پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۵
توسعه و خردورزي
009948.jpg
عباس جهاني
مي گويند هر انقلابي داراي دوران كودكي و دوران بلوغ است. به طور طبيعي با دوران كودكي ناپختگي ها و افراط و تفريط فراوان همراه است و از آن گريزي نيست. اما وقتي دوران بلوغ فرا مي رسد، بايد شاهد رفتارهاي توأم با خرد و پختگي باشيم.
انقلاب اسلامي مردم ايران كه در بيست و دوم بهمن ماه 1357 به رهبري شجاعانه امام خميني(ره) به پيروزي رسيد، مثل همه انقلاب ها فراز و فرودهاي دوران نوزايي، سير تحولي و بلوغ را داشته است. مردمي كه به قول وقايع نگاران در روزهاي آتش و خون و رويارويي با سركوبگران مسلح رژيم شاه، بانك هاي آن زمان را به عنوان مظاهر اقتصادي رژيم مورد حمله قرار مي دادند و شيشه هاي آنها را خرد مي كردند و يا گاهي دامنه تخريب فزون تر مي شد، از فرداي پيروزي انقلاب از همين اماكن اقتصادي كه جزو دارايي هاي ملي و مردمي محسوب مي شد، همچون ديدگان خود مراقبت كرده اند.
نگارنده به تناسب رشته تحصيلي، تجربه هاي كاري و مهارت هايم، استطاعت و بضاعت آن را ندارم كه به تحليل رفتارها در طول سه دهه از زمان سپري شده بعد از پيروزي انقلاب بپردازيم، اما در حوزه كاري خودم، نكاتي را از سر دلسوزي يادآوري مي كنم كه مطمئن هستم براي نسل امروز و نسل هاي آينده ما مفيد و ثمربخش خواهد بود.
سرزمين ما ايران، از لحاظ ساختار و منابع طبيعي و ميراث هاي فرهنگي و تاريخي در جهان همانند ندارد. يعني نمي توان اين همه تنوع جغرافيايي و طبيعي و فراواني ميراث هاي تاريخي و فرهنگي چندهزار ساله را يكجا در يك كشوري ديد. اين يگانگي ضمن آن كه براي ما همواره مايه مباهات بوده، هم در پيشگاه پروردگار توانا كه اين مواهب را به ما ارزاني داشته و هم در مقابل نسل كنوني و نسل هاي آينده مسئوليت هايي را پيش روي مان قرار داده است كه سزاوار است به آنها توجه كافي داشته باشيم.
در سال هاي اخير به كرات مي شنويم و يا مي خوانيم كه در جريان توسعه- به هر شكل- اعم از سدسازي، ساخت جاده و احداث بناهاي جديد، ملاحظات زيست محيطي و ضوابط مربوط به حفظ ميراث هاي فرهنگي و تاريخي رعايت نمي شود و اين  كم توجهي، گاهي به زيان هاي بسيار سنگين و غيرقابل جبران منتهي مي گردد.
نكته جالب در تركيب اشخاص حقيقي و حقوقي كه به اين مسايل معترض هستند، علاقه  و دلسوزي آنها نسبت به امكانات، ثروت هاي طبيعي و تاريخي اين مملكت است. فرقي نمي كند، روزنامه نگاران، طرفداران حفظ محيط زيست و ميراث هاي فرهنگي، بدون آن كه نفعي مادي يا فوري نصيبشان شود، از سر دلسوزي به دست اندركاران طرح هاي توسعه، يادآور مي شوند كه در حفظ منابع طبيعي و ميراث هاي فرهنگي دقت كافي به خرج دهند. گاهي تحت تأثير احساسات دامنه اعتراضات به حضور مدافعان در مكان اجراي طرح هم منجر شده است. نمي توان همه مداخلاتي از اين قبيل را تأييد كرد.
اما بدون شك، منتقداني كه با ارايه دليل هاي كافي و با انگيزه حفظ يك ميراث طبيعي و يا تاريخي، به نقد عملكرد مجريان طرح هاي توسعه مي پردازند، در زمره فداكارترين و دلسوزترين افراد علاقه مند به انقلاب، نظام جمهوري اسلامي و آينده كشور مي باشند و دست اندركاران طرح هاي توسعه، نبايد اين گونه اعتراضات منطقي به عنوان مانع و يا تزاحم نگاه كنند.
كساني كه برج جهان نما را در اصفهان آن قدر مرتفع مي سازند كه موقعيت يك اثر بي نظير تاريخي مثل ميدان نقش جهان را به خطر مي اندازد، خود بهتر مي دانند، ارزش افزوده چنان بنايي در مقياس منافع ملي هرگز با ارزش افزوده يك اثر مهم و بي نظير مثل ميدان نقش جهان برابري نمي كند. اين آثار تا ساليان دراز براي نسل هاي متمادي، در حوزه صنعت گردشگري، داراي ارزش هاي بيكران اقتصادي خواهند بود. در مورد سد سيوند نيز همين مثال صادق است.
احداث يك سد به اين دليل كه موجبات آبرساني به اراضي و توسعه كشاورزي و همچنين توليد انرژي و رفاه اجتماعي كمك مي كند، قابل تقدير است، همچنان كه مردم همواره قدردان سازندگان سدهاي كشور از طراحان، مهندسان تا كارگران جزء بوده اند. اما وقتي، احداث يك سد موجوديت يك اثر تاريخي بي نظير مثل مجموعه پاسارگاد را با خطر روبه رو مي كند حتماً كار به مقايسه، ميزان ارزش به خصوص ارزش افزوده آن سد با آن مجموعه تاريخي پيش مي آيد و با محاسبه عمر مفيد يك سد، ميزان بازدهي اقتصادي آن و ساير مزايا، باز هم در قبال ارزش افزوده اي پاسارگاد به عنوان يك اثر يگانه در جاذبه هاي گردشگري ايران با درآمدهاي ارزي در طول سال هاي سال دارا خواهد بود، متوجه اين واقعيت مي شويم كه راه خردمندانه، حفظ مجموعه تاريخي بوده است. گو اين كه با برخي توضيحات دست اندركاران سد و مسئولان، اميدهايي براي حفظ پاسارگاد پديد آمده است كه اميدوارم قرين به واقعيت باشد.
اگر بخواهم نمونه هاي ديگري را در اين موارد بشمارم، از حوصله اين نوشتار خارج خواهد شد. اما، تقاضاي من از دولتمردان، آن است كه در چارچوب بحث هاي توسعه پايدار كه چند وزارتخانه و سازمان مهم كشور در آن دخيل مي باشند، بخش محوري را به انجام هماهنگي هاي لازم براي حفظ منابع طبيعي و ميراث هاي تاريخي كشور پيش از اجراي پروژه هاي عمراني اختصاص بدهند تا نظير آنچه كه در هفته هاي اخير در خصوص برج جهان نماي اصفهان و سد سيوند شاهد بوده ايم، پيش نيايد.
ساده ترين راه اين است كه قبل از اجراي هر پروژه كلان عمراني، اگر قرار است يك اثر طبيعي يا تاريخي تحت تأثير و يا تخريب احتمالي قرار بگيرد، توسط كارشناسان، ارزيابي كامل انجام شود تا پروژه هايي كه از اين لحاظ مقرون به صرفه نمي باشند به دست اجرا سپرده نشوند.
به خاطر داشته باشيم، گاهي ممكن است، اجراي يك طرح، به لحاظ ارزش هاي حياتي آن به هر قيمت اجتناب ناپذير باشد، اما نمي توان محيط زيست منابع طبيعي و ميراث هاي تاريخي را كه تجديد ناپذير هستند، فداي طرح هايي كرد كه مي توان، با تجديد مكان يابي آنها، از چنين زيان هاي سنگين و غيرقابل جبراني پيشگيري نمود.
در سالگرد پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي ايران، شايسته است سهم مراقبت از منابع طبيعي و ميراث هاي فرهنگي كشورمان را به عنوان ارزش هاي پايدار انقلاب، محفوظ داريم تا آيندگان نيز از اين ثروت ها و مواهب بزرگ برخوردار شوند.

وقتي مهريه  گره گشا مي شود
009951.jpg
معمولاً داستانك هاي همشهري را كه در صفحه آخر روزنامه چاپ مي شود، مي خوانم. به اين دليل كه كوتاه است و عصاره فكر، انديشه و ذوق نويسنده كه در عباراتي چند فراهم آمده تا لحظاتي ما را تحت تأثير قرار مي دهد و يا به انديشيدن وامي دارد. اما داستانكي كه روز دوشنبه 2 بهمن ماه 85 تحت عنوان تخيل چاپ شده بود، يك سويه نگري را تداعي مي كرد. متن نوشته، گوياي آن بود كه مردي علاقه مند به همسرش، به خاطر عدم توانايي در پرداخت مهريه كه لابد يكجانبه توسط همسرش به اجرا گذاشته شده، به زندان افتاده است و در زندان، در دايره تخيلاتش النگوي طلايي را جست وجو مي كند كه گويا در سالروز ازدواجشان، دوست داشته براي همسرش بخرد!
جنبه ايجابي اين داستان كوتاه آن است كه اگر زن بي وفايي توأم با سوداگري به خرج نمي داد و مهريه را به اجرا نمي گذاشت، امروز شوهر وفادارش كه در زندان به سر مي برد به مناسبت سالگرد ازدواجشان آن النگوي طلا را كه پشت ويترين طلا فروشي ديده بود، براي او مي خريد!

ضمن تحسين نويسنده در به كار گرفتن حداكثر ايجاز به منظور بيان واقعه، از باب گله و انتقاد ناچار به بازگويي اين واقعيت هستم كه سرگذشت خود من- يك بانوي 51 ساله كه 25 سال از ازدواج ام مي گذرد- گوياي برخي حقايق است كه به ما حق مي دهد،  منصفانه تر به داوري بپردازيم. وقتي در سال 1360، يك جوان مؤدب با موجودي 8 هزار تومان به خواستگاري ام آمد، به خاطر خصوصيات اخلاقي و منش انساني او، به بضاعت مالي اش توجه نكردم و به خانه بخت رفتم. عليرغم آنكه در خانه پدري و ميان خانواده ام با رفاه كامل زيسته بودم، همه مشكلات و مشقت هاي نداري و مسائل اقتصادي را با رضايت قلبي تحمل كردم. 5سال بعد از ازدواجمان پسر دوم ما به دنيا آمد. من با داشتن يك كودك 5/4 ساله و نوزاد جديد، سر كار مي رفتم و صبورانه كوشيدم تا زندگي آبرومندي فراهم كنيم. نتيجه كوشش هاي ما بهبود وضع اقتصادي مان بود، اما در هجدهمين سال ازدواجمان، همسرم به اين بهانه كه ماهي يك ميليون تومان درآمد دارد، صريحاً به من گفت كه با يك دختر 23 ساله قصد ازدواج دارد و باز هم صريحاً سن و سال من را در مقايسه با آن دختر جوان به رخم كشيد و ظاهراً سن و سال خودش را فراموش كرده بود! پسرم كه سال سوم دبيرستان بود به پدرش اعتراض كرد، اما پاسخ شنيد كه اگر تحمل وضعيت جديد را ندارد، منزل را ترك كند!... بحران در شرايطي به اوج رسيد كه حتي يك  شاهي پس انداز نداشتم چون تمام حقوقم را خرج كرده بودم. رفتم مهريه ام را اجرا گذاشتم. قاضي دادگاه پرسيد كه چرا چنين كاري را كرده ام گفتم دو پسر كلاس دوم راهنمايي و كلاس سوم دبيرستان دارم كه به شدت نگران آينده آنها هستم. مهريه ام كه به روز تعيين شد معادل نصف مايملك و دارايي شوهرم بود كه من به عنوان مهريه كامل پذيرفتم. دختري كه قرار بود به همسري شوهرم درآيد، وقتي با واقعيت ها و مقررات مهريه روبه رو شد، از صحنه گريخت و شوهرم با عذرخواهي و شرمساري به زندگي مشتركمان برگشت. حالا اگر امكان دستيابي به مهريه در آن روز براي من وجود نداشت، فرزندانم امروز نمي توانستند وارد تحصيلات دانشگاهي شوند و قطعاً آينده اي مطمئن در انتظار ما نبود.
آيا بهتر نيست در مواردي مثل حذف شيربها كه يك آيين بسيار خوب براي تأمين جهيزيه زن به شمار مي رفت، اقدام شتابزده صورت نمي گرفت و در مورد وصول مهريه هم دچار هيجانات آني و اقدامات شتابزده نشويم و حق و حقوق اكثريت زنان- نه آن اقليت فرصت طلب- را در نظر داشته باشيم.
ع- عرفانيان

از ميان پيام ها و نامه ها
افزايش قيمت آجيل
نرخ انواع آجيل در برخي از فروشگاه هاي خشكبار و آجيل افزايش يافته است. با توجه به فرارسيدن ماه هاي پاياني سال و نياز مردم به اين نوع اقلام خوراكي، جا دارد با همكاري دستگاه هاي ذيربط و اتحاديه هاي صنفي، از افزايش بي رويه قيمت ها جلوگيري شود.
عبدالله جواد پور- تهران
راهي براي عرضه ماهي ارزان تر
در حال حاضر با توجه به قيمت بالاي انواع ماهي، اقشار كم درآمد قادر به خريد آن نيستند. در سال هاي گذشته، شركت شيلات با توزيع گسترده ماهي دسترسي بسياري از خانواده ها را به اين غذاي مهم، فراهم مي كرد. آيا بهتر نيست، با انجام برخي تسهيلات همچون گذشته، قيمت انواع ماهي را به توان مالي و قدرت خريد مردم كم درآمد نزديك كرد؟
صدر صدرايي- تهران
خط كشي پاك شده
در مسير جاده چالوس- علمده خط كشي وسط جاده از بين رفته است اين كمبود در شب و با توجه به تاريكي جاده موجب اشتباه ديد رانندگان و بروز حوادث رانندگي ناگوار مي شود.
مهديان- چالوس
تقاضاي آسفالت يك خيابان
بيش از 15 سال است كه ساكن خيابان رودبار شرقي، نرسيده به تقاطع ميرداماد و شريعتي هستم. آسفالت كامل اين خيابان از خواست هاي ديرين ساكنان آن است كه اميدوارم، هر چه زودتر عملي شود.
حسين فرد- تهران

پاسخ مسئولان
به علت عدم همكاري، ميسر نشده است
ششدانگ پلاك ثبتي 1186/153 واقع در گوهردشت كرج (اراضي معروف به سياهكلاهان) شهرك شهيد جهازي ها به نفع اين نهاد مصادره و پس از پيروزي انقلاب اسلامي توسط بنياد علوي و طي صورت مجلس تفكيكي شماره 7139 مورخ 22/3/58 به 191 قطعه تفكيك شد و حدود 300 خانوار در آن ايجاد اعياني كرده اند. در اجراي ماده 147 قانون اصلاحي ثبت حدود 146 نفر از متصرفان درخواست سند كرده كه پس از دريافت حقوق بنياد اسناد مالكيت به نام آنها منتقل شد و در خصوص بقيه ساكنان شهرك كه طبق آيين نامه جاري مصوب هيأت امناء بنياد از متصرفان جهت خريداري عرصه تصرفي دعوت شد. در نتيجه آنها درخواست اعمال تعرفه قيمت آيين نامه سابق بنياد را مطرح و تاكنون جهت خريد اقدام مؤثري انجام نداده اند. اين در حالي است كه بر اساس دستور رئيس بنياد مقرر شد كه نسبت به شناسايي افراد مستضعف و واجد شرايط مساعدت لازم به عمل آيد و در اين خصوص از طريق معاونت محرومان بنياد اقدام و بر اساس گزارش ارائه شده تصميم گيري نمايند، اما متأسفانه به دليل عدم همكاري اهالي جهت انجام تحقيقات، اين مهم هنوز ميسر نشده است.
اداره كل روابط عمومي و امور فرهنگي
بنياد مستضعفان انقلاب اسلامي
اقدامات لازم انجام شده است
احتراماً  در پاسخ به مطلب درج شده در صفحه 6 روزنامه همشهري مورخ 20/10/85 به شماره 4179، مطلبي با عنوان هر چيزي به جاي خودش . همان طور كه مستحضريد، بحث خصوصي سازي و واگذاري امور به بخش خصوصي در راستاي سياست هاي دولت مبني بر خصوصي سازي و كاهش تصدي گري دولت صورت مي گيرد.
شايان ذكر است با واگذاري امور حمل و نقل ريلي و پيمان سپاري امور، نه تنها در اين بخش توانمندي مضاعفي ايجاد شده است بلكه تعميرات و نگهداري واگن ها نيز با قابليت  اطمينان بالاتري انجام مي شود. لذا شايسته است با بروز يك يا چند مورد نقص غيرقابل پيش بيني كه ناشي از شرايط نامطلوب جوي هم بوده است، خدمات شايان تقدير و غيرقابل چشم پوشي بخش خصوصي ناديده گرفته نشود. البته هرگونه اشكال در سير قطارها و بروز نقص در خدمات رساني به مسافرين محترم بايد رسيدگي و از بروز مجدد آن جلوگيري شود كه در اين جا ضمن عذرخواهي از كاستي هاي قطار ياد شده اميدواريم- علي رغم سرما و شرايط جوي نامناسب كه فراتر از پيش بيني و برنامه هاي همكاران ما در اين شركت بود- با اقداماتي كه صورت گرفته ديگر شاهد بروز مشكلاتي از اين دست نباشيم.
روابط عمومي شركت  قطارهاي مسافري رجاء

در حاشيه طرح بازنگري در آزمون سراسري دانشگاه ها
مهم تر از كنكور
009942.jpg
طرح: فريد مرتضوي
گويا رسم چنين است هر سال مقررات و ضوابط برگزاري آزمون سراسري دانشگاه ها و مدارس عالي كشور مورد بررسي مجدد قرار بگيرد.
احتمالاً همراه با تحولاتي كه در تمامي زمينه ها به ويژه فناوري هاي جديد در ارتباطات رخ مي دهد، به ناچار، ايجاد تغيير و تحول در سامانه هايي كه با بخش هاي بيشتري از جامعه مرتبط مي باشد، اجتناب ناپذير مي گردد. اما كنكور دانشگاه ها مبتني بر قواعدي است كه خود متكي به بيش از 50 سال تجربه عيني مي باشد، از اين رو، دست يازيدن به دگرگوني  كامل روش برگزاري كنكور دانشگاه ها، ضمن آنكه شوك تازه اي به جمعيت ميليوني آزمون هاي سراسري وارد مي كند در مقايسه با ديگر معضلات كشور چندان هم از اولويت لازم برخوردار نيست.
به عنوان نمونه، يافتن راهكارهاي مفيد و قابل اجرا به منظور ايجاد اشتغال براي هزاران نفر از فارغ التحصيلان دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالي كشور كه براي خانواده ها در برگيرنده هزينه هاي سنگيني بوده است، از اهم واجبات است.
بنا به قاعده يك داوطلب كنكور با هر انگيزه  و اشتياقي، به خروجي دانشگاه  و سرنوشت آنهايي چشم مي دوزد كه پيش از او اقبال عبور از سد آزمون ها و گرفتن مدرك كارشناسي يا كارشناسي ارشد را داشته اند. البته ظريفي گفته است، داشتن فارغ التحصيل ولو جوياي كار بهتر از جويندگان كار كم سواد و يا بي سواد است.
اين سخن مقبولي است، اما وقتي كشوري با اين همه امكانات و منابع اقتصادي، صنعتي و كشاورزي و استعداد هاي بالقوه سرزميني، توان آن را دارد كه در ميدان هاي گوناگون توليدات كشاورزي، صنعتي، شغل ايجاد كند، آنچه مي ماند، به كار انداختن تدبيرها و اراده هاست.
به همين دليل، تأكيد مي كنم كه آن زمان و انرژي و هزينه هايي كه اين روزها صرف بازنگري در آزمون سراسري دانشگاه ها مي شود و دائم در وجود متقاضيان ورود به دانشگاه استرس ايجاد مي كند، بهتر است خرج يافتن راه هايي براي فعال نمودن بخش هاي توليدي و ايجاد شغل براي دانش آموختگان دانشگاه ها شود. يا بهتر بگويم، حداقل به موازات دلواپسي هايي كه براي كنكور دانشگاه و بحث هايي از قبيل حذف يا اصلاح كنكور پيش كشيده مي شود، به موضوع مهم تر يعني، ايجاد شغل براي هزاران فارغ التحصيل دانشگاه ها و مراكز آموزش عالي هم پرداخته شود. منظور مشاغلي است كه به نوبه خود، چرخ هاي اقتصاد كشور را در بخش هاي توليد فعال تر به گردش درآورد و ثروت هاي ملي را افزون سازد. نقي زنده دل

پرونده اي در چرخه باطل
009945.jpg
در آبان ماه سال 1385، با هدف تأمين آينده بهتر براي خود و خانواده ام، از طريق يكي از بنگاه هاي معاملات ملكي، ملكي را در شهرك آزادي از دو نفر خريداري كردم.
پس از دريافت وكالت نامه با مراجعه به سازمان زمين شهري واقع در خيابان استاد نجات اللهي و اداره ثبت كن، براي دريافت سند اقدام كردم كه متأسفانه مشخص شد دومين خريدار ملك كه از سازمان زمين شهري تقاضاي سند كرده است، به علت دريافت زمين ديگري از سازمان زمين شهري- پيش از خريد زمين مورد بحث- از دريافت سند محروم شده است.
در نتيجه در خرداد ماه 1358 اولين دريافت كننده زمين از سازمان زمين شهري، در آن ساخت و ساز انجام داده است.
سپس طبق قولنامه رسمي در سال 1368 ملك را به شخص ديگري فروخته كه طبق شرح بالا، موفق به دريافت سند نشده است.
در سال 1382 ملك به دو نفر ديگر فروخته شده و آنها هم پس از مدتي تلاش پس از آن كه موفق به دريافت سند نشدند، ملك را با وكالت نامه رسمي به من فروختند. براي من، فروش ملك با وكالت نامه رسمي، امكان پذير بود كه در واقع به سوق دادن بحران به زندگي ديگران به قيمت خلاصي خودم بود.
اما اكنون براي حل اين معضل متوسل به قانون شده ام و حداقل توقع دارم كه، قانون نيز از من و امثال من كه در صدد پايان دادن به يك چرخه باطل هستيم، حمايت نمايد. اما وقتي به يكي از دستگاه هاي ذي ربط مراجعه كردم، پاسخ اين بود كه شما هم ملك را بفروشيد! كه اگر اين كار را انجام بدهم، ادامه يك تخلف قانوني است.من كه يك پيرمرد بازنشسته ام به قيمت از دست دادن همه اندوخته مالي ام در اين چرخه باطل گرفتار شده ام. حال كه در صدد دسترسي به راهكار قانوني برآمده ام انتظار دارم سازمان زمين شهري به طريق قانوني، مساعدت كند تا گره اين پرونده غرق شده در تخلفات چندين ساله گشوده شود و راضي به اين نباشيم كه با ادامه فروش ملك به شيوه اي كه تاكنون بوده، تخلف از قانون را تداوم بخشيم.
محمدرضا زياري

جدول اعداد (سودوكو) 283
009924.jpg
اعداد 1 تا 9 را در هر يك از سطرها و ستون ها و مربع هاي كوچك 3 در 3 طوري قرار دهيد كه فقط يك بار نوشته شود. پاسخ جدول را فردا در روزنامه ملاحظه خواهيد كرد.

سخنگاه
اقتصاد
انديشه
ايران
سياست
كتاب
شهرآرا
|  اقتصاد  |  انديشه  |  ايران  |  سخنگاه  |  سياست  |  كتاب  |  شهرآرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |