پنجشنبه ۱۳ مهر ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۱۰۲ - Oct 5, 2006
بررسي ضرورت درمان هاي اختصاصي در افراد
اين دارو فقط مال شماست!
دكتر اروين يعقوبيان
001929.jpg
شايد دفعه بعدي كه تحت يك دوره درماني خاص قرار بگيريد، نتوانيد تأثيري را كه انتظار داشتيد از درمان بگيريد. صدها هزار نفر از ما انسان ها، همه ساله، مقداري داروي تجويزي را مصرف مي كنيم، ولي، اين دارو ها براي بسياري از ما كارساز نبوده و حتي بدتر از آن، ممكن است عملاً مضر نيز باشند.
امروزه، دانشمندان مي دانند كه اين مشكل، تا حدود زيادي، در ساختار ژنتيكي  افراد نهفته است. شايد تنوع، چاشني زندگي باشد، ولي، تنوع ژنتيكي بين انسان ها نوعي گرفتاري بزرگ براي شركت هاي دارويي محسوب مي شود. اگر به طور مطمئن بدانيد كه دوز آسپرين لازم براي معالجه سردردتان چه اندازه است نتيجه بهتري از درمان خواهيد گرفت.
هنوز پزشكان نمي توانند اين تنوع را در كار خود مد نظر قرار دهند و علم طبابت براي همه موارد، يكسان عمل مي كند: يعني شما مريض مي شويد، به پزشكتان مراجعه مي كنيد و او داروي x (اغلب ارزان ترين نوع در دسترس از ميان يك سري دارو) را براي بيماري شما تجويز مي كند. ولي پزشكان و شركت هاي دارويي به خوبي مي دانند دارويي كه بر يك شخص كارساز است، الزامي ندارد در فردي ديگر نيز مفيد واقع شود.
در سال 1892، سر ويليام اوسلر ، پزشك معروف كانادايي، تأسف خودش را اين گونه بيان كرده بود: اگر چنين تنوع گسترده اي در ميان انسان ها وجود نداشت، در اين صورت، پزشكي به خوبي مي توانست يك علم باشد، نه يك هنر .
به دنياي نوپديد داروهاي ويژه ساخت (desigerdrugs) خوش آمده ايد!
علم فارماكوژنتيك يعني مطالعه چگونگي تأثير ژن ها بر پاسخ بدن ما به داروها بنيان نهاده شده است تا حوزه جديدي از حرفه پزشكي را كه بعضاً تحت عنوان درمان اختصاصي براي شخص خوانده مي شود، در برابر ما بگشايد. دكتر آلن روزس، معاون ارشد بخش تحقيقات ژنتيك يك شركت بزرگ دارويي مي گويد: فارماكوژنتيك با انتخاب داروي مناسب براي بيمار، اثربخشي آن را افزايش خواهد داد. اين بدان معني خواهد بود كه مردم داروهايي را مصرف خواهند كرد كه با ساختار ژنتيكي اختصاصي آنها و با نوع خاص بيماري مورد ابتلا سازگار باشد .
موضوع، تيتر اول اخبار مي شود
در دسامبر سال 2003، دكتر روزس بعد از آنكه در كنفرانسي عنوان نمود: بيش از 90 درصد داروها تنها روي 30 يا 50 درصد از جمعيت، مؤثر واقع مي شوند خودش را در تيتر اول اخبار يافت. خيلي جاها اعلام شد كه گفته روزس يك اشتباه جدي كلامي بوده است. ولي، سخنان وي يك اشتباه كلامي يا رازي از يك صنعت كثيف نبود، بلكه، دقيقاً به اين حقيقت ساده زيست شناختي اشاره مي كرد كه بيماري مي تواند تظاهرات بسيار متنوعي داشته باشد.
انسان ها كه شامل يك گونه جانوري مي شوند، از نظر ژنتيكي، نسبتاً متحدالشكل هستند در حالي كه در يك گله منفرد از شمپانزه ها، در مقايسه با كل گونه آدمي، تنوع ژنتيكي بيشتري وجود دارد. هنوز، تفاوت هاي ژنتيكي بسياري هستند كه با مسائل پزشكي در ارتباط هستند و بايستي دانشمندان روي آنها كار كنند. بين دو فرد معين، در ميان سه ميليارد حرف موجود در DA كه ژنوم انسان را مي سازند، كم و بيش به نسبت يك به هزار اختلاف وجود دارد. اين رقم، بين همه افراد روي زمين، به استثناي دوقلوهاي همسان، به طور متوسط، به سه ميليون تفاوت حرفي بالغ مي شود.
برخي از اين تفاوت ها، به هيچ عنوان، با اثرات مشخصي همراه نيستند، ولي، برخي ديگر در احتمال ابتلاي ما به بيماري هاي مزمني چون سرطان، ديابت و بيماري قلبي تأثيرگذار هستند. پاره اي ديگر از اين اختلافات، در واكنش هاي شديدي كه در برابر داروها بروز مي دهيم، يعني واكنش هاي ناخواسته اي كه نگراني جدي به دنبال دارند، تعيين كننده مي باشند. دكتر پيتر ليپتون، متخصص علم اخلاق در دانشگاه كمبريج كه اخيراً رياست جلسه گزارش شوراي اخلاق زيستي نافيلد در خصوص فارماكوژنتيك را برعهده داشت مي گويد: از ديدگاه پزشكي، يكي از خطرناك ترين كار هايي كه مي توانيد انجام دهيد مصرف دارو است. واكنش هاي دارويي ناخواسته پنجمين عامل مرگ در برخي از كشور هاي توسعه يافته، نظير ايالات متحده امريكا و بريتانيا است. از سوي ديگر، همين مسأله، تنها در بريتانيا، سالانه 2 ميليارد پوند، هزينه به بار مي آورد. جالب است وقتي كه در برابر يك دارو واكنش نشان مي دهيد، اين مشكل، نه با بيماري تان، بلكه با ژن هايتان مرتبط است . هر چند، در بروز واكنش هاي دارويي ناخواسته دلايل متعددي نظير رژيم غذايي و وضعيت عمومي سلامت مي تواند دخيل باشد، ولي، در تعيين نحوه پاسخ بدن شما در برابر يك دارو، اين ژن ها هستند كه فاكتور كليدي محسوب مي شوند.
داروي خود را انتخاب كنيد
فارماكوژنتيك، به سرعت، در حال شناسايي ژن هايي است كه تعيين مي كنند آيا دارو ها در ما مؤثر واقع خواهند شد يا اينكه وضعيت مان را بدتر خواهند كرد. هر چند فارماكوژنتيك در حال حاضر نيز يك رشته نسبتاً ناشناخته محسوب مي شود، ولي، واژه مزبور در سال 1959 ابداع شد. يكي از نخستين مثال هاي اثرات فارماكوژنتيك، داروي شل كننده عضلات سوكسنيل كولين است كه در دهه 1950 براي تجويز با دارو هاي بيهوش كننده و به منظور بي حركت ساختن بيماران در حين جراحي، مصرف آن توسعه يافت. در اكثر افراد، اين دارو بطور نسبتاً سريعي از بدن زدوده مي شود. بدين ترتيب، اين امكان براي بيمار فراهم مي شود كه شروع به حركت نموده و آزادانه نفس بكشد. با اين وجود، به زودي مشخص شد در درصد اندكي از مردم كه تحت نام متابوليز كننده هاي  آهسته رهش شناخته مي شوند، داروي مزبور تأثير طولاني تري بر جاي مي گذارد، به گونه اي كه اين بيماران براي مدت بسيار طويلي به صورت فلج باقي مي مانند. مطالعه خويشاوندان متابوليز كننده هاي آهسته رهش وجود الگويي را آشكار ساخت كه به وضوح نشان مي داد يك زمينه ژنتيكي در اين موضوع دخيل است، هر چند كه ژن هاي مسئول آن تا دهه 1990 شناسايي نشدند.
مقدار كشنده
چهل سال قبل، ابتلاء به لوسمي كودكان، اغلب، حكم مرگ را داشت ولي، با تلاش بسيار، با كمك تيوپورين ها به درمان مؤثري دست يافتند. اكثر كودكان به تيوپورين ها به خوبي جواب مي دهند، ولي تعداد كمي از آنان عوارض جانبي حادي را در برابر دوزهاي نرمال دارو بروز مي دهند به حدي كه ممكن است حتي بميرند. چنين بيماراني به يك دهم دوز استاندارد نياز دارند ولي، چگونه مي توان فهميد كه چه كسي به دوز پائين تر نياز دارد و چه كسي ندارد؟
واين شيلبوم از پيشگامان فارماكوژنتيك چنين توضيح مي دهد: ما از سال 1999 تاكنون، به منظور شناسايي هزاران بيمار كه تحت تأثير ژن هايشان، مستعد بروز واكنشات حاد در برابر داروها هستند و با هدف متعادل ساختن دوز داروها متناسب با شرايط مزبور، از آزمايشات فارماكوژنتيك بهره گرفته ايم. همكاران روانپزشك و ديگر متخصصين نيز، به طور فزاينده، داده هاي فارماكوژنتيك را به عنوان راهنماي تجويزشان درخواست مي كنند .
واين شيلبوم با بيان اين كه فارماكوژنتيك در دوره مناسبي از تاريخ پزشكي پديد آمده است مي گويد: فارماكوژنتيك مي تواند به ما كمك كند تا با شخصي كردن درمان، به حداقل رساندن خطرات و به حداكثر رساندن اثرات مثبت داروهاي جديد، به چيزي فراتر از اين انقلاب دست پيدا كنيم .
فارماكوژنتيك، علاوه بر پيشگيري از عوارض جانبي داروها، بيماران را از مصرف دارويي كه براي بيماري شان نامناسب است باز مي داردبه رغم مزاياي غيرقابل ترديد فارماكوژنتيك، نگراني هاي بالقوه اي نيز در خصوص بهشتي كه پزشكي وعده آن را مي دهد وجود دارد. فارماكوژنتيك مي تواند باعث كاهش سودي شود كه از ناحيه فروش داروها حاصل مي آيد. در اين رابطه مي توان مورد هرسپتين را مثال آورد كه به عنوان يك شيوه درماني، تنها در آن دسته از مبتلايان به سرطان سينه مورد تأئيد است كه ژن خاص مربوطه را دارند. اين دسته از بيماران، فقط 30 درصد كل سرطان هاي سينه را به خود اختصاص مي دهند. اگر چه براي اين 30 درصد، هرسپتين، بيش از ساير شيوه هاي درماني، مؤثر واقع مي شود ولي، در 70 درصد بقيه نمي توان آن را توصيه نمود. بدين ترتيب، داروي مزبور، به طور مشخص، 70 درصد بازارش را از دست مي دهد.
فشار بازار
شركت هاي داروئي ممكن است در مقابله با اين تهديد، قيمت داروهاي جديد را بالا ببرند. اين عمل مي تواند وضعيت نگران كننده اي را در رابطه با فقيرترين مردم جامعه و سازمان هاي مراقبت بهداشتي كه نقدينگي كمي دارند پديد آورد. بدين ترتيب، آنها قدرت مالي لازم را نخواهند داشت تا بتوانند به راحتي از عهده خريد مؤثرترين و جديدترين داروها برآيند. با توجه به آن كه هم اكنون، هزينه هاي تامي كه براي داروهاي نسخه پيچي شده صرف مي شود به طور بي وقفه در حال افزايش است، بيم آن مي رود كه يك طبقه بي بضاعت ژنتيكي به وجود آيد. آنهايي كه نگران پيشرفت سريع ژنتيك انساني در قرن گذشته هستند نگراني خود را در خصوص اين دسته ابراز كرده اند. اين وظيفه وجداني ما است كه به منظور ساخت دارو هايي اختصاصي تر براي مبتلايان به يك بيماري وخيم، پيشرفت هاي علمي حاصل در زمينه فارماكوژنتيك را به كار بگيريم ولي، نبايستي انتظار آن را داشته باشيم كه آنها براي مصيبت هاي پزشكي فرداي ما راه حلي فراهم نمايند. ماهيت بيماري همچنان پيچيده باقي مي ماند، توسعه داروها همچنان با مشكل مواجه مي باشد و معالجات هرگز كامل نخواهند بود.
ولي، همچنان كه واين شيلبوم مي گويد بايستي به هر آنچه كه به آن نائل مي آييم بنازيم: 40 سال قبل، هيچكس نمي توانست در باب پزشكي تصور كند كه اطلاعات ژنتيك چگونه به اين سرعت، دست يافتني گرديده و در درمان بيماران بكار گرفته خواهند شد. شايد قدري زمان ببرد تا وعده فارماكوژنتيك تحقق يابد ولي، مي توانيم به آن مرحله برسيم.

بهره اي كه از هوش مي بريم
001938.jpg
عباس نقي زاده- روان شناسان براي تعريف هوش كه پيچيده ترين فرآيند رواني است، تلاش هاي بسياري كرده اند اما هنوز هم نظريه پردازان بر سر تعريف آن توافق ندارند. آنچه مسلم است، هوش يكي از جذاب ترين نيروهاي رواني است كه مي تواند در جنبه هاي مختلف رشد انسان نقش موثري داشته باشد. در اينجا اين سؤال به ذهن انسان مي رسد كه بهره هوشي بالا ممكن است فرد را وارد بهترين دانشگاه ها بكند، اما آيا يك پزشك مشهور و يك مهندس و محقق موفق بايد چيزي بيش از بهره هوشي داشته باشد؟ هيچ دليلي ندارد افرادي كه بهره هوشي بالايي دارند حتماً موفق ترين ها باشند. كم نيستند افراد نابغه اي كه در دوران تحصيلي شان بالاترين نمرات را به دست آورند، اما وقتي وارد اجتماع شدند نه در شغل شان موفق بودند، نه در زندگي خصوصي شان نه در هيچ چيز ديگر. در مقابل، كساني هم هستند كه در طول مدرسه هرگز معدل خيلي بالايي نداشتند، اما به جاهايي رسيدند كه خيلي از شاگرد اول ها بايد زيردست آنها كار كنند؛ اين همان برخورداري از هوش هيجاني است. در اين مقاله سعي شده است كه ويژگي هاي هر دو نوع هوش مورد بررسي قرار گيرد.
بهره هوشي كه به اختصار به IQ معروف است. بهره هوشي با هوش علمي، هوش منطقي، هوش تحصيلي، هوش شناختي و هوش كتابي هم  مترادف است. آلفرد بينه معتقد است هوش، چيزي است كه آزمون هاي رواني، آن را اندازه گيري مي كنند. به نظر وكسلر، هوش، چگونگي حل مسائل در موقعيت هاي جديد است. پياژه، هوش را سازگاري فرد با محيط تعريف كرده است. اما در بيشتر تعاريف چنين برداشت مي شود اگر در تعريف هوش سه جنبه را رعايت كرده و آن را در تعريف بگنجانند، تعريف تقريباً كاملي به دست مي آيد. توانايي و استعداد كافي براي يادگيري و درك امور، هماهنگي و سازش با محيط، بهره برداري از تجربيات گذشته و به كاربردن قضاوت و استدلال صحيح و پيداكردن راه حل منطقي در مواجه شدن با مشكلات.
اصطلاح هوش هيجاني را در سال 1990 پيتر سالوي و جان ماير براي بيان كيفيت درك افراد، همدردي با احساس ديگران و درك رابطه هيجانات افراد با بهبود زندگي به كار بردند كه به اختصار EQ گفته مي شود و هوش عاطفي، هوش احساسي و هوش اجتماعي نيز به آن اطلاق مي شود.
در تحقيقات به عمل آمده، تعدادي از كودكان را كه ازنظر بهره هوشي و گروه سني و پايگاه اجتماعي و اقتصادي از شرايط مساوي برخوردار بودند انتخاب كردند و يك جعبه شكلات براي آنها تهيه كردند. به كودكان گفته شد كه مي توانند فقط يك عدد شكلات بردارند به شرطي كه اگر قدري تاخير كنند، در زمان مشخص كه توسط آزمايش كنندگان تعيين شده بود، مي توانند از 2 عدد شكلات استفاده كنند. عده اي از كودكان زودتر از ساعت معين، يك عدد شكلات برداشتند، ولي عده اي ديگر توانستند نيازهاي فيزيولوژيكي خود را به تاخير انداخته و در زمان تعيين شده، 2 عدد شكلات را به خود اختصاص دهند. تحقيقات بعدي نشان داد كودكاني كه انگيزه هاي فيزيولوژيك خود را به تاخير انداخته بودند، دردوران بزرگسالي در مناسبات شغلي و خانوادگي و همچنين در عرصه هاي علمي و اجتماعي و مديريتي، پيشرفت هاي چشمگيري نسبت به كودكاني كه قادر به كنترل واكنش هاي هيجاني خود نبودند،  داشتند. مطالعات نشان داد اين افراد نه تنها مي توانند نيازهاي بدني را به تاخير بيندازند، بلكه مي توانند از بروز هيجانات منفي خود، ازجمله خشم و پرخاشگري جلوگيري كنند.
پژوهش هاي متعددي نشان داده است كه هوش هيجاني مي تواند سبب افزايش سلامتي، رفاه، ثروت، موفقيت و قدرت تصميم گيري و اراده و انتخاب و اعتماد به نفس شود.
به واقع، كيفيت زندگي را نمي توان فقط باهوش تنها سنجيد و هنوز نمي دانيم چه ارتباطي بين هوش و رفتار سازشي وجود دارد. افراد در چه درجه هوشي به طور كامل مي توانند از عهده برنامه هاي زندگي برآمده و تطبيق با محيط را انجام دهند. هوش عاطفي و هوش منطقي رودرروي هم نيستند. خيلي ها مقدار زيادي از هر دو را دارند و خيلي ها برعكس. دانشمندان به دنبال اين هستند كه بدانند اين دو پديده چگونه يكديگر را تكميل مي كنند، اما به هر حال اكنون روان شناسان عموماً سهم هوش منطقي را 20درصد و سهم هوش هيجاني يا عاطفي را 80درصد در كاميابي انسان ها موثر مي دانند. خطرپذيري يا ريسك كه نقش مهمي در كاميابي شغلي و بازرگاني دارد نيز از ويژگي هاي هوش هيجاني به شمار مي رود.
عقل و هوش منطقي به قدرت استدلال كمك مي كنند، اما توانايي پيش بيني پيامدهاي تصميم گيري، تنها از هوش عاطفي يا هيجاني برمي آيد. دانشمندان به اين نتيجه رسيده اند كه از طريق هوش منطقي مي توان رابطه را آغاز كرد، اما دوام آوردن آن به هوش هيجاني بستگي دارد. براي مثال، از طريق هوش منطقي مي توان به استخدام درآمد، اما تنها از طريق هوش هيجاني مي توان در شركتي دوام آورد، رشد كرد و به كسب درآمد و مقام و موقعيت اجتماعي بالا رسيد.
فردي كه فقط بهره هوشي او بالاست(يعني فاقد هوشياري عاطفي است) در قلمرو ذهن، چيره دست است، ولي در دنياي خويش ضعيف است.
هوش هيجاني مجموعه اي از شايستگي ها و توانايي هاست كه ما را قادر مي سازد تا كنترل خودرا به دست بگيريم و در مورد ديگران نيز آگاه باشيم. به بيان ساده، هوش هيجاني استفاده هوشمندانه از هيجانات است و در زمنيه حرفه اي به اين معناست كه احساسات و ارزش هاي خود را ناديده نگيريم و تاثيرشان را بر رفتارمان بشناسيم.
ضريب هوشي ما حتي با روند بلوغ مان نسبتاً ثابت مي ماند، ولي هوش هيجاني مي تواند قوي تر شود. حتي بزرگسالان هم مي توانند هوش هيجاني را در خود بپرورانند. به عنوان يك بزرگسال، شكوفاكردن توانايي هاي شناختي مشكل است، اما شما در هر سن و هر مرحله اي از زندگي، مي توانيد هوش هيجاني خود را پرورش دهيد.EQ مجموعه يك سري خصوصيات اخلاقي است مثل خويشتن داري، توانايي كنترل و مديريت موثر احساسات و عكس العمل هاي مخرب، اعتماد به نفس، درستكاري و امانتداري، مسئوليت پذيري، انعطاف پذيري مقابل تغييرات و چالش ها، نوآوري و خيلي چيزهاي ديگر. اگر IQ ، فرد را در تحصيلات موفق مي كند، EQ مي تواند او را در زندگي موفق كند.
EQ به عكس IQ قابل تغيير است و وابسته به شرايطي است كه فرد در آن بزرگ مي شود؛ اين نكته مثبت زندگي است. بالاخره دو سوم موفقيت در زندگي، دست خود ماست، پس به جاي اينكه به زمين و زمان ناسزا بگوييم، بهتر است كه احساسات و هيجانات خود را كنترل كنيم. ما تنها قسمتي از خلق وخوي خود را از طريق وراثت و ژنتيك دريافت مي كنيم و محكوم نيستيم كه تا آخر عمر با همان خلق وخوي زندگي كنيم. هوش منطقي از طريق وراثت و هوش هيجاني از طريق آموزش و يادگيري ايجاد مي شود.
تا چندي قبل واژه هوش دغدغه همه بود؛ مادران در دوران بارداري از رژيم هاي غذايي حاوي فسفر استفاده مي كردند تا فرزند باهوش تري داشته باشند، مدارس با آزمون هاي متعدد سعي در غربال كردن بچه هاي باهوش داشتند و مهم ترين فاكتور در مصاحبه استخدامي، ميزان ضريب هوشي و معدل نمرات و مدرك متقاضيان شغل بود. خلاصه هوش، حرف اول را مي زد، اما بعد از مدتي مشاهده شد كه خيلي از شاگردان ممتاز و بعضي از نخبگان در زندگي و مناسبات شغلي  شان با مشكلاتي مواجه هستند و به اين نتيجه رسيدند كه بهره هوشي نمي تواند توجيه فراگيري براي سرنوشت متعدد افراد باشد، بنابراين پژوهشگران دنبال عاملي گشتند كه هوش را تحت الشعاع خود قرار داده بود و اين مسأله باعث گرديد كه پاي هوش هيجاني يا EQ به وسط كشيده شود. به عبارت ديگر هوش هيجاني تعيين كننده كاميابي انسان در زندگي شخصي، شغلي و اجتماعي است.
هر چند هوش هيجاني (EQ)با هوش شناختي(IQ) ارتباط دارد، ولي از لحاظ مفهوم نظري و عملكرد، كاملاً با آن تفاوت دارد. مؤلفه هاي هوش هيجاني به قرار زير است:
۱ - درون فردي: شامل خودشكوفايي، استقلال و خودآگاهي عاطفي
۲ - بين فردي: همدلي و مسئوليت اجتماعي
۳ - سازگاري: شامل توان حل مسائل و آگاهي به واقعيت
۴ - مديريت استرس: شامل كنترل تكانه ها و تحمل فشارها
۵ - خلق وخوي: شامل شادكامي و خوش بيني
هنگامي كه احساس خوبي داريم، دنيا را با عينك خوش بيني مي بينيم و برعكس. عملكرد عاطفي، بر كاركرد عصبي روان شناختي فرد تاثير مي گذارد؛ وقتي خوش خلق هستيم، خاطرات خوب را به ياد مي آوريم و وقتي افسرده هستيم، خاطرات بد، اتوماتيك وار به ذهن وارد مي شوند.
هر چقدر هوش عاطفي فردي بالاتر باشد، به نقش و تأثير عواطف بر كنش ها و رفتارهايش آگاه تر است و سعي مي كند متناسب با موقعيت، بهترين عاطفه را در خود ايجاد كند تا بهترين نوع تفكر و حل مسأله را انجام دهد. فردي كه  EQ بالا دارد، مي داند كه چگونه تاثير منفي هيجانات را بر تفكر خود اصلاح كند.
در يادگيري مهارت هاي اجتماعي، مشكل اغلب افراد، كنترل هيجانات به طور موثر است. ناديده گرفتن هيجانات مي تواند اثر نامطلوبي بر تندرستي، شادابي و سلامت رواني ما بگذارد.

دريچه
آسپرين با سرطان مي جنگد
001923.jpg
گروه اجتماعي- تحقيقات پيشين دانشمندان خواص ضدسرطاني آسپرين از طريق مسدود كردن آنزيمي به نام سيكلوكسي جيناس   را تأييد كرده بود، اما يافته هاي جديد حاكي از آن است كه اين دارو خون رساني به غده سرطاني را نيز كاهش مي دهد و از اين طريق هم با سرطان مقابله مي كند.
به گزارش خبرگزاري رويترز تأثيرات فوق در اثر مصرف دوزهاي بالاي آسپرين ديده مي شود، از اين رو ممكن است درمان مناسبي براي سرطان نباشد، اما درك چگونگي عمل اين دارو قادر به نمايان كردن شيوه هاي جديد مقابله با سلول هاي سرطاني است.
در مطالعه اي كه در مجله فدراسيون زيست شناسي تجربي آمريكا به چاپ رسيده است ذكر شده كه محققان معتقدند آسپرين در دوزهاي بسيار بالا (دوزهاي مصرفي براي تسكين درد) موجب مرگ سلول هاي عروقي خوني مي شود اما در روزهاي معمولي و استاندارد تاثيري بر اين سلول ها ندارد.
دكتر هلن.ام. آرتور محقق برجسته سرطان در اين زمينه مي گويد: مطالعه ما نشان مي دهد كه تأثيرات محافظتي آسپرين عليه سرطان ممكن است تا حدودي به دليل توانايي آسپرين در محدود كردن خون رساني به يك تومور در حال رشد باشد كه باعث محدوديت رشد تومور مي شود.
بارداري خطرناك

گروه اجتماعي براساس جديدترين تحقيقات، زناني كه از اضافه وزن رنج مي برند و يا به چاقي مفرط مبتلا هستند، در مقايسه با زنان لاغر در معرض خطرات بسيار بيشتر در دوران بارداري هستند.
به گزارش خبرگزاري فرانسه، محققان معتقدند كه تحقيق آنها از اين فرضيه كه اضافه وزن مي تواند عامل خطري براي مادر و جنين باشد، حمايت مي كند.
محققان در اين مطالعه همچنين دريافتند كه تنها يك افزايش يك تا دو واحدي شاخص جرم بدن براي بالابردن خطر ابتلا به عوارض بارداري كافي است.
براساس اين تحقيق زناني كه شاخص جرم بدن آنها در يك فاصله متوسط دو ساله، در بين بارداري هاي اول و دوم، يك تا دو واحد، افزايش پيدا كرد، خطر ابتلا به ديابت و فشار خون مرتبط با بارداري در آنها 20 تا 40 درصد افزايش يافت.
همچنين زناني كه شاخص جرم بدن آنها واحد يا بيشتر افزايش مي يافت با خطر مرده به دنيا آمدن جنين روبرو بودند كه با توجه به ميزان روزافزون چاقي مفرط، اين يافته ها نگران كننده هستند.
درمان جراحت هاي مغز
001926.jpg
گروه اجتماعي- براساس تحقيقات جديد هورمون زنانه پروژسترون، خطر مرگ ومير و ناتواني را در افراد مبتلا به جراحت هاي خفيف مغز كاهش مي دهد.
به گزارش خبرگزاري رويترز از نيويورك مطالعات انجام شده بر روي حيوانات نشان داده است كه مصرف پروژسترون (هورمون زنانه اي كه رحم را براي بارداري آماده مي كند) بلافاصله پس از جراحت، تورم مغز را كاهش مي دهد، از مرگ اعصاب پيشگيري مي كند و موجب تقويت عملكرد بيمار مي شود.
البته محققان در اين مطالعه دريافتند كه اين شيوه درمان بر روي بيماران مبتلا به جراحت هاي شديد مغزي تأثيري ندارد.دكتر ديويد رايت -  محقق ارشد اين مطالعه مي گويد: امكان ورود سريع پروژسترون به مغز، سابقه بي خطر بودن و سهولت مصرف و بهاي پايين آن، امتيازات استفاده از اين هورمون در مقايسه با ساير درمان هاي بالقوه هستند.
ايمني در دويدن

دويدن روشي بسيار مناسب براي فعاليت جسمي است، اما در عين حال در صورت عدم رعايت برخي احتياطات مي تواند باعث صدمه زدن به عضلات و مفاصل هم بشود.
انجمن جراحان ارتوپدي آمريكا مي گويد علاوه بر گرم كردن قبل از آغاز دويدن و سرد كردن پس از آن، انتخاب كفش مناسب هم براي دويدن بسيار مهم است.اين انجمن توصيه مي كند كفشي را انتخاب كنيد كه محكم و نرم باشد، و هرچند وقت يك بار پيش از آن كه بيش از حد فرسوده شود آن را تعويض كنيد.
همچنين بايد پيش و پس از دويدن مقدار زيادي مايع بنوشيد.به مسير و نحوه حركت تان هم توجه داشته باشيد. طول گام هايتان را ثابت نگهداريد و حتي  المقدور از مسير هاي شيب دار اجتناب كنيد تا از آسيب به قوزك و پاهايتان پيشگيري شود.
بررسي ذخاير ژنتيكي كشور
001932.jpg
گروه اجتماعي كارگاه آموزش بررسي وضعيت ژنتيكي كشور در شاخه هاي ژنتيك گياهي و جانوري، با همكاري شوراي عالي فناوري زيستي، سازمان محيط زيست، دفتر همكاريهاي فناوري رياست جمهوري و مؤسسه اطلاع رساني توسعه فناوري زيستي در تاريخ يازدهم آبان ماه امسال در تهران برگزار مي شود.دكتر شهاب الدين منتظمي دبير علمي اين كارگاه آموزشي هدف از برگزاري اين كارگاه را بررسي وضعيت ذخاير ژنتيكي كشور و همچنين ارزيابي وضعيت گونه هاي در حال انقراض ذكركرد .

درمانگاه
گوش درد
دكتر اعظم السادات هاشمي
001935.jpg
گوش اندام شنوايي است و از نظر تشريحي به سه قسمت متمايز مي شود:
۱ - گوش خارجي: شامل لاله گوش و مجراي گوش خارجي
۲ - گوش مياني: محفظه كوچكي است كه در پشت پرده صماخ قرار دارد.
۳ - گوش داخلي
اوتيت خارجي (گوش شناگران): به معناي التهاب لاله گوش يا مجراي گوش خارجي يا هر دو با هم است، اوتيت خارجي در تابستان شايع تر از زمستان است، فرد درد شديدي را در يكي از گوش هاي خود احساس مي كند، دست زدن به زبانه يا لاله گوش باعث ايجاد درد شديد در اين بيماران مي شود.
در اينجا، درمان شستشو و استفاده از آنتي بيوتيك ها موضعي است. در نوع مزمن اوتيت (عفونت گوش) خارجي، شكايت اصلي خارش است، نه درد.
اوتيت مياني حاد: يكي از شايع ترين عفونت هاي كودكان است، مطالعات آماري نشان داده اند كه 70-60 درصد كودكان قبل از سومين جشن تولد خود، حداقل يكبار به اوتيت مياني حاد مبتلا شده اند.
شيوع اين عفونت در بچه هاي مبتلا به شكاف كام، خيلي بيشتر از بچه هاي طبيعي است. همچنين در افرادي كه وضعيت اجتماعي- اقتصادي پاييني دارند، در پسرها در فصل زمستان شايع تر است. شيوع اين بيماري در منگوليسم بالاست.
عفونت گوش مياني حاد غالباً  به دنبال عفونت تنفسي پيش مي آيد و به طور شايع يكي از عوارض عفونت هاي ويروسي چون سرماخوردگي، سرخك يا آنفلوانزا است و معمولاً يك الي هفت روز بعد از
نازو فارنژيت بروز مي كند.
علائم: در ابتدا احساس مبهمي از كاهش شنوايي يا پري گوش وجود دارد و به سرعت درد خفيف و احساس فشار به اين علائم اضافه مي شوند، بعد از اين، يك درد ضرباني عميقي در گوش مهمترين شكايت بيمار است، تب نيز وجود دارد، در شيرخواران و بچه هاي كوچك علائم به اين صورت است كه بچه نمي تواند بخوابد، دائم گريه مي كند و به گوش هاي خود فشار مي آورد. در بچه هاي خيلي كوچك ممكن است اسهال و استفراغ نيز بروز نمايد و يا تنها علامتي كه كودك بروز مي دهد، دل درد باشد.گاهي در افراد بالغ سرگيجه ديده مي شود.
ممكن است به دليل فشار وارده به پرده گوش، پرده پاره شود، با پاره شدن پرده، چرك خارج شده و به همين دليل ناگهان درد و احساس فشار تخفيف مي يابد، گاهي پرده گوش به خودي خود جوش مي خورد، اما بعضي وقت ها، ترشح ادامه يافته و همان گوش ناشنوا باقي مي ماند.
عفونت گوش، اگر درمان نشود، تهديد جدي براي شنوايي محسوب مي شود و با ايجاد عوارض متعدد ممكن است نياز به جراحي وجود داشته باشد، لذا لزوم مراجعه به پزشك را متذكر مي شويم.
معمولاً  در اوتيت (عفونت گوش) مياني، يك دوره 14-10 روزه درمان
آنتي بيوتيكي مؤثر است، همچنين لازم است حداقل روزي 3 بار با فتيله گذاري گوش را خشك كرد، به اين ترتيب كه، پارچه تميز و جاذب آب را لوله كرده و به شكل فتيله در آوريد و آن را در گوش قرار دهيد، وقتي پارچه خيس شد، آن را خارج كنيد و دور بيندازيد و مجدداً با فتيله تميز ديگري اين كار را ادامه دهيد و تا خشك شدن كامل گوش، اين كار را تكرار كنيد.
در حين درمان نبايد چيزي در گوش باقي بماند و تا زماني كه گوش كاملاً خشك نشده است فرد نبايد شنا كند و هنگام حمام رفتن يك فتيله آغشته به وازلين در گوش قرار داده و پس از استحمام آن را خارج كنيد.

نگاه
آب ناسالم عامل مرگ كودكان
گروه اجتماعي- درحالي كه گام هاي موثري براي دستيابي به آب سالم در جهان برداشته شده است، فقدان آب آشاميدني سالم هنوز سبب مرگ يك و نيم ميليون كودك در سال مي شود.
به گزارش بي بي سي، صندوق كودكان سازمان ملل (يونيسف) هشدار داد كه هنوز در بسياري از نقاط جهان مردم از دسترسي به آب آشاميدني سالم محروم هستند.
گزارش جديد يونيسف همچنين مويد آن است كه از سال 1990 تاكنون بيش از يك ميليارد و دويست ميليون نفر در جهان امكان استفاده از آب سالم را يافته اند. آن ونه من ، مدير يونيسف، مي گويد: پيشرفت در زمينه دسترسي شمار بيشتري از مردم به آب چشمگير بوده است.وي تاكيد مي كند: با اين وجود، آب غير بهداشتي و فقدان سيستم فاضلاب ابتدايي ساليانه سبب مرگ حدود يك و نيم ميليون كودك زير پنج سال در نتيجه اسهال مي شود.پيشرفت در بهره برداري از فاضلاب بهداشتي نقش موثري در كاهش خطر ابتلا به وبا، تيفوس و اسهال خوني داشته است.در جنوب آسيا دستيابي به فاضلاب بهداشتي بيشتر در فاصله سالهاي 1990 تا 2004 دو برابر شده است.يونيسف مي گويد آب و سيستم فاضلاب مي تواند عملكرد تحصيلي كودكان را تحت تاثير قرار دهد.اين سازمان مي گويد به ويژه دختران، ممكن است از رفتن به مدرسه به بهانه حمل آب براي خانواده شان باز بمانند يا از امكان دستشويي مجزا محروم بمانند.بهبود وضعيت فاضلاب مي تواند بيماري هاي مرتبط با اسهال را در كودكان كم سال تر به ميزان يك سوم كاهش دهد.

سلامت
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
بين الملل
سياسي
شهر تماشا
شهري
علمي فرهنگي
دانش
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |   دانش   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |