شنبه ۷ بهمن ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره۴۱۹۳ - Jan 27, 2007
فرهنگ و آموزش
Front Page

كنكاشي پيرامون ذهنيت هاي مديريت و رهبري در يك سازمان
دو نوع مديريت
مهشيد باستاني پور مقدم
011883.jpg
اما هميشه برايم اين سؤال مطرح بود كه به راستي انديشيدن به شيوه مديران، با انديشيدن عادي چه تفاوتي ممكن است داشته باشد؟ گاهي فكر مي كنم مديران در سال هاي اخير آن قدر غرق در مفاهيم رهبري شده اند كه اصولاً مديريت را از ياد برده اند. ديگر مدير خوب بودن برايشان دغدغه خاطر ايجاد نمي كند، بلكه تمايل آنان بيشتر در رهبر خوب شدن است. در مرور بر مفاهيم مديريت و رهبري هميشه شنيده و خوانده ايم كه جدا كردن مديريت از رهبري خطرناك است و مديريت بدون رهبري، فضايي خشك پديد مي آورد و رهبري بدون مديريت به خيره سري مي انجامد.
گاهي مديران از توصيه هاي درهم و برهم مسئولان گله مندند. به آنان گفته مي شود: جهاني باشيم و جهاني فكر كنيم، ولي محلي و منطقه اي عمل كنيم. همكاري كنيم در عين حال رقابت را فراموش نكنيم. نظم را مراعات كنيد، ليكن پيوسته در حال تغيير باشيد و... توصيه هايي از اين قبيل. آيا اين توصيه ها همزمان انجام شدني است؟
تفكر مديرانه و مديرمتفكر غالباً براي پاسخگويي به اين سؤالات و براي دستيابي به كنه اين موضوعات به ظاهر متناقض و به تلفيق عميق از آنها دست مي زند.
ما هم براي اين كه بر هدف ها، راهبردها و راهكارهاي اجرايي دقيق و عميق شويم و بتوانيم ذهنيت هاي مختلف را در خود پرورش دهيم، بايد جنبه هاي مختلف ذهنيت ها را يادآوري كنيم.
پنج شاخص عمده در راه پرورش ذهنيت وجود دارد كه هر كدام در جايگاه خود از اهميت ويژه اي برخوردار است.
۱) خود 2) سازمان 3) محيط 4) روابط 5) تغيير.
* مدير يك مجموعه، تا خود را نشناسد، نمي تواند شناختي نسبت به ساير افراد پيدا كند.
* مدير تا بخش هاي مجموعه تحت پوشش خود را نشناسد، نمي تواند به تحليل سيستماتيك فعاليت هاي آن دست بزند.
* محيط در واقع متني است كه سازمان و مجموعه در آن قرار دارد.
* روابط عبارت است از شبكه ارتباطاتي كه مدير با ديگران و با ساير بخش ها دارد. اعم از واقعي يا مجازي.
* تغيير نيز عبارت است از ايجاد دگرگوني و تحول در خود، سازمان، محيط و ارتباطات.
نكته قابل توجه اين است كه بسياري از مديران اجراي كار و مراحل آن را مي دانند، اما خوب بلد نيستند از بيرون به قضيه نگاه كنند و بازتاب وضعيت بيرون را در انديشه خود به چالش بكشند. تعدادي از مديران هم از آن طرف بام غش مي كنند. يعني آن چنان در به چالش كشيدن انديشه هاي جورواجور غرق مي شوند كه كار از سرعت مي افتد. برخي از مديران استاد بوروكراسي، برنامه ريزي در كاغذ(بدون اجرا)، كاغذبازي و ديوان سالاري هستند. اما در واكنش به ارباب رجوع، همكار، دوستان، هم رديفان، همتايان، بالا دستان و... ضعيفند. تعداد زيادي از مديران با كوچكترين سخني از سوي فرد مقابل به واكنش مي پردازند، اما بدون برنامه و بيشتر از طريق آزمون و خطا عمل مي كنند.
به راستي چارچوب هاي فكري و نگرش هايي كه به واقع مي توانند چشم اندازهاي جديدي را بر روي ما باز كنند، كدامند؟
اين كه ما كه هستيم، به كجا مي رويم و چه چيزي برنامه هاي ما را حمايت و هدايت مي كند، هميشه در تدوين چارچوب هاي فكري ما موثرند. اهداف مهم، ارزش هاي روشن، تصوير شفاف از آينده سه مقوله مهم در تدوين چارچوب هاي انديشه ما هستند. اهداف از پيش تعيين شده مي توانند به همراه ارزش ها، خطوط راهنمايي براي چگونگي عمل كردن مديران را فراهم آورند. ارزش هاي فردي بايد در راستاي ارزش هاي جمعي قرار گيرند. تصور نتيجه نهايي نيز بايد روشن باشد. يك چشم انداز واقعي زنده و پويا محدود به يك چارچوب خاص نيست.
آنچه براي تحقق،  يك چشم انداز مهم است، عبارت است از اين كه:
۱ - چگونه تدوين شده است.
۲ - چگونه بيان شده است.
۳ - چگونه پايدار باقي مي ماند.
براي نوشتن چشم انداز بايد از نظريات ديگران استفاده كنيم. تدوين چشم انداز يك فرآيند در حال پيشرفت است كه مدام بايد با مشاركت فكري ديگران طراحي و به روز شود. همه دست اندركاران تدوين چشم انداز بايد تعهد خود را در اجراي چشم انداز نشان دهند. اما اين كه چارچوب هاي فكري ما و ذهنيت هاي ما چگونه مي توانند چشم اندازهاي جديدي را بر روي ما باز كنند، مسئله ديگري است و همان طور كه در ابتدا گفتيم چگونه مي توان مديرانه انديشيد و شاخص هاي عمده براي پرورش ذهنيت هاي مديريت و رهبري چيست و اصولاً اين ذهنيت ها كدامند؟
۱ - ذهنيت انديشه ورز (مديريت بر خويشتن)
اين گونه مديران يا مديراني با اين ذهنيت، قادر به ديدن ماوراها هستند و نگاهشان همواره به پيش است. آنان براي سوابق كاري خود و ديگران ارزش و احترام زيادي قائلند و از تمام فرصت ها و تجارب براي انديشه ورزي استفاده مي كنند. ظريفي مي گفت جامعه به مديران آينه گون نياز ندارد كه در همه چيز بازتابي از رفتار خود نمي بينند. همچنين به مديراني شيشه مانند نياز ندارند كه بيشتر از دماغ خود را نمي بينند. جامعه نيازمند مديراني است كه اين دو صفت را با هم دارند. به يك معنا مديراني كه در سپيده دم از پنجره به بيرون نگاهي مي اندازند تا از منظر تجارب خود جهان پيرامون را كه در حال پديداري است، ببينند و در معنايي  تأمل و تفكر دروني را با هدف درون گري مر ور مي كنند تا بتوانند بيرون را بهتر ببينند و چيزهاي آشنا را به شيوه هاي متفاوت به تصور آورند.
۲ - ذهنيت تحليلگر(مديريت بر سازمان يا مجموعه)
تحليل به معناي خلاص شدن است. (از ريشه يوناني aa به معناي بالا و Legei به معناي رها كردن). تحليل در همه جا رخ مي دهد. در محيط ، در روابط (خودارزيابي) و... مدير تحليلگر ذهنيتي فراتر از منطقي نگري خشك دارد او با داده هاي نرم Softdata (ارزش هاي نهفته) دست به انتخاب مي زند. اما هرگز بدون تحليل دست به سازماندهي نمي زند. تقسيم كارهاي او نيز تحليل شده است. البته امروزه بعضاً مشكل ما افراط در تحليل است.
۳ - ذهنيت جهان ديده(مديريت بر محيط)
مدير جهاني زمان زيادي را براي سفر اختصاص مي دهد، اما بر خلاف انتظار وقتي دنيا ديده مي شود كه پايش بر زمين تجارب چند گانه استوار شود. به بيان ديگر مدير گاهاً بايد از دفتر كارش، گاه از سازمانش، شهرش و كشورش، سري هم به بيرون بزند و محيط پيرامون را به دقت بنگرد.
مديران بايد تلاش كنند دنيا ديده و با تجربه شوند و با تجارب به دست آمده دست به عمل بزنند. بايد فرهنگ هاي ساير ملل را شناسايي كنند و بر محيط بر لبه ها و مرزهاي ميان سازمان و دنياي بيرون نيز مديريت كنند.
۴ - ذهنيت همكاري(مديريت بر روابط)
در حقيقت مديريت همكارانه، مدريت كاركردن با ديگران است. كار كردن با شركا، روسا، رقبا، زيردستان و كار كردن با همه. همه منابع انساني اطراف قابليت  همكاري و كار كردن را دارند.
مديراني كه ذهنيت همكاري دارند، بيش از آنچه شعار بدهند عمل مي كنند و ديگران را به همكاري ترغيب مي كنند. تشويق همكاران، دوستان، همقطاران، همتايان به همفكري سبب مي شود همه در كار درگير باشند و در واقع اين نوع مديريت، مديريت بر يك شبكه است.
۵ - ذهنيت اقدام(مديريت بر تغيير)
ذهنيت اقدام يعني پرورش و توسعه هشياري با تأكيد بر تغييرات و تحولات نوين. امروز با زندگي در عصر خيزش هاي بزرگ همه چيز در حال تغيير است. تغيير در راستاي فناوري هاي نوين اطلاعاتي و ارتباطي. براي موفق شدن تغيير مديران نمي توانند و نبايد دنباله رو برنامه هاي ايستا و فرموله باشند. اقدام بايد با انديشه ورزي تركيب شده و همكاري را در خود مخلوط نمايد.
و سخن آخر اين كه تمام مديران ما به اين پنج ذهنيت تمايل دارند. ولي به يكي از آنها كشش و تمايل بيشتري نشان مي دهند. به هر صورت بايد به نحو مناسب و به اندازه اين ذهنيت ها با هم تركيب و ممزوج شوند تا نتايج خوشايندي حاصل شود. نكته مهم و قابل يادآوري اين است كه مديريت و رهبري دو ركن از هم جداناشدني هستند كه هر يك ويژگي هاي خاصي داشته و هميشه و همزمان بايد با هم به كار گرفته شود.

آبان روز، روز سده
آيين جشن سده زرتشتيان استان يزد با قدمتي چندين هزار ساله، امسال به علت تقارن آن با ماه محرم و عاشوراي حسيني برگزار نمي شود. رئيس انجمن زرتشتيان استان يزد گفت: اين جشن، همه ساله در دهم بهمن ماه در اين استان برگزار مي شد كه امسال به احترام امام حسين لغو شده است. سهراب فريبرز فر افزود: اين براي نخستين بار است كه اين جشن مذهبي برگزار نمي شود. دهم بهمن ماه امسال (سه شنبه ) مصادف با عاشوراي حسيني است. به احترام اين تصميم جامعه زرتشتيان مطلبي در ارتباط با جشن سده آماده شده كه در پي مي آوريم.
***
از دلايل عظمت تمدن ايران زمين وجود جشن هاي ملي است كه در ميان ملت هاي ديگر به ندرت ديده مي شود. يكي از جشن هاي خاص اقوام آريايي جشن سده است. در ايران باستان در آبان روز (روز دهم) در ماه بهمن، جشن سده برگزار مي گرديد. جشن سده، جشن آتش افروزي است. درباره انگيزه آتش افروختن در جشن سده، هريك از نويسندگان و پژوهشگران ايراني روايتي خاص دارند.
گرديزي در زين الاخبار سبب آتش افروزي را چنين دانسته است: آرماييل وزير ضحاك مار دوش، مردي نيكو سرشت بود. هر روز دو مرد را مي كشتند و مغز آنان را به مارهاي روي دوش ضحاك مي دادند، آرماييل از آن دو مرد يكي را مي كشت و ديگري را رها مي كرد تا پنهان شود. چون فريدون بر ضحاك چيره گشت، آرماييل پيش فريدون رفت و اين راز را بيان داشت، فريدون باور نكرد. آرماييل كسي پيش آن آزاد شدگان فرستاد و گفت هريك آتشي بيفروزند. صد آتش افروخته شد، فريدون حكومت دماوند را به آرماييل داد. به نوشته ابوريحان بيروني: در اين روز فرزندان كيومرث پدر بشر درست صد تن شدند و يكي از خود را بر همه پادشاه گردانيدند و جمعي برآنند كه در اين روز عيد هوشنگ پيشدادي است كه تاج عالم را به دست آورد و دسته اي گفته اند در اين روز جهنم از زمستان به دنيا بيرون مي آيد، از اين رو آتش مي افروزند تا شر آن برطرف گردد.
فردوسي پيدايش جشن سده را به هوشنگ پيشدادي نسبت داده است. او مي گويد: هوشنگ پيشدادي در شكارگاه به ماري سياه و بزرگ برخورد، سنگي به سوي مار پرتاب كرد. آن سنگ به سنگي ديگر خورد و جرقه اي از آن برخاست، جرقه در خس و خاشاك اطراف سنگ آتش پديد آورد. مار گريخت، هوشنگ پيشدادي براي پيدايش آتش جشن گرفت و با اطرافيان خود به شادي پرداخت.
