سكه؟ يك روي دو ;شناسي غرب و ايرانشناسي
نامه ايران
سكه؟ يك روي دو ;شناسي غرب و ايرانشناسي
(بخش واپسين) ايرانشناسانه نگاه و پايگاه
اشاره با كزازي دكتر گفتوگو ، بخش نخستين در :جستارگشايي
شناخت در غربيان معرفتي و روانشناختي ژرف انگيزههاي به
ويژه سياسي و تاريخي بستر يك در آن گسترش آنگاه و ايران
گفتكه ايرانشناسي ، نام به دانشي شكلگيري و
بوده ، مطرح غربيان براي كه معنايي آن در ايرانشناسي
و نخواهدداشت رشد و پيدايي امكان ايرانيان ، ما براي هرگز
ايرانشناختي ، يافتههاي به نگاه مادر بنياد اين بر
را آنان پژوهشهاي آنكه يا هستيم ، دورهيافت از ناگزير
و نهادها در هماكنون كه -نماييم پيگيري كاست و بيكم
آنكه يا -ميخورد بهچشم داخل ايرانشناسي مراكز
دستاوردها اين فلسفي ماهيت با رابطه در را جدي پرسشهايي
در خويش معرفتي و فلسفي انگيزههاي و نيازها و سويي از
در استاد.سازيم مطرح اسلامي ايراني تمدن و فرهنگ شناخت
ديگر برخي به خواند ، خواهيم پي از كه گفتوگويي دنباله
گرامي خوانندگان توجه.است پرداخته حوزه اين در مسائل از
.ميكنيم جلب گفتوگو اين بخش واپسين به را
نخستين كه آورد پديد پرسش دو من براي شما سخنان استاد *
غربيان ، ايرانشناسي دستاوردهاي اگر:ميكنم مطرح را آن
واقع در و آنهاست روانشناختي ژرف انگيزههاي بازتاب
بر ايراني ، جان آينه بر آنهاست رواني و ذهني تصوير نمايش
هويت و فرهنگي خويشتن از درستي تصوير و انگاره پايه اين
به ما اتكاي روي اين از دهد ، ارائه نميتواند ما جمعي
شما نظر.است سنجشگري و ترديد محل ايرانشناختي پژوهشهاي
چيست؟
دستاوردهاي از بخواهيم اگر ما آمد ، گفته آنچه پايه بر *
بهرهوري اين بهرهببريم ، خويشتن شناخت در ايرانشناسي
يا نيرانيان بدانيم كه است تنگ قلمرو اين در تنها
چگونه ما درباره ميديدهاند ، چگونه را ما باختريان
تنها ايرانشناسانه شناخت پايگاه يعني ميانديشيدهاند؟
و را خود بخواهيم ما كه است شده نهاده ويژگي اين بر
اما ببينيم ديگري نگاه و ذهن آينه در را خويش فرهنگ
خواهيم آينه اين در ما كه بازتابي و نگاره آن بيگمان
آنچه.است راستين بازتاب و نگاره كه گفت نميتوان يافت ،
آن تنها من ديد از ميدارد ، آشكار ايرانشناسي دستاوردهاي
ايران آييني شهر و فرهنگ درباره نيراني انسان كه است
چه و ويژگيهايي چه زمينههايي ، چه ميانديشد ، چگونه
و ارزش انسان اين براي فرهنگ اين در قلمروهايي
از كه است اين ديگر نكته.است داشته افزونتر برجستگياي
ايران به ايرانشناسانه نگاه روي هر به روششناسانه ديد
براي آنچه رويهنگر ناچار به پس فراگير ، است نگاهي
نام از آنچنانكه.است ايران است ، پژوهش زمينه ايرانشناس
آميزهاي ايران اما.برميخيزد آشكارا فرهنگي تلاش اين
ها ، زمينه از تنيده درهم مازدرماز ، پيچ ، در پيچ شگرف ،
بسيار بهناچار پس.است گوناگون ويژگيهاي و قلمروها
و شتابزده نگاهي كه ايرانشناس چشم از نهان گوشههاي
پژوهش زمينه كه پارچه يك كل چونان دارد ، رويه در فراگير
كه آنجا كه است همين براي.ماند خواهد بهدور اوست ،
نگاهي با خويش يافتههاي برپايه ميخواهند ايرانشناسان
از بنگرند ، ايراني فرهنگ به ژرفاگرايانه و پديدارشناسانه
از يا مغزها ، به پوستهها از بگرايند ، ژرفا به رويهها
آن بر بتوان كه ارزشمندي دستاوردهاي به چرايي ، به چيستي
دست به نمونهاي بخواهم اگررسيد كرد ، نميتوانند بنياد
ايرانشناس كه نيست شگفتي مايه روي هيچ به من ديد از بدهم
پژوهيده شاهنامه در سالها كه "نولدكه" مانند برجستهاي
شاهنامه ارزش و چيستي درباره ميخواهد كه زماني است ،
آنكه براي.ميماند رويه در و خام او داوري بكند ، داوري
.رويه در و بيروني است نگاهي شاهنامه به نولدكه نگاه
و منش و گوهره را آن من كه را آنچه نميتواند او هرگز
.بشناسد ميخوانم ، شاهنامه سرشت
از كه ميبرند كار به را ويژهاي واژه زمينيان ، باختر
ما خواست كه ميگويند آنان.است زيبايي واژه من ديد
برپايه ايراني جهان شناخت اما است ، ايراني جهان شناخت
اگر ميماند ، بيروني هماره كه است شناختي ايرانشناسي ،
آنچه ستوار ، بلند باروهاي با بدانيم شهري را ايراني جهان
بلندا ، آن واقع در شناخت ، ميتواند شهر اين از ايرانشناس
، است شدهاند ، ساخته موادي چه از كه اين و بارو آن ستبري
آن به راهي بتواند كه است دشوار سخت ايرانشناس براي اما
.بجويد شهر درون و باروها سوي
نميتوانيم ما گذاشتيد ، بحث به شما كه معنايي اين در *
بدين مفهوم اين طرح "اصولا و باشيم داشته ايرانشناسي
ما براي درانداختهاند ، غربيان كه چيستي و شيوه
وجودشناختي ضرورت ديگر عبارت به يا نيست امكانپذير
امروزه ضرورتهايي و بايستگيها چه شما نظر به پسندارد
اگر "اصولا و واداشته مفهوم اين در بازانديشي به را ما
محمل ما براي "ايرانشناسي" بگوييم ، سخن "تسامحا بخواهيم
كشورمان در هماكنون "مثلا كه است فرهنگي نيازهاي چه
شدهاند؟ آن انجام متولي بنيادهايي و نهادها
ايرانشناسي به ما روزگار در كه بنيادهايي و نهادها اگر *
بخواهند كه باشد آن بر تلاششان و كار پايه ميپردازند ،
است ، چگونه چيست ، نيرانيان چشم در ايران كه بدهند نشان
خود تلاشهاي در و ميپيمايند آيين به و درست را راه
گفته كه آنچنان اگر اما ماند ، نخواهند نافرجام و ناكام
به بخواهند ايرانيان كه باشد معنا بدان ايرانشناسي آمد ،
بشناسند ، را خود ميشناسند ، را ما نيرانيان كه گونهاي آن
بيهوده زمينهها اين در تلاشها همه كه است اين من باور
كه كردهايم آغاز را كاري ما زيرا.ماند خواهد نافرجام و
آبي ديگر سخن به نيست ، ما توان در پديدارشناسي ديد از
خواهيم سنگ بر كه است تيغي كوفت ، خواهيم هاون در كه است
نميتواند روي هيچ به ايرانشناسي آنكه سخن فرجام.آزمود
.بيفتد برابر خويشتنشناسي با ايرانيان ما قاموس در
يا فرهنگي خويشتنشناسي معناي در ايرانشناسي من نظر به *
از بخشي در كه همانگونه -فرهنگي -تاريخي خويشآگاهي
با رويارويي يا و برخورد برآيند -داشتيد اشاره سخنانتان
در ما يعني است ، (Alterite) غيريت هگل تعبير به يا ديگري
خويشتن بازيابي به غرب جمله از ديگر فرهنگهاي آينه
(پروژه) طرح ديگر بياني به.مييازيم دست فرهنگي
(فرهنگي خويشتنشناس و هويتيابي معناي در) ما ايرانشناسي
عرضه قابل غربشناسي يا غرب از ما طرح با همگاه و همسو
چيست؟ باره اين در شما نظر.است
زماني كه گفت ميتوانم شيوه بدين را شما پاسخ من.بله *
ما كه بيافتد برابر خويشتنشناسي با ميتواند ايرانشناسي
است ، باخترشناسي كه خويش فرهنگ در را ايرانشناسي پادسنگ
در باختريان كه برسيم شناخت اين به ;يعني آوريم پديد
ناگزير سوي دو اين كه زماني چگونهاند؟ و چيستند ما نگاه
غربشناسي ، ديگر و است ايرانشناسي يكي كه شناخت پديده از
اين دستاوردهاي و يافتهها سنجش با زمان آن آمدند ، بدست
به ميتوانيم ما است ديگري پادسنگ و بازتاب يكي كه دو
.يابيم دست خويشتن از سويه همه و راستين كمابيش شناختي
سكه است ، شده آورده بدست سكه روي دو چون كه است زمان آن
به زماني تا ما ديگر سخن به.شد ميتواند ساخته شناخت
را باخترينه انسان پديدارشناسانه و گوهرين شيوهاي
او ديدگاه كه نداريم را آن توان و امكان باشيم ، نشناخته
ديگر سخن به.كنيم نقد و بسنجيم بدرستي خويش درباره را
اين در كه نيراني انسان با ايراني انسان ميان پيوند
دو و پويا است پيوندي است ، باخترينه انسان همان گفتار
ديگري همتوان و همتراز همسنگ ، سوي ، دو از يكي اگر.سويه
سخن به.يافت نخواهد برقراري امكان پيوند اين نباشد ،
گي-سك از سكه آن و رفت خواهد دست از شناخت سوي يك ديگر
ارزشيابي دربازار سان بدين.افتاد خواهد (بودن سكه)
.ستاند نخواهند پشيزي به را آن حتي شناسانه شناخت
فرهنگ شناخت براي بنيادين محورهاي شما نظر به پس *
استوار بايد پايههايي چه بر فرهنگي آگاهي خويش و خودمان
باشد؟
من.نوشتهام را اين جايي در اين ، از پيش من البته *
كه خويش فرهنگي گذشتههاي شناخت براي ما كه برآنم
بنياد دانش سه ناميد ، فرهنگي ديرينشناسي را آن ميتوان
اسطورهشناسي در ما.اسطورهشناسي -كرد1 ميتوانيم
فرهنگ در را باورشناختي و پيراسته و مينوي زمينههاي
انديشهوري سامانههاي ديگر سخن به.ميكاويم
-اسطورهاي20 ديدگاههاي برپايه را جهانشناسانه
ياري به را گذشتهها ما باستانشناسي در.باستانشناسي
ميشناسيم مادي و پيكرينه و ديداري ماندههاي و يادگارها
گونه باستانشناسي كه گفت ميتوان ديگر سخن به.
يا ريشهشناسي -است30 اسطوره كالبدينه و برونگرايانه
و واژگان سرنوشت و سرگذشت بررسي با.تاريخي زبانشناسي
فرهنگ آينه سان به و باورها و انديشهها بستر چونان زبان
.بجوييم دور گذشتههاي به راهي ميتوانيم
نامه ايران
نشر تازه مجلات و كتابها ويژه است ستوني نامه ايران
مطالعات و ايراني -اسلامي تمدن و فرهنگ حوزه در يافته
مهمترين اخبار تا ميكوشيم ستون اين درايرانشناختي
رسيده چاپ به گفته پيش حوزههاي در كه مجلاتي و كتابها
خوانندگان آگاهي به تفصيل و شرح با است چاپ زير در ويا
نظرات و پيشنهادها ديدگاهها ، منتظر.برسانيم گرامي
.هستيم ستون اين در شما سنجشگرانه و انتقادي
ايران فرهنگ و تاريخ ويژه جلدي پنج مجموعه از سوم جلد *
اين نويسنده.رسيد خواهد چاپ به توس انتشارات توسط
دانشگاه بازنشسته استاد ملايري محمدمحمدي دكتر مجموعه
از پيش ايراني فرهنگ" كتاب اين از پيش ملايري دكتر.است
به را "عربي ادبيات و اسلامي تمدن در آن آثار و اسلام
ياد مجموعه دوم و اول جلدهايبود فرستاده كتاب بازار
از انتقال دوران در ايران فرهنگ و تاريخ":زيرعنوان شده
رسيده چاپ به "ايرانشهر دل" و "اسلامي عصر به ساساني عصر
زبان به كتابهايي اين بر افزون ملايري محمدي استادبود
درسنامه عنوان به آنها از برخي كه است نوشته نيز عربي
ملايري ، محمدي استاد.ميشوند تدريس كشور دانشگاههاي در
فرهنگ اسلام ، پذيرش با ايرانيان كه است باور اين بر
مجموعه و فروننهادند دست از را خود باستاني ديرپاي
تطبيق اسلامي فرهنگ با را روزگار آن فرهنگ و دانشها
نخستين سدههاي در نگاشته عربي كتابهاي رو اين از.دادند
ژرفي توجه و ه ديد با بايد كه است آثاري جزو اسلامي
زمينههاي در كه كتابها اين بيشتر كه چرا نگريست ، بدانها
نگارش به مسلمان ايرانيان توسط "اكثرا و گوناگون فرهنگي
فرهنگ به ايران فرهنگ حوزه دستاوردهاي ناقل درآمدهاند ،
بازيابي به ميتوان بنيان اين بر و بودهاند اسلامي
نظرگاه در.يازيد دست آثار اين خلال از ايراني فرهنگ
به را اسلامي -ايراني تمدن و فرهنگ بايد محمدي ، استاد
شكاف ايجاد از و نگريست در يكپارچه و منسجم كل يك گونه
.جست دوري فرهنگ دو اين ميان
مسائل حاوي "اسلام از پيش ايراني فرهنگ مجموعه" *
پيش ايران فرهنگي و اسطورهشناختي تاريخي ، زبانشناختي ،
تاكنون.است رسيده چاپ به هيرمند انتشارات توسط اسلام از
آرتور نوشته "قديم ايران در پرستي مزدا" مجموعه اين از
وعصر صفا ذبيحالله دكتر شادروان ترجمه به و سن كريستين
رسيده چاپ به پيرنيا حسين نوشته تاريخايران اساطيري
نوشته "اشكانيان" كتاب مجموعه همين از نيز بهزودي.است
بازار به رجبنيا مسعود شادروان ترجمه به و كالج مالكوم
برجسته خطوط ترسيم به شده ياد كتاب آمد ، درخواهد نشر
شايان.است پرداخته اشكانيان عصر در فرهنگ و تاريخ
دورهبسيار اين درباره ما آگاهيهاي هنوز كه است يادآوري
.است آشفته و اندك
و باستاني آثار در پژوهش به كه ايرانشناسي بزرگ مجموعه *
در ايران شهرهاي علمي و فرهنگي ماندگار نقش و فرهنگي
به هيرمند انتشارات توسط ميپردازد ، ايراني تمدن گستره
"شيراز" كتابهاي مجموعه اين از تاكنون.است رسيده چاپ
خليج مرواريد كيش ، جزيره" دانشپژوه ، منوچهر دكتر نوشته
غلامحسين از "گناوه" سيستاني ، افشار ايرج از "فارس
توسط مجموعه اين مجلدات ديگر.است رسيده چاپ به دريانورد
.رسيد خواهد چاپ به عرصه اين دانشپژوهان
در كشور از خارج معتبر نشريات از "بوستان" شماره سومين *
بوستان ، .رسيد بهچاپ ايراني تمدن و فرهنگ مسائل حوزه
با و سال در بار كهچهار بوده ايران و چك انجمن خبرنامه
ميان ارتباطات گسترش و ايران فرهنگي ارزشهاي شناسايي هدف
يادشده انجمن دبير.ميشود منتشر چك و ايران فرهنگي
انجمن.است چك برجسته ايرانشناسان از "بچكا.ي" پرفسور
.است كرده آغاز را خود كار گذشته سال دو حدود از يادشده
در مترو خط اولين:عبارتنداز شماره اين مطالب از برخي
و پيشگفتار برگزيده ، سياستنامه ، نظامالملك ، تهران ،
چگونه تهران در ايران ، درباره اقتصادي اطلاعات برگردان ،
و مجلات كتاب ، تازههاي خيام ، عمر رباعيات ميپزند؟ ، غذا
...و ايران دنياي درباره مقالات
|