ديگر جنسي از مد
ايراني جوانان ماليخولياي
ديگر جنسي از مد
حسيني كيوان
را آنان مناسبات تمامي كه است پيچيدهاي پديده ايراني جوانان امروز دنياي در "مد"
برخي نظر از و تاسفبار برخي نظر از شايد.ميگيرد بر در اجتماعي مختلف سطوح در
كه است مفهومي امروز دنياي در مد پديده اما.برسد نظر به معمولي بسيار امري نيز
ژست" ،"زدن حرف شكل" ،"پوشش نوع".برد بين از را آن مخالفت ، يا لاپوشاني با بتوان
از...و "هميشگي تفريحات" ،"موسيقي سبك" ،"جوانان محاوره ادبيات" ،"زدن حرف
سويي از اما ميشوند ، راهبري مشخص مدي با عادي و روزمره شكلي به كه هستند مسائلي
مد ، از پيروي در...و "عادتها و اعتقادات" ،"رفتار و تفكر طرز" چون مسائلي ديگر
تبعيت هيچگاه ميپوشيم ، كه لباسهايي در شايدميآورند وجود به را بسياري سوالات
رفتارهاي از بسياري كه زماني اما نرسد ، نظر به بيهويت حتي و عجيب كاري روز مد از
ماندن بيتفاوت ميگيرند ، قرار مختلف مدهاي تاثير تحت مهم واقع در و شخصي كاملا
- شمالنشينان خصوص به - ايراني جوانان اخير ، سال چند ميبرند بين از را مد نسبت
.هستند درگير ديگري عجيب مدهاي با اكنون هم و كردند تجربه را جالبي مدهاي
تبعيت اما نميرسد ، نظر به "عام" و "همهگير" رفتارها اين نخست نگاه در كه چند هر
جوانان ما خواندني احوالات گوياي خوبي به رفتارها ، اين از جوانان از خاصي قشر
به نسبت فراگيرتر نمونه چند به تنها ما كه بسيارند عجيب مدهاي اين از.است امروز
.پرداخت خواهيم باقي
بازي كتاب
قديمي جوانان رفتارهاي دور بسيار سالهاي در ريشه ميرسد ، نظر به كه پديده اين
مهآلود فضاي در و كرد رشد ايران اجتماعي تحولات ديگر با همپا هفتاد ، دهه در دارد ،
تازهاي شكل اجتماعي پديدههاي از ديگر بسياري مانند شدن مدرن و "سنتگرايي" ميان
از نشان نخست نگاه در افسانهاي عرضهاي و طول با كتابخانههاييگرفت خود به
بهترين به را مدرن زندگي الفباي مطالعه با ميخواست كه داشت نسلي شادابي و طراوت
ايران اقتصادي نابسامان شرايط به توجه با پديده اين رشد كه چند هر.بياموزد شكل
وجه هيچ به آن نفي اما ميرسد ، نظر به اعتنا غيرقابل و اندك كند ، بسيار امروز ،
نشان ايران در كتاب كساد بازار و شده منتشر كتابهاي تيراژ ميان اين در.نيست ممكن
تيراژ همين باز اما نبوده ، همهگير چندان آن حقيقي معناي به "بازي كتاب" كه ميدهد
كتابهاي معدود ، نسخه چند كه ميدهد نشان حرفهاي بازهاي كتاب وجود كنار در اندك
.نميشوند خوانده گاه هيچ گاه نيز منتشره
!بازي عرفان
پديده (ناميد بازي كتاب يافته رشد را آن ميتوان كه) بازي كتاب پديده از خاصي شكل
مجدد چاپ و علاقه موج.ناميد (!) بازي عرفان را آن بتوان شايد كه است عجيبي
دوره هر در كتابخوان جوانان جماعت كه ميدهد نشان مختلف دورههاي در خاص كتابهايي
مدتي از بعد كه است جالب و شدهاند دقيق بخصوص نويسنده اين از آثاري برروي چگونه
!ميشوند فراموش آثار اين
رسيدن پيچيده دستورات و "بودا" ،"كاستاندا" و "خوان دون" با لاتين آمريكاي عرفان
در همه...مهربان راهبهاي و حكايات و هايكوها با دور خاور بودايي ، بيداري به
از يكي كه زماني.داشتهاند بسيار طرفداران ايراني جوانان ميان در خاص دورههاي
فيلمي كرد ، سعي آمريكايي رمان يك برروي گذاشتن انگشت با ايراني مطرح فيلمسازان
ميان در موج اين كه داد نشان فيلم اين از جوانان استقبال بسازد ، فلسفي - عرفاني
از نيز محدودي انتقادات زمان همان در كه است جالب.دارد بسياري طرفداران جوانان ،
از همه كه انتقاداتي شد مطرح فيلم اين عليه نيز عرفان و فلسفه ادبيات ، اساتيد برخي
به موج اين بر سوار كه بسياري ميان اين در و داشت حكايت فيلم "فريبانه عوام تظاهر"
رمان كه است جالب.گرفتند نديده را انتقادات اين داشتند ، توجه اقتصادياش بعد
.است بوده مواجه مشابه انتقاداتي با خود زمان در نيز فيلم اين منبع آمريكايي
بازي هنر
كرمانشاهي ، گيوه جفت يك با كثيف جين شلوار عينك ، بند با گرد عينك بلند ، ريش و مو
آويزان كوچكشان جيب از جيبي ساعت زنجير كه جليقههايي دوش ، روي دستي صنايع كيفهاي
روزها اين ميكرد ، دنبال را پرندگان و درختان خاصي حيراني با كه نگاههايي و بود
در كه بود ژستهايي نام "هنري افههاي".ندارد جوانان براي را گذشته جذابيت ديگر
همين اما باشد ، سخت كمي باورش شايد.داشت قرصي پروپا طرفداران گذشته ، سالهاي
ميرسند ، نظر به معمولي و كليشهاي تكراري ، روزها ، اين كه خاص ظاهر به شمايلهاي
از يكي كه كرد پيدا ميشد را خانوادهاي كمتر كه بود شده همهگير چنان روزگاري
معماري با كه تهران دانشگاه دانشكدههاي از يكي درنياورد سر وادي اين از جوانانش
.ميكردند انتخاب را مختلفي رشتههاي كه بود جوانان اين معبود داشت كه زيبايي
عمده كه ميكرد پيدا بسيار طرفداران حالي در...و (خصوص به) تئاتر سينما ، نقاشي ،
هنر توهم عطاي زود خيلي و ميماندند جا رشتهها اين كنكور از گيوهپوش بلندهاي مو
ميان در كه بود اين هنر كنكور در شركت توجه جالب نكتهميبخشيدند لقايش به را
باشند ، آراسته را خود ظاهر اغراقآميز ، رفتاري با كه چهرههايي نهايي ، قبولشدگان
!ميشد ديده كمتر
بازي سياست
جوانان.شد ظاهر ناگهاني كاملا شكلي به اخير سال پنج در كهنه ، و پوسيده بازي اين
از زدن حرف حوصله حتي اين از پيش شايد كه شدند وارد سياسي بحثهاي به حالي در
جوانان شركت جا اين در ما توجه مورد بعد اما.نداشتند نيز را "دموكراسي" ويژگيهاي
تبي به ميان اين در آنچه.نيست بسيار همايشهاي برگزاري يا ميتينگها در
در انگليسي عمدتا و خاص ناآشنا ، سياسي واژههاي از استفاده شد بدل گريزناپذير
كمتر و شوند شنيده بارها شايد روزها اين كه واژههاييبود جوانان معمولي بحثهاي
قرار موقعيتي چنين در اگر.باشد داشته گوينده از واژه معني باب در پرسشي جسارت كسي
در و ميكند بيان بيارتباط كلياتي ابتدا گوينده ، كه ديدهايد حتما باشيد ، گرفته
!نيست بيان قابل كه ميزند حرف شهودي دريافتي از پايان
!بازي سهراب
دوست خانه:حد در خط ، چند در فقط عمدتا و) خصوص به حالوهوايي با نو شعر تب
ميرسد نظر به و كرد ظهور اخير سال چند در (...سوار پرسيد كه بود فلق در كجاست؟
با كه تب يا مد اين.ميشود ديده نوجوانان و جوانان از خاصي طيف ميان در هنوز كه
ادبيات حوزه دستاندركاران براي ابتدا در شد ، شروع دهه 40 ، برجسته شاعران پوسترهاي
پوسترهاي زود ، خيلي اما جوانان ، ميان در شعر دوباره اقبال از بود نشانهاي شعر ، و
يك ، نيز اين كه دادند نشان آنها بالاي فروش و پروانه و گل و شمع عكسهاي با بازاري
و سپهري سهراب فرخزاد ، فروغ از غير به كه است جواناني سوي از سطحي مقطعي رفتار
.نميشناسند را شاعري هيچ ثالث اخوان مهدي
از بسياري كه ميرفت فروش به حالي در شاعران اين پوسترهاي و پستالها كارت
اوايل در بياورند ياد به را شاعران اين كتابهاي نام نميتوانستند حتي خريداران
تلويزيوني ، گزارش يك (بود مدها باقي به نسبت فراگيرتر كه) مد يا تب اين گرفتن اوج
از يكي كه زماني.داد نشان را خريداران اين علاقه حتي و اطلاعات عمق خوبي به
شاعران از يكي كتابهاي درباره او از كه تلويزيوني گزارشگر پرسش مقابل در نوجوانان
نيز ، اين كه دانستند همه ديگر بار "!داره؟ كتابم اين مگه":گفت تعجب با او و پرسيد
!مقطعي و شدني فراموش است تبي
ايراني جوانان ماليخولياي
پدر تنهايي
و طناب با بلكه روي ، پياده براي نه هم آن.كوه بروند هفته ، هر كه ميكرد اصرار پدر
كه ميگفت هفته يك اگر.ميشدند آويزان صخره و سنگ از بايد مختلف ، قلابهاي
نميدانست هنوزميشد بلند پدرش فرياد برود ، سواري دوچرخه يا استخر به ميخواهد
كه ميديد را پدرش دوستان همه كوه در اما چيست ، هفته هر رفتنهاي كوه اين فلسفه
.نبود آزاد خانه ، در موسيقيها همه به دادن گوش.آوردهاند خودشان با را پسرهايشان
موزيك كه نداشتند حق بچهها اما "موزارت" يا ميكرد گوش "كورساكوف" يا هميشه پدر
بچگانهاي نوار تنها باغچهبان ثمين "كمان رنگين".كنند گوش را خود علاقه مورد
.چيست ترانهها اين جملات كه نفهميد گاه هيچ هم او.داشت وجود خانه در كه بود
اولين براي وقتي.ميخواند را "ماكارنكو" رمانهاي و مينشست راديو كنار شب هر
.نياورد خودش روي به اما شد عصباني خيلي ديد ، "ژولورن" از رماني پسرش دستان در بار
كه ميداد توضيح پدر براي مادر.نداشت را داري سرمايه زندگي مظاهر تحمل پدر
ماهي" كه حالي در پدر اما.بخواند "ورن ژول" كه است بهتر و دارد سال فقط 14 پسرشان
"ماكارنكو" از ديگر كتابي پسرش تولد جشن براي ميكرد ، پايين و بالا را "كوچولو سياه
هميشه خانهشان در پوشيدن لباس.ميخورند زندگي درد به رمانها اين ميگفت.خريد
رنگو بهاري كاپشن يك با جيب دو پيراهن يك ميخواست پدر.بود همراه دعوا و جنگ با
اين با كه ميگفت پدر.بپوشد شلوار و كت كه ميكرد اصرار مادرش اما بپوشد ، رورفته
وضع اين از كه ميزد غر مادر بپوشد؟ شلوار و كت چگونه خيابان در گدا و فقير همه
صدايي با و ميكشيد بلندش سبيلهاي به دستي نميكرد ، توجهي كه پدر و است شده خسته
"...دارند سختي روزگار چه كارگرها اين نميداني ، هنوز تو":ميگفت بم
خانهشان به قديمياش رفقاي از يكي شب كه گفت.آمد خانه به خوشحال پدر روز يك
.آمد خواهد
شيشههاي با رنگ آلبالويي دووي يك.بود مهمان رسيدن نشانه ماشين ، يك صداي شب
و نداشت هم سبيل.ميزد زنگ مدام موبايلش كه بود چاق مرد يك پدر ، رفيق.دودي
ساكت شب طول تمام در پدر.زد حرف آزاد اقتصاد و تجارت از شب تمام.بود زده كراوات
نزد ، حرف روزي چند پدر.ميشد لاغرتر و لاغر هي ، شب طول در انگاري اصلا.بود
روز يك روز چهار از بعد.نزد حرف كس هيچ با ميداد ترجيح و بود ناراحت و افسرده
ضبط درون را نوار يك و صوت ضبط طرف به رفت آرام.برگشت پيادهروي از تنها و غمگين
...نه و "موزارت" نه بود "كورساكوف" نه كه نوار يك.گذاشت صوت
|