كردهاند فراموش را گيلاس طعم دانشجويان
جهاني دهكده
جاهطلب نابغه ،
كابل در بيخانمان مالكين
كردهاند فراموش را گيلاس طعم دانشجويان
دانشجويان خودكشي عوامل و سرخوردگيها بررسي
نمود دانشجويان اجتماعي و اقتصادي مشكلات شد گذاشته كنار بزرگتر آرمانهاي وقتي
به نااميدي كمكم و بود سخت بسيار نااميد دانشجوي براي آنها حل كه كرد پيدا بيشتري
گرفت فرا را كشور دانشجويي جمعيت آينده ،
هاشمي اكبر
شناسي رفتار
فرانسه جمهوري رياست انتخابات اول دور در راستگراها افراطي نامزد لوپن كه وقتي
كنار و گوشه از شگفتزده و سراسيمه فرانسه آزاديخواه دانشجويان رسيد ، پيروزي به
روي و ريختند خيابانها به مردم پيشاپيش رساندند ، آزادي مهد به را خود جهان
دست به شمع انتخابات صبح تا و "گريست بايد آزادي براي" نوشتند تبدارشان صورتهاي
بشنوند را صدا اين لوپن و فرانسه مردم تمام تا زدند فرياد بارها را گاندي جمله
شبكه يك طرفي از".بكشيم آغوش به را مرگ است بهتر كنيم زندگي آزاد نتوانيم اگر"
آمريكايي ، دانشجوي و 400 هزار يك از بيش گذشته سال در:داد خبر نيويورك از خبري
مانند الكلي مشروبات نوشيدن از ناشي حوادث اثر بر مستي و كيف سر از رفاهزده
.دادهاند دست از را خود جان خودكشي و ارتفاع از سقوط يا شدن غرق رانندگي ، تصادفات
گذشته 20 سال در كه داد خبر تهران از وطني روزنامه يك جهان سوي اين در بعد چندي
را خود جان دانشجو ميان 200 اين در كه كردهاند خودكشي به اقدام ايران در نفر هزار
و مانده ناكام خودكشيشان در كه بود دانشجوياني آمار منهاي اين و دادهاند دست از
جمعيت از توجهي قابل بخش ميان اين در بايد.بود نشده اعلام كه خودكشيهايي يا
بساط پاي خوابگاهها در مواد طبقات به معروف طبقات در كه كشور سرخورده دانشجويي
ميشوند مفلوكتر و نحيف روزبهروز و ميگذرانند روز و شب نشئگي به بافور و منقل
.آورد حساب به نيز را كنند پيدا آمادگي خودكشيزا جريان پذيرش به نسبت تا
قرار لباسشخصيها شتم و ضرب مورد سختي به دانشگاه كوي معترض دانشجويان كه روز آن
برند ، دادگاه به راه توانستند وحشتناك هجومهاي اين گذاشتن سر پشت از پس و گرفتند
زخمهاي قانوني ابزار از استفاده با توانست خواهد دانشجويي جنبش كه بودند اميدوار
با هم باز تيره و تلخ روزهاي گذاشتن سر پشت با و بخشد التيام را خود كرده باز سر
تلخي به دانشجويان دادگاه در اما.كنند حركت خود هدفهاي سمت به شوق و شور
اثبات آن پايان كه را حكمي ديدند چشم به و برد نخواهند جايي به راه كه دريافتند
مطبوعات گسترده توقيف شاهد ناباورانه نيز بعد مدتي و بود ريشتراش يك تنها دزدي
بهعنوان وحدت تحكيم دفتر نيز ادامه دربودند دموكراسي چهارم ركن بهعنوان
بزرگ و حساس ميتينگهاي باني همواره كه دانشجويي تشكل جريانسازترين و بزرگترين
سكوتي.شدند زنداني و دستگير نيز دانشجويان از عدهاي و شد پلمپ محدود دانشجويي
از نه بود ، خبري ميتينگها از نه ديگر.گرفت فرا را كشور دانشگاههاي تمام سنگين
با دانشجويان براي چيز همه گويي و نشريه و اطلاعيه از نه و نشست و مناظره و بحث
آرام ، دانشجوياني ;ميخواستند عدهاي كه شد هماني.بود رسيده پايان به فعال و نشاط
.منفعل و ساكت
نمود دانشجويان اجتماعي و اقتصادي مشكلات شد ، گذاشته كنار بزرگتر آرمانهاي وقتي
ياس كمكم و بود مشكل و سخت بسيار نااميد دانشجوي براي آنها حل كه كرد پيدا بيشتري
اين تمام از بعد انگار و گرفت فرا را كشور دانشجويي جمعيت آينده ، به نااميدي و
عليرضا دكتر گفته به كه پراكند ، دانشگاه فضاي در را سفيد گرد ناپيدا دستي وقايع
اعتياد پديده اكنون" فناوري و تحقيقات علوم ، وزارت مشاوره دفتر مسئول مرادي
پيش سال تا 20 كه 10 حالي در.است شده دانشگاهها وارد همهگير مسئله يك بهعنوان
شريف صنعتي دانشگاه دانشجويان از م _ رضا "نداشت وجود دانشگاه در پديدهاي چنين
كه مواد طبقه نام به دارد وجود طبقاتي خوابگاهها اكثر در امروز":ميگويد
ميشوند آنجا ساكن خود مدتي از پس و ميروند طبقه آن به مواد مصرف براي دانشجويان
يا و سختگيري هيچگونه اينكه و است مخدر مواد به ارزان و آسان دسترسي مهم نكته و
شغل به دستيابي امكان از جوانان سرخوردگي ".نميشود انجام زمينه اين در پيشگيري
مهاجرت ازدواج ، مشكلات رفاهي ، و تفريحي امكانات نبود مالي ، تامين نداشتن مناسب ،
رفتاري سازمان كه است فشارهايي هدف و وسيله از نااميدي ياسو غيربومي دانشجويان
نهايت در و واخوردگي ، عزلت به منجر اينها تمام و است ريخته هم به را دانشجويان
ما به همواره ترديدها:ميگويد شكسپير اما است تلخ.ميشود دانشجويان سركشي و طغيان
ميان به كشور اين در آزاديخواهي تاريخ از سخن گاه هر:گفت بايد.ميكنند خيانت
نميتوان روي اين از.است بوده زينتبخش ايراني دانشجويان نام آن پيشاني در آمده
اين از را خود نگراني و گذشت سادگي به كشورمان دانشجوي خودكشي 200 خبر كنار از
ميروي راه برف روي وقتي ژاپني ضربالمثل يك تعبير به.كرد پنهان مهم اتفاق
مورد در فرانسوي جامعهشناس دوركيم اميلكني مخفي را خود پاي جاي نميتواني
اين.است منطقه يا كشور ايالت ، يك خصايص نمودار خودكشي ميزان:است معتقد خودكشي
متعدد احوال و اوضاع از تابعي آن تغييرات بلكه نميكند تغيير تصادفي نحوي به ميزان
.ميشود متصور را خودكشي نوع سه خودكشيها تقسيمبندي در دوركيماست جامعه آن
نمودار زيرا.دارد قرار دوركيم توجه مورد همه از بيش كه است آن خودكشي نوع سومين
را خودكشيها فراواني افزايش آمارها ميرسد نظر به.است جديد جامعه خصيصه بارزترين
بيحد رونق مراحل در آن ، از نامنتظرتر و جالبتر نيز و اقتصادي بحران دورههاي در
نيز و اقتصادي بحران دوره در خودكشيها ميزان افزايش اين علت.ميدهند نشان اقتصاد
و ميشود تشديد فعاليتها كه است دورههايي تمام در يعني اقتصادي ، رونق دوره در
بزرگ رويدادهاي با همزمان اينكه ديگر جالب نمود.مييابد گسترش رقابتها مبادلات
فراواني افزايش يعني نمودها ، اين.ميرود كاهش به رو خودكشيها فراواني سياسي ،
خودكشي فكر بزرگ ، رويدادهاي مواقع در آنها كاهش و اجتماعي آشوب مراحل در خودكشيها
جريان اين منشاء.ميكند ايجاد جامعهشناس ذهن در را اجتماعي نابساماني از ناشي
هستند ، خودكشيها تعيينكننده و واقعي علت همانا و است اجتماع در بلكه نيست فرد در
ميبينيم اگر نميگيرد پا كس هر وجود در تصادفي بهطور خودكشي جريانهاي اين البته
رواني ، ساختمان سبب به آنان كه است اين علتش ميزنند خودكشي به دست كه هستند افرادي
قبلي آمادگي [زا خودكشي جريان پذيرش به نسبت] عصبي ، آشفتگيهاي و اعصاب ضعف
خودكشيزا جريان پديدآورنده كه اجتماعي احوال و اوضاع همان بنابراين ، داشتهاند
جامعه شرايط در كه افراد ، زيرا.ميآورند وجود به هم را رواني آمادگيهاي هستند ،
واقعي دلايل.آسيبپذيرند نتيجه در و لطيف حساسيت داراي ميكنند ، زندگي جديد
گروه به گروهي از ديگر ، جامعه به جامعهاي از كه اجتماعياند ، نيروي خودكشيها ،
افراد از نه و برميخيزد گروه از علل اين ميكند فرق ديگر مذهب به مذهبي از و ديگر
كه چرا مربوطاند ، جوامع سازنده عناصر ريشهدارترين به خودكشيها.تكتك صورت به
بازتابنده افراد ، طبع مانند اقوام ، طبع و جوامعاند طبع مبين خودكشيها
شده منقلب عميقا بايد ما اجتماعي سازمان پس.است زنده ارگانيسم احوال بنياديترين
يك از ناشي كه كرد تصديق ميتوان.شود خودكشي ميزان در افزايشي چنين موجب تا باشد
ريشهكن را گذشته نمادهاي كه بيمارگونهاند تكان يك نتيجه بلكه نيستند منظم تحول
معلول است غيرعادي علت كه وقتي.باشد داده قرار آنها جاي چيزي آنكه بدون است ، كرده
و خاص و حساس قشري بهعنوان ايراني دانشجويان خودكشي.باشد اين جز نميتواند هم
.شود آغاز جدي تحقيق زمينه اين در بايد و دارد تامل جاي تاثيرپذير و تاثيرگذار
سن 15 از نفر ميليون نيم و هفده تا 1385 سالهاي 1375 در رسمي آمار آخرين اساس بر
ميكنند مهاجرت كشور از كه دانشجوياني تعداد بر روز هر و ميكنند عبور سالگي
خبري دانشجويي ميتينگهاي و حرارت و نشاط و شور همه آن از ديگر.ميشود افزوده
اجتماعي و اقتصادي سياسي ، سرخوردگيهاي از ناشي نااميدي و ياس گرد و نيست
و كرده خداحافظي دانشجويي جنبش با جوانان گويي و گرفته فرا را كشور جوان دانشجويان
.كردهاند فراموش را گيلاس طعم
جهاني دهكده
اروپايي شيوه به مصرف
تمام ساكنان كه است اين اروپا در زندگي سطح بهبود مورد در انكار غيرقابل نشانه يك
صرف كمتري هزينه آنان.ميكنند مصرف مختلف شيوههاي به و زياد قاره اين كشورهاي
گرايش اينميكنند خرج پول پيش از بيش تفريحات براي اما كرده خود تغذيه
مصرف نام به تحقيقي در مجددا بود رسيده ثبت به پيش سال از 20 كه اروپاييها
:است گرفته قرار تاكيد مورد اروپا اتحاديه در خانوارها
در مصرف ميزاناست يافته افزايش درصد اروپا 40 در سرانه مصرف سال ، طي 20
يافته كاهش اندكي آن ميزان يونان در متقابلااست شده برابر دو عملا لوگزامبورگ
در سالانه درصد متوسط 1/1 طور به اما كمتر ، ديگر بخشهاي نسبت به تغذيه ميزان.است
براي ويژه به مخارج از قلم اولين همچنان تغذيه.مييابد افزايش اروپا اتحاديه كل
تنها معروفند خوراكي خوش به كه فرانسويها.پرتغاليهاست و ايرلنديها يونانيها ،
20) انگليسيها از كمتر يعني:ميدهند اختصاص تغذيه به را خود بودجه از درصد 9/18
15) ميكنند غذا صرف را هزينه كمترين هلنديها.(درصد 9/19) ايتالياييها يا (درصد
.(درصد
سال 8/3 هر مرتبا گذشته سال طي 20 درمان و بهداشت به يافته اختصاص هزينههاي
در درصد نيز 3/3 سرگرمي و تفريح به يافته اختصاص هزينههاي.است يافته افزايش درصد
و تئاتر و سينما به رفتن جهت همه از بيشتر ايرلنديها.ميدهد نشان افزايش سال
و (ايرلندي هر بودجه از درصد 12) ميكنند خرج پول نمايشي سرگرميهاي
را بودجهشان از درصد متوسط 9 طور به اروپائيان (درصد 4) از كمتر لوگزامبورگيها
.ميكنند نمايشي سرگرميهاي صرف
معمولا را اروپا جنوب كشورهاي ميكند ، رد را افتاده جا نظرات برخي شده ياد تحقيق
اين واقع در ميدانند آن از حاصل خمير و آرد و غلات نان ، بزرگ مصرفكنندگان
اين اهالي.ميكنند مصرف همه از بيش را فوق اقلام كه هستند اسكانديناوي كشورهاي
اما ميدهند ، اولويت ماهي به خود تغذيه در كه هستند معروف معمولا جزيره شبه
ديگر پيشداوري يك و هستند پرتغاليها و اسپانياييها ماهي مصرفكنندگان بزرگترين
بلكه نيستند نروژيها پنير و شير به علاقهمندان بزرگترين:شده شناخته مردود كه
.هستند يونانيها
مصرف فرهنگ نام به چيزي كه است اين نيست ، تعصببرانگيز زياد كه چيزي سرانجام و
سبك و سنت فرهنگ ، به همچنان مصرف عادات مرزها ، گشايش عليرغم.ندارد وجود اروپايي
از مراقبت به معروف كه ايتاليايي مثال عنوان به.دارد بستگي كشورها از يك هر زندگي
و ميكنند هزينه خود لباس براي همه از بيشتر كه هستند كساني عملا هستند ، خود ظاهر
.ايتالياييها بودجه از درصد يعني 10 آن
جاهطلب نابغه ،
تركمنها طلايي سلطان;نيازاف مراد صفر
جمهور رئيس نيازاف ، مراد صفر.مينامند تركمنها ، پدر معناي به تركمنباشي ، را او
اين در كه بدانيم اگر.است ناميده كشورش "طلايي عصر" را يكم و بيست قرن تركمنستان ،
آنوقت !هستند قانون حكم در هم نيازاف آرزوهاي حتي ميانه ، آسياي استپهاي
.كنيم درك را تركمنباشي حرفهاي به تركمنها اعتقاد ميزان ميتوانيم
در رفته كار به طلاي از ميتوان را اين.است عزيز خيلي تركمنستان در تركمنباشي
و چاق دستهاي طلاي انگشترهاي چه اگر.فهميد پايتخت اصلي ميدان در وي عظيم مجسمه
.ميكند حكايت طلا به زيادش علاقه از نيز جمهور رئيس چله
بزرگ عكسهاي:است تركمنستان در نيازاف به مفرط علاقه از گوشهاي تنها اين البته
كوچكتري عكسهاي كه حالي در است ، دولتي ساختمانهاي ديوارهاي زينتبخش باشي تركمن
از كوچكي عكس نيز كابينه وزراي.ميشود ديده ادارات و هتلها سالنهاي در وي از
به نيازاف طبع مطابق نيز عشقآباد.ميكنند حمل لباسشان روي بر را جمهور رئيس
گونه ايناست شده تبديل غولآسا فوارههاي و عظيم گنبدهاي و قصرها با شهري
.ميشود ديده عراق يا شمالي كره مثل كشورهايي در فقط شخصيتپرستي
جمله از _ بنامند نيازافاش داشت امكان كه را جنسي هر تقريبا كشور ، اين در
تلويزيون در او پيوسته حضور.كردهاند را كار اين قبل سالها از ،_ ملي نوشيدني
در تركمنباشي پيوسته تكگوييهاي به تركمنها:است عادي كاملا امري نيز ملي
.كردهاند عادت تلويزيونشان
اتحاد فروپاشي از بعد بود ، منطقه كمونيست حزب مسئول آغاز در كه مرادنيازاف صفر
سالي پانزده اكنون و شد شناخته مستقل تركمنستان دولت رئيس اولين عنوان به شوروي
.ميراند حكم آن مقدرات بر كه است
افغانستان و ايران شمال در و است سابق ابريشم جاده مراحل از يكي كه تركمنستان
تلاش عرصه در بريتانيا امپراتوري با روسيه رويارويي مهم دلايل از يكي شده ، واقع
.است بوده ميانه آسياي بر سيطره براي
اين.است يافته هم افزايش نشده ، كه كم سالها اين همه در نيازاف قدرت عطش
بيش) شد صاحب را كشور صادرات درآمدهاي از توجهي قابل بخش مادامالعمر ، رئيسجمهور
يك.ميكند دنبال را بزرگتري روياهاي نيز هماكنون و (دلار ميليارد از 5/1
ايجاد بياعتمادي از فضايي رفتار اين":ميگويد عشقآباد در ردهبالا ديپلمات
".ميشود بدتر روز هر جامعه در شرايط شك بدون.ميكند
شبيه نيازاف رفتار.است نديده را دموكراسي روي عملا نفري ، ميليون تركمنستان 5/4
بيشتر ميشود ، وي از جامعه در پيوسته كه تحسينهايي و تكريم و است سلطان يك رفتار
.است نزديك چاپلوسي به
شدهاند ، خاموش يا تبعيد دستگير ، اپوزيسيون عناصر آن در كه كشور اين مدارس برخي در
نسبت و شده بلند جايشان سر از تركمنباشي عكس مقابل در يك به يك بايد دانشآموزان
.كنند علاقه ابراز "برجسته سياستمدار" اين و "تركمن خلق پرافتخار فرزند" اين به
عنوان به دلار هزار حدود 10 كشور مناطق و شهرها به سفرش طي يكبار رئيسجمهور
داشتهاند ، تحسينبرانگيزي اجراي حضورش در كه كودكان سرود گروههاي به پاداش
.است كرده پرداخت
استقلال افتخار به جديد فواره چندين و متر ارتفاع 120 به بنايي است قرار
است مصنوعي درياچه يك نيز تركمنباشي توقع آخرين.شود ساخته پايتخت در تركمنستان ،
اين كه دارند بيم اين از كارشناسان.ميشود برپا (Karakoum) قرهگوم صحراي در كه
.شود منطقه شكننده اكوسيستم شدن دگرگون باعث پروژه
آرزوها اين گاهي اما نيست ، مشكلي خود خودي به اين.ندارد تمامي نيازاف آرزوهاي
به رسيدن هدف.ميشود نزديك خيالبافي به و درنورديده را واقعگرايي مرزهاي
تركمنستان ، .است جمله آن از مينامد ، "غذايي امنيت" او آنچه يا غذايي خودكفايي
گرماي و شور آبگيرهاي وسيع ، صحراهاي واسطه به كه است اسپانيا وسعت به كشوري
غربي ديپلمات يك.شود تبديل شاليزار يك به است قرار اما دارد ، شهرت كشندهاش
فكر اوندارد ترديد پروژه اين بودن اجرا قابل مورد در اصلا او گويي":ميگويد
فكر نيازاف كه است اين واقعيت ".دهد انجام ميتواند بخواهد ، كه كاري هر ميكند
.است كل عقل ميكند ،
بهرهبرداري عظيم پروژههاي شدن عملي بزرگ غصه كنار ، به باشي تركمن خودبزرگبيني
در اواست داده سوق ديگر خيالبافيهاي سوي به را نيازاف نيز ، كشور گاز ميادين از
با ندارد عادت تركمنباشي كه است اين مشكل فقط.دارد قرار كامل نااميدي آستانه
.شود روبهرو واقعيت
واقع به ميخواهد نيازاف كه آوردهاند وجود به را احساس اين نيز اتفاقات برخي
هنگام به روسيه رئيسجمهور پوتين ، ولاديمير با او برخورد هنوز.دهد ادامه گريزياش
:ميگويد مورد اين در شاهد يك.است نشده محو خاطرهها از عشقآباد ، از ديدارش اولين
".كرد برخورد پوتين با بيمبالات خيلي نيازاف.بود آزاردهندهاي شرايط"
حتي و كرد برخورد پوتين با تكبر با همگان تعجب عين در نيازاف ديدار ، اين در
كه بود گونهاي به وضع كه ميكنند تعريف شاهدان.گرفت تمسخر به را او كمتجربگي
.بود شده مستاصل كاملا روسيه رئيسجمهور
فخر بتواند بعدا تا داد طول شب نيمه از بعد تا نيز را شام ضيافت تركمنباشي
.است بوده روسيه رئيسجمهور ميزبان روز دو كه بفروشد
(لندن) تلگراف ديلي:منبع
كابل در بيخانمان مالكين
(پيشاور چاپ) غربت:منبع
علياكبرپور رضا
.نميشود ديده افغانستان شده ويران پايتخت در گسترده ساز و ساخت از اثري هنوز
فاسد نظاميان و مامورين توسط ماندهاند ، سالم جنگ در كه خانههايي معدود ساكنان
.ميشوند رانده بيرون
سختي به شهر ساختمانهاي بود ، نگرفته قرار ويرانگر حملات آماج هنوز كابل كه زماني
ميان جنگ آغاز و سال 1992 از.دهد جاي خود در را پايتخت سكنه ميليون ميتوانست 2
كابل غرب و شرق جنوب ، .شد تخريب شهر اين درصد افغاني ، 80 مجاهدين مختلف گروههاي
شبكه نه است ، مانده باقي سكونت قابل كه هم بخش آن.نيست بيش ويرانهاي واقع در
ادامه از ساكنان كه طوري به نيست ، خبري هم اوليه خدمات ازبرق نه و دارد آبرساني
ساخته خان امانالله توسط كه "شهر تازه" محله فقط.شدهاند نااميد آنجا در زندگي
بيخانمانها روزافزون جمعيت نميتواند محله اين اما است ، مانده سالم حدي تا شد ،
در بنگاهي به اجارهاي خانهاي كردن پيدا براي كه محمد اختر.دهد اسكان خود در را
گفتند او به بنگاهيان.شد روبهرو نااميدي از فضايي با بود ، رفته نجاره قلعه محله
دهبوري محله در قبل مدتها هرچند نميشود ، يافت خانهاي هيچ محله اين در كه
به آنان اشاره] كردند ويران را آنها شبهنظاميان اما داشت ، وجود بسياري خانههاي
.[است طالبان دست به كابل فتح از پيش حكمتيار ، گلبدين و مسعود شاه نيروهاي ميان جنگ
با اتاقي در زندگي است ، داده تن كوت پكتيا محله در فقيرانهاي زندگي به محمد اختر
.نزديكي آن در مدرسهاي بدون و برق بدون آب ، بدون خانواده ، عضو 8
دارد اسلحه آنكه ارزاني چيز همه
بازسازي آغاز با كه است معتقد افغانستان ، پرورش و آموزش وزارت كارمند اكرم ، محمد
ساخت طرحهاي روي بر را خود تلاشهاي دولتي ارگانهاي و خارجي سازمانهاي كشور ،
مهاجر افغانهاي امنيت ، و صلح به اميد و موقت دولت استقرار با.كردند متمركز مسكن
خود ميهن داخل به بزرگ دستههاي در همسايه ، كشورهاي ديگر و ايران پاكستان ، در
تازه در اكنون":كه ميكند حكايت زركشان ، بنگاه از كتوازي ، خان محمد اما.بازگشتند
بين 2 آن ماهانه كرايه شود ، پيدا هم اگر نميشود ، پيدا اجاره براي مسكني هيچ شهر
يكي ملل سازمان مامورين حضور.بود خواهد [يورو تا 585 470 افغاني ميليون تا 5/2
".است اجارهبها رفتن بالا عمده دلايل از
مقامات جز نيست كسي آن مسئول و _ ميشود مربوط بيخانمانها به كه ديگري مشكل
آنان به جديد مالكيت سند كه است افرادي ميان در شهر شمال خانههاي توزيع ،_ دولتي
در خود خانه از قبل چندي كابل ، جنوب در لوگر استان زاده نبي ، محمد.ميشود داده
زندگي بلوك 64 خانههاي از يكي در اكنون و شد رانده بيرون "مسكن تهيه" محله
سربازان از گروهي همراه به كه نظاميان از يكي دست به او قبلي صاحبخانه.ميكند
به شدن كشته از هراس در صاحبخانه برادر و شد كشته بودند آمده آنجا به شمال ائتلاف
يكي توسط رمضان محله ، همان در.كرد خانه تخليه به وادار را نبي ،"جديد مالك" دست
.است شده رانده بيرون خود خانه از هستند ، "جديد مالكيت سند" داراي كه افرادي از
به خانه او ، 407 سكونت محل در كه ميدهد توضيح ،"پليس" محله ساكن محمد ، حاجي
يتيمان ، بيوهها ، به همچنين و ميشوند ، ناميده (دولت به نزديك) "شايسته" كه افرادي
كميسيون يك توسط مربوطه اسناد و است شده واگذار وزارتخانهها كارمندان و فقرا
سريعتر ، هرچه دولت كه دارد اميد حاجيمحمد اما.است گرفته قرار تاييد مورد دولتي
در پياپي دولتهاي گذشته ، دهه يك طيبازگرداند اصلي مالكين به را خانهها
كميتههايي بيگاه ، و گاهكردهاند محروم مالكيت از را خانهها صاحبان افغانستان ،
و همرزمان دوستان ، نفع به را خانهها مسكن ، تامين بهانه به و ميآمدند سركار
.ميكردند مصادره خود طرفداران
مقابل در خود فرزندان با كه حالي در پليس ، محله قديمي ساكنان از يكي بيبينگاره ،
سند ارائه و اسلحه تهديد با چگونه كه ميكند تعريف است ، نشسته زمين بر سابقش خانه
.گرفتند او از را خانهاش جعلي ،
هرچه به دارد ، اسلحه هركس ;آمد خواهد سرم بر بلايي چه ميداند خدا":ميگويد او
ساكنان از يكي رابعه ، .شنيد نخواهد مرا مظلومانه فرياد هيچكس.ميرسد ميخواهد ،
فرا را متكديان تمامي زنان ، امور وزير كه است شنيده راديو از ما ، محله قديمي
داد به پس.بروند راديو ساختمان مقابل به دسته دسته خانه ، گرفتن براي كه ميخواند
ميشود ، عوض دولت كه بار هر.نميدهند ما به مالكيتي سند هيچ رسيد؟ خواهد كسي چه ما
كه ميكند نقل ديگر ، محلات از يكي ساكن ".ميرانند بيرون خانههايمان از را ما
شكايت به خود مالكيت سند احياي براي مالكين از عدهاي طالبان ، زمان در پيش ، چندماه
بازداشت دستور وقت ، كشور وزير ملاعبدالعزيز ، اما.بودند پرداخته دولتي مراجع در
.كرد صادر را آنان
مالكين ايننمودند پنهان را خود و كردند فرار ديگر برخي و شدند زنداني برخيها
مسكن ، وضعيت روي بر مطالعه بهانه به كميسيونها:هستند ديگري استبداد قرباني اكنون
مردان اسكورت با كه كميسيونها اين.ميكنند بيرون خانهها از را واقعي مالكين
ندارند ، كاري هستند "جديد مالكيت سند" داراي كه كساني با ميروند ، محلات به مسلح
كابل ، شهر در ترتيب ، بدين.ميكنند تصرف مختلف بهانههاي به را خانهها بقيه اما
اگر.ميشود جاري تفنگ زبان از فقط منطق است ، صلح حافظ نيروهاي استقرار محل كه
.آمد خواهد وجود به افغانستان در فاجعهباري وضع نشود ، خشكانيده خشونت ريشههاي
|