شب آمد برافروخت آتش چو كوه
همان شاه در گرد او با گروه
يكي جشن كرد آن شب باده خورد
سده نام آن جشن فرخنده كرد
ز هوشنگ بماند اين سده يادگار
بسي باد چون او دگر شهريار
جشن سده و آتش افروزي از ديرباز در ايران زمين برگزار مي شد. در روزگار ساسانيان چون جشن سده و آتش افروزي آن، مغاير با سنت زرتشتي بود و ساسانيان مروج آيين زرتشت بودند، توجه چنداني به جشن سده نمي شد. از زمان سلطنت اردشير بابكان جشن سده در عداد اعياد رسمي و ملي ايران زمين درآمد و باشكوه آن را برگزار كردند.مردوايج زياري به برگزاري جشن سده علاقه بسيار داشت و در سال 323 هجري يكي از بزرگترين و باشكوه ترين جشن هاي سده را برگزار كرد،؛ عزالدين علي بن الاثير مي نويسد: چون شب ميلاد رسيد كه شب چراغاني و آتش افروزي باشد، دستور داد كه هيزم از كوهستان و در طرف ساحل شهر زدند. بيشتر هيزم را بر كوه معروف به كريم كه مشرف بر شهر اصفهان بود، كوت و متراكم نمود و كوه را از دامن تا قله پر از هيزم كرد تا تمام كوه يك پاره مشتعل و به صورت يك آتش واحد عظيم گردد ... دستور داد آتش بازان و نفط پاشان و آتش اندازان همه به آتش بازي و آذرافروزي مبادرت كنند و شمع بسيار جمع و روشن كرد. امير مسعود غزنوي نيز از علاقه مندان به برپايي جشن شده بود. به نوشته ابوالفضل بيهقي در سال 426 هجري امير مسعود غزنوي جشن سده را باشكوه بسيار برگزار كرد.جشن سده با سپري شدن چهل روز از زمستان برگزار مي شود. اين جشن دقيقاً در پايان چله بزرگ قرار دارد و به اعتقاد بيشتر روستائيان با پايان يافتن چله، زمين دزدانه نفس مي كشد. تفاوت آتش افروزي در جشن سده و چهارشنبه سوري آن است كه در جشن چهارشنبه سوري آتش را در كوچه و بازار و حياط خانه ها روشن مي كنند، ولي در جشن سده آتش افروزي در ارتفاعات انجام مي گيرد. در برگزاري جشن سده در سال هاي 323 و 426 هجري گفته شده كه آتش را در ارتفاعات روشن كردند و روستائيان خراسان نيز در جشن سده بر روي بام خانه آتش مي افروزند.
آندرانيك هويان

خبــر
استانداردسازي
30 رشته  بومي 
صنايع دستي
ايسنا:  رييس گروه آموزش عمومي و متوسطه معاونت صنايع دستي گفت: در سال تحصيلي آينده ضمن توسعه  آموزش در مراكز استان ها،  30 رشته  صنايع دستي از هنرهاي شاخص بومي هر منطقه استانداردسازي و اجرايي مي شود.
مهرداد احمد اميرآقايي با بيان اينكه توسعه  آموزش هاي متوسطه ( كار و دانش ) در تمام استان هاي كشور با رويكرد ويژه به هنرهاي شاخص بومي ، به منظور ايجاد زمينه هاي اشتغال در دستور كار و اولويت اجرايي اين گروه قرار دارد، افزود: اين آموزش ها اكنون در 9 استان و در 15 رشته در حال اجرا است كه پيش بيني مي شود در سال تحصيلي آينده ضمن توسعه  آموزش در مراكز ديگر استان ها 30 رشته صنايع دستي كه بيشتر از هنرهاي شاخص بومي هر منطقه است، استانداردسازي و اجرا  شود.
وي اظهار كرد:  پس از نشست هاي تخصصي، آموزش بسته بندي مصنوعات صنايع دستي به صورت تخصصي در قالب استاندارد آموزشي تكميلي در تمام رشته هاي صنايع دستي مقطع متوسطه شاخه  كار و دانش و آموزش هاي مهارتي هنري در دستور كار قرار گرفته است.
رييس گروه آموزش عمومي و متوسطه معاونت صنايع دستي، گفت: با ديدگاه تخصصي و علمي كردن امور آموزش در مقطع متوسطه، آموزش هندسه نقوش به صورت استانداردي تخصصي و خاص از استانداردهاي  آموزش طراحي سنتي منتزع و در صورت دريافت كد استاندارد در رشته هاي صنايع دستي مصوب، اجرا خواهد شد.
وي افزود: آموزش هاي متوسطه شاخه كار و دانش از گروه آموزش هاي متوسطه و مهارتي - هنري معاونت صنايع دستي تا مقطع كارداني پس از اخذ مجوزهاي لازم، امكان پذير مي شود.

|   اجتماعي    |    ادب و هنر    |    اقتصادي    |    دانش فناوري    |    بـورس    |    زادبوم    |
|   حوادث    |    بين الملل    |    فرهنگ و آموزش    |    سياسي    |    شهر تماشا    |    سلامت    |
|   داخلي    |    شهري    |    صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |