پرور مردم و دانشمدار ايران سنتي طب
نامه ايران
پرور مردم و دانشمدار ايران سنتي طب
از شيمي شناسي ، ستاره ;ديگر دانشهاي چونان پزشكي :درآمد
باستان ، جهان در دانش اين پيشگام.است بشري كهن علوم
شرق در ايرانيان سپس و مصريها و عيلاميان بابليها ،
و تن ميان هماهنگي و توازن حفظ سنتي پزشكي هدف.بودهاند
شده ، تجويز درماني روشهاي اينرو از و است بوده روان
سنتي پزشكي.داشتهاند نظر در را انسان بعد دو اين همگام
تجربياتي حاوي و بود كهن بس پيشينهاي داراي ايران
اين به است نگاهي زير مطلب.است باره اين در گرانقدر
و تجربيات به نگاه با. ايران در بشري كهن دستاورد
ششم سده ايراني پزشك جرجاني ، اسماعيل سيد پزشكي كتابهاي
.هجري
"سمناني پناهي" پناهي احمد -محمد
پرورانه ، مردم و شناسانه مردم رويكردي در ايران سنتي طب
انسان ، براي "زدائي خطر" و "ايمنسازي" عمده گرايش دو از
كتاب موءلف كوتاه تعريف بنابر.است گرفته مايه و پايه
آدميان تندرستي كه بود پيشهاي [طب]:"المتعلمين هدايت"
روي از ;آرد باز بود رفته [تندرستي آن] چون و دارد نگاه
پيشهاي را پزشكي يا طب قدما ، ترتيب بدين (1)عمل و علم
.ميدانستهاند عملي و نظري دانش بر مبتني
در نيز ايران ششم قرن نامدار طبيب جرجاني ، اسماعيل سيد
تعريف پايه و مايه همان با خود ، گستردهتر اندك تعريف
:دارد تاكيد طب علمي برجنبه بالا ،
مردم ، تن حالهاي اندر علم ، بدان طبيب كه است علمي طب
;باشد تندرست چون تا ميكند نگاه او بيماري و تندرستي
حال به را او گردد ، بيمار چون و دارد نگاه بروي تندرستي
است آن مطلق تندرستي" جرجاني ازنظر (2).بازآرد تندرستي
و (3)"باشد بينقص و تمام بدن ، اندامهاي كاركرد كه
از مزاج خروج اثر بر كه ناطبيعي است حالي" مطلق بيماري
(4)".آيد پديد عضو كاركرد در زيان تركيب ،
اطباي كه است داشته بستگي چيز شش به تندرستي تحقق اما
.ميگفتهاند "ضروريه سته" يا "السته اسباب" آنها به سنتي
خواب ، هوا ، ،(آب و غذا) خوراك:از بودهاند ششعبارت آن
چيز شش اين اسباب هرگاه و جنسي رابطه و مسكن پوشاك ،
"بايد كه آنگاه و بايد ، چندانكه و بايد ، كه باشد چنان"
باشد ، آن خلاف بر كه هرگاه" و است يافته تحقق تندرستي
(5)".گردد بيماري سبب
عبارت اعتدال و مييابد معنا "اعتدال" شرايط در تندرستي
و عصب گوشت ، :مانند اندامها از يك هر كه است اين از
بهره خشكي و تري و سردي و گرمي از ضرورت بقدر استخوان
.باشند داشته
و اندام آن اعتدال گردد ، خارج خود ويژگي از اندامي هرگاه
هر مزاج.ميگردد مختل اندام آن صاحب اعتدال نتيجه در
حد بدان اگر.است معيني "حد" داراي شخصي هر در اندامي
شخص ، باشند ، برابر هم با اندامها مزاج اگر نيز و برسد
هم به مزاجها تعادلي اندازه اگر.است تندرست و معتدل
.ميشود حادث "بحران" و ميريزد درهم اعتدال بخورد ،
يك شدن چيره از است عبارت و يوناني است واژهاي بحران
چون "بيماري ماده" با انسان "طبيعت".ديگر دشمن بر دشمن
دو با "بحران" حالت اين در و ميشوند روياروي دشمن دو
.مينمايد رخ "بد" و "نيك" متمايز و متضاد اما ;كلي ويژگي
گردد چيره بيماري ماده بر انسان طبيعت هرگاه كليت اين در
"بد بحران" آيد ، پيش حالت اين عكس اگر و "نيك بحران"
بيمار حال تغيير "بحران" ترتيب ، بدين.است يافته وقوع
جرجاني توضيحات در.بدتر يا بهتر حالي به حالي از است
.دارد پرشماري گونههاي و ويژگيها نشانهها ، "بحران"
:است گونه شش خود كليات در اما
ماده بر انسان طبيعت غلبه كه:تمام و نيك بحران -1
.است بيماري
مرگ آن معني و بيماري غلبه و طبيعت عجز كه:بد بحران -2
.است
ماده بر طبيعت اندك اندك و تدريجي غلبه كه:تحليل -3
.است آن دفع و بيماري
و طبيعت تدريجي ضعف كه:"فرمند" يا پژمردگي يا ذبول -4
.است بيمار مرگ و ماده غلبه نهايت در و بيماري استمرار
است عبارت و است نيك بحرانهاي جمله از كه:(1) بحران -5
.ميگردد رفع تدريج به كه ناقص بحران بروز از
و بد بصورت ابتدا.دارد دوگانه ويژگي كه:(2)بحران -6
.ميگردد كاسته آن قوت از بتدريج و ميشود ظاهر ناقص
لازم كند ، تحول عمل به درك از تن درستي مفهوم اينكه براي
.شود شناخته درستي به "تن" كه است
"ماده" و "صورت" از تركيبي را تن ايران سنتي پزشكان
ماده:است گفته ماده توصيف در جرجاني.كردهاند توصيف
با يك ماده چهار از يعني ركن ، چهار از آميخته است چيزي
هر كه گريزنده ، يكديگر از و ناآميزنده و ناسازنده ديگر
و طبع به دارد جانب بدان ميل و طبع به جويد خويش جاي يك
(6).طبع به جويد جدايي يكديگر از
.است تباهي معرض در مادهها اين ناسازندگي بسبب انسان تن
در كه كوشندهاي و فعال نيروي از است عبارت "صورت" اما
.ميكند عمل ماده عناصر ميان آميزش و پيوند حفظ جهت
ذاتي ساختار بنابر را خود اعمال ماده ، ناهمساز عناصر پس
و غيرذاتي تحركاتي صورت ، و ميدهند انجام خود طبيعي و
ميكند تحميل انسان تن بر را بيماري آنچه و دارد عارضي
به دادن ياري سنتي طب هدف.دواست اين نابرابر كاركردهاي
ايجاد و پيوند حفظ براي را كافي توانايي تا است "صورت"
است مدعي و كند ، حاصل تن ، سود به ماده ، اجزاي بين تعادل
شوند ، همراه و ياد صوري نيروهاي با طبي تدبيرهاي اگر كه
.مييابد تحقق بهتر است ، "تندرستي" كه طب هدف
تجربي يافتههاي بر مبتني و "مدار دانش" چند هر سنتي طب
طب" ساله هزار هزاران تجربه بر اما است ، آموزشگاهي و
از حال عين در.ميگيرد الهام آن از و است متكي هم "عوام
كه جايي تا "قدسي طب" يا "عوام طب" خرافي اجزاي
بركنار ميدهد ، توانايي او به عملياش و علمي كاربريهاي
به هم آن "روحاني علاج" نام تحت اخير ، گونه به و ميماند
.مينگرد علاج ، شيوههاي از يكي عنوان
آنها ، پرتو در ما سنتي طبيبان كه راهكارهايي بازخواني
از بودهاند خود همنوعان "تن" در "درستي" نگران قرنها
تنها نه امروز تا راهكارها آن كه است جذاب روي آن
و درخشندگي بلكه كردهاند ، حفظ را خود كاربردي بداعتهاي
پرور مردم و مردممدار و گرانسنگ ديرپا ، فرهنگي اعتبار
.آورد خواهند يادمان به را
تولد) جرجاني سيداسماعيل "الطبيه اغراض" پرآوازه كتاب
پيش نامور دوست ايران و بزرگ طبيب ،(ق -ه مرگ 531 434 ،
سال هزار به نزديك كه آنچه از گزينهايست اين و ماست روي
و طبيبان به اخلاق و ادب و علم بلندپايه معلم آن پيش
ميورزيد ، مهر آنان به سخت كه خود از بعد نسلهاي همنوعان
دكتر استاد نظر اعتبار به كه آموزههايي.آموخت
"تقريبا طب ، كنوني موازين با آنها از بسياري نجمآبادي ،
.ندارد تفاوتي
سال فصلهاي
كه رسوبهايي از پالايش است ، پالايش نيازمند بدن بهار در
.شدهاند فشرده تن در تحرك كاهش براثر و زمستان طول در
صورت شد خواهد توصيه كه روشهايي با پالايش اين اگر
و رگها در تابستان گرم هواي براثر رسوبات آن نبندد ،
.شد خواهند پراكنده بدن نسجهاي
فصل در بدن از رسوبي مواد و فضولات كردن دور براي جرجاني
و كمتر طعام" آنكه يكي.است كرده پيشنهاد راه دو بهار ،
هر و نكنند پر نيز لطيف طعام از معده و خورند لطيفتر
طعام از و كنند [ورزش]رياضت اندكي طعام از پيش بامداد
گوشت و [اماج و آرد آش] تتماج و رشته چون [رقيق]تر و گرم
(7).كنند پرهيز تيز و شور و طعامهايتلخ و شراب از و بسيار
يا افزونيها ، و فضلهها از بدن كردن تهي راه از دوم
طعامهاي از معده تخليه).گلو راه از وقي استفراغ همان
در زيرا است سنتي پزشكان مهم دستورات از "ظاهرا اضافي
و است گرفته قرار تاكيد و اشاره مورد فراواني به طبي كتب
عادت كار اين به را خود عدهاي كه مينمايد چنين
داشته وجود استفراغ براي مختلفي روشهاي.ميدادهاند
فرو راه از احشاء و امعاء تحريك آنها سادهترين كه است
"مقي" قيآور داروي خوردن يا و حلق به سبابه انگشت بردن
قبيل از غيره و عرق و بزاق و ادرار دفع.است بوده
(.است بوده استفراغ
از قديم طب در كه است ، مهم بسيار نيز بهار در خون پالايش
.ميشود انجام (گرفتن خون و حجامت) فصد راه
خوارزمي اصطلاح به يا ورزش و تحرك از بايد تابستان در
.شود كاسته محسوسي نحو به غذا ميزان از نيز و ،"رياضت"
استفاده قوي مسهلهاي از نبايد معده شدن انباشته صورت در
.داد انجام را بدن پالايش كار استفراغ ، راه از بلكه كرد ،
و بنفشه شربت:مثل شربتها ، از پارهاي و ميوه آب نوشيدن
سفوف تهيه براي).است سودمند بنفشه سفوف و خيارچنبر شربت
و كوبيده را خشك بنفشه گرم حدود 25 مقداري بنفشه
(شده نرم) سوده شكر مقدار همين با و جوشانيده
براي تابستاني شربت اين (.مينوشيدهاند و ميآميختهاند
.است بوده مفيد بسيار مزاج سرد افراد و كهنسالان
شده شناخته زيانآور انباشته ، معده با خفتن پاييز فصل در
و بامداد خنكي از بدن كه است ضروري فصل اين در.است
دوري بايد سرد آب در توقف از.شود محافظت نيمروز گرماي
رسوبهاي و فضولات از بدن اينكه براي فصل اواخر در و جست
مسهلها ، از استفاده با شود ، پالوده تابستاني ميوههاي
.داد سامان را فضولات از بدن تخليه و پالايش كار
را غذا.افزود بايد شدت به ورزش و تحرك به زمستان فصل در
گوشتي ، طعامهاي.داد افزايش كافي اندازه به بايد نيز
زمستان فصل در تغذيه اصلي مواد از قليهها و كباب مثل
آنها امثال و زيره و دارچين با غذاها اين است بهتر.است
بايد زمستان در بيماريها و ابتلائات با.گردد صرف
ديگر طرق يا مسهل با معدي عوارض و گيرد صورت جدي برخورد
زمستان در بدن ، بخودي خود و طبيعي تحركات زيراگردد رفع
مييابد كاهش
مسكن و تندرستي
و جغرافيايي موقعيت و مسكن ايران ، سنتي بهداشت در
.است داشته ويژهاي اهميت آن زيستمحيطي
هرچه سكونت ، محل كه ميپنداشتهاند سنتي پزشكان
آن در خنكي و نسيم مرور و عبور و بلندتر و افراشتهتر
و آسانتر دمزدن و تنفس براي باشد ، سادهتر و بيشتر
.است مفيدتر و موءثرتر تندرستي براي
با ميگردند ، بنا پست و پائين مكانهاي در كه مساكني
آنها در تنفس ناچار و هستند روبهرو گرفته و گرم هواي
دارند گرم طبيعت كه مناطقي.است ناخوشتر و دشوارتر
.ميكنند توليد بيشتر بيماري درنتيجه و بيشتر عفونت
پست قسمتهاي و نشيبها در آنها سكونتگاههاي اگر بويژه
و بسته شمالي باد جهت اگر ساحلي سرزمينهاي در.باشد
در همهگير بيماريهاي باشد گرفته قرار جنوب در دريا
.است بيشتر آنها
و گوگرد معادن به نزديك و شورهزارها ميان در كه مساكني
محروم طبيعي اعتدال از شدهاند ، بنا آنها مانند و نفت
.هستند
خود در دارند پاكيزه و سالم هواي كه بياباني سكونتگاههاي
.ميدهند پرورش سخن درشت و درازعمر قوي ، مردماني
را خوب زيستمحيطي شرايط كه مساكني يافتن كه است طبيعي
و نسبي امري "اساسا باشند فاقد را بد ويژگيهاي و دارا
الزامات لذا و است بوده تحقق غيرقابل موارد بسياري در
نامطلوب شرايط بر غلبه براي را تدابيري انديشيدن زندگي ،
در تدابير اين.است ميساخته ضروري زيستمحيط يك در
.است ميشده برده بهكار ساختمان ايجاد چگونگي
كسي و باشد افتاده بد شهري نهاد اگر:مينويسد جرجاني
تواند كند ، نيكبنا نهاد بر خويش مسكن و خانه كه خواهد
غرفهها و برآرد بلندتر خانهها كه باشد اينچنان و كرد
شعاع كه سازد چنان و كند گشاده وي در شمال گذر و سازد
.درآيد خانهها بيشترين آفتاباندر
جامه و تندرستي
خودش به و ميگيرد انسان تن از را خود گرماي هرجامهاي
تن از بيشتر گرماي كه جامهايست گرم ، جامه.ميدهد بازپس
پوستين و پشمين جامههاي.برميگرداند تن به و ميپذيرد
بخار كه دارند را بيشتري گرماستاني قابليت جهت آن از
خود نسوج درشتيهاي ميان در را آدمي تن از شده گرفته
خود درون به را بيرون هواي ديگر سوي از و ميكنند ذخيره
.نميدهند نفوذ
.ميكنند گرم زودتر را بدن چسب تن و گرم لباسهاي
مانند دارند ، كمتري گرماپذيري "طبعا خنك ، جامههاي
.كتان و توري مانند گشاده تاروپود با متخلخل جامههاي
و درشت را تن درشت ، جامه كه بودهاند معتقد سنتي پزشكان
اين عكس نرم ، جامه و ميكند لاغر را اندام و سخت را پوست
.دارد را حالت
تندرستي و غذا
غذاي" و "نيك غذاي" دسته دو به را غذاها سنتي پزشكان
قبال در "بد غذاي" دوايي ، غذاي.كردهاند تقسيم "دوايي
فرد درمان و تندرستي سبب آن صرف بلكه نيست ، "نيك غذاي"
.ميگردد
:پانوشتها
طب:نقلاز المتعلمين ، هدايت:احمدالاخويني ابوبكر -1
نفيسي ، ابوتراب مقاله ،(مقالات مجموعه) ايران ، سنتي
.ص 35 فرهنگي ، 1362 ، تحقيقات و مطالعات موءسسه
المباحث الاغراضالطبيهو:جرجاني اسماعيل سيد -2
ص ايران ، 1345 ، فرهنگ بنياد انتشارات خطي نسخه العلائيه ،
.51
.اختصار و معني به نقل ص 107 ، كتاب ، همان -و 4 -3
.ص 218 كتاب ، همان -5
.ص 52 كتاب ، همان -6
.219-ص 220 كتاب ، همان -7
نامه ايران
ايران در ناسيوناليسم
/كاتم ريچارد:نويسنده /ايران در ناسيوناليسم:كتاب نام
/كوير:انتشارات /دوم1378 چاپ تاريخ /تدين احمد:مترجم
تومان بها2200
به سال 1371 در "ايران در ناسيوناليسم" كتاب نخست چاپ
سالهاي در كه كتاب نويسنده كاتم ريچارد.بود رسيده انجام
كار ايران در امريكا سفارت ارشد كارمند عنوان به 371335
و پيدايي شرايط بويژه و ايران سياسي مسائل با كرد ، مي
در اوميشود آشنا كشور اين در مليگرايي بالندگي
مقالات در و داده نشان همدلي ايران مردم با انقلاب 1357
قبال در امريكا خارجي سياست از خود گوناگون سخنرانيهاي و
كه است نظر اين بر او.ميكند انتقاد ايران مسائل
تعيينكننده بس عاملي غيرغربي سرزمينهاي در مليگرايي
نگه را خويش مردمي پايگاه بتوانند كشورها اين اگر و بوده
به قادر باشد ، قطعي هم اندازه هر خارجي مداخله دارند ،
كساني نخستين از كاتم.بود نخواهد آنها ملي رژيم سقوط
در و ميگويد سخن اسلامي ايران از سال 1970 در كه است
مقالهاي "اسلامي ايران در قدرت ساخت" عنوان با كنفرانسي
نام "سرد جنگ و ايران متحده ، ايالات" كه ميدهد ارائه
پتسبورگ دانشگاه سياسي علوم استاد سالها كاتم.دارد
سياسي حوزههاي در زيادي مقالات و كتابها و بوده امريكا
.دارد
برجسته ايرانشناسان از كاتم رفت ، اشاره كه آنگونه
تماس در ايرانيان و ايران با سالها و بوده امريكايي
به خصوص اين در را وي مطالعه رو اين از و بود نزديك
مقدمه در كاتم.دانست ميتوان مستند و ميداني شيوهاي
گوشزد "علمي بيطرفانه تحقيق ضرورت" را خود روش كتاب ،
جهتگيري از پرهيز وي مقصود رابطه ، اين در و ميكند
.ميباشد آمريكا سياستهاي يا و مصدق يا شاه سود به سياسي
از را ايراني ناسيوناليسم تا كوشيده كتاب اين در كاتم
مطرح تجدد و مدرن مسائل كنار در شكلي و قومي چشمانداز
از برخي.دهد قرار كارشناسانه بررسي مورد و ساخته
منسجم مبناي:عبارتنداز شده ياد كتاب عنوانهاي
و ناسيوناليسم ناسيوناليسم ، اجتماعي مبناي ناسيوناليسم ،
اسلامي ، وحدت و مذهبي ناسيوناليسم /عشاير و ايلات
ناسيوناليستي ، اسطوره تكوين:پيدايش بدو در امپرياليسم
...و ليبرالي ناسيوناليسم
سمنان استان عشاير و ايلها
:نويسندگان /سمنان استان عشاير و ايلها:كتاب نام
اتحاديه:ناشر /رنجبر عنايتالله و حسيني شاه عليرضا
زمستان:انتشار تاريخ /سمنان استان عشايري تعاونيهاي
تومان بها1200 /1378
جنبههاي شناساندن و شناخت استجهت كوششي حاضر كتاب
خود كه نويسندگان.سمنان استان عشايري زندگي گونهگون
با تا كوشيدهاند بوده ، بررسي مورد عشاير جمله از نيز
پژوهش و استان اين اقليمي ويژگيهاي روي بر موردي مطالعه
دام راه از "عموما كه آن ساكن عشاير زندگي شيوه در
.سازند آشنا ايران از بخش اين مردم با را ما ميگذرد ،
تاريخي پيشينه كليات ، :از عبارتند كتاب عنوانهاي از برخي
عشاير قلمرو كوچ ، الگوهاي اجتماعي ، اوضاع ايلي ، ساختار و
...و سمنان استان
|