پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۸۵
آسيب شناسي فعاليت هاي صنفي فرهنگيان
پويش معلمان
010863.jpg
امير عباس ميرزا خاني
خانواده بزرگ معلمان با جمعيتي بالغ بر يك ميليون نفر با تمامي اقشار گوناگون جامعه از طريق دانش آموزان تحت تربيت خود در ارتباط بوده و تأثيرگذاران مستقيم بر خانواده ها و جامعه هستند.
پرداختن به وضعيت اين قشر از اين جهت كه مي توانند بانيان فرهنگ ايراني - اسلامي در اين جامعه باشند و بر جوانب گوناگون زندگي افراد و جوامع تأثيرگذار باشند، حايز اهميت خواهد بود.در چند دهه اخير در تاريخ كشورمان، اگر چه شاهد توجهات به فرهنگيان و حركت هايي نيز از سوي آنان بوده ايم، ليكن اين توجهات و حركت ها در همه دوره ها به نحو كامل رضايت بخش و ثمربخش نبوده اند كه ريشه اين امر را مي بايست در ناكافي بودن و ناكارآمد بودن حركت ها دنبال كرد.
چنانچه موضوع پرداخت هماهنگ حقوق در سال 68، اختصاص بن در سال 80 ، افزايش 4 درصدي حقوق نسبت به ساير كاركنان دولت و افزايش 10 درصدي فوق العاده جذب مشاغل به معلمان، رضايت بلندمدت آنها را تأمين ننموده و فقط نقش مسكّن را ايفا كرده است كه شايد علت اين توجه ناقص را در تقسيم فرهنگيان به معلم و عضو هيأت علمي بتوان يافت كه در اين ميان نقش معلم به عنوان يك عضو خانواده فرهنگي جامعه ناديده گرفته شده است.
از آنجا كه حركت  معلمان در گذشته فاقد انسجام بوده است، پس از مدتي و شايد با تزريق مسكّن خاموش شده و براي مدتي جز شنيدن صداهاي پراكنده از آنان، حركتي مشاهده نمي شود.
در جريان حركت اعتراضي معلمان در سال هاي اخير نيز چون اين حركت فاقد انسجام بود نتوانست از فرصت هاي ممكن استفاده كند و خانواده فرهنگيان را فعالانه به حركت در آورد. لذا مشاهده مي كنيم كه در جريان اين حركت ها عناصر فرصت طلب وارد صحنه شده و نظام سياسي را رو در روي معلمان قرار داده اند، علاوه بر عوامل فوق الذكر به اعتقاد نگارنده آسيب پذيري حركت معلمان را مي توان در ابعاد زير بررسي كرد:
عدم توجه به امر آموزش در سطح كلان و ملي: در سطح كلان و ملي، پايين بودن اعتبارات آموزشي نسبت به ساير بخش ها و پايين آمدن ارزش علم و دانش در سطح افكار عمومي سبب شده است نيروهاي كار آمد و توانمند جذب مراكز آموزشي و فرهنگي شوند كه پيامد اين امر پايين آمدن سطح فرهنگ جامعه و ضعيف و ناتوان شدن مربيان آموزشي شده است.
عدم رشد سازمان هاي غيررسمي معلمان: وجود جو بي اعتمادي در جامعه فرهنگيان سبب شده است تا معلمان نسبت به يكديگر اعتماد كافي نداشته باشند و نيز بازار شايعه پراكني و هجويات باعث ايجاد نوعي بدبيني و عدم امنيت شغلي شده كه در نهايت مانع اساسي در عدم رشد سازمان هاي غيررسمي در آموزش و پرورش شده است.
مشكلات مالي: بيشتر تشكل هاي صنفي به دليل عدم ارتباط با كانون هاي ثروت و قدرت و نيز عدم پرداخت حق عضويت از سوي اعضا در انتشار و تكثير اطلاعيه ها، انتشار جزوه هاي آموزشي، انتشار نشريه، نداشتن امكانات اوليه داراي مشكلات عديده اي هستند كه از ابتداي شروع فعاليت گريبانگير آنها خواهد بود، در حالي كه برخي ديگر از تشكل ها تحت حمايت دولت بوده و از بودجه عمومي وزارتخانه  ارتزاق مي كنند.
ضعف تئوريك و پايين بودن سطح نگرش برخي از فرهنگيان: تمامي تشكل هاي موجود در آموزش و پرورش تاكنون طرحي مدون در باره وضعيت حاكم بر آموزش و پرورش و مشكلات اصولي فرهنگيان ارائه نداده اند و اين موضوع سبب شده است تا همواره اين تشكل ها مطالباتشان به صورت شعارهاي سطحي مطرح شود. تشكل هاي صنفي موجود در آموزش و پرورش براي آن كه در آينده حرفي براي گفتن داشته باشند، بايد ابتدا اقدام به افزايش سطح بينش معلمان كرده در حوزه سازماني خود مباني تئوريك محكم و درستي پيدا كنند تا بتوانند مسايل گوناگون آموزش و پرورش را تبيين كنند.
زير سؤال رفتن منزلت اجتماعي معلمان و نداشتن امنيت شغلي: معمولاً عدم توجه به امر آموزش در سطح كلان و استفاده از فضاهاي آموزشي و تريبون هاي رسمي كشور و... كه موجبات زير سؤال رفتن منزلت اجتماعي معلمان را فراهم ساخته، سبب شده است معلمان باور به اين كه مي توانند تحول و تغيير بيافرينند، را از دست بدهند.
مديران سازمان هاي رسمي: برخي از مديران سازمان هاي رسمي آموزش و پرورش، به دليل اين كه معمولاً خود به صورت غير انتخابي بر سر كار آمده اند، اعتقاد اندكي به تشكل هاي صنفي در آموزش و پرورش دارند و به همين خاطر در بسياري از موارد چون با مسايل حقوق صنفي معلمان روبه رو مي شوند، واكنش نامناسبي نشان داده و با استفاده از اهرم هاي اداري همكاراني را كه علاقه مند به دنبال كردن اين گونه مسايل هستند، از صحنه خارج مي كنند و به همين خاطر مشاهده مي كنيم كه معلمان كمتر حاضر مي شوند در امور صنفي مشاركت كرده و يا فعاليت در تشكل ها را دنبال كنند.

دريچه
شما يك معجزه ايد...
پروين قائمي
هر لحظه عمر ما، لحظه اي است برگشت ناپذير و منحصر به فرد. لحظه اي يگانه كه براي ابد از دست مي رود... ما در اين لحظات يگانه چه چيزهايي را به شاگردان مان ياد مي دهيم؟ يادشان مي دهيم كه دو به علاوه دو مي شود چهار و يا پاريس پايتخت فرانسه است؟!قرار است چه موقع به آنها ياد بدهيم كه هستند و چرا به دنيا آمده اند و هدف خداوند از خلقت آنها چه بوده است؟
ما بايد به تك تك آنها بگوييم كه معجزه خلقت هستند. بايد به تك تك آنها بگوييم كه كسي نظير آنها هرگز به دنيا نيامده و هرگز هم به دنيا نخواهد آمد. به آنها بگوييد كه نه در ظاهر و نه در ذهن و احساس و انديشه، به هيچ كس شباهتي ندارند و ببينيد كه اين حس يگانه بودن چقدر باشكوه است! به آنها بگوييد توانايي اين را دارند كه يك شكسپير، بتهوون يا ميكل آنژ ديگري بشوند. به آنها بگوييد كه وقتي بزرگ شوند، آنها هم مي توانند در دل فرد ديگري اين باور را بنشانند كه او هم يگانه است.بايد كار كرد... همه ما بايد كار كنيم... چون اين حقيقت آشكار را از ياد برده ايم و تا خودمان باور نكنيم، چطور مي توانيم به كودكانمان بقبولانيم؟

روشهاي تربيتي ناكارآمد
مهر: معاون پرورشي و تربيت بدني وزارت آموزش و پرورش استفاده از روشهاي مستقيم در تربيت ديني را كم اثر خواند.
سيد باقر پيش نمازي گفت: صرف دادن اطلاعات ديني به دانش آموز، تربيت ديني به همراه نخواهد داشت و بايد سعي شود به سوي ارائه برنامه هاي پرورشي در قالب هاي بصري حركت كنيم.
او اذعان داشت: در فضاي رقابتي شديدي كه دهها تريبون نسل جوان را هدف گرفته اند استفاده از روش هاي سنتي گذشته پاسخگوي نيازهاي جامعه نيست. وي تصريح كرد: تصدي گري مستقيم، غفلت از انرژي دانش آموزان، فراموشي نقش تربيتي معلمان و فقدان نظام درختي براي درگير كردن دانش آموزان در مسائل تربيتي از مهمترين آسيب هاي نظام تعليم و تربيت است.

پنجره
آيا وضع  آموزش خوب شده است؟
محمدجواد سليماني
روز دوشنبه 30 بهمن در صفحه 21 از دكتر حسين احمدي، معاون آ موزش و پرورش عمومي وزارت آموزش و پرورش مقاله اي منتشر شد كه در آن، وي با ارائه آمارها و توضيحاتي، اعلام كرده بود كه وضع آموزش و پرورش در دوره ابتدايي از لحاظ كمي و كيفي بهبود يافته است. در سرآغاز آن مطلب از كارشناسان آموزش و پرورش خواسته بوديم تحليل خود از مقاله دكتر احمدي را به رشته تحرير درآورند. آن چه در پي مي آيد مطلبي است كه توسط محمدجواد سليماني، مدير دبستان ميثم از منطقه 17 آموزش و پرورش تهران نوشته شده است. وي مدعي است كه به اتهام ها پاسخ داده است.
در دوره ابتدايي تلاش مي كنيم، شهروندان خوبي براي زندگي در يك محيط متعادل اجتماعي تربيت كنيم. همچنين در اين دوره نقش دوره آموزش و پرورش عمومي را به عنوان زيربناي تغيير و يا ايجاد رفتار مطلوب درك نموده و نيز مي پذيريم كه توجه شديد و زايدالوصف به ارزشيابي و امتحان و غفلت از جنبه هاي ديگر آموزش و پرورش در دوره عمومي، از نكات مهم و حائز اهميت است.
ولي آنچه جاي تأمل دارد بررسي نتايج اقدامات آموزش و پرورش حداقل از سال 1370 تا سال 1384 است كه به عقيده معاونت محترم وضع مان خوب شده است. درست است در طي سال هاي فوق الاشاره از نظر آماري بهبودي نسبي حاصل شده، ولي لازم است بررسي كنيم كه كيفيت آموزشي ما چگونه بوده و اين بهبود وضعيت آماري به چه قيمتي تمام شده است.
لازم است ابتدا سه ضلع مثلث يعني خانواده، دانش آموز و معلم مورد بررسي قرار گيرد.
الف) معلمان در طول 10 سال گذشته، نسبت به معلمان سنوات قبل از آن، حداقل از نظر ارتقاي تحصيلي وضعيت آماري بسيار مناسبي دارند.
ب) دانش آموزان از نظر سواد اجتماعي و اطلاعات عمومي در مقايسه با دانش آموزان ده سال پيش از سطح علمي بالاتري برخوردارند.
ج) سطح سواد والدين نسبت به والدين 10 سال قبل به مراتب بالاتر و نسبت به وضعيت تحصيلي دانش آموزان حساسيت بيشتري نشان داده و مشاركت بيشتري در امر آموزش دارند.
حال با توجه به بهبود اضلاع آموزش، بايد نتيجه  بهتري نيز حاصل شود ولي آيا واقعاً اين گونه است و اگر نبود سهل گيري هاي آموزش و پرورش خصوصاً در آيين نامه امتحانات؛ آيا آمارها حكايت از بهبود كمي وضع آموزش و پرورش عمومي داشت؟ آيا تحقيق و پژوهش يا نظريه علمي وجود دارد تا علت ترك تحصيل دانش آموزان خصوصاً در دوره راهنمايي را بيان كند؟ آيا دبيران دوره راهنمايي، آموزگاران دوره ابتدايي را متهم به سهل گيري و ارتقاي تحصيلي  دانش آموزان با كيفيت بسيار پايين نمي كنند؟ آيا دانش آموزاني كه طبق ضوابط و بر اساس آيين نامه امتحانات قبول شناخته مي شوند و دوره ابتدايي را پشت سر مي گذارند(طبق اعلام معاونت محترم 5/97 درصد دانش آموزان در سال 84) مي توانند دوره راهنمايي را نيز با موفقيت پشت سر بگذارند؟در بند 4 پاسخ به اتهام ها، به اثرات تربيتي عدم ارتقا و مردودي اشاره شده است. آيا جلوگيري از اثرات تربيتي مي تواند دليل موجهي براي ارتقا و قبولي دانش آموزان، ولو به قيمت ترك تحصيل در پايه هاي بالاتر به علت عدم توانايي در تحصيل در پايه هاي بالاتر باشد. به نظر مي رسد معاونت محترم مي توانند با يك نظرسنجي علمي از معلمين، نتيجه سهل گيري هاي آموزش و پرورش را مورد بررسي قرار دهند تا روشن شود چه هزينه سنگيني را تاكنون پرداخت كرده ايم كه اثرات تخريبي آن كمتر از اثرات تربيتي عدم ارتقا و مردودي نيست.در بند 5 و 7 به كاهش اتلاف و مردودي در دوره آموزش ابتدايي اشاره شده است. جلوگيري از افت تحصيلي، بسيار مناسب و از وظايف متصديان آموزش و پرورش است. ولي من بر اين عقيده ام كه راه كاهش افت تحصيلي را خوب انتخاب نكرده ايم و اين ره كه مي رويم به تركستان است.
در بند 8 ، 9 و 10، در مورد خسارت هاي اقتصادي و مجموع هزينه هاي برآورده شده ناشي از پديده شكست تحصيلي بر دولت و خانواده ها اشاره گرديده است و تلاش براي كاهش آن امري معقول و مناسب است، ولي واقعاً اگر مسئولان آموزش و پرورش شم اقتصادي به اين قوي اي دارند، چرا اوضاع و احوال معلمان اين است.
در ثاني آيا هزينه هاي تحميل شده به دولت را در تمامي عرصه ها كنترل نموده ايم و مانده است همين مورد كه اگر كاهش يابد، مدينه فاضله مي شود. اگر هزينه هايي را كه رياست محترم جمهوري اسلامي شخصاً به آن اشاره نموده اند (مديران پروازي)، همايش هاي آن چناني كه بعضي اوقات شاهد برگزاري آنها هستيم و صدها مورد ديگر كاهش يابد، بهتر نيست، تا اين كه هم و غم خود را معطوف به اين نكته در آموزش و پرورش نماييم، در صورتي كه صدها مشكل مهم تر از اين وجود دارد كه آموزش و پرورش به آن مبتلاست.
در بند 12 به استدلال طرفداران مردودي و عدم پژوهش و نظريه علمي در تأييد استدلال آنان اشاره شده است. اي كاش اين مقام محترم به پژوهش يا نظريه علمي اشاره مي كرد كه عدم مردودي و ارتقاي دانش آموزان ضعيف به ادامه تحصيل آنها حداقل تا پايان دوره آموزش و پرورش عمومي منتج گرديده است.

اجتماعي
ايران
جامعه
سينما
علم
فرهنگ
شهرآرا
موسيقي
|   اجتماعي  |  ايران  |  جامعه  |  سينما  |  علم  |  فرهنگ   |  شهرآرا  |  موسيقي  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |