در اين مدت بود. اين بولتن كه با كيفيت حرفه اي و افراد حرفه اي تهيه شد تأثير مثبت در مخاطبان خود داشت و براي اولين بار به اطلاع رساني و آيينه مكتوب رويدادهاي جشنواره بودن بسنده نكرد و رويكرد نقد را برگزيد. بعضي از گروه ها و اجراها در آن نقد و بررسي شدند و اين موضوع بعضي دوستان را خوش نيامد. بعضي جواب نوشتند و چاپ هم شد. برخي ديگر موافق اين رويكرد نبودند. هرچه بود، اين كار بر تعداد خوانندگان بولتن افزود.
جاي اساتيد خالي بود
و... همچنان جاي اساتيد خالي بود. اساتيد بزرگ موسيقي سنتي و نواحي؛ از مشكاتيان تا حاج قربان و نيز جاي بعضي آهنگسازان خوب مان خالي بود؛ از شريفيان تا شهداد روحاني كه مي توانست اجراهايي بسيار هنري در اين جشنواره عرضه كند. ازسوي شبكه هاي راديويي در انعكاس دادن رويدادهاي جشنواره سعي بسيار شد و پوشش خبري مطلوب بود. جاي تجليل از اساتيد، اهداي جايزه به اجراها و پژوهش هاي برگزيده نيز خالي است. داريم و نداريم، يك جشنواره فجر كه بيشتر نداريم، همين را دريابيم!

ديد گاه
بين الملل از نوع موسيقي
گروه ادب و هنر- يكي از بخش هاي قابل توجه در جشنواره فجر، بخش موسيقي بين الملل است كه در جشنواره هاي پي در پي مورد توجه و نيز مورد انتقاد و خرده گيري فراوان بوده است. عده اي مي گويند با وجود حجم عظيم محصولات صوتي و تصويري در قالب لوح فشرده (سي.دي) از چهار گوشه جهان نيازي نيست كه هزينه هاي گزاف را به بيت المال تحميل كنيم و به جاي آن كه نوع دست چندم نوازنده وگروه هايي را از نزديك تماشا كنيم، اين بودجه را مي توان صرف امور ضروري تر كرد.
عده اي ديگر معتقدند ديدن اجراي هنرمندان از نزديك فوايدي دارد كه از طريق ديدن فيلم و شنيدن نوار به دست نمي آيد و اين تماشا را براي موسيقيدان ها و به خصوص حرفه اي هايي كه اهل پژوهش هستند ضروري مي دانند. هر دوي طرف مناقشه براي اثبات دعوي خود دلايل ديگري هم دارند كه طرح مجدد آن در اين مختصر نمي گنجد. شايد بتوان گفت كه هر دوي آنها هم در بخش هايي حق دارند و در بخش هايي خير، اول از همه گمان نمي رود طبع سليمي وجود داشته باشد كه لزوم دعوت از گروه هاي خارجي را انكار كند و آنها را در هر حالت غيرضروري بداند. دوم اين كه بيننده پيگير و كنجكاوي را نمي توان يافت كه از كيفيت اجراي اين گروه ها در جشنواره ها در مجموع رضايتي را حاصل كرده باشد. اگر چه اجراهايي درخشان و به ياد ماندني از اين گروه ها ديده و شنيده شده است. ولي گاهي اوقات گروه ها و موسيقي نوازان دعوت شده حد نازلي از كيفيت را نشان داده اند. به همان صورت كه ديدن اين مناظر دل آزار است، از طرف ديگر، هيچ حاصل صوتي و تصويري حتي با بهترين كيفيت هم نمي تواند جاي لذت حاصل از ديدن مستقيم كار تكنيكي و بيان هنرمندان يك موسيقيدان زنده و حاضر روي صحنه را بگيرد. بگذريم كه دعوت از هنرمندان معروف جهاني نيز هزينه هايي دو چندان دارد و بايد آن را نيز در نظر گرفت. البته اين هزينه هاي گزاف بيشتر شامل هنرمنداني در دنياي غرب، ژاپن و شايد بخشي از هندوستان باشد ولي درباره ملل ديگر چنين نيست.
ما در نظام موسيقايي بايد مفهوم و تعريف بين الملل را جدا كنيم از آنچه كه در عرف عموم ذهن اهالي سياست  و باورهاي موسيقيدانان نسل قبل وجود دارد. بين الملل در موسيقي تعريفي ديگر دارد و شايد عنوان جمع الملل براي آن مناسب تر باشد. بين نسل جوان و اهل انديشه و مطالعه ديگر اين باور قديمي وجود ندارد كه موسيقي زبان بين المللي است و موسيقي كلاسيك غرب، جهاني و به اصطلاح حرف اول است. در منظومه شمسي موسيقي جهان، هيچ حرفي حرف اول نيست و هيچ موسيقي بر موسيقي ديگر ارجحيت ندارد. مفهوم جهاني نيز امروز دلالت بر همين معنا دارد. يك نوازنده شام (نوعي ابوا) از مراكش مي تواند همپاي يك گروه كولي مجار و دسته اي از كوبي نوازان شمال آفريقا و ني انبان نوازان اسكاتلند و اركستر بالا لايكاي روسي بنشيند و روايت خود را داشته باشد.

گزارش سفر يونان (17)
ماجراي دوربين
008862.jpg
دكتر ميرجلال الدين كزازي
گروه ادب و هنر-گزارش سفر دكتر مير جلال الدين كزازي همچنان در شهر دلف ادامه دارد. جايي در ۴۰ فرسنگي آتن كه پر است از مراكز فرهنگي و چند ديرينكده كه مشروح آن در شماره هاي قبل آمده بود.اكنون ادامه آن را بخوانيد.
اين دوربين را همواره از گردن مي آويختم و نيك  بپروا و هوشيار بودم كه مبادا آن را كه آن چنان سبك بود كه گاه از ياد مي بردم كه از گردنم آويخته است، در جايي وانهم. با اين همه، شايد از آن روي كه سخت مي گيرد جهان بر مردمان سختكوش ، اين دوربين ماجرايي برايم آفريد. به هنگام بيرون آمدن از خورشخانه، استاد استروناخ را ديدم كه ايستاده است، چشم به راه خودرويي كه مي بايست او را به مهمانسرا بازمي برد. بر آن شديم كه عكسي به يادگار بگيريم. دوربين را به يكي از همراهان دادم تا اين عكس را بگيرد. چون هنگامه رفتن فرا رسيده بود، به جاي آن كه دوربين را پس از بازستاندن از گردن بياويزم، از شانه آويختم. رايزن مي خواست كه من نيز همچون استاد استروناخ با خودرو سواري رايزني به مهمانسرا بازگردم؛ اما من كه تاب ماندن نداشتم، با ديگر مهمانان به سوي مهخودرو روان شدم.
ديري نگذشت كه از اين كرده خويش سخت پشيمان شدم و به دريغ و اندوه در دل گفتم كه اي كاش با خودرو سواري به مهمانسرا بازمي گشتم تا آنچه رخ داد، پيش نمي آمد! در مهخودرو، دوشيزه اي ايراني كه دكتري زبان و ادب يوناني را به زودي به پايان مي برد و مي خواست به ايران بازگردد، در كنار من نشست و از دانشگاه هاي ايران و چگونگي راه يافتن بدانها از من پرسيد. در گرماگرم گفت وگوي، دوربين از دوشم لغزيده بود و به كناري افتاده بود و من بر آن آگاه نشده بودم. تنها پس از رسيدن به مهمانسرا و فرارفتن به اتاقم بود كه ناگاهان فراياد دوربين آمدم و در گمان افتادم كه آن را به همراه آورده بوده ام يا نه. اتاق و گنجه هاي آن را بيهوده جستم و وارسيدم. دوربين گم شده بود. با اين همه، كمابيش بي گمان بودم كه آن را در مهخودرو وانهاده ام. شب را خوش نخفتم. بيش دريغ عكس هايي بسيار را كه گرفته بودم، مي بردم. دوربين، به هر بها كه مي ارزيد، جايگزين مي توانست داشت؛ اما عكس ها كه بار يادها و آزموده ها و دريافت هاي در دم را بر دوش دارند، در گونه خود، يگانه بي جايگزينند.
بامدادان، به همراه رايزن زنگ زدم و داستان را گفتم. گفت كه آن مهخودرو را دوشيزه زرناچي فراهم كرده بوده است و هم اوست كه مي تواند گره از آن دشواري بگشايد.

موسيقي
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
شهرآرا
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  موسيقي  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |