صدور با روزنامهنگاران صنفي انجمن
عمادالدين محاكمه مورد در بيانيهاي
روند جلوي قضائيه قوه :باقي
بگيرد را روزنامهنگاران غيرقانوني محاكمه
وكيلان با ديدار در صفري و شمسالواعظين
نيست مساعد گنجي اكبر حال خود
هاي چالش از بهزيستي سازمان گزارش
ايران در اجتماعي
بزرگها مادر و بزرگها پدر با
ميدانيم؟ را كودكان تنبيه صحيح روش آيا
گذشته از تصويري
صدور با روزنامهنگاران صنفي انجمن
عمادالدين محاكمه مورد در بيانيهاي
روند جلوي قضائيه قوه:باقي
بگيرد را روزنامهنگاران غيرقانوني محاكمه
براي حكم صدور فتح روزنامه مديرمسئول دادگاه برپايي تا *
افتد تعويق به باقي
صدور با روزنامهنگاران صنفي انجمن :اجتماعي گروه
خواستار باقي عمادالدين محاكمه درباره بيانيهاي
.شد روزنامهنگاران محاكمه غيرقانوني روند از جلوگيري
براي پي در پي جلسات برگزاري:است آمده بيانيه اين در
سردبيري شوراي عضو باقي عمادالدين آقاي همكارمان محاكمه
صنف اعضاي بين در موجود نگرانيهاي بر فتح روزنامه
.است افزوده روزنامهنگاران
برگزاري كه كرده تاكيد بارها روزنامهنگاران صنفي انجمن
قانون اصل 168 اساس بر روزنامهنگاران محاكمه دادگاه
در اين و است غيرقانوني منصفه هيات حضور بدون اساسي ،
در پاسخگو مرجع نيز مطبوعات قانون طبق بر كه است حالي
نه و است نشريه آن مديرمسئول تنها نشريات ، مندرجات قبال
.خبرنگاران و نويسندگان يا و سردبيري اعضاي
است اين قضائيه قوه محترم مسئولان از انجمن اين eخواسته
شود گرفته روزنامهنگاران غيرقانوني محاكمه روند جلوي كه
مديرمسئول دادگاه برپايي تا حداقل نيز خاص مورد اين در و
درباره هياتمنصفه نظر اعلام و فتح روزنامه محترم
.افتد تعويق به باقي آقاي براي حكم صدور مطروحه ، اتهامات
وكيلان با ديدار در صفري و شمسالواعظين
نيست مساعد گنجي اكبر حال خود
صفري ولطيف شمسالواعظين مدافع وكلاي:اجتماعي گروه
.كردند ديدار خود موكلين با ديروز
و است انفرادي سلول در گنجي اكبر شد اعلام ديدار اين در
وضعيت از همچنين نيست ، رضايتبخش وي حال معلوم قرار به
قوه مقامات از صفري و شمس.نيست دست در خبري افشاري علي
هيات يك كردند درخواست شاهرودي آيتالله بويژه قضائيه
.نمايند اعزام اوين زندان به بررسي براي ويژه
وزارت از و كشور كل بازرسي سازمان از همچنين صفري و شمس
اعزام با زودتر چه هر كردهاند درخواست درمان و بهداشت
زندان نابهنجار اوضاع از اوين زندان به بازرسي هيات يك
غذايي سرانه اوضاع اوين زندان در.كنند تهيه گزارش
بهداشت و غذايي بهداشت كيفي ، كنترل حيث از زندانيان
به زنداني يك قبل هفته بطوريكه است بحراني شدت به درمان
.درگذشت درماني رسيدگي عدم دليل
ديروز كه افشاري علي وكيل سلطاني عبدالفتاح ديگر سوي از
دادگاه شعبه 3 به افشاري با ملاقات و وكالت تنظيم براي
ملاقات براي قاضي مخالفت با بود كرده مراجعه انقلاب
.شد روبرو
پرونده قاضي:گفت ايسنا خبرنگاران به سلطاني عبدالفتاح
اعلام فقط و نكرده بيان را ملاقات اجازه صدور عدم علت
ملاقات اجازه تحقيقات بودن محرمانه دليل به كه است كرده
.نميشود داده
:داشت اظهار افشاري علي به شده وارد اتهامات خصوص در وي
است نشده اعلام ما به ايشان مورد در مطلبي لحظه اين تا
.باشد برلين كنفرانس به مربوط وي اتهامات ميكنم فكر من
.نداريم اطلاعي هم ايشان براي شده صادر قرار نوع از حتي
اما پذيرفتهام را افشاري آقاي وكالت من:كرد تاكيد وي
دليل به كه شود امضاء ايشان توسط بايد نامه وكالت اين
وكالتنامه تنظيم به موفق ملاقات اجازه صدور عدم
پرونده قاضي براي نامهاي:افزود سلطاني.نشدهايم
را افشاري آقاي با ملاقات وقت تقاضاي و نوشتهايم
پايان در وي.شود داده اثر ترتيب كه اميدواريم و كردهايم
نيز لاهيجي شهلا و كار مهرانگيز مدافع وكلاي:افزود
.نشدهاند وكالتنامه تنظيم و آنها ديدار به موفق تاكنون
هاي چالش از بهزيستي سازمان گزارش
ايران در اجتماعي
كشور بهزيستي سازمان اجتماعي امور معاون :اجتماعي گروه
هشتاد دهه جامعه ، امروزي شرايط و اوضاع به توجه با:گفت
برنامهريزي اگر بود خواهد اجتماعي شديد چالشهاي دهه
.باشيم نداشته بهنگامي و دقيق
اجتماعي شوراي سهشنبه جلسه در طالبي محمدعلي دكتر
آمار طبق:گفت جامعه كنوني تشريحشرايط با گلستان استان
ميليون بودجهسه و برنامه سازمان سوي از منتشره جديد
.ميكنند زندگي فقر خط زير كشور در خانوار
كه ايراني خانوار هر جمعيت متوسط توجهبه با:افزود وي
.ميبرند بسر فقر خط زير نفر ميليون حدود12 است نفر 8/3
به دهه 60 در كه ما اقتصاد شكل متاسفانه:داد ادامه وي
كه 20 معنا اين به درآمده مثلث شكل به بوداينك لوزي شكل
درصد مردم 20 درصد جامعهو 80 ثروت درصد مردم 80 درصد
.دارند اختيار در را جامعه ثروت
نگرش از ناشي كه آمده بوجود طبقاتي شكاف اين:گفت وي
"اقتصاد" محور به توسعه دوم و برنامههاياول يكسويه
.زاست آسيب بسيار بود ،
در بيكار هزار و 700 ميليون دو هماكنون:افزود وي
شغل هزار سالي 700 توسعه سوم دربرنامه اگر كه است كشور
.داشت خواهيم تعدادبيكار همين باز انتها در شود ايجاد
:گفت شهر به روستا از مهاجرت افزايش به اشاره با وي
از مهاجر ميليون هشتاد ، 15 دهه درپايان ميشود بيني پيش
.باشيم داشته شهر به روستاها
شهرها فعلي ظرفيت كه است درحالي اين:افزود طالبي
.آننيست الان جمعيت جوابگوي
شهرها حاشيه به مهاجر جمعيت ترتيب بدين:داشت اظهار وي
شهرهاي در خصوصا وسيعي بطور وآلونكنشيني ميشود روانه
.يافت خواهد جمعيترشد نفر هزار تا 200 يكصد بالاي
شهرها كلان در خصوصا حاشيهنشيني ضخيم لايه:گفت وي
.ميشود محسوب آسيباجتماعي قرمز نقطه
بسيار عوامل عنوان به اقتصادي ركود و تورم افزايش از وي
.برد نام اجتماعي رشدآسيبهاي در موثر
طلاق نرخ:گفت كشور بهزيستي سازمان اجتماعي امور معاون
در كه بطوري بوده روبرو فزاينده يكرشد با دهه 70 در
كه داشتهايم دركشور طلاق دادخواست هزار يكصد سال 77 ،
.است شده منجر طلاق به آن مورد هزار 42
درگير باطلاق درارتباط نفر هشت حداقل اگر:افزود وي
مسئلهبودهاند درگيراين هزارنفربهطورمستقيم باشند 800
.زاست آسيب خانواده دردرون تشنج واين
تفنني بطور كشور در نفر هزار اكنون 800:داشت اظهار وي
هزار و 200 ميليون يك و ميكنند مخدراستفاده مواد از
.هستند معتاد نيز نفر
كه معتادين سن سرانه كه اين آن از بدتر:افزود طالبي
معتاد يك و است سال اينك 20 بود انقلاب 40سال از قبل
منشاء وخود ميماند باقي جامعه در سال حداقل 30
.است ديگر ناهنجاريهاي
در خودكشي نرخ درصدي افزايش 109 با سال 77 در:گفت وي
به اقدام كه نفر ده هر از سال دراين بوديمو مواجه كشور
.بودهاند موفق نفر سه كردند خودكشي
به نزديك استانها از دربرخي خودكشي نرخ طالبي بهگفته
.است آمارجهاني بالاترين
نرخ 635 يك با سال 77 در منكراتي مسائل:گفت همچنين وي
.رشدكردهاست درصدي
و آمده نيزپايين منكرات سني سرانه متاسفانه:افزود وي
.است يافته راهنماييراه مدارس به
يك را سال 77 در بدسرپرست و بيسرپرست زنان تعداد وي
.كرد ذكر هزارنفر و 200 ميليون
هزار و 200 ميليون چهار سال 77 ، در:داشت اظهار وي
درگير طرفين احتساب با كه بوده دادگستريمطرح در پرونده
به كشورسروكارشان جمعيت ششم يك قريب پروندهها در
.است افتاده دادگستري
بزرگها مادر و بزرگها پدر با
مادر با زندگي طلايي دوران ميكنم ، نگاه گذشته به وقتي
ايثار و محبت او ، آغوش امنيت دوران.ميآيد يادم به بزرگ
...و ايمان عشق ، محبت ، او از و كردم زندگي او با.او
.آموختم
دوران.بود كرده رشد بزرگ ، خانواده يك در بزرگ مادر
.بود گذرانده ودايي خاله عمه ، و عمو بچههاي با را كودكيش
بزرگ پدر و مادر كنار در بزرگ ، خانه يك در آنها خانواده
.ميكردند زندگي صميميت و صفا با بزرگ مادر عمه و عموها و
مانند چهرهاش ميگفت سخن دوران آن از بزرگ مادر وقتي
.ميگفت خواندنها حافظ و رفتنها مكتب از ميشكفت گلها
و عيد شب سمنوپزان و انبار آب حياط ، وسط بزرگ حوض از
.داشت حرفها قرآن لاي عيدي
يادمه.عزيز خيلي "طبعا و بودم بزرگ مادر نوه اولين من
و بودم شيطان خيلي سالگي پنج و چهار از يعني بچگي اول از
حوض لب كه روز يك.ميرفتم بالا راست ديوار از قولي به
.ببينم آب توي را خودم عكس تا شدم خم بودم نشسته بزرگ
.نشو خم:زد فرياد بياختيار.شد مادر وحشت سبب حركت اين
و خوردم زمين به پشت از كه شوم بلند خواستم شتاب با من
سفيد دستمال بزرگ مادر دكتر ، به من رساندن تا.شكست سرم
و بود رفته من از زيادي خون.بست سرم به را خودش تميز و
.رسيد دير كمي دكتر.بود شده خون غرق بزرگ مادر دستمال
به گريهكنان.ميكردم حس شديدي دردزد بخيه را سرم
خيلي:گفت و كرد نوازشم او.بردم پناه بزرگ مادر دامن
يادت ديگه روز چند عزيزم ، نداره عيب.آره !اومد دردت
اما.بازي بري ميتوني اونوقت.ميشه خوب سرت و ميره
.داره خوردن زمين داره ، بلندي و پستي زندگي كه باشه يادت
خودت زانوي به را دستت خوردي ، زمين وقت هر باشه يادت
اما ميكنم ، پاك ترا اشكهاي من امروز.شو بلند و بگير
و كنه بلندت كه نباشه برت و دور كسي شايد شدي بزرگ وقتي
.كنه پاك را اشكهايت
كوران در بعدهاميزنه زنگ گوشم توي بزرگ مادر حرف هنوز
من به ميخواست چه ساده زباني به بزرگ مادر فهميدم زندگي
.بگويد
به وقتي من و ميگذرد بزرگ مادر مرگ از سالها حالا
.بود بزرگي درس او كلام هر ميبينم ميكنم ، فكر حرفهايش
و صبوري من.بود او شناسانده را حافظ من به كه كسي اول
داشته دوست را همه كه گرفتم ياد و آموختم او از را متانت
كردن صحبت براي كلمات زيباترين از كه آموختم.باشم
لبخند هم باز سختيها برابر در گرفتم يادكنم استفاده
شرايط از بتوانم تا كنم حفظ را خودم خونسردي بزنم ،
بدل خوب حال به را آن و كرده را استفاده بهترين اطرافم
.كنم
آموختههاي اكثر ما كه است سني كودكي كه ميدانيم همه
كنوني نسل يعني بچهها.ميگيريم فرا دوره اين در را خود
مهدكودك به كودكي سنين در مادر و پدر مشغله دليل به
سال و سن هم كه مربياني يا مربي آنجا و ميشوند سپرده
ياد شعر كودك ميدهند ، آموزش آنها به هستند ، مادر
...و پوشيدن لباس گرفتن ، بدست چنگال و قاشق نحوه ميگيرد ،
دانستههاي آموختن موهبت از همزمان اما ميآموزد را
هر توي كه ميشد خوب چه.ميشوند محروم بزرگ مادر
قصه بچهها براي تا بود هم بزرگ چندمادر مهدكودكي ،
بچههاي.ديگر كارهاي خيلي و كنه تعريف را خاطراتش بگه ،
كسب ويژهاي خصوصيت همسالان ، با شدن بزرگ دليل به امروزي
چون و ميشود دعوايشان اسباببازي سر مثال بطور.ميكنند
درك نميتوانند هم را بخشش چيست ، مالكيت نميدانند هنوز
رفتاري الگوي كنار در اگر كه صورتي در بياموزند ، و كنند
راحتي به كه ببيند هم را بزرگ مادر رفتار همسالانش
هديه ديگري به است ، خودش مال و دارد دست در كه را هرچيزي
بين تفاوت ميتواند خود كودكانه ديد با وقت آن.ميكند
.كند درك را رفتار دو اين
شغلي درگيريهاي علت به مادرها بخصوص مادرها ، و پدر اغلب
خود خانه به زماني اجتماعي ، و اقتصادي مسائل ساير و
كارهاي ميخواهند بيحوصله و وكوفته خسته كه ميرسند
كنار در است مشتاق كودك زمان اين.دهند انجام را خانه
اما ميرود ، آشپزخانه به خوشحالي با باشد ، مادر و پدر
كثيف لباسهايت نيا:ميزند فرياد بيحوصلگي با مادر
با ميداد اجازه من به بزرگ مادر كه صورتي در.ميشود
كوچكي زيرانداز اوقات بعضي.بايستم كنارش در فاصله ، حفظ
چه ميپرسيدم وقتي.نشوم خسته تا ميكرد پهن برايم
.ميداد توضيح برايم حوصله با ميكني ،
صحبت هم بيحوصلگي با پدر با جوانيش در شايد بزرگ مادر
يادم.بود كرده صبور را او گذاشتن سن به پا اما كرده ،
و كردم گريه خيلي عروسك يك خريدن براي روز يك ميآيد
كاموا و پنبه كمي و پارچهها تكه با حوصله با بزرگ مادر
چطور كه داد ياد من به و كرد درست من براي قشنگ عروسك يك
از هم را خياطي درس اولين من.بدوزم دامن عروسكم براي
ميگويد هميشه صحبتهايش در هم همسرم.گرفتم بزرگ مادر
ازپدر را چوبي ظريف كارهاي و نجاري به علاقه كه
.است يادگرفته بزرگش
معلمين اولين مادر و پدر از پس بزرگها مادر و بزرگ پدر
و بيكران محبتي و شرط و بيقيد عشق.هستند ايثار و عشق
قدرت آنها به عشق اما معمولي هستند انسانهايي آنها.پاك
كاستيها و كميها همه بهراحتي كه بخشيده فوقالعادهاي
واقع در آنها.ميكنند تحمل نوهها و فرزندان عشق به را
پدرم.هستند خود از بعد نسل وجودي اصالت و شخصيت هويت ،
پسرم به و ميكرد تعريف بزرگش پدر آهنگري از افتخار با
درون شدن سرد براي خودش را كوچك نعل يك چطور كه ميگفت
ميفروخته فخر همسالانش ساير به مدتها تا و انداخته آب
در را بزرگ پدر خاطرات هم هنوز پسرمشدم مرد ديگر من كه
بين در كردم ، جمعآوري را وسايلش كه يكبار.دارد ذهن
خاطرات" بود ، نوشته آن روي كه ديدم كوچكي دفتر كتابهايش
"بزرگ مادر و بزرگ پدر
پيروزبخت معصومه:از
ميدانيم؟ را كودكان تنبيه صحيح روش آيا
كنار و گوشه از ناگواري حوادث بروز شاهد كه نيست روزي
يا و والدين توسط كودكان شتم و ضرب با ارتباط در جهان
كه است حالي در اين.نباشيم بزرگسالان ساير
صحه نكته اين بر همواره تربيت و تعليم امر دستاندركاران
و تربيتي راهكار آخرين عنوان به بايد تنبيه كه نهند مي
استفاده مضرات جمله از.شود اعمال احتياط جوانب رعايت با
ميآموزد شده تنبيه نوجوان يا كودك كه است آن روش اين از
ساير در و داده قرار الگو را تنبيهكننده شخص چگونه كه
خود از ضعيفتر مخاطبين عليه شكل ، همان به موقعيتها
تنبيه همچنين.آيد فائق آنها بر و نموده خشونت اعمال
ناشايست ، رفتار يك انجام از را نوجوان يا كودك تنها كردن ،
ليكن.ميدارد باز تنبيهگر فرد حضور در "صرفا آنهم
وي از بايد شايستهاي عمل چه كه نميآموزد وي به هيچگاه
را خويش رفتار اصلاح امكان تنها نه كودك بنابراينسرزند
والدين يا مربي چشمان از دور به پس اين از بلكه نمييابد
به گذشته از قويتر مراتب به انگيزهاي با تنبيهكننده ،
تنبيه آن بر علاوه.ميورزد مبادرت نظر مورد رفتار انجام
نظام در مزمن ترسهاي ايجاد موجب موارد از بسياري در
مرضي جنبه ترسها اين چنانچه كه ميگردد كودكان رواني
چنانچه وجود اين با.است دشوار بسيار آن درمان يابد ،
بهره موءثر تربيتي راهبرد يك عنوان به روش اين از بخواهيم
:دهيم قرار مدنظر را نكاتي بايد لاجرم گيريم ،
يا و ناشايست عمل از پس بلافاصله بايد تنبيه -1
شود اعمال آن از پس زمان مدت كوتاهترين در حتيالامكان
نامطلوب پيامد و خويش نامناسب رفتار بين بتواند كودك تا
را لازم ذهني پيوند بزرگسالان ، سوي از شدن تنبيه يعني آن
.سازد برقرار
عبارت به.باشد منطبق كودك عمل نوع با بايد تنبيه -2
بايد دهيم قرار تنبيه مورد را كودك ما آنكه از قبل ديگر
تنبيه سپس و نموده توجه "دقيقا وي خطاي ميزان و نوع به
نه ما عمل صورت اين در.بگيريم نظر در را آن با متناسب
و شديد ترس دچار را وي كه بود خواهد خشونتآميز آنقدر
و افتاده پا حدپيش آن تا نه و سازد مزمن
.بنگرد آن به بيتوجهي و سهلانگاري ديده به كودك كه ضعيف
عمل ارتكاب دليل به را نوجواني يا كودك كه هنگامي -3
اين بايد آن با همزمان ميدهيم ، قرار تنبيه مورد اشتباهي
از وي رفتار كه نماييم تشريح وي براي روشني به را نكته
.ميكنيم تنبيه را او چرا "اساسا و است ناشايست جهت چه
از ترس دليل به "صرفا نه كهكودك است شرايطي چنين تحت
به نسبت كه بينشي و آگاهي موجب به بلكه تنبيهگر ، فرد
آن دوباره انجام از است كرده كسب خويش عمل نادرستي
.ميورزد اجتناب
كودكان ، عليه تنبيهي روشهاي اعمال در كه است ذكر شايان
شديد ترساندن نيز و جسماني تنبيه از بايد حتيالامكان
منفي تاثير بيشترين روش دو اين زيرانمود امتناع آنان
و روانشناسان.داشت خواهد كودكان روحي شرايط بر را
تنبيه كه دارند تاكيد نكته اين بر همواره پرورشكاران
ضمن كودك يعني.شود اعمال پاداش و تشويق با توام بايد
بايد ميشود ، تنبيه ناشايست عمل ارتكاب دليل به آنكه
يا كلامي تحسين و تشويق مورد شايسته رفتارهاي انجام براي
اعمال پيامد بتواند تا گيرد ، قرار نيز بزرگسالان مادي
.بسپارد ذهن به و نموده درك روشني به را خويش مختلف
ساختن محروم تنبيهي ، روشهاي ميان در كه نماند ناگفته
زماني مقطع يك در البته اطرافيان مثبت توجه از كودك
.شيوههاست ساير از اثربخشتر كوتاه ، "نسبتا
حسيني خواجه علي
روانشناسي رشته ارشد كارشناسي دوره نابيناي دانشجوي
فرهنگ دو تضاد
به سنتي فرهنگ با آن برخورد كه مسائلي و غرب فرهنگ نفوذ
بيگانه ، فرهنگ اين ناسالم جنبههاي اخذ و ميآورد ، وجود
قرار زير انتقادي آثار موضوع آن ، سازنده جنبههاي جاي به
.است گرفته
زارع رويا:كننده تهيه
ساهر حميد آرشيو از كاريكاتورها
ببين ، هم مرا ببين را سرخانهات معلم بيچارهام ، دختر
ملانصرالدين روزنامه -شبيهتريم؟ ها"خانم" به كداممان
روزنامه -!شده تاسيس جديد اصول با كه خانههايي تربيت
ملانصرالدين
|