حسنعليخان خاطرات
دوگل و من
حسنعليخان خاطرات
نصرآباد زرويي ابوالفضل
پروفسور سر:از تقرير
مستوفي حسنعليخان
پيشكار خان حسين ميرزا:از تحرير
دوست ايران و شايسته مردي ياد به
باش پنهان خلق ، چشم از دل اي
باش گريان گاه و خندان گاه
مهر و صحبت ادعاي مكن يا
باش درستپيمان رفيقي يا
شرق از آفتاب و است غرب ز شب
باش تابان آفتاب پي در
مينايي شكسته ارزد چه به
باش برليان يا الماس فكر
اما شدن ، توان ملائك از
...باش انسان نباش ، ملائك از
پاكخصال و پاكيزهطبع و پاك
باش پاكدامان و پاكرفتار
حقت در كردهاند لطفها
باش جبران فكر به را لطفها
دل اي ميتپي ، سينه در كه تا
باش "حسنعليخان" دوستدار
است ايران خاك و آب زاده
باش ايران خاك و آب عاشق
برو بزرگ آن پيش ،"آندره"
باش ايشان دوستدار ابد ، تا
و فرهنگدوست مردي دوگل.بودم "دوگل" مرحوم ميهمان فرانسه در سال 1958
با سياسي ، شخصيتهاي بر علاوه جمهوري ، رياست كاخ ميهماني در.بود ميهماننواز
صرف از قبل "دوگل" مرحوم.كردم ديدار نيز فرانسه روز آن فرهنگي شخصيتهاي بسياري
كرد اعلام همراهان ، و بنده اين به خوشامدگويي ضمن و كرد ايراد كوتاهي سخنراني شام ،
از بعد.دارد كوچكي هديه ايرانيام ، عزيز دوست براي ما ، تبليغات و فرهنگ وزير:كه
فرهنگ وزارت به فهميدم بعدها كه دانشورم و خوب دوست) "مالرو آندره" مرحوم ،"دوگل"
روان ، و سليس زبان با را فوق شعر و رفت تريبون پشت (است شده منسوب فرانسه تبليغات و
و شديم متعجب بسيار همراهان و بنده.كرد قرائت فرانسوي لهجه تهمايه اندك با
بنده به بعدها مالرو مرحوم.كردند تشويق شدت به را ايشان سالن ، در حاضر جمعيت
فارسي شعر تفنن سبيل بر گاهي و آشناست خوبي به فارسي زبان و خط با كه داد توضيح
فارسي زبان و خط به تا شد موجب سال 1937 در شما تشويق":گفت او.ميسرايد نيز
(شمسي 1316) سال 1937 در "كنم قدرشناسي شما از خواستم شعر اين باشوم علاقهمند
و پشتكار.شد اهدا "مالرو آندره" به ايران افتخاري دكتراي اولين بنده ، پيشنهاد به
دكتراي آن دريافت شايسته راستي به او كه داد نشان فرهنگي ، شخصيت اين ايراندوستي
.است بوده افتخاري
|