ها نيايش محصول ها رنج حاصل
صحيفه محتواي و (ع)سجاد امام زندگي به كوتاه نگاهي
سجاديه
درآمد
نقل (ع)سجاد امام از روايتي "تحفالعقول" شريف كتاب در
:است چنين آن از بخشي كه شده
سختگيري و حسودان تجاوز و ستمگران توطئه خداوند"
مبادا موءمنان اي.جلوگيرد شما و ما از را زورگويان
و دنيايند شيفتگان كه آنان پيروان و (سركشان و) طاغوتان
خود كه آنان.بزنند را شما راه نهادهاند آن گرو در دل
كه خاشاك و خس و پوسيده كالاي بدان و دنيايند خورده فريب
(1)"...دارند روي ميشود نابود فردا
با "ظاهرا انقلابي ، و پويا تصديق و اجتماعي تصور اين
درباره شيعيان توده ذهن در اخير تاريخ طول در كه تصويري
حق و دارد فاحش تفاوتي گرديده ، نقش زينالعابدين امام
"حقوق رساله" و "سجاديه صحيفه" مرور يكبار با كه است اين
و متبدل نادرست و عاميانه نگره اين ايشان ، حضرت اثر
اجتماعي ، مردي چهره با ما واقع در.شد خواهد منقلب "كاملا
بيبديل پرهيزگاري و هوشيار و حساس امامي بيدار ، مصلحي
در حركت نقطه عاليترين رويارويي ، اين در.ميشويم رويارو
نيز را خداوند ملكوت و مقدس وادي با ارتباط صعودي قوس
خدا ، و بشر ارتباط نزولي قوس در كه همچنان.ميكنيم تجربه
حد در -يابسي و رطب هر كمال به و است ميداندار الهي وحي
صعود قوس در ميشود ، يافت آن در -الهي و ايماني ضرورتهاي
.دارد نقشي چنين الساجدين امام نيايشهاي صحيفه" نيز ،
بيزوال درگاه از طلب و نيايش و رسيده كمال به دعا منطق
شده پرداخته وجوه شريفترين و عاليترين به حق بيمثال و
شايسته "حقيقتا "پرستنده روح زيباترين" صفت چنانكه است ،
(2).است ناب كلمات و ادعيه اين
رفته ستيز ستم پيشواي اين به كه ستمي از عميقتر درك براي
معاصر دانشور نگار بيوگرافي از جملهاي چند تنها است ،
:است ديگري بيان هر از گوياتر كه ميكنم نقل سجاد امام
واجب چهارم امام نام از پس بيمار ، كلمه گفتن اينكه مثل"
همشاگرديهاي از يا و ميگفتم را بيمار كلمه چون من و بود
خاص حالتي متوجه ذهنم معاني تداعي قاعده به ميشنيدم خود
مصيبت و مقتلنگاران البته زمينه ، اين در (3)".ميشد
و روشنگران را تقصير اين و نكردهاند قصور كم نيز خوانان
.بزدايند نوپديد نسلهاي اذهان از ميبايد شيعي خردوران
از كوتاه تصويري ارائه از پس تا شديم آن بر مقاله اين در
معني و شناسانه سبك مروري ،(ع)زينالعابدين امام زندگي
از اندكي شايد باشيم ، داشته "سجاديه صحيفه" بر نمايانه
.گردد آشكار حقيقت از پرتوي و كاسته سنگين بار اين
امام حيات از مجملي
كه تسامحها چه امام مادر نام حتي و تولد زندگاني ، درباب
بايد اينباب در متاسفانه شيعه تاريخ و است نگرديده روا
بن علي ابومحمد امام.برتابد را سختگيرانه و تند نقدي
و الساجدين سيد به كه است شيعيان پيشواي چهارمين (ع)حسين
امام را ايشان رو اين از هم و گرديده ملقب زينالعابدين
هجرت تا 38 سالهاي 36 ايشان تولد در.ميكنند خطاب سجاد
برخي امانيست روشن درستي به نيز آن ماه و شده نقل
را الاخر جمادي مورخان برخي و جماديالاولي برخي شعبان ،
نيز حضرت آن مادر نام درباره اختلاف همين.كردهاند ثبت
يا شاهجهان يا شاهزنان ايشان كه است آن غالب قول و هست
پادشاه فرجامين سوم يزدگرد دختر شايد خانم ، شهربانو
:است گفته بيتي در ابوالاسوددئلي.باشد بوده ساساني
هاشم و كسري بين "غلاما وان"
التمائم عليه نيطت من لاكرم
بهترين برخاسته هاشم و كسري بين از كه پسري همانا:يعني
(4)".آويختهاند برگردنش نظربند مهرههاي كه است كودكي
آمده بيرون ابهام از اندكي كه (ع)امام حيات عمود مهمترين
ايشان قمري هجري سال 61 درميگردد باز كربلا ماجراي به
نيز زمان همان و داشته قرار سال الي 21 ميان 19 سني در
عام قتل آن در اينكه علت.شدهاند عهدهدار را امامت
قاطبه نقل به شده ، صرفنظر (ع)سجاد امام كشتن از خونين
نبود ، چنين اگر و بوده ايشان خوابي بستر و بيماري مورخان ،
پدرش انصار و مردان جوار در و نهاده ركاب به پاي بيشك
.ميشتافت كربلا آوردگاه به
امام خاندان بازماندگان و بيت اهل همراه به امام سپس
زياد ابن اسارت به نستوهش و بزرگوار عمه كنار در و حسين
.است آشكار تاريخ بر ماجرا باقيشد گسيل يزيد دربار به
انقلابي خطبههاي و يزيد و زياد ابن به دليرانه پاسخهاي
كه كرد تنگ اهلبيت دشمنان بر را عرصه چنان سجاد ، امام
مدينه روانه را ايشان ناچار به يزيد و ميرفت شورشها بيم
بتدريج و شد آغاز مدينه شورشهاي ق.-ه سال 63 در.ساخت
تا ميداد رخ ميشد پيروز يا سركوب كه متعدد قيامهاي
و ميل عليرغم كه كرد خروج ثقفي ابيعبيده ابن مختار
.ساخت دشوار و سخت امويان بر را اوضاع سجاد ، امام توافق
و است بوده متمايل الحنفيه بن محمد به بيشتر مختار گويا"
چنين در (5)".است ميدانسته خود مقتداي و امام را او
به امام اما ميشدند منصوب و معزول مدينه حاكمان اوضاعي
پيشوا ، و بخش آگاهي و پرهيزگار و موقر.ميرفت خود راه
و گشود سرايش به لب فرزدق كه آنجا تا معني ، تمام به
هشام به پاسخ در و امام درباره را خود معروف و ناب قصيده
:معني و مطلع بدين سرود ، عبدالملك بن
كلهم الله عباد خير ابن هذا
...العلم الطاهر النقي هذالتقي
بضائره هذا من قولك وليس
العجم و انكرت من تعرف العرب
و پاك پرهيزگار اين.خداست بندگان بهترين پسر اين:يعني
را او كه تو سخن.است عام و خاص معروف و عيب هر از عاري
گفتي تو كه را آن.نميرساند او به زياني نميشناسم
(6)".ميشناسند عجم و عرب همه نميشناسم
تا داشت امامت پدرش شهادت از پس سالي تا 35 حدود 34 امام
امام به امامت رداي ق.-سال 95ه حدود در سرانجام آنكه
(ع)علي خود نياي به شبيه كمالات و صفات در.سپرد محمدباقر
يونس".بود مستمندان نوازش و فتوت اهل او همچون و بود
روايت (پيامبرص سيره موءلف) اسحاق محمدبن از بكير بن
معاششان كه نميدانستند مدينه مردم از جماعتي كه ميكند
معاش شبها كسي زيرا.ميشود تامين كجا از زندگيشان و
كسي چون امام وفات از پس ميبرد ، خانهشان در به را آنها
امام شخص آن كه شد معلوم نبرد درخانهشان به چيزي
اقوي نقل به (ع)سجاد امام...است بوده زينالعابدين
سال محرم ماه در و منوره مدينه در سيرهنويسان و مورخين
نامدار فرزندان و فروبست جهان از چشم ق.-ه -يا 95 - 94
قيامگر علي ، زيدبن ديگري و (ع)باقر محمد امام يكي ايشان
نيز ايشان فرزندان ساير البته و بودند زيديه نامدار
عبدالله جمله از آمده ، الشيعه اعيان و اغاني در چنانكه
زبدگان از همه اصغر ، علي و اصغر حسين و عمرالاشرف باهرو
.بودهاند روزگار اسوگان و تقوي
حقوق رساله
ماخذ در كه است "رسالهالحقوق" (ع)سجاد امام آثار از يكي
لايحضره من" و "خصال"،"تحفالعقول" همچون قديمهاي
اين العقول تحف موءلف" (7)".است گرديده مذكور "الفقيه
خود سند خصال در صدوق اما است ، آورده سند بدون را رساله
محمدبن از موسي ، احمدبن بن علي:چنيننويسد را
بن خيران از فزاري ، مالك بن جعفر كوفي ، از ابيعبدالله
محمد از پدرش ، از جبلي سليمان بن علي بن احمد از داهر ،
من در و ثمالي ابوحمزه از فضيل ، بن محمد از علي بن
(8)"...است مرسل حديث لايحضر
و":ميشود آغاز بدينصورت مقدمهاي با حقوق رساله
ماخذ در مقدمه اين البته و (9)"...عليك الاكبر حقالله
مراجع در تفاوتهايي نيز آن عبارات در و است متفاوت مختلف
.ميشود ديده سهگانه
الهي حق درباره امام ديدگاههاي البته حقوق ، رساله
پنجاه تحفالعقول...در حقها شماره".است موءمنان درقبال
حقوق تفصيل در الفقيه ، لايحضره من و خصال در اما.است حق
بين) حج بهنام حقي و است حق يك و پنجاه حقها شماره
حقها كه خصال مقدمه در ليكن.ميشود ديده (روزه و نماز
چون حال هر به.نيست نامي حج از شده ، شمرده اجمال به
نشانه نيز نوشته ، "مسندا را رساله روايت درخصال صدوق
جداگانه بارها حقوق رساله...است آشكار آن در عبارت قدمت
(10)".نوشتهاند تعليقهها و شرحها آن بر و شده چاپ نيز
و انسان بر عزوجل خداي حق به سجاد امام حقوق ، رساله در
عميق و دقيق اشاراتي متعال خداي قبال در انسان تكليف
كه آراسته را آن تنظيف و تنظيم به چنان و دارد
نهاده اختيار در موءمنان براي كامل و عيني دستورالعملي
جوارح نفس ، نظير حقوقي:سپس و خداست حق اول حقاست
مولي ، حق معلم ، حق سلطان ، حق صدقه ، عبادات ، و نماز انسان ،
همسايه ، برادر ، فرزند ، پدر ، مادر ، زن ، حق متعلمان ، رعيت ،
تا گرديد منشرح و مطرح يك يك...و دشمن مال ، شريك ،
ايمانگزاراني براي راستين پيشوايي از باشد دستورالعملي
.يقين صاحب
ترجمهها و شرحها تدوين ، تاريخ سجاديه ، صحيفه
و بيت اهل انجيل كه (ع)سجاد امام ادعيه يا معروف صحيفه
آثار معروفترين از ميشود ، خوانده نيز (ص)محمد آل زبور
به ماست دست در امروز كه صحيفهاي سند هرچند".است شيعه
اما ميزيسته ، هجري ششم سده در او و ميرسد بهاءالشرف
موجود شيعه بزرگان كتابهاي در وي از پيش سالها صحيفه نام
(11)".است
باب در امام از نيايش شصت حدود بر مشتمل سجاديه صحيفه
هر كه است متعالي مضامين و عالي نكات واجد و مختلف مسائل
شيعيان البته.است شده تقرير و ادا خاص مناسبتي در يك
خارج در معروفيتي از خالي اما دارند بدان بيشتري رغبت
صحيفه مترجم چيتيك ، ويليام گفته به.نيست تشيع جهان
حد اين تا نيايشي مجموعه هيچ" ;انگليسي زبان به سجاديه
و نيست نزديك بشر ارادههاي و خواستها حقيقت و واقعيت به
و مشكلات آنكه عين در دارد عرفاني صميميتي كلام يك در
نيز را انسان اقتصادي و اجتماعي و رواني و جسمي رنجهاي
(12)".نميبرد ياد از
شيعه علماي از بعضي و است شده چاپ بارها مهم اثر اين"
را آن عاملي بهاءالدين شيخ و مدني عليخان سيد جمله از
بهعنوان آن بر مستدركي عاملي حر شيخكردهاند شرح
از ديگر مستدرك.است نگاشته "الصحيفتالثانيهالسجاديه"
كه است "العلماء رياض" صاحب اصفهاني افندي عبدالله ميرزا
به و است گذاشته "المنظومتالماثوره الدرر" را آن نام
سجاديه صحيفه.است معروف "الصحيفهالسجاديهالثالثه"
داده ترتيب (ق -ه م 1320) نوري حسين ميرزا حاج را چهارم
محسن سيد او از پس.است دعا هفت و هفتاد بر مشتمل كه است
"الصحيفتالسجاديتالخامسه" كتاب "الشيعه اعيان" موءلف امين
صحيفه اين الذريعه ، موءلف گفته به.است داده ترتيب را
".است دعا دو و پنجاه بااضافه چهارم و سوم صحيفه بر مشتمل
(13)
دارد ادامه
:پانوشتها
حراني ، شعبه ابن تحفالعقول ، ترجمه خرد ، رهاورد -1
اول چاپ روز ، فرزان پژوهش و نشر اتابكي ، پرويز ترجمه
.ص 254 1376 ،
درباره شريعتي علي دكتر مرحوم رسالههاي از يكي نام -2
(ع)چهارم امام
نشر دفتر شهيدي ، سيدجعفر عليبنالحسين ، زندگاني -3
ص 4 ششم 1374 ، چ اسلامي ، فرهنگ
نامهاي ماخذ همين در.ص 354 ج 2 ، تشيع ، دائرتالمعارف -4
اختلاف نيز و آمده مذكور حضرت آن والده براي نيز ديگري
قلم به ايشان حيات بدو به مربوط مسائل اغلب در مورخين
شده ذكر فريدني مشايخ شادروان و خويي زرياب مرحوم استاد
امام مزاوجت به مربوط شبهات و اشكالات كه همچناناست
توجه مورد تاريخي و زماني لحاظ به يزدگرد دختر و (ع)حسين
.است گرفته قرار نقادانه
ص 354 همان ، -و 6 5
ترجمه در فارسي به آن ترجمه شيواترين و ترجمه آخرين -7
آورده مستند بدين اتابكي پرويز استاد اثر "تحفالعقول"
پرويز ترجمه حراني ، شعبه ابن خرد ، رهاورد:است شده
يكم 1377 چاپ روز ، فرزان پژوهش و نشر اتابكي ،
ص 169 همان ، شهيدي ، دكتر -8
دارصعب ، بابويه ، عليبن محمدبن الفقيه ، لايحضره من -9
ق.-ه بيروت 1401
و شروح از مورد ده "ضمنا ص 170 ، همان ، شهيدي ، دكتر -10
كرده ذكر ماخذ همين در را حقوق رساله ترجمههاي و ضبطها
.است
اصالت دلايل منبع همين در شهيدي دكترص 189 همان ، -11
علل مقاله همين در نيز ما و ميكند ذكر را صحيفه
اقامه آن محتوايي و شكلي همگانگي و اصالت در سبكشناسي
.كرد خواهيم
.وي با راقم مصاحبه در چيتيك شفاهي اظهار -12
ص 356 ج 2 ، تشيع ، دائرتالمعارف -13
|