شنبه ۷ بهمن ۱۳۸۵
اسطوره اي شدن عاشورا ؟
محمدمهدي شيرمحمدي
009528.jpg
اين روز ها بحث از پاسداشت ماهيت عاشورا و زدودن اين واقعه از خرافه ها و تحريف ها به عنوان يك ضرورت در دستور كار انديشمندان مكتب تشيع به ويژه عاشورا پژوهان قرار گرفته است. بديهي است اين پاسداشت نيازمند مقدماتي است كه بايد ابتدا به آنها توجه كرد. اين مقدمات را مي توان با ارائه طرحي كه از آسيب شناسي پديده عاشورا تا نحوه پاسداشت آن را شامل مي  شود طي كرد؛ چرا كه گاه در جبهه مدافعان عاشورا نيز افرادي قرار مي گيرند كه به بهانه پاسداشت عاشورا به مثله كردن آن مي پردازند.
***
يكي از آسيب هاي جدي پيش روي عاشورا كه اين روزها بيشتر نمايان مي شود، اسطوره اي شدن آن است. بر اين اساس، قرائت هايي از اين واقعه ارائه مي شود كه مبتني بر پندارها، اوهام و غلوها و در يك كلام ارائه صورتي غيرعقلايي از اين واقعه است. اين آسيب كه بيش از هر چيز ناشي از ضعف دانش برخي عاشوراستايان است، ولي حاصل آن به نفع طمع ورزي عاشورا ستيزاني است كه اميد دارند اين شورانگيزترين واقعه در اختيار مكتب تشيع را از كاركردهاي آن تهي كنند. از بركات شگفت و شورانگيز عاشورا، هويت سازي و هنجار آفريني آن است. درست از پي اين واقعه بود كه اين هويت سازي و هنجار آفريني موجب ظهور جنبش توابين و بعد قيام مختار و سپس حركت هاي بنيان كني شد كه با شعار خونخواهي حسين(ع) طومار خاندان اموي را درهم پيچيد. در تاريخ معاصر ايران و حتي جوامع بشري، نهضت هاي ضد استكباري و ضد استعماري متعددي را شاهد هستيم كه با الهام يابي از آموزه هاي عاشورا به موفقيت هاي چشمگيري دست يافته اند. تنها ارائه فهرستي از نهضت هاي الهام يافته از عاشورا خود نيازمند تتبعي وسيع و نگارش كتابي سترگ است.
نتيجه عاشورا و تمسك بدان، ايجاد هويتي عاشورايي براي آدميان است؛ هويتي كه آدمي را به جهدي مقدس در راستاي رهگيري آرمان هاي بلندش فرا مي خواند. به همين دليل عاشورا نه تنها براي متمسكين، هويت عاشورايي مي سازد بلكه رفتارها، كنش ها و هنجارهاي نويي را پديد مي آورد. در نتيجه اين هويت سازي و هنجار آفريني است كه نهضت هاي بزرگي براي مبارزه با جهل و ناداني پديد مي آيد.
حاصل اين نهضت هاي بيدارگر، حركت هاي سياسي- اجتماعي عظيمي عليه استبداد، ستمگري، استعمار و همه قيود آزادي و آزادگي آدمي است و بركات بلند اين حركت ها، قيام ها و انقلاب ها و تاسيس جوامعي نو بر مبناي يكتاپرستي و عدالت خواهي است. در اين سير و سلوك همگاني، كه نمونه هاي آن بعد از عاشورا در تاريخ بشريت فراوان ديده مي شود هر جامعه اي به ميزان بهره اي كه از سرچشمه فيضان عاشورا برده است، به منزلگاهي رسيده و از ظلمت ها به انواري دست يازيده است.
بركات اين واقعه براي تداوم هويت سازي، هنجارآفريني و ايجاد حركت هاي اجتماعي سازنده نيازمند آن است كه گوهر و اصالت آن حفظ گردد. تكيه بر عاشورا ستايي شور انگيزانه و بي اعتنا به هوشمندي و شعور نهفته در اين واقعه و بعد هم اصرار غير عقلايي بر اين شورانگيزي موجب مي شود براي جبران ضعف دانش به پيرايه بندي و آلايش سازي بر حقيقت عاشورا دست يازند. اين آسيب در نهايت منجر به ارائه داستاني اساطيري از واقعه عاشورا مي شود. اسطوره ها ضرورتا، حكايت هاي ناپسندي نيستند، بلكه از سرمايه هاي يك قوم داشتن اسطوره هاي غني است. اسطوره ها خود توان هويت سازي دارند. اما تبديل واقعه عاشورا به يك اسطوره موجب كاستن ارزش آن مي شود. بار هويت سازي عاشورا بسيار غني تر از بار هويت سازي اسطوره هاست. از سوي ديگر اسطوره ها توان اندكي براي هنجارآفريني و
نهضت سازي دارند.
اسطوره، نماد زندگي دوران پيش از دانش و نشان مشخص روزگاران باستان است. واژه  اسطوره در بيشتر زبان هاي هند و اروپايي مشتقاتي دارد. در سنسكريت Sutra به معناي داستان است كه بيشتر در نوشته هاي بودايي كار برد دارد. در يوناني Historia به معناي جستجو و تلاش براي كسب آگاهي است. در زبان فرانسه Histaire حكايت معنا مي دهد. در زبان انگليسي Story به معناي حكايت، داستان و قصه  تاريخي است و History به معني تاريخ، گزارش و روايت به كار مي رود.
برخي از جمله لوي اشتراوس از اسطوره تعاريفي ارائه مي دهند كه اسطوره ها را به حوزه زيست انساني بدوي متعلق مي دانند. اما به تعبير دكتر مير جلال الدين كزازي، اسطوره به مامي پرورنده مي ماند كه حماسه هاي اقوام در دل آن پديد مي آيند و حماسه ها تنها در فرهنگ و ادب مردماني پديد مي آيد كه داراي تاريخي كهن و اسطوره اي ديرينه اند.
شخصيت هاي اسطوره موجودات فراطبيعي و
راز آلودي هستند كه به دليل كارهاي خارق العاده اي كه در سرآغاز زندگي اقوام انجام داده اند، شهرت دارند. قهرمانان اساطيري گرچه دوست داشتني و محترمند اما از آن جا كه توانمندي هاي فرابشري دارند الهام پذيري و الگويابي از ايشان و همسان پنداري با ايشان ناممكن جلوه مي كند. براين اساس اسطوره، حكايتي خاص است، كه پديد آمدن واقعيت هاي پيراموني را با امور فراطبيعي و فراتر از توان آدميان گره مي زند. اقوام با توجه به اساطيرشان تنها جهت زيست خود را مبتني بر قهرمانان آن مي كنند. بنابراين قهرمانان اساطيري شخصيت هاي اسطوره اي، ابرمرداني هستند كه تا مرتبه الوهيت بزرگ شمرده
مي شوند و به تعبيري انسان- خدا دانسته مي شوند؛ زايش و پرورش آنان غير متعارف است. جنگاوران، شهسواران و بهادران اساطيري فراتر از توان بشر معمولي اقدام مي كنند با موجوداتي مهيب مانند هيولا مي جنگند. به تعبيري پهلوانان اساطيري با ضد پهلواناني اساطيري مي رزمند. مركب هايي دارند كه قد و قواره شان سترگ تر از اندازه همنوع خود و قدرتشان بيش از حيوانات همانند است. خوراك و پوشاك پهلوانان اساطيري نيز غير معمول، بزرگ و حجيم است. در صحنه پردازي هاي اساطيري، وصف صحنه هاي نبرد پهلوانان و ضد پهلوانان مهيج است و توانمندي هاي مهيب و شگفت دو نيرو بسيار مورد تاكيد قرار مي گيرد.
در اوصافي كه گاه از سوي عاشوراستايان در ترسيم واقعه كربلا بيان مي شود، همه عناصري را كه در بالا برشمرديم  شاهد هستيم. براي بيان برخي از اين اوصاف ولو به قصد نقد آنها نيز بايد از ساحت مقدس شهيدان كربلا پوزش طلبيد؛ گفته مي شود شخصيت هاي عاشورا در تولد و پرورش، موجوادتي غير طبيعي و حتي غيرعقلايي هستند. اسبي دارند چنين و چنان. با اين همه اسب توان كشيدن آنان را ندارد. گفته مي شود: روز عاشورا طولاني تر از روزهاي ديگر و مثلا 72ساعت بود، در اين روز هر يك از شخصيت هاي لشكر امام حسين(ع) هزاران نفر از دشمنان را كشته اند. با اين همه دشمنان ايشان كه آنان نيز موجوداتي مهيب بوده اند با خدعه و نيرنگ آنان را از پا درآورده اند.
نيازي نمي بينم اين فهرست را بيش از اين طولاني كنم. مخاطبان گرامي اين بحث خود شواهد بسياري از اين دست غلوها و اوهامي كه در مجالس عزاي امام حسين(ع) بيان مي شود شنيده اند. حاصل اين خداپنداري شخصيت هاي عاشورا، پيرايه بندي و آلايش سازي بر حقيقت آن، سيمايي افسانه اي و اسطوره اي از عاشوراست كه ارزش هنجارآفريني و الهام بخشي ندارد. اباالفضلي كه افسانه شده باشد نمي تواند مكتب جوانمردي و ولايت پذيري گرمي داشته باشد. حسيني كه ـ العياذ بالله ـ جاي خداوند متعال را بگيرد نمي تواند براي آدميان سرمشق ايثار و شهادت باشد؛ چرا كه الهام پذيري و الگويابي از يك واقعه فراعقلاني و دست يازيدن به آن فراتر از توان آدميان جلوه مي كند. سيماي عاشورا اگر گرفتار اين آسيب باشد، ديگر نمي تواند امتياز هويت سازي و هنجارآفريني براي بشريت داشته باشد.

نگاه
نگاهي به تاريخ تشيع و قيا م عاشورا
راه اصلاح
سعيد حبيب الله
009525.jpg
امام حسين(ع) هنگام خروج و قيام به وضوح هدف خود را اصلاحات برشمرده است و در اين باره فرموده است: همانا من براي تجاوز و طغيان و خودداري از قبول حق و ايجاد ستم خروج نكردم، بلكه براي اصلاح امت جدم محمد مي خواهم امر به معروف و نهي از منكر كنم.
امر به معروف و نهي از منكر از اصول مترقي اسلام است كه امروزه در جايگاه احزاب، مطبوعات و روشنفكران نمود يافته است. معروف در هر جامعه اي حق و عدالت و آزادي عقيده و منكر، ظلم و تزوير و انحراف از دين است. بنابراين امر به معروف و نهي از منكر از اين حيث راهكاري براي اصلاحات اجتماعي و سياسي و فرهنگي، مشاركت مردم در جامعه اسلامي و بهبود وضعيت رابطه اجتماعي ميان مردم و دولت در جامعه است.بنا به كلام امام (ع) در اين شكي نيست كه علت اصلي واقعه عاشورا اصلاح امت است. دورويي ها، خيانت ها، چاپلوسي ها، وارونه جلوه دادن دين، حكام فاسق و نالايق، نخبگان ساكت و خاموش... قيام يك نخبه را الزام آور ساخته بود. قيامي كه به دنبال خود پيامدها و كاركردهاي شگفت انگيزي را در تاريخ آينده به جا
گذاشت.
به عقيده اميل دوركيم مناسك جديد جانشين مراسم تشريفاتي قديمي مي شوند. به نظر مي رسد كه در قيام حسيني مفاهيمي چون آزادي، برابري، همبستگي، ظلم ستيزي و غيره از مواردي اند كه نهضت امام حسين (ع) سعي دارد آنها را در منظومه ديني جامعه آن روز نهادينه سازد و قيام و پيروزي خون بر شمشير توانست چنين كاركردي داشته باشد.
قيامي كه حس همبستگي، اعتقادات، باورها و گرايش هاي گروهي جديدي در قالب مراسم عزاداري ايجاد كرد و مردم را به ارزش ها و احساسات واحدي پايبند كرد. اين وابستگي اعتقادي ميان شيعيان به عنوان يك گروه اجتماعي بزرگ بعد از واقعه عاشورا شكل و حالت خاصي يافته است تا جايي كه اكنون مبارزه با ظلم به عنوان يك ارزش حياتي در آن متبلور است. مبارزه با ظلم و ظالم همواره در تعاليم انبيا و مصلحان اجتماعي حضوري روشن داشته است.
امام حسين(ع) در اقدامي تكان دهنده با خانواده خود و حتي فرزندان خردسال خويش، مبارزه با ظالم و فساد را به عنوان حفظ ارزش هاي پيش روي قرار داد.
ارزش ها در اينجا به مفهوم اعتقادات و اهداف مشترك يك جامعه است كه از نظر فردي و اجتماعي برتر شمرده شده و داوري خوب و بد را براي انسان در حيطه اجتماع و حتي حوزه خصوصي ميسر مي سازد. از اين منظر تبديل مسئله مقابله با ظلم و ظالم به عنوان يك ارزش ماندگار، از كاركردهاي قيام حسيني است كه احياي نهاد دين و مبارزه با انحرافات، كاستي ها، فساد و تبعيض و حكام نالايق را در دستور كار خود دارد.از اين رو نهضت حسيني نه فقط در ميان شيعيان كه در ميان فرقه هاي مختلف به احياي دين كمك فراواني كرد و الگوها و قواعد مورد نظر اسلام را در ميان مسلمانان زنده كرد. همچنين حركت مذكور با تركيبي از ويژگي هاي رفتاري مادي و معنوي براي هدايت جامعه به صورت يك نمود انتزاعي واجد كاركرد الگوسازي براي مسلمانان است.
بسياري از قيام ها و يا جنبش هاي اجتماعي اسلام همچون انقلاب اسلامي سال 57 برگرفته از الگوي نهضت حسيني بوده اند. اين قيام راه شهادت، ايثار، قيام و مبارزه براي عقيده را براي انسان باز گذاشته است و از نگاه ديگر خط و الگوهاي پراكنده و البته مهمي را نيز به ديگر نهضت ها و اصلاح گران فردا آموخته است.با اين همه نبايد فراموش كنيم كه استمرار اين نهضت  با خرده فرهنگ عزاداري ميسر مي شود. اگر جامعه بزرگ اسلامي را داراي فرهنگي مشترك و فراگير در نظر بگيريم، عزاداري هاي حسيني نوعي خرده فرهنگ محسوب مي شود كه در عين سهيم بودن مسلمانان علي الخصوص شيعيان در آن، آنان را داراي ارزش ها، هنجارها، عقايد و شيوه هاي خاصي كرده كه همگي با منشايي از نهضت حسيني مقدس شمرده مي شود. اين تقدس كاركرد اجتماعي عاشورا و استمرار آن را همواره قوت بخشيده است.

انديشه
اقتصاد
اجتماعي
سياست
فرهنگ
شهرآرا
هنر
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  شهرآرا  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |