دارند "باربي" هم سارا و دارا
باكراوات خداحافظي
خبرنگار نگاه
نيستند عادي كدام هيچ آنها
دارند "باربي" هم سارا و دارا
رهبر محمد
سارا و دارا عروسك طرحهاي اولين سال 75 در بار اولين براي
كه شد باعث و كرد مخابره فرانسه خبرگزاري را خبر شد عرضه سال آن كتاب نمايشگاه در
كنند ارائه را خودشان تحليلهاي بيبيسي جمله از ديگر خبرگزاريهاي
جوان و پير نفر دهها بود ، اخير سالهاي شكوههاي عجيبترين از يكي اعتراض اين
باربي عروسكهاي جمعآوري به معترض و كرده اجتماع پلاستيككاران صنف در روبهروي
ضربتي طرح يك در ميكنند ادعا كه اسباببازيفروشانياند تجمعكنندگان ، بودند ،
صورت قبلي اطلاع بدون برخورد اين و است شده جمعآوري مغازهشان باربي عروسكهاي
.است زياد شده دستگير باربيهاي تعداد كه ميدهد نشان عروسكها رقمكلان گرفته ،
كه بودند معتقد اسباببازيفروشان ;شد ضبط تومان ميليون مغازهدار 14 يك از فقط
از بيشتر كه باشد باربي ورودي مبادي با بايد گيرد صورت برخوردي است قرار اگر
چرا اصلا كه ميگويند گذاشته فراتر پارا هم نفر چند است ، غيرمجاز لنگرگاههاي
هستند القول متفق همگي تقريبا و بگيرد صورت برخوردي چنين اسباببازي يك با بايد
بردهاند ، سوغات باربي فاميل بچههاي براي بارها خودشان و ندارد بدآموزي باربي كه
نام و آورد ميان به حرفي باربي رقباي از نميشد جوي و جمع چنين در كه است بديهي
.برد را دارا و سارا
ميشود وارد دارا با سارا
با رابطه همين در و گفت دارا و سارا از كه بود بيبيسي راديو اين بار اولين براي
پرورش كانون رئيس البته نشست ، صحبت به ايراني عروسكهاي درباره چينيفروشان محسن
:ميبرد بيبيسي با مصاحبه از پيشتر به را قضيه تاريخ خود كودكان فكري
آن كتاب نمايشگاه در سارا و دارا عروسك طرحهاي اولين سال 75 در بار اولين براي"
از ديگر خبرگزاريهاي كه شد باعث و كرد مخابره فرانسه خبرگزاري را خبر شد عرضه سال
اولين ما بيبيسي با مصاحبه در پس كنند ارائه را خودشان تحليلهاي بيبيسي جمله
."نداشتيم بر را قدم
اين ميكرد ، حساس سارا و دارا به نسبت را غربي رسانههاي چه آن تقدير هر به اما
نيامده عروسكهاي فرهنگي ، تهاجم بحث داغشدن پي در سارا و دارا سازندگان كه بود
ميكردند ، مطرح فرهنگي تهاجم مظاهر از يكي باربي برابر در رقيبي عنوان به را ايراني
و ميزد دور محور همين حول چينيفروشان با مصاحبهاش و بيبيسي تحليل واقع در
و تكنيك چه با و چگونه و چطور ايراني عروسكهاي كه ميشد طرح نكته اين آخر دست
هنوز كه سالها آن در برسند ، آمريكايي باربيهاي خدمت به دارند قصد فرهنگي پشتوانه
با مقابله ابزارهاي از بچه عروسك دو اين بودند ، نينداخته رخ از نقاب سارا و دارا
بود اين بر گواه كانون مسئولين روزهاي آن سخنان و ميآمدند شمار به غرب منحط فرهنگ
وسوسه از را ايران بچههاي حداقل كه آمدهاند برادر و خواهر ساراي و دارا كه
سارا و دارا كه است اين نشانگر كانون مسئولين اخير مواضع اما كنند ، راحت باربيها
در _ كودكان فكري پرورش كانون رياست - چينيفروشان محسنندارند قصدي چنين ديگر
باربيها با تا نيامدهاند سارا و دارا كه گفت صراحت به كانون سال آخر جشن مراسم
با دارا و سارا" مقابله بحث:ميگويند ما به آتشبس اين درباره ايشان كنند ، مبارزه
در فرهنگي آسيبهاي به راجع بررسي يك از پس سال 74 در ما است انحرافي بحث يك باربي
درصد تا كنيم توليد اسباببازيهايي كه رسيديم نتيجه اين به نوجوان و كودك قشر
اين به دهيم ، كاهش ميشود وارد دختران و پسران به بابت اين از كه را آسيبهايي
اين و بود ايراني دختران براي ايراني عروسك يك ساخت دارا و سارا وجود فلسفه ترتيب
كه نيست اين ما بحث اصلا باشيم داشته خاص عروسك يك با مخالفتي كه نميدهد معنا
".نباشد يا باشد باربي
چين تا ايتاليا از
كنوني شمايل و شكل با سارا و دارا تا ميگذرد سال شش سال 80 ، پايان تا سال 74 از
باربي عروسك با قياس در پا و دست محدود حركات با قد سانتيمتر شوند250 بازار وارد
قدر آن سارا و دارا چرا واقعا ;معمولي پلاستيكي جنس و چهره آرايش چهار در تنها و
.كردند دير
اول روايت
سرگرميهاي واحد مدير "قادري مجيد" ميداد سروسامان سارا و دارا به بايد كه كسي
عروسكها كه داشت نيز را انگيزه اين و داشت صنعتي طراحي ليسانس قادريبود كانون
در ساخت تكنولوژي اما بسازد ، غرب شهرك در واقع كانون كارگاه در و ايران همين در را
بود اين نداشت اطمينان ايراني سازندگان به چندان نيز قادري آقاي و بود ضعيف ايران
متولد ايران در را سارا و دارا تجربه از كولهباري با تا شد خارجي سفرهاي راهي كه
سرگرميهاي مدير گذر كه كشوري اولينمييافت كمتر ميجست بيشتر چه هر اما كند ،
در مشهوري كشور چندان ايتاليا بود ميلان شهر و ايتاليا افتاد آن به كانون
پيدا عام بازار بودن هنري سبب به هم كشور اين عروسكهاي و نيست عروسكسازي
ساخت هزينه ترتيب بدين نميافتد ، پا زير وقت هيچ كه اصفهان فرش مثل درست نميكنند
در مشكل بزرگترين نميصرفيد ، تجربه كسب به كه بود گران قدر آن كشور اين در عروسك
اين از مملو تماما قادري گزارشهاي بود ، عروسكها چشم و مو سارا و دارا ساخت
و تجربه حكايت آخر دست "نميآيد در عروسكها چشم و مو":كه است مايوسكننده عبارات
كشور يك با زيان و هزينه سال چندين پس از داد رضايت كانون و آمد پايان به خطا
.شود آغاز سارا و دارا عروسك توليد تا ببندد قراردادي چين يعني خارجي
:دوم روايت
كشيد؟ طول قدر آن دارا و سارا عروسك ساخت چرا چينيفروشان جناب &
را خودش خاص پيچيدگي عروسكها اين توليد كه ميدهد نشان كشيدن درازا به اين خود
ميخواستيم ما عروسك ، چهره طراحي به ميگردد بر شدن طولاني اين از قسمتي يك دارد ،
از نمونهبرداري يك با كه شد سعي بنابراين باشد داشته ايراني چهره يك عروسك
از كلي چهرهها در تحقيق اين.شود تهيه مناسب و خوب مدل يك ايراني ، چهرهبچههاي
.شود ساخته ايران در داشتعروسك تاكيد كانون كه بود اين بعدي مشكل گرفت ، را ما وقت
با و گرفتيم تماس نيست بيشتر هم تا پنج يا چهار كه عروسكسازي كارخانههاي با ما
كارخانهها اما داديم گستردهاي زيان اوليه مراحل در داشتيم ، قرارداد اينها همه
داخل ساخت داراي سارا نوع ما 7 ، 8 را ، مناسب شرايط نه و داشتند را مطلوب مواد نه
يك با نهايت در كه بود اين نبود ، ما استانداردهاي با متناسب كدام هيچ كه داريم
.بستيم قرارداد چيني شركت
دارد؟ خصوصياتي چه فعلي ساراي و دارا اين&
و آرنج و دست حركت دارند ، هم خوبي حركتهاي و هستند SGC استاندارد داراي عروسكها
.نميكند ايجاد بچهها براي مشكلي كه است نوعي از هم عروسكها پلاستيك جنس
است؟ ايراني سارا و دارا چيز چه است ، چيني عروسك كه جا اين تا&
كشور در همگي است ، محلي لباس نوع كه 30 سارا و دارا لباسهاي چهره ، طراحي از جداي
.ميشود توليد
است؟ چقدر عروسكها قيمت&
.شدهاند گذاري قيمت تومان كدام 12500 هر سارا و دارا
قيمتش چرا است دارا سر روي رنگيني برجستگي مو جاي به و ندارد مو دارا كه اين با&
است؟ سارا با مساوي
سارا و دارا ميخواستيم ما.تومان پانصد حدود چيزي نيست زياد چندان مو قيمت تفاوت
جبران دارا لباسهاي در تا ميكنيم سعي البته باشند نداشته اختلاف هم با قيمت در
.ببريم كار به بهتري جنس و كنيم
كرده؟ توليد قدر چه عروسكها اين از چيني شركت&
بقيه هزارتاي و 20 است سارا آن تاي هزار كه 80 شده توليد عروسك صدهزار مجموعا
.نوع دو در دارا و نوع سه در سارا.دارا
داريد؟ هم جديدي توليدات&
.ميآيد بازار به ملي تيم لباس با دارا ديگر ماه چند تا بله
داريد؟ را عروسكها تقاضاي و فروش آمار&
فروش و تقاضا درصد از آماري ما نشده شروع كانون بازرگاني كار هنوز كه اين علت به
زودي به.كانون فروشگاههاي به است منحصر فعلا هم عروسكها فروش نداريم ، عروسكها
جانبي وسايل هم ديگر وقت چند و ميدهيم فروشيها اسباببازي به را سارا و دارا ما
.ميآيد بازار به عروسكها اين صوتي نوار و برس و تقويم شامل سارا و دارا
بدهيد سارا نصف و دارا نصف لطفا
يك بود بررسي تحت كودكان فكري پرورش كانون در دارا و سارا طرح كه اوايل همان در
سارا و دارا درباره رسانهها در كه تبليغاتي از بردن سود با اسباببازيسازي شركت
اما نبودند زيبا چندان عروسكها.كرد بازار وارد نام همين به عروسك دو بود ، شده
پيش خريداران براي را شبهه اين بود خورده آنها جعبه پيشاني بر كه سارا و دارا نام
سرعت به كانون.است همينها ميدادند را وعدهاش كه دارايي و سارا كه ميآورد
پيش اما كرد تنظيم تقلبي ساراي و دارا سازنده شركت عليه شكايتي و داد نشان واكنش
ويترين از دروغين ساراهاي و دارا برسد جايي به كانون شكايت كه آن از
مادرهاي و پدر براي عروسكها قيمت بود ساده علت.رفتند در اسباببازيفروشيها
نيامد ، خوششان سارا و دارا قيافه از هم بچهها كه اين بالاتر و نميارزيد ايراني
بايد حالا ;دادند ترجيح برقرار را فرار توماني داراي 3500 و سارا دليل دو همين به
بگذريم كه قيمت از.ديد را توماني هزار ساراي 25 و دارا عاقبت و ماند منتظر
و دلچسب چندان سارا و دارا وجودي فلسفه اصولا كه دارند را نظر اين بعضيها
آنها همبازي عروسكشان كه دارند دوست و هستند بازي بچههادوستدار نيست كودكپسند
هم و كنند نصيحت را بچهها مادر و پدر هم باشد قرار اگر.بالاسر آقا يك نه و باشد
كجا به بايد مامانها و باباها تنشهاي و دعواها شر از بچهها وقت آن عروسكها ،
اين داستانهاي و هستند معلم باشند همبازي كه آن از پيش سارا و دارا.ببرند پناه
چهارم و سوم اجتماعي و درسي كتابهاي ياد را بچهها بدجوري ساله برادر 8 و خواهر
.مياندازد كازروني هاشمي آقاي خانواده و دبستان
ميآيد جا همين كه را سارا و دارا داستانهاي طرح از قدري بزرگترها لطفا
:بخوانند
كوچك شهرهاي از يكي در كه هستند سالهاي هشت و قلو دو برادر و خواهر سارا و دارا
.ميكنند زندگي ايران
گيلك ميتوانند.باشند عرب يا و بلوچ ترك ، لر ، كرد ، ميتوانند هستند ايراني آنها
و نژادي اختلافات كه است اين جالب) است آنها بودن ايراني مهم اما باشند مازني يا
اختلافات اين دانستن براي ضرورتي چه واقعا.ميشود طرح دبستاني بچه يك براي قومي
هوشيار و ميپوشند را ناحيه هر محلي لباسهاي كنيد ، توجه قضايا باقي به لطفا (هست
(جغرافي درس) ميكنند دقت منطقه هر فرهنگي و تاريخي و طبيعي ويژگيهاي به كنجكاو و
همراه كه است بچهها براي خوبي فرصت اين.است فرهنگي ميراث سازمان كارمند سارا پدر
.شوند آشنا شهرها اين تاريخي آثار با و كنند سفر ايران مهم شهرهاي به پدرشان
كمك با فقط سارا و دارا مشكلات از بسياري.است خانهدار خانم ايران مادرشان
(خوب خانواده يك كليشهاي طرح).ميشود حل مادرشان
سوالهاي براي خوبي جوابهاي هميشه او است معلم سارا و دارا خاله ستاره خاله
مختلفي سرگرميهاي خودشان قديمي خانه در سارا و دارا.دارد چيز هر درباره بچهها
.ميكنند نگاه را قرمز ماهيهاي و مينشينند حياط ميان بزرگ حوضي كنار گاهي دارند ،
كه مواظبند هميشه البته و ميريزند دانه - خانگيشان مرغ - خانم قدقد براي گاهي
خانم قدقد جوجههاي سراغ ميآيد آنها خانه ديوار روي روز هر كه شيطاني گربه برفي
الان 60 كه است بچههايي نوستالژي هم قديمي خانه اين) نرود حوض داخل ماهيهاي يا و
تشكيل را ايراني بچههاي هفتاددرصد كه شهرنشين بچههاي براي حقيقتش و دارند سن سال
را برفي آپارتمان بيستم طبقه ديوار بالاي نه و دارند خانم قدقد نه و ميدهند
كنيم رها خود حال به را قصه باقي بدهيد اجازه (است سخت مقداري يك ببينند ميتوانند
دارا عروسكي تبليغاتي نمايشنامه اتفاقا كه عروسكساز رئيسي فريبا خانم سراغ به و
.برويم دارد اجرا دست در نيز را سارا و
چيست؟ ملي عروسك به راجع نظرتان شما&
اين احساسم و است مهم خيلي برايم مسئله اين و هستم ايراني چون شايد موافقم ، خيلي
يك و كنند تبليغ را ايراني فرهنگ كه باشيم داشته اسباببازيهايي است بهتر كه است
.بشناسد را كشورش كه بخرد عروسكي بهتر چه بخرد عروسك خواست وقتي بچه
رسمي و دولتي عروسك يك اصلا و كند توليد را ملي عروسك بايد دولت ميكنيد فكر&
ميكند؟ پيدا توفيقي
پرورش درباره كه اقداماتي چون كرد نگاه نميشود دولتي را ميكنماين احساس من
مادي دغدغههاي چندان كه ميدهند انجام فرهنگي ارگانهاي معمولا را هست فكر
و دارا كه نمايشگاه در كانون غرفه امسال هم سارا و دارا جذابيت مورد در.ندارند
نتوانستم كه بودند كرده ازدحام بچهها قدر آن و بود شلوغ خيلي ميكرد عرضه را سارا
.بروم جلو
ميبينيد؟ چه در است دنيا بچههاي استقبال مورد همه اين باربي كه را اين دليل&
هست هم الان و بوده باربي بودم بچه كه زماني از خودم من است ، قديميتر باربي چون
گوشواره مثل متعدد جانبي لوازم و است باربي عروسك زيبايي و بالا كيفيت ديگرش دليل
چون باربي ميكنم فكر من اينها بر علاوه است ، جذاب خيلي اينها خب و گردنبند و
.است كرده زيادي رشد نداشته رقيب
كنند؟ پيدا توفيق ميتوانند چطور سارا و دارا ميكنيد فكر&
و مسئله تجاري بعد دلايلش از يكي بخورند شكست اگر سارا و دارا كه ميكنم فكر من
آنها از هنري حمايت يك بايد كنند پيدا توفيق بخواهند اگر و دارند كه است قيمتي
.كلاهقرمزي عروسك مثل چيزي بگيرد ، صورت
& & &
همه بامزه الاغهاي و وحشتناك صورتكهاي تا گرفته "بتمن" و غولآسا عروسكهاي از
فروشگاه وارد دختر دو من با باربي ، البته و دارا و سارا الا هست ويترين در چيز
.ميشوند
داريد؟ باربي آقا&
.مشتريها جلوي ميگذارد ميآورد را عروسكها جايي از فروشنده
.است پرسيدن وقت حالا
نگذاشتي؟ ويترين پشت چرا&
وقتي از ويترين ، پشت بگذاريم ميترسيم هم ما ميكنند جمع دارند كه هست ماهي دو
.ميكنند جمع را باربيها دارند شده شروع سارا و دارا تبليغ اين
نميخواهند؟ دارا و سارا مشتريها&
اسباب اصلا بياورد ، نيست راغب كسي كه هست طوري سارا و دارا قيمت ببينيد
بفروشيد بايد را عروسك يك تومان كنيد 12500 حساب شما كردند بايكوت بازيفروشها
باربي يك كه حالي در برود فروش اگر تازه ميكند سود برايتان تومان فقط 650 بعد
دارد زياد هم خواهان دارد فروش قيمت تومان هزار و 10 است خريدش تومان هزار متوسط 8
.ميخريدند باربي بخرند عروسك ميخواستند سارا و دارا خود اگر ميكنم فكر من
باكراوات خداحافظي
در.ميدهد تغيير نيز لباس نوع مورد در را مردم هنجارهاي و عادتها نوين اقتصاد
سياستمداران برخي و شركتها روساي ميان در پديدهاي روزافزون گسترش شاهد حاضر حال
لباسهاي و شلوار و كت پوشيدن از گروه اين:است اهميت حائز بسيار جهات از كه هستيم
كارشناسان گاهي.باشند داشته ساده ظاهري ميدهند ترجيح آنهاميكنند صرفنظر رسمي
به و شده ظاهر تلويزيون صحنه بر تيشرت و شلوارك با كه ميبينيم را اقتصادي برجسته
چنين تصور دور چندان نه گذشتههاي در.ميپردازند نوين اقتصاد درباره بحث
.نبود ممكن صحنههايي
همانند نيز سياسي برجسته شخصيتهاي و كهن اقتصاد ستارگان حتي كه آنجاست جالب
از آن بدون و ميگذارند جا كمد در را خود كراوات و شلوار و كت نوين اقتصاد فعالان
وزراي كنفرانس در بار يك آلمان خارجه امور وزير فيشر يوشكا.ميشوند خارج خانه
شرودر گرهارد حتي.شد حاضر يقهباز پيراهني با اروپا اتحاديه عضو كشورهاي خارجه
كوتاه آستين پيراهن با و كراوات بدون رسمي مراسم برخي در گاهي نيز آلمان صدراعظم
به را تيشرت گاهي نيز كرايسلر _ دايملر كنسرسيوم رئيس شرمب يورگن.ميشود ظاهر
.ميدهد ترجيح رسمي لباس
كت عاليرتبه سياستمداران و وزيران و مديران از بيشتري شمار رفتهرفته حال هر به
و شلوار و كت پوشيدن زماني مثال عنوان به.ميگذارند كنار را كراوات و شلوار و
اجباري خدمات بخش كارگران حتي همگان براي ام بي آي آمريكايي شركت در كراوات بستن
كه هستند باور اين بر مديران از برخي.است شده منسوخ قانون اين هماكنون امابود
رئيس هوف ، ميدل توماس.است شركتها در جديد فرهنگي شكلگيري معناي به كراوات حذف
حتي او.است جديد فرهنگ اين بيشمار طرفداران جمله از "برتلسمان" رسانهاي شركت
خبرنگاران مقابل در قرمز پليور يك با همواره كه شركت مطبوعاتي جديد سخنگوي ظاهر از
به او ".ماست شركت در تحول يك نشانه اين":ميگويد و كرده تمجيد ميشود ، حاضر
كه چرااست كرده توصيههايي نيز الكترونيكي تجارت بخش مدير اشميدت ، آندرهآس
معتبر نمايشگاه يك در شركت اين غرفه افتتاح مراسم در برتلسمان مدير برخلاف اشميدت
را خود كراوات مراسم انتهاي در مدير توصيههاي تحتتاثير او اما.بود زده كراوات
.بود پيچيده خود گردن دور به شالگردن يك همانند
را سياست عالم ستارگان و مديران از بسياري ذهن ديگر بار يك "يقه" به توجه اكنون
از هستند وفادار خود رسمي لباسهاي به همچنان كه آنهايي.است داشته مشغول خود به
آيا است؟ اجتماعي تحولات از ماندن دور نشاندهنده آنها كراوات آيا ميپرسند ، خود
با خود تطابق براي لازم سرعت از محافظهكاران اين شايد شدهاند؟ خارج رده از آنها
.نيستند برخوردار نوين شرايط
تلقي اشخاص قدرت و موقعيت نشاندهنده كراوات از بجا و مناسب استفاده تاكنون
به گردنآويزها ساير و كراوات از استفاده با مردان تاكنون پيش قرنها از.ميشد
دوران اين زودي به اما.هستند مرتبهاي و درجه چه داراي كه ميدادند نشان سايرين
"كرواتا" آنها به كه كروات مزدور سربازان آنكه از پس سال از 330 بيش.شد خواهد سپري
از استفاده هماكنون شدند ، ظاهر پاريس در خود خاص گردنبندهاي با ميشد ، گفته
پادشاه چهاردهم ، لويي بدانيد ، بدنيست.ميشود منسوخ رفته رفته كراوات نام به چيزي
دستمالگردن از نمونههايي صبح روز هر كه داشت خود مخصوص "كراواتساز" يك فرانسه
.ميكرد آماده او براي را
توجه مورد شديدا بانكها در اواخر همين تا كراوات بستن و شلوار و كت پوشيدن رسم
شلوار و كت و كراوات بدون نداشتند ، اجازه حتي كاركنان بانكها برخي در.داشت قرار
.ميشد توبيخ شديدا ميكرد ، سرپيچي قانون اين از هركس.بروند توالت به
سختگيري خود كاركنان پوشش مورد در آنچنان شركتها روساي و مديران از برخي
سر در نامرتب لباس با كه نميكرد هم را آن تصور حتي كارمندي هيچگاه كه ميكردند
تمايل پيش سالها از.است تغيير حال در تدريج به وضعيت اين اماشود حاضر خود كار
.است يافته گسترش بهشدت آمريكاييها ميان در كار سر در راحت لباسهاي پوشيدن به
دوربينهاي برابر در غيررسمي لباس با كه ميبينيم را آمريكا رئيسجمهور گاهي حتي
.ميشود ظاهر تلويزيوني
زمينه در كهن رسومات به كه هستند نوين اقتصاد دستاندركاران اين همه از بيش البته
دوست ميكنند ، پر پيتزا با معمولا را شكمشان كه آنهايي.زدهاند پا پشت پوشش نوع
جهان تدريج به پوشش تازه فرهنگ.بپوشند شلوار و كت خود رايانههاي مقابل در ندارند
در نيز كشورها سران كه ميرسد فرا روزي روند ، اين ادامه با و ميكند تسخير را
.ميشوند حاضر تيشرت با بينالمللي رسمي گردهماييهاي و كنفرانس
اشپيگل:منبع
خبرنگار نگاه
باربي درباره چيز همه
فاضلي انوشه
در سالگي سن 85 در جاري ماه ارديبهشت هشتم روز "باربي" عروسك مخترع هندلر راث
.درگذشت لسآنجلس در بيمارستاني
بحثانگيزترين و قشنگترين از او اختراعي كمرباريك و زيبا عروسك باربي
.است بوده اخير دهههاي در دنيا اسباببازيهاي
اليوت او شوهر از نقل به هندلر خانم درگذشت خبر درج با تايمز لسآنجلس روزنامه
.كرد اعلام روده سرطان به ابتلا را راث مرگ علت هندلر
نام به خود شركاي از يكي و شوهرش اتفاق به را "ماتل" شركت سال 1942 در هندلر راث
هندلر اليوت نام و متسون خانوادگي نام از تركيبي "ماتل".كرد تاسيس متسون هارولد
.است
نام مخفف باربي.كرد اختراع نشان و نام اين با را باربي عروسك سال 1959 در وي
عروسك اين براي بود باربارا دخترش نام كه را نام اين هندلر راث.است"باربارا"
.كرد انتخاب
نيواستيسمن مجله در پيش چندي كه مقالهاي در عروسك و اسباببازي كارشناس وود گبي
براساس باربي":نوشت آن مخترع انگيزه و باربي عروسك درباره كرد منتشر انگلستان چاپ
آن مثل كه ميخواهند عروسكي دختربچهها آن موجب به كه شد ساخته غريزي عقيدهاي
.كنند مواظبت آن از كه عروسكي نه باشند
عروسك و دختربچه بين رابطه سابق در.ميشود تلقي عروسك به نگاه در دگرگوني اين
نشان توجه عروسكها به بچهها دختر رابطه اين چارچوب در و بود فرزندي و مادر رابطه
.ميكردند خشك و تر را آنها كرده دلسوزي آنها براي داده
در را خود آينده دختربچهها كه كرد اختراع نگاه اين با را باربي هندلر ، راث اما
ميكنند آرزو دختربچهها كه دارد خاصي زيبايي و قواره و شكل باربيببينند او
".باشند آن همانند
آن در كه داد سوق ديگري دنياي به را عروسكسازي هندلر راث ترتيب اين به
او باربي دنياي دختربچههاي.نميكنند عروسك به نسبت بودن مادر احساس دختربچهها
شمار به خود بزرگتر را او دختربچهها كه دارد حالتي باربي.نميبينند خود بچه را
در و بروند بيرون خود دوستان با كنند ، آرايش بپوشند ، لباس او مثل ميخواهند آورده
دختر":بود گفته يكبار هندلر.باشند نداشته شغلي محدوديت و كنند كار خانه از بيرون
".باشند ميتوانند بخواهند هرچه ميكنند حس دارند باربي وقتي كوچولوها
داده شركت آمريكا اسباببازي نمايشگاه در تولدش بدو در سال 1959 در باربي عروسك
.كرد فروش عدد سال 350000 همان در و شد
ميليارد يك از بيش باربي عروسكهاي توليدكننده ماتل ، شركت تاكنون زمان آن از
راه از صنعتي مجموعه اين درآمد.است رسانده فروش به دنيا كشور در 150 را عروسك
.ميشود برآورد دلار دوميليارد سالانه باربي عروسكهاي فروش و توليد
قد متر يك حدود با و باريك كمر و آبي چشمان بور ، موهاي با ابتدا از باربي عروسك
باربي تا گرفته سياهپوست باربي از مختلف سيماي و شكل در 80 اينك اما.ميشد ساخته
.است جمهوري رياست انتخابات نامزد كه جنبوجوشي پر
كه بود لهستاني يهوديان از مهاجر خانوادهاي فرزند ده از نفر كوچكترين هندلر ، راث
.رفت هاليوود به كرده ترك را خانه سالگي در 19 او.بودند گزيده سكني آمريكا دنور در
نفري دو و كرد ازدواج خود دبيرستان دوران دوست هندلر اليوت با كه بود ساله بيست
توليد امر در خود موفق كسب و كار جنوبي كاليفرنياي در خود خانه گاراژ در
.نهادند بنا را اسباببازي
خانم آنكه تا ميكرد توليد اسباببازي مبلمان و صندلي و ميز ابتدا در آنها كارگاه
.ساخت سال 1959 در را "باربي" عروسك هندلر
جشن آن در هندلر راث.شد برگزار "باربي" سالگرد چهلمين تولد جشن سال 1999 در
است تجسمي "باربي":گفت بود شده جهانگيري پديده ديگر كه خود اختراعي عروسك درباره
".ميكنند آرزو بزرگسالي در خود براي كه آيندهاي و خود به دختربچهها نگاه از
سانتيمتري نمونه 29.ميشود توليد مختلف اندازههاي و انواع در امروزه باربي
.است هديه پرفروشترين كشورها از بسياري در تعطيلات و اعياد در باربي
آن از آمد پيش "ماتل" شركت در كه اختلافاتي پي در شوهرش و هندلر خانم سال 1975 در
.شدند اخراج
ارزي مبادله و امنيت كميسيون به جريمه دلار هزار آن 57 از بعد سال سه هندلر راث
.شود مبري خلافواقع ، گزارش و كلاهبرداري اتهام از تا داد
به كه بود زناني براي مصنوعي پستان توليدكننده كه كرد تاسيس را شركتي آن از پس او
به او گرفتاري شركت اين تاسيس انگيزه.ميشدند مبتلا بدن از ناحيه اين بيماريهاي
كلارك _ كيمبرلي مجتمع به سال 1991 در را شركت اين هندلر خانم.بود سينه سرطان
.فروخت
صادر و معرفي دنيا به را آمريكايي دختر از نمادي باربي عروسك اختراع با هندلر راث
محلي رسوم و آداب و فرهنگ گسترده هميشه زمينههاي از است موفقي نمونه او كاركرد
.باشد چشمگير مالي بازده متضمن ميتواند آن در فعاليت كه
نيستند عادي كدام هيچ آنها
خيالي پرستار:دبيسونسون
.است مهربان هم خيلي و است خوبي خيلي بسكتباليست ندارد ، بيشتر سال نيكول 19 كيسي"
اينترنت شبكه روي بر وقتي الكترونيك پيام اين ".دارد خون سرطان او متاسفانه اما
اينترنتي كاربر هزاران زودي به.داد قرار تاثير تحت را نفر هزاران البته شد ، ظاهر
پيامهاي و دادند قرار نوازش و لطف مورد را او كيسي ، از حمايت انجمن تشكيل با
را او هيچكس كه بود اين نداشت اهميت آنچه ميان اين در.فرستادند برايش محبتآميز
.بودند نكرده صحبت تلفني وي با بيشتر نفري چند و بود نديده
روي به او كه زماني ;شد آغاز سال 2000 بهار از اينترنت مجازي دنياي در كيسي سفر
كه كرد برخورد وونينگ در وان راندال نام به كانادايي نويسنده يك با اينترنت شبكه
بيماري دچار گفت وي به و كرد برقرار ارتباط نويسنده اين با او.ميزيست هنگكنگ در
بسكتباليست را خودش كه كيسي بعد ماه چند.است بهبود حال در البته كه است خون سرطان
عود دوباره بيمارياش كه گفت وونينگ به بود ، كرده معرفي مدرسهشان تيم ستاره و
طراحي او براي را پيجي وب است حاضر كه گفت كيسي به زمان اين در وونينگاست كرده
.كند برقرار ارتباط ديگران با خلاصه و بگذارد آن در را عكسهايش و اشعار او تا كند
فرستاد برايم ايميلي كيسي اوت 2001 ، دوم":ميگويد مورد اين در كانادايي نويسنده
حتي او ;كرد تعريف برايم را رفتهاش دست از دوستان و كودكي زندگي ، داستان آن در و
سخن سرطان با مقابله در احساساتاش از آن در كه را شخصياش يادداشتهاي از بخشي
يك":ميشود شروع اينگونه كيسي يادداشتهاي از بخشي ".كرد ارسال برايم بود ، گفته
آخر تا من !شوم پيروز مرگ بر ميخواهم.زندهام هنوز من و شده شروع ديگر روز
".كرد خواهم مبارزه
بوده ارتباط در مادرش و كيسي با تلفن طريق از گاه و ايميل طريق از ماهها وونينگ
جذب خود به را نفر هزاران پرطرفدار ، معبدي بسان كيسي ، وب صفحه مدت اين دراست
.ميفرستادند كوچكي هداياي كيسي براي محبتشان ، دادن نشان براي حتي برخي.بود كرده
وونينگ.شد بدتر كيسي حال اما.ميكردند دعا كيسي بهبودي براي نيز ديگر برخي
و بودند شده تبديل بيمارستان دايمي ساكنان به ديگر مادرش و كيسي كه ميكند تعريف
مدت طي كيسي.است بوده ارتباط در نويسنده با حملاش قابل كامپيوتر طريق از كيسي
مه 2001 ، تاريخ 15 در نهايت در اما گريخت ، مرگ از بار چند بيمارستان ، در شدنش بستري
مادر سونسون ، دبي.كرد دريافت بود ، شنيدناش هراس در مدتها كه را خبري وونينگ
را كيسي مرگ خبر گريهآلود و غمگين صدايي با و زده تلفن كانادايي نويسنده به كيسي ،
.داد اطلاع وي به
ساكن ساله ، سونسون 40 دبي سوي از بيشرمانه دروغ يك سوزناك ماجراي اين همه اما
مرگش از بعد خواستند كيسي دوستداران از تن چند وقتي سونسون.بود كانزاس در پيبادي
نقش خودش كه گفت او.شد اعتراف به مجبور كنند ، همدردي مادرش با و بروند خانهاش به
دختري به نيز سايت روي بر موجود عكسهاي.است كرده ايفا را كيسي خود و كيسي مادر
از جولي مادر.ميكرد زندگي سونسون همسايگي در كه داشت تعلق فولبرايت جولي نام به
آلبوم ميخواهد او كه ميكرد فكر و بود داده دبي به را دخترش عكسهاي سادگي روي
دروغين سايت اما نشده ، سونسون عليه شكايتي البته.كند تهيه را دخترش زندگي مراحل
.است شده تعطيل
كيسي شخصيت ابداع او نظر به ;است گناهكار كه ندارد عقيده خودش سونسون دبي خانم
.شد صادقانه احساسات انواع بروز باعث
آبي مرد:كوئنزي آندره
شك شياد ، يا است نابغه يك او اينكه.است ابهامانگيز اندكي سوئيسي اين ماجراي
خودش به بخواهيم بايد ساله نوشاتلي 36 اين از سال چهار گذشت از پس هم شايد.داريم
"آبي مرد" لباس و گذاشته كنار را معماري لباس است سال چهار او آري ;بدهد استراحت
از يكي در كه است شخصيتي آبي مرد.نيست راحتي لباس اصلا كه ميكند تن به را
راهي كوئنزي آندره لطف به آنجا از و گرفت شكل لندن در شده اجرا تئاترهاي
.شد سوئيس در لوزان خيابانهاي
شخصيت يك به كمكم ميشد ، محسوب تعطيل روزهاي سرگرمي يك فقط آغاز در كه آبي لباس
خيابان و كوچه در را مردم متعجب نگاههاي و باشد جستوجوگر ميخواست كه شد تبديل
اينگونه كه آمده سرش بر بلايي چه كه ميشود سوال كوئنزي آندره از وقتي.كند ثبت
.است ارزشمند خيلي من براي آبي مرد":ميدهد جواب تعجب با ميشود ، خيابانها راهي
".بشناسانم همه به را آبي مرد بايد حتما من
جالب اما ناهمگون تودهاي آبي ، مرد اين بالاي نيمتنه ميكند؟ چه آبي مرد اين اما
كوچكتر حفره.است شده تعبيه بزرگ و كوچك سوراخ دو آن بالايي قسمت در كه است توجه
.است فيلمبرداري دوربين يك استقرار محل بزرگتر حفره و است آبي مرد چشمان جايگاه
فيلمبرداري تصاوير حيران ، مردم با برخورد و خيابانها در گشتوگذار از بعد كوئنزي
موجود يك برخورد واقع در آبي مردميگذارد نمايش به اينترنتياش سايت در را شده
خيابانهاي در كوچك هرچند هيجاني ايجاد براي تلاشي و يكنواخت جامعهاي با بيقواره
و غافلگيري" از.است عبارت آبي مرد دارد عقيده كوئنزي آندره خود است ، بيهيجان
در پارازيت نوعي آبي مرد":ميدهد توضيح او."جنسيت در ابهام و برخورد در حيرت
".دهد نشان واكنش ميكند وادار را مخاطبش كه است روزمره زندگي
|