بيولوله و بيريا علمي ، دقيق ،
نگاه يك معنايي چند
ميشود متحول پرورش و آموزش اداري نظام
يزد در "كشور رياضي سرگروههاي همايش"
شد برگزار
طرحهاي اجراي خواستار شناسان ، ايران
شدند ايران معرفي براي پژوهشي
بيولوله و بيريا علمي ، دقيق ،
"ايران معاصر پژوهشگران" مجموعه مولف اتحاد ، هوشنگ با گفتوگو
همين به و است جمعي كاري نگاري ودانشنامه اگرچهدايرهالمعارفنويسي:اشاره
اما داد ، سامان مختلف حوزههاي در را كارها بهترين و شايستهترين ميتوان شيوه
را اعتنا خور در آثاري توانسته مولف ، كار عمق و دقت جهت به نيز فردي تلاشهاي برخي
چاپ به "ايران معاصر پژوهشگران"مجموعه وقتي.نمايد ارائه ايران فرهنگي جامعه به
چون ناشري نام اگرچه نگرفت ، جدي را آن كسي ابتدا مولف ، نام گمنامي جهت به رسيد ،
اين دارد ، خود نشر كارنامه در را عميقي و جدي كارهاي اصولا كه "معاصر فرهنگ"
كه اكنون نگريست ، كار به بايد دقيقتري بينش و ديد با كه ميكرد تقويت را گمانه
كه دريافتهاند هم كشور فرهنگي جامعه است ، شده نشر بازار روانه اثر اين چهارم جلد
بخشهايي شايد.است رسانده سامان به ساله وجهدي 22 جد از پس را طاقتسوز كاري مولف
اتحاد هوشنگ كار اهميت بتواند مجموعه ، اين درباره افشار ايرج استاد نظر اظهار از
:بنماياند را
و ادبي پژوهشهاي سرآمدان درباره كه اين از است ، شگفتي موجب بسياري براي دارم گمان"
انتشار آن مجلد سه تاكنون و شده آغاز معتبر و مفصل كتابي انتشار ايران ، تاريخي
به نسبت بيولوله و بيريا پاسداشتي راه اين از كه است شادماني جاي است ، يافته
ضرورت به بيغرضي و توانايي با (كتاب مولف)شما و ميشود انجام گذشته پژوهشگران
"رسانيدهايد سرانجام به و برده پي كاري چنين
و كرده خودداري شخصي اظهارراي از كه اين از شما ، روش" افشار استاد گفته به
و خواهي حقيقت گوياي هم بشناسانيد ، ديگران از قول نقل با را افراد كوشيدهايد
و برگرفته ديگران گفته از است ، بوده كه لوني هر از را گفتنيها.شماست فرزانگي
آن جستوجوي در خواننده كه است نمانده سرگذشتها در هم ضمنانگفتهاي.آوردهايد
"بدود سو آن و سو اين به
انجام گفتوگويي آن پژوهشگر و مولف با مجموعه ، اين از جلد چهارمين چاپ با همزمان
:ميخوانيد كه دادهايم
مختاباد ابوالحسن سيد:گفتوگو
صرافت به كه شد چه اينكه و بگوييد كتاب تاليف انگيزههاي از سخني هر از پيش *
!افتاديد اثري چنين تدوين
و ميخواندم را آشتياني اقبال عباس مرحوم زندگي شرح كه بود پيش سال حدود 22 -
زندگي شرح كردن پيدا براي را عزمم وقتي.نيست كامل زندگي شرح اين كه شدم متوجه
افزونتري اطلاعات تا ببينم را مختلفي منابع شدم مجبور ميكردم ، جزم كاملتري
با شدم ، متوجه كه بود روزها همان در.آورم دست به ارجمند علمي شخصيت اين درباره
اقران داريم ، مترجمان و ونويسندگان شعرا درباره متعددي تذكرههاي كه اين به توجه
تاليف اثري منحصرا و ندارد قرار كنارش در تذكرهاي هيچ در آشتياني اقبال عباس
.دهد قرار هم دركنار منحصرا را پژوهشگران كه بود نشده
علامه برخي كه ميشنيدم اغلب شركتميكردم ، هم فرهنگي مجالس در وقتي ديگر سوي از
با را فروزانفر بديعالزمان يا و ميگيرند اشتباه قزويني عارف با را محمدقزويني
سعي تمامي عليرغم كه شدم متوجه سويي از ميپندارند ، يكي همايونفر عزتالله
بتواند كه اثري گرفته ، صورت وفرهنگ ادبيات عرصه در معاصر تاريخ در كه وكوششهايي
بخشهاي روي سالها كه را بوم و مرز اين ادبي فرهنگي ، چهرههاي دقيق و كامل شكلي به
آنهايي يا و نشده نوشته كند معرفي كردهاند ، صرف تحقيقي تلاش و كار ادبيات مختلف
.كنند ادا هست كه آنگونه را مطلب حق نتوانستند افتادهاند ، كاري چنين صرافت به كه
چنين براي برداري فيش و گردآوري صرافت به قبل سال حدود 21 از دليلو همين به
.افتادم كاري
داشتيد؟ پژوهشگران از خاصي تعريف آيا *
.بودند كرده كار كهن و خاص متوني روي و ادبيات در عمدتا كه پژوهشگراني !بله -
داشتيد؟ نظر مد هم را خاصي دوره حتما و... *
را است ايران در علمي تحقيقات بنيانگذار كه را محمدقزويني علامه تولد.دقيقا -
شيوه با را پژوهش كه چهرههايي از قزويني علامه معتقدم زيرا.دادم قرار كارم مبناي
كه بود او از پس و برد پيش و گرفت كار به است ، رايج غرب در كه چنان علمي ، متدي و
.كردند پيروي وي علمي شيوه و اسلوب از آشتياني اقبال چون چهرههايي
ميرسد؟ پايان به پژوهشگري چه با شما كار *
.هستند متولد 1316 كه تفضلي احمد استاد -
ميگيرند؟ جاي مجموعه اين در نفر چند *
ديگر نويسنده و هنرمند و پژوهشگر صدها آنها كنار در كه اصلي پژوهشگر و 40شخصيت-
.ميشود معرفي هم
چگونه؟ *
زواياي تمامي و معرفي اصلي پژوهشگر عنوان به پژوهشگر يك كه اين بر علاوه يعني -
مكاني يا فرد از وقتي آن ، كنار در ميشود ، شمرده بر وي آثار و پژوهشي و تحقيقي كار
يادداشتها بخش در كامل و مبسوط توضيحي هم خاص اسم آن درباره ميشود ، برده نام
دايرالمعارف خودميتوانند نيز مجموعه اين يادداشتهاي واقع در.شود مي آورده
كامل طور به و بوده مقدور كه آنجا تا و ضرورت به كه باشند خاص اسامي از كاملي
صحبت حكمت اصغر علي درباره متن در وقتي نمونه طور به.ميشوند شدهو معرفي
منظور اين براي و كرد باب را فرهنگ ادارات به سركشي بار نخستين براي او كه ميشود
ابوالقاسم خالقي ، الله روح)بودند ديگر نفر چهار او اتومبيل در شد ، خراسان راهي
شخصيتها ، اين از يك هر كه (مصطفوي محمدتقي و فرانسوي خاورشناس گدار ، آندره فيوضات ،
پرداخته كامل طور به آنها آثار و احوال شرح به يادداشتها بخش در شمارهاي طي
.ميشود
نميكنيد فكر آيا داريد؟ هم فرعي شخصيتهاي اصلي شخصيت يك بطن در واقع در يعني *
كند؟ ايجاد كارتان در دوگانگي نوعي كار اين
معرفي نيز را فرعي شخصيتهاي پرداختم ، اصلي شخصيتهاي به كه ميزان همان به چون !نه -
بازميگردد پژوهشگر از من تعريف همان به شخصيتها بودن فرعي يا اصلي واقع در.كردم
آنها به شده پرداخته متن كه فرعي شخصيتهاي هستند وگرنه گفتم ، عرايضم ، ابتداي در كه
پروفسور درباره خواستم وقتي نمونه براي.است افزونتر و بيشتر اصلي شخصيتهاي متن از
را منبع حدود57 بنويسم ، مطلبي ،(هستند كتاب فرعي شخصيتهاي از كه) هشترودي محسن
حروف براساس نميخواستم و نميتوانستم ديگر سوي از.كردم فيشبرداري آن از و ديدم
و ميطلبيد را بسياري گستردگي الفبايي تدوين اولا چون كنم ، تدوين را آن الفبايي
كه حالي در ميشد ، تبديل كسالتآور و خشك تذكرههايي و صرف مرجعي به كتاب سويي از
.پژوهشگران تنها نه و بخوانند مردم تمامي را كار ميخواستم من
است؟ چگونه شخصيتها پرداخت نحوه *
و آثار و زندگي به آن در كه متن اول ;ميشود تشكيل بخش چهار از شخصيت هر كتاب در -
پژوهشگر ازنثر شاخصي نمونههاي ;سوم يادداشتها ، ;دوم ميشود ، پرداخته وي فعاليتهاي
آمدهاند متن در كه را شخصيتهايي همه كتابنامه.آثار تمامي از فهرستي نهايت در و
.دادم قرار كتاب هر پايان در و كردم ادغام هم در نيز
روايتي در پژوهشگر ، و نويسنده عنوان به شما آثار مجموعه اين در بدانم ، ميخواستم *
يا و است منابع به استناد با شما روايت اين ميكنيد ، ارائه هرپژوهشگر زندگي از كه
ميدهيد؟ قرار بررسي و تحليل مورد را آنها كار نيز خودتان اينكه
منبعي استناد به ميشود ، آورده كتاب در كه نوشتهاي يا جمله هر كردهام ، سعي من -
نوشتهام و اثر در داوري يا و روايت و سخن كتاب ، اگر خواننده درواقع.باشد معتبر
يا كتاب در كه است روايتي يا داوري به استناد با يقين و قطع به ميبيند ،
منابع تعدد كه ندارم شكبود شده آورده علمي ، معتبر شخصيت يك از هم آن روزنامهاي ،
.است غنيتر تحقيق باشد ، بيشتر هرچه ماخذ ، و مراجع و
عبارات و جملات كه برميخوردم نوشتههايي و مطالب به گاه كتاب ، نگارش هنگام در من
انرژي و وقت يكديگر از آنها تفكيك جهت ، براي همين بودند ، به هم شبيه بسيار آن
و گفتهها رخدادها ، با برخي دقيق تاريخ كردن پيدا براي يا و ميكردم صرف فراواني
يا و فروغي محمدعلي تولد تاريخ نمونه براي.ميشدم روبهرو متناقضي نوشتههاي
و معين فرهنگ دهخدا ، لغتنامه همانند مختلف منابع در بهار ملكالشعراي
آوردهاند ، نوشتشان خود زندگينامه در بزرگان اين خود آنچه با مصاحب دايرالمعارف
.دارد تفاوت
برد؟ فراوانتري زحمت و كار پژوهشگران از كداميك براي مطلب تاليف *
و زندگي درباره معتبري اسناد و منابع چندان تقريبا كه "قريب عبدالعظيم" مرحوم -
اطلاعات تا كردم مراجعه مرحوم آن خانواده به خاطر همين به.نداشت وجود آثارش
فراواني مساعدت و كمك راه اين در ايشان نوه آورم ، دست به دربارهشان را دقيقتري
اختيارم در را صفحه در24 يادنامهاي (قريب مرحوم نوه) رهنما فرشته خانمكرد
يادنامه24 ايننيافتم معتبر كتابخانههاي از يك هيچ در را آن نمونه كه گذاشتند
مرحوم خدمات از تجليل خاطر به كه سال1326 در و تهيه نفيسي سعيد مرحوم را صفحهاي
حضار بين شد ، برگزار فرهنگ تالار در باشكوهي بسيار بسيار مراسم قريب ، عبدالعظيم
.بسياربردم بهره مفصل بسيار مقاله اين از من ترتيب اين به كرد توزيع
كرده دريغ مساعدت از كه پژوهشگران ، خانوادههاي يا افراد بودند مسير اين در *
باشند؟
كه ميآيد يادم اما ببرم ، نام خاصي شخص از نميخواهم اينجا در من !بله متاسفانه -
از پس پژوهشگران ، همين از يكي درباره مقالهاي نگارش براي منابع جمعآوري براي
از يكي فرزند سراغ به شدم ، نااميد كتابخانهاي طرق از منابع ، به دستيابي از آنكه
از و شدم حالش جوياي.بود بيمار شخص آن شدم ، منزل وارد وقتي.رفتم پژوهشگران اين
آن.هستم كاري چه نوشتن حال در كه گفتم و كردم ياد مرحومشان پدر علمي ارزنده خدمات
در را كتابچهاي قفسه روي از شنيد ، مرا خواسته وقتي و كرد استقبال ابتدا فرد
نشده منتشر تاكنون كه است خاطرات دفترچه شدم متوجه كردم ، نگاه داد ، قرار اختيارم
،"ميخواني چرا" كه شد بلند ميزبان نهيب ناگهان كه كردم تورق را آن ورق چنداست
سه دو ، تا كتاب اين !ميسپري خاطرت به داري اينكه مثل !نخوان ،"!ميكني دقت چرا"
خداحافظي ايشان از و گذاشته زمين به را دستنوشته من "...و ميشود چاپ ديگر ماه
هم بعد نشد ، بلكه10سال چاپ بعد ماه سه -دو نهتنها دستنوشته اين متاسفانه.كردم
متاسفانه و كردهاند فوت پژوهشگر آن فرزند شنيدم قبل سال اينكه5/1 تا نشد ، منتشر
.نرسيد سرانجامي به پيمان و پر كتابچه آن
بوديد؟ روبهرو مشكلاتي چه با عمومي آرشيوهاي و كتابخانهها به مراجعه در *
و محققان اختيار در را منابع شايد ، و بايد آنچنانكه متاسفانه ، ما ، كتابخانههاي -
ميگويند ، ميخواهيم را قديمي روزنامهاي يا مجله وقتي.نميدهند قرار پژوهشگران
قرار پژوهشگر اختيار در تا نكردهاند تهيه آثار آن از هم ميكروفيلمي ميبيند ، آسيب
.كرد پيدا كتابخانهها در نميتوان كامل بهصورت را ادواري مجلات آنكه ضمن.گيرد
با را همراهي و همكاري نهايت كتابخانهها ، اتفاق به قريب كاركنان آنكه به توجه با
.ندارند را لازم همكاري نيز آنها از معدودي تعداد ميدهند ، اما خرج به پژوهشگر
و تدوين صرافت به زماني چه شد ، انجام اوليه فيشبرداريهاي و منابع آنكه از پس *
افتاديد؟ اثر تبويب
حدود مجموعه اين نگارش براي من.كردم آغاز را نوشتن كار قبل سال حدود10 از -
زمان در اما.كردهام فيشبرداري و زدهام ورق را وكتاب روزنامه و مجله هزار 20
درباره تازهاي اطلاعات اگر و نشستم كار از دست هم آن از پس حتي و مطلب نوشتن
شرح خاتمه بعداز اگر حتي.ميافزودم قبلي مطالب بر ميآوردم دست به پژوهشگران
كه كتابميآوردم بعدي مييافتمدرجلدهاي تازهاي مطالب شخصيتها ، زندگي
.كند كامل را شخصيت آن مورد در قبلي اطلاعات
داد؟ صورت را مساعدتهايي چه مجموعه اين انتشار در ناشر *
آن انتشار در ديدند ، را كار آن ، وقتي بصيرت با مدير و معاصر فرهنگ انتشارات -
از اثر ، يك تمييز و شناخت در موسايي آقاي خود درواقع.نكردند درنگ و ترديد لحظهاي
هيئتي در كار تا كردند سعي مرحله ، اين از پس لذا.برخوردارند خاصي ورزيدگي و خبرگي
انتشار استوار و محكم وشيرازهبندي زيبا جلد طرح با و مناسب و نفيس و پاكيزه
كتاب بهتر چه هر ارائه در كه خسروشاپوري تلاشهايدكتر از بايد جا اين در.يابد
.كنم تشكر داشتهاند نقش
خرج به بسيار ودلسوزي كوشش كتاب ويرايش در كه وزوايي فرزانه خانم سركار از همچنين
.كنم سپاسگزاري ;دادهاند
نگاه يك معنايي چند
پورجعفري محمدرضا نوشته "خالي تورهاي" داستان مجموعه بر نقدي
روان انسان يك آشفته دنياي سوررئال ، عناصر از استفاده با ششم ، داستان در نويسنده
يك جذاب ، و خوب خيلي تعليق با (بازگشت) هفتم داستان در و ميكند تصوير را پريش
ميزان به بودنش خيالپردازانه كه ميگنجاند داستاني در را قوي چندان نه پايانبندي
.ميباشد بودنش رئاليستي
را پورجعفري محمدرضا كوتاه داستانهاي از مجموعهاي تازگي به ابتكارنو ، انتشارات
را داستان يازده دارد ، نام "خالي تورهاي" كه مجموعه اين.است داده انتشار
.ميشود شمرده نويسنده اوليه كارهاي از و دربرميگيرد
نگاه و معنا سبك ، " به وابستگي از را خود زمانه ، نويسندههاي بيشتر مانند پورجعفري
و تكنيكها گزينش دغدغه متن ، خلق رجحان بر تكيه با مجموعه اين در و رهانيده "واحد
سبك به را "بازار هفته" داستان.است كرده دور خود از را شده تعيين پيش از هنجارهاي
و نويسنده داستان) دوم داستان در و مينويسد جوامعالحكايات و گلستان سياق و
و متاخر مدرنيستي ادبيات در متداول پاروديك امكانات از ناگهاني ، پرشي با ،(قهرمان
[تخيلي]داستان (قهرمان) شخصيت داستان اين در پورجعفري.ميجويد بهره مدرنيستي پست
دنياي به را او و ميكند جدا نويسنده حقيقي شخص خيالي دنياي از را نويسنده يك
خود به او ، گزينشي پارودي اين بنابر ميدهد ، هجرت (خواننده روي پيش متن) تخيليتري
تا ميآيد فراهم امكاني ترتيب ، اين به.ديگر متنهاي نه و ميكند پيدا ارجاع متن
كنار كلي به را نوستالژي عنصر و گرفته كار به را طنزآميز و كنايي انتقادي ، عناصر
خود در كلي طور به و او داستان نويسندهوقهرمان كشمكش و گفتوگو در البتهگذارد
او ، پارودي در بازي حالت نتيجه در ندارد ، حضور نويسنده عنوان به پورجعفري متن ،
گرايش جدي ادبيات خصلت به بيشتر و دارد را مدرنيستي پست داستانهاي بازي شكل كمتر
خصلت و وانمودگي بر داستان اين بازنمايي بار كه است دليل همين به.ميكند پيدا
حاكم پارادايم اين بنابر.ميچربد محض خيال صور بر آن (واقعنمايي ونه) نمايي راست
-است بوده عجولانه نگارنده نظر به كه -آن پايان به توجه با خصوصا داستان ، كليت بر
استفاده مدرنيسم پست ادبي تمهيدات از تنها نه نويسنده اما است ، مدرنيستي پارادايم
ميبايست مذكور الگوي كه ميسازد واقعيت از واقعيتر الگويي يا مدل و ميكند
زبان ، ناخودآگاه كه ميدهد اجازه بلكه ،(Hyper-reality) آيد شمار به آن نماينده
از را مدلول سانسور و آورند پديد معنا خود خواست به دالها شود ، ظاهر متن برسطح
برخوردار خصلت اين از چيز ، همه سر بر تقريبا راوي ، و نويسنده تقابل.بردارند ميان
.است
فرامكان يك و كند خنثي حدي تا نيز را عادي مكان و فضا كه دارد سعي البته نويسنده
كسب داستان نويسنده و قهرمان شخصيتسازي در كه را توفيقي اما بسازد ، (Hyper-Space)
سنجاق گويي نميآيند ، در جور شخصيتها با متن فضاهاي.نميآورد دست به است ، كرده
مورد در پورجعفري كه خلاقانهاي هنجارشكنيهاي آن صريحتر ، عبارت بهشدهاند
خرج به فضاسازي وانمودگي يا بازنمايي در ميدهد ، نشان خود از "قهرمان" و "نويسنده"
استفاده التقاط عنصر از نويسندهاي وقتي كه بگذاريم قرار اينكه مگر -نميدهد
طبق) ساخت خوش كليتي توقع و منظم و يكپارچه متعين ، صلب ، مرز و حد توقع ميكند ،
.بيمعناست او داستان از (مدرنيستي موازين
ميكند ، دنبال را هميشگي رئاليسم پنجم و چهارم سوم ، داستانهاي در پورجعفري
روان انسان يك آشفته دنياي سوررئال ، عناصر از استفاده با ششم ، داستان در نويسنده
يك جذاب ، و خوب خيلي تعليق با (بازگشت) هفتم داستان در و ميكند تصوير را پريش
ميزان به بودنش خيالپردازانه كه ميگنجاند داستاني در را قوي چندان نه پايانبندي
.ميباشد بودنش رئاليستي
و رئاليستي داستانهاي در متداول قاعدهمندي و انتظام فاقد بازهم خط ، آخر داستان
در كه است "امكان نا" و "امكان" ،"ناواقع" و "واقع" عناصر از تركيبي واقع در
قتلي قاتل.ميآيد در (Para Logic) مغالطهآميز صورتي به زماني ، تعليق يك فرايند
به و ميشود روايت ولي افتاده اتفاق كه قتلي يا بيفتد اتفاق است ممكن آينده در كه
اثر بر ميشود ، اول حالت شبيه و ريزد هم به را زمانبندي و زبانشناختي دليل همين
و مختصر داستان اين در.ميرود لو (ميبرد پي آن وجود به هم خواننده كه) اشتباه يك
مختصر در همه اين با ;ميشود ديده (مينيماليسم) حداقلگرايي به شديدي گرايش ساده ،
قول به تا ميشود برده كار به شايستهاي نحو به زباني بازيهاي رفته ، كار به كلمات
.آورد روي "معنا آن كاربرد و استفاده به بلكه نرفت معنا دنبال" ليوتار
است ، شده نوشته مستمر طنزي با كه ارمني دعانويس خيالپردازي رئاليستي داستان
ميشد كمتر آن توصيفي عنصر و بيشتر آن تصويري بار اگر شود جذابتر خيلي ميتوانست
واژهها از بعضي هنري غير "صراحت" صورت آن در.ميكرد پيدا ساختاري شكل آن ، فضاي و
اين موضوع گرچه.ميشد نموده كنشگر و كنش بازنمايي بستر در خود خودي به معاني ، و
است ، كرده انتخاب موضوع اين انتقال براي نويسنده كه مضاميني ولي نيست بديع داستان
.ميآورد فراهم نويسنده گزنده طنز براي را لازم بستر آن ، خوب طرح به توجه با خصوصا
در پورجعفري كه شايستهاي تخيل قوه آن غياب داستان ، اين در متاسفانه حال اين با
نتايج توصيف در جز پورجعفري.ميشود حس خوبي به داد ، نشان خود از "ميش و گرگ ساعت"
قدرتمندان ظهور او.است نبرده كار به را هميشگي خيالپردازي توانمندي خود ، سوژه
تصويري ارجاعات زحمت متحمل قدرت ، اين پژواك در اما ميكند ، وضعيتسازي خوبي رابه
و است ديكتاتوري پژواك ميشود ، هول سبب چه آن" بودلر قول به كه حالي در ;نميشود
."ديكتاتور شخص نه
"تخيل -تجربه" كه داريم يقين نداريم ، ولي كوتاه داستان در "جهانسازي" توقع ما
بدهد ، داستان اين به ساختاري ارتقائي ميتوانست پورجعفري مثل پركاري نويسنده
.آن فضاي به خصوصا
داستان يك ظاهري ايستايي ،(چشمهايش) آخر داستان در نويسنده كه ، اين بالاخره و
كه اين بدون متاخر ، مدرنيستي حتي و مدرنيستي پست تمهيدات به توسل بدون را موجز
متن بازگذاشتن براي كوششي يا كند ، ارائه عرضه نفس در را عرضه غيرقابل امر بخواهد
.ميكند رو به رو قطعيت عدم با را خواننده دهد ، خرج به
در نويسنده كه است اين دهنده نشان واقع در داستان ، اين پايان در حقيقت شدن مفقود
گرفته قرار مدرنيستي پست تكنيكهاي از ديگري چتر زير خود خودي به پايانبندي ، اين
كه چه آن براي قاعدهاي تدوين براي تنها و متن قاعده از تبعيت بدون يعني ;است
;است شده رخداد كاراكتريك واجد او متن لحاظ اين ازاست كرده كار يافت ، خواهد انجام
نميشود ديگر و بود پروپيمان -افتاد اتفاق يا -بود هرچه كه معنا اين به رخداد
"رخداد" اين تا كند چه كه درميماند خواننده و كرد كم آن از يا افزود آن به چيزي
است خلاقانهاي جنبههاي آن از يكي اين ، و -برساند را "_ه" آقاي زندگي يا مرگ معني
شتاب حساب به را آن بايد نشود ديده اگر و ميشود ديده پورجعفري كارهاي بيشتر در كه
گرگ ساعت از پيش سالها كه هرچند -گذاشت "ميش و گرگ ساعت" خلاق نويسنده كمكاري و
.باشند شده نوشته ميش و
بينياز فتحالله
ميشود متحول پرورش و آموزش اداري نظام
نظام كشور ، اداري نظام تحول براي دولت برنامه راستاي در:علميفرهنگي گروه
.ميشود متحول نيز وزارتخانه اين اداري
چهارشنبه روز پرورش ، و آموزش وزارت اداري امور كل اداره معاون نيك ابراهيمي علي
اداري نظام تحول:افزود ايلام پرورشاستان و آموزش سازمان جمعكاركنان در
.ميگيرد صورت دولت عمده هدف هفت تحقق راستاي در پرورش و آموزش وزارت
يزد در "كشور رياضي سرگروههاي همايش"
شد برگزار
نفر يكصد شركت با چهارشنبه روز "كشور رياضي سرگروههاي همايش":فرهنگي علمي گروه
.شد برگزار يزد در كشور رياضي دبيران و كارشناسان صاحبنظران ، از
و مشكلات مسائل ، بررسي كشور ، رياضي دبيران با ارتباط همايش ، اين برگزاري از هدف
دو مدت به كه همايش اين در.است شده اعلام علم اين يادگيري راه سر در موجود موانع
سر بر موجود مشكلات و موانع رفع و رياضي دروس آموزش پيشبرد خصوص در دارد ادامه روز
.شد خواهد نظر تبادل و بحث علم ، اين راه
عنوان به آن مورد كه 13 شده ارسال همايش اين دبيرخانه به كشور سراسر از مقاله 70
.ميشود ارائه همايش در مقاله سه تعداد ، اين از و انتخاب برتر مقاله
با چهارشنبه روز پرورش و آموزش وزارت حقوقي امور سرگروههاي گردهمايي همچنين
گرگان در وزارتخانه اين حقوق از دفاع براي حقوقي راهكارهاي بررسي هدف
.شد برگزار
اين در پرورش و آموزش وزارت قضايي حمايت و حقوقي امور مديركل موسوي رسول سيد
مهم وظايف جمله از معلم مقام تكريم و حقوقي شخصيت از حمايت:گفت گردهمايي
.است وپرورش آموزش وزارت
نيروي و مقدم خط عنوان به وزارتخانه حقوقي معاونت:افزود موسوي سيدرسول
پرورش و آموزش وزارت اختيار در عمومي اموال و فرهنگيان پشتيبانيكننده
.ميكند وظيفه انجام
مدت 2 به شد برگزار كشور استان حقوقي 28 امور سرگروههاي حضور با كه گردهمايي اين
.دارد ادامه روز
طرحهاي اجراي خواستار شناسان ، ايران
شدند ايران معرفي براي پژوهشي
شناسي ، ايران ملي همايش در شركتكننده متفكران و انديشمندان:فرهنگي علمي گروه
شناسايي براي پژوهشي طرحهاي اجراي ضرورت بر نشست ، اين از سومينروز در
.كردند تاكيد ايران فلسفي و علمي تمدني ، فرهنگي ، ويژگيهاي
ده قالب در مقاله دهها ارائه با چهارشنبه روز همايش ، اين در شركتكنندگان
در را ايران اقتصادي و سياسي اجتماعي ، علمي ، وضعفرهنگي ، تخصصي ، گروه
.كردند بررسي تاريخي مختلف دورههاي
پيوسته عضو و تهران قرآني علوم دانشكده علمي هيات عضو "اميدياني حسين سيد"
رانوعي بوم و مرز آن مردم براي ملت هر فرهنگ شناخت ايران ، فيزيك انجمن
آن شناسنامه و موجوديت و هستي ريشههاي و منابعفرهنگي به آگاهي و خودشناسي
.كرد عنوان ملت و قوم
روند نشست ، اين در نيز اروميه دانشگاه علمي هيات عضو "واحددوست مهوش"
.كرد بررسي را امروز تا ايران اسطورههاي
در نيز علوم ، فرهنگستان پيوسته عضو و تهران دانشگاه استاد "تاجبخش حسن"
جهان در ابنسينا:گفت و كرد بررسي را سينا ابن پزشكي پژوهشهاي همايش ، اين
پاياننامه و پزشكي مدرسه از كه است كسي نخستين جهان ، در شايد و اسلام
.ميكند ياد پزشكي
نقش نيز بهشتي شهيد دانشگاه فلسفه ارشد كارشناس ،"كتمجاني رمضانزاده سياوش"
.داد قرار كاوش مورد را فلسفه اعتلاي و انتقال در ايرانيان
فلسفهايران حال و گذشته طباطبايي ، علامه دانشگاه استاد ،"آيتاللهي حميدرضا"
.خواند وگو گفت كليد بهترين را آن و كرد بررسي را
نقش به اسلامي ، بزرگ دايرالمعارف مركز علمي هيات عضو گنجي ، محمدحسن
اين در كه پرداخت جهان نقشه تكامل در مسلمان جغرافيدانان شده فراموش
.داشتند بسزايي سهم ايرانيان جمله از و مسلمان جغرافيدانان تدريجي ، تكامل
پژوهشي دستاوردهاي آخرين ارائه بهمنظور ايرانشناسي ملي همايش نخستين
از 27 خارجي و ايراني انديشمندان شركت با كه ايراني ملي هويت و ايران درباره
.مييابد پايان امروز شد ، آغاز سعدآباد فرهنگي مجموعه در خرداد
|