!نه را خندهات كن ، دريغ من از را نان
نمايش خلاصه
سينما در كيمياوي پرويز و تقوايي ناصر
تك
!نه را خندهات كن ، دريغ من از را نان
كوشك عليرضا كارگرداني به "نرودا پابلو" نمايش به نگاهي
جلالي
شيبانيفر مازيار
شخصيتهاي زمانه و زندگي كشيدن تصوير به و نگارش همواره
و نمايشنامه شدن پرحرف جمله از بسياري مشكلات با سياسي
اين هم آن اصلي دليلاست همراه داستاني جذابيتهاي فقدان
آنكه براي داستانها اينگونه كارگردان يا نويسنده كه است
براي خاطر دغدغه جهت به نخورد ، لطمهاي موضوع اصل به
شخصيت يك زواياي تمامي دادن نشان و وقايع اصل به وفاداري
يا بنويسد را صحنههايي ميشود مجبور تاريخي واقعه يا
كه درامي جذابيت تا دارد مفهومي بار بيشتر كه كند اجرا
براي ديالوگ از نويسنده ميشود موجب طرف يك از مساله اين
از بيش تكيه همين كه كند استفاده خود منظور رساندن
همراه به را تماشاگر بيحوصلگي "معمولا كلام ، بر اندازه
بهره موثرتري تمهيد از "نرودا پابلو" نويسنده اما.دارد
.است برده
سالن در ماه بهمن اواخر از كه "نرودا پابلو" نمايش در
بر جلالي كوشك عليرضا كارگرداني به شهر تئاتر سوي چهار
طول در كه شيليايي ادبي -سياسي شخصيت اين بود ، رفته صحنه
سياست و داستاننويسي موسيقي ، شعر ، درام ، عرصه در عمرش
بار يك و داشته كنندهاي تعيين و توجه قابل فعاليتهاي
اصل در است ، شده نيز نوبل ادبي جايزه كسب به موفق
نرودا كه آنچه دادن نشان براي ميشود بهانهاي
و مردم از كه الهامي با كرده سعي همواره و ميانديشيده
.سازد متجلي درآثارش ميگرفته ، اطرافش طبيعت
بهره هم نمايش اين در او زيباي شعر چند از كه نرودا
دوستي و عشق پيامآور ميكرد سعي هميشه است شده گرفته
به آن از گذر با تا دهد قرار انسانها فراروي وراهي باشد
.يابند دست سعادت و عشق
زمامداري اوايل در شيلي آشوب سالهاي حدود به داستان
;ميگردد باز زمان آن داخلي جنگهاي و كشمكشها و "آلنده"
معاشرت در شيلي در كوچكي جزيره نامهرسان "خينز ماريو"
مفهوم با -نرودا پابلو پرآوازه شاعر -مشتريش تنها با
كافهدار دختر عاشق كه آن از پس و آشنا شعر و استعاره
كه مفاهيمي و اشعار از ميشود -گنزالس پاتريس -جزيره
..و ميكند استفاده او با ارتباط برقراري در است فراگرفته
تعريف را پابلونرودا زندگي از گوشههايي حقيقت در نمايش
نويسنده كه مردمي زندگي شرح آن زاويه از تا ميكند
مورد ميكند معرفي عاشق و شاعر ذات به را آنها نمايشنامه
پرداختن با نميخواهد نمايشنامهنويس.گيرد قرار بررسي
از بخشي صرف كننده بازگو تاريخي شخصيتهاي از يكي به
جاي جاي در او بلكه باشد ، فرد يك تاريخي -سياسي پيشينه
ارائه اجتماعي روانشناسانه نمايشنامه يك دارد سعي اثر
منادي اثر ساخت زير در تا ميخواهد آن از بالاتر و دهد
"جامعه اقشار برادري و برابري" شعار و باشد دوستي و عشق
ميخواهد چيز هر از بيش نمايش ديگر مفهوم به.سردهد را
ارتباطي با و باشد جاري جامعه بطن در بايد شعر كه بگويد
ميكند ، برقرار اجتماع مختلف اشخاص با كه منطقي و صحيح
معاني و مفاهيم از را اجتماع روح تپنده ، قلبي همانند
انديشهاي برترينهاي نبايد آن كنار در و سازد سيراب بشري
و سازنده ارتباطي برقراري در شود مانعي و سد مالي يا
صميمي رابطه در نكته اين كه اجتماع مختلف افراد بين زيبا
.است مشهود خوبي به نرودا دريغ و تكبر ازهرگونه دور به و
ميگيرد قرار حوادث قلب در نرودا اينكه با نمايش اين در
و گونزالس خانواده اما ميشود اتفاقها از بسياري محور و
گسترش را طرح و ميبرند پيش به را داستان كه هستند ماريو
در را آن چراغ هميشه و ميدهند شكل را زندگي عبارتي به و
.ميدارند نگه زنده افتادهشان دور و كوچك جزيره
پر نمايشنامه يك تصوير كه داد نشان اثر اين در جلالي
نيست ، خستهكننده "لزوما ميبرد ، هم شعر از كه ديالوگ
داشته نوشتهها از درستي تجسم بتواند كارگردان اگر بلكه
مدد به را تئاتر يك در موءثر و دخيل عوامل تمامي و باشد
زيبا ، نمايشي ميتواند جويد ، بهره درست آنها از و بگيرد
ميآيد نظر به كه كند اجرا صحنه بر تحرك پر و هارمونيك
اهميت حايز نمايشها اينگونه تصوير در كه عنصري نخستين
رابه ذهن "پابلونرودا" نمايش با برخورد اولين در و است
.است توجه خور در اجراي همين ميكند ، جلب خود
تجربه با و توانا بازيگران از بهرهگيري با كارگردان
جوانترها همراه به (آزاد هژير كاظم و تيموريان روءيا)
مسيري در را نمايش (باكيده كيكاوس و هاشمپور نرگس)
.ميبرد پيش به منطقي و معقول
جان كلام به واقعي مفهوم به نرودا پابلو بازيگران
استفاده بجا و قدرت با چنان را ديالوگها و ميبخشند
باقي اثر نمايي زنده در تماشاگر براي شكي هيچ كه ميكنند
بازيگر كه است آن در تاثيرگذاري چنين فلسفه.نميماند
پنداري همذات حس تحريك و نمايش يك تاثير در اصلي عوامل
در بودن جاري كه است رئاليستي نمايشي در خصوص به بيننده
نهايت در و ميشود شروع بازيگر توسط شخصيت باور از لحظه
خوبي به تماشاگر به را حس اين انتقال كه ميرسد آنجا به
"پابلونرودا" بازيگر بيان در مفاهيم اين تمامي و كند القا
.ميخورد چشم به "كاملا
با وقتي كه بود نقشپردازان حركت ديگر مهم نكته
ذهن و چشم ميشد همراه كارگردان زيباي ميزانسنهاي
قابل نكات از يكي البته كه ميكرد جلب را هربينندهاي
حفظ و صحنه در بازيگران قرارگيري بين اين در توجه
صورت ظرافت و دقت بيشترين با كه بود (وضعيتها) موقعيتها
.گرفت
ابتدا شود برقرار موءثر ارتباطي آنكه براي نمايشي هر در
لمس قابل و زنده شخصيتهاي اصل در كه بازيگران بين بايد
"پابلونرودا" در كه شود برقرار منطقي رابطهاي هستند قصه
رفتار و اعمال تمامي ديگر عبارت به.ميشد رعايت بخوبي
اين در چون و ميرفت پيش فضا ايجاد راستاي در بازيگران
پيدا مقابل نقش و خود كاراكتر از خوبي بسيار فهم راه
كه ميشد برقرار آنها بين متناسبي بستان -بده بودند كرده
ميان اين در.ميكرد كمك صحنه روي زندگي بودن سيال به
.است برخوردار كنندهاي خيره درخشش از تيموريان روءيا بازي
زني كه بيوهگنزالس نقش چنان توانا نقشپرداز اين
بدني حركات و لحن در دقت و ظرافت با را است خودساخته
شك لحظهاي او بازي پذيرش در تماشاگر كه ميكند اجرا
.نميكند
اساسي ركن نمايشي هر در كه است عناصري جمله از سازي فضا
بر علاوه مساله اين.ميكند ايفا نمايش بهتر فهم براي را
نمايش.ميشود جلوهگر نيز لباس و صحنه طراحي در بازي ،
كافه و نرودا خانه درون خيابان ، مكان در 3 "نرودا پابلو"
بار اين صحنه طراح رفيعي دكتر ميافتد ، اتفاق گنزالسها
مفاهيم انتقال تا است آورده روي بلند و حجيم دكوري به هم
در نمايش اين صحنه كل.پذيرد صورت آساني به تماشاگر به
با و گرفته قرار زمين سطح از متر يك حدود ارتفاعي
در كه شده تقسيم بخش به 3 چهارسو تالار عمق از استفاده
همان كه مياني قسمت از شيب يك با نرودا خانه جلو قسمت
قاب يك با كافه صحنه ، انتهاي در و ميشود جدا است خيابان
قسمت دو از شده تعبيه پنجره يك آن در كه بزرگ نسبت به
نوع اين كه است اين مشكل امااست گرديده متمايز ديگر
هم آن دليل.ندارد سنخيت صحنه پرسپكتيو با چندان طراحي
بهنظر مفهوم با و زيبا دور از صحنه نوع اين كه است اين
كف به نسبت بالاتري سطح از و فاصله با بايد و ميآيد
بتواند بايد تماشاگر و است بزرگ صحنه قاب شود تماشا صحنه
چندان مساله اين كه بگيرد زيرنظر را صحنه كل نگاه هر در
وقتي بهخصوص ندارد هماهنگي چهارسو سالن شرايط با
صحنه به نسبت همسطحتر و نزديكتر صندليهاي در تماشاگر
نميتواند را مفاهيم و ظرافتها از بسياري مينشيند
به توجه با نكته اين كه است رنگ سفيد صحنه كل.دريابد
فضا لطيف و عاشقانه حالت و ميشود خوانده كه شعرهايي
.دارد هماهنگي "كاملا
اثر لحظه لحظه در موجود طنز متن اين ويژگيهاي ديگر از
بخاطر نه ميآيد بوجود هم با آدمها برخورد بواسطه كه است
.باشد شده تعيين پيش نويسنده ، از بوسيله كه حادثهاي ايجاد
ايجاد.داريم واقعي زندگي در ما كه چيزي همان يعني
علت به اينكه نه است زندگي خود شرايط زاييده كه حوادثي
.باشد شده تحميل برآن طرح و قصه روند
را اثر اين موفقيتهاي از يكي شد گفته كه آنچه از جداي
كه كرد جستجو نمايش از برآمده پرتحرك و تند ريتم در بايد
حوادث همه جريان در نتواند تماشاگر كه است سريع نهآنقدر
و شود گم متن ويژگيهاي و برجستگي و بگيرد قرار كلامها و
رابراي خستگي قصه بودن كلام پر بخاطر كه كند آنقدر نه
.آورد ارمغان به بينندهاش
موسيقي به بايد نمايش اين ويژگيهاي و خصوصيات ديگر از
راستي به و ميشود نواخته زنده صورت به كه كرد اشاره اثر
.است شده بافته آن پود و تار با و اثر تن در
فرزاد سرپرستي به كه موسيقي اين در كه نواهايي لحن
فضاي "كاملا كه است گونهاي ميشودبه اجرا دانشمند
و ميكند متبادر ذهن به را شيلي خصوص به و جنوبي آمريكاي
هرچه لمس در نيز و تماشاگران و بازيگران حس تقويت در
.است انكار قابل غير نمايش هواي و حال بيشتر
به زيادي حد تا نمايش كارگردان "اصولا ميرسد نظر به
عوامل و عناصر همه از چون است معتقد "واگنري نمايش"
.كند تصوير را نمايش تا ميبرد بهره تئاتري
است نمايشهايي معدود از اثر اين كه كرد ادعا بتوان شايد
داده نشان را چهارسو سالن نور از تازهاي تواناييهاي كه
به كه ميشود متوجه تماشاگر نمايش ، اين در يعني.است
باشد داشته اثر تصوير در زيادي تاثير ميتواند نور راستي
اثر تصوير در زيادي تاثير ميتواند نور لايهاي حركت و
انتهاي سوي به بيشتر كه نور لايهاي حركت و باشد داشته
صحنههاي در موضعي نورهاي از بهرهگيري ميرود ، پيش صحنه
كه است مفهوم پر و چشمنواز چنان رنگي نورهاي و مختلف
ميشود محسوب "نرودا پابلو" نمايش اركان از يكي شك بدون
و نورپردازي شرايط بر ميتوان كه اشكالهايي از يكي ولي
كه است پاياني صحنه گرفت ، نمايش اين صحنهاي تصوير
نمايش دقايق ساير به نسبت پايينتري كيفيت از متاسفانه
.است برخوردار
دارد سعي ميشود ، تابيده صحنه بر كه نورآبي صحنه اين در
و صحنه شلوغي بوسيله را پرتنش و وهمانگيز فضايي و شب
بياورد بوجود ميكنند ، بيان را آن زن بازيگران كه اصواتي
است مجبور تماشاگر و نميشود منتقل چندان حس اين اما
صحنه روي اصل در زيرا كند تكيه خود شنوايي حس به تنها
كه صورتي در.كند نگاه آن به كه ندارد وجود تصويري
بازيگران ، تند حركتهاي سايه ، ايجاد با ميتوانست كارگردان
تماشاگرش شنيدههاي به كه حالي درعين...يا افكت پخش
اين در.كند توجه هم ميدهد نشان كه آنچه به دارد توجه
ماريو كمك با تب و جسمي ضعف وجود با پابلونرودا صحنه
پرمفهومترين از يكي اين و ميميرد سرپا و ميايستد
در متاسفانه كه است كلام جان اصل در و نمايش صحنههاي
شده گرفته كار به كارگردان سوي از دقت كمترين آن تصوير
.است
نمايش خلاصه
از يكي بيترديد (19731904) شيليايي شاعر پابلونرودا ،
از ارزشمند اسطورهاي و معاصر سده شاعران بزرگترين
نوبل ، جايزه برنده كه نرودا زندگي ازماست زمان تاريخ
نامزد و كارگران نماينده سفير ، فراري ، سياستمدار ، شاعر ،
ميتراود نيرومندي و عمق و گسترش همان بود ، جمهوري رياست
نمايش ايناست دارا او پراحساس و خشمآلود اشعار كه
شور شوخطبعي ، و طنز كه مينماياند خواننده به را انساني
سراسر و شيلي مردم چشمان در را او احساسات ، عمق و زندگي
تاثير شاهد ما نمايش اين در.است كرده عزيز و گرامي دنيا
ماريوي.است "عشق" آموزگار اوهستيم تودهها بر او عميق
پي عشق راز و رمز به بزرگ شاعر با ارتباط اثر در پستچي
شيلي سراسر در را "عشق" مسري بيماري يك مثل و ميبرد
عاشق را نسلي ميكند ، بيمار را نسلي نرودا.ميكند شايع
قلع ناجوانمردانه كودتاي 1973 از پس كه عاشقاني.ميكند
دوستش مرگ از پس روز درست 12 نرودا پابلوميشوند قمع و
.ميشود دقمرگ آلنده سالوادور
خواهمبودمن زندگي راه نيمه در
هميشه ،
رويدشمن در رو دوست ، دوشادوش
لب بر تو نام با
هرگز كه بوسهاي و
نشد جدا تو لبان از
سينما در كيمياوي پرويز و تقوايي ناصر
تك
از تن دو كيمياوي پرويز و تقوايي ناصر :هنري گروه
سينما در چهارشنبه روز عصر كشور ، فيلمسازان برجستهترين
دو اين.كرد خواهند سخنراني معاصر هنرهاي موزه تك
خانم و عادل شهابالدين معلم ، علي همراه به فيلمساز
/ساعت 15 راس كشور ، سينمايي صاحبنظران و منتقدين از منصور
و نقد جلسه در حضور فروردينبا چهارشنبه 31 روز عصر 17
سالن محل در كيمياوي و تقوايي مستند و كوتاه آثار بررسي
نظر تبادل و بحث به تهران معاصر هنرهاي موزه تك سينما
.ميپردازند
مثل پ" فيلمهاي كوتاه و مستند فيلم چشمانداز بخش در
پرويز از "قيطريه تپههاي" و "آهو ضامن يا" ،"پليكان
،"آفتاب آرايشگاه" ،"نخل" فيلمهاي همچنين و كيمياوي
"بيسوادي خورهاي نان و جن باد ، " و "قالي مشهد" ،"اربعين"
علاقمندان.است درآمده نمايش به تقوايي ناصر از
آدرس به موزه سينماتك در يكساله عضويت براي ميتوانند
معاصر هنرهاي موزه لاله ، پارك جنب كارگرشمالي ، خيابان
.نمايند مراجعه تهران
|