وبر ماكس انديشه در سياسي جامعهشناسي
:درآمد
اعتراف زماني بود تيزبين و برجسته دانشمندي كه وبر ماكس
به او كمك مهمترين اما....اوست عشق نخستين سياست كه كرد
سوءالات اساسيترين با او آن در كه بود فكري كمكي سياست
تصميمگيري ، و رهبري سياسي ، اقتدار پايههاي درباره
و دست سياسي عمل اخلاقي تقويت و اقتصاد با سياست رابطه
(ص 74 جامعهشناسي در بنيادي انديشههاي).كرد نرم پنجه
مهم جامعهشناسي توسعه در وبر و ماركس انديشههاي چند هر
را آنها كه دارد وجود بهتري دليلهاي است ، بوده
كارل ترديد بدون...بناميم سياسي جامعهشناسي بنيادگذار
گريز گونهاي به سياست كه بودند معتقد وبر ماكس و ماركس
(ص 4 سياست و جامعه).دارد جامعه در ريشه ناپذير
پيروي وجدانش از تنها زمان ، هر در و كجا هر در وبر
خودش پيوسته او.نميداد گردن سياسي اقتضاي به و ميكرد
اما بود گذاشته گام سياست صحنه به بارها وبر گرچه.بود
فعاليت در را خودش وبر....نبود سياسي براستي مرد يك
حزبي مرد يك عنوان به هرگز او بود يافته تنها سياسياش
به وبر حمله...بود نشده: داده تشخيص شايسته
سياه فهرست در را او نام پروسي محافظهكاران
بزرگان انديشه و زندگي) بود داده قرار محافظهكاران
محافظه فئودالي نيمه ارزشهاي گرچه (ص 331 جامعهشناسي
بودند ، حاكم وبر زمان آلمان سياسي ساختار بر پروسي كاري
پيشرفته بسيار صنعتي اقتصاد نظر از دوره اين آلمان اما
نوع يك از آلمان سياسي نظام روزگار ، اين در.بود
بسيار صوري قانونمندي يك و پدرسالارانه اقتدارگرايي
تصميمگيريهاي از كارگر طبقه....بود شده تركيب پيشرفته
آن با وبر همه ، اين با (ص 334 همان)بود دور به سياسي
عيار تمام پيشرفت بر دال را نوگرايي كه ليبرالهايي
شده متقاعد وبر...داشت عميقي نظر اختلاف ميدانستند
سازمانهاي بيشتر چه هر شدن بوروكراتيكي و عقلايي كه بود
سالهاي آخرين در وي.است گريزناپذير واقعيتي اجتماعي ،
تا بود شده سياسي سازمان تجديد سرسخت مدافع زندگياش
ايفا را حاكميت تابع نقش گذشته همچون پارلمان آن براثر
(ص 346 همان).نكند
همكاران اكثريت با سياسياش شديد علايق خاطر به وبر
اشراف سياسي چيرگي تداوم از وي.داشت تفاوت دانشگاهياش
به پايبندگي خاطر به چندان نه كشوري مستخدمان و حاكم
بود بيزار آن براي بيشتر بلكه دموكراتيك ، مطلق ارزشهاي
زيانبار آلمان ملي رسالت براي را آنها تسلط ادامه كه
خاطر به چندان نه ديوانسالار اشراف با وبر.ميدانست
مخالفت آن براي بيشتر بلكه دموكراسي با آنان دشمني
آلمان اقتصادي و سياسي رشد راه سر بر آنها كه ميورزيد
ص همان).بودند ايستاده نيرومند صنعتي كشور يك عنوان به
حزبي يكمرد هرگز سياست ميدان به ورود از پس وبر (345
از سياسي ، قضاياي به علاقهشديد وجود با او.نشد
يك در درگيري وجود با حتي.ميگزيد دوري سياسي تعصبهاي
ميكرد حفظ آن با را فاصلهاش اندازهاي تا سياسي ، نبرد
و داشتند جاي دانشگاه در اصلياش ريشههاي كه آنجا از و
امكانپذير برايش موضعي چنين اتخاذ سياسي ، بازار در نه
سياسي فعال يك عنوان به دوگانهاش نقش ايفاي با وبر.بود
منش هم و فعال خوي هم تا ميكوشيد دقيق ، شاهد يك نيز و
متعارض پايبنديهاي برابر در و كند ارضاء را انديشندهاش
(ص 347 همان).كند حفظ را فكرياش تسلط
جامعه در مهم شناختي روش و مفهومي انديشه چندين وبر
قدرت اهميت بر را خود توجه او.آورد وجود به سياسي شناسي
بر و دولت ، زمينه در بويژه و سياسي مفهوم يك منزله به
روش ميراث....كرد متمركز مشروعيت يا مشروع قدرت اعمال
يا (ذهني يا) دروني ادراك مفهوم وبر ديگر شناختي
.ميرود كار به جامعهشناسي در كه گونه آن است درونفهمي
(ص 11 سياست و جامعه)
؟ چيست سياست
در سياست حال هر در.است سياست علم شامل جامعهشناسي
رشته يك منزله به اما.ميدهد رخ اجتماعي زمينههاي
جامعهشناسي از جدا كامل طور به "تقريبا سياست دانشگاهي
در حكومت كاركرد مطالعه سياست علم.است يافته توسعه
بر تمركز به زيادي گرايش دقيق و خاص طور به.است جامعه
و اجرايي دستگاههاي نظير سياسي نهادهاي مطالعه
دستگاههاي و بوروكراسيها و سياسي احزاب قانونگذاري ،
مطالعه به بعدها تنها و داد نشان محلي و مركزي اداري
قانونگذاري ، انتخاباتي فرايندهاي مانند حوزههايي
و جامعه).پرداخت اداري و سازماني فرايندهاي و سياستگذاري
به.است انساني موجود عمومي فعاليت يك سياست (ص 4 سياست
در.است سياسي رفتارهاي از مشحون ما ديگر ، تاريخ عبارت
اصول بر.است يافته گوناگوني چهرههاي سياست زمان ، طول
بوده گوناگوني بسيار نهادهاي منشا و است شده بنا متفاوتي
.است جامعهشناسي اعتناي مورد اصل همين روي و.است
بخش دولت مدرن ، جهان در (ص 229 وبر جامعهشناسيماكس)
جوامع بيشتر اما.است جامعه سياسي ساختار اساسي و اصلي
اين بنابر و دارند معين دولت يك با نزديكي ارتباط مدرن
نقش مطالعه و بررسي معناي به جوامع بيشتر در سياست شناخت
(ص 17 سياست و جامعه).است دولت
شدن سهيم براي كوشش:ميكند تعريف گونه اين را سياست وبر
خواه قدرت ، توزيع در كردن نفوذ براي كوشش يا قدرت در
جامعهشناسي.دولت يك درون گروههاي ميان يا دولتها ميان
سرو دولت زمينه در قدرت توزيع و اعمال با "اساسا سياسي
عنوان به سياست سخنراني در وبر (ص 18 همان).دارد كار
از بود خواهد عبارت سياست از ما برداشت:ميگويد حرفه
ميرود ، كار به قدرت در شركت منظور به كه كوششهايي مجموعه
باشد دولتها بين اينكه از اعم آن تقسيم در كه پافشاري
وقتي.ميشود اعمال كشور ، يك داخلي گروههاي بين يا
كه است اين مقصود است سياسي سوءال يك سوءال اين ميگويند
قدرت انتقال يا حفظ تقسيم ، به مربوط علائق را آن جواب
تصميم يك تصميم اين ميگويند وقتي...ميكنند تعيين
نقش آن اتخاذ در عوامل همين كه است مقصوداين است سياسي
(ص 106 سياستمدار و دانشمند).داشتهاند تعيينكنندهاي
احساس شوق ، ميسازد سياستمدار يك انسان از خصوصيت سه
به شوق(چسبندگي عدم و بيتفاوتي) سريع نگاه و مسئوليت
يك به شورانگيز كشش و موضوع يك تحقيق به علاقه معناي
حقيقت در...شيطاني يا باشد خدايي اينكه از اعم موضوع
عبارت به.نيست كافي باشد خالصانه كه هم چند هر تنها شوق
اعمال راهنماي به مربوط مسئوليت آنكه بدون مشوق ديگر
سياسي رهبر به را عادي فرد كه بود نخواهد قادر گيرد قرار
احساس شوق يعني اول خصوصيت بر علاوه پس)كند تبديل
عدم) سريع نگاه بالاخره و.(است رهبري اساسي ركن مسئوليت
سياسي رهبري تعيينكننده و رواني خصوصيت كه (چسبندگي
توان بايد رهبر كه معني بدين.(سوم خصوصيت)است
داشته دروني آرامش و تامل و تمركز كمال در را تحملحوادث
دور از اشياء و انسانها مراقبت شيوه بايد نتيجه در.باشد
(ص 116 سياستمدار و انديشمند).بداند را
كه فعاليتي:كرد تعريف چنين را سياست ميتوان اين بنابر
امكان با تسلط حق خواهان سرزمين يك در مستقر اقتدار براي
حفظ براي خواه است ، خشونت و زور از نياز صورت در استفاده
از دفاع خواه است ، مترتب آن بر كه مواهبي و دروني نظم
سياسي فعاليت سخن ، كوتاه.خارجي تهديدهاي برابر در جماعت
ايجاد توسعه ، تشكيل ، در دائمي انفعال و فعل از است عبارت
.تسلط روابط كردن رو و زير يا كردن جابهجا تنگنا ،
(ص 232 وبر ماكس جامعهشناسي)
چيست؟ سياسي جامعهشناسي
بالا ، به پايين از است نگرشي بيشتر سياسي جامعهشناسي
بررسي را سياست بر جامعه تاثيرات بيشتر اينكه يعني
جامعهشناسي "اساسا (ص 20 سياسي جامعهشناسي).ميكند
با و كند مطالعه را جامعه و سياست ميان پيوندهاي ميكوشد
و سياسي ساختارهاي و اجتماعي ساختارهاي بين رابطه تحليل
زمينه در را سياست سياسي ، رفتار و اجتماعي رفتار بين
اصلي موضوع (ص 8 سياست و جامعه).دهد قرار آن اجتماعي
جامعه و دولت روابط بررسي كلي طور به سياسي جامعهشناسي
در رو اين از.است جامعه روي بر تاثيرات ويژه به و
نقطه آن پيچيدگيهاي و جامعه شناخت سياسي جامعهشناسي
به دولت....ميرود شمار به سياسي زندگي شناخت عزيمت
گرچه سياسي ، جامعه در اراده عاليترين اعمال محل عنوان
"عملا ليكن ميشود ، تعيين اجتماعي عوامل وسيله به
سياسي جامعهشناسي خلاصه طور به.است فعال نيروي مهمترين
عبارت به...ميپردازد سياسي اجتماعي محيط بررسي به
وسيله به سياسي زندگي سياسي جامعهشناسي در سادهتر
سياسي جامعهشناسي).ميشود داده توضيح اجتماعي متغيرهاي
(ص 19
رشد موجب كه بود وابسته هم به تحول دو "اساسا
رويكرد پيدايش تحول نخستين.گرديد سياسي جامعهشناسي
اجتماعي پديدههاي مطالعه براي اجتماعي علوم در رفتاري
رفتارگرايي.شد شروع متحده ايالات از گرايي رفتار.بود
جامعه در گروهي و فردي رفتارهاي از تحليلي كه دارد سعي
خاص رفتار يك رفتارگرايان نظر از هم سياست كه باشد داشته
به آمريكا سياسي دانشمندان خاص توجه تحول دومين.است
توسعه حال در كشورهاي يا سوم جهان كشورهاي سياست مطالعه
آمريكاي و آسيا آفريقا ، در جهان از بخشهايي آن يعني بود ،
مانند يا استعماري حكومت تابع موارد اكثر در كه لاتين
(ص 5 سياست و جامعه).بودند غرب گسترده نفوذ تحت چين
سياسي دانشهاي از شاخهاي عنوان به جامعهشناسي ريشه
اما....يافت نوزدهم قرن فكري تحولات در بايد را امروز
سياسي تحولات حاصل خود نوين مفهوم به سياسي جامعهشناسي
كه گفت ميتوان كلي طور بهاست جديد عصر اجتماعي و
دولت ميان رابطه بررسي سياسي جامعهشناسي اصلي موضوع
قدرت و جامعه و سو يك از دولتي قدرت و سياسي قدرت
.است ديگر سوي از اجتماعي گروههاي يا نيروها يا اجتماعي
قدرت و دولتي قدرت ميان رابطه ميكوشد سياسي جامعهشناسي
توضيح جامعهشناسي اصلي موضوع....دريابد را اجتماعي
اجتماعي منافع و علايق پيچيده شبكه درون در دولت جايگاه
ص سياسي جامعهشناسي).آنهاست از حاصل روابط و اقتصادي و
آغاز مدرن دولت تكوين با رابطه اين درباره تامل (18
منازعه حل محصول جا همه در مدرن دولت ساخت پيدايش.گرديد
اقتصادي روابط گسترش محلي ، قدرتهاي و شهرياران ميان
سود به مذهب و دولت ميان نزاع يافتن پايان و بازاري
مدرن دولت تكوين از پس روشنتر عبارت به.بود شهرياران
يكي.شد پيدا جامعه با آن رابطه درباره برداشت نوع دو
تشكيل را جديد سياسي فلسفه اصلي محتواي فلسفي ، برداشت
جامعهشناختي و علمي يا غيرفلسفي برداشت ديگر و ميدهد
شمار به جديد سياسي جامعهشناسي تكوين اصلي زمينه كه
چه كه است اين دوم برداشت در اساسي و اصلي پرسش.ميرود
(ص 19 همان).دارد وجود جامعه و دولت ميان رابطهاي نوع
و سياست رابطه تبيين و بررسي سياسي جامعهشناسي وظيفه
بين رابطه و سياسي و اجتماعي نهادهاي بين رابطه جامعه ،
توجه كانون نهايت در....است اجتماعي و سياسي رفتار
اجتماعي ساختارهاي از جنبههايي آن بر سياسي جامعهشناسي
تبيين را آن و كمك سياست به كه ميگردد متمركز رفتار و
سه سياسي جامعهشناسي براي (ص 15 سياست و جامعه).ميكنند
و فرد تحليل سطح يكياست شده گرفته نظر در تحليل سطح
و اجتماعي نيروهاي و گروهها تحليل سطح دوم او ، رفتارهاي
عوامل و دولت ساختار تحليل سطح سوم سياست ، بر آنها تاثير
نخست تحليل سطح (ص 21 سياسي شناسي جامعه).آن تعيينكننده
تعبير سياسي رفتارشناسي به آن از امروزه "عموما كه
از حوزه هر در فرد سياسي رفتارهاي توضيح و بررسي ميشود
خارج يا و سياسي قدرت حوزه درون از خواه سياسي جامعه كل
.ميدهد تشكيل را سياسي جامعهشناسي اصلي موضوع آن ، از
اساس بر فرد ، ايدئولوژيك و سياسي مختلف گرايشهاي مانند
اقتصادي ، اجتماعي ، پايگاه چون گوناگوني متغيرهاي تاثير
مذهبي گرايشهاي قوميت ، جنسيت ، آموزش ، سطح اجتماعي ، شان
.ميشود داده توضيح آن جزء
و اجتماعي گروههاي و نيروها سطح يعني تحليل ، دوم سطح
و دولت ميان روابط بررسي به سياسي ، حيات بر آنها تاثير
معناي به سياسي زندگي آن در كه حوزهاي عنوان به جامعه
بيشتري مدد دارد جريان آن انضمامي و ملموس و واقعي
جهتي از ساختاري ، تحليل سطح يعني سوم ، سطح.ميرساند
نگرش در.است نوين جامعهشناسي در انتزاعي نگرش ديگر
در اجتماعي نيروهاي و گروهها نقش از بحث جاي به ساختار
فرهنگي و اجتماعي اقتصادي ، تاثيرساختهاي از سياسي ، زندگي
اكنون كه مسائليميشود گفته سخن سياسي ساخت روي بر
ميشوند ، گرفته نظر در جامعهشناسي جداييناپذير اجزاي
سياسي ، رفتار سياسي ، احزاب نخبگان ، نظريههاي گسترش مانند
انسان كتاب در ليپست مارتين سياست ، و رواني آسيبشناسي
بين و دموكراسي و اقتصادي توسعه ميان رابطه سياسي
ديگري حوزههاي.است كرده بررسي را سياست و ايدئولوژي
مورد كمكم گزينش و مشاركت سياسي ، جامعهپذيري مانند نيز
تدريج به سياسي ، ارتباطات نقش.گرفتند قرار توجه
.گرفت خود به منسجمتري و كاملتر شكل سياسي جامعهشناسي
در دولت نقش به تازه توجه نيز ماركسيست نظريهپردازان
است ممكن آنچه گوناگون جنبههاي.دادند نشان جامعه
و شد شودبررسي ادعا سياسي جامعهشناسي قلمرو "دقيقا
در گرايان كثرت نخبگان ، نظريههاي قبيل از.يافت توسعه
فرهنگ و سياسي جامعهپذيري سياسي ، احزاب قدرت ، توزيع
دگرگوني نظريههاي سياسي ، گزينش سياسي ، مشاركت سياسي ،
دولت ، به نسبت علاقه تجديد تا جامعه در تكاملي و انقلابي
(ص13 سياست جامعهو).ارزشهاوجامعه بين رابطه و ايدئولوژي
وبر ماكس انديشه در جامعهشناسي و سياست
موقعيت تفسير از "مستقيما وبر ماكس سياسي جامعهشناسي
وبر ، ميگيرد الهام غربي اروپاي و قيصري آلمان معاصر
هميشه كه است جامعهشناساني از ماكياولي ، مانند همچنين
نبرد در ميخواهد دلشان و دارند را سياسي اقدام حسرت
اين ماكسوبر آرزوي.كنند قدرت اعمال و جويند شركت سياسي
سياسي مرد وبر كه است اين حقيقت.شود دولتمرد كه بود
كه مشاوري هم آن بود ، امير خدمت در مشاوري فقط بلكه نبود
در انديشه اساسي مراحل).نميدهد حرفش به گوش كسي "معمولا
(ص 269 جامعهشناسي
زاده اسلام وحيد:تنظيم و گردآوري
دارد ادامه
|