در ارمغان موسيقي گروه اجراي به نگاهي
تازه بيان كهن دستمايه ;شفق فرهنگسراي
واخوان
نقد يك به پاسخ
در ارمغان موسيقي گروه اجراي به نگاهي
تازه بيان كهن دستمايه ;شفق فرهنگسراي
مهرنگار -ر
سالن كوچك و صميمانه فضاي ماه ، آذر پنجم و چهارم
ايراني موسيقي از ديگري شيوه اجراي شاهد شفق فرهنگسراي
تكيه ايران موسيقي كهن پشتوانههاي بر كه شيوهاي.بود
نگرشي با آن سنتهاي از موبهمو پيروي جاي به اما زده ،
تفكر و احساس با كه بوده موسيقايي فضايي خلق پي در تازه
.باشد همسو و هماهنگ خود زمان
روزبه)سنتور:سنتي سازهاي از تركيبي با ارمغان ، گروه
شهرام) عود ،(شيباني عباس و مازندراني رضا) تار ،(رحيمي
كمانچه ،(صدرالديني رضا) زورخانه ضرب و تنبك ،(ميرسراجي
(ذبيحي حسين) آواز و (جهانگيري سيامك) ني ،(حبيبي سامر)
دستگاه و دشتي آواز در را جهانگيري سيامك از برنامه دو
كرده سعي گروه برنامه ، دو اين دردرآورد اجرا به چهارگاه
آهنگسازي لحاظ به چه را ايراني موسيقي از ديگري شيوه است
اين جلوهگاه اولين و درآورد اجرا به فرم لحاظ به چه و
همنوازيهاي با كه است صدايي چند فضايي ايجاد تلاش ،
در چه اگر.است بوده متفاوت سنتي (Monophonic) يكصدايي
بيسابقه فضايي چنين ايجاد ما ، موسيقي اخير سال هفتاد
از غربي سازهاي اركستر با) مختلف شكلهاي در و است نبوده
(قبل دهه سه حدود از ايراني اركستر با و سده اين اوايل
چند موسيقي با آهنگساز برخورد نحوه.است گرديده ارائه
عين در تصنيف ، و قطعه ساخت به او نگرش اساس و صدايي
و متفاوت آنها از پيشين نمونههاي از اثرپذيري و پيوند
گفتگويي موسيقي ، اين در صدايي چند تركيب.است تامل درخور
به سازها توسط كه ملودي مختلف خطوط بين موجوار است
كدام هر اجرايي وزبان تكنيكي صوتي ، ويژگيهاي تناسب
حفظ ضمن ساز هر كه گونهاي به.ميشود شنيده و نواخته
مجموعه در خوبي به خود خاص موسيقايي بيان و صوتي شخصيت
و يكدست بافتي تركيب اين مجموع و شده حل گروه صداي
و تار از مركب نقشي مانند ميرساند ، گوش به يكپارچه
خود جاي در پود يا تار هر آن در كه تنيده درهم پودهاي
و ميدهد قرار نقش كل مقابل در را مخاطب و گرفته قرار
تنيده درهم گفتگوي اين.نيست اجزاء تكتك نمايش آن ، هدف
و ني و كمانچه خواننده ، توسط كه دشتي آواز قسمت آخرين در
دست بديع و زيبا بياني ميشود ، به اجرا صدايي چند شكل به
موسيقي اجراي عرصه در تازه گامي ميتواند كه مييابد
.شود شمرده آوازي
هماهنگي و گروه اعضاي توانمند و مسلط زيبا ، اجراي
جملات نوانس و قطعات حالات اجراي در آنان (ensemble)
كرده اثرگذارتر را صدايي چند بافت اين نيز موسيقي
.است جمعي اجراي و گروهي مفاهيم از اعضا درك نشاندهنده
و قطعات وصل چگونگي و برنامه روند روي تفكر نحوه همچنين
بر حاكم كلي فضاي با شعر محتواي تناسب آنها ، بين آوازهاي
اساس به وفاداري عين در آواز جواب نحوه نيز و اجرا
از متاثر كه جملهبنديها شيوه در "خصوصا) ايران موسيقي
پيوستگي و حسي استحكام (است محلي موسيقي و دستگاهي رديف
.است افزوده برنامه كل در را اثر
آنها نوازندگان و ساز هر تكنيكي امكانات به آهنگساز توجه
به (گروه اعضاء تكتك تناسب به موسيقي خلق واقع در و)
در توجه اين و است افزوده كار زيبايي و بهتر بيان
بهويژه) كمانچه نوازنده اجرايي مهارت و قدرت از استفاده
اركستر و كمانچه براي كه چهارگاه "كمان رقص" قطعه در
تنشهاي و كمانچه آرشه تكنيكهاي شدن توام از ايراني
اجرا حبيبي سامر توسط خوبي به و شده نوشته ريتميك
بخش در "مخصوصا) گاه اما.است رسيده اوج به (ميگردد
و تكنيك به پرداختن كه ميرسد نظر به (چهارگاه
از و گرفته پيشي فضا موسيقايي حال و برحس قدرتنمايي
استفاده همچنين.است كاسته برنامه حسي اثرگذاري و خلوص
وي صداي جنس اختلاف خواننده صوتي وسعت حداكثر از آهنگساز
و لطف از ساخته آشكار بسيار بم و زير محدودههاي در را
بر موسيقي جملهبندي دادن ترجيح.ميكاهد آواز انسجام
سكوتهايي يا سرعت جملهها برخي در نيز شعر معناي و وزن
براي را كلام بيان كه كرده ايجاد كلام در جا به چندان نه
با خواننده ارتباط برقراري مزاحم و ساخته دشوار خواننده
.است شنونده
شده شعر از استفاده به نيز تازهاي نگاه اجرا ، اين در
و يوشيج نيما) معاصر شاعران شعر روي بر تصنيف دو.است
پرداخته حافظ از غزل دو روي بر تصنيف دو و (ثالث اخوان
تصويري فضاسازي به بيشتر آهنگساز معاصر اشعار در كه شده
تناسب به را اشعار بندهاي بين موسيقي جملات و كرده توجه
در همچنين وي.است نموده تركيب اشعار تصويري محتواي
و گرفته بهره نو ترفندهايي از حافظ شعر موسيقايي پرداخت
يا تاكيد گاه كه شعر درون عبارات از است تكرارهايي آن
.است تازه ابتكاري اين و ميافزايد شعر به تازه معنايي
و نيست محسوس شنونده براي نقاط خيلي در ترفند ، اين اما
.است شده واقع موءثر محتوا كلي اثرگذاري در كمتر نتيجه در
بيانهاي خلق در سعي و موسيقي در انديشه حضور مجموع در
حس به ايران ، توجه موسيقي اصيل دستمايههاي براساس نو
با آوازي قسمتهاي يكپارچگي هم ، موازات به تكنيك و معنا
جملات و نابجا تحريرهاي كلام اطاله از پرهيز ضربي ، قطعات
و تكنوازيها به گروهي نگرش همچنين و آواز در تكراري
جواب استثناي به) برنامه مجموعه با متناسب آوازهاي جواب
ميل معمول روشهاي سمت به اندكي كه چهارگاه مخالف آواز
موفق اجراي موءيد بوده ، برنامه اين بارز خصوصيات از (كرده
.است ارمغان گروه يكدست و
واخوان
دارد اختصاص خوانندگاني نظريات انعكاس به "واخوان" ستون
صفحه اين گفتوگوهاي و نوشتهها درباره ميخواهند كه
ارسال براي خوانندگان از دعوت ضمن.كنند نظر ابراز
حدالامكان را نوشتهها كه ميخواهيم آنها از خود ، نظريات
تلخيص به مجبور تا بنويسند كم حجم در و صفحه يك روي بر
(سطري صفحه 10 دو در نوشته حداكثر) نشويم آنها
ناظري شهرام سخنان به پاسخ در
"ننالم هرگز بيگانگان از من"
شهرام گفتوگوي به خوانندگان از يكي پاسخ زير نوشته
:ميخوانيد را آن از تلخيصي كه است همشهري با ناظري
سابقه با خوانندگان از يكي ناظري شهرام آقاي كه نيست شك
صداي با سال سالهاي كه است ايران سنتي و ملي موسيقي
گرمي را ايران سنتي موسيقي محفل خويش عرفاني و پرسوز
سالهاي در چه و اسلامي انقلاب بطن در چه و است بخشيده
.داشتهاند پيوسته و مستمر فعاليتي ايشان آن از بعد
هنري سابقه و ناظري آقاي كارهاي تكتك بردن نام به نيازي
و صدا با خوبي ، به ملي موسيقي علاقهمندان و نيست ايشان
.دارند آشنايي ايشان كارهاي
دوستداران از برخي ميان در را شبهاتي وي با شما مصاحبه
منش سالها اين طول در ناظري آقاي يا كه برانگيخت موسيقي
كردهاند عوض ايران موسيقي قبال در را خود موضع و فكري
ناظري آقاي فكري مشي خط به ايشان صداي دوستداران يا
.پينبردهاند
:گفتهاند سنتي موسيقي نامناسب وضعيت به اشاره با ايشان
حرف هم آن بزنيم ، را گذشته صدسال حرف ميتوانيم تاكي"
اين تاريخ دوران پستترين و ترين منحط كه را قاجار زمان
اصالت ايناست بوده اجتماعي و سياسي لحاظ به مرزوبوم
ده بچههاي كار رديف ، تكرار.است جهالت نوعي بلكه نيست ،
فراهم را تفاخري هيچ اسباب و است ساله پانزده تا
".نميكند
همين آموختن با را خويش موسيقايي كار ناظري آقاي مگر
آموختن با و نكرد شروع ايران موسيقي اساتيد از رديفها
دوران در را خود موسيقايي شعور آنها ، تكرار و رديف اين
.نبخشيد ارتقا و بهبود موسيقي يادگيري
كه است شجريان استاد چون اساتيدي ناظري ، آقاي منظور اگر
دادهاند ، ارائه موسيقي رديف برمبناي را خود هنري فعاليت
استاد يا دوامي خان عبدالله چون اساتيدي اگر گفت بايد
عمل رديف همين برمبناي شجريان استاد خود يا بنان
همان جز چيزي ايران موسيقي هويت از امروزه نميكردند ،
.نميماند باقي نحيف ايشان قول به موسيقي
موسيقي فراگيري مبناي و اساس ايران ، در امروزه مگر
دوره آموزش از پس هنرآموزان و نيست رديف ايراني ،
نميروند؟ رديف آموزش سراغ به ابتداييساز ،
و نو آثار خلق خدمت در بايد رديف فراگيري صدالبته ،
مضرابها چهار يا رنگها يا پيشدرآمدها زمينه در خلاقيت
كارهاي در عليزاده حسين همانند اساتيدي كه همچنان باشد
دارند ، تاكيد روش براين و دادند ارائه را آن بارها خود
اين نظر به بريزيم ، دور را رديف شبه يك ما كه اين ولي
فراهم موسيقي براي را پيشرفتي هيچگونه نميتواند حقير
.آورد
زنده گذشته صدسال حرف تكرار به ناظري آقاي اعتراض شايد
اكبرخان علي ميرزا چون بزرگاني وآثار ياد داشتن نگاه
داود ني مرتضيخان يا خان درويش يا قزويني عارف يا شيدا
پستترين را آن ناظري آقاي كه سالهايي همان طي كه است ،
برجاي آثاري ميدانند ، اجتماعي نظر از تاريخ دوران
داده آموزش هنرجويان به آنان از بسياري هنوز كه گذاشتند
يا شجريان استاد چون اساتيدي آثار بخش الهام و ميشود
.است جنگوگ الله عطاء
مثابه به هنرمند":ميفرمايند مصاحبه از بخشي در ايشان
و حساسيت ميآموزد ، آنچه انتقال در بايد كه است معلم يك
اين از بعضي قرار از اما.دهد خرج به خود از فراواني دقت
به هفتم دست فكري خوراكهاي كه كردهاند عهد معلمان
".بدهند خود شاگردان
و ايراني موسيقي رديف آموختن ناظري آقاي نظر به اگر
هنرجويان به قديمي اساتيد مضرابهاي چهار و پيشدرآمدها
برمبناي ايشان هنري فعاليت كه است هفتم دست خوراك نوعي
.ميرود سوءال زير نيز ، گذشته درسالهاي رديف همين تكرار
كه نمودهاند بابي فتح مورد اين در ناظري آقاي هرحال به
.بشنويم ايشان از بيشتري توضيحات آينده در داريم اميد
وانفسا اين در كه ميشويم متذكر ناظري آقاي به خاتمه در
نارواها و تهمتها آماج سو يك از كه ايراني موسيقي براي
و استادان بيمهري مورد ديگر سوي از و گرفته قرار
و بيشتر نرمش با كمي ميگيرد ، قرار هنر اين به آشنايان
:كه بگويند سخن سنجيدهتر
ننالم هرگز بيگانگان از من
كرد آشنا آن كرد هرچه من با كه
م -محمدرضا
نقد يك به پاسخ
عنوان با سهشنبه 2/9/78 همشهري روزنامه در مطلبي
بود رسيده چاپ به نجوا -الف امضاي با و تنها آوازخواني
در مقاله "ظاهرا چه اگر و است تامل قابل آن از نكاتي كه
بسيار كاري خود ، خودي به كه شده تحرير استادصديف مدح
اظهارنظرها موارد از بسياري در ولي است ، پسنديده
.است تخصصي و علمي نقد موازين از دور به و غيرمسئولانه
اقبال ، قاسمي ، امير چون استاداني شيوه به وي گفتهاند *
امير مورد در.ميخواند خوانساري اديب و تاج طاهرزاده ،
است ، مشهود صديف آواز در بزرگان اين تاثير اقبال و قاسمي
تامل جاي خوانساري اديب بخصوص و تاج طاهرزاده ، ولي
از صديف استاد آواز كه ميرسد نظر به و دارد فراوان
منسوب به نيازي و است برخوردار كافي اصالت و استحكام
.نيست گذشته معتبر استادان همه به ايشان آواز كردن
و طلايي استاد زيباي بسيار اجراي كه اين ديگر نكته *
از خوبي بسيار نمونه وحدت تالار در صديف استاد
حس" نجوا-الف كه آنچه و بود مركبنوازي و مركبخواني
بهخوبي را مينامند "بداههنوازي و بداههخواني مشترك
نداده ، رخ دركي چنين ايشان مورد در اگر و ميكرد القا
.كرد جستجو ديگري جاي در را اشكال بايد
آواز بهترين" چون قضاوتهايي مورد در اينكه ديگر نكته *
آن از و بود محتاطتر كمي بايد "اخير سال چهارگاه 100
كه پرسيد بايد فرمودهاند صادر را نظري چنين كه بعضيها
و اقبال آقاحسينقلي ، و سيداحمدخان چهارگاه چون آثاري
نظر در ارزيابي اين در را...و عبادي بنان ، بيكچهخاني ،
.خير يا گرفتهاند
و بداههنوازي از درستي تعريف ابتدا بايد كه اين ديگر *
"مشترك حس" نجوا -الف قول به تا باشد دست در بداههخواني
و استادانه اجراي منظور اگر.باشد بررسي قابل نيز آن
كه است آن براساس مطالبي يا و رديف ملوديهاي بهموقع
استادي مرحله به رسيدن و ممارست سالها از پس كاري چنين
اجراي همراه "مشترك حس" اين ايجاد پساست اجرا قابل
همتراز استاداني از ميتوان تنها را صديف استاد آواز
.داشت توقع...و طلايي استاد كياني ، استاد نظير ايشان
استادان بيشتر همدلي و همكاري آرزوي آخر سخن و
گذشته جاودان آثار تمام كه كشورمان موسيقي انگشتشمار
.است آمده بوجود آنها همكاري از نيز موسيقي
مشفق مهيار *
|