زنان براي فقط است ناامن خيابان
شماست حق اين جهيزيه و نفقه
زنان براي فقط است ناامن خيابان
شهر سطح در جنسيتي مزاحمتهاي به نگاهي
مجوزي پاكسيما
ميكند ، پاك ذهنش توي از را اتوبوس حساب اين با باشد سركلاس بايد ديگر ، ساعت نيم"
جلوي 28 دارد ، كنفرانس امروز.كوچه به ميزند ميكند ، باز را در.تاكسي ميماند
ذهنش توي كه است اين كار بهترين.دارد اضطراب بدهد ، كنفرانس بايد ديگر دانشجوي
مگر حالا ترافيك اين توي خيابان ، به ميرسد.كند بزندمرور بايد كه را حرفهايي
از ميزند چراغ سفيد پيكان كه است فكرهايش مرور مشغول طور همين.ميآيد گير تاكسي
پسرك.بوق بوق ، و ايستاده پيشپايش پيكان حالاديگر طرف ميگيرد را نگاهش دور ،
اين پشت درست ديگري ماشين ميكشد ، پس را خودش "ميري؟ كجا" پايين ميدهد را شيشه
كارشان تاكي؟ و چرا؟ ميكند فكر. داده دست او به بدي حس.بوقبوق و ايستاده يكي
قدمي چند ماشينها حركت خلاف ميزنند ، بوق جا همين سگ بوق تا باشي نداشته
".تاكسي هم اين !ها.برميدارد
به ايران زنان جمعيت ;افتاد هم با اتفاق دو رسيد پاياني روزهاي به وقتي سال 1380
حدود 5/19 كشور جمعيت نيمه اين.كشور جمعيت از نيمي يعني اين و رسيد نفر ميليون 32
اتفاق.تهران استان همين در ميليونشان و 5/5 ميكنند زندگي شهرها در نفرشان ميليون
به خريد براي وقتي راضيه نام به دختري سال پاياني شبهاي از يكي در كه اين دوم
با مطبوعات نوشته به ميكند مراجعه خانهشان نزديك خيابانهاي از يكي كنار كيوسك
شيشه با و ميشود تمام تحملش راضيه.ميشود مواجه كيوسك متصدي ساله پسر 21 مزاحمت
بيمارستان در بعد ساعاتي پسر و ميكند حمله پسر به بوده دستش دم هرچه و آجر و
.ميميرد
حبس را نفس.ميشود چيزيش انگار بغلدستي اما هست كافي اندازه به جا تاكسي توي"
كردن فكر جاي بايد است مهمتر كنفرانسچهرهاش به ميزند زل هي و سينه توي كرده
يارو.ماشين در به ميچسباند را خودش كند ، فكر درسش و كلاس به بغلدستي مزاحمت به
دانشگاه به تا ميكند اخم است ، عصبي بگويد؟ چهطرف اين به باز ميسراند را خودش
".دارد ادامه مزاحمت طور همين برسد
تحصيل ، كار ، براي يكبار روزي لااقل و ميكنند زندگي شهرها توي زن ميليون 5/19
زنان.ميشود شروع جا همين از مشكل تازه.بيرون بزنند خانه از بايد...و خريد
مانع ايراني اخلاق كه ناهنجاري ;گريباناند به دست مزاحمت پديده با روز هر ايراني
اين در ظاهرا هم قانون و رسانهها.ميشود دوستان پيش يا خانواده در آن طرح از
به چيز هر از بيش زنان براي روزه هر مزاحمتهاي پيرامون سكوت.كردهاند سكوت مورد
امروزه كه مشكلي هم آن زنان مشكل گويا برميگردد ما فرهنگ بر حاكم مردسالاري فضاي
مزاحمتها همين كه آن حال.ندارد وجود اصلا شده ، بدل اجتماعي حاد ناهنجاري يك به
.برميانگيزد را رسانهها و قانون توجه شوند منجر فاجعه به كه زماني
كار تجاري شركت يك توي حالا و گرفته را ليسانسش پيش سال دو.است ساله مژگان 25
برم بايد وگرنه كنم فكر بهش زياد نميتوانم هست ، جا همه !مزاحمت؟" ;ميكند
.است دردناك مزاحمت نامطلوب نتايج و عصبي فشار به مژگان اشاره "اوين يا امينآباد
جنسيتي مزاحمت ميآيد ، فراهم جنسيتش دليل به هم آن و جنس يك براي اغلب كه مزاحمتي
مواجهاند جنسيتي مزاحمت با دنيا زنان اغلب شده منتشر آمارهاي براساس.ميگيرد نام
زنان آمارها از برخي براساس.است نشده منتشر باره اين در آماري هيچ ما كشور در اما
مدام نسبتي ، به كدام هر توسعه حال در كشورهاي در چه و يافته توسعه كشورهاي در چه
سعي تمهيداتي با يافته توسعه كشورهاي منتها ميگيرند قرار جنسي مزاحمت و آزار مورد
صورت در كه شده وضع قوانيني آمريكا در مثال براي.دارند ناهنجاري اين كنترل در
مجازاتهاي اتفاقا و ميگيرد قرار رسيدگي مورد جنسي مزاحمت درباره زن يك شكايت
تاميني اقدامات ما كشور در اما.گرفتهاند نظر در موردي چنين براي هم را سنگيني
شلاقخوردن خبر روزنامهها در هرازگاهي تنها ندارد وجود باره اين در توجهي قابل
زنان براي خياباني مزاحمتهاي وسيع ابعاد با ظاهرا كه ميشود چاپ خياباني مزاحمان
قبولي قابل نتايج برخوردهايي چنين كه نميرسد هم نظر به و ندارد قبولي قابل نسبت
.باشد داشته زنان براي مزاحمتها رفع يا كاهش در
.فيزيكي مزاحمت و شفاهي مزاحمت ;ميشود تقسيم دسته دو به لااقل زنان براي مزاحمت
اخير سالهاي در ميگويند تيكه يا متلك آن به عاميانه زبان در كه ;شفاهي مزاحمت
مورد بارها روزانه زنان اغلب گفت ميتوان كه جايي تا است شده همهگير تقريبا
كوچك شهرهاي از بيشتر بزرگ شهرهاي در مزاحمتها اين.ميگيرند قرار شفاهي مزاحمت
جدي خيلي مزاحمت نوع اين شفاهي ، مزاحمت فراگيري و شيوع اثر بر ظاهرا.دارد رواج
.است مشهود بسيار زنان روان و روحيه بر آن سوء آثار گاه اما نميشود گرفته
; است شفاهي مزاحمتهاي نتايج از افسردگي گاه حتي و گوشهگيري ، عصبي ، استرسهاي
تا دو ديروز همين بار آخرينميكنند مسخرهام.بيرون بزنم خانه از ندارم دوست"
توهين بهم جوري اين كه نميشه دليل اما بلنده قدم كه درسته "!زرافهرو" ;گفتند پسر
عضو او ميشود ، شروع ترمش امتحانات ديگر روز چند و است دبيرستان دوم پرستو ".كنن
.ميشود حاضر تيم تمرينهاي سر ندرت به و كم خيلي حالا و بود مدرسه بسكتبال تيم
هم بعدشد دعوام حرفها طور همين سر پسر يه با كه بود امتحان روزاي همين پارسال"
را اعصابم پسر ، اون توهينآميز حرفهاي اما بودم خوانده خيلي كردم خراب را امتحان
".بههم ريخت
شايع ما كشور در هم مورد اين كه است تلفني مزاحمت شفاهي ، مزاحمت غيرمستقيم نوع
مزاحمتهاي از شكايت حاوي كه شده ارائه دادگستري به دادخواستهايي بارها.است
هيچ كه ريخته هم به چنان را پرمهري و آرام زندگي گاه تلفني مزاحمتهاي.بوده تلفني
.داشته مزاحم براي فاجعهباري عوارض هم گاه.نگذاشته باقي خانواده تلاشي جز راهي
به جوان شوهري و زن توسط تلفني مزاحم يك كه نوشتند روزنامهها پيش روز چند همين
به را زندگي مدام سال سه بوده ، ساله بيست نوزده جوان يك كه مزاحم گويا.رسيده قتل
شوهرش با و ميگذارد ديدار قرار مزاحم با زن بالاخره.بود كرده تلخ شوهر و زن كام
كه شفاهي مزاحمت حساب اين با.قتل و درگيري و مشاجره هم بعد ميشود ، حاضر سرقرار
به گاه شده ، عادي تقريبا فراواني و شيوع دليل به و نميگيرد قرار توجه مورد خيلي
.ميگيرد را جامعه گريبان وخيمش عواقب و ميشود ختم سو دو هر در زيانباري نتايج
.است شايع بيشتر بزرگ شهرهاي در كه است جنسيتي مزاحمت وخيمتر نوع فيزيكي مزاحمت
و ميبرند رنج روحي بيماريهاي از عموما فيزيكي مزاحمان كارشناسان گفته به
بارها.ميشود ختم جنايت به و شروع مزاحمت از دامنهاش گاه كه دارند خاصي عقدههاي
.ميگيرند و گرفته قرار فيزيكي آزار مورد زنان عمومي ، نقليه وسايل و معابر در
گاه آنها كارشناسان گفته به چون ميكنند عمل انفرادي اغلب فيزيكي مزاحمان
پيش دارد ، اضطراب"نگرانند بيماريشان آشكارشدن از و دارند چندگانه شخصيتهاي
دختر.ميكند تعقيب را سوژهاش كه است بيشتر ساعت يك ميكند ، خيالبافي خودش
نگاه سرش پشت به ميكند ، تندتر را قدمهاش كوچه ، توي ميپيچد.كوچهاي توي ميپيچد
فراگرفته ، را وجودش همه اضطراب ميزند ، تند قلبش نيست ، كوچه توي كسي ظاهرا ميكند ،
دختر فرياد و داد صداي...ميكند حمله لحظه يك ميكند ، تندتر باز را قدمهايش
ساعتها طور همين خيابان شلوغي توي..پابهفراركوچه به ميكشاند را نفر چند
است ممكن اينها از كدام هر ميكند فكر ميترسد همه از كند گم را خودش ميكند سعي
".باشند ديده را او
.شده ديده مراتب به تهران چون بزرگي شهر در خصوص به اخير سالهاي در فيزيكي مزاحمت
همين گاه اما نميشوند پيگيري يا ثبت گزارش ، مزاحمتها اينگونه معمولا البته
چندين گذشته سال يك همين طي.ناپذيرند جبران كه ميشود منجر فجايعي به مزاحمتها
بهربايش زور به و گذاشته فراتر را پا كه شدهاند دستگير و ردگيري جوانان از باند
فيزيكي مزاحمت.ميكردند اقدام اطراف پاركهاي يا شهر سطح در زنان و دختران آزار و
برايش تدبيري و چاره اگر و درآميخته زورگيري با كه گذشته ماههاي در زنان براي
.بود نخواهند امن زنان براي ديگر بزرگ شهرهاي ديگر سال دو يكي تا نشود انديشيده
از.دارد فرهنگي و اجتماعي رواني ، ريشههاي آن نوع از صرفنظر زنان براي مزاحمت
شخصيتي چندجنسياند مختلف عقدههاي و بيماريها دچار مزاحمان روانشناسي منظر
شخصيتي و رواني پيامدهاي بزرگ شهرهاي خصوص به و شهرها.مزاحمتهاست ديگر عامل بودن
كسي وقتي پيامدهاست اين از يكي گمگشتگي.دارد دنبال به شهروندان براي را بسياري
رفتارهاي بيگمان ميشود خودباختگي دچار انساني وجوه از فارغ بزرگ شهر يك در
بگيرد قرار ناآشنا محيطي در فرد وقتي شرم ، احساس.داد خواهد بروز خود از ناهنجار
.كرد نخواهد عمل بازدارنده عامل يك عنوان به ديگر رو همين از و مييابد كاهش
او از را فرد هويت دارند قارچگونه گسترش كه شهرهايي كلان در زندگي و بزرگ شهرهاي
جمله از مختلف ناهنجاريهاي بروز براي باشد بستري ميتواند بيهويتي.ميگيرد
.ديگران براي مزاحمت ايجاد
حاشيه بخش دو به را شهرها ايران چون جوامعي در ثروت-فقر شكاف جامعهشناسي منظر از
تقسيم ميكند ، جدا هم از را آنها داشتن و نداشتن عميق شكاف كه بالانشين و نشين
و حاشيه شهروندان ;شد خواهند تقسيم دسته دو به هم شهروندان كه است طبيعي كرده ،
جنسيتي مزاحمت كه دارد درپي را ناهنجاري پيامدهاي دو اين درگيري.متن شهروندان
مسايل كه پژوهشي نمادهاي و كارآمد قوانين نبود.باشد آنها از يكي ميتواند
و دهد قرار خود پژوهش موضوع را جنسيتي مزاحمتهاي همچون اجتماع ، زيرپوستي
چشمگير رشد دلايل ديگر جمله از دهد ، ارائه را ناهنجاريهايي چنين كنترل راهكارهاي
.است جنسيتي مزاحمتهاي
سال ساليان كه است نگاهي سالاري مرد.است معلق مدرنيته و سنت بين همچنان ما فرهنگ
هويت مدرنيزاسيون.شد نخواهد رنگ كم هم زوديها اين به و دوانده ريشه ما فرهنگ در
كه روست همين از بوده ، ناتوان تازه هويت آفرينش در و كرده مسخ را گذشته فرهنگي
به چيزي عوض در اما بربسته رخت ما ميان از..و حيا جوانمردي ، چون خصلتهايي
...و صنفي نمادهاي مدني ، نمادهاي شهروندي ، حقوق تصميمگيري ، حق شخصي ، حريم عنوان
برخورد محل امروز بزرگ شهرهاي.نشده جايگزين است ، مدرن زندگي اصول از كه
همان.است همراه تحقير و ستيزه با هنوز زنان به مردان نگاه و خردهفرهنگهاست
دامن هم را جنسيتي مزاحمتهاي كردهاند تشديد را زنكشي آزاري ، زن كه عواملي
اثبات قابل راحتي به جزايي قوانين نظر از جنسيتي مزاحمتهاي كه اين ضمن.ميزنند
و كشيده بيرون خفا از را پديدهاي چنين بخواهيم كه است صورتي در تازه اين نيستند
كه است طوري زنان مسائل به ما فرهنگي نگاه كه آن حال بگوييم ، سخن دربارهاش آشكارا
ماجراي در.نميكند علني هيچگاه را جنسيتي مزاحمت چون ناهنجاريهايي معمولا
گرفته ، قرار آزار مورد زنان و دخترها اغلب زنان ، به تجاوز و ربايش باند يك دستگيري
به رسد چه تا بودند نكرده رو هم دوستانشان يا خانواده براي را قضيه حتي مدتها تا
.قضايي مراجع به مراجعه
آزارهايي و ها مزاحمت چنين وجود علني طرح جنسيتي ، مزاحمتهاي رفع براي گام نخستين
.است
شماست حق اين جهيزيه و نفقه
زنان آگاهي
طباطبائي فائزه
كه است آن تغيير مهمترين.است دگرگونيها سلسله يك آغاز شوهر و زن مشترك زندگي
ممكن نوين زندگي.ميكند زندگي خويش شوهر با محلي در و شده جدا خود خانواده از زن
استقلال از اندازهاي تا شوهر و زن يا و بوده شوهر خانواده از مستقل كاملا است
و گردد مشخص بايد مشترك زندگي مخارج تامين موضوع موارد اين همه در.باشند برخوردار
ميشود؟ چيزهايي چه شامل وظيفه اين و است تكليف اين عهدهدار كسي چه باشد معلوم
شيعه فقه از آن ، ديگر بخشهاي بسياري همانند زمينه اين در كه قانون اين مواد برابر
".است شوهر عهده به زن نفقه دائم عقد در" است ، شده پيروي
با مردي و زن كه هنگامي بنابراين.است معمولي ازدواج دائم ، همين عقد از منظور
از.است "نفقه" پرداخت و زن زندگي تامين عهدهدار شوهر ميكنند ازدواج يكديگر
طور به كه اثاثالبيت و غذا و البسه و مسكن از است عبارت نفقه" قانون ديدگاه
احتياج يا خادم داشتن به زن عادت صورت در خادم و باشد متناسب زن وضعيت با متعارف
فهميده آورديم بالا در كه مدني قانون ماده از ".اعضا نقصان يا مرض واسطه به او
نيازها اين ميگردد زندگي نيازهاي مهمترين شامل نفقه قانوني ديدگاه از كه ميشود
آمده قانون در چه آن آيا.است دانسته زندگي وسائل و غذا ، مسكن ، از عبارت قانون را
مثلا دربرميگيرد؟ را چيزها همين فقط زن نفقه يا شده ذكر نمونه و مثال عنوان به
بايد را او درمان مخارج شد بيمار زن اگر يعني است نفقه جزو درمان و دارو هزينه آيا
به تام بستگي سوال بدين پاسخ.گيرد برعهده را آن بايد زن خود يا بپردازد شوهر
ديگر قوانين و جامعه عرف اما ;باشيم داشته خانوادگي زندگي از كه دارد برداشتي
ميبينيم كه است اساس برهمين.ميشمارند خانواده مخارج جزو را هزينهها اين امروز
درجه در و خود خانواده افراد ميتوانند ميكنند استفاده درماني بيمه از كه كساني
كنوني ، جامعه عرف ترتيب بدين.سازند بهرهمند بيمه اين مزاياي از را خويش همسر اول
نفقه جزو است لازم خانواده براي را چه آن آن ، متوسط گروههاي بين در كم دست
يا خادم اصطلاح به وجود خانوادهاي كمتر در ديگر امروز كه است عرف همين.ميداند
به خوشبختانه زيرا.ميشمارد خانواده نيازهاي جزو را نوكر و كلفت مرسوم تعبير به
.دردهد تن نوكري به است حاضر كسي كمتر ديگر كه دارد گرايش سويي به جامعه تدريج
نيازهاي رفع و زندگي وسائل فراهمآوردن در زنان از گروههايي شركت و همكاري
تامين عهدهدار قانونا او و نبرده بين از مورد دراين را شوهر وظيفه خانواده ،
بدون وظيفه ، اين انجام از اگر و بپردازد را خود زن نفقه بايد بوده خانواده نيازهاي
.كند شكايت او از ميتواند زن كند خودداري دليل
:دهيم قرار توجه مورد بايد را نكته چند باره اين در
.باشد سازگار وي با زن كه است زن نفقه پرداخت عهدهدار صورتي در شوهر كه آن نخست
زناشويي روابط در سازگاري يكي ميدهند قرار بحث مورد نظر دو از را سازگاري فقه ، در
.ميسازند مطرح باره اين در گوناگوني بحثهاي و كلي طور به سازگاري ديگري و جنسي و
زمينهها همه به شوهر و زن بين روابط در ناسازگاري يا سازگاري است مسلم چه آن
داشته خوبي روابط يكديگر با شوهري و زن كرد تصور ميتوان سختي به.ميكند سرايت
و زند سرباز شوهر جنسي خواستهاي پذيرفتن از دليل و عذر بدون زن باز ولي باشند
سوي از همواره آن درخواست كه كرد فرض يكطرفه رابطه يك را جنسي رابطه نبايد اساسا
همه در يكديگر با كه سازگارند زماني شوهر و زن.باشد زن سوي از آن پذيرش و مرد
.دهند پاسخ آن به محبت با كرده درك را يكديگر خواستهاي داشته تفاهم زمينهها
اتفاق ندرت به و نيست آسان همواره يكديگر با انسان دو كامل تفاهم كه نيست ترديد
حال هر به.است لازم زناشويي زندگي براي نسبي تفاهم وجود همه ، اين با ميافتد
براي را مرد تكليف ميشود تعبير "نشوز" به حقوق و فقه در آن از كه زن ناسازگاري
.ميبرد بين از نفقه پرداخت
اين با ولي باشد برخوردار مالي توانايي از هم مرد و داشته سازگاري زن هرگاه - دوم
كند شكايت (حاضر حال در خاص مدني دادگاه) دادگاه به ميتواند زن ندهد نفقه همه
شوهر اگر.مينمايد محكوم آن دادن به را شوهر و ميكند معين را نفقه ميزان دادگاه
نبندد كار به را دادگاه دستور اگر ولي ميشود حل مسكن كه كند عمل دادگاه دستور به
.نميماند باقي طلاق جز راهي صورت اين در كند مجبور را او نتواند هم دادگاه و
دادگاه نه و بپردازد نفقه نه گفتيم دوم قسمت در كه ترتيبي به شوهر اگر - سوم
دراين كند طلاق درخواست دادگاه از ميتواند زن كند پرداخت به مجبور را او بتواند
.گويد طلاق را خود زن كه ميكند مجبور را شوهر دادگاه صورت
و باشد نداشته نفقه پرداخت براي مالي توانايي شوهر اگر مدني ، قانون برابر - چهارم
به را شوهر كه كند درخواست دادگاه از ميتواند بسازد شوهر بيچيزي با نخواهد زن
به را خود زن كه ميكند مجبور را شوهر موضوع روشنشدن از پس دادگاه و وادارد طلاق
را خود زن كه ميكند مجبور را شوهر موضوع شدن روشن از پس دادگاه و وادارد طلاق
.گويد طلاق
و داشته تكفل تحت قانون حكم به را ديگري افراد زن بر علاوه شوهر هرگاه - پنجم
تامين بپردازد را افراد اين همه نفقه نتواند و باشد ايشان زندگي تامين به موظف
.است مقدم سايرين بر زن زندگي
زن" ميدارد اعلام تمام روشني به كه دارد وجود مادهاي ايران مدني قانون در
آن بيانگر ماده اين "بكند ميخواهد كه را تصرفي هر خود دارايي در ميتواند مستقلا
صلاح طور هر دارد حق زن و نشده مخلوط شوهر اموال با ازدواج از پس زن دارايي كه است
خود دارايي و اموال باشد داشته شوهر دخالت و اجازه به نيازي كه آن بدون و ميداند
هم خانواده مخارج تامين در زن قانوني ديدگاه از اينكه به باتوجه.نمايد اداره را
كوچكترين و كند پسانداز را خود درآمد تمام ميتواند ندارد برعهده مسئوليتي
روابط و نيست چنين عمل در كه ميدانيم اما.ننمايد مشترك زندگي تامين در مشاركتي
چنين دارد وجود شوهر و زن بين كه تفاهمي با موارد ، بيشتر در خانوادگي ،
است خانه اثاثيه و زندگي وسائل شامل كه جهيزيه مورد در.نميپذيرد را مرزبنديهايي
مورد كه ميبرد شوهر خانه به زن را وسائل اين است ، غيرممكن عملا جدايي اين
.شود بايگاني و نگهداري گوشهاي در فقط كه آن نه گيرد قرار استفاده
بخواهد زن و آيد پيش اختلافي شوهر و زن بين گاه هر شد گفته چه آن به باتوجه
چه كه اين مورد در ثانيا.نه يا دارد حق آيا اولا بگيرد پس را خود جهيزيه
كرد؟ بايد چه اختلاف ، صورت در است ، بوده جهيزيه جزو چيزهايي
تهيه او مادر و پدر وسيله به ميبرد شوهر خانه به جهيزيه عنوان به زن كه وسائلي
او خود را بخشي و زن خانواده را بخشي يا و شده خريداري زن خود درآمد از يا است شده
بيهيچگونه است كرده تهيه خود شخصي مال يا درآمد از زن را چه آن.است نموده فراهم
دختر اختيار در جهيزيه عنوان به مادر يا پدر كه اموالي.اوست خود به متعلق ترديدي
اين (او مادر يا پدر) دختر خانواده زيرا درميآيد دختر ملكيت به نيز ميگذارند خود
همه جامعه عرف و آنها نيت و قصد و بخشيدهاند او به و كرده تهيه او براي را چيزها
جهيزيه نام به را وسائلي ازدواج سن از قبل حتي مادر و پدر وقتي كه است آن نشانه
را آنها دختر كه ازدواج از پس و ميبخشند او به را آن ميكنند تهيه خود دختر فلان
زن مالكيت در و ندارد موردي ديگر بخشش اين از برگشت عملا ميبرد شوهر خانه به
.كرد ترديد نميتوان آنها به نسبت
ميتواند بخواهد هرگونه و دارد استقلال خود دارايي در زن ميگويد ، قانون كه اين
مايل زمان هر ميتواند او و است زن به متعلق جهيزيه كه اين كند ، استفاده آن از
.نيست ترديدي آنها درباره و قبول مورد هستند اصولي بگيرد پس شوهر از را آن باشد
.ميآورد پديد مشكلاتي عمل در اصول اين پيادهكردن اما
ردوبدل نوشتهاي و سند جهيزيه مورد در معمولا كه ميشود ناشي جا آن از مشكل
به جهيزيه آوردن هنگام به او از خواستن رسيد و شوهر از امضاگرفتن زيرا نميشود
عمر يك براي كه شوهري و زن و ميگردد تلقي بياعتمادي نشانه و عمليزننده خانه
رنجشآميز رفتاري كار ابتداي در نميخواهند بستهاند زناشويي پيمان مشترك زندگي
جاي به اشكال باز بگيرند هم رسيد شوهر از خانوادهها برخي كه فرض بر.باشند داشته
جهيزيه نام به كه چيزهايي به نسبت ازدواج از بعد دارد حق زن زيرا است باقي خود
نبخشيده يا نفروخته را چيزي مثلا كه معلوم كجا از بكند ميخواهد كار هر است آورده
كه است شده گفته و آمده دادگاهها راي يا ثبتي مقررات برخي در كه هم راهحلي.باشد
متعلق است مردان استفاده مورد بيشتر كه چيزهايي شد اختلاف خانه وسائل به نسبت اگر
ميشود شمرده زن آن از است زنان استفاده مورد بيشتر كه چيزهايي و محسوب شوهر به
بايد دسته كدام جزو را گاز اجاق يا تلويزيون يا يخچال امروزه.نيست مشكلگشا نيز
شوهر و زن روابط در موجود قرينههاي به باتوجه بايد دادگاهها اينباره در.دانست
فاكتور وسائل ، خريد هنگام به خانمها است خوب زنان ، حقوق حفظ نظر از.بگيرند تصميم
قرينه ، عنوان به كم دست آن ، از تا نگهدارند را قبيل اين از نوشتههايي يا خريد
.كرد استفاده بتوان
|