شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره۴۲۰۸ - Feb 17, 2007
شهر تماشا
Front Page

نگاهي به فيلم عراق تكه شده از جيمز لانگلي
تصوير يك كشور اشغال شده
ترجمه: امير رضا نوري زاده
014262.jpg
در شرايطي كه تقريباً همه مستند ال  گور را شانس اصلي دريافت اسكار بهترين مستند سال مي دانند؛ منتقدان اما از فيلم ديگري ستايش به عمل مي آورند. از عراق تكه  شده ساخته جنيفر لانگلي كه گاردين در مقاله اي مورخ 31 ژانويه آن را مستندي تكان دهنده خوانده است.
***
جنيفر لانگلي راه سختي را براي ساخت فيلم مستند عراق تكه شده طي كرد و حتي چندين بار تهديد به مرگ شد. اين فيلم به همراه فيلم حقيقت نادرست از ال گور از اصلي ترين شانس هاي دريافت اسكار بهترين فيلم مستند به حساب مي آيند و هر دو آنها جوايز متعددي را از جشنواره هاي مختلف سينمايي دريافت كرده اند. اما خود لانگلي اعتقاد دارد كه فيلم ال گور شانس بيشتري دارد و اشاره مي كند: يك استوديو بزرگ  از اين فيلم حمايت مي كند و در گيشه هم 30 ميليون دلار فروش داشته است. ولي فروش فيلم من به يك صد هزار دلار هم نمي رسد.
اما اكثر منتقدان هنوز هم شانس آن را بسيار زياد مي دانند چرا كه فيلم بهترين روايت را از زندگي روزمره عراقيان در سالهاي پس از حمله آمريكا به اين كشور در سال 2003 ارائه مي دهد. در فيلم سني ها، شيعيان و كردها همگي آزادانه نقطه نظراتشان را ابراز مي كنند، نقطه نظراتي كه مشابه آنها را كمتر در مطبوعات و رسانه هاي غربي مي بينيم. عراق چند تكه ظرف 2 سال فيلمبرداري شده است و لانگلي در مورد آن مي گويد: قصد داشتم بررسي دقيقي از وقايع جامعه عراق و احساسات مردم داشته باشم و معتقدم فيلم مي تواند خلأيي را كه توسط نشريات روزانه پر نشده جبران كند.
لانگلي در ابتدا قصد داشت زندگي يك خانواده واحد عراقي را قبل و بعد از جنگ مرور كند، اما در سفرهايش به عراق در اكتبر 2002 و فوريه 2003 متوجه شد كه سبك فيلمسازي اش با شرايط جامعه در زمان حاكميت صدام حسين تطابق ندارد.
وي در اين زمينه مي گويد: شما يا بايد با افراد منتخب رژيم عراق صحبت مي كرديد و يا اين كه حرف هايي را مي شنيديد كه منجر به بازداشت و بازجويي گويندگان آنها مي شد. بنابراين ساخت يك مستند صادقانه از عراق تقريباً غيرممكن بود. در ظرف اين مدت او فقط توانست از مكان هايي فيلمبرداري كند كه صدام حسين شخصاً به تيم خبرنگاران اجازه داده بود. او در نهايت در فوريه 2003 مجبور به ترك عراق شد. البته او از عراق چندان دور نشد و به كويت رفت و از طريق تلويزيون شاهد حمله آمريكا و سقوط صدام بود.
او در آوريل 2003 به عراق بازگشت و البته اين بار به ويزا احتياج نداشت و به گفته خودش همه چيز بسيار سهل و ساده شده بود. لانگلي در يك آپارتمان كوچك در جنوب بغداد ساكن شد و به علت كمبود اطلاعات در مورد عراق از يك مترجم براي تسهيل در گفت وگو ها و كسب اطلاعات پيرامون جامعه عراق كمك گرفت. او در ابتدا به شدت نگران امنيت جاني اش بود، اما در خلال گفت وگوهايش با عراقياني روبه رو شد كه به مراتب نگران تر از او بودند.
تحت حاكميت صدام، تمامي آنچه كه مي توانست خطرناك باشد، مشخص شده بود ولي اكنون با تضعيف نقش ارتش و پليس جنايت و غارت موج مي زد. لانگلي ادامه مي دهد: مردم مي ترسيدند از منازلشان بيرون بيايند و همه مغازه ها از ساعت سه بعدازظهر بسته بود. مردم در ابتدا خوش بين بودند و تصور مي كردند با حضور آمريكايي ها شرايط بهتر خواهد شد و عراق بازسازي مي شود ولي ماه ها گذشت و هيچ اتفاقي چه در زمينه بازسازي و چه در مورد بهبود سرويس هاي عمومي رخ نداد.
لانگلي براي سكانس ابتدايي فيلمش داستان زندگي پسربچه 11 ساله اي به نام محمد ميثم را انتخاب كرد. لانگلي در اين بخش از فيلم به رابطه پدر- پسر گونه محمد ميثم با صاحب كارش در يك تعميرگاه اتومبيل مي پردازد. اما لانگلي در بخش ديگري از فيلم- كه به زعم بسياري بهترين بخش آن محسوب مي شود- به بررسي حضور مقتدي صدر در شهر نجف مي پردازد. او به لطف چند رابط موفق شد تا با شيخ عوس الكفاجي نماينده مقتدي صدر در ناصريه ديدار كند و حتي از يك مركز آموزش نظامي نيروهاي او فيلم تهيه كند. اما در لحظه به لحظه  اين فيلم مي توان بحران و خطر را حس كرد.
اوج اين تغيير در آوريل 2004 بود كه بمباران و حمله به فلوجه و رسوايي زندان ابوغريب شرايط را در عراق دگرگون كرد. لانگلي ادامه مي دهد: گاهي اوقات در يك كشور يك يا دو اتفاق كافي است تا عرصه كاملاً بر شما تنگ شود ولي در عراق دهها اتفاق ناپسند رخ مي داد كه باعث شده بود تا مردم عراق به اين باور برسند كه ديگر خواهان حضور نيروهاي آمريكايي نيستند.
اين فضا منجر شد تا ربودن و قتل خارجيان آغاز شود و من در چند لوكيشن تهديد به مرگ شدم. چند فرد نقاب دار در مكان هاي مختلف به من هشدار دادند كه در صورت عدم خروج از آنجا من و همراهانم را خواهند كشت. اين چيزي نبود كه من نه تنها به عنوان يك فيلمساز بلكه به عنوان يك انسان هم انتظار آن را نداشتم. من در نوار غزه در سال 2000 يك فيلم مستند بلند ساختم ولي اين بار شرايط به مراتب بدتر بود و با خودم عهد كردم كه هرگز در منطقه جنگي ديگري حاضر نشوم.
لانگلي از آن پس در بغداد هم احساس ناامني مي كرد و شرايط در اكتبر 2004 به گونه اي بود كه او ناچار به ترك آنجا شد. چند ماه بعد علان عنويا، مترجم او كه با خبرنگار كريستين ساينس مانيتور كار مي كرد، در حين ربودن او كشته شد. لانگلي پس از تدوين فيلم، تأكيد مي كند كه عراق بايد همچنان يكپارچه بماند.
او در اين زمينه مي گويد: عراقيان براي چندين دهه در كنار هم زندگي مي كردند و هنوز هم مي توانند به اين روند ادامه دهند. اما تصور مي كنم آمريكا با حمله به اين كشور موجب شد تا شعله هاي جنگ قومي و نژادي در عراق شعله ور شود و همه در رقابت براي كسب قدرت تلاش كنند تا به تضعيف ديگري بپردازند. به عقيده من تنها راه حل خروج آمريكايي ها از اين كشور و واگذاري اداره كشور به عراقيان و پرداخت غرامت جنگ به آنهاست، ولي همه ما مي دانيم كه رهبران آمريكا چنين كاري را انجام نخواهند داد.

سايه روشن
هلن ميرن در انديشه فتح اسكار
014259.jpg
گروه ادب و هنر- هلن ميرن بازيگر باسابقه اي كه بيش از چهار دهه سابقه فعاليت دارد، امسال اميدوار است كه اسكار بگيرد. او امسال با فيلم تحسين شده ملكه در رقابت هاي اسكار شركت خواهد كرد؛ فيلمي كه تاكنون بيش از 15 جايزه برايش به همراه داشته است. از او در حالي به عنوان گزينه جدي دريافت اسكار نام برده مي شود كه رقبايي چون مريل استريپ، ماكيت وينسلت و پنه لوپه كروز هم نامزد دريافت اين جايزه هستند.
تام اونيل منتقد و سينمايي نويس معتقد است هلن ميرن عملاً هيچ رقيب جدي اي ندارد و از حالا بايد او را برنده اسكار بهترين بازيگر زن دانست.
او مي نويسد: ميرن تمام جوايز را برده است. اين جور درو كردن جوايز كه به ندرت پيش مي آيد معمولاً به فتح اسكار منجر مي شود.
ميرن براي دريافت اسكار با استريپ كه 14 بار نامزد اسكار شده رقابت دارد.
او براي بازي در نقش سردبير جدي و سختگير يك مجله مد در فيلم شيطان پرادا مي پوشد برنده گلدن كلوب شد، همچنين پنه لوپه كروز در فيلم درخشان بازگشت ساخته پدر و آلادوار بازي حيرت انگيزي ارائه داده است. ضمن اين كه نبايد تلاش دو بازيگر بريتانيايي يعني كيت وينست و جودي رنچ را در فيلم هاي بچه هاي كوچك و يادداشت هايي بر يك رسوايي فراموش كرد. اگر ميرن 61 ساله برنده شود، نخستين اسكار را به خانه مي برد و به گروه نه چندان پرتعدادي مي پيوندد كه در بالاي 50 سالگي اين جايزه ارزشمند را دريافت كرده اند. آن هم در جايي مثل هاليوود كه معمولاً بازيگران زن بالاي 35 سال به عنوان كساني كه تاريخ مصرفشان تمام شده ناديده گرفته مي شوند. اونيل مي گويد در 15 سال اخير، فقط يك بازيگر زن بالاي 50 سال يعني جودي دنچ براي شكسپير عاشق موفق شده برنده اسكار شود.
ميرن سابقه اي طولاني در صحنه نمايش و تلويزيون بريتانيا دارد و در نقش هاي مختلف ظاهر شده، از جمله بازي در نمايش آنتوني و كلئوپاترا شكسپير و يك رئيس پليس خودرأي در مجموعه تلويزيوني مضنون اصلي . ميرن از 10 سال پيش همسر تيلور هكفورد فيلمساز آمريكايي است و دو بار هم نامزد اسكار شده و در عين حال در هاليوود چندان فعاليت نداشته است. اما موفقيت ملكه كه علاقه آمريكايي ها به خاندان سلطنتي بريتانيا به آن دامن زده، همين طور جايزه گلدن گلوب بهترين بازيگر زن براي فيلم تلويزيوني اليزابت اول ، موقعيت او را تغيير داده است.
هلن ميرن ماه پيش در گفت وگويي با رويترز گفت: برنده شوي يا بازنده، حباب مي تركد و دوباره مجبوري برگردي سر موضوع اصلي كه همان كار كردن است. راستش را بخواهي، بهترين اوقات را زماني دارم كه در يك اتاق سرد نشسته ام و يك فنجان چاي دستم است.

چشم انداز
جيمز كامرون:
تايتانيك يك استثناء بود
014265.jpg
گروه ادب و هنر- وقتي تايتانيك مبدل به پرفروش ترين فيلم تاريخ سينما شد، همه تصور مي كردند كه جيمز كامرون به عنوان موفق ترين كارگردان هاليوود، خيلي سريع فيلم تازه اي را مقابل دوربين ببرد. منتها موفقيت چشمگير تايتانيك عملاً كامرون را دچار وسواس كرد. البته او در اين سال ها در حال برنامه ريزي براي يك پروژه بلندپروازانه ديگر بود. پروژه اي كه قرار است يك اتفاق در عرصه سينما باشد و با دوربين ديجيتالي سه بعدي ساخته خواهد شد. اين فيلم يك اكشن ماجرايي است كه ماجراهايش در يك سياره دور مي گذرد. كامرون در گفت وگويي با نيوزويك مي گويد كه تايتانيك برايش حكم يك استثناء را دارد و در كار تازه اش بيش از فتح گيشه به ساختن فيلمي ماندگار مي انديشد.
* چرا اين قدر طول كشيد كه يك فيلم داستاني ديگر بسازيد؟
- جواب دست به نقدي براي آن ندارم. در 10 سال گذشته 70 سفر اكتشافي به اقيانوس داشته ام و عاشق اين دنيا هستم. از زمان كودكي رؤياي اكتشافات حقيقي را داشتم. اما هميشه مي دانستم كه به سمت ساختن فيلم هاي داستاني بازخواهم گشت. ما حالا آواتار را اعلام كرده ايم در حالي كه حدود يك سال و نيم است كه روي آن كار مي كنم.
* يك سال و نيم؟ نمي توانم باور كنم كه آن را مسكوت گذاشته ايد.
- (مي خندد) من هم نمي توانم. حدود 100 نفر داشتيم شبانه روزي روي آن كار مي كرديم، اما همه كاملاً خودشان را وقف اين كار كرده بودند. آن ها به اين كار ايمان داشتند. مثل يك كالت مي ماند. (مي خندد) و به آن ها گفته شده بود كه حتي در شرايط مشكوك هم سخني به ميان نياورند.
* تايتانيك هنوز هم پرفروش ترين فيلم تاريخ سينما است. آيا اين فشار را حس مي كنيد كه خودتان را در اوج نگهداريد؟
- من به آواتار به عنوان تلاشي براي پيشي گرفتن از تايتانيك نگاه نمي كنم. منظورم اين است كه نمي خواهم آن فيلم را شكست بدهم. من ساختن فيلم هايي كه پول دربياورند و تماشاگران زيادي را جلب كنند دوست دارم اما تايتانيك يك استثناء بود. به همين دليل ساده است كه من از رقابت با خودم در سال هاي گذشته اجتناب كرده ام. اما موفقيت تايتانيك اين فرصت را به من داد كه با خيال آسوده به كارهاي ديگر بپردازم.
* قرار است آواتار تابستان سال 2009 به نمايش دربيايد. زمان زيادي است.
- كلاً برايم 4 سال طول خواهد كشيد. اما من از 11 سال پيش كه آن را نوشتم دلم مي خواست آن را بسازم. فقط وقت مي گذراندم تا از نظر تكنيكي ممكن بشود. بنابراين سه بعدي را ساختم و اين چالش كه يك دنياي بيگانه را بسازم دوست داشتم. ما يك جهان از طرح هاي سياه قلم ساختيم كه واقعاً جالب بود.
* بيشتر فيلم هايتان يا در آب مي گذرد يا فضا. يكي از دوستانم مي گويد كه شما از خاك مي ترسيد.
- (مي خندد) خوب، زمين به تازگي خيلي بغرنج شده است. به هر جايي كه مي رسيم جاده و پارك شده است. به گمانم من به دنبال ناشناخته ها هستم.

|   اجتماعي    |    ادب و هنر    |    اقتصادي    |    دانش فناوري    |    بـورس    |    حوادث    |
|   بين الملل    |    فرهنگ و آموزش    |    سياسي    |    شهر تماشا    |    داخلي    |    شهري    |
|   ورزش    |    صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |