ميخورد ضربه امپراتوري
افتاد اتفاق جادو و...
16-لينچ زبان از لينچ
تماشاگر نگاه
ميخورد ضربه امپراتوري
"ستارهاي جنگهاي" كارگردان "لوكاس جورج" با گفتوگو
محمدعليزاده زويا:ترجمه
اول گفتوگوي
سنين در وقتي.شود فيلمساز كه نميكرد خطور ذهناش به هيچگاه "لوكاس جورج"
.شود گرافيست يك بعد وهله در و مردمشناس يك اول وهله در كه داشت دوست بود ، نوجواني
مناسب را شغلها اين اصلا - فروشي نوشتافزار مغازه يك صاحب - پدرش اما
.نميدانست
او.است بوده او با هميشه فيلمسازي نيروي كه است معتقد "لوكاس" همه اين با
به و ميساختم فيلم هم باز ميشدم ، هم مردمشناس يك اگر كه هستم مطمئن":ميگويد
".است من خون در كه است چيزي اين.رسيدهام الان كه ميرسيدم جايي همين
[ستارگان جنگ] "ستارهاي جنگهاي" مجموعه اوليه قسمتهاي ساخت سرگرم فقط الان شما &
نكرديد؟ شروع را مجموعه اين ساخت اپيزود 4 جاي به سال 1977 در چرا.هستيد
يك بود اين خاطر به فقط نوشتم ، را "ستارهاي جنگهاي" وقتي كه است اين قضيه اصل
.شدند طولاني خيلي كه نوشتم فيلمنامه دو.باشد شنبه صبحهاي مجموعه از قسمت
كه خوردم قسم خودم پيش اما.ساختم فيلم يك رويش از و برداشتم را اولي بنابراين
شدم مجبور بكنم را كار آن بتوانم اينكه براي خب ، و بسازم قسمت سه در هم را بقيهاش
كاغذ روي را شخصيتها جواني داستان باشد بهتر شايد گفتم خودم به.بنويسم مقدمه يك
.بياورم
فيلم ساختن به كه شد چه.كرديد شروع پيشرو كارگردان يك عنوان به را كارتان شما &
رسيديد؟ سالهها دوازده براي
فيلم ساختن !خدايا واي:كردم فكر خودم پيش.بود شده موفق بسيار American graffiti
در جامعه نقش و فرهنگ به نسبت هميشه شخصا.نيست بدي چيز واقعا نوجوانها براي
آدمهاي جهات بعضي از كه شدم متوجهبودم كنجكاو آرامش و تعادل ايجاد چگونگي
و اسطوره هيچ زندگي دوره اين در كه رسيديم نتيجه اين به زماني.نبودهايم متعادلي
بسيار مسئله رفاقت و دوستي.نداريم آينده نسلهاي به انتقال براي اصلي هيچ يا
روي كه نداشت وجود گونه اين فيلمي اما.دارد ارزش خيلي هم افتخار.است باارزشي
.ميشوند بزرگ دارند كه باشد سالههايي دوازده سخناشبا
را خود و كنيم زندگي) ميآموزيم "دارتويدر" زندگي از ما كه اخلاقي نكتههاي &
حال به تا آيااست ساله دوازده جوانهاي برنامههاي اصلي موضوعهاي (كنيم اصلاح
است؟ بوده شما دغدغه الكلي نوشيدنيهاي ترك و اعتياد ترك مسئله
و دادهام انجام را زيادي تحقيقهاي اما.نكردهام استفاده موادمخدر از وقت هيچ
ديده مرحله اين 12 در كه چيزي جالبترين.هستند معتبر بسيار شان اخلاقي نتيجههاي
دارم دوست خيلي را روانشناسي.نيستند موثر معتاد افراد حال به كه است اين ميشود
وگو گفت و بحث صرف خوشي ساعات.ميزنم حرف دوستانم با تفنني صورت به مورد اين در و
.ميشود زمينهها اين در
داريد؟ مذهبي چه شما &
.هستم مذهبي آدمي كه بگويم ميتوانم الان اماشدم بزرگ متديست يك من
ميخوانيد؟ را كارهايتان مورد در بررسيها و نقدها آيا &
وسيلهاي ميكنم فكر چون.نميخوانم را بررسيها و نقدها ديگر كه است وقت خيلي
.هستند شايعهها پراكندن و اراجيف گفتن براي
نخوانديد؟ "ستارهاي جنگهاي" درباره چيزي اينترنت در &
اينترنت روي را زيادي چيزهاي هفته ، شش حدودا ميكردم ، كار "شبح تهديد" روي وقتي
.ديدم
دوم گوي و گفت
مشابهي آمريكايياش همنسلهاي ميان در.نيست معمولي كارگردان يك "لوكاس جورج"
شكلي به "لوكاس" ايدههاي كه بود گفته او درباره "اسپيلبرگ استيون" زماني.ندارد
كمپاني در او كه چرا نباشد بيراه هم چندان حرف اين شايد.ميكند فوران انفجارآميز
معدود جزو لوكاس.دهد انجام بايد را كارهايي چه كه ميداند خوب معظماش
شخصي كاملا فيلم يك تا ميكند خرج دلار ميلياردها دارد ، پول كه است فيلمسازهايي
ندارد سرمايه قدر آن كنندهاي تهيه هيچ ميرسد نظر به اما ميداند چه كسي !بسازد
ديجيتال دوربينهاي به او علاقه و دلبستگي.كند تحمل را او نبوغآميز ايدههاي كه
حال عين در و مرموزتر را او شخصيت كه است مسائلي آن از يكي هم غيرخطي تدوين و
مسائل روي تا دارد اصرار او ميرسد نظر به اما سويي از.ميكند سابق از جذابتر
از او اندازه به آمريكا در كارگرداني هيچ.بگويد را نظرياتاش و كند بحث ديجيتال
به هيچكس كه چرا.است روشن احتمالا هم دليلاش.نميآورد سردر اصطلاحات اين
او دهيم ، قرار مدنظر بودناش صنعتي تعريف به را سينما اگر.ندارد پول او اندازه
قول به كه فناوري درباره او حرفهاي.است امروز به تا جهان كارگردان صنعتيترين
.است خواندني شدت به است ، راه آغاز در هنوز خودش
پيش را سوال اين ميتواند "كلونها حمله" ساخت براي ديجيتال دوربين از استفاده&
است؟ نبوده فيلم اين پاسخگوي ميليمتري سيستم 35 آيا كه بياورد
فناوري.است كننده گمراه حدودي تا سوال اين.باشد بوده گونه اين نميكنم گمان نه ،
از سال سالهاي تا نبايد مسلم قدر.شود استفاده آن از تا ميآيد وجود به
عين در ميرود ، پيش شدن ساده سوي به چيز همه.كرد استفاده ميليمتري دوربينهاي 35
كه نيست عادي دوربينهاي در چيزي هيچ.ميشوند محدود دارند تخصصي حوزههاي حال
.هستند ما دسترس در شكل سادهترين به امكانات آن همه.باشد آن فاقد ديجيتال سيستم
ويژه جلوههاي از پر كه هستم طرف فيلمي با من.نيست سوال آن جواب همه هم اين اما
كه است طبيعي پس.ميدهد جواب كاملتر و بهتر ديجيتال سيستم در ويژه جلوههاي و است
.برويم امكانات كاملترين سراغ ساختن فيلم براي
نه؟ است ، ديجيتالي صورت به هم كار تدوين &
كمك به كه بود اين ما كار.داشت وجود هم اين از پيش غيرخطي تدوين سيستم.است درست
جور يك غيرخطي تدوين كه ميدانيد خب ، .دهيم گسترش را آن امكانات كارشناسان
مثل درست كار كيفيت كه است اين كردهايم ما كه كاري.است تدوين زمان در صرفهجويي
.است حساس هم اين است ، حساس سلولوئيد كه قدر هماناست سلولوئيد نوار
ساخت؟ "سوني" شركت را فيلمبرداري دوربين &
به ميشد زيادي كارهاي و ميخورد درد به خيلي كه داشتند دوربين جور يك آنها بله ،
.نميكرد حركت ثانيه در كادر سرعت 24 با كه بود آن مشكلاش اما.داد انجام كمكاش
كردند را سعيشان همه هم آنها.گفتيم هم را ايدههايمان زديم ، را حرفهايمان ما
.بود ما نظر مطابق تقريبا كه ساختند ديگر دوربين يك و
."سوني" نه ساخت ، "پاناويژن" را لنزها ولي &
روي را وقتشان آنها.بود ساده هم دليلاشنبود "سوني" كار لنزها.بله آهان ،
آماده "پاناويژن" ولي.بپردازند هم لنزها به تا نبود فرصتي و بودند گذاشته دوربين
و "سوني" كارشناسان بودند فوقالعاده ساخت ، كه هم عدسيهاييبود كار اين
به هم دو هر نظرم به.ميكردند كار هم با و داشتند مشترك جلسههاي "پاناويژن"
.رسيدهاند درخشاني نتيجههاي
هستيد؟ راضي فيلم اين تصوير كيفيت از شما پس &
باور هم خودم كه دارد شفافي تصويرهاي چنان "كلونها حمله".هستم راضي كاملا بله ،
به اينگونه ذهنيت كه است عالي چقدربود ذهنام در كه است همان چيز همه.نميكردم
.شود بدل عينيت
هستند؟ كلاسيك فيلم فيلمبرداري و تصويرها هم "كلونها حمله" در آيا&
"ستارهاي جنگهاي".است طور همين.بله بله ، .باشد طور اين ميكنم گمان بله ،
تصوير ، بودن كلاسيك.كرد برخورد آنها با ديگري جور نميشود.هستند كلاسيك فيلمهايي
.هستند نوجوانها من مخاطبهاي عمده كه داريد توجه.ميكند زيبا شدت به را فيلم
و ادا من فيلم در دوربين ندارم دوست.ميپسندند را كلاسيك تصويرهاي آنها نظرم به
جنگهاي" و ميدهد نويد را آرامبخش اثري كلاسيك قالببندي يك.دربياور اطوار
.است فيلمي چنين يك "ستارهاي
عظيم [مونيتور] نمايشگر صفحههاي ديجيتال ، فناوري به شما علاقه دليل يك آيا &
نيستند؟
جبران قابل اشتباهي هر.ميشوند ديده حركتها همهاست مهمي مسئله هم اين.چرا
ايرادهايي.كردند استقبال سيستم اين از هم بازيگرها.كرد تصحيحاش ميتوان و است
پيشگويي من.كرد تصحيح روش اين با ميتوان را قبيل اين از چيزهايي و رفتن راه در
سال چند تا و است ديجيتال فناوري انحصار در سينما آينده ميكنم گمان اما نيستم بلد
.كرد خواهند كار فناوري اين با همه ديگر ،
:نوشت خبري چاپ با روزنامه يك اما نداديد ، لو را "كلونها حمله" داستان شما &
است؟ گونه همين داستان آيا ،"ميخورد؟ ضربه امپراتوري"
متوجه حتما ببينيد را فيلم اگر.نباشد هم شايد باشد ، شايد نميدانم ، (ميخندد)
!باشيد مطمئن.ميشويد
افتاد اتفاق جادو و...
شد ساخته چگونه " كلونها حمله:دوم قسمت ستارهاي ، جنگهاي"
كند منسوخ را فيلم كلمه دارد دوست لوكاس ميرسد نظر به
است شده ساخته بهحال تا كه است فيلمي بلندپروازانهترين فيلم اين
نورمحمدان سحر:ترجمه
كار كم نابغه يك
عرضه بازار به و ميساخت را بيشتري فيلمهاي بايد "لوكاس جورج" كه ميرسد نظر به
و ميرفت رسانهاياش چند امپراتوري به روز هر گذشته سال سه اين در لوكاس.ميكرد
.ميكرد مرور ذهن در را [ستارگان جنگ] "ستارهاي جنگهاي" شيرين روياي راه طول در
به شيريناش روياي از را او جستوجو ، اهل و كنجكاو روزنامهنگاران بعدتر كمي هرچند
.ميگيرم ياد زيادي درسهاي روزنامهها از من روزها اين ميگويد لوكاس.درآوردند
اين در خودتان نظر شدند؟ متنفر شما فيلم از مردم !واي ميگويند و ميآيند آنها
چيست؟ مورد
تبليغات قرباني
جلد پشت.شد عظيماش تبليغات قرباني سال طول 16 در [1977 "ستارهاي جنگهاي"
جمعي حافظه اما بود نديده را فيلم كس هيچ.داشت اختصاص فيلم تبليغات به مجلهها
و [1980 "ميزند متقابل ضربه امپراتوري" ادامهاش در و فيلم اول قسمت تماشاگران
از پر "شبح تهديد" مانند نيز "اديسه" اگر.داشتند خاطر به را [1983 "جداي بازگشت"
لب زير باستان يونان مردم مطمئنا ميديد ، صدمه و ميشد تكاندهنده پيشگوييهاي
كند ، دفاع خودش از بود مجبور حماسهسرا شاعر و "!باخت هومر":ميكردند زمزمه
دارد او كه است عجيب همه اين با.ميكند دفاع خود از لوكاس امروز كه همانطور
حالي در اين است ، كرده فروش دلار ميليون آمريكا 431 در كه ميكند توجيه را فيلمي
فيلمهاي پرفروشترين عنوان به "تي.ئي" و ستارهاي جنگهاي تايتانيك ، فقط كه است
.بودند جلوتر آن از تاريخ كل
ميكنند حمله كلونها
قسمت ايناست نمايش آماده "كلونها حمله:دوم قسمت ;ستارهاي جنگهاي" اكنون
درآمدي "ستارهاي جنگهاي" گذشته.رسيده ماجرا اصل به و است "آناكين" داستان تازه ،
ارباب" حماسه به نسبت "هابيت" مثل حجم كم مقدمهاي است ، بوده داستان اين بر
.[انگشترها لرد] "حلقهها
مهارتهاي و است جوان.است رسيده سالگي بيست به آناكين ،"كلونها حمله" قسمت در
،"كنابي ابيوان" خشناش معلم اما جاهطلب و است بلندپرواز شدت به دارد ، بينظير
سناتور" به بيپروايش عشق خاطر به ديگر سوي از و كرده بيتاباش او ، قيم و سرپرست
خطر به (دلبستگي منع) "جداي" آيين در را موقعيتاش تا ميكند جرات "آميدالا
.اندازد
رايانهاي ستارههاي
جديد ستارههاي چه.ساختهاند رايانهاي موجود صدها را "كلونها حمله" فيلم
واتو" و "يودا" مثل محبوبي و آشنا چهرههاي تا گرفته چهاردست سرآشپز مثل رايانهاي
دور او اطراف در "شبح تهديد" ناكاميهاي كه آزاردهنده "جارجاربينكس" حتي و "جانكمن
كه ميداند سالههايي تقصير 37 را "جارجار" ضد احساس اين "لوكاس جرج".ميزدند
.ميشود اينترنت با بازي صرف وقتشان تمام
متقابل ضربه امپراتوري" وقتي كه باشيد داشته خاطر به بايد":ميگويد لوكاس جرج
"جداي بازگشت" وقتي.شدند متنفر POC3-از بعضيها ساختيم را "ميزند
سرو كه نبود اينترنتي زمان آن خب ، و بودند بيزار "ايواكس" از فقط آنها ساختيم ، را
متعصب من فيلمهاي طرفداران.وجودداشت بگومگوها همان باز اما.بيندازد راه صدا
فيلمي طرفداران همه رضايت براي نميتوانم همه اين با.است خوب بسيار اين و هستند
".بسازم
دهد انجام بامزهاي كار كه زماني اما ندارد قسمت اين در برجستهاي نقش جارجار
ذوقاش توي مدام "آميدالا سناتور" چند هر شنيد ، خواهيد را طرفداراناش شادي صداي
آن ديگر كه چرا بگيرد قرار انتقاد مورد فيلم اين در هم "يودا" است ممكن.ميزند
كاملا موجود يك حالا او نيست ، ميداد بازياش "فرانكآز" كه دلنشيني عروسك
.است رايانهاي
مياندازد ، "سناتور" به شكاكانهاي نگاه "يودا" وقتي گروهاش ، و "كلمن راب" لطف به
"گاندي" يك شايد است ، پيچيدهاي موجود يودا.ميرسد نظر به پيش از انديشمندانهتر
.است فيلم اصلي قهرمان نوعي به و شده "رمبو" كه باشد
جاهطلب يك روياي
را كلمه اين دارد دوست لوكاس ميرسد نظر به است؟ فيلم يك "كلونها حمله" آيا
سينماها بعضي در و شده ساخته كه است فيلمي بلندپروازانهترين فيلم اين.كند منسوخ
.ميشود داده نمايش ديجيتالي طريقه به
آوردند هم گرد را متخصص كارشناسان سوني و پاناويژن لوكاس فيلمسازي كمپاني مسئولان
ديجيتالي تصويرهاي باشد قادر كه كنند طراحي را پيچيدهاي دوربينهاي و عدسيها تا
.نمايند سنتي ميليمتري فيلم 35 جانشين را
جنگهاي" كه كودكانيدارد واقعي فوق رنگي كه است روشني بسيار تصوير كار نتيجه
همين به هم قبل قسمتهاي كه كنند تصور است ممكن ميكنند تماشا را جديد "ستارهاي
فيلم شدن پرفروش موجب بليت خريدن با تماشاگر عنوان به نوجوانان.بودهاند صورت
.ميكند تحريك شخصيتهايش از مجموعهاي با را بازي اسباب صنعت لوكاس.ميشوند
واقعي جادوي ديجيتالي ، فناوري با امروزه":ميگويد RIOT كمپاني متحركساز سر
".بيفتد اتفاق ميتواند
16-لينچ زبان از لينچ
روح نيمهتاريك
رادلي كريس:گردآوري
پوريا امير: ترجمه
.ميچسباندم هم به را آنها مياندازد ، پماد ياد مرا كه لولهاي چسبهاي اين با
دارد اتفاقي چه حروف ، كلي تصوير در ميكرد لمس آدم كه ميكرد تغيير طوري كلمه هر
.ميكرد پيدا دوروبرش چيزهاي به نسبت قشنگي تعادل كلمات رديف طوري ، اين.ميافتد
.ميشد بدل تابلو نام به همينها اوقات ، بعضي
جاده امتداد در را تلفن سيمهاي رانندگي ، حين در.است بافت يك كلمه هر ضمن ، در
را تصويرها و كلمات از انبوهي و را دودگرفته يا آبي آسمان و ابرها.ميبينيد
.شدهاند تباه كه آدمهاييرا و ميبينيد را غيرعادي نورهاي و نشانهها.ميبينيد
را اين واقعا من.شدهاند مغلوب كه آدمهايي.دارد وزن كمبود كه ميبينيد را كسي
كه دارم دوست را اتاقي.ميدهم ترجيح را ريخته هم به خيلي اتقاق يك.ندارم دوست
كه خالي اتاقي:ميشود شناخته شماره يك با آخرش ولي.باشد آن در بينظمي نوعي
هيكل درشت و قوي كه كسي ميبيند ، آن توي را كسي ناگهان آدم بعداست شمارهاش 2
مرد" فيلم مثل ميبيند ، را حركتش طرز و صورت يكهو و ميبيند را او يكهو آدم.است
جور يك جنون ، جور يك.است قضيه همين شلوغ شكل "وحشي قلبا" فيلم."كني پاك كله
.است طوري اين ربطش و خطميكند خلق فيلم دنياي در ديوانگي
درست بودهايد ، بافتها مجذوب مشخص ، طور به هميشه.است بافت يك كلمه هر گفتيد &
است؟
من و هستيم پلاستيكي زبالههاي انبوه محاصره در ما.است من دلمشغولي بافت.بله
موهاي همه اصلاح ، ماشين با بار يك.ميبينم ديگر بافتهاي تعقيب در يكسره را خودم
.شد زيبا واقعا و ;ميشود شكلي چه ببينم تا زدم را موش يك بدن
تاريك يكياست چيز يك نيمه دو مثل."ميبينم را خودم" اسم به داريد تابلويي شما &
دو به خطبرش ، روي از داريم انگار.اسكلتوار و روشن و سفيد ديگري و است تيره و
هوايي و حال چه ميكرديد ، كار نقاشي اين روي داشتيد وقتي.ميكنيم نگاه چيز يك طرف
داشتيد؟
سفر هدف كه است اين شنيدهام كه چيزهايي از يكي.داريم وجه دو حداقل ما همه خب ،
مركب چيزهاي تجربهكردن و دانستن طريق از ممتاز ذهني به دستيابي زندگي ، خلال در ما
تضادها دنياي ميبريم ، سر به آن در كه دنيايي.است همين ما سفر مسير.است متضاد و
.است
.ماست اصلي كار و ترفند متضاد ، چيز دو دادن آشتي
؟"هستند بد يكي ، و خوب يكي" جنس از تضادها آيا&
در نميدانم...را...ولي (ميخندد) چرا نميدانم.باشد طور همين بايد خب ،
است اين معنياشهمين فقط ميداني ، متفاوتاند ، فقط.كريس بگويم بهت چه باره اين
يك نيست ، بينابين لزوما وسط ، اين اماچيزهاي.دارد وجود چيزهايي هم وسط آن پس كه
.دارد را طرف دو هر قدرت جوري ،
تاريك نيمه با شما اما.عذاباند در روانشان و روح تاريك نيمه از اغلب آدمها &
چيست؟ دليلش.راحتيد نسبتا روحتان
و داشتم دوست را نيمه دو هر هميشه بودهام ، همينطور هميشه.نميدانم اصلا
.بشناسد هم را يكي آن بايد بداند ، را دو اين از يكي قدر كه اين براي آدم معتقدم
.ميبيني هم بيشتري نور بعدا بگيري ، قرار تاريكي دل در بيشتر هرچه
براي آن با كنارآمدن ميشود ، پديدار يا بيان كارتان در تاريك نيمه اين وقتي &
است؟ سخت خانوادهتان
ميدانم.باشد داشته نگراني جاي كه نيست چيزي اصلا چون جاست ، همين من مشكل ببين ،
.است قشنگ خيلي اين و ميكند را كارش دارد فقط آدم ولي دارد ، وجود حال هر به كه
بر كار عهده از ميتواند و دارد دوست را حرفهاش چون ميكند ، خوشبختي احساس آدم
مثل آدم چون.مياندازد خنده به را آدم ميآيد ، پيش اين از بعد كه چيزي.بيايد
.ميگذارد نمايش به را خودش وحش ، باغ حيوانات
.است خطرناكي كار دهد ، قرار عموم انظار در را درونياش مكنونات آدم كه اين ولي &
.ميشود دستگيرش چيزها خيلي ميدهد ، قرار عمومي فضاي اين در را چيزي آدم وقتي خب ،
از آدم هدف اين.ميكند باز چيزها خيلي و آدمها خيلي روي به را خودش وجود درهاي
خب ، باشد ، آدم وجود در ناخوشي بخش اگر.ميآيد پيش خود به خود ولي نيست ، كار آن
.ميشود "رو" جا اين
.معموليام و ملايم كه ، ميدانيهستم مونتانا ايالت در ميسولا اهل من ميبيني ،
و ملايم تعاريف ، طبق مونتانا ايالت و ميسولا اهالي همه بگوييد ميخواهيد يعني &
معمولياند؟
احساس مردم هستم ، مونتانا ايالت اهل ميگويد آدم وقتي روزها اين خب ، (ميخندد)
.بود داده جامعه تحويل را بمبافكن معروف خلبان آن ايالت همين چون ميكنند ، نگراني
خب ، و ميبينند جا آن جنگلهاي در را خودشان بخواهند ، كه اين بدون آدمها خيلي
طوري و تويش برود ميتواند آدم كه است جايي جنگل ، اين.ميكنند وورجه ورجه كمي
و حكومت مثل بشود ، آدم مانع بخواهد كه كسي هر از دور ميخواهد ، خودش كه باشد
.اينها امثال و ماليات ماموران
كه دادند شما به را "بيايد مريخ از كه استيوارتي جيمز" تاثيرگذار لقب وقتها آن&
ميدهيد ، بروز خودتان از كه شخصيتي نوع با را شما كار نوع بين تفاوت اندازهاي ، تا
درست اين خودتان نظر به.دادهاند نسبت شما به را "تناقض" خيليها.ميداد نشان
است؟
;تناقضاند در هم با گاه كه دارد بروني و درون آدمي هر چون است ، درست جورهايي يك
.است طوري اين بنيبشري هر كسي ، هر
!عصب دو تماس محل در بزرگ ، شكافي.باشم طور اين شايد
نظر به او حرفهاي و ظاهر از.ميكند صدق هم كراننبرگ ديويد مورد در موضوع اين
هولناك و تلخ سينمايي كابوسهاي ولي است ، معمولي و ملايم و متعادل آدمي كه ميآيد
.ميكند خلق
تماشاگر نگاه
است سينما عشق يك او
آزرم محسن
روايتگري را خود":بود گفته "شبح تهديد" نمايش زمان گفتوگويي در "لوكاس جورج"
.دارد احتياج دردبخور به روش و راه و مصالح به داستانهايش بيان براي كه ميدانم
بتوانند مصالح اين كمك به تا ميكردند كشف را قرمز رنگ بايد اول غارنشين مردم
".كنند نقاشي غار ديوارهاي روي را گاوميش
.است كردن فكر طرز همين ميكند جدا تاحدودي همنسلهايش باقي از را "لوكاس" آنچه
رنگ داستان اين دارد دوست بعد و است اول وهله در گفتن داستان و روايتگري او براي
گوشهاي "ستارهاي جنگهاي" كه دنيايي همان لوكاس دنياي.باشد داشته درست لعابي و
فعلي لعاب و رنگ بدون فيلمها اين مسلم قدر.رنگهاست دنياي ميشود ، محسوب آن از
نميشود ، محسوب او فيلمسازي ضعف اصلا نكته اين.ميدهند دست از را خاصشان جذابيت
.است زياد رنگشان كه دارند جذابيت داستانهايي او براي.باشد هم حسن نوعي شايد
اين جز گوناگونشان سلاحهاي و ستارهاي جنگهاي شخصيتهاي وارنگ و رنگ لباسهاي
.باشند نميتوانستند هستند ، كه گونه
جنگهاي.دارد باور آن به عميقا لوكاس كه است چيزي سينما پرده روي نقاشي ايده
.شوند بدل تصوير به بايد كه ذهني دنياي يكجور است ، آمريكايي روياي يكجور ستارهاي
در و ميگويد داستان جوري او هستند ، سنگين اندكي سينما براي لوكاس داستانهاي
از او جدايي و افتراق اين و نيستند بلد ديگران كه ميگويد داستانهايي بعد ، وهله
تصوراتاش دارد دوست گفته هميشه لوكاس.ميشود ناشي جا همين از كارگردانها باقي
را سينما كه است رويايي همان اين كنيم دقت اندكي اگر.كند نقاشي سينما پرده روي را
جاي رويا و شوند بدل تصويرها به تصورات تا گرفت شكل سينما.است آورده وجود به
.بودند دسته همين جزو هم "ملييس ژرژ" اوليه فيلمهاي همان شايد.بگيرد را واقعيت
.نداشتند خوشي دل واقعيت از كه ببخشند آدمهايي به را رويا بود قرار كه فيلمهايي
فيلمهاي كه بود نوشته منتقدي شايد پيش سالها.است فيلمي چنين "ستارهاي جنگهاي"
صلابت با اسطورهها وقار كردن همراه و سبك پيچيدگي با را داستان پاكي و خلوص لوكاس
بود فيلمي ستارهاي جنگهاي.داد نشان ما به را مهم معيار سه و آميخت درهم فناوري
كه چرا داشتند ، دوست تماشاگران كه بود چيزي همان اين و.پويا و روحبخش آسا ، نبوغ
.بودند محروم آن از
بيشتر تماشاگر مذاق به و كند جلوه روياييتر داستان اين تا ميكرد بايد چه لوكاس
فناوري و است ديجيتالي اين از پس سينماي.جست فناوري در را پاسخاش او آيد ، خوش
مثل مسلكي عاشق ميلياردر.زد خواهد فيلمسازي عرصه در را اول حرف پس اين از ديجيتال
باب در حرفهايش اما كند ، خرج سينما براي خواست جور هر كه دارد پول آنقدر لوكاس
فيلم او.است جذاب شدت به ميشود ، محسوب پولساز صنعتي و است صنعت يك سينما كه اين
را سرمايهاش عكس به و بياورد پايين را فيلماش توليد هزينه ميكند سعي و ميسازد
لنزهاي و فيلمبرداري دوربين است حاضر ديگري فيلمساز كدام.ميكند تازه فناوري فداي
دوست كه چرا ميكند ، را كار اين لوكاس اما بدهد؟ سفارش ساخت براي را علاقهاش مورد
اتفاق يك ستارهاي جنگهاي.بيايند سينماها پرده روي اسطورههايش و روياهايش دارد
.است شده ديدن قابل لوكاس از پس چيز همه:بود مهم
و است صنعت سينما اينكه ميشود ، ناشي او نظريات از هم فناوري به لوكاس بستگي دل
پرده روي (احتمالا ارديبهشت ششم و بيست) آينده هفتههاي كه او تازه فيلمهنر بعد
جزو لوكاس.ميشود محسوب نيز تازه تجربهاي حال عين در ميرود ، آمريكا سينماهاي
به پس اين از سينما ميگويد و ميدهد ترجيح را ديجيتال كه است فيلمسازاني معدود
.است ديگري جور بعد به اين از كار.ميرود پرده روي و ميشود ساخته ديجيتال صورت
به فيلم و ميگيرند فيلم ديجيتال دوربينهاي.نيست سابق مثل بعد اين از فيلم
رايانه با بايد آموخت ، را فناوري بايد ميگويد لوكاسميشود سپرده ريزپردازندهها
مدام او.نيست دشوار اصلا ديجيتال دوران به رسيدن او براي.شد آشنا نرمافزارها و
رنگي آغاز از فيلمها مگر و بود ناطق ابتدا از سينما مگر ميگويد و ميزند مثال
ميشود كامل قدم به قدم سينما اينكه به.دارد اعتقاد سينما تكامل به لوكاس بودند؟
تمام تعداد به داستان يك كردن تعريف براي ميگويد او.كند طي را راه اين بايد و
سياه ميتوان و ساخت رنگي ديجيتال سيستم با ميتوان.دارد وجود راه دنيا تماشاگران
.است تصورات انتقال لوكاس براي ديجيتال سينماي در مهم مسئله.گرفت فيلم سفيد و
به ديگر قدم يك سينما بكشند ، تصوير به را تصوراتشان بتوانند آدمها كه همين
يا باشد ديجيتالي سينما پرده روي تصوير كه دارد اهميتي چهميشود نزديك هدفاش
هر لوكاس كه باشد دليل همين به شايد.باشد شده پرداخت درست كه است اين مهم معمولي ،
و است سينما جعل ديجيتال سينماي كه ميگويند او به و ميگيرد قرار انتقاد مورد وقت
!است سينما عشق يك لوكاسنيست واقعي هيچوقت سينما ميگويد آنها به است ، دور آن از
|