شهر در مهاجران
بودم شهردار جاي به اگر
شهر در مهاجران
!فصول تمام براي معضلي به دوباره نگاهي
انسان زيرا نيست ، حاضر عصر مختص و جديد پديدهاي مهاجرت
در ديگر محل به محلي از همواره غذا آوردن بهدست براي
نتوانسته نيز زمين برروي دائمي سكونت حتي و بوده حركت
نتيجه كه مهاجرتي روند.كند ايجاد راه اين در مانعي است
به تاريخي دورههاي كليه در ميباشد افراد متعدد تصميمات
در روند اين اخير دهه دو در و است داشته وجود مختلف صور
.است يافته بيسابقهاي آهنگ جوامع
جامعه در اهميت قابل اجتماعي پديده عنوان به مهاجرت
اجتماعي ، اقتصادي ، تغييرات تاريخي ، ازشرايط ناشي انساني
در نميتوان جهت همين به و است جوامع سياسي و فرهنگي
پيچيدگي همچنين.نمود ذكر را خاص علتي آن روند توجيه
از مانع يكديگر ، از جوامع بودن متفاوت و انساني دنياي
و ميگردد ديگر جامعه به جامعهاي مهاجرتي شرايط تعميم
و تغييرات حدود شناسايي مهاجرت ، بر موءثر عوامل بررسي در
.است برخوردار بسزايي اهميت از جوامع در آن روند چگونگي
رشد روبه مهاجرت اخير دهه در تغييرات بارزترين از يكي
گرفته خود به پرشتاب و سريع روندي كه است شهرها به افراد
اجتماعي ، اقتصادي ، مشكلات بروز موجب امر اين و است
به آن پيامدهاي از برخي كه است شده شهري جوامع در فرهنگي
:ميباشد زير شرح
افزايش شهرها به مهاجرت اثر مهمترين:شهري جمعيت رشد
و جوان افراد را مهاجرين اكثر زيرا است ، شهري جمعيت سريع
مساعد صورت در و شهر به ورود با كه ميدهند تشكيل مذكر
تشكيل به اقدام زناشويي پيوند بواسطه شرايط ، بودن
را آن از زيادي نسبت كه جمعيتي.كرد خواهند خانواده
جنسي ، -سني معين مشخصات علت به ميدهند تشكيل جوان افراد
به طبيعي افزايش از بيشتر مير و مرگ ميزان بودن پايين
تنها نه زمان درگذر حركت اين.ميكند كمك شهري جمعيت رشد
تاثيرات بلكه ميبرد ، بالاتر متناسب حد از را شهري جمعيت
شهر سياسي و اجتماعي اقتصادي ، ساختار بر را نامطلوبي
.ميگذارد بهجاي
اطلاعات عدم و مهاجران اكثر ناكافي شغلي مهارت:بيكاري
موانعي جديد ، محيط در اجتماعي زندگي براي ضروري فرهنگي
در اقتصادي موقعيت به دستيابي براي رقيب پر تلاش در جدي
لازم حرفهاي مهارت كسب براي مهاجر و است شهري كار بازار
ميماند بيكار را مدتي ناچار شهري جديد فرهنگ فراگيري و
"تدريجا شهري كار بازار طالبان جمع در او جذب امكان تا
تقاضا مقابل در كار نيروي عرضه سريعتر رشد.گردد فراهم
هر و ميدهد افزايش را شهر در بيكاري نرخ كار نيروي براي
و باشد كار نيروي براي تقاضا نرخ از بيش مهاجرت نرخ گاه
بيكاري مشكل باشد قبلي برنامهريزي بدون مهاجرين هجوم يا
.ميكند بروز بيشتر شهر در
در و نزديك بسيار اشتغال و مهاجرت رابطه:كاذب مشاغل رشد
انتظار مهاجرت اساسي محرك زيرا است پيچيده حال عين
فرزندان يا خود اشتغال براي بهتر موقعيت يك آوردن بهدست
نامتناسبي بهطور را اشتغال براي تقاضا امر اين و است
نظير مختلف بهدلايل مهاجرين از بخشي و ميدهد افزايش
...و بيسوادي ناكافي ، مهارت شهري ، اقتصاد پويايي عدم
فعاليت همان و گردند جذب شهري كار بازار در نميتوانند
از مستقل اشتغال صورت به شهر در را خود معيشتي اقتصاد
آوردن روي با افراد اين.ميدهند انجام موجود شغلي نظام
قرار حاشيه در...و دورهگردي خردهفروشي ، چون مشاغلي به
حاشيهنشينان به مهاجرين از بخشي تبديل با و ميگيرند
.ميگردد فراهم شهر افتادگي پس موجبات شهري ، اقتصاد
مختلف مناطق از مهاجران عظيم موج:جديد محلات شكلگيري
مبدا برحسب افراد و ميگردد تفاوت و تنوع موجب شهر در
اجتماعي و فرهنگي ويژگيهاي از برخورداري يا و مهاجرت
و ميگزينند سكني شهر از محلههايي در همگون "نسبتا
مهاجران از گروههايي اختيار در شهر از خاصي محلههاي
مشترك زبان و مذهب قوميت ، نژاد ، برحسب كه ميگيرد قرار
رسوم ، و عادات مذهب ، بنابراين.ميكنند زندگي هم كنار در
مبدا فرهنگ خصوصيات حفظ انديشه و تعصبات سليقهها ،
ميكند هدايت فشرده هم به و فضايي تجمع يك به را مهاجران
تحت جغرافيايي پيوستگي هم به نوعي استمرار عمل اين و
خاص ويژگيهاي با محله هر و ميگردد موجب را محله عنوان
اجتماعي حيات به شهر از جداگانه بخشي صورت به گاهي خود
.ميدهد ادامه خود
افزايش موجب شهر در مهاجران سيل:حاشيهنشيني و مسكن
اجاره يا قيمت رفتن بالا نتيجه در و مسكن براي تقاضا
زمين يا و خانه قيمت افزايش مسكوني ، واحدهاي بهاي
رشد آن جوار در نيز مسكوني واحدهاي سوداگري و ميگردد
اجارهنشيني پديده رشد موجب همچنين مهاجران.كرد خواهد
در حاد مسئلهاي صورت به را مسكن و ميگردند شهر در
كافي منابع فقدان و شهر به مهاجرت سريع روندميآورند
استانداردهاي با ساختمانسازي روند در كندي موجب تنها نه
را ساختمانها كالبد از استفاده نحوه بلكه ميگردد جديد
فرمهاي جانشيني به منجر كه گونهاي به داده تغيير نيز
پديده آن بر علاوه.ميشود ساختمانها كالبد در مختلف
بافت در اضافي جمعيت پذيراي كه شهرهايي در حاشيهنشيني
به مهاجرين دسترسي عدم زيرا ميكند ، رشد نيستند خود اصلي
آنها كه ميشود موجب اقتصادي فقر و شهري اقتصاد مشاغل
هرگونه فاقد موارد اغلب در كه را زاغهها و آلونكها
.برگزينند زندگي براي است شهري تسهيلات
طبقات به شهر فضاي از قسمتهايي اختصاص:اجتماعي گمگشتگي
برخورد محل به را شهر صحنه مهاجران از خاصي گروههاي يا
برسر مانعي كه ميكند مبدل متضاد نيروهاي مختلف اشكال
و اجتماعي آداب.ميكند ايجاد مهاجر گروههاي تمركز راه
خود با اصلي موطن در مهاجرين كه فرهنگي ويژگيهاي
نفوذ مقابل در ملاحظهاي قابل زمان مدت براي ميآورند
از ناشي كشمكش در فرد و مييابد ابقاء امكان جديد محيط
تضاد دچار جديد فرهنگي محيط با قبلي فرهنگ ادغام عدم
اجتماعي گمگشتگي فرآيند ايجاد موجب امر اين و ميگردد
زندگي شيوه با بودن نامتجانس بهدليل مهاجرانميشود
خود از شهري جديد جامعه در بيريشگي نوعي احساس و جديد
تا نيز را خود اجتماعي تعلق احساس و ميبرند رنج بيگانگي
با آشنايي زمان ، رهگذر در اما.ميدهند دست از حدودي
عادات ، متفاوت ، زندگي شيوههاي با برخورد و جديد فرهنگ
انواع و ميدهد تغيير را مهاجران چشماندازهاي و نگرشها
اجتماعي فرهنگي ، جديد تمايلات بر مبتني مناسبات از جديدي
قالب در را رفتارهايشان و ميگردد حاكم آنها بر سياسي و
.ميدهد شكل اكثريت هنجارهاي و ارزشها
محل و سكونت مابين جابهجايي يا تحرك:شهري نقل و حمل
و داده تغيير را شهري نقل و حمل روشهاي نيز مهاجران ، كار
بهكار.ميگردد شهر نواحي از برخي در ترافيك تمركز موجب
آمد و رفت وسايل افزايش و نقل و حمل سرويسهاي افتادن
همچنين شهري ، جمعيت نيازهاي به پاسخگويي براي همگاني
نتيجه در خود كه آزاد مشاغل از ناشي سرويسهاي استقرار
دچار را شهري نقل و حمل سيستم است شده ايجاد جديد موقعيت
.ميكند آسيب
چشمگير و فاحش اختلاف و تجمل تنوع ، :اجتماعي ناهنجاريهاي
سنگيني و گراني بزرگ ، شهرهاي ساكن اجتماعي طبقات
متخصص غير مهاجران تا ميشود موجب زندگي جاري هزينههاي
برآوردن جهت نميدهد را مخارجشان كفاف آنان درآمد كه
در.بزنند قانوني غير ولو كاري هر به دست خود نيازهاي
انساني ، ارزشهاي رفتن بين از لحاظ به مناطقي چنين
چون اعمالي و ميكند رشد "سريعا اجتماعي ناهنجاريهاي
از بيش آنجا در آن نظاير و فحشا قاچاق ، اعتياد ، دزدي ،
(ص96:هدايتاللهستوده ، 1372).ديدهميشود شهر اصلي بافت
جانمردي مهوش
واحد شركت اتوبوسهاي گوشخراش بوقهاي
از ساعت چند هفته در ميكردم وادار را مناطق شهرداران -1
.كنند مشاهده نزديك از را مردم مشكلات و بازديد خود منطقه
و خشونت با كه ميكردم كنترل را معبر سد عناصر كارهاي -2
غنائم همچون را مردم اموال و نكنند برخورد مردم با ارعاب
.نكنند توقيف كتاب و حساب بدون و جنگي
و ميگرفتم زيرنظر را رانندگي و راهنمايي قيمتي هر به -3
نارسائيها خيلي از كه ميكردم قانونمند را رانندگي امور
.شود جلوگيري
سازمانهاي با "سريعا را شهرداري كار با موازي شركتهاي -4
.ميكردم ادغام موازي
و مشخص را دوچرخهسواران عبور مسيرهاي جامع طرحي با -5
را نزديك مسافتهاي در ماشين بجاي دوچرخه از استفاده
پيگيري را مورد اين در و 74 سال 73 طرحهاي و اجباري
.ميكردم
احداث آبريزگاه جمعيت پر اماكن و راهها چهار در -6
و كسبه اينكه هم و كند كمك شهر نظافت به هم كه ميكردم
.نمايند استفاده رفاهي و حياتي اقدام اين از مردم
پروانه بخصوص ساختمان پروانه و نوسازي و عوارض نرخ در -7
خانه ساختن به شهروندان تا ميكردم تجديدنظر ساختمان
.شود حل حدودي تا مسكن مشكل و شده راغب
با است شهر اين تنفسي ريه كه را تهران اطراف پاركهاي -8
اين نگهداري در كه را كساني و ميكردم بازسازي ارجحيت
مثال بطور.ميكردم قانون تسليم ورزيدهاند سستي اماكن
ورداورد تا آزادي استاديوم غرب از كه چيتگر جنگلي پارك
حدود مبلغي رسيدگي عدم اثر در دارد وسعت
خسارت آبياري سيستم نظر از سهميلياردوپانصدميليونريال
حتي تاكنون سال 1357 از پارك اين فضاهاي بعضي و رسيده
ساير و سستي و اهمال اثر در و نشده آبياري هم يكبار
.است نشده جايگزين هم درختي و شده آتشسوزي دچار دلايل
عيد شب در كه ميدادم دستور مناطق شهرداريهاي تمام به -9
كسبه اماكن پلمپ از ملي و مذهبي ايام و فجر دهه ايام و
"غالبا كه نوروز عيد شب در بخصوص.كنند خودداري
استيجاري اماكن "معمولا و دارند حسابرسي قصد شهرداريها
.مياندازند خوردن نان از را عدهاي و پلمپ را
"قويا دارد تاريخي جنبه كه قديمي اماكن تخريب از -10
و حفظ را اسلامي ايراني سنتي معماري و ميكردم جلوگيري
.ميكردم حراست
به تبديل نيستند هم كم كه را شهر درون باير زمينهاي -11
ميكردم فرهنگسرا و كتابخانه و پارك
درشهر زلزله كمربند در ايران داشتن قرار به توجه با -12
را ساختمان كه ميدادم احداث اجازه اماكني به تهران
زلزله ضد كه بسازند زلزلهخيز مناطق موقعيت با متناسب
.باشند
و ميكردم رسيدگي واحد شركت ناهنجار وضع به -13
نصب از و ميكردم خارج دور از را دودزا ماشينهاي
"قويا است صوتي آلودگي موجب خود كه پرصدا بوقهاي
.ميكردم جلوگيري
ساير و اجتماعي تامين و كار اداره با هماهنگي با -14
بازارچههاي در را دستفروشان و دورهگردان سازمانها
كنار در بساط كردن پهن از و ميكردم جمعآوري مخصوص
جلوگيري ميدهد شهر به زشتي بسيار چهره كه خيابان
.ميكردم
و شمال به جنوب از مربوطه سازمانهاي با هماهنگي با -15
و احداث را شهري فاضلاب كانال زمين ، شيب به توجه با
ميدادم قرار مدنظر را شهر نقطه چند در اگو يك به اولويت
شهر 10 اين از بيش و شود جلوگيري شهر آلودگي از كه
.نكند مسموم را زمين آلوده آبهاي تزريق با تهران ميليوني
توليد و كشاورزي مصارف براي تهران شهر سطحي آبهاي از -16
.ميكردم بهرهبرداري برق
پيريازاني محمدهادي
|