در ريشه خشونت :كشور وزير اجتماعي معاون
دارد اجتماعي توسعه عدم
چيست؟ زناشويي زندگي در خوشبختي رمز
در ريشه خشونت :كشور وزير اجتماعي معاون
دارد اجتماعي توسعه عدم
وزارت شوراهاي و اموراجتماعي معاون :اجتماعي گروه
موفقي و حركتهايخوب فرهنگي توسعه درامر:كشورگفت
جدي گام اجتماعي توسعه امر در ولي داشتهايم
.برنداشتهايم
روزه يك درهمايش دوشنبه روز مبلغ ، سيدمرتضي
:افزود لرستان شهركدراستان و بخش شهر ، شوراهاياسلامي
بعضياز در كه بود گونهاي به ما حركت فرهنگي توسعه در
هنرالگوسازي و فرهنگ دربخش توانستيم جهان سطح در عرصهها
بسياري كه است توسعهاجتماعي درسايه:اظهارداشت وي.كنيم
همدلي امنيت ، رشد ، مدنيت ، پيشرفت ، توسعه ، زيرساختها ، از
.ميشود ايجاد ملي وحدت و
اجتماعي توسعه عدم در ريشه خودسرانه خشونت:افزود مبلغ
.دارد
كه توسعهاجتماعي مقوله به شورا مقوله با:گفت مبلغ
وي.مييابيم دست است ، ابعادتوسعه ديگر زيرساخت
انديشهها ، و تجارب تبادل بردباري ، تحمل ، رفتاراجتماعي ،
و انساني منابع از استفاده مردم ، به دادن وهويت مشاركت
شوراها وظايف اصليترين از منابعرا وبكارگيري احيا كشف ،
.كرد عنوان
به پلدختر شهرستان اسلامي شوراي همايش ، اين درپايان
.شد معرفي استان اين اسلامينمونه شوراي عنوان
چيست؟ زناشويي زندگي در خوشبختي رمز
با خانوادهها بعضي چرا كه پرسيدهايد خود از تاكنون آيا
در ميگذرانند ، شادكامي با را زندگي سازگاري ، و تفاهم
حلوفصل در مردم ، از گروهي -برعكس درست -كه حالي
و دشواري با نيز زندگي مسائل ابتداييترين و سادهترين
خانوادهها از بسياري كه است چگونه.مواجهاند سردرگمي
مشكلات و بيماري -فقر نظير) ملموس و عيني مشكلات عليرغم
كه حالي در برخوردارند ، بساماني و بهنجار زندگي از (ديگر
مادي امكانات همهگونه از برخورداري وجود با ديگر ، گروه
گرفتاريها و مشكلات از گردابي در راحتي ، وسايل و
.غوطهورند
حل غيرقابل زناشويي "خصوصا و زندگي مشكلات راستي به آيا
دو تنها ميشود شنيده آنجا و اينجا گاه كه چنان آن و است
!تدريجي؟ خودكشي و تحمل يا طلاق:دارد وجود راه
چگونه و كجاست در زناشويي و خانوادگي مشكلات ريشه
و عمده مسائل از يكي پرداخت آنها رفع و حل به ميتوان
اين كه است خانوادگي اختلافات جهان و ايران در امروز مهم
به آمده بوجود شوهر و زن بين كه اختلافي با ابتدا اختلاف
طلاق امروزه.مييابد گسترش وابستگان ساير و فرزندان
.است يافته افزايش ايران و جهان در سرسامآوري بطور
مشكلات مشاوران و درمانگران بزرگترين از كه بك آرون
را مشكلات اينگونه علت مهمترين.است خانوادگي و زناشويي
او اعتقاد به.ميداند سوءتفاهم و انساني روابط در اشكال
و اختلافات بروز باعث افراد نگرش نحوه در تفاوت
.ميشود آن از ناشي پيآمدهاي
سوءنيت از ناشي همواره اختلافات ، پايه كه كرد تصور نبايد
موارد ، اكثر در بلكه آنهاست از يكي يا طرفين بدذاتي و
مساله صادقانه آنها از يك هر كه است واقعيت اين از ناشي
در كه گفت ميتوان واقع در.ميبيند متفاوتي بهنحو را
طرفين از يك هيچ اوقات اكثر در خانوادگي مشكل آمدن بوجود
مقصر طرف دو هر كه گفت ميتوان حال عين در و نيست مقصر
كرده تفسير خود ديد با را مسائل طرفين از كدام هرهستند
.ميدهد خود نفع به وراي
و مراكز به خود مشكلات يا مشكل حل براي كه خانوادههايي
هنگام در ميكنند مراجعه مشاوره و روانشناسي كلينيكهاي
عادي فردي اگر كه ميگويند سخن گونهاي به مساله بيان
به باشد تنهايي به آنها از كدام هر صحبتهاي شنونده
اگر حال.ميدهد او نفع به را خود راي زياد بسيار احتمال
همان بپردازد صحبت به او از بعد و بيايد او مقابل فرد
داده قبلي فرد جانب به راي پيش دقايقي در كه شنونده فرد
.ميباشد يكي اين جانب به حق كه ميكند احساس بار اين
از كه شناختي و دانش به توجه با مشاور يا روانشناس اما
كه ميكند سعي و نميكند قضاوت زودي به دارد مشكلات منشا
.بپردازد آنها فصل و حل به سپس و بشنود را دو هر صحبتهاي
كه ميشود آغاز آنجايي از دوستانه يا و خانوادگي مشكلات
هم مشكلآفرين "واقعا شايد كه بهعللي طرفين از يكي
در آنكه از قبل و ميشود دلخور ديگري از باشد نبوده
خود ديدگاه از را مساله كند صحبت خود طرف با مناسب زماني
نباشد متخصص مقابل فرد اگر و ميكند تعريف ديگران براي
فرد و كرده حمايت او حرفهاي از است اينگونه "عمدتا كه
حمايتهاي به توجه با) اوست با حق ميكند احساس چون شاكي
بدين و ميگيرد خود به بيشتري جانب به حق موضع ،(ديگران
از اينگونه و شده افزوده آنها اختلافات دامنه بر صورت
.ميشود ساخته كوهي كاه
با ولي نباشد مشكلآفرين هرگز ميتوانست كه مسالهاي
.گردد فاجعهآفرين شايد اشتباه شناختهاي به توجه
شنيده آنچه با ميشود گفته آنچه ":ميگويد بك آرون
".است متفاوت "كاملا گاه ميشود ،
"معمولا زناشويي زمينه در "مخصوصا و خانوادگي اختلافات
درباره شوند حاضر شوهر ، و زن كه است اين مهم دارند ، وجود
.كنند گفتگو سازندهاي و صحيح نحو به مشكلاتشان
اين بايد -خانواده سطح در بويژه -اختلافات بروز هنگام
:كه كرد مطرح انصاف و گشادهنظري و تامل با را سوءال
ميبيند؟ چگونه را مسائل او
ميبينم؟ چگونه را مسائل من
جاي در را مساله خود ، نگرش حوزه گسترش با بدينترتيب ،
قرار -است بياهميت و كوچك بسيار گاه كه -آن واقعي
ديگران ميدانيم ، "مراحمت" آنچه كه بسا چه.ميدهيم
براي موءثر روشهاي از يكي بنابراين.كنند تلقي مزاحمت ، "
.است مقابل طرف وضعيت درك اختلافات ، بروز از جلوگيري
ديگري جاي را خودمان ميتوانيم امر اين در تسهيل براي
.كنيم تصور
ممكن برميگردد ، خانه به سركار از خسته مردي:كنيد تصور
است ، بوده مواجه آن با اداره در كه مشكلاتي علت به است
درك به قادر او همسر اگر.نبرد سر به مساعدي وضعيت در
"اتوماتيك افكار" هجوم اثر در بسا چه نباشد ، او وضعيت
در زير گفتگوي است ممكن وقت آن.شود سوءتفاهم دچار خود ،
.بگيرد
گرفتي؟ تو خود چرا !چته -
دارم حالا تا صبح از !نيستم من مگه خستهاي؟..يه چي
ببين؟ آقارو نحس قيافه چي؟ كه ميكنم جون خونه توي
زيرا.است شكست به محكوم آغاز همان از گفتگويي ، چنين
تناسبي هيچ و است استوار ذهني نادرست انگارههاي برپايه
كه هستند افكاري اتوماتيك ، افكار.ندارد موضوع واقعيت با
را او ذهني فضاي فرد ، سنجش و صلاح و اراده از خارج
تفاهم ويروس را افكار اين بك دكتر.ميكنند انباشته
.مينامد
مقابله روشهاي"
"كدامند؟ سوءتفاهم با
و صراحت فرهنگ گسترش و كردن سوءال و دادن گوش كردن ، توجه
با مقابله راههاي موءثرترين جمله از صحيح ، اطلاعات مبادله
عرصه در كارساز و موءثر تكنيكهاي از يكي.سوءتفاهماند
.است درخواست به شكايت تبديل انساني ، روابط
كه معني بدين است ، دوجانبه كوششي مستلزم تفاهم ، به رسيدن
"غالبا آنچه.كنند تلاش آن براي بايد دو هر شوهر ، و زن
يا و سوءتفاهم بروز زمينههاي ميشود ، گرفته ناديده
براي بنابراين.است برانگيز سوءتفاهم كنشهاي و رفتار
سوءتفاهم بروز كانونهاي و زمينهها بايد تفاهم به رسيدن
تفاهم ، به رسيدن براي شوهر ، و زن "مسلما.برد ميان از را
كه نيست معنا بدان اين اما.كنند عمل صادقانه بايد
فراموش.انگارند ناديده را خود فردي تفاوتهاي و ويژگيها
.نيست خيانت نگفتني هر كه نكنيم
ايجادكننده عوامل"
"خانوادگي و زناشوئي اختلافات
و خانوادگي اختلافات جهت به كه افرادي مشكلات بررسي در
موارد اغلب در ميكنند ، مراجعه مشاوره مركز به زناشويي
اندازهاي چه تا مشكلات منشا كه شدهام مطلب اين متوجه
كه جمله يك با آغاز در مشكل.بودهاند بياهميت و كوچك
است ، بوده مقابل طرف سوءبرداشت با مواقع اكثر در آن در
براساس كه ذهني سازههاي براساس شنونده و ميشود شروع
آنچه از متفاوت برداشتي آمدهاند ، بوجود او گذشته تجارب
آن به توجه با و ميكند تفسير را مطلب داشته ، گوينده كه
شنونده برداشتهاي.ميدهد نشان گفته آن به واكنش در سعي
شده اختلاف گسترش منجربه بوده منفي ديدگاه از "عمدتا كه
اينكه بخاطر شايد كه مطلبي يا جمله يك از كه جائي تا
بيان بوده هدفش كه آنچه صورت به و درست نتوانسته گوينده
مطلب گوينده اگر آنكه حال.ميشود ساخته كوهي كند ،
بيان بوده مدنظرش كه همانطور درست را خود گفته ميتوانست
پيام تفسير به بيشتري دقت با نيز پيام گيرنده و كند
علل از ديگر يكي.نميآمد پيش مشكلي ميپرداخت
طرفين انتظارات سطح از ناشي زناشويي ، مشكلات ايجادكننده
طرف كه ميكنند شكايت اوقات اغلب طرفين.است همديگر از
در عروسي ، از قبل.نميكند درك را آنها بهخوبي مقابل
گفتگوييبين هر از بعد بسياري گلهمنديهاي نامزدي دوران
كه حرفي از من زدي؟ را حرف آن تو چرا ميدهد ، رخ نفر دو
با ميخواستم من كه آنطوري نتوانستي تو.شدم ناراحت زدي
و -نداري دوست مرا خيلي تو ميكنم فكر من.كني رفتار من
.قبيل اين از سوءالاتي
، ميشود مطرح طرف دو هر ذهن در اغلب بالا افكار و سوءالات
دارند ، انتظار همديگر از آتشين عشقي ديد يك با آنها چون
ارگانيسم توان و ظرفيت از خارج موارد از بسياري در كه
بايد كه آنطور و "واقعا اينكه وجود با ميباشد انساني
انتظارات همين خاطر به ولي.دارند دوست را همديگر
زمان هرچه و شده دلسرد همديگر از واهي ، و دسترس غيرقابل
مشكلات موجب و ميشود بيشتر و بيشتر دلسردي اين ميگذرد
.ميگردند آتي
ياور و يار كه زوجهاست براي قدرتمندي محرك آنكه با عشق
براي بدهند ، خانواده تشكيل و شوند خوشبخت باشند ، هم
ايجاد در نقشي و نيست كافي زناشويي زندگي حفظ و ادامه
است موفق مشترك زندگي لازمه كه مهارتهايي و شخصي خصوصيات
كافي ولي است لازم عشق گفت ميتوان كلام يك در.ندارد
باورهاي و تفاهم حسن مودت ، همكاري ، به شوهر و زن.نيست
باشند ، بخشنده و انعطافپذير بايد.دارند نياز همگون
بهاء هم خصوصيات به و كنند تحمل را يكديگر خطاهاي بايد
روزانه تقويت و خصوصيات اين وجود صورت در تنها.بدهند
.ميرسد شكوفايي و بلوغ به ازدواج كه آنهاست
زندگي مناسبات ساير با كردن زندگي هم با حتي و ازدواج
به متعهد و ميكنند زندگي هم با زوجي وقتي دارد تفاوت
هر.ميكنند پيدا هم از توقعاتي هستند ، مشترك زندگي حفظ
و صميميت شرط ، و بيقيد عشق از كه دارند انتظار كدام
به شوهر ، و زنباشند برخوردار ديگري حمايت و وفاداري
به را خود غيركلامي و كلامي غيرمستقيم ، يا صريح طور
و زن اقدام هر.كردهاند متعهد عميق نيازهاي اين رعايت
.دارد انتظارات و اميال اين از مشتق مفاهيمي شوهر يا
عميق وابستگي تاثير تحت و توقعات و احساسات شدت خاطر به
زياد هم از آنها رفتارهاي تفسيرنادرست سمبليك ، معاني و
و زن ميكند ، بروز اختلافي سوءتفاهم اثر در وقتي.است
حرف يكديگر سرزنش مقام در مسئله ، به توجه جاي به شوهر
.ميزنند
بالا سوءتفاهم و خصومت و ميشوند نمايان مشكلات وقتي
از را يكديگر قوت و مثبت جنبههاي شوهر و زن ميگيرد ،
زندگي اصل كه ميرسد جايي به كار تدريج به و ميبرند ياد
سوءتفاهم عامل و اصلي گرفتاري و ميرود سوءال زير مشترك
.ميشود فراموش
مخرب عاملي تعصب"
"زناشويي امور در
در بايد را زناشويي زندگي سوءتفاهمهاي از برخي ريشه
و ملاحظات انتظارات ، .كرد جستجو تعصبآميز انديشههاي
كه ميآورد بوجود ذهنيتي متعصبانه نتيجهگيريهاي
"مثلا.ميناميم "منفي شناخت مجموعه" را آن "اصطلاحا
،"عملا ميدهد ، قرار مجموعه اين در را زنش شوهري وقتي
مورد منفي ذهنيت با را او گفتار و رفتار و اعمال همه
از كه برداشتهايي روي تنها نه تعصب.ميدهد قرار قضاوت
از كه برداشتهايي روي چنين بلكههم داريم ، ديگران
در را تعصب از بخصوصي نوع.ميگذارد تاثير داريم خود
در.نيستند برخوردار كافي نفس عزت از كه مييابيم اشخاصي
قرار هدف را شخص خود ديگران جاي به تعصب اشخاص ، اين مورد
نسبت خود واكنشهاي معاني به حد از بيش اشخاص اينميدهد
ديگران نظر بخصوص آنها ، براي و ميدهند بها ديگران به
است پايين اشخاص اين نفس عزت چون اما.است مهم بسيار
ذهنيتي با و ميكنند بيمورد داوري پيش
ديده به را آنها ديگران كه ميگذارند اين بر را فرض منفي
.مينگرند حقارت
بكار مترادف تعصب با داشتن غيرت مواقع از بسياري در
در شايد كه قبلي ذهني سازههاي براساس افراد.ميرود
به خود نياكان و اجداد از و بودهاند هم نادرست واقع ،
مسائل جمله از مسائل از بسياري مورد در بردهاند ، ارث
عمل بودن بد و خوب و ميكنند قضاوت آنها براساس زناشويي
در.ميدهند قرار ارزيابي مورد را مقابل طرف رفتار يا
را "قالبي افكار" اصطلاح ميتوان افكار مورداينگونه
ميكنند عمل قالبي افكار براساس كه افرادي.برد بكار
پيش آنان براي شرايطي يا و ندادهاند اجازه خود به هرگز
قضاوت به خود فعلي رفتارهاي مورد در بتوانند كه نيامده
برحسب كردارشان و رفتار از خيلي كه بسا چه.بنشينند
و ارثي بصورت رفتارها اين و نباشد درست زمان و موقعيت
از هيچكدام شايد و شده منتقل ديگر نسل به نسلي از ذاتي
و ندادهاند را آنها مورد در تفحص اجازه خود به نسلها
البته.است يافته ادامه حاضر نسل تا مرضي اعمال سلسله
و اعمال از برخي ما منظور بگوييم كه است ذكر به لازم
.آنها همه نه رفتارهاست
"متفاوت برداشتهاي"
به "نميآورم سردر (زنم) شوهرم از" ميگويند زوجها اغلب
درست خودشان نظر در شوهر ، و زن تلقي طرز ميرسد نظر
نميكنند ، درك را يكديگر ديدگاههاي چون اما مينمايد ،
متوجه و مياندازند خود همسر گردن را گناه مورد ، هر در
و شده مسالهساز كه آنهاست متفاوت برداشتهاي كه نيستند
.نيست آنها هيچكدام متوجه تقصيري
است كرده ثابت هاروارد دانشگاه روانشناس گليگان ، كارون
بهاي خودمختاري ، به شوهرها و شخصي روابط به زنها كه
شوهر و زن باورهاي اصلاح با حال اين با ميدهند ، بيشتري
شوهر و زن كم دست.كاست آنها ميان اصطكاك شدت از ميتوان
تخفيف جهت در يكديگر ، شخصيت رعايت با ميتوانند
.بردارند گام گرفتاريهايشان
مسائل با خودمدارانه و بسته تلقي طرز با شوهر و زن وقتي
اجتنابناپذير آنها ميان اصطكاك ايجاد كنند برخورد
به را كدام هر چشمان خودمدارانه و بسته تلقي طرز.ميشود
عمل خود خواسته به تنها.ميبندد واقعي خواستههاي روي
.ندارند خود مقابل طرف خواسته به توجهي و ميكنند
اسماعيلي غلامعلي
روانشناسي ارشد كارشناس
|