است فرهنگي شاهد يك ساختمان هر
ملتها فرهنگ سنجش در معماري نقش به نگاهي
تكميل را يكديگر و شده ادغام هم در بلكه ندارند قرار هم مقابل در معماري و طبيعت
ميكنند
;اشاره
توسعه به عنايت با و شهرنشين مردم خصوص به انسان زندگي در معماري اهميت به توجه با
از "صبري خدابخش" آقاي توسط كه را حاضر مطلب كشور ، در شهرنشيني و شهر روزافزون
.كردهايم انتخاب صفحه اين در چاپ است ، براي شده ارسال روزنامه به همشهري خوانندگان
معرفي آن مترجمان و نويسنده متن ، پايان در كه است كتابي از مقاله ، برگرفته اين
.شدهاند
.ميآيد شمار به نيز هنر جزو است دقيقه علوم از رشتهاي كه آن با معماري امروزه
ميتوان را ساختمان فيزيك و ايستايي اقتصاد ، مانند آن عقلايي كمابيش جنبههاي
.كرد حل رياضي منطق با ميتوان را فوق مسائل.سنجيد را آن كميت و كرد تعريف دقيقا
شناختي زيبايي حوزه به بيشتر كه را ساز و ساخت احساسي و غيرعقلايي كمابيش جنبههاي
يقين به.دارند دقيق تعريفپذيري قابليت نه و است اندازهگيري قابل نه است ، مربوط
.دارد وجود ساز و ساخت زيباشناختي جنبه در كه است زيادي قطعيت عدم دلائل از يكي اين
اگر و است ذهني و نامشخص اغلب پاسخها شود ، سوال خاص بناي يك به راجع مردم نظر اگر
علل آنها غالب شود ، پرسش طرحهايشان شكلگيري دلائل به راجع معماران از بالعكس
كميتپذير ندرت به آن ادراك و معماري تجربه.ميكنند اعلام اثر منشاء را اتفاقي
معماري ، است ، اندازهگيري قابل و عيني جنبههاي از فراتر هميشه ذهني عوامل ميباشد ،
و عدد وسيله به ميتواند و ميباشد محاسبه و اندازهگيري قابل شيء ، يك عنوان به
نميتوان "ذهنيت حامل" عنوان به را انسان يعني را ، آن مخاطب اما شود ، بيان رقم
فرد هركند زندگي "ارتباطات" بدون نميتواند كه است موجودي بشركرد فرض يكسان
و ميآورد دست به اطلاعاتي زندگياش محيط از خود حواس وسيله به مرتب بهطور زنده
انجام مختلف راههاي از است ممكن پيام انتقال.ميكند بررسي خود مغز در را آنها
اوست حواس همان كه گوناگون كانالهاي از پيامها اين دريافت براي بشر.پذيرد
.غيره و دود بوي نماها ، جنس ساختمان ، ساختمان ، رنگ يك:مثلا.ميكند استفاده
اين گيرنده ، عنوان به بشر.است شده تشكيل "اطلاعات" از مجموعهاي از "خبر" هر
تحليل و تجزيه به خود مغز در و كرده دريافت پنجگانهاش حواس طريق از را اطلاعات
شخصيت مانند رواني اجتماعي عوامل كه است تحليل و تجزيه اين درميپردازد آنها
.ميكنند پيدا اساسي نقش غيره و شخصي تجارب و فردي
اتفاق چيزي چه دقيقا ميكنيم نگاه بيرون به ازپنجرهاي لحظه يك براي كه وقتي
نماي روشن آبي رنگ.ميكنيم دريافت را اطلاعات از كوهي زمان اين در ما ميافتد؟
درختان است ، ريختن حال در و شده پوسته كه خيابان ديگر طرف در ما مقابل ساختمان
چراغ ساختمان دوم طبقه اتاقهاي از يكي در ميخورند ، تكان باد در كه خيابان كنار
ترمز صداي است ، ايستادن حال در ساختمان جلوي اتومبيل يك خيابان در.ميشود روشن
ندارد چنداني اهميت ما براي ساختمان نماي لحظه اين در ميشود شنيده اتومبيل
اهميت از ما براي است بازكرده را پنجره كه كسي و ساختمان جلوي اتومبيل نگهداشتن
.است برخوردار بيشتري
و كنند جلب را ما توجه ساختمان نماي اجزاي هندسي اشكال كه بود ممكن ديگري شرايط در
.باشد جالبتر برايمان ساختمان نماي و آسمان آبي رنگ دو تضاد يا هماهنگي اينكه يا
از و بوده چيز مهمترين ما براي نما پوشش شدن پوسته مساله ساختمان ، فيزيك ديدگاه از
فضاي پاياني فرم عنوان به ساختمان فرم آيا كه ميكرديم توجه حتما فرمشناسي نظر
.نه يا است مناسب خيابان
كنيم ، توجه آن به ديدگاه كدام از اينكه به بسته ساختمان نماي يك همين كه ميبينيم
وزش براثر كه درختاني ديدن.كند جلب را ما توجه مختلف كاملا شيوههاي به ميتواند
اين با ولي نيست تازهاي رخداد هيچوجه به ما براي ميخورد تكان برگهايشان باد
سبز برگهاي زيباي حركت به توجه و ملايم نسيم يك در برگها آرام حركات ديدن از وجود
و ميدهند قرار مخاطب را ما روان از خاصي قسمت زيباشناختي اطلاعات.ميبريم لذت
عوامل تاثير تحت احساس اين.آيد بوجود رضايت احساس نوع يك ما در كه ميشوند باعث
.است اطلاعات كننده دريافت شخص تابع كاملا و اجتماعي رواني
احتمالا و ترمز صداي نميكنيم درك ديدن طريق از تنها را اتومبيل يك شدن نزديك ما
در فضا يك ادراك همچنين.ميدهند قرار مخاطب را ما ديگر حواس نيز موتور دود بوي
كردن لمس و شنيدن و ديدن.كرد تلقي بينايي صرفا فرآيند يك نميتوان نيز را معماري
بيشتري توضيحات به مورد اين در كه است دليل اين به و دارند ويژه اهميتي معماري در
.ميپردازيم
.نيست مهم حس تنها اما است معماري در پنجگانه حواس از حس مهمترين شك بدون بينايي
محيط از عكاسي معادل وجه هيچ به انسان بصري ادراك كه كرد تاكيد بايد ابتدا در
ولي ميشوند تحليل و تجزيه و دگرديسي رسيده اطلاعات هم ديدن درفرآيند.نميباشد
با تا است قياس قابل بيشتر كامپيوتر يك در دادهپردازي با انفعالات و فعل اين
.است اهميت داراي ميشود تصور كه آنچه از بيش نيز شنوايي قوه معماري در.عكاسي
كمك معماري فضاي درك براي كه بگذارد انسان اختيار در اطلاعاتي ميتواند شنوايي
.ميكنند
استفاده احساساتشان از متفاوت گونههاي به نيز مختلف فرهنگهاي به وابسته افراد
معني ميكنند ، زندگي گوناگون دنياهاي در احساسي نظر از ترتيب اين به و ميكنند
.است متفاوت نيز محيطشان از آنها ادراك كه است اين آن ديگر
داراي باشد حاكم برآن كه ايدئولوژي نوع هر و شود اداره كه روشي هر با جامعهاي هر
ذهني ايدههاي اين نمايش فرهنگ ، اصلي وظيفه.ميباشد خود خاص آرمانهاي و اهداف
.دارد عهده به اساسي نقش معماري استحاله اين فرآيند در است ، عيني اشكال نمود بوسيله
فرهنگ سنجش واقعي وسيله معماري":ميگويد آلماني هنرشناس و دانشمند موتسيوس ، هرمان
اما آورد بهوجود را معماري زيباترين ميتواند ملتي كه هنگامي.هست و بوده ملت يك
".دارد جامعه آن نابسامان اوضاع بر دلالت ميسازد ، را ساختمان بدترين روزه هر
را ذهني انديشه يك كه دارد را وظيفه اين معماري فرهنگ از جزيي عنوان به بنايي هر
فرهنگ اين سنجش براي نمودي ترتيب اين به و ببخشد عينيت خود ظاهري فرم طريق از
. بود خواهد
معنوي نظمي معماري":ميكند تعريف اينگونه را معماري آلماني دانشمند "هولاين هانس"
اين كه بهانه اين به ميشود سعي اغلب ".است يافته تجسم ساختمانها در كه است
.كنند خالي شانه مسئوليت اين زيربار از است شده ساخته عملكرد فلان براي فقط ساختمان
كه معماري.ميشود ساخته كاربردي براي ساختماني هر كه ميشود فراموش اينجا در
يك ساختماني هر ترتيب اين به.ندارد اصلاوجود باشد ، معماري نفس خاطر به تنها
.آن بد مفهوم به چه و خوب مفهوم به چه است فرهنگي شاهد
تمام مجموعه فرهنگ":ميكند تعريف چنين را فرهنگ برجسته ، روانشناس فرويد زيگموند
طبيعت مقابل در بشر از محافظت ميباشد هدف دو خدمت در كه است وسائلي و تواناييها
".افراد بين انساني روابط تنظيم و
از استفاده كنار در هستند ، اول قسمت با ارتباط در كه اعمالي توضيح در "فرويد"
پيدا نظامي فرهنگ ، گرفتن پا با.ميبرد نام نيز مسكن ساختن از آتش ، ومهار ابزارها
اين.بود خواستههاياجتماعي و فردي خواستههاي بين تعادلي ايجاد درصدد كه شد
بربنيان ميريزد پي را فرهنگ اساس و ميكند مشخص را انسانها متقابل رابطه كه نظام
از ما كه آنچه.نيست ثابت زمان طول سيستمدر اين.است شده بنا يكسيستمارزشي
.است ارزشي سيستم اين از مجسم نمودي واقع ميبريمدر نام معماري سبك بهعنوان آن
هنر و دانش از است آميزهاي معماري.نيست خالص هنري نقاشي ، برعكس درست معماري هنر
.است رفت و درآمد احساس و تعقل قطب دو بين هميشه معماري كه است دليل همين به و
در ميرودو سو آن به گاه و سو اين به گاه جامعه بر روشحاكم تاثير تحت معماري
.ميدهد نشان را همينتغييرات نيز معماري سبك نتيجه
خوب از ما منظور و دارد هم را "خوب" معماري يك انجام و ارائه قصد خوب معمار هر
و مالي مسائل عملكردو و ساختمان فيزيك قوانين قواعدو تمام طرفي از كه ايناست
رضايتبخش نظرزيباشناختي از كار نتيجه ديگر طرف از و باشند گرفته نظر در را غيره
نقش.است خاطرات دنياي از بخشي بلكه محيط به متصل واقعيت در تنها نه معماري.باشد
ساختمان ، يك طرح هنگام دليل همين به و است موثر خيلي ادراكمعماري در محيط
چنين را خود پيرامون با ساختمان يك بين ديگريارتباط كارشناس.است اجتنابناپذير
سادهتر بياني به است ، خود به مربوط ويژه محيط داراي اثرمعماري هر":شرحميدهد
".ناميد ساختمان بستر ميتوان ويژهرا محيط اين پيرامون
تجربه آزمايشي ، در يوريكه يورگن رياست به اشتوتگارت دانشگاه در پژوهشي گروه يك
يافته دست نتايجزير به و نموده علمي تحليل را ساختمان بر محيط اثر ادراكياز
است
دو از بيننده ادراك.دارد چشمگير اثري ساختمان يك ادراك تجربه بر محيط:الف
.ميكند تغيير متفاوت محيط دو در كاملامشابه ساختمان
آن وعكس ميباشد كمتر آن ادراك در محيط اثر باشد ، تر متعارف ساختمان يك چه هر:ب
بر و برگرفته در ساختمانرا يك كه محيطي اگر بود خواهد اشتباه.است صادق نيز
محيط بلكه.كنيم تلقي بصري محرك يك بهعنوان تنها ميگذاردرا اثر ما ادراك
.باشد انسانهاداشته روان مستقيميبر اثر ميتواند
تنها نه عوامل اين.دارند ما ادراك روي بر زيادي اثر نيز اجتماعي رواني عوامل
در.ميگذارند اثر آنها بر نيز بلكههمسايگانما هستند فردي تاثيرارتباطات تحت
موثرندبلكه نيستندكه مجاور همسايگان تنها ساختمان ، اين يك به نسبت ما قضاوت
.موثرند قضاوت اين در منطقه تمامي
ذهني كاملا ادراكما بر همسايگان اثر كه است شده ثابت گوناگون آزمايشهاي طريق از
.است متغير و متفاوت اشخاص در و
كه رسيد نتيجه اين به پژوهشگسترده يك با سال 1974 مسكندر بينالمللي اتحاديه
يا متر چهارصد از بيش نميتواند ميشود ، تلقي همسايگي كه منطقهاي شعاع كلي بهطور
.باشد ميگردد ، طي پياده دقيقه پنج كه فاصلهاي
رنگ مصالح ، فرمظاهري ، به وابسته تنها آپارتمانسازي در خصوص به مسكن يك ارزيابي
در ميخواهد كسيكهدارد كلي تاثير ارزيابي اين در نيست ، بلكه آن مانند عواملي و
يعنيمحيط.كند تجربه را خود محيطاطراف راحتي به بتواند بايد كند ، سكونت مكاني
تنوع سو يك از بايستي هدف اين به رسيدن براي.باشد هماهنگ او هويت بايستيبا
سوي از و گردد امكانپذير تجربيات گوناگوني طريق اين از تا داشت نظر در را فضاها
. داشت فراواني دقت وعمومي عمومي نيمه خصوصي ، فضاهاي بين نسبت در است ديگرلازم
غيراجباريبين تماس امكان كمبود نتيجه رويافراد ، منفيرواني آثار بيشترين
.گريزناپذيرند ولي ناخواسته تماسهاي بودن زياد عكس به يا و آنان
:است ساختمانها طراحان مستقيماشتباهات نتيجه بيشتر كه نقصياست اين
شده تجاوز آنها حريمخصوصي به كه ميكنند احساس اشخاص اغلب درآسانسورهايكوچك
.نيستند شرايط اين در ارتباطي نوع هيچ به مايل و است
معين ، معماري فرمهاي مقابل در هستند متفاوت فرهنگهاي از كه اشخاصي عكسالعمل
واكنشهاي ايجاد مختلف فرهنگهاي مشخصدر فرمهاي ديگر ، عبارت به.است متفاوت
امور و معماري يعني ما محيط نوع كه است آن مويد تنها مطلب اين.ميكند گوناگون
رفتار بر راه ازاين و شده گوناگون احساسهاي برانگيزنده ميتوانند آن مرتبطبه
ادغام درهم متقابلا بلكه ندارند قرار هم برابر در ومعماري طبيعت.باشد موثر ما
بوجود از سو يك از محيطميتوان با تجانس طريق از.ميكنند تكميل را يكديگر و شده
معماري تكامل مانع روال همين ديگر سوي از اما كرد جلوگيري وآشفتگي بينظمي آمدن
ومصالح سقف ، رنگ فرم كردن محدود قبيل از ساختمان ، سختگيرانه قوانين.ميشود اصيل
جلوگيري آن از آشفتگيناشي و زياد تنوع از كه شدهاند تدوين منظور اين به نما
بلكه نشده بهتر معماري به منجر هرگز قوانين اين مواردنتيجه بعضي در اما.كنند
جنبي داخلي ، فضاهاي ساختمان در.است آورده ارمغان به را يكنواختي حالات دربهترين
.ميشوند جدا يكديگر از فضا هر اصلي عناصر بهوسيله خارجي و
و درون بين دوگانگي اين":ميگويد باب اين در آلمان در معماري كارشناس بولنوف
پيگيري قابل نيز انسان زندگي تمام حتيدر و است ادراكفضا مبنايهرگونه بيرون
اين بين موجود رابطه":ميدهد ادامه مسكوني فضاهاي مورد در بهخصوص او ".ميباشد
.است ضروري دو آن بين تعادل و متقابل وارتباط (معماري بيرون و درون)قطب دو
انجام خانه فضاهاي آرامشدر و بيرون كاردر كه ميكند حكم انسان دروني سلامت
".گيرد
فضا دو اين بين حركت امكان به هم و درون فضاي به وهم بيرون فضاي به هم انسان ،
فضاو در موقعيت تشخيص براي كه رساندهاند اثبات به آزمايشات.است نيازمند
سني دوره يك در بچهها مثلابراي.دارد رنگ از مهمتري نقش فرم اجسام ، بازشناسي
.است ازفرم مهمتر رنگ معين
كه كساني.بودهاند موثر نيز آزمايش مورد افراد وضعرواني و فردي شخصيت همچنين
بودهاند افسردگي دچار كه كساني و داشتهاند رنگ به توجه بيشتر بودهاند" سرحال"
.فرم به
درونگرا كه كساني و است بوده رنگ به برونگرابيشتر شخصيت با افرادي توجه
سبكهاي تمام":رايتميگويد لويد فرانك.دادهاند اهميت فرم به بيشتر بودهاند
اما ميروند بهشمار معنوي گنجينههاي كنيم نگاه آنها به درون از كه هنگامي بزرگ
مفهومي چنان گنجينهها اين كنيم تقليد سبك يك بهعنوان تنها را آنها كه وقتي
".ندارند
معماري در زيباشناختي
گروتر يورگ:نويسنده
همايون عبدالرضا پاكزاد جهانشاه:مترجمين
|