انگيز نفاق آثار كارگردان
ميانبر راههاي
هفته نگاه
گردون
انگيز نفاق آثار كارگردان
كيارستمي عباس با اختصاصي گوي و گفت
اكبري مينا
خوديها از تركيبي اينكه با و بود خودمان كشور در داوري در نفوذ اعمال متاسفانه
همه واكنش مورد اين در اما ميدادند تشكيل را داوران هيات اعضاي غيرخوديها و
بود يكسان
- آپ كلوز" مستند فيلم از سكانسي در كيارستمي عباس اكبري مينا _ هنر و ادب گروه
در آثارش متفاوت بازتاب درباره خبرنگاري پاسخ در بهرازنيا محمود ساخته "كيارستمي
اثر هر يا ناب فيلم كه است معتقد او.ميكند اشاره مهم نكتهاي به مخاطبان ميان
.نفاقانگيز است اثري برجسته ، هنري
.برانگيزد متفاوتي عميقا نظرات خود به نسبت همگاني تنفر يا تحسين جاي به كه فيلمي
بتواند سينما ، تاريك سالن در درآمده نمايش به فيلم كه هنگامي كيارستمي ديدگاه از
كه چنان آن بگذارد متفاوتي تاثير مخاطبان از كدام هر فردي و دروني دنياي بر
.بپيمايد درستي به را خودش راه است توانسته فيلم باشد ، غيرممكن آن جمعبندي
و گوناگون نظرات مقابل در حتما ميسازد ، فيلم اعتقادي چنين با كه كارگرداني
و كند موفقيت احساس بايد ميبيند ، آثارش به نسبت جهان سراسر در كه متفاوتي كاملا
ايران در كه چرا بود خواهد چندان دو ايران در آثارش بازتاب از كيارستمي سرخوشي
.ميافتد راه مخالف و موافق نظرات راديكالترين فيلماش هر نمايش از پس هميشه
سوءتفاهم يك را فيلمهايش و ميدانند معنا تمام به ناآگاه يك را او كه مخالفاني
جاي در پا آثارش با كيارستمي معتقدند كه موافقاني و ميكنند قلمداد سينمايي بزرگ
موافقان و مخالفان ماجراي اما.است كرده عبور آنها از و گذاشته سينما بزرگان
نام به پديدهاي در نفاق اين اصلي ريشه.ندارد او آثار در ريشه فقط كيارستمي
در نگين چون را آثارش و كيارستمي دهه يك از بيش كه رقابتهايي نتيجه.جشنوارههاست
اعتلاي باعث خود جشنوارههاي در را آثارش و او حضور و دادهاند جاي خود
باز آثارش و كيارستمي بحث به جشنوارهها پاي كه وقتي.دانستهاند برنامههايشان
رسم و راه و جهاني توطئههاي از سخن.ميگيرد پيچيدهتري ابعاد نفاق دامنه ميشود
جهان نوابغ سر بر كشيدن نوازش دست براي اول جهان نيازهاي و زمين مشرق برابر در غرب
پولپرستي ، آيندهنگري ، جاهطلبي ، نبوغ ، هوش ، چون حرفهايي.ميآيد ميان به سوم
انسان يك براي ميتوان كه خوبي و بد صفتهاي همه و..و شهرت فرصتطلبي ، غرور ،
تاكنون "كجاست دوست خانه" نمايش از پس ما كشور در.برد كار به جهاني ابعاد با موفق
يك اين و نرسد پايان به هرگز شايد و نرسيده پايان به نفاقانگيز سراسر بحث اين
بازتابي براي بيپايان.كند پا بر ميتواند خود روش به كيارستمي فقط كه است اتفاق
.شرق تا غرب وسعت به
براي خانهاش سكوت در تابستان گرم چندان نه عصر يك در كيارستمي عباس با گفتوگو
پاسخ استاد او.ميگويد چه و ميكند چه ميداند كه بود هنرمندي نمايانگر پرسشگر ،
دچار را پرسشگر كه ميدهد پاسخ گونهاي به لايه چند و دوپهلو سوالات به او.است
صراحت به و كاسته سوالات پيچيدگي از كه ميشود باعث شگفتي اين. ميكند شگفتي
دريافت عميقتري پاسخهاي ميشود ، صريحتر سوالات چه هر و شود آورده روي بيشتري
.ميشود
در.ميگفت سخن شمرده شمرده و آرام تابستان عصر روشنايي و تاريك در كيارستمي
دقت به اگر ولي.داشت است كيارستمي عباس خانه كه اين از نشانهاي كمتر كه خانهاي
نفيسه امضاي ديدن با ميكردي دقت خانه آجري ديوار بر آويزان اندك تابلوهاي به
فكري پرورش كانون در را كارش كيارستمي با كه انيماتوري و نقاش هنرمند - رياحي
ميداند كه اين بر علاوه كارگردان اين كه ميفهميدي - كرد آغاز نوجوانان و كودكان
راهي شايد اين و است كرده آغاز را كارش چگونه كه دارد خاطر به همچنان ميكند ، چه
بايد انسان:بود آن پي در نبايد گفتوگو اين در كه پرسشي پاسخ به رسيدن براي باشد
كند؟ پيدا را انسان بايد شهرت يا برود شهرت دنبال به
* * *
كار آغاز از كيارستمي ، ":ميگويد.دارد شما درباره معروفي جمله ثالث شهيد سهراب *
اين ".رسيد آرزويش به عاقبت و بود كن جشنواره اول جايزه دريافت دنبال فيلمسازياش ،
و علاقهتان مورد سينماي شكلگيري در كه ، ميكند متبادر ذهن به را سوال اين جمله
جهان در ايران سينماي كارگردان مطرحترين عنوان به شما امروز شده باعث كه چيزي آن
داشته؟ وجود شدهاي تعيين پيش از و خاص برنامه شويد ، مشهور
ميان در حاضر حال در او كه حيف چه و گفته ثالث شهيد سهراب را جمله اين كه حيف چه
من كجا بپرسم او از و بدهم را پاسخش بخواهم من حالا كه دليل اين به نه.نيست ما
سهراب جاي كه است جهت اين از بيشتر من تاسف.كردم صحبت تو با كن جشنواره به راجع
چه و.ويژه سبك با نادر ، فيلمسازان از يكي جاي.است خالي جهان سينماي در ثالث شهيد
از او كه است تاسفآور چه و نكرد پيدا دوامي انساني و شاعرانه سبك اين كه حيف
.كرد متاثر را مستقل و خاص سينماي علاقهمندان همه زودهنگام مرگ اين و رفت ايران
اتفاق اين نميخواهد دلم و كنم نقض را او حرف بايد بگويم چه هر من حال هر به
در "كجاست دوست خانه" فيلم بار اولين وقتي حتي من كه ميكنم اشاره فقط.بيفتد
بدي حرف سهراب حرف اين البته.نداشتم حضور آنجا آمد در نمايش به لوكارنو جشنواره
اي اماباشد داشته هدف آدم كه است خوب خيلي و نميكند كم من از چيزي چون ;نيست
بگويم كه ميكردم اضافه خودم اعتبارات ديگر به را اعتبار اين وقت آن.بودم اين كاش
هر.نيست من در خوب صفت اين و اتفاق اين متاسفانه.هستم خوبي برنامهريز چه من
فيلم يك آغاز فيلم هر پايان.ميكند پيدا حضور بعديام فيلم در واقع ، در من ، فيلم
به توفيق اين اگر حالا.شدهام متاثر خودم فيلمهاي از من كه پيداست و است ديگر
.نميكنيم برنامهريزي اصولا ايرانيها مانيست برنامهريزي نشانه اين آمده دست
خودم از داده من به سهراب كه را اعتباري منباشيم طور اين كه ندادهاند ياد ما به
عشق بساط گاهي قولي ، بهنيستم برنامهريزي اهل آدم متاسفانه ميگويم ، و ميگيرم
اصلا ما است ، ديم سرزمين ايران.ميشود ناجور مقدمه صد به گاهي ميشود ، جور خودش
.نميدانم خودم اما باشم ، طور اين ناخودآگاهم در شايد.است ديمي فرهنگ فرهنگمان
حضور اين.هستيد مطرح جهاني جشنوارههاي محبوب چهره عنوان به شما كه سالهاست *
مسائل به نسبت متخصص فرد يك عنوان به شما كه شده باعث حتما جشنوارهها در طولاني
همه اين با و كارگردان يك عنوان به.شويد مطرح آن برگزاري شرايط و جشنوارهها
ايجاد سوي و سمت در ميزان چه تا ونيز يا كن چون جشنوارههايي ميكنيد فكر تجربه ،
دارند؟ نقش ناب سينماي يك
بكنم را كار اين اگر كه اين بكشمكما خط داوريها روي ندارم قصد حرفها اين با
خواهد دشوار و سخت بسيار كه است اين منظورم بريزم دور بايد را جوايزم تمام يعني
پيببريم واقعيفيلمها ارزش به جشنوارهها داوري طريق از ما كه بود
و كردم شركت جهاني جشنواره يك در بار اولين براي "كجاست دوست خانه" فيلم با من
را جايزهام ديگري شخص و نداشتم حضور جشنواره آن در كه ميگويم شما اطلاع براي
ده از بيشتر جشنوارهها در حضورم اما ميكنم ، فيلمسازي كار كه است سال من 32.گرفت
"مسافر" مثلا داشتهاند ، حضور جشنوارهها در قبل سالها از فيلمهايم ، .نيست سال
فيلمسازان ديگر به نسبت است ممكن منداشت حضور ونيز فستيوال در خودش ساخت زمان در
حاضر جشنوارهها همه در اما باشم داشته جهاني جشنوارههاي در پررنگتري حضور
ميشود برگزار جهان در سال در فيلم جشنواره هزار چهار حدود حاضر ، حال در.نبودهام
جشنوارهها كاربرد مجموعا اما.باشم ديده را جشنواره پانزده ده من تاكنون شايد كه
را فيلم تجاري جنبههاي از بخش يك كه لحاظ اين بهبوده مثبت ما فيلمسازان براي
معمول طور به كه ميگيرد نظر در را سينما خلاقه بخش ضمن در و ميكند تامين
را آن بيفتد اتفاق تحولي هر سينما در بنابراين ، .ندارند آن به توجهي تماشاگران
سينما كه باشيم متوقع نميتوانيم هم ما و كرد جستوجو جشنوارهها اين دل در بايد
حضور (است صامت دوران از بعد منظورم) پيش سال صد يا سال طول 50 در شكلي همان به
تبديل شود سينما هنر است قرار كه سينمايي نهايتا و بدهد ادامه را شكل همان داشته
داشته تسلط سينما اين روي ستارهها و سرمايهگذارها صرفا و گردد سينما صنعت به
.باشند
چهرههاي و فيلمسازي ديگر شيوههاي ميكنند سعي خود توان حد در كمي جشنوارههاي
كنند نگاه هنر عنوان به فيلمها به واقع در و كنند كشف جهان سينماي در را تازهاي
.سرگرمي عنوان به صرفا نه
فيلمهاي به كه بود ونيز يا و كن چون خاصي و مهم جشنوارههاي روي من تاكيد البته *
.دارند ويژهاي توجه متفاوت
هم فيلمسازان و دارند بيشتري سختگيري طبيعتا و هستند A گروه جشنوارههاي اينها
حال در وضعيت ، .بياورند در نمايش به جشنوارهها اين در اول را آثارشان دارند تمايل
از سال چند و بيست من.كرده فرق خيلي ايراني جوان فيلمسازان براي حاضر ،
شناخت و حضور اولين.نميشناختم را كن جشنواره حقيقتا ولي بود ، گذشته فيلمسازيام
حال در.نداشتم حضور آن در خودم ميگويم باز كه برميگردد لوكارنو جشنواره به من
اين از پيش فيلمسازان و است شده تبديل هدف يك به جشنواره در حضور من ، نظر به حاضر ،
و نه يا ميخورد كن جشنواره درد به فيلم آيا كه ميكنند فكر اول بسازند فيلم كه
كه فيلمي ميان 750 در امسال.ميكنند تلقي شكست يك را كن جشنواره در شركتشان عدم
براي را فيلم دو و بيست تنها انتخاب هيات بود شده ارسال كن جشنواره مسابقه بخش به
رقابت اين ميزان چه تا كه فهميد ميتوان ساده نگاه يك با بنابراين.برگزيد مسابقه
آنها اگر هستند مثبت جشنوارهها ميگويم كه است مسئله اين به توجه با.است فشرده
حتما كنيم فكر و بشوند ما براي ركورد و هدف اگر هستند منفي و كنيم ارزيابي مثبت را
.شود مطرح و كند پيدا حضور جشنوارهها اين در فيلممان اولين بايد
كه است اين دارند شما از داخل در منتقدان از برخي كه انتقادهايي از يكي البته *
بيتجربه جوانان از زيادي تعداد شده باعث كشور از خارج در موفقيتهايش با كيارستمي
ظاهر در كه - شما سينماي از تقليد در سعي و شوند فيلمسازي كار وارد شناخت بدون و
.باشند داشته سريع موفقيت قصد به - ميرسد نظر به ساده
دلبستگي سينما اين به عميقا كه را كساني سهم چون ;ندارم قبول را تقليد كلمه من
ناديده ميگذرانند را خود اوليه تجربيات و ندارند را آن توانايي اما دارند
جهان در سينمايي وقتي گفت ميتوان.كردهايم بيانصافي آنها حق در و گرفتهايم
نيز هوادار سري يك طبيعتا و ميشود مبدل سينمايي ژانر يك به ميشود واقع قبول مورد
تبديل بايد بلكه شود ، خودش به منتهي نبايد اثر يك وقت هيچ.شعر يا نقاشي مثل دارد ،
كلمه ميكنند تعقيب را جريان آن كه كساني براي نميتوانيم ما و گردد جريان يك به
كنيد نگاه اتفاق اين به مثبت و خوشبينانه اگر ميكنم فكر من.ببريم كار رابه مقلد
شما كه طور همان فيلمشان ، ساختن گيرودار در بتوانند آنها كه كنيم آرزو است ، بهتر
بخش نكنند ، نگاه سهلاش بخش به فقط و بگيرند ياد هم را آن قوانين كرديد ، اشاره
بگيرد ، نظر در هم با را وجه دو اين نتواند كسي اگر و ببينند هم را كار پيچيده
.كرد نخواهد پيدا توفيقي فيلمش
ميكنند كار شما فيلمسازي سبك تاثير تحت حاضر حال در كه را فيلمسازاني آثار شما *
ميبينيد؟ چگونه
هم دنيا ديگر جاهاي شايد.آوردم وجود به من را سبك اين كه نكنيم محدود را اين
سالها ، اين در سبك ، اين كه بوده من شانس اين اما.بسازند فيلم روش اين به بسياري
.دارد را مفهوم همين متفاوت سينماي كه است واقعيت يك اين.است شده قلمداد من نام به
از غير ويژهاي ، راهحلهاي و نميكند بسنده هاليوودي جريانات به صرفا كه سينمايي
در عظيمي گروه فيلمسازان اين.ميكنند انتخاب فيلم ساختن براي كلان ، سرمايههاي
جديد چيزهاي كردن تجربه حال در آنهانميشوند ايران به محدود و هستند جهان سراسر
.دارم دوست خيلي را آثار اين از بعضي من.هستند سينما در
مثلا؟ *
.است اميني عليرضا "باد نامههاي" ديدم اخيرا كه فيلمهايي بهترين از يكي مثلا
به.شود موفق كه اميدوارم و ميديدم خالي را فيلم اين جاي بودم ، كن كه مدتي تمام
آن در خودم فيلم به شباهتي هيچ من كه ايستاده خودش پاي روي آنقدر فيلم حال ، هر
ولي است ، شبيه من آثار به كه گفت ميتوان ساده نگاه يك با حال ، عين در و نميبينم
نابازيگر از استفاده مثل برابرند ، وجوهي در البتهاست مستقل كاملا فيلمي اصل در
.ميسازد را خودش فيلم كسي هر اما..و روزمره ساده جريانات و واقعي فضاهاي از
كه است بچه يك مثل فيلمي هرميدانم اشتباه يكديگر با را خودم آثار قياس حتي من
.است اشتباهي كار قياس و دارد را خودش شناسنامه
.ميشود محسوب جهان در سينمايي موارد بحثانگيزترين از يكي جشنوارهها در داوري *
حضور جهاني جشنوارههاي در داور عنوان به بارها تاكنون شما اينكه به توجه با
هنري ارزشهاي از غير نكاتي به وابسته را جشنوارهها در داوري قدر چه داشتهايد ،
ميدانيد؟ اثر درون
است؟ فرمايشي و شده هدايت جشنوارهها اين داوري چقدر كه است اين منظورتان
يك درباره راي كردن صادر در شخصي حتي و اجتماعي سياسي ، مسائل قدر چه نوعي به *
دارد؟ تاثير فيلم
بايد بودهام ، متعددي جشنوارههاي داور بار بيست حدود شايد اينكه به توجه با
امري ميشود داورها به جشنوارهها مسئولين طرف از سفارشي كنيد فكر اگر كه بگويم
آن و نكردهام برخورد مسئلهاي چنين با وقت هيچ بار ، يك از غير من ، .است محال
حد در هم آن و.دارند فيلم اين روي خاصي نظر جشنواره مسئولين گفتند بالا از اينكه
.شد روبهرو داوران هيات تند بسيار واكنش با كه بود نفوذ اعمال يك
داد؟ رخ جشنواره كدام داوري در اتفاق اين *
اعضاي غيرخوديها و خوديها از تركيبي اينكه با و بود خودمان كشور در متاسفانه
يكسان غيرخوديها و خوديها واكنش مورد اين در اما ميدادند ، تشكيل را داوران هيات
.است داوران به آشكار توهين يك مسئله اين بودند معتقد همه و بود
بدهيد؟ راي علاقهشان مورد فيلم يك نفع به كه خواستند شما از شفاف طور به آنها *
فيلم ميتوانيد فقط دوازده ساعت تا كردند اعلام ما به كه بود اين جريان ببينيد
فيلمسازان از يكي ظهر از بعد يك ساعت.برويد داوري براي بايد آن از بعد ببينيد ،
شما گفتند هم ما به.بود آورده لابراتور از داغداغ و بود زده بغل زير را فيلماش
رفت و برداشت را فيلمش هم جوان آن و ببينيد فيلم نميتوانيد ديگر داوري قانون طبق
.ببينيد بايد را فيلم اين كه گفتند و آوردند تازه فيلم يك ظهر از بعد چهار اما
روي سينمايي امور معاونت چون گفتند آنها.پرسيديم را دليلش و شديم معترض همگي ما
از بسياري است ممكن.نشد اعمال هم ايشان خاص نظر البته و دارد خاص نظر فيلم اين
دارد امكان و هستند انسان هم داوران البته.قيمتي چه به اما باشند خريدني آدمها
طور چه داوران هيات تركيب كن جشنواره در امسال مثلا.بگيرند قرار شرايط تاثير تحت
را سياقي و سبك نهايتا كه بچيند طوري را داوري تركيب جشنواره رئيس است ممكن بود؟
به كنيم فكر اينكه اما.است ناخودآگاه مسئله اين اما كند ، توصيه فيلمها داوري در
فيلم اين از من ميگويد سينماييشان معاونت يا ميشود توصيه ميشود ، تكليف داوران
كنيم ، جايگزين را خودمان.داوران همه به است بزرگي توهين ميكنم فكر ميآيد ، خوشم
حتما بفروشيم ، را خودمان حاضريم ما اگر بدهيم؟ كار اين به تن حاضريم ما ببينيم
.ميكنند را كار اين هم داوران
.كرديد خداحافظي جشنوارهها تمامي مسابقه بخش از سال 1999 ، ونيز اختتاميه در شما ، *
آثار ساخت نحوه روي خداحافظي اين آيا ضمن در چرا؟.نشد مشخص وقت هيچ آن دليل اما
گذاشت؟ تاثير بعديتان
بازگو را آن نميشود اصلا كه است ساده آنقدر دليل ايننيست بحث قابل دلايل بعضي
اين بگيرم ، را جايزهام و بالا بروم ميخواستم كه لحظهاي در ميدانم فقط.كرد
در اينكه يعني ;داشت خوبي خيلي نتيجه من براي ولي كردم ، اعمال و گرفتم را تصميم
در اتفاق اين بنابراين ، .كردم كار بسياري آزادي و راحتي احساس با سال چهار اين طول
در امسال كه بود هم عاقلانهاي تصميمگيري ميكنم فكر.بود درستي اتفاق زمان آن
حال در چيز همه كه هستيم شرايطي در حاضر حال در ما.كردم شركت كن جشنواره مسابقه
هستند احمقها فقط ميكنم ، تكرار را فرانسوي ضربالمثل اين ديگر بار و است تغيير
فعلي شرايط در ببينيم و كنيم نگاه را دوروبرمان بايد هميشه ما.نميكنند تغيير كه
و برگردم مسابقه به ديگر بار "10 فيلم با گرفتم تصميم من.بگيريم تصميمي چه بايد
حضور مسابقه بخش در فيلم اين اگر.ميبينم وضوح به را درست تصميم اين نتيجه حال
باخت و برد مسئله.ميماند مهجور فيلم و نميشد توجه آن به اندازه اين تا نداشت ،
.ميكند كمك فيلم شدن ديده به فقط حضور اين نيست گرفتن جايزه يا
مسابقه بخش از خداحافظي از بعد كه كرديد اشاره نكته اين به صحبتهايتان بين شما *
هرحال به كه گرفت را نتيجه اين ميشود بنابراين ، .ساختيد فيلم راحتتر جشنوارهها
.ميگذارد اثر شما كار روي جشنوارهها جايزه
.است شده بيتفاوت برايم ديگر الان ، *
....جايزه يعني *
از دومم فيلم از بعد من نبودند ، جشنوارهها اين جايزه اگر.بدهم توضيح بگذاريد
فيلم از بعد منتقدي ميكردم ، كار كانون در من كه موقع همان.بودم شده خارج گردونه
از نيست ، اينكاره آدم اين نوشت ، _ است مدرني فيلم هم الان براي كه _ "تفريح زنگ"
بدي فيلمساز من ميگويند ، حاضر حال در هم منتقدان از خيلي.كنيد بيرونش كانون
بسازم ، فيلم و بايستم خودم پاي روي من تا كردند حمايت من از كه كساني درواقع ، .هستم
فقط.نكرد حمايت من از كس هيچ ايران ، داخل در.بودند خارجي جشنوارههاي بيتعارف ،
اما.كردند مهيا من براي را كار ادامه كه بودند باارزش يا بيارزش جايزههاي همين
از بعد ونيز ، جشنواره اختتاميه در وقتي.داشت كاركرد پيش سال چند تا مسئله اين
كه بود اين براي ميكنم خداحافظي جشنوارهها بخش اين از گفتم طلايي ، شير گرفتن
.نداشت برايم را سابق كاركرد جايزه ديگر
من كه بگويد معيار اين براساس نميتواند كسي نگيرم ، يا بگيرم جايزه الان من اگر
و نگرفتم جايزهاي كن جشنواره در امسال كمااينكه.هستم بدي يا خوب فيلمساز
نكته به مطلبي در خارجي منتقد يك.نشد ثبت من كارنامه در هم منفياي امتياز البته
كه است نخي مثل طلا نخل مثل جايزهاي كه مضمون اين با بود كرده اشاره زيبايي بسيار
يك اينميگيرد او از را كردن حركت راحت امكان و ميشود بسته فيلمساز پاي به
در داريم قصد موقعيتمان تثبيت براي جايزه گرفتن قصد با اگر.است واقعيت
اما.كردهايم خطا وزنهبردار ، يا كشتيگير يك همانند كنيم ، پيدا حضور جشنوارهاي
نابرابر رقابت يك با جشنوارهها در و ميسازيم را فيلممان ما كه كنيم فكر اگر
رنجشي ديگر شود توجه ما به يا بياوريم شانس ما كه نيست اين هم هميشه ميدهيم ، شركت
چون ;ديگران به را ما حق گاهي ميدهند ، ما به را ديگران حق گاهي.نميماند هم
ارزشيابيها نهايتا سينما در هرحال ، به.ندارد وجود داوري در دقيقي سنجش وسيله
_ رزنبام جاناتان و ابرت راجر _ آمريكا بزرگ منتقد دو مثلا.است سليقه براساس
طعم" است معتقد آنها از يكي اما ميزنند قلم سينما براي سال چهل مدت به هركدام
.ميداند شاهكار يك را "گيلاس طعم" ديگري و انداخت آشغالداني در بايد را "گيلاس
وقتي داريم توقع چگونه دارد ، وجود تفاوت اينقدر كارشناس دو بين وقتي حالا
اتفاقنظر آن مورد در داوران هيات اعضاي كليه ميفرستيم جشنواره يك به را فيلممان
هم را پيامدهايش بايد.است سليقهاي فيلم جشنوارههاي داوري واقعا.باشند داشته
.بپذيريم
خطرناكي بازي وارد كن جشنواره مسابقه بخش در شركت با شما بودند معتقد بسياري *
هراسي واكنش از شماشماست شكست نشانه جشنواره اين در شما توفيق عدم و شدهايد
نداشتيد؟
زندگي كه محلي در.بود جالب بسيار كن سفر از من بازگشت از بعد مردم واكنش اتفاقا
من به كس هيچ گرفتم ، را طلا نخل وقتيبشناسند مرا نميكردم فكر وقت هيچ ميكنم ،
جشنواره در وقتي اما.نميداند كسي چون ;كردم فكر هم من خب.كس هيچ.نگفت تبريك
به را جايزه آن و نشسته سالن در هم وثوقي بهروز ديدم و گرفتم جايزه سانفرانسيسكو
كه ايران به كردم ، او تقديم نبودنش صحنه در سالها و بودنش صحنه در سالها خاطر
كه فهميدم آنجا از.نكند درد دستت دستمريزاد ، گفتند من به محل اهالي همه برگشتم ،
به تا گفتم را اين.گرفتهام طلا نخل من كه دارند خبر حتي و ميشناسند مرا آنها
شركت مسابقه در من كه دلايلي از يكي شايد.كنم اشاره ايران مردم عجيب روحيه اين
دست به جايزهاي يا بگيرد قرار توجه مورد فيلم اگر كردم احساس كه بود همين كردم
برايشان تو ميخواهد دلشان كه هستند مردم اينندارد تعلق من شخص به فقط آورد ،
بلند يكي ديدم گذاشتم ، محلهمان به پا نگرفتم جايزه من كه بار اين.بياوري جايزه
حتي كه نيست مهم اصلا يعني.داريم دوستتان هم هنوز ما كيارستمي آقاي ميگويد ،
جايزه وقتي.است غريب بسيار ايران مردم روحيه.نكني كسب چيزي و كني پيدا حضور
من كه نداري نيازي ديگر است ، كافي برايت ديگر گرفتهاي جايزه خب ، ميگويند بياوري ،
و ميكنند تعريف جوانمرديت از ميبخشي را جايزهات وقتي.بگويم تبريك تو به هم
و خوبي هنوز تو ميگويند و ميدهند نشان را خودشان جوانمردي نميگيري جايزه وقتي
هم من و ندارد رنجيدن اصلا اين.ميكنند رفتار كشتي قهرمان يك مثل من با
و شدن پيروز و جنگيدن ، هدفش فيلمساز.نيست كشتي فيلم كه بگويم او به نميتوانم
براي مقياسي هيچ.ميكند شركت فرهنگي حركت يك در او.نيست آوردن دست به جايزه
ضايع بسياري حق گرفتم را طلا نخل جايزه من وقتي چهبسا ، ندارد وجود اندازهگيري
و است مهم بودن فرهنگي جريان در.نميكند تفاوتي هيچ نگرفتم كه وقتي چه البته و شد
.دادند نشان "10 به نسبت كه واكنشي و ميبينيم مطبوعات در عينه به هم را نتيجهاش
شايد.باشي سرفراز جهان در و بياوري جايزه برايشان دارند دوست مردم.است مهم اين
ممكن و ميگويم الان را اين البته _ كنيم شركت مسابقه در نيست بد كه دلايلي از يكي
جايزههاي به نيازي ديگر ميگويي تو كه است اين _ بدهم تغيير را نظرم بعد روز است
جشنواره هرحال ، به.نگير آنها از را شانس اين.دارند احتياج كه مردم نداري ، جهاني
كشور به جايزهها اين از يكي تا داري شانس دوم و بيست يك تو و دارد جايزه پنج كن
حل خودت براي فيلمساز يك عنوان به قضيه اين بايد اما.بگيرد تعلق تو مردم و تو
جايزه كه كسي آن و ميگيرد جايزه كه نيست آن الزاما خوب فيلمساز يك كه شود
مقولههاي همه ، خوب ، فروش خوب ، نقد خوب ، جايزه.نيست بدي فيلمساز نميگيرد
خوب فيلم يك تعيينكننده و معرف تنهايي به عوامل اين از هيچكدام و است متفاوتي
خودشان پاي روي نتوانستند اما گرفتند ، جايزه كه بودند فيلمها از بسياري.نيست
منتقدان از متعدد ستارههاي كسب وجود با حتي فيلمها از برخي.شدند كهنه و بايستند
نتوانستند _ دادند "10 فيلم به سينما كايهدو منتقدان كه ستارههايي همين مثل _
يا فيلم يك بگوييم ميتوانيم ما زماني.كنند برقرار خودشان مخاطبان با درست ارتباط
همچنان اثر فيلم ساخت از سال سي يا بيست گذشت از بعد كه است حرفهاي فيلمساز
يا گرفتن جايزه به نبايد آن ، از قبل تاباشد ديدني و باشد داشته گفتن براي حرفي
مثل گاهي كه كنيم قبول زمينه پيش اين با را مسابقه يك در شركت و كرد فكر نگرفتن
كه پولانسكي رومن مثل فيلمسازي مثلا.است بيانصافي در انصاف كن امسال جشنواره
پنج و سي پولانسكي اما نداشتند ، دوست را او فيلم منتقدين از بسياري.گرفت طلا نخل
جايزه بنابراين.بوده بهتري فيلمساز كارش اوايل البته و كرده كار سينما براي سال
و حساب هم كمي مسئله اين به حالا.ميدهند تاخير با را سال و سن اين با فيلمسازي
براساس كه ميگيرند تصميماتي لحظاتي در داوران هيات.كنيد اضافه را عاطفي كتابهاي
بعضي بنابراين.ميبينند فيلمساز علاوه به را فيلم بلكه نيست ، فيلم به علاقهشان
.است درست هرحال به كه ميگيرند هم تصميماتي چنين مواقع
سرسختترين حتي كه آمد وجود به من ذهن در سوال اين كرديد صحبت كه منتقدان درباره *
در كه شده باعث شما هوشمندي كه معتقدند و هستند معترف شما هوش به نيز آنها
از خارج به را آنها و بسازيد را فيلمهايتان بتوانيد ايران مميزي شرايط دشوارترين
...ميكنند تفسير جاهطلبي خدمت در هوشي را شما صفت اين البته و بفرستيد كشور
شغلش و ميز مديري اگر.مديركلها مثل باشد ، داشته جاهطلبي كمي بايد هنرمندي هر
كه اين از قبل هم ، فيلمسازباشد خوبي مدير نميتواند باشد ، نداشته دوست را
تمام را فيلمش مملكت اين در بتواند كه اين بهخصوص ;باشد مدير بايد باشد ، كارگردان
از كند كمك او به تا باشد برخوردار هم كافي هوشي ضريب يك از بايد حال ، عين دركند
هم بايد بنابراين ، .برساند نتيجه به را فيلمش و بگذرد ايران سينماي پيچيده شرايط
از بيش من جاهطلبي اگر.است نسبي همه اينها اماجاهطلبي هم باشد داشته هوش
لازمه من نظر به نارسيسيزم اين.ميرود بين از جاهطلبي فيلمزير باشد ، اندازه
.باشد داشته را آن بايد و است آرتيستي هر كار
براي كه را آثاري.بوديد دانشجويي داوربخش شما كن ، فيلم جشنواره دوره آخرين در *
ديجيتالي دوربين از كارها اين در راستي ديديد؟ چهطور بودند شده انتخاب بخش اين
بود؟ شده استفاده
خود در را آن دانشجويان داريم ، كردن تجربه به نياز ما كه قدر آن چون.كم خيلي
كه همانطور _ داشت هم را حسن اين جشنواره مسابقه بخش به "10 فيلم ورود.نميبينند
ديجيتالي دوربين كه _ ميكردند اشاره منتقدين و ميديدم نقدها و خبرها و مباحث در
رسالت بالاترين و بگيرد قرار هنر عنوان به سينما كنار در تا دارد را امكان اين
من ، براي دانشجويي بخش فيلمهاي مجموعا اما.بود همين كن جشنواره در هم "10 فيلم
عرق اينكه بدون مواقع ، از خيلي و نبود راضيكننده چندان بيننده ، عنوان به
جشنواره از خارج كه ايراني ، فيلمهاي براي دلم باشم ، داشته ملي يا ناسيوناليستي
آرزو و بودم ديده ايرانيها از خوبي كوتاه فيلمهاي واقعا.ميسوخت بودند ، مانده
باشند داشته حضور كنكور مسابقه از خارج و جنبي بخش يك در حداقل ايكاش كه ميكردم
نظر در كه را برنامهاي بتوانم آمده وجود به كه امكاناتي به توجه با اميدوارم و
.كنم تحميل كن جشنواره به دارم
ميشود؟ مواردي چه شامل برنامه اين *
به را ايراني دقيقه تا 15 كوتاه فيلمهاي از دقيقهاي برنامه 100 يك است قرار
خوبي بسيار وضعيت ايران سينماي دارم اعتقاد منبگيريم نظر در جنبي بخش يك عنوان
به فقطاست ميهندوستي يا نژادپرستي هرگونه از دور به نظر اين.دارد جهان در
كردهام ، تعقيب را فيلمها و داشتهام حضور جشنوارهها در سالها كه كسي عنوان
سينماي شدت به و است برخوردار تازگي يك از ايران سينماي كه هستم اتفاق اين شاهد
كجا در بايد را علتها نميدانم و است چيزي چه حاصل جريان اين نميدانم.است مدرني
بگويم كه است سخت واقعا ميدهند من به دانشجويان كه فيلمهايي اما كرد ، جستوجو
.نميبرم لذت آنها از
.بگوييد اسكورسيزي مارتين كنار در داوري تجربه از *
بسيار من خود مثل و انعطاف قابل بسيار نبود ، اسمش اندازه به اسكورسيزي خوشبختانه ،
فيلم اتمام از بعد ما...و بود (است خوب فيلمي چه بگويد كه اين براي) مشكوك
و ميكرديم بررسي ميداديم فيلمها به كه را امتيازهايي و ميكرديم تبادلنظر
قصد هيچكس و بود متمدنانهاي داوري هرحال ، به.ميشنيديم را مخالف و موافق نظرات
.كند تحميل داوران ديگر به را خودش نظر نداشت
بود؟ چه ايران سينماي درباره اسكورسيزي نظر *
تحتتاثير خيلي اسكورسيزي اما كند ، جلوه ناباور حتي و عجيب بسياري براي است ممكن
.است ايران سينماي
آرشيو در را آثارم مجموعه كه گفت من به حتي و ميشناخت مرا فيلمهاي تمامي او
گفت من به وقتي كه بود كرده دنبال مرا آثار دقت با قدر آن اسكورسيزي.دارد خانهاش
دقت اين من براي است فيلم فيلمبردار فرزند "هيچ ديگر و زندگي" فيلم اول پسربچه
قبل هفته سه را "ABC آفريقا" فيلم.داشت اطلاعات حد اين تا يعني ;رسيد نظر به عجيب
به آمدن براي او خوشحالي ابراز جالبتر نكته اما و بود ديده كن در ما رودررويي از
براي بانك يك كردن درست و قديمي نگاتيوهاي ترميم براي كه داد قول حتي و بود ايران
اين در سرمايهگذارياي باشد قرار اگر و كرد خواهد كمكهايي ايراني نگاتيوهاي
پيش فرصتي اميدوارم من.پذيرفت خواهد را كار اين داوطلبانه او شود ، انجام زمينه
تا ما سينمادوستان ميان در كه ببيند نزديك از تا كنم دعوت تهران به را او و بيايد
.است شده شناخته حد چه
گفتيد؟ او به را اين *
.بود شده ذوقزده بچه يك مثل دارد ، ايران در زيادي طرفداران كه شنيد وقتي و بله
ميكنم فكر هرحال ، به.دارد نياز مسئله اين به كي تا انسان كردم احساس زمان آن من
اين را سخت و كودكانه بازي اين شايد نباشيم ، كودك اگر و هستيم كودك شكلي به ما همه
.كوچك بزرگمرد يك و بزرگ كودك يك آره.نميداديم ادامه قدر
باشد؟ ويژه بخش مهمان تهران فيلم جشنواره در او امسال است ممكن *
را سهساعتهاي فيلم كه ميكرد تمايل اظهار بسيار داديم انجام ما كه صحبتهايي با
سينماي بود معتقد چون ;دهد قرار ما اختيار در ساخته ايتاليا سينماي درباره كه
و است ايتالياييالاصل اسكورسيزي هرحال ، به.است سينما اين شبيه بسيار ايران
ما هرحال به كه گفت لبخند و سادگي همان با حال ، عين در.دارد ما جهان با پيوندي
و بود انعطاف قابل و دوستداشتني خيلي.برود فروش جا اين كه ميسازيم هم فيلمهايي
.نبود بلندتر ديگران صندلي از صندلياش و ميكرد گوش بگويد ، كه آن از بيشتر
.بگوييد كن جشنواره مسابقه بخش داوران هيات تركيب درباره *
داوري هيات تركيب از من نقد.كنم قضاوت نميتوانم بودم ، مسابقه در خودم من چون
به كه بياورد وجود به خوانندگان ناخودآگاه در را سوءتفاهم اين نهايتا است ممكن
كلي طور به اما.است نداده راي من نفع به ;دادن جايزه در تركيب ، اين هرحال
مورد فيلمهاي و بودند شده انتخاب صاحبنامي و خوب هنرمندان و فيلمسازان
تركيب اين انتخاب براي جشنواره رئيس سياستهاي درباره.برگزيدند هم را علاقهشان
تركيب اين انتخاب براي غالبا جشنوارهها رئيس هرحال به اما نميدانم چنداني چيز
اين در بيتاثير فرانسه انتخابات و سپتامبر داستان 11 و دارند جهان اوضاع به نگاهي
اين از طبعا و بودند هم آمريكايي داور دو.نبود امسال جشنواره كوري و سوت و تركيب
داوران هرحال ، به.نميشناختم را آنها بيشتر اما.ميكردند حمايت هم سينما نوع
.دارند را خودشان خاص سليقه
اين و شده نقل بسياري حديثهاي و حرف نمايش اتمام از پس شما فيلم تشويق درباره *
نيز داوران هيات رئيس "لينچ ديويد" البته و زدند دست تماشاگران متمادي دقايق كه
نكرد؟ نظري اظهار "10 فيلم درباره لينچ بدانم ميخواستم است كرده همراهي را آنها
.نميگويند فيلمسازان به را شخصيشان نظرات داوري ، اتمام از بعد داوران ، معمولا
باز منبود دلنشين بسيار من با لينچ برخورد بود ، شام ميهماني كه آخر ، شب
ولي.شدم قضيه اين متوجه كوتاه گپ يك از بعد اما ميشناسد ، مرا لينچ كه نميدانستم
و ديدم دقيقه ، يا 20 بود دقيقه نميدانم 2 كه تشويق ، زمان را لينچ ديويد خودم من
من.ندارد مفهومي اين اما زد دست سايرين اندازه به و داد تكان برايم حتي هم دستي
و باشم نداشته دوست را فيلمي است ممكن حتي.شدهام واقع شرايط اين در خودم
را آنها و شدهام بلند ميكنند ، تشويق و ايستادهاند همه كه محيط ، تحتتاثير
وقتي نميتوانسته و گرفته قرار شرايط اين در هم لينچ شايد واقعا.كردهام همراهي
زدنها دست اين روي بنابراين ، .باشد نظارهگر فقط و بنشيند ميزنند ، دست همه
هيات رئيس است ممكن.كرد حساب نميشود داوري روي كه همانطور كرد ، حساب نميشود
.دارد راي چند مگر او اما باشد ، داشته دوست هم را فيلم يك داوران
بر علاوه تو.نيست آسان ميكنيم ، فكر ما كه قدر آن جشنواره ، يك از گرفتن جايزه
گاهي.جكپات بازي مثل درست باشي ، داشته هم شانس بايد باشد خوب فيلمت بايد كه اين
تحت است ممكن حتي.دهند قرار تحتتاثير را ديگر داور هشت ميتوانند حراف داور دوتا
ناخودآگاهشان در اما است ، حرفها اين از متمدنانهتر رابطه چون ;ندهند قرار تاثير
خوشم فيلمي از بودم ، داور كن جشنواره در كه بار اولين من.كنند فكر آنها حرفهاي به
رئيس.نكنم عوض فيلم اين به راجع را عقيدهام كه ميكردم مقاومت سرسختانه و نيامد
را فيلم اين گفتم من.ببينيم را فيلم ديگر بار يك كه كرد خواهش همه از داوران هيات
بود ، من برخورد اولين اينكنم تماشا را آن دوباره كه ندارد دليلي و ديدهام بار يك
انگار.كردند تماشا را فيلم دوباره و رفتند انعطاف با خيلي داوران بقيه ديدم اما
از بعد روز ، آن.نكنيم پافشاري خودمان سرحرف خيلي ما كه است اين تمدن وجوه از يكي
بقيه.كردم برخورد جهانسومي بقيه به نسبت من چهقدر كردم احساس داوري ، جلسه پايان
آسيا از چون ميكنيم فكر شايد.مصريم چقدر ما و ميآيند كنار مسائل با راحت چهقدر
بار آخرين و اولين اتفاق آن.دهيم تغيير را عقيدهمان كه است ما به توهين ميآييم
را گفتوگو كه ميكند حكم گاهي تمدن.كردم پافشاري سرعقيدهام حد اين تا من كه بود
عوض ديگران راي با قلبي ، حتي نه ولو را ، خودمان راي و نكشانيم بگوومگو به گاهي
.كنيم
بكنم را كار اين اگر كه كمااين بكشم ، خط داوريها روي ندارم قصد حرفها اين با
خواهد دشوار و سخت بسيار كه است اين منظورمبريزم دور بايد را جوايزم تمام يعني
پارامترهاي.ببريم پي فيلمها واقعي ارزش به جشنوارهها داوري طريق از ما كه بود
كه ميكنم تاكيد اما.دارد نقش شود اعلام برنده عنوان به اسمت كه اين در متعددي
هست هرچه.نميشود تكليف بيرون از هيچچيز.نيست بيروني هيچكدام پارامترها اين
روشن را جوايز تكليف لحظات آخرين در حتي و ميچرخد كه است داوران تركيب اين بين
.ميكند
ديديد؟ چهطور داشتند حضور كن جشنواره در امسال كه را فيلمهايي *
را حرف اين نگرفتم جايزه خودم چون ميكنند فكر همه بود بد فيلمها بگويم اگر
امسال كن جشنواره در كه فيلمي كه نيست لطف از خالي نكته اين به اشاره اما.ميزنم
را امتياز حداقل سينما كايهدو منتقدان ارزشگذاري جدول در گرفته را طلا نخل جايزه
و نقد روي نه داوري ، روي بايد نه فيلم يك ارزش براي واقعا بنابراين.است كرده كسب
.كرد حساب فروش روي نه
مجله منتقدان راي روي است ، M2فرانسويK "10quot; فيلم پخشكننده چون است ممكن مثلا *
باشد؟ گذاشته تاثير ميشود ، منتشر فرانسه در كه سينما ، كايهدو
رقم خودشان براي سالها كه تشخصي با منتقدين اين از هركدام براي كه اين مگر
منتقدان كه اين به توجه با كه باشند فرستاده فرانك يا دلار هزار صد كمكم زدهاند ،
جمع هستند ، نفر دادهاند ، 10 را شاهكار ستاره من فيلم به كه سينما ، كايهدو مجله
هم فرانك هزار پانصد من فيلم.فرانك ميليون يك ميشود فرانك هزار صد تا ده
اين از كمتر و است بعيد هزينهاي چنين صرف تهيهكننده يك براي حالا.نميفروشد
ميدهند ، منتقدان همه به را شام يك.كرد معامله منتقدان اين با نميشود هم مقدار
در ريختوپاش آنقدر.ندارد مصداق اينها مورد در شدن نمكگير ضربالمثل بنابراين
آنها بنابراين ، .ندارد منتقدان براي ارزشي شام يك كه هست آمريكا و اروپا سينماي
.ميدهند را خودشان نظر
ميانبر راههاي
"10 داشتن دوست دليل 10
بلوئن پاتريس و ژوايار اوليويه
مسابقه و رقابت _10
نمايش به ونيز فيلم جشنواره در سال 1999 در كه ،"برد خواهد را ما باد" از پس
بود آن بر فيلمساز اين.بود شده ناپديد كيارستمي لغات دايره از مسابقه واژه درآمد ،
در او آيا.ميهمان ستاره بهعنوان مگر نكند ، شركت سينمايي جشنوارههاي در ديگر كه
از نداشت؟ دادن دست از يا و آوردن دست به براي چيزي سينمايي آثار ديگر با رويارويي
در "10 حضور نداشت؟ عرضه براي چيزي آثار ديگر با مقابله براي او آيا بدتر ، هم اين
در كيارستمي نام نبودن البته و ميكند باطل اساسا را فرضيهاي چنين كن ، جشنواره
است رعدآسا پيامي واقع در "10.نميدهد تغيير را واقعيت اين امسال برندگان ميان
.است نهفته فيلم اين بديع ساختار در چيز هر از پيش كه پيامي ;معاصر سينماي تمامي به
سازوكار _9
يك جلوي در را دوربين دو كيارستمي.دارد قرار زاويه يك درون در "10 فيلم تمام
(جاده) "La Route" برنامه مشابه تقريبا نظر اين از "10.است كرده جاسازي اتومبيل
.شوند آشنا يكديگر با رانندگي ضمن تا ميشود دعوت معروف شخصيت دو از آن در كه است
آثار به چگونه تلويزيوني مفهوم كه است اين (ندارد هم چنداني اهميت كه) سوال اولين
به ناگهان مفهومي چنين كه است چگونه:سوال دومين است؟ يافته راه ايراني سينماگر يك
از "10 ديدن با كه است ترتيب بدين است؟ انتظار از فراتر كه ميكند عمل گونهاي
نيست؟ اخلاقي امر يك نيز سازوكارها از استفاده نحوه آيا كه ميپرسيم خود
كلام _8
"اوليويرا" آثار مانند و ميكنند پرحرفي "رومر" آثار مانند شخصيتها فيلم ، اين در
گاهي اما ميشود ، مربوط كليشهاي موضوعات به و است معمولي آنها سخنان.هستند باهوش
ظاهر كلام ناگهان نميرود ، انتظار كه جايي در درست و ميدهد تغيير را قدرت معادلات
.ندارد وجود ديگري چيز و است كلام تنها گويا:ميشود
بياعتمادي اصل _7
لحظه هر گفتوگوها لحن و محتوا زيرا كرد ، پيدا فيلم در واحدي موضوع نميتوان
اندكي دوستان با اما دارد ، خشن شدت به لحني پسرش با راننده گفتوگوي:ميكند تغيير
.دارد فاصله طنزآميز گونهاي به پيرزن با گفتوگويش و ميكند صحبت آرامتر و نرم
فروكش يا ميگيرد بالا بحثها شدت سكانس ، هر طول در كه است اين جالبتر هم اين از
تداوم "10 آيا.ميكنند مقابله هم با يا و ميآميزند هم در صداها ميكند ،
loft story چون پديدهاي با ما آيا جدل؟ و بحث رشته يا است (monologue) تكگفتارها
مانند چيزي يا هستيم روبهرو (ميشود فيلمبرداري مردم خصوصي زندگي از آن در كه)
سوال اين و ؟(ميكنند شركت مباحثات در مستقيم و زنده بهطور افراد آن در كه) Agora
چندين فقط اينكه يا است نوشته سناريويي او آيا:كه است مطرح كيارستمي خود درباره
مربي مثل من":ميگويد خود كيارستمي.است كرده پيشنهاد بازيگران به را مكالمه موضوع
".نميكنم دخالتي ديگر ميشود ، شروع بازي وقتيميكنم عمل فوتبال
مثلث _6
فيلمساز و بازيگران تماشاگران ، ميان قدرت فيلمبرداري ، دوربين بودن ثابت يمن به
فكري تركيبهاي يك هر خود ميان قدرت تقسيم با آنها نهايتا و است قوس و كش در
جسم و كنيم مشاهده صدا يا رنگ بسان را كلام ميتوانيم هرازگاهي.ميكنند خلق جديدي
.است شبيه مثلث يك به واقع در قدرت معادله اينبشنويم خود دروني گفتار مثابه به را
!سهگانهاي رابطه چه
لبخند _5
ميگويد ، ناسزا او به كند تحمل را مادرش بيشرمانه طلاق نميتواند كه راننده پسر
را او و ميشود شگفتزده برود مسجد به نيست حاضر او ميبيند اينكه از مومن پيرزن
اجتماعي طيف نماينده واقع در كه راننده خانم اما ميدهد ، آزار خود انتقادهاي با
در او مقاومت.نميكند دور لبهايش از را مبهمش لبخند هم لحظهاي است ، گستردهاي
.است نهفته او لجبازانه جذابيت همين
حجاب برداشتن _4
سر و ميكشد عقب را خود روسري جواني ، مسافر دختر فيلم ، آخر پلانهاي از يكي در
.است داده دست از عشقي شكست يك پي در را خود موهاي او.ميدهد نشان را خود تراشيده
توضيح هيستريك ، قهقهه دو فاصله در كه بود نشسته او جاي در خياباني زن يك قبل ، كمي
زن به پيرزني نيز ، او از پيش.نيست مرد و زن ميان تفاوتي او نظر از كه ميدهد
افراد "10 در.ميخواند دعا برايش مسير كرايه جاي به كه ميكند پيشنهاد راننده
به گويا كنند ، بازگو را خود پنهان رازهاي آنكه بدون برميدارند را خود چهره حجاب
.ميماند باقي مهر به سر آنان اسرار دوربين پشت (فيلمساز) نگاه نبودن واسطه
كادر از خروج _3
پاك او گونه از را اشكي و كرده دراز خود دوست طرف به را خود دست راننده خانم وقتي
چنين اپيزود اين از پيش تا.ميآيد پديد غيرمنتظره و عاطفي بسيار فضايي ميكند ،
نفوذناپذير سازوكار.بود نيفتاده اتفاق هيچگاه كادر از خروج براي سادهاي حركت
(Split Screen) كادر برش اين.ميدهد نشان انعطاف خود از بار اولين براي "10 فيلم
.ميبخشد جان فيلم فضاي به غافلگيركنندهاي طرز به
مرگ از پس _2
موقع آن تا كه را سينمايي او همراه به و كارگردان كيارستمي ، "گيلاس طعم" پايان در
از بعد آنچه" بهعنوان عملا ديجيتالي دوربين يا ويدئو.ميسپرد خاك به ميشناختيم
،"10 كپرنيكي انقلاب در.ميشد ظاهر پلان چند در "ميآيد سينما و كارگردان مرگ
ثابت سازوكاري افزودن كارگردان ، فيزيكي جسم حذفمييابد را خود واقعي مفهوم ويدئو
.زندگي به بيسابقه و ابتدايي بازگشتي و
معاصر _1
خود خاص سازوكار انتخاب با فيلم اين.است گفتوگو قالب در و روزمره خطي ، "ده" فيلم
هم سازوكار اين چارچوب از كه كشفناپذير و اسرارآميز شيوهاي از استفاده با و
را كيارستمي شخصيتهاي.ميكند آغاز صفر از را چيز همه واقع در ميرود ، فراتر
چنين بيشك.شنيدهايم چيزي آنها درباره كمتر و نديدهايم كجا هيچ در قبلا
.ميگيرند شكل سختگيرانه نظام يك در فقط مهربان و مبارز حيلهگر ، شكننده ، شخصيتهاي
.ساعتونيم يك در تلويزيون تمامي و زندگي تمامي سينما ، تمامي آمدن گرد يعني ""10
.دارد فيلم اين توصيف براي بهتري جمله كسي آيا
هفته نگاه
شده منجمد سكانس 10
كات هاني كرك
افشنگ مريم:ترجمه
در فيلم شكل مينيماليستيترين ايراني ، كارگردان كيارستمي عباس ساخته آخرين ""10
ماشين يك در ماجرا همه.ميدهد نشان ما به روز چند طي را سكانس او 10است سينما
جريان در ما و ميافتد اتفاق است ثابت راننده روي كه دوربين يك و راننده زن يك با
.ميگيريم قرار راننده و مسافر يك مكالمات
مسافرانش ، و زن اين درباره را جزئيات از خيلي نشده پيشبيني ماجراهاي خلال از ما
طاقتفرسا و كسلكننده فيلم اين ديدن.ميكنيم دريافت آنها زندگي و ايراني جامعه
ويژگي فيلم در موجود مفاهيم و دارد مخاطب صبوري به نياز ديداري لحاظ به حداقل
.ميكند محدود دارد ، قدرداني جاي البته كه را آن گونه تئاتر
را او فيلم موفقيت جهاني نمايش و آتي جشنوارههاي در حضور كيارستمي نام همچنين
يك مادر است ، مطلقه زن يك ميشويم متوجه سريع خيلي ما كه راننده زن.ميكند تضمين
مدرن زن يك روشني به ديدگاههايش و كرده ازدواج مجددا او.است لجباز ساله هفت پسر
يك را ، خواهرش او.هستند زن مسافران همه پسرش جز به.است مردسالار جامعه يك در
كه دختري ميرود ، امامزاده به كه را پيرزن يك كند ، ازدواج ميخواهد كه را دوست
كه كسي جالبترين.ميكند ماشين سوار را خياباني زن يك كردهو تركش معشوقهاش
خودخواهي به را مادرش خود پدر از حمايت در طلاق در او.است پسرش ميشود ماشين سوار
.ميشود ختم پدرش به كه ميرود را راهي واقع در و است كرده متهم
قوانيني و مردها به نسبت همان به و ميدهد نشان كنجكاوي ديگران به نسبت راننده زن
كه كساني به نسبت عكسالعملي ضمن در است خشمگين ميشود ديكته ايراني جامعه در كه
.ميدهد نشان ميكنند رانندگي بد اطرافش در
عاطفي زندگي به نسبت را بيننده كه هستند زمان در شده منجمد لحظات سكانس اين 10
پايه بر خودشان ذات در فيلمهايي چنين اين.ميكند حيرت و بهت دچار فيلم شخصيتهاي
كه است جامعه يك پرترهاز يك "10 همه اين با.هستند غيرسينمايي و استوارند ديالوگ
.نيست داريم ، خود جامعه در ما حال هر به كه چيزهايي آن از متفاوتتر خيلي
گردون
جايزه براي نه جشنوارهاي
تسن شارل:نويسنده
پور اكبر علي رضا: ترجمه
از انبوهي امسال ، مانند كه است آمده پيش ندرت به كن ، سينمايي جشنواره تاريخ طول در
كه دوراني گويا.شود ارائه مثبت ، ارزيابيهاي و استقبال ميان در برجسته ، فيلمهاي
ميان در آن سينماي بخش كه ميدادند پوشش طوري را فستيوال جريان تلويزيوني شبكههاي
برنامههاي فيلم ، اعلام در ديداري تحول.است شده سپري ديگر ميشد ، گم بخشها ديگر
ديگري مفهوم ميآمد در نمايش به رسمي گزينش جلسات از يك هر ابتداي در كه جشنواره
نميشد روي هيچ به حال ، اين با.بود فيلمها به مستقيم دسترسي امكان آن و داشت نيز
سوي از آفرينيها شگفتي بيشترين.آيد دست به نابي تجربه چنين كه زد حدس
گام نويني مسيرهاي در خود ، ويژه جايگاه از بهرهبرداري جاي به كه بود كارگرداناني
روسيه ، ژاپن ، ايتاليا ، كره ، فنلاند ، :همچون است كشورهايي درباره ما سخن.بودند نهاده
.غيره و پرتغال چين ، ايران ، فلسطين ،
پل كن كه ، اين گو داشت ، خواهد كشورها اين سينماي براي تعيينكننده نقشي كن جشنواره
خود تعادل و نقش حفظ براي جشنواره اين كه چند هر ;ميشود محسوب آنها ارتباطي
قابل سال هر طول در كه غنايي نيست ، آمريكا و فرانسه سينماي غناي از گسستن به مجبور
دهد تشخيص را فرانسه سينماي زبدگان است توانسته خوبي به ونيز جشنواره و است مشاهده
.(كوته و گارل روزيه ، رومر ، )
آسايا ، اوليويه ساخته ،Demonlover فيلم با برخورد و پذيرش نحوه كن ، جشنواره رسوايي
اين.ميشد ناشي مبهوتكننده حماقت و سبكسرانه سنگدلي از شايد كه برخوردي.بود
است؟ استوار چيز چه بر جشنواره سوي از خشن رفتار
كيارستمي عباس و "بياعتمادي اصل" سترگش اثر با اوليورا دو مانوئل "اسپايدر" فيلم
آثار اين تمامي و ;ميافكند بيسابقه خشونتي بر عميق نگاهي كه ،"ده" فيلم با
نيز سكورف الكساندر.ميرود انتظار امروز سينماي از كه قدرتي اوج از است جلوهاي
كارگردانان جرگه در سينماست ، سوي از محض توليدي و جهاني فيلمي كه ،"روسي كشتي" با
يوشيدا كيجو و (مادرم خاطرات) بلوچو ماركو ميان ، اين در و ميگيرد قرار شده ياد
.كرد فراموش نبايد آفريدهاند ، را خويش پرمايه آثار قلههاي كه(آينه در زنان)
با گاه هيچ كه كشفي بخشيد ، سرعت را بزرگ آثار كشف روند واقع در كن 2002 جشنواره
و فرانسوي سينماگران امسال.بود نشده ثبت جشنواره پروندههاي در وضوحي چنين
در و خدمتيها خوش برخي شبيه كه رفتاري و بودند مسابقه اين كند دوندگان آمريكايي ،
اعلام پيش از رسوايي يك داستان به پيوستن براي كه است سينمايي نقد نوع آن راستاي
كه است كافي فقط اما ;نميشناسد پا از سر (كاسپارنوئه ساخته) "برگشتناپذير" شده
محل در سينما اكنون.بشكند هم در آن هيبت تا آيد در نمايش به كن در فيلمي چنين
در كه چند هر ميسازد ، نو را خود مدام و است پيشروي حال در تجربه و تئوري تلاقي
جوايز به ميتوان ندرت به ،(سكورف و كيارستمي فيلمهاي به كنيد نگاه) مسيري چنين
.نيست حركت مسير صحيحترين هميشه طلايي نخل سوي به حركت.يافت دست سينمايي
|