عرب جهان به نگاه
دسترفته از فرصتهاي ياي در
مستوفي6 خان حسنعلي خاطرات
ايران به نگاه
تحريريه با ديدار
عرب جهان به نگاه
ايران از ژاپن خارجه وزير ديدار حاشيه در
ايران پاسخ جهان ، اميد
صدري محمود
كره و عراق ايران ، ;پياپي نطقهاي در آمريكا رئيسجمهور بوش ، جورج كه پيش چندي
ميكرد ، توصيف جهان سياسي رژيمهاي بدترين ،"شيطاني محور" تحتعنوان را شمالي
خبر اين.هستند واشنگتن و تهران بين ميانجيگري خواستار ژاپنيها كه شد شايع ناگهان
.نكرد تكذيب را آن هم كسي اما نشد تاييد رسمي صورت به هرگز
نخستين آمد ، ايران به ژاپن خارجه وزير كاواگوچي يوريكو خانم كه هفته اين اوايل
همتاي با ديدار در كاواگوچي كه بود اين بست نقش تحليلگران ذهن بر كه پرسشي
و گفت خواهد چه واشنگتن _ تهران رابطه باب در ايراني دولتمردان ديگر و ايرانياش
بازتابي هيچ موضوع اين ايران رسمي خبرهاي در اما شد برگزار ديدارها.شنيد خواهد چه
رويتر خبرگزاري كه آنگونه.كردند منتشر را خبر از نيمي فقط نيز ژاپنيها.نيافت
ايران روابط بهبود":است گفته خرازي كمال به كاواگوچي ميكند نقل ژاپني مقام يك از
و ديپلماتيك جمله اين ".است مفيد جهان و منطقه ثبات براي آمريكا ، متحده ايالات و
است ، نشده علني هنوز آن به احتمالي جواب يا و است نگرفته جوابي هنوز كه كوتاه
كه است كنوني دوران در بينالمللي روابط گريزناپذير واقعيتهاي پارهاي متضمن
از بيش ايران سياسي نظام و ندارند را آن انكار توان جهان سياسي نظام از هيچيك
.است آن خطاب طرف ديگران
سياست بنيان گرفت ، شكل سرد جنگ عصر بينالمللي شرايط در كه ايران اسلامي جمهوري
سرد جنگ عصر انگارههاي.كرد استوار عصر همان انگارههاي بر را خود خارجي
موازنه آنها اصلي محور كه بود بينالملل روابط حوزه در سنتي باورهاي از مجموعهاي
جنگ عصر در قوا موازنه منطق براساس.بود ايدئولوژيها كشاكش و ابرقدرتها بين قوا
و بود شوروي اتحاد و آمريكا متحده ايالات يعني عمده نيروي دو كشاكش صحنه جهان سرد ،
ژاپن اروپا ، :ميكردند عمل موازنه اين از تابعي عنوان به بينالمللي نيروهاي ساير
شرقي اروپاي ;بودند آمريكا اقتصادي و نظامي سياسي ، دنبالههاي سوم جهان از بخشي و
مختلف دورههاي در چين و بودند شوروي اتحاد متحدان سوم جهان از ديگري بخش و
.دهد كاهش را ديگري توان قطبها ، اين از يكي به شدن نزديك با ميكوشيد
و تابع صورت به گاه كه بود ايدئولوژيها نبرد سرد ، جنگ عصر انگارههاي ديگر وجه
.ميكرد عمل قوا موازنه متبوع گاه
از را خود دامن ميكوشيد چيني منطق با گاه روزگار آن در ايران اسلامي جمهوري
با ديگر گاه و كشد كنار ميشدند ، خوانده غرب و شرق كه آمريكا و شوروي با پيوند
ژاپني و اروپايي متحدان حتي و چين شوروي ، اتحاد به آمريكا با خصومت كردن محوري
نظم.گسيخت هم از شوروي فروپاشي با سال 1991 در نظم آن..ميشد نزديك آمريكا
جهاني نوين نظم را آن نام "دهه 90 بزرگ استراتژي" قالب در آمريكاييها كه جديد
دو آغاز همان از پذيرفتند را آن تلويح يا تصريح به جهان كشورهاي ديگر و گذاشتند
موازنه و چانهزني براي قدرتي ديگر كه اين نخست.كرد روشن جهانيان براي را نكته
اقتصادي يكپارچگي اثر بر جهاني جامعه اجزاي منافع اينكه دوم ;است نمانده باقي قوا
ايدئولوژي بر تاثيرگذاري توان ايدئولوژيها كه است شده تنيده درهم چنان جهان ،
ناگزير محصول كه جديد منطق براساس.ندارند را "مشترك منفعت" يعني حاضر عصر يگانه
در سياسي واحد هر منافع تهديد است ، جهان در كالا و فكر توزيع و توليد شدن علمي
.ميكند تهديد هم را ديگران منافع جهان ،
روند بر كه ميپذيرد آنجا تا را ديگر سياسي واحدهاي ضعف كشوري ، هر منطق اين طبق
اين موردي مطالعه براي عالي نمونههاي از يكينگذارد سوء تاثير جهاني توليد
ايران كه اين از ژاپنياش و اروپايي متحدان و متحده ايالاتاست ايران نظريه ،
كند تهديد را جهاني مستقر نظم "مداوم اسلامي انقلاب" انديشه ترويج با بخواهد
ضربههاي كردن وارد حتي و ايران نابودي درصدد نگراني اين رفع براي اما ;نگرانند
هم هرقدر ايران سياسي رژيم آنان ، نظر از زيرا ، .نيستند كشور اين به جبرانناپذير
روابط كلي اصول پذيرش در آن بقاي كه همينقدر باشد ، ناسازگار جهاني نظم با
با چانهزني هزينه.كرد منهدم را آن نبايد رسمي اعلان بدون حتي _ است بينالمللي
ايران در بحران هزينه اما است ، محاسبه قابل اما سنگين "ناسازگار سياسي نظام"
.است پيشبيني غيرقابل
از هريك كه است بسته الكترونيكي مدار يك بينالملل صحنه جهاني ، نوين نظم نظر از
به ميبايست قطعه هر تعويض از پيش و ميكنند عمل مدار قطعات از يكي حكم در كشورها
دغدغه اين تلويحي بيان آورد ايران به ژاپن خارجه وزير كه پيامي.انديشيد آن تعمير
روش مسالمتآميز دگرگوني و اصلاحات از هنوز جهان كه ميدهد نشان و بود جهاني
به ايران پاسخ.است نشده نااميد اسلامي جمهوري نظام چارچوب در ايران ، در ملكداري
را اميد محور بعدي مرحله بود ، آن ناقل فقط "كاواگوچي" كه بينالمللي درخواست اين
.ميكند تعيين
ايران به نگاه
دسترفته از فرصتهاي ياي در
شفيعي نوذر دكتر
اگر.است منافعي داراي خزر درياي حوزه در كشورش كه ميداند خوبي به ايراني هر
(كرد صرفنظر آن از نميتوان خارجي روابط در كه مواردي) قرمز طيف سه در را ملي منافع
سفيد و (كردنند صرفنظر قابل ضروريتر منافع تامين مقابل در كه مواردي) خاكستري ،
ملي منافع ميرسد نظر به ببينيم ، ،(كرد صرفنظر آن از ميتوان راحتي به كه مواردي)
درياي در كه چرا.است حياتي و قرمز منافع يعني اول رديف منافع جزو خزر درياي در ما
مراتب به خزر درياي در موجود منابع.است مطرح ما ارضي تماميت بحث نوعي به خزر
به گردد ، اعاده ما سرزميني حقوق اگر هرچند ;است آن سرزميني بعد از كماهميتتر
.آمد خواهد آن دنبال به هم آن منابع اولي طريق
طيف دو بين خزر درياي در ايران ملي منافع دامنه تاكنون شوروي اتحاد فروپاشي از پس
اصل براساس) درصد يازده سهم تا (دريا بودن مشترك اصل براساس) مشاع بهرهبرداري
نتيجه در و ميكنند مطرح آذربايجان و تركمنستان قزاقستان ، كشورهاي كه مطهر ولادت
خزر درياي در ايران سهم براي ديگر ، عبارت به.است بوده نوسان در (دريا تقسيم اصل
تمامي از بتواند كه است آن در ديپلماسي هنر.بود قائل حداكثري و حداقل بايد
قطعا.كند استفاده حداكثر به حداقل تبديل براي موجود قابليتهاي و ظرفيتها
متفاوتند ميدهند تشكيل را كشور هر ديپلماسي پشتوانه كه ظرفيتهايي و قابليتها
كمك به ،(قدرت) مادي قابليتهاي ضعف صورت در ميتواند كه عناصري از يكي اما
مهم فوقالعاده خارجي سياست در اصل اين.است "موقعشناسي" عنصر بشتابد ديپلماسي
.ميشود مربوط مقوله همين به مطلب اين اصلي نكته و است
كشور ديپلماسي دستگاه كه شرايطي در اقدام و تصميمگيري از است عبارت "موقعشناسي"
به.ميورزد مبادرت آن به بينالملل و منطقه داخل ، محيط از خود شناخت به توجه با
قرار ضعف موقعيت در مقابل طرف ميكنند احساس كه هنگامي معمولا كشورها مثال ، عنوان
يا ابهام با ميكنند احساس كه وضعيتي به ساماندهي براي ظريف گونهاي به دارد ،
و مذاكره وارد كند ، تهديد را آنها ملي منافع است ممكن نهايت در و است مواجه مشكلي
سال 1991 ، در عراق به آمريكا حمله هنگام ميتوانست ايران مثلا.ميگردند معامله
و كرد حركت مسير اين در زيادي حد تا البته كه كند عملياتي را قطعنامه 598 از بخشي
.بود موفق هم حدي تا
بررسي براي.ميكند پيدا معنايي چه خزر درياي مسئله درخصوص موقعشناسي ببينيم حال
شوروي جماهير اتحاد وقتي.بپردازيم آن از پس وضعيت و شوروي فروپاشي به بايد موضوع
تجزيه جمهوريهاي و كشور اين فرهنگي و اقتصادي اجتماعي ، سياسي ، ساختار پاشيد ، فرو
از را چهرهها ضعيفترين از يكي ميتوان شرايط آن در و همريخت به نيز آن از شده
حكومت اول دوره در.نماند باقي منوال همين به وضعيت اما.كشيد تصوير به منطقه اين
آينده كه دوره اين ولي ميكرد طي را غرب با خود ماهعسل دوره روسيه يلتسين ،
بازسازي براي غرب وعدههاي خلف:نپائيد ديري ميكشيد تصوير به روسيه براي درخشاني
شرق بحرانهاي.شد مطرح شرق به ناتو گسترش بحث.ساخت نمايان را خود واقعيت روسيه ،
بحرانهاي همه از مهمتر و ساخت مشغول سخت را روسيه بالكان ، حوزه در ويژه به اروپا
آن در.برد فرو شديد التهاب در را كرملين سياستمداران ايالات ، تجزيهطلبي و داخلي
فرصت ب.گكا قدرتمند مردان هنوز و ميخورد تلوتلو دائمالخمر يلتسين هنگام
(آذربايجان قزاقستان ، تركمنستان ، ) خزر درياي حوزه كشورهاي ساير.نداشتند قدرتنمايي
چهره بازسازي فكر به سردرگم ، و مبهوت و مات همگي و داشتند مشابهي وضعيت نيز
.بودند خود ريخته بههم
قدر دارد ، نياز مفصلتري بحث به زمان ، آن وضعيت زواياي و ابعاد تمام توصيف البته
درك را زمانه آن شرايط درستي به بايد كشور ديپلماسي دستاندركاران اينكه مسلم
شناسايي "آيندهنگري اصل" براساس را خود احتمالي مشكلات و مسائل ميكردند ،
.برميآمدند آن رفع درصدد (موقعشناسي) موجود وضعيت دقيق شناخت با و ميكردند
.كردهاند بازسازي را خود ديروز ، متفرق و نابسامان كشورهاي.نيست ديروز امروز ،
رفتاري الگوي اكنون جسور و متفكر زيرك ، پوتين.است قوي روسيهاي پوتين ، دوره روسيه
با كه همگرايي با و كرده تنظيم روسيه ملي منافع چارچوب در دقيقا را جهان با روسيه
...و مينگرد جنوب سمت به مقتدرانه داده ، صورت خزر حوزه كشورهاي
مستوفي6 خان حسنعلي خاطرات
نصرآباد زرويي ابوالفضل
مستوفي حسنعليخان پروفسور سر:از تقرير
پيشكار خان حسين ميرزا:از تحرير
"تسوايك استفان" نفرين
به برزيل در اقامت ايام در "تسوايك استفان" مرحوم ميشود ، تصور آنچه بهرغم
وين در اتريشي ثروتمند خانواده يك در كه ايشان.نداشت خوبي و مساعد زندگي هيچوجه
يهوديان ، بر فشار تشديد و آلمان در نازي حزب آمدن كار روي از پس بود ، آمده دنيا به
.بود جا آن در عمر پايان تا و كرد مهاجرت برزيل به
نازي حزب به پيوستن از پس بود خوانده روزنامهنگاري و ادبيات خود كه گوبلز
علاقه شديدا (هيتلر مرحوم) پيشوا به او گرفت خود به غيرفرهنگي وجههاي يكباره ، به
داشت
سال 1933 بهار اتريشي ، حقوقدان و نويس شرححال نويسنده ، اين با بنده ديدار تنها
در و بودم برزيل فرهنگ وزارت ميهمان سال ، آن بنده ، اين.داد رخ (شمسي 1312) ميلادي
اين با ديدار براي كشور آن نويسندگان كانون خواست به كه فرهنگي نشست يك جريان
.شدم همصحبت دقايقي نيز "تسوايك" مرحوم با بود شده برگزار كمترين
سوزاندن از خشم ، و اشك از ملتهب چشماني با مدت ، آن تمامي در ساله ، تسوايك 52
بر ميلرزيد ، عصبانيت و غم از لبهايش كه حالي در و ميگفت سخن آلمان در كتابهايش
آقاي.منند فرزندان من ، كتابهاي":ميگفت او.ميكرد نفرين كتابسوزي اين بانيان
خود فرزندان مرگ ناظر سوزاندند ، آتش در مرا فرزندان كه آنان ميكنم آرزو عزيز ،
".باشند
هزاران شب ، نيمههاي ارديبهشت 1312 ، با 20 مطابق (1933) سال آن مه ماه دهم
نازي ، حزب تبليغات وزير (Joseph Paul gobbels) "گوبلز" طرف از آلماني ، دانشجوي
ارتجاعي ، نازيها ، ديد از كتابها اين.سوزاندند را كتاب جلد هزار بيست به نزديك
اريك اينشتين ، آلبرت مان ، توماس:چون كساني آثار.بودند آلماني ضد و ماركسيستي
استفان و پروست مارسل فرويد ، زيگموند ايجيولز ، كلر ، هلن لندن ، جك ماريارمارك ،
.شد سوزانده شب آن ديدگاه ، همين بر تكيه با تسوايك ،
به نازي حزب به پيوستن از پس بود ، خوانده روزنامهنگاري و ادبيات خود كه گوبلز
علاقه شديدا (هيتلر مرحوم) پيشوا به او.گرفت خود به غيرفرهنگي وجههاي يكباره ،
.داشت
جواني اوان در هيتلر مرحوم
را هيتلر خودكشي شايعه كه هنگامي آوريل 1945 اواخر كه بود خاطر همين به شايد
سم فرزندانش و همسر به خود ، دست با ابتدا برلين ، به متفقين حمله با همزمان شنيد ،
.كشت را خود سپس و خورانيد
كرد خودكشي برزيل در سال 1942 در واقعه اين از پيش سال سه "تسوايك استفان" مرحوم
.ببيند را خود نفرين شدن برآورده تا نبود و
ايران به نگاه
خزر جريان خلاف بر
قضايا باقي و ملي عرق
اشراقي عليرضا
در خزر درياي از تصويري.رسيد چاپ به جرايد از يكي در گذشته هفته زيبا ، كاريكاتوري
به _ خزر درياي _ زيبا دختر ميرفت ، راه خوشپوشي مرد كنارش در كه زيبا دختري قالب
را اوباشي و اراذل و "!دارند نظر من به اينها":ميگفت دلنگراني و عشوه با همسرش
بود زيبايي بسيار طرح.ميكردند نظاره را او هيز چشماني با سرش پشت كه ميداد نشان
انساني هنرهاي و فضايل آن از غيرت.بگذارد ايرانيان ما غيرت رگ روي دست ميخواست و
بينالمللي و لاتين نام كه "خزر" !بس و هست ما نزد هستيم مدعي ايرانيان ما كه است
با بيشتر اتفاقا _ و ميباشد (Caspian sea) "قزوين درياي" تحتاللفظي ترجمه آن
كه است حوزههايي آن از _ دارد همخواني آن تاريخي خاستگاه و فرهنگي پيشينه
از آكنده را ما قلب و كند هويدا را ملي عرق آورد ، جوش به را ايراني غيرت ميتواند
را خاطرمان ايرانيان ما اخير نيم و قرن يك تاريخي حافظه.سازد پرتپش حرمان ، و اميد
از وسيعي بخش تركمانچاي و گلستان قراردادهاي و روس و ايران جنگهاي ميكند ، مكدر
عرق بوي آن از پس و فرستاد تزاري چكمههاي زير به را ما فرهنگي و ملي هويت
روي محمدشاه بعد.شد آميخته روسي مرغوب چندان نه و تند ادوكلن با ايراني جنگجويان
و داد كف از بخسي ثمن به اندكاندك را ميانه آسياي و افغانستان و هرات و آمد كار
ما غربي مرزهاي بود ، منوال همين آمد كه هم شاه ناصرالدين.ربودند چنگ از ديگران
شعارهاي آن تمام عليرغم هم قزاق رضاخان.دادند دست از را كوچك روستاي و شهر چند
پاكستان به را بلوچستان و سيستان از بخشهايي قدرتمندانه ، افاضات و ناسيوناليستي
پس تا كرد عجم و عرب بين مشترك را ايراني اروندرود هم و بخشيد انگليسيها سلطه تحت
و ايران ميان اختلافنظر قرارداد ، فرماليته كاغذهاي سر بر هنوز سالها ، گذشت از
كه بود بحرين شد ، جدا ما ذهن از كه خاطرهاي تكه آخرين.باشد مانده باقي عراق
افكار كه نگوييم اگر همه ، اين با.كرد دريغ مادر از را خويش زيباي مرواريدهاي
بيراهه است ، هوشيار و حساس ميدهد ، رخ "خزر" در آنچه سر بر ايرانيان عمومي
.رفتهايم
همسايه رقباي و بازيگران با مواجهه در ايران ضعف معلول رفت ، كف از كه آنچه
است نكتهاي اين و.ما بيحواس سياستمداران اهمال و خبط از ناشي و بود بينالمللي
دستگاههايي قاجار ، دربار كوچك ميز آن برخلاف اكنون كه _ ايران خارجي سياست در كه
اينباره در مفصل حديث.است باقي همچنان _ دارد گسترده بوروكراسي و طويل و عريض
را ما "خارجه امور" ضعف نقاط از نقطهاي خويش زعم به كس هر و شده خوانده بسيار
رخ ناكاميهاي آن همه مسئول كه نيست حكومت تنها بار اين امااست كرده پررنگتر
همه با نيز مجلس نمايندگان و اساتيد ما ، روشنفكران.است خزر درياي در داده
.پوشيدهاند چشم واقعيات ديدن از خود دارند ، خارجي سياست دستگاه بر كه انتقاداتي
گاه ملي ، عرق":ميگويد كه كنم نشان خاطر را "تولستوي" از جملهاي بايد ناگزير
حرمان جز زمان تطاول از كه ما ".ميبندد واقعي منافع روي به را ملتها چشمان
معادلات درك از اينگونه و گشوديم را خود انتظارات دامن حد از بيش نبوده ، نصيبمان
را خويش تاريخي گذشته انتقام بايد ما كه گفتيم اول.شديم غافل امروز جهان پيچيده
حقي چنين و 1940 معاهدات 1921 كه گفتيم.ماست آن از درياچه نصف لذا و بگيريم ،
سفره كنار در نانخور چند كه نيست مربوط ما به اصلا و كردهاند تصريح ما رابراي
ايران جايگاه و امروز ژئوپلتيك و "انصاف" اصل مطابق آيا و نشستهاند خزر اشتهاآور
فراموش.گيرد بهره آن از و برد پيش نهايت تا را ادعايي چنين بتواند كه هست جهان در
آبها از نيمي كه كرد ترسيم را خطوطي ميتوان جغرافيا نقشه روي بر چگونه كه كرديم
در را سابق شوروي فروپاشي تاوان نبايد ايران كه گفتيم و كشد كنار به ايران براي را
پيشنهاد بودند ، شده تهييج عمومي اذهان خوب كه هنگامي بعدتر اندكي.بدهد زمينه اين
كه حرارتي.باشد مشاع حاشيهنشين كشور پنج ميان خزر درياي كه پذيرفتيم را روسها
دهنده پيشنهاد كه بود بهايي از بيش داديم ، بروز خود از پيشنهاد اين از دفاع در ما
چيزي":ميگويد كه دارند ضربالمثلي روسها كه كرديم فراموش ميداد ، خويش طرح به
با سفرهاي خوان از كه نكرديم آيندهنگري و ".نيست هيچكس مال هست ، همه مال كه
برادرانه همه جدال و تنازع و بيدغدغه ميتوان چگونه طبيعي و فسيلي منابع همه اين
بررسي به كه نيافتهام را پژوهشي هنوز امروز به تا.كنند استفاده مشاع طور به و
مشاع رژيم يك برقراري از پس خزر درياي در در ايران آلترناتيوهاي و استراتژيها
به شد ، غيرممكن پيشنهاد يك از دفاع صرف ما توان همه كه وقتي باري ، .بيانجامد فرضي
كه درصد افتاديم130و 16و 17و 20 چرتكه و حساب و درصد و رقم و عدد ياد ناگاه
بايد يا ميتوانست خزر در ما براي كه بودند سهمهايي بود ، ما مطلوب رقم آخري
و تدريس سالها جز كه بينالمللي حقوق متخصصان ما ، دانشگاهي اساتيد.ميشد نصيبمان
گمان نداشتند ، بهراحتي دانش بر افزودهاي هيچ كلاس ، سر در خويش جزوات در تكرار
يكي درصد پنجاه جاي به لااقل و نمود قسمت پنج به راتقسيم دريا ميتوان كه كردند
و كرد مراجعه خزر جغرافياي نقشه به كسي آيا اينكه.ايران نصيب را سهمها اين از
با انحا از نحوي به كرد تلاش و داد قرار لحاظ مورد را ايران سواحل وضعيت لحظهاي
با كه چرا.دارد ترديد جاي كند ، مشخص نقشه روي را ايران سهم درصد خطوطي 20 كشيدن
هم با خزري كشور پنج كرانهاي خطوط طول اينكه و خزر جغرافيايي شكل گرفتن نظر در
مساوي قسمت پنج به را دريا اين بدنه ميتوان چگونه كه نيست آشكار دارند ، تفاوت
ارائه قانعكنندهاي شواهد اينباره در هم صاحبنظري هيچ حال به تا و كرد تقسيم
.است نكرده
خليجفارس در آمريكايي ناوهاي اگر كه بماند آمد ، خواهد خزر سر بر چه كه بماند
آن كه بماند.كرد خواهند چنين خزر درياي در نيز روسها اندكاندك ميدهند ، جولان
برادر به چشم و بودند روگردانده روس نابرادري از شده متولد تازه جمهوريهاي كه روز
اينگونه و كنند ، برطرف خزر درياي پيرامون را ميانشان اختلافات تا داشتند بزرگتر
استفاده را خويش تاريخي رايگان نقش نتوانستيم شود ، واقع ديگران اعتماد طرف و حكم
ميگذرد ، خزر در كه آنچه.گذشت ميگذرند ، دريا برفراز كه ابرهايي همچون فرصت و كنيم
در آنچه نيست ، خارجي سياست رسمي دستگاههاي كارشناسي فقدان و نابخردي محصول تنها
و صاحبنظران نزد كه است تاري چشمان و بين اكنون روحيه همان محصول ميگذرد ، خزر
پا و دست اكنون نيستند ، بلد شنا خزر در كه كساني.ميشود يافت نيز ما پژوهشگران
.ميگذارند مايه ملي عرق از تنها و ميزنند
تحريريه با ديدار
مطبوعات نمايشگاهدر
همشهري ضمايم
ارديبهشت سهشنبه 17
خوشنويس حسين سياسي ، گروه
ارديبهشت چهارشنبه 18
(تهران همشهري) رهبر محمد اجتماعي ، گروه
(جمعه همشهري) اسلاميه سعيده
ارديبهشت پنجشنبه 19
قوچاني محمد
كرمي مهران
ارديبهشت جمعه 20
هنر و ادب گروه
(تهران همشهري) رسائل اميرحسين
